اسد بن موسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
َ
اسَدِِ بْنِ موسی ۳۲-
محرم ۱۲ق/۵۰- آوریل ۲۷م،
فرزند ابراهیم بن
ولید بن عبدالملک اموی،
محدث و
فقیه مصری و
مؤلف کتاب الزهد، از قدیمترین تألیفات برجای مانده اسلامی میباشد.
وی که از خاندان امویان بود، در همان سال انقراض شاخه شرقی خلافتِ این خاندان، گویا در
بصره به
دنیا آمد و سپس به
مصر رفت و در آنجا ساکن شد،
شاید به جهت قدمت حضور
اسد در مصر، برخی او را متولد آن دیار پنداشتهاند.
اسد در زمانی میزیست که توانست از بزرگان و رجالی نام آور در
حدیث و
فقه بهره گیرد؛ در این میان کسانی چون
سفیان بن عیینه،
عبدالله بن مبارک،
عبدالله بن وهب،
ابن لَهیعه،
فُضیل بن عیاض،
لیث ابن سعد،
وکیع بن جراح،
عبدالعزیز ابن ماجشون،
ابن ابی ذئب،
ولید بن مسلم،
شریک بن عبدالله نخعی و
حماد بن زید شایان ذکرند.
با نگاهی به
نام استادان و
زمان و
مکان وفات آنان، بیش و کم میتوان حضور او را در شهرهای گوناگون برای طلب
حدیث پذیرفت. استادان
اسد را به طور طبیعی شیوخ طبقه هفتم از مشایخ حدیثی تشکیل میدهند، در حالی که گاه رتبه حدیثی او تا دو
نسل، بالا رفته، و از مشایخ طبقه ششم و پنجم همچون
جعفر بن حیان عطاردی،
ابو هلال راسبی،
مبارک بن فَضاله،
مهدی بن میمون،
ایوب بن خوط و
یونس بن ابی اسحاق سَبیعی نیز
روایت کرده است،
بجز شخص اخیر، تمامی اینان از مشایخ
بصره به شمار میآیند و با توجه به حدود زندگانی این طبقه، میتوان چنین انگاشت که
اسد تا حدود سال ۵۰ق/۶۷م در بصره ساکن بوده است. وجود نام یونس بن ابی اسحاق،
عالم کوفی از
طبقه پنجم، با در نظر گرفتن نزدیکی
کوفه به بصره، چندان دور از ذهن نیست.
اسد در مسیر خود از بصره تا مصر مشایخ طبقه هفتم را در شهرهایی چون کوفه و واسط در
عراق ، و نیز
مکه و
مدینه ،
حمص و
دمشق درک کرده بود
با توجه به اینکه او از مشایخ طبقه هشتم و نهم مثل
روح بن عُباده،
محمد بن یوسف فِریابی و
عیسی بن یونس هم روایت کرده
، آشکار میشود که به ارتقاء طبقة حدیثی خود التزامی نداشته است.
اسد هم به نوبه خود،
علم خویش و گذشتگانش را به دیگران منتقل کرد که فرزندش
سعید بن اسد،
عبدالرحمان بن
عبدالله بن عبدالحکم،
ربیع بن سلیمان مرادی،
عبدالله بن محمد خشّاب،
عبدالملک بن حبیب و
محمد بن عبدالله ابن برقی از آن گروهند.
دانشمندان
علم رجال وی را ستوده مثلاً
بخاری ، و برخی چون
عجلی ابن حبان ابن قانع و
بزار او را توثیق کردهاند، منابع رجالی بیش از هر چیز پایبندی او به
سنت را مورد توجه قرار داده، حتی
لقب «
اسد السنة» را برای وی به کار بردهاند.
در مقابل، گاه اظهار نظرهای منفی نیز درباره او مشاهد میشود: مثلاً
نسایی اگرچه به
وثاقت اسد معتقد بود، ولی میگفت، بهتر آن بود که وی دست به نوشتن نمیزد
سرانجام این نکته که
ابن حزم حدیث او را «منکر» خوانده
از سوی
ذهبی بی پایه دانسته شده است.
گفتنی است که
اسد گاه از اشخاصی روایت کرده که از سوی علمای رجالی ضعیف شمرده میشدهاند، در این بین میتوان
روایت او از کسانی چون
ایوب بن خوط،
صالح بن بشیر مُرّی و
محمد بن
فضل بن عطیه را برشمرد.
ابن یونس ضمن آنکه خود،
اسد را
ثقه میشمارد، یادآور شده که احادیثِ ضعیفِ نقل شده از سوی
اسد، موجب
تضعیف او در اذهان برخی شده است.
گفتنی است که نامه
اسد بن موسی به
اسد بن فرات گویای گرایشهای فکری اوست.، وی در آن نامه بر لزوم اجرای
سنت و دوری از
بدعت تأکید کرده است
به هر روی
اسد را، هم در عقیده و هم در
فقه باید از عالمان
اصحاب حدیث در عصر شکلگیری مکاتب
فقه مالکی و
شافعی به شمار آورد،
کندی در فهرستی که از فقیهان مصر در سدههای و ق به دست داده،
از فقیهان مستقل و سپس تنی چند از فقیهان مالکی، شافعی و حنفی نام برده است.، وی در آن فهرست
اسد بن موسی را پس از چند فقیه مالکی و پیش از شافعیان جای داده است.، شاید مؤلف قصد آن داشته تا
اسد را در شمار فقیهان مالکی رقم زند.
الزهد، مؤلف در آن پارهای احادیث مربوط به
آخرت و چگونگی آن را گرد آورده است:، احادیثی درباره
روز قیامت،
شفاعت در آن زمان،
پل صراط و
جهنم و وصف آن،
اسد در این اثر بیشتر از مشایخ بصری و کوفی خود
روایت میکند و تنها
شیخ مصری مذکور در این کتاب،
ابن لهیعه است،
در میان اسانید داده شده در کتاب، سندی به چشم میخورد که افزودهای از راویان بر متن اصلی است.، این سند که نقل از
طبرانی یکی از راویان کتاب است، گویا در روایت شاگردان
سلیمان بن احمد طبرانی از او بدان افزوده شده است.
این کتاب نخستین بار توسط لشینسکی به عنوان بخشی از کتاب «روایات اسلامی درباره دادرسی واپسین» منتشر شد، لشینسکی در مقدمه سعی کرده، روایاتی را که در کتاب الزهد درباره
آخرت آمده است، با نمونههای مشابه آن در میان مسیحیان و یهودیان مقایسه کند، این اثر در ۹۰۹م به چاپ رسیده، و بار دیگر در ویسبادن ۹۷۶م به کوشش خوری منتشر شده است برای رواج آن،
رسالة اسد بن موسی الی
اسد بن فرات فی لزوم السنة و التحذیر من البدع ابن خیر،
، که به گزارش خوری، ر. سیّد بر اساس نسخهای که خود کشف کرده، آن را در دست چاپ داشته است.
المسند، که از نخستین مسانید در
عالم حدیث به شمار میرود،
نیز به نقل
ابن حجر در کتابی با موضوع «
فضائل الشیخین » به
اسد نسبت داده است و نیز
خوری اسد بن موسی، راوی التیجان را همان
اسد السنة دانسته است.
گفتنی است که سعید فرزند
اسد بن موسی نیز کتابی در
فضائل تابعین داشته که به گفته ابن حجر این کتاب مملو از روایات سعید از پدرش بوده است،
گفتنی است که
ابن عبدالحکم بسیاری از روایات تاریخی
اسد را نیز در کتاب
فتوح مصر آورده است.
(۱) ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۳۷۱ق/ ۹۵۲م.
(۲) ابن حبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، ۴۰۲ق/۹۸۲م.
(۳) ابن حجر عسقلانی، احمد، تقریب التهذیب، به کوشش محمد عوّامه، بیروت، ۴۰۸ق/۹۸۸م.
(۴) ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، ۳۲۵ق.
(۵) ابن حزم، علی، المحلی، به کوشش احمد محمد شاکر، بیروت، ۳۴۷-۳۵۲ق/۹۲۸-۹۳۳م.
(۶) ابن خیر اشبیلی، محمد، فهرسة، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۹۶۳م.
(۷) ابن عبدالحکم، عبدالرحمان، فتوح مصر، به کوشش توری، لیدن، ۹۲۰م.
(۸) ابن نقطه، محمد، التقیید، حیدرآباد دکن، ۴۰۳-۴۰۴ق/۹۸۳-۹۸۴م.
(۸) ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الاولیاء، بیروت، ۴۰۵ق/۹۸۵م.
(۱۰) اسدبن موسی، الزهد، به کوشش خوری، ویسبادن، ۹۷۶م.
(۱۱) بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ۳۶۲ق/۹۴۳م.
(۱۲) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۴۰۶ق/۹۸۶م.
(۱۳) ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۳۸۲ق/۹م.
(۱۴) زرکلی، اعلام.
(۱۵) عجلی، احمد، تاریخ الثقات، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۴۰۵ق/۹۸۴م.
(۱۶) کتانی، محمد،
الرسالة المستطرفة، استانبول، ۹۸۶م.
(۱۷) کندی، عمر، فضائل مصر، به کوشش ابراهیم احمد عدوی و علی محمد عمر، قاهره/بیروت، ۳۹۱ق/۹۷۱م.
(۱۸) مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۴۰۴ق/۹۸۴م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اسد بن موسی»، ج۸، ص۳۳۶۶.