اسرائیل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
واژه اسرائیل برای اولین بار در
عهد عتیق آمده که پس از
پیروزی یعقوب بر
فرشته خدا در نبردی رمزآمیز، به وی چنین خطاب شده است : «از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه اسرائیل، زیرا که با
خدا و با
انسان مجاهده کردی و
نصرت یافتی».
ضبط اسرائیل در
عبری l ¦ 'e ¦ ra ¨ Yis و در
یونانی l ¦ Israe است.
درباره اینکه اصل واژه اسرائیل
سریانی یا عبری است نظریات متفاوتی ابراز شده است.
جفری با توجه به اینکه حرف آغازین «
یسرائیل » حذف شده و به صورت «
اسرائیل » خوانده و نوشته شده است، بر آن است که این واژه به احتمال زیاد در اصل سریانی بوده، در حالی که
گویتین ضبط این
واژه را به صورت «اسرائیل» دلیل بر سریانی بودن نمیداند و قائل است که تلفظ «ی ِ» در ابتدای کلمه به صورت «اِ» در میان یهودیان، نظیر برخی دیگر از مردمان
آرامی زبان، امری متداول بوده است.
علاوه بر این، با توجه به جزءِ دوم اسرائیل، «
ئیل » یا «
ایل »، به اختلاف، آن را از ریشه سریانی یا عبری دانستهاند، اما از آنجا که این واژه به صورت «
اسرال »، «
اسرائل » یا «
اسرائین » نیز ضبط شده
تعیین ریشه قطعی این واژه به استناد جزءِ دوم آن، «
ئیل»، چندان پذیرفتنی نیست.
به هر ترتیب، واژه «اسرائیل» از واژههای دخیل و
غیر عربی قرآن به شمار میرود
و
جوالیقی نامهای تمام
انبیا ، جز
آدم ،
صالح ،
شعیب و
محمد صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم، را غیرعربی دانسته است.
«بنی»، جمع «ابن»، غالباً به معنای فرزندانِ
پسر است؛ و
اسرائیل نام دیگر یا، به قولی، لقبِ
یعقوب پسر
اسحاق است که دوبار در قرآن
ذکر شده است.
درباره معنای اسرائیل اختلاف نظر زیاد است و معانی بسیار متفاوتی برای آن ذکر کردهاند.
نظریه عامّ و
رایج این است که اسرائیل با فعل عبری ª ra ¦ a ¨ S «مجاهده وسعی کردن» مرتبط است.
اما
آلبرایت ، از صاحبنظران این حوزه، بر این نظر است که جزء «
ئیل» به معنای
خدا همیشه به عنوان یک قاعده در اسامی اشخاص، حالت فاعلی دارد و به این ترتیب، این نام به هیچ وجه نمیتواند به
مجاهده یعقوب با فرشته خدا اشاره داشته باشد.
گذشته از این، در هیچ جای دیگر
کتاب مقدس ، این فعل به این معنی به کار نرفته است.
درایور و نوث ª ra ¦ a ¨ S را در عبری با واژه عربی «
صریه » به معنای «
ابرام ،
پشتکار و
پافشاری » مرتبط میدانند.
از طرفی،
زاکسه ،
نائور و
دَنِل ، ریشه اسرائیل را از r § S یا r § Ys به معنای «مورد
اعتماد ،
موفق و
شاد » بیان میکنند.
در
آثار اسلامی ، غالباً برای اسرائیل این معانی را ذکر کردهاند: «کسی که همراه خدا میجنگد»، «
برگزیده خدا »، «
بنده خدا ».
از جمله دیگر معانی میتوان به «کسی که بر خدا مظفر گشت»، «
سرباز خدا»، «
محارب خدا» و «
خداوند قوی است» اشاره کرد.
طبری ریشه اسرائیل را از «سَرَی» به معنای
سفر کردن در
شب دانسته و نقل کرده است: وقتی
یعقوب ـ در
عبری به معنای
غاصب جای دیگری ـ خود را به جای برادر همزادش،
عیسو (
عیص)، بر
پدر عرضه کرد و
برکت گرفت، از ترس عیسو روزها مخفی میشد و شبها به سفر میپرداخت، ازینرو به وی نام اسرائیل داده شد.
به رغم اینکه در
عهد عتیق ، بصراحت از تغییر نام یعقوب به اسرائیل سخن رفته و آمده است که این نام به نشانه اعطای
برکت الهی ، به او داده شد، در مواضع دیگر کتاب مقدس، هم نام «یعقوب» و هم «اسرائیل» به وی اطلاق شده، و اسرائیل به گونه نامشخصی برای یعقوب و پسرانش به کار رفته است.
همچنین در متون یهودی بعدی
اسرائیل ، به همراه نام یعقوب به کار رفته و نسبت به آن از اهمیت بیشتری برخوردار است.
با افزایش تعداد فرزندان و نوادگانِ یعقوب، قوم ایشان بنی اسرائیل نامیده شد که یازده پسر یعقوب ـ
رؤبین ،
شمعون ،
لاوی ،
یهودا ،
زبولون ،
یسّاکار ،
دان ،
جاد ،
اشیر ،
نفتالی و
بنیامین ـ و دو نواده وی از
یوسف ـ
افرایم و
منسی ـ را به عنوان سبط دوازدهم شامل بود.
البته بنابرنظری دیگر،
سبط لاوی از این دوازده سبط ـ با محاسبه دو
نواده یوسف به عنوان دو سبط ـ متمایز و به عنوان سبط سیزدهم شناخته میشود.
هنگامی که در زمان پادشاهی
رِحُبُعام ،
فرزند سلیمان ،
مملکت بنی اسرائیل، که همان
قوم یهود یا
عبرانیان بودند، دو قسمت شد، بخش شمالی آن به نام اسرائیل ـ که ده سبط در آن به سر میبردند ـ و بخش جنوبی به نام یهودا ـ که دو سبط یهودا و بنیامین در آن زندگی میکردند ـ خوانده شد.
پادشاهی اسرائیل در ۷۲۱ ق م به دست
آشوریان از بین رفت و تنها حکومتِ جنوبی یهودا باقی ماند که ساکنان آن را «
یهودیم » نامیدند، و این قوم را از این پس
یهودی خطاب کردند.
با وجود این، نام اسرائیل که اشاره به کل قوم یهود داشت، همچنان در متون یهودی ـ بویژه
در آگاده (بخش قصههای
تلمود ) ـ کاربرد داشت.
همچنین اصطلاح «
ارض اسرائیل » نیز برای اولین بار در
میشنا برای
سرزمین بنی اسرائیل به کار رفته است.
محققانی که حیات
شیوخ (
آباء ) را به عنوان شخصیتهای تاریخی منکرند و آنان را
افسانهای میپندارند، معتقدند که نظام دوازده قبیلهای بنیاسرائیل متعلق به دورههای تاریخی بعدی است که در
فلسطین شکل گرفته است.
اما گذشته از گزارش
سفر پیدایش ، که غیر تاریخی فرض میشود، کاربرد نامهای یعقوب و اسرائیل در
متون عبری کهن گزارش شده است.
احتمالاً نام اسرائیل حداقل در
دوره داوران برای این
قوم به کار میرفته و
مشهور بوده است.
همچنین ذکر این
واژه در
کتیبه مرنپتاح ، متعلق به ۱۲۲۵ ق م، بصراحت وجود قوم اسرائیل را در فلسطین اثبات میکند و نشان میدهد که اینان در قرن سیزدهم ق م به این نام شناخته میشدند.
در
عهد جدید ، اسرائیل برای قوم و
اخلاف یهود و نیز به معنای قومی که با خداوند
عهد بستند به کار رفته و بیشتر طبیعت روحانی آنها موردنظر بوده تا
هویت تاریخیشان.
از دیدگاه
مسیحیت و
الهیات جدید ـ که
ارتباط خونی را نمیپذیرند ـ اسرائیل زمان حاضر که
وعده نجات به او داده شده همان
کلیساست .
اسرائیل، به معنای خاص، در متون یهودی بر مردم
عوام ـ در مقابل
کاهنان و
لاویان ـ اطلاق میشود.
فرقهای یهودی نیز، که از هزاران سال پیش در
هندوستان به سر میبرند و ساکن
بمبئی هستند، خود را بنی اسرائیل (بنی اسرائیل) میخوانند و از
نسلاسباط دهگانه میشمارند.
گذشته از نام بنی اسرائیل، کل قوم یهود را «
بیت یسرائیل » و «
أَم یسرائیل » به معنای مردم اسرائیل نیز خواندهاند.
از کاربرد «بنی اسرائیل» در دوره پیش از
اسلام ، در عربیِ شمالی، اثری باقی نمانده، اما صورتی از آن در کتیبههای
عربستان جنوبی (
یمن ) به کار رفته است.
احتمالاً این نام برای مردم روزگار
پیامبر اکرم آشنا بوده است.
با وجود این، در
شعر جاهلی موثق ذکری از آن یافت نشده، در حالی که اصطلاح
یهود و
نصاری در
شعر و
فرهنگ جاهلی رایج بوده است.
در
قرآن ، در
آیات مکی فقط بنی اسرائیل آمده، اما در
آیات مدنی یهود و نصاری نیز به کار رفته است.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بنی اسرائیل»، شماره۱۹۶۷.