ازاله مو
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از
محرمات احرام، زدودن
موی بدن است میباشد.
ازاله از ریشه «ز ـ و ـ ل» و به معنای رفع کردن و زدودن، از میان بردن، و دور ساختن است.
مقصود از ازاله مو در منابع فقهی، ستردن و از میان بردن مو با هر وسیله ممکن است. این موضوع به منزله یکی از محرمات احرام، پیرو طرح آن در
قرآن کریمو روایات،
در نخستین منابع فقهی مطرح شده
و همواره فقیهان در مبحث
محرمات احرام به بررسی احکام آن پرداختهاند.
در
فلسفه حرمت آن گفتهاند: ازاله نوعی رفاه طلبی است و با حالت
احرام منافات دارد.
همه فقیهان امامی،
ازاله مو از سراسر
بدن احرام گزار از جمله سر، صورت، ابرو، زیر بغل و شرمگاه را جز در صورت ضرورت،
حرام دانستهاند.
در حرمت ازاله، فرقی میان انواع آن چون تراشیدن، کندن و ازاله با مواد زایل کننده نیست.
همچنین کم یا بسیار بودن مقدار مو اثری در این حکم ندارد.
برای حکم حرمت، به
قرآن، استناد شده که به صراحت احرام گزاران را تا فرا رسیدن هنگام
قربانی در
منا، از تراشیدن
موی سر نهی کرده است:
{ولا تحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله}. پشتوانه دیگر، حدیثهای گوناگونند که برخی از آنها صحیح قلمداد شدهاند
؛ از جمله روایت حریز
که
امام صادق علیهالسّلام
حجامت احرام گزار را تنها تا هنگامی که به حلق یا قطع مو نینجامد، بی اشکال میداند. واژه «قطع» در روایات، همه انواع ازاله مو و نیز همه جایهای
بدن را در برمی گیرد.
حدیثهای
دلالتگر بر وجوب کفاره برای ازاله مو، نیز بر پایه ملازمه، میتوانند پشتوانه حرمت مزبور باشند.
فقیهان با توجه به عمومیت دلیل، ازاله
موی احرام گزار به دست دیگری را حتی اگر محرم نباشد، حرام میدانند.
در جواز ازاله
موی غیر محرم به دست احرام گزار اختلاف است.
برخی از فقیهان متقدم
و متاخر امامی
به جواز آن قائل هستند؛ زیرا انجام دادن این کار برای خود آن شخص مانع شرعی ندارد و احرام گزار نیز میتواند این کار را برای او انجام دهد.
در صورت شک در حکم این کار، به پشتوانه
اصل برائت، ازاله کننده هیچ تکلیفی ندارد.
دیدگاه دیگر در این باره، حرمت ازاله است که برخی از فقیهان مقدم
و متاخر
و شماری از فقیهان هم روزگار
بدان باور دارند. از پشتوانههای این رای، حدیثی صحیح از امام صادق علیهالسّلام
در نهی احرام گزار از تراشیدن
موی غیر محرم است.
به باور همه فقیهان مذاهب
اهل سنت نیز ازاله
موی احرام گزار حرام است
؛ خواه خودش ازاله کند و خواه دیگری.
مهمترین پشتوانه آنها آیه ۱۹۶ بقره است.
به باور آنان، تفاوتی میان تراشیدن یا کوتاه کردن و کندن و غیر آن نیست وهر ازالهای حرام به شمار میرود.
فقیهان مذاهب اهل سنت نیز درباره جواز ازاله
موی غیر محرم به دست احرام گزار اختلاف نظر دارند.
ابوحنیفه به حرمت قائل است و ممنوعیت یاد شده در آن آیه را در این صورت نیز جاری میداند؛ زیرا به طور عادی،
انسان خودش
موی سر خویش را نمیتراشد، بلکه این کار را به دیگری میسپارد. پس نهی آیه در واقع به ممنوعیت ازاله
موی دیگران بازمی گردد.
این نظر به
مالک بن انس نیز منسوب است
؛ هر چند اعتقاد به جواز هم به او نسبت یافته است.
شافعیان، حنبلیان
و برخی از فقیهان متقدم مانند مجاهد، عطاء، اسحاق و
ابوثور این نظر را پذیرفتهاند.
مهمترین پشتوانه آنها این است که احرام گزار مویی را ازاله کرده که حرمتی ندارد و ممنوعیت تنها برای
موی خود احرام گزار است.
در
فقه اسلامی، در پارهای موارد، ازاله
موی احرام گزار جایز به شمار رفته است:
به اتفاق فقیهان امامی
در مواردی که وجود مو باعث زیان دیدن و آزار احرام گزار گردد، ازاله آن جایز است
؛ خواه ضرر ناشی از رویش مو در محل خاصی مانند
چشم باشد و خواه از جهت آن که دفع ضرر یا درمان بیماری وابسته به آن است.
پشتوانه فقیهان بر جواز ازاله در چنین صورتی، افزون بر قواعد
لا ضرر و
نفی حرج،
آیه ۱۹۶ بقره/۲ است که تراشیدن
موی سر در صورت
بیماری یا وجود ناراحتی در سر را تنها مشمول کفاره میسازد:
{فمن کان منکم مریضا او به اذی من راسه ففدیة من صیام او صدقة او نسک}.
فقیهان مذاهب
اهل سنت نیز ازاله مو درصورت آزار دیدن و زیان احرام گزار را جایز میدانند.
به باور بیشتر فقیهان امامی
و
حنبلیاناگر اضطرار به ازاله مو به سبب وجود خود مو باشد، مانند
موی روییده در چشم و ابروی بلند، ازاله
کفاره ندارد و در غیر این صورت، مشمول وجوب کفاره است. به تصریح
حنفیان و
شافعیاننیز ازاله مویی که در چشم روییده، کفاره ندارد. در برابر، برخی از فقیهان امامی این فرض را نیز مشمول آیه ۱۹۶ بقره/۲ دانسته و به وجوب کفاره در این فرض حکم دادهاند.
از دیدگاه فقیهان
شیعه و برخی از اهل سنت
کنده شدن غیر عمدی
موی احرام گزار به هنگام
وضو و
غسل اشکال ندارد، هر چند وضو یا غسل
مستحب باشد.
پشتوانه این حکم، حدیثی از
امام صادق علیهالسّلام
و
قاعده نفی حرج است. به باور بیشتر فقیهان، جدا شدن مو در این صورت نیز کفاره ندارد.
فقیهان همه
مذاهب اسلامی بر اصل وجوب کفاره برای ازاله در حالت احرام اتفاق نظر دارند، هر چند در جزئیات آن اختلاف نظر دیده میشود:
از دید مشهور فقیهان امامی،
به پشتوانه آیه ۱۹۶ بقره/۲ و روایات،
کفاره ازاله
موی سر در صورت اضطرار، سه روز
روزه گرفتن یا
اطعام شش مسکین ـ دو
مد طعام برای هر
مسکین ـ یا
قربانی کردن یک
گوسفند، به گونه
واجب تخییری، است. البته شماری
دادن یک مد طعام را نیز کافی دانستهاند. این دیدگاه بر حدیثی
مرسل تکیه دارد و از این رو، مردود دانسته شده است.
برخی نیز به پشتوانه روایت
عمر بن یزید به جای اطعام شش مسکین، اطعام ۱۰ مسکین و برای هر تن یک مد طعام را واجب شمردهاند. ولی در اعتبار سند و دلالت این روایت مناقشه شده است.
بر پایه نظری کمیاب،
سلار دیلمی بر آن است که کفاره ازاله اضطراری
موی سر، فقط قربانی کردن یک گوسفند است.
باید دانست ازاله چند تار مو که عنوان «حلق الراس» یا تراشیدن سر بر آن صدق نمیکند، کفاره ندارد. برخی نیز کفاره آن را
صدقه دادن به
فقیر دانستهاند.
برخی از فقیهان امامی با توجه به وجوب کفاره در حال
اضطرار، وجوب همان کفاره در غیر اضطرار را با اولویت بیشتر ثابت میدانند
و در کفاره تخییری، میان دو حالت اضطرار و اختیار تفاوت نمینهند.
ولی بیشتر فقیهان امامی به پشتوانه ادله عام کفارات و حدیثهای خاص، کفاره ازاله عمدی مو در غیر اضطرار را قربانی کردن یک گوسفند دانستهاند.
البته شماری از آنان از باب
احتیاط به این حکم باور دارند.
گفتنی است در دیدگاه برخی از فقیهان، این
کفاره تخییری به
موی سر اختصاص ندارد و ازاله دیگر موهای
بدن، جز موارد خاص یاد شده در روایات، نیز همین حکم را دارد
؛ زیرا تعبیر روایات یعنی «الشعر» عام است و شامل همه موهای
بدن میشود. افزون بر این، حکمت این گونه احکام، پرهیز از تن آسایی و آسایش طلبی در حال احرام است که به
موی سر اختصاص ندارد.
برخی این تعمیم را نپذیرفته، کفاره ازاله دیگر موهای
بدن را جز در موارد خاص، به پشتوانه روایتهایی، صدقه دادن به مسکین دانستهاند.
کفاره ازاله مو از برخی جایهای
بدن، به طور خاص در حدیثهایی مطرح شده و پشتوانه فقیهان قرار گرفته است. مثلا ازاله
موی زیر یکی از دو بغل، کفاره اطعام سه مسکین را در پی دارد.
همچنین به باور برخی از فقیهان ازاله
موی زیر هر دو بغل و نیز
موی شرمگاه و سبیل، قربانی کردن یک گوسفند را واجب میسازد.
کفاره دست کشیدن بر سر و روی خود در غیر وضو و غسل که به جدا شدن مو بینجامد، دادن یک یا دو کف دست طعام به مسکین است.
ازاله
موی احرام گزار به دست دیگری، حتی اگر محرم باشد، صرف نظر از جواز یا حرمت این کار، کفارهای در پی ندارد، مگر آن که ازاله به دستور احرام گزار یا با اجازه وی صورت گیرد که در این صورت، پرداخت کفاره بر او واجب میشود. در صورتی که ازاله مو به سبب فراموشی یا جهل احرام گزار صورت گیرد، به پشتوانه ادله عام مانند
حدیث رفع و نیز ادله خاص، کفاره واجب نمیگردد.
فقیهان دیگر مذاهب اسلامی نیز ازاله مو به دست احرام گزار را مشمول کفاره دانستهاند. حنفیان،
مالکیان
و ظاهریان
به پشتوانه آیه ۱۹۶ بقره/۲ در صورت ازاله مو به سبب عذر و اضطرار، احرام گزار را میان قربانی کردن یک گوسفند، اطعام شش مسکین و سه روز روزه گرفتن مخیر دانستهاند. کفاره ازاله مو از دیدگاه شافعیان نیز یکی از این سه گزینه است، خواه در حالت
اضطرار صورت گیرد یا
اختیار.
ولی حنفیان بر آنند که با ازاله عمدی
موی زیاد، قربانی گوسفند و با ازاله عمدی
موی کم، پرداخت
صدقه واجب میشود. اما درباره تعیین مقصود از
موی کم و زیاد، اختلاف نظر دارند.
ابوحنیفه
با تراشیدن یک چهارم و
ابویوسف با تراشیدن بیش از نصف
موی سر، قربانی را واجب دانسته است.
به باور
ابوحنیفه، اگر ازاله کمتر از یک چهارم باشد، کفاره واجب نیست. البته برخی از وی نقل کردهاند که در این فرض، صدقه دادن
یک صاع طعام یا نصف صاع گندم واجب است.
بر پایه
فقه حنفی، در احکام کفاره تفاوتی میان انواع ازاله مو مانند کندن و بریدن وجود ندارد،
گر چه در وجوب قربانی شرط است که تراشیدن
موی آن محل برای نظافت و آسایش و به میزان مورد توجه باشد؛ مانند
موی سر، زیر بغل، ریش و سبیل و محل حجامت.
اما اگر ازاله مو چندان مورد توجه نباشد، مانند
موی سینه و ساق، تنها صدقه واجب میشود.
بر پایه سخن منسوب به ابوحنیفه، ازاله
سبیل و
موی محل
حجامت، تنها پرداخت صدقه را واجب میکند.
شافعی با ازاله سه تار مو، کفاره را واجب دانسته
و بر پایه گزارشی، کفاره ازاله یک مو را یک سوم قربانی و کفاره ازاله دو مو را دو سوم قربانی قلمداد کرده است.
بیشتر فقیهان شافعی ازاله یک یا دو تار مو را نیز مشمول کفاره میدانند.
بر پایه
فقه شافعی، ازاله
موی بدن مانند ازاله
موی سر کفاره دارد
؛ زیرا این کار با هدف آسایش طلبی و رفاه صورت میگیرد.
به باور مالکیان، کفاره ازاله عمدی یک یا چند تار مو، دادن اندکی طعام است. البته اگر ازاله مو آزاری را از احرام گزار دور سازد،
فدیه تخییری سه گانه بر وی واجب خواهد شد.
به باور آنان، ازاله
موی سر از روی جهل، پیش از فرارسیدن هنگام
حلق (تراشیدن
موی سر برای بیرون شدن ازاحرام) کفاره دارد.
برخی به مالک نسبت دادهاند که تنها در صورت تراشیدن همه
موی سر یا صورت، کفاره واجب است.
ولی او در مواردی چون تراشیدن
موی محل حجامت، فدیه را واجب شمرده
و در صورت کوتاه کردن
موی شارب نیز به دادن اندکی طعام حکم داده است.
احمد بن حنبل بر پایه سخنی همانند شافعی، ازاله بیش از دو تار مو و بر پایه سخنی دیگر، ازاله بیش از سه تار مو را مشمول فدیه دانسته
و در کمتر از آن به دادن یک مشت
یا یک مد طعام
حکم کرده است. ظاهریان حلق عمدی
موی سر را موجب بطلان
حج دانستهاند.
فقیهان امامی در جواز دست کشیدن و خاراندن
بدن و سر در حال احرام، اختلاف نظر دارند. برخی از فقیهان برای اجتناب از جدا شدن مو، از این کار نهی کردهاند یا به لزوم
احتیاط در این باره باور دارند.
برخی آن را
مکروه شمردهاند.
بعضی از فقیهان هم روزگار ما این کار را اگر به جدا شدن مو از
بدن نینجامد، جایز شمردهاند.
بیشتر فقیهان
اهل سنت خاراندن
بدن را بر محرم جایز میدانند، مگر آن که به جدا شدن مو از
بدن بینجامد.
به باور برخی از فقیهان، همچون
علامه حلی، اگر احرام گزار عضوی از
بدن را که مو دارد، قطع کند، کارش از جهت ازاله مو حرمت ندارد و مشمول کفاره نیست؛ زیرا ازاله یا حلق برآن صدق نمیکند و مقصود وی از قطع عضو، کندن مو نبوده است.
شهید اول در جواز کندن پوستی که بر آن مو باشد، تردید کرده است.
اما بسیاری از فقیهان پس از او،
این تردید را نپذیرفته و کندن پوست را مصداق تراشیدن یا ازاله مو ندانستهاند.
بر پایه
فقه اهل سنت نیز قطع کردن عضو دارای مو مصداق ازاله مو نیست و کفاره ندارد.
الام: الشافعی (م. ۲۰۴ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق؛ البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف؛ بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق.) ، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق؛ بدایة المجتهد: ابن رشد القرطبی (م. ۵۹۵ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، مشهد، آل البیت: ، چاپ سنگی؛ تحریر الوسیله: امام خمینی۱ (م. ۱۳۶۸ش.) ، نجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق؛ تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۴ق؛ تعالیق مبسوطه: محمد اسحاق الفیاض، انتشارات محلاتی، طبع امیر؛ تهذیب الاحکام: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛ جامع المدارک: سید احمد الخوانساری (م. ۱۴۰۵ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۰۵ق؛ جامع المقاصد: الکرکی (م. ۹۴۰ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۱ق؛ الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م. ۶۹۰ق.) ، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق؛ جواهر الکلام: النجفی (م. ۱۲۶۶ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛ الخلاف: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق؛ الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛ ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛ السرائر: ابن ادریس (م. ۵۹۸ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق؛ شرائع الاسلام: المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق.) ، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق؛ الشرح الکبیر: ابوالبرکات (م. ۱۲۰۱ق.) ، دار احیاء الکتب العربیه؛ الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ الصحاح: الجوهری (م. ۳۹۳ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق؛ العین: خلیل (م. ۱۷۵ق.) ، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛ الغدیر: الامینی (م. ۱۳۹۰ق.) ، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۶ش؛ غنیة النزوع: الحلبی (م. ۵۸۵ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۱۷ق؛ فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق.) ، دار الفکر؛ فتح الوهاب: زکریا بن محمد الانصاری (م. ۹۳۶ق.) ، به کوشش دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ الفقه الاسلامی و ادلته: وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر، ۱۴۱۸ق؛ الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت: عبدالرحمن الجزیری، محمد غروی و مازج یاسر، بیروت، الثقلین، ۱۴۱۹ق؛ قواعد الاحکام: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۳ق؛ الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. ۴۴۷ق.) ، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین۷، ۱۴۰۳ق؛ الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ کتاب الحج: تقریر بحث الگلپایگانی، الصابری، قم، الخیام، ۱۴۰۰ق؛ کشاف القناع: منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق.) ، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. ۱۱۳۷ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق؛ لسان العرب: ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛ المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛ المبسوط: السرخسی (م. ۴۸۳ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ المجموع شرح المهذب: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، دار الفکر؛ المحلی بالآثار: ابن حزم الاندلسی (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دار الفکر؛ المختصر النافع: المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق.) ، تهران، البعثه، ۱۴۱۰ق؛ مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق؛ مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۰ق؛ المدونة الکبری: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، مصر، مطبعة السعاده؛ المراسم العلویه: سلار حمزة بن عبدالعزیز (م. ۴۴۸ق.) ، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت: ، ۱۴۱۴ق؛ مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق.) ، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق؛ مستند الشیعه: احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۵ق؛ المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (م. ۱۴۱۳ق.) ، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق؛ المغنی: عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ المقنع: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، قم، مؤسسة الامام الهادی۷، ۱۴۱۵ق. ؛ المقنعه: المفید (م. ۴۱۳ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق؛ من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛ مناسک الحج: السید السیستانی، قم، چاپخانه شهید، ۱۴۱۳ق؛ مناسک الحج: الوحید الخراسانی؛ منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق؛ مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق؛ الموطا: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق؛ نزهة الناظر: یحیی بن سعید حلی (م. ۶۸۹ق.) ، به کوشش حسینی و واعظی، نجف، مطبعة
الآداب، ۱۳۸۶ق؛ النهایه: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش آقا بزرگ تهرانی، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«ازاله مو».