استواء (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِسْتِواء (به کسر الف و سکون سین و کسر تاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای برابری است.
اِسْتِواء به معنای برابرى است.
(قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ) (بگو: آيا نابينا و بينا يكسانند؟! يا
ظلمتها و
نور برابرند؟!)
استواء چون با «على» متعدى شود معنى استقرار يافتن و بر قرار شدن میدهد مثل
(وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ) «كار به پايان رسيد و
کشتی بر
کوه جودی نشست و در آن قرار گرفت.»
و مثل
(فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَكَ عَلَى الْفُلْكِ) «چون تو و يارانت در كشتى قرار يافتيد.»
على هذا معنى آيات
(ثُمَ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ) و
(الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى) اين است كه «خدا در تخت حكومت و تدبير استقرار يافت.» و آن كنايه از تدبير و اداره امور عالم است چنانكه «
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ» آن را توضيح میدهد.
و چون با «الى» متعدى گردد معنى توجه و قصد و رو كردن میدهد. در
اقرب آمده: گويند هر كه از كارى فارغ شد و كار ديگرى قصد كرد گفته میشود «استوى له و اليه»
(ثُمَ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَ سَبْعَ سَماواتٍ) (سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتّب نمود.)
(ثُمَ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ) (سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالى كه بصورت
دود بود.)
استوى در هر دو به معنى توجه و قصد است گاهى به معنى اعتدال و استقرار است مثل
(وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً) «چون
موسی قوى شد و در زندگى استقرار يافت به او درک و علم داديم.»
(ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوى • وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى) ظاهرا مراد از استوى معتدل شدن
جبرئیل و آمدن به صورت انسان متوسط است. يعنى «او نيرومند است پس معتدل شد در حاليكه در ناحيه بالاتر بود.»
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سوی»، ج۳، ص۳۵۸.