• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اذن الهی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اذن الهی از صفات فعلیه خداوند، رخصت الهی برای وجود یافتن چیزی، ظاهر شدن اثری یا انجام دادن فعلی می‌باشد.



واژه «اذن» در لغت به معانی گوناگون مانند اجازه و رخصت برای انجام دادن فعلی،
[۱] المصباح المنیر، ص‌۱۰.
[۲] تاج العروس، ج‌۱۸، ص‌۱۲.
[۳] القاموس‌المحیط، ج‌۲، ص‌۲۷۰، «اذن».
امر،
[۴] المصباح المنیر، ص‌۹.
[۵] الوجوه و النظائر، ج۱، ص‌۱۶۳، «اذن».
[۶] التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۱۹۷.
علم
[۸] اقرب‌الموارد، ج‌۱، ص‌۴۹، «اذن».
[۹] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۴۴.
و اراده
[۱۰] الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۱۶۳‌-۱۶۴، «اذن».
آمده است. واژه «اُذُن» به معنای گوش
[۱۱] تاج العروس، ج‌۱۸، ص‌۱۳، «اذن».
و «اَذَن» به معنای گوش دادن
[۱۲] المصباح المنیر، ص۱۰.
[۱۳] لسان‌العرب، ج۱، ص۱۰۵.
[۱۴] النهایه، ج‌۱، ص۳۳، «اذن».
نیز از همین ریشه است.
برخی گفته‌اند: ریشه اصلی مشتقّات این واژه، اُذُن (گوش) است؛ سپس از آن، فعل اَذِن له (گوش خود را به سوی او مایل ساخت یا به سخن او گوش داد) مشتق شده؛ آن‌گاه از این فعل، اِذن (خطاب به کسی برای اباحه فعلی و رخصت در آن) اشتقاق یافته که معنایی مجازی به علاقه ملازمه است؛ زیرا گوش دادن به کسی، مستلزم رو کردن به وی و برآوردن خواسته او است. پس از آن، معنای اخیر بسیار شایع شده؛ سپس این واژه در معانی مشابه آن نیز به کار رفته است؛ مانند: مشیّت و تکوین اسباب حوادث یا تمکین برای انجام دادن فعلی و تیسیر و آسان کردن آن.
برخی گفته‌اند: اصل واحد در این ریشه، معنای اطلاع با قید رضایت و موافقت است؛ خواه امری نیز صادر بشود یا نه، و این معنا، در تمام موارد کاربرد ریشه اِذن وجود دارد.
[۱۷] التحقیق، ج‌۱، ص‌۶۲‌، «اذن».

برخی نیز ریشه اِذن را دارای دو اصل (گوش و علم) دانسته و گفته‌اند: تمام معانی دیگر به این دو معنا بر می‌گردند و بین این ۲ نیز نزدیکی وجود دارد؛ زیرا علم به هر مسموعی با گوش حاصل می‌شود. بعضی، این مطلب را که اِذن به معنای علم باشد، رد کرده و گفته‌اند: اذن ملازم با علم است، نه خود‌ آن.


اذن الهی در اصطلاح، یکی از صفات فعلیه است (صفاتی که انتزاع آن‌ها بر فرض کردن چیزی غیر از ذات الهی متوقّف بوده، از مقام فعل خدا انتزاع می‌شوند)،
[۲۰] نهایة الحکمه، ص‌۳۴۶.
و به دو قسم تکوینی و تشریعی تقسیم می‌شود. اذن تکوینی، از رابطه‌ای حقیقی بین حوادث و اراده الهی حکایت دارد؛ یعنی هیچ حادثه‌ای در عالم، بدون استناد تکوینی به خدا، تحقّق نمی‌یابد.
[۲۱] معارف قرآن، ص‌۱۹۸.
هم وجود اشیا و هم آثارشان به خداوند مستند است؛ ولی اذن تشریعی مربوط به اعمال اختیاری، و به این معنا است که خداوند، از نظر شرعی، انجام دادن عملی را اجازه دهد که نتیجه‌اش حرام نبودن آن عمل است.
[۲۲] تفسیر ابن تیمیه، ج۳، ص۴۱۷.
[۲۳] المنار، ج۱۰، ص‌۸۰‌.



از آن‌جا که حقیقت اذن، شنیدن درخواست کسی و بر آوردن آن است، همیشه، پیش از اذن باید درخواست و طلبی وجود داشته باشد؛ بنابر این، اذن تکوینی خداوند به اشیا برای وجود یافتن که با کلمه وجودی «کن» تحقّق می‌یابد، به این صورت است که ماهیّات و اعیان ثابته اشیا در مرتبه علم ربوبی، با زبان استعداد از خداوند می‌خواهند که به آن‌ها وجود عینی ببخشد و خداوند با فیض مقدّس، این درخواست را برآورده می‌سازد.
[۲۴] تفسیر صدر المتألهین، ج‌۵، ص‌۴۵۳.
درباره آثار موجودات نیز آنان اقتضای ظاهر کردن آثار خاصّی را دارند و با زبان استعداد از خدا می‌خواهند که آثار خویش را ظاهر سازند. اذن تکوینی الهی در این باره به این معنا است که اگر بین موجودی و اثر آن، مانعی وجود داشته باشد، خداوند آن را برطرف سازد و اگر مانعی وجود نداشته باشد، آن مانع را ایجاد نکند. اذن تشریعی خداوند نیز همین‌گونه است؛ زیرا انسان‌ها به طور طبیعی خواسته‌های گوناگونی دارند و از‌ جمله، خواهان انجام اعمالی هستند که در عالم آخرت به مصلحت آن‌ها باشد و اذن الهی برای انجام دادن برخی اعمال، برآوردن همین درخواست است.
«اذن» در قرآن، بیش از ۴۵ بار به خداوند نسبت داده شده که ضمن آن‌ها، وقوع حوادث جهان و تشریع احکام دین، به اذن او دانسته شده‌است.
به باور امام خمینی زبان استعداد، درخواست هر موجودی بر اساس استعداد و اقتضائات مکنون در عین ثابت او می‌باشد، سؤال به لسان استعداد، بلافاصله اجابت می‌شود و تاخیر ندارد؛ زیرا که خداوند فیاض است. در هر موردی استعداد تامی‌ یافت و قابل نیز در قبول فیض، تام الاستعداد بوده باشد، فیض حق آن را اجابت خواهد کرد. استعداد و خواسته‌های اعیان ثابته طبق خواسته‌های ذاتی آنها است؛ یعنی استعداد هر عین ثابتی در مرحله واحدیت کلی است و استعدادهای اعیان خارجی در مرحله تعینات خلقی در مقایسه با آن جزئی محسوب می‌شود؛ بنابراین همه استعدادهای جزئی به ‌نحو جمعی در استعداد عین ثابت، حضور‌اندراجی دارند که در عالم خارج، به‌تدریج برحسب فراهم شدن شرایط و معدّات و با احتساب احکام مراحل عالم، ظهور و بروز خواهد یافت. البته اینکه آیا سؤال و درخواست عبد بر حسب و اقتضای عین ثابت اوست یا نه، امری پوشیده‌ است، تنها کسی که آگاه به سر القدر و اقتضای اعیان ثابته باشد به این ‌موضوع اطلاع دارد، ازاین‌رو، آگاهی از استعداد خود و دیگران تنها برای سالکانی مقدور است که به تعین ثانی و علم ربوبی بار یافته‌اند. در نگاه امام‌ خمینی، حق‌تعالی تنها به‌حسب اقتضا و استعداد اعیان، حکم می‌کند. اعیان خارجی، طبق همان استعداد و اقتضائات عین ثابت، در خارج ظهور می‌یابند. از این روی آنچه در عالم عین ظهور می‌کند همگی اقتضای احکام و لوازم عین ثابت است. ازاین‌رو بر اساس حبی ذاتی و تجلی اسمائی، شئون و اسمای ذاتی خود را در حضرت علمیه ظهور می‌دهد و به‌تبع آن اعیان ثابته و استعداد آنها ایجاد می‌گردد هر اسمی دارای عین ثابت و مظهری است که استعداد و قابلیت هر موجودی را رقم می‌زند.

بین اذن تکوینی و تشریعی، دو تفاوت وجود دارد:

۴.۱ - فراگیری اذن تکوینی

اذن تکوینی، همه پدیده‌های عالم را در بر می‌گیرد؛ خواه پدیده‌های غیر اختیاری (چه برای انسان مطلوب و گوارا باشند، مانند روییدن گیاهان و میوه دادن درختان، و چه ناگوار، مانند مرگ و وقوع مصیبت و خواه اعمال اختیاری (چه کارهای نیک، مانند ایمان آوردن و کشتن کافران در جنگ، و چه کارهای زشت، مانند ضرر رساندن به دیگران با سحر و جنگیدن با مؤمنان و کشتن آن‌ها ولی اذن تشریعی فقط اعمالی را در‌ بر می‌گیرد که خداوند آن‌ها را به وسیله دین حرام نکرده باشد؛ مانند جهاد در راه خدا و اطاعت از پیامبران.

۴.۲ - عدم امکان مخالفت با اذن تکوینی

مخالفت با اذن تکوینی غیر ممکن است؛ بنابر این، اگر برای عملی، اذن تکوینی صادر نشود، انجام دادن آن عمل امکان ندارد ولی مخالفت با اذن تشریعی ممکن است و انسان می‌تواند مرتکب کار حرام شود، با این‌که درباره آن، اذن تشریعی صادر نشده است.
[۴۱] المیزان، ج‌۱۹، ص‌۳۰۳‌-۳۰۴.
[۴۲] معارف قرآن، ص‌۱۹۵‌-۱۹۸.

شایان ذکر است که معتزله به تفویض قائل بوده، خدا را خالق افعال اختیاری انسان نمی‌دانند؛
[۴۳] شرح المواقف الایجی، ج‌۸‌، ص‌۱۵۴.
[۴۴] الالهیات، ج‌۲، ص‌۳۲۱‌-۳۲۲.
بدین سبب، اذن تکوینی را در افعال اختیاری انسان نپذیرفته و آیات مربوط به آن را توجیه کرده‌اند؛ بنابر این، نزد آنان، افعال خیر انسان فقط دارای اذن تشریعی است و افعال شرّ انسان، نه اذن تشریعی دارد و نه اذن تکوینی. اشاعره، اذن تکوینی را در افعال انسان پذیرفته‌اند؛ ولی آن را مستلزم جبر دانسته و وجود اراده و اختیار در انسان را نفی کرده‌اند.
[۴۵] تفسیر ابن‌تیمیه، ج‌۳، ص‌۴۱۶‌-۴۱۸.
[۴۶] شرح المواقف الایجی، ج‌۸‌، ص‌۱۴۶.
[۴۷] الالهیات، ج‌۲، ص‌۲۶۷‌-۲۶۸.
[۴۸] الالهیات، ج‌۲، ص‌۲۸۶.
[۴۹] الالهیات، ج‌۲، ص‌۳۵۶.
محقّقان شیعه، در عین حال که تمام افعال انسان را به اذن تکوینی الهی مستند دانسته‌اند، عقیده دارند که این مطلب، با اراده و اختیار انسان منافات ندارد؛ زیرا اراده و اختیار انسان در طول اذن و اراده الهی است، نه در عرض آن؛
[۵۰] الالهیات، ج‌۲، ص‌۲۸۵‌-۲۸۶.
[۵۱] الالهیات، ج‌۲، ص‌۳۵۴‌-۳۵۶.
بدین معنا که خداوند خواسته است که آدمی با اختیار خود، کارهایش را انجام دهد؛ پس اراده انسان نیز در سلسله علل افعال وی قرار‌دارد.


برای مطالعه بیشتر به این مقاله مراجعه کنید:
موارد کاربرد اذن الهی.


اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد؛ الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل؛ البرهان فی تفسیر‌القرآن؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ التفسیر‌الکبیر، ابن‌تیمیه؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر القرآن العظیم، صدر المتألهین؛ تفسیر القمی؛ تفسیر المنار؛ تفسیر‌نورالثقلین؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع‌لأحکام القرآن، قرطبی؛ الجواهر فی تفسیر القرآن؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روح‌المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ شرح فصوص الحکم؛ شرح المواقف الایجی؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ القاموس المحیط؛ الکشاف؛ کشف‌الاسرار و عدة‌الابرار؛ لسان‌العرب؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ المصباح المنیر؛ معارف‌القرآن؛ معجم مقاییس‌اللغه؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النهایه فی غریب الحدیث و الاثر؛ نهایة‌الحکمه؛ الوجوه و النظائر لالفاظ کتاب اللّه العزیز.


۱. المصباح المنیر، ص‌۱۰.
۲. تاج العروس، ج‌۱۸، ص‌۱۲.
۳. القاموس‌المحیط، ج‌۲، ص‌۲۷۰، «اذن».
۴. المصباح المنیر، ص‌۹.
۵. الوجوه و النظائر، ج۱، ص‌۱۶۳، «اذن».
۶. التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۱۹۷.
۷. مقاییس‌اللغه، ج‌۱، ص‌۷۷.    
۸. اقرب‌الموارد، ج‌۱، ص‌۴۹، «اذن».
۹. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۴۴.
۱۰. الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۱۶۳‌-۱۶۴، «اذن».
۱۱. تاج العروس، ج‌۱۸، ص‌۱۳، «اذن».
۱۲. المصباح المنیر، ص۱۰.
۱۳. لسان‌العرب، ج۱، ص۱۰۵.
۱۴. النهایه، ج‌۱، ص۳۳، «اذن».
۱۵. التحریر و التنویر، ج‌۲، ص‌۳۱۲.    
۱۶. التحریر و التنویر، ج‌۳۰، ص‌۵۲.    
۱۷. التحقیق، ج‌۱، ص‌۶۲‌، «اذن».
۱۸. مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۷۵، «اذن».    
۱۹. المیزان، ج‌۱۹، ص‌۳۰۳.    
۲۰. نهایة الحکمه، ص‌۳۴۶.
۲۱. معارف قرآن، ص‌۱۹۸.
۲۲. تفسیر ابن تیمیه، ج۳، ص۴۱۷.
۲۳. المنار، ج۱۰، ص‌۸۰‌.
۲۴. تفسیر صدر المتألهین، ج‌۵، ص‌۴۵۳.
۲۵. المیزان، ج‌۱۹، ص‌۳۰۳‌-۳۰۴.    
۲۶. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۱۰-۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۲۷. خمینی، روح‌الله، مصباح الهدایه، ص۳۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۲۸. خمینی، روح‌الله، مصباح الهدایه، ص۳۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۲۹. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۱۲۷-۱۳۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۳۰. اعراف/سوره۷، آیه۵۸.    
۳۱. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۵.    
۳۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۵.    
۳۳. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۱.    
۳۴. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۰.    
۳۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۲.    
۳۶. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۳۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۶.    
۳۸. حج/سوره۲۲، آیه۳۹.    
۳۹. نساء/سوره۴، آیه۶۴.    
۴۰. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۰.    
۴۱. المیزان، ج‌۱۹، ص‌۳۰۳‌-۳۰۴.
۴۲. معارف قرآن، ص‌۱۹۵‌-۱۹۸.
۴۳. شرح المواقف الایجی، ج‌۸‌، ص‌۱۵۴.
۴۴. الالهیات، ج‌۲، ص‌۳۲۱‌-۳۲۲.
۴۵. تفسیر ابن‌تیمیه، ج‌۳، ص‌۴۱۶‌-۴۱۸.
۴۶. شرح المواقف الایجی، ج‌۸‌، ص‌۱۴۶.
۴۷. الالهیات، ج‌۲، ص‌۲۶۷‌-۲۶۸.
۴۸. الالهیات، ج‌۲، ص‌۲۸۶.
۴۹. الالهیات، ج‌۲، ص‌۳۵۶.
۵۰. الالهیات، ج‌۲، ص‌۲۸۵‌-۲۸۶.
۵۱. الالهیات، ج‌۲، ص‌۳۵۴‌-۳۵۶.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله اذن الهی، ج۲، ص۵۲.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار