• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ادوارد گرنویل براون

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پرفسور براون‌، ادوارد گرَنْویل‌ (۱۲۷۹-۱۳۴۴ق‌/۱۸۶۲- ۱۹۲۶م‌)، خاورشناس‌ انگلیسی‌ و دوستدار ایران‌، پسر صاحب و رییس یک کارخانه کشتی‌سازی در نیوکاسل در شمال انگلیس بود. او عاشق زبان فارسی و دیدار از ایران بود که حاصل آن کتاب «یک سال در میان ایرانیان» بود.



وی در ۷ فوریه ۱۸۶۲م به دنیا آمد پس از آن‌که تحصیلات ابتدایی خود را تمام کرد پدرش او را به مدرسه ایتون فرستاد.
[۱] جمع مولفان، فرهنگ خاورشناسان، ج۲، ص۱۸۹.
پدر می‌خواست فرزندش در همان رشته مهندسی کشتی‌سازی که حرفه و رشته خودش بود تحصیل کند اما ادوارد شوقی به این کار نداشت و قبل از ۱۶سالگی این مدرسه را ترک کرد پدرش نیز او را به تحصیل طب واداشت و به دانشگاه کمبریج فرستاد.
[۲] Balyuzi، HM، ج۱، ص۹ -۸، Edward Granville Browne and the Bah D p U Faith، London، ۱۹۷۰.
[۳] Browne، EG، ج۱، ص۸-۹، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
[۴] Ross، ED، ج۱، ص۹، X A Memoir n، ibid.
[۵] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۳۹۸-۳۹۹، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
به‌ این‌ ترتیب‌، وی‌ ضمن‌ ادامه یادگیری‌ زبان‌ ترکی‌، تحصیل‌ پزشکی‌ را در ۱۸۷۹م‌ در کمبریج‌ آغاز کرد. در آن زمان میان روسیه و عثمانی جنگ در گرفته بود او در آن موقع طرفدار ترکیه بود تا آن‌جا که دلش می‌خواست در میان سپاه ترک‌ها با روس‌ها بجنگد.
[۶] مجتبی‌ مینوی‌، نقد حال، ص۳۹۹.

خودش می‌نویسد: اول جانبدار ترک‌ها نبودم بلکه جانبدار طرفی بودم که جنگ را می‌باخت همیشه هنگامی‌که یک طرف شجاعانه می‌کوشد تا شکست نیابد همدردی انسان را بر می‌انگیزد به علاوه کوشش دست ضدترک در انگلیس که ناجوان‌مردانه می‌خواستند موضوع عدالت محض را با سیاست حزبی مخلوط کنند بیش از‌ اندازه موجب انزجار من می‌شد.

۱.۱ - فراگیری زبان فارسی

براون بعد از یک سال و‌ اندی فراگیری زبان ترکی به این نتیجه رسید که برای فهم بهتر این زبان می‌بایست زبان عربی و فارسی را یاد بگیرد. بنابراین در سال اول تحصیل خود در کمبریج به یادگیری زبان عربی پرداخت و در سال بعد (در ۱۸۸۰م‌) زبان فارسی
[۷] Browne، EG، ج۱، ص۱۱-۱۲.، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
و عربی را نزد یک هندی که در کمبریج درس می‌خواند آموخت و به خواندن گلستان مشغول شد چنان‌چه برای براون ترکی جای خود را به زبان فارسی داد.
[۸] جوادی، حسن، نامه‌هایی از تبریز، ص۹-۱۲.

در تابستان‌ ۱۸۸۲م‌، دو ماه‌ در استانبول‌ گذراند و در آن‌جا بیش‌ از پیش‌ شیفته زبان‌ فارسی‌، به‌ ویژه‌ اشعار عرفانی‌ گردید. در این‌ زمان‌ آرزوی‌ دیدار سرزمین‌ حافظ، سعدی‌ و فردوسی‌ در او پیدا شد و در بازگشت‌ با شوق‌ بیشتر یادگیری‌ زبان‌ فارسی‌ را پی‌ گرفت‌.

۱.۲ - استاد زبان فارسی

در سال ۱۸۸۲ در استانبول بود که شوق بسیاری در دیدن شیراز شهر حافظ در او پدیدار شد پس از بازگشت به کمبریج دو سال دیگر را به تحصیل زبان‌های شرقی گذرانید گرچه عمده وقتش صرف خواندن طب می‌شد. او فارسی را نزد میرزا محمد باقر بواناتی در لندن تکمیل کرد. این مرد که براون او را مردی بسیار فاضل ولی غیر عادی می‌خواند جهان‌دیده و با سواد بوده و چندین بار تغییر کیش داده بود زمانی مسلمان روزگاری مسیحی و مدتی لامذهب بوده است،
[۹] Balyuzi، HM، ج۱، ص۹، Edward Granville Browne and the Bah D p U Faith، London، ۱۹۷۰.
[۱۰] Ross، ED، ج۱، ص۹.، X A Memoir n، ibid.
تا این‌که خود معجونی به نام دین را در منظومه‌ای با نام شمسیه لندنیه عرضه می‌کند براون از او می‌خواهد که به او فارسی یاد بدهد در عوض حق‌الزحمه بگیرد. بواناتی جواب می‌دهد که من اعتنایی به پول تو ندارم اما تو اگر می‌خواهی فارسی را یاد بگیری به جای اشعار حافظ و مولانا باید اشعار مرا یاد بگیری.
[۱۱] جوادی، حسن، نامه‌هایی از تبریز، ص۱۰.

بواناتی‌ به‌ براون‌ درس‌ فارسی‌ می‌داد و از اشعار خود و دیگران‌ داستان‌های‌ ایرانی‌ و همچنین‌ تفسیری‌ از قرآن‌ را که‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ِ بر ساخته‌ و به‌ گونه‌ای‌ پیچیده‌ به‌ نظم‌ آورده‌ بود، برای‌ او می‌خواند. بواناتی‌ نسخه‌ای‌ از این‌ تفسیر را به‌ براون‌ داد که‌ اکنون‌ جزو کتاب‌های‌ او در دانشگاه‌ کمبریج‌ محفوظ است‌.
[۱۲] Browne، EG، ج۱، ص۱۵ -۱۲، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
[۱۳] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۰-۴۰۱، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.


۱.۳ - آموختن زبان هندی

براون‌ در ۱۸۸۴م‌ یادگیری‌ زبان‌ هندی‌ را آغاز کرد، به‌ این‌ نیت‌ که‌ با تسلط بر زبان‌های‌ ترکی‌، عربی‌، فارسی‌ و هندی‌ بتواند به‌ استخدام‌ وزارت‌ خارجه‌ درآید و روانه مشرق‌ زمین‌ گردد. اما بعداً روشن‌ شد که‌ برای‌ خدمات‌ کنسولی‌ در آن‌ دیار، زبان‌های‌ شرقی‌ لازم‌ نبوده‌ است‌.
[۱۴] Arberry، AJ، ج۱، ص۱۶۴، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
[۱۵] Browne، EG، ج۱، ص۱۳-۱۶.، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.


۱.۴ - طبابت و شعرخوانی

براون از ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۷ در لندن در بیمارستان‌ها به تکمیل فن طبابت مشغول بود ولی تمام ساعات فراغ خود را به خواندن کتاب‌های فارسی و یا معاشرت و گفتگو با دوستان خود می‌گذرانید. او از ادبیات ایران بیشتر به دفاتر اشعار صوفی مشربان و عارف مسلکان ایرانی و به ویژه مولانا علاقه داشت.


براون‌ در سفر دوم‌ِ حاجی‌پیرزاده‌ به‌ فرنگ‌ در ۱۸۸۵م‌ با او آشنا و محشور شد و از او لقب‌ مظهر علی‌ گرفت‌.
[۱۶] ایرج‌ افشار، سواد و بیاض‌، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۳، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.



او در کمبریج در ۱۸۸۷ درجه لیسانس گرفت و آشنایان زیادی هم‌چون سیدجمال الدین اسدآبادی و میرزا ملکم خان پیدا کرد در همین سال کالج کمبریج او را جز آموزگاران خود قبول کرد در این حین براون فرصت خوبی برای تحقق آرزویش که دیدار ایران بود به دست آورد. وی‌ در پایان‌ تحصیلات‌ پزشکی‌، فارسی‌ را نیز خیلی‌ خوب‌ فرا گرفته‌ بود، و شدیداً آرزوی‌ دیدن‌ ایران‌ را در سر می‌پروراند. در همین‌ زمان‌ به‌ عنوان‌ پژوهشگر پیوسته دانشگاه‌ کمبریج‌ برگزیده‌ شد و دانشگاه‌ او را تشویق‌ کرد که‌ سال‌ اول‌ پژوهش‌ را در ایران‌ بگذراند.
[۱۷] Balyuzi، HM، ج۱، ص۱۱ -۱۰، Edward Granville Browne and the Bah D p U Faith، London، ۱۹۷۰.
[۱۸] Arberry، AJ، ج۱، ص۱۶۷ -۱۶۶، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
[۱۹] Browne، EG، ج۱، ص۱۶.، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
براون از طریق راه کاروانرو و قدیمی ‌طرابوزان و ارزروم راهی ایران شد و به تبریز، اصفهان، تهران، شیراز، یزد و کرمان و جاهای دیگر رفت. او با طبقات مختلف مردم ایران خصوصا صوفیان درویشان و قلندران دیدار کرد که حاصل آن کتاب «یک سال در میان ایرانیان» بود. این کتاب به بهترین نحو گویای خصوصیات ایرانیان است. براون‌ در سفر یکساله خود به‌ ایران‌ (۱۸۸۷- ۱۸۸۸م‌) از نقاط بسیاری‌ دیدن‌ کرد و با گروه‌های‌ مختلف‌ مردم‌ درآمیخت‌ و با اندیشه‌های‌ مذهبی‌ و صفات‌ باطنی‌ ایشان‌ آشنا شد، بدان‌ سان‌ که‌ گویی‌ خود یک‌ ایرانی‌ کامل‌ عیار شده‌ است‌.
[۲۰] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۲، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
[۲۱] محمود محمود، تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌، ج۵، ص۱۲۸۷، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
[۲۲] id، The New History، ج۱، ص۳-۴.، Amsterdam، ۱۹۷۵.
سفر او به‌ ایران‌ پس‌ از پیدایش‌ حرکت‌ بابی‌ها انجام‌ شد. این‌ موضوع‌ وی‌ را بر آن‌ داشت‌ تا درباره این‌ فرقه‌ به‌ مطالعه‌ بپردازد.
[۲۳] Ross، ED، ج۱، ص۹، X A Memoir n، ibid.
[۲۴] Browne، EG، ج۱، ص۲۶.، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
او آنچنان جذب شرق شده بود که از دیده آنان به غرب می‌نگریست. او بعد از اینکه از ایران به انگلیس بر می‌گردد به عنوان دانشیار فارسی دانشگاه کمبریج انتخاب می‌شود و تا آخر عمر یعنی سال ۱۹۲۶ در لندن می‌ماند. او چندان مانوس ایران می‌شود که هنگام بازگشت زمانی که در دریای خزر سوار کشتی روسی می‌شود، می‌نویسد: پس از چند ماه برای اولین بار ناگهان احساس غربت کردم و خود را در میان بیگانگان بیگانه‌ای یافتم.
[۲۵] براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ترجمه مانی صالحی، ص۵۷۰.


۳.۱ - قصد سفر

براون‌ قصد از سفر خود به‌ ایران‌ را مطالعه‌ درباره امراض‌ شایع‌ در این‌ کشور، سیاحت‌ و گردش‌ و تکمیل‌ زبان‌ فارسی‌ اعلام‌ کرده‌ بود، اما قراین‌ نشان‌ می‌دهد که‌ در مورد هدف‌ اول‌ فعالیت‌ زیادی‌ نکرد.
[۲۶] عباس‌ نصر، نقش‌ سیاسی‌ ادوارد براون‌ در ایران‌، ج۱، ص۷۹، اصفهان‌، ۱۳۷۹ش‌.
[۲۷] عباس‌ نصر، نقش‌ سیاسی‌ ادوارد براون‌ در ایران‌، ج۱، ص۸۰، اصفهان‌، ۱۳۷۹ش‌.
[۲۸] عباس‌ نصر، نقش‌ سیاسی‌ ادوارد براون‌ در ایران‌، ج۱، ص۸۲، اصفهان‌، ۱۳۷۹ش‌.



براون‌ در تابستان‌ ۱۸۸۸م‌ تلگرافی‌ از انگلستان دریافت‌ کرد که‌ انتخاب‌ او را به‌ عنوان‌ مدرس‌ زبان‌ فارسی‌ در دانشگاه‌ کمبریج‌ نوید می‌داد. از این‌رو، پس‌ از بازگشت‌ به‌ انگلستان‌ کار تدریس‌ زبان‌ فارسی‌ را در آن‌ دانشگاه‌ آغاز کرد و به‌ سبب‌ کمی‌ شمار دانشجویان‌ فرصت‌ کافی‌ برای‌ نوشتن‌ به‌ دست‌ آورد.
[۲۹] Arberry، AJ، ج۱، ص۱۷۱، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
[۳۰] مینز، الیس‌ ه، «خاورشناسان‌ بزرگ‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۳، روزگارنو، ۱۹۴۱م‌، شم ۲.
در ۱۹۰۱م‌ هنگامی‌ که‌ گیب‌، دانشمند ترک‌شناس‌ انگلیسی‌ درگذشت‌، براون‌ اتمام‌ کارهای‌ نیمه‌ تمام‌ او را عهده‌دار شد.
[۳۱] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۵، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
در ۱۹۰۲م‌ به‌ جای‌ ریو به‌ ریاست‌ مدرسه زبان‌های‌ شرقی‌ گماشته‌ شد و در ۱۹۰۳م‌ به‌ عضویت‌ آکادمی‌ انگلستان‌ درآمد.
[۳۲] مینز، الیس‌ ه، «خاورشناسان‌ بزرگ‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۵، روزگارنو، ۱۹۴۱م‌، شم ۲.
[۳۳] Arberry، AJ، ج۱، ص۱۸۴.، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.



او بعد از بازگشت به ایران چندین سال به تحقیق و تفحص در مورد فرقه‌های متعددی که در ایران آن زمان رایج بود، پرداخت و گذشته از کتاب‌ها و مقالاتی که در موضوع‌های ادبی تاریخی و سیاسی ایران نوشته است، چندین کتاب و مقاله نیز در باب مذاهب اسماعیلیه، حروفیه، شیخیه و بابیه منتشر کرده است. نوشته‌های او درباره فرقه بابیه آن ‌قدر زیاد است که حتی دوستان او اشاره کرده‌اند که این فرقه با توجه به این‌که بعدها به فرقه دیگری تبدیل شده و فراموش شده است، آن‌قدرها هم ارزش تحقیق نداشته است. وی درباره همین موضوع در سال ۱۳۰۷ شخصا سفری به عکا و قبرس نمود و به ملاقات میرزا یحیی صبح ازل و میرزا حسینعلی معروف به بها الله دو رییس بابیه در آن موقع رفت.
[۳۴] قزوینی، محمد، مقالات قزوینی، ج۴، ص۸۳۹.
از ۴۶۸ کتاب خطی که در کتابخانه شخصی او که بعدها به دانشگاه کمبریج تقدیم شد، ۵۷ جلد آن مربوط به نسخ خطی فارسی بود.
[۳۵] مینوی، مجتبی، نقد حال، ص۴۰۴.



نیکلسن‌ او را از بزرگ‌ترین‌ شرق‌شناسان‌ و بزرگ‌ترین‌ انسان‌ دوستی‌ دانسته‌ است‌ که‌ تمام‌ زندگی‌ خود را وقف‌ بررسی‌ تاریخ‌، افکار و ادبیات‌ شرق‌ کرد.
[۳۶] Arberry، AJ، ج۱، ص۱۹۲.، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
او خواهان‌ یگانگی‌ در جهان‌ دانش‌ بود. جنگ‌ جهانی‌ اول‌ او را بی‌اندازه‌ آزرده‌دل‌ و پیرو شکسته‌ کرد.
[۳۷] مینز، الیس‌ ه، «خاورشناسان‌ بزرگ‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۷، روزگارنو، ۱۹۴۱م‌، شم ۲.
دلبستگی‌ او به‌ زبان‌ برای‌ خود زبان‌ نبود. او حتی‌ به‌ دستور زبان‌ و زبان‌شناسی‌ دلبستگی‌ نداشت‌. زبان‌ برای‌ او وسیله‌ای‌ بود که‌ با آن‌ می‌توانست‌ مردم‌ دیگر را بشناسد و مقصود خود را به‌ آنها بفهماند. هدف‌ اصلی‌ او پی‌ بردن‌ به‌ روش‌ زندگی‌ مردم‌ و آگاه‌ شدن‌ از اندیشه‌ و هنر آنان‌ بود.
[۳۸] مینز، الیس‌ ه، «خاورشناسان‌ بزرگ‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۷، روزگارنو، ۱۹۴۱م‌، شم ۲.

به‌ نوشته راس‌، براون‌ مردی‌ نابغه‌ محسوب‌ می‌شد و شاخص‌ نبوغ‌ او دو چیز بود: اول‌ استعداد فوق‌العاده‌ برای‌ فراگرفتن‌ زبان‌ها، دوم‌ طرز بیان‌ او که‌ معلومات‌ و عمق‌ فکر و میزان‌ ذوق‌ و صفای‌ باطن‌ او را روشن‌ می‌ساخت‌.
[۳۹] Ross، ED، ج۱، ص‌ ۲۱-۲۲.، X A Memoir n، ibid.
او علاوه‌ بر زبان‌های‌ یونانی‌، لاتین‌، فرانسه‌ و آلمانی‌، ۳ زبان‌ شرقی‌، یعنی‌ فارسی‌، عربی‌ و ترکی‌ را به‌ خوبی‌ می‌دانست‌. او نه‌ تنها نثر انگلیسی‌ را خوب‌ می‌نوشت‌، در شعر نیز طبعی‌ عالی‌ داشت‌ و بسیاری‌ از اشعار فارسی‌ را به‌ شعر انگلیسی‌ ترجمه‌ کرده‌ است‌.
[۴۰] محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۱۵۳، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.


۶.۱ - مخالف سیاست‌ انگلستان

براون‌ سیاست‌ انگلستان‌ در ایران‌ را تقبیح‌ می‌کرد و می‌گفت‌: دولت‌ انگلستان‌ نباید به‌ هیچ‌وجه‌ در امور ایران‌ مداخله‌ کند. این‌ دانشمند در شمار استادانی‌ بود که‌ در ۱۹۱۴م‌ اعلامیه مخالفت‌ با ورود انگلستان‌ در جنگ‌ را امضا کردند، هر چند پس‌ از حمله آلمان‌ به‌ بلژیک‌ نظرش‌ تغییر کرد
[۴۱] Ross، ED، ج۱، ص۱۴-۱۵.، X A Memoir n، ibid.
در ۱۹۲۱م‌ که‌ شورای‌ انجمن‌ سلطنتی‌ آسیایی‌ انگلستان‌ تصمیم‌ گرفت‌ به‌ مناسبت‌ صدمین‌ سال‌ تأسیس‌ خود جشن‌ بگیرد، براون‌ خواست‌ که‌ دانشمندان‌ آلمانی‌ هم‌ دعوت‌ شوند و نزدیک‌ بود مخالفت‌ شورا با این‌ پیشنهاد به‌ استعفای‌ او از آن‌ انجمن‌ بینجامد.
[۴۲] Ross، ED، ج۱، ص۱۴-۱۵.، X A Memoir n، ibid.


۶.۲ - شمار آثار

شمار آثار بزرگ‌ او اعم‌ از تألیف‌ و ترجمه کتاب‌های‌ فارسی‌ ۱۸ مجلد است‌. افزون‌ بر این‌ها، براون‌ ۳۲ رساله متوسط یا کوچک‌ و ۱۳ دیباچه‌ به‌ زبان‌ انگلیسی‌ بر کتب‌ فارسی‌ یا عربی‌ دیگران‌ نوشته‌ است‌.
[۴۳] محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۱۴۰.، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.

کتاب‌های‌ فارسی‌ که‌ او خود یا با یاری‌ دیگران‌ تصحیح‌ کرده‌ است‌، عبارتند از تذکره الشعرای‌ دولتشاه‌ سمرقندی‌، جلد دوم‌ لباب‌ الالباب‌ عوفی‌ و تذکره الاولیای‌ عطار.
[۴۴] محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.
[۴۵] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۵، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
مجموعه‌ای‌ از نامه‌های‌ دوستان‌ براون‌ به‌ او که‌ بیشتر به‌ سال‌های‌ ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۱م‌ مربوط است‌، در کتابخانه کمبریج‌ (شم ۷۶۰۴) محفوظ است‌. در بعضی‌ از این‌ نامه‌ها مطالب‌ جالبی‌ درباره اوضاع‌ ایران‌ دیده‌ می‌شود.
[۴۶] حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، ج۱، ص۱۷، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.


۶.۲.۱ - سیاح‌

اولین‌ کتاب‌ انتشار یافته براون‌ در ۱۸۹۱م‌ تحت‌ عنوان‌ «داستان‌ یک‌ سیاح‌ که‌ برای‌ روشن‌ شدن‌ تاریخ‌ باب‌ نوشته‌ شده‌ است‌» نام‌ دارد. این‌ کتاب‌ ترجمه‌ای‌ است‌ از مقاله «سیاح‌» تألیف‌ عباس‌ افندی‌، معروف‌ به‌ عبدالبها
[۴۷] محمود محمود، تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌، ج۵، ص۱۲۸۷، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
[۴۸] محمود محمود، تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌، ج۵، ص۱۲۸۸، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
[۴۹] محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۸۷، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.
کنجکاوی‌ او درباره بابیه‌، از خواندن‌ کتاب‌ کنت‌ دو گوبینو پیدا شد.
[۵۰] محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.
سفر او به‌ ایران‌، با حرکت‌های‌ ضد بهایی‌گری‌ مصادف‌ بود
[۵۱] id، The New History، ج۱، ص۲۶.، Amsterdam، ۱۹۷۵.
از این‌رو، در مراجعت‌ به‌ انگلستان‌، با مدارکی‌ که‌ از سفر خود به‌ دست‌ آورده‌ بود، به‌ تنظیم‌ کتاب‌ها و معرفی‌ این‌ گروه‌ در مجامع‌ پرداخت‌.
[۵۲] حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، ج۱، ص۱۲، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
اثر دیگر براون‌، یک‌ سال‌ در میان‌ ایرانیان‌، در ۱۸۹۳م‌ انتشار یافت‌. این‌ کتاب‌ شرح‌ وقایع‌ ایام‌ اقامت‌ او در ایران‌ است‌ و گفته‌ می‌شود بهتر، دلکش‌تر و آموزنده‌تر از آن‌، کتابی‌ در باب‌ ایران‌ و ایرانیان‌ نوشته‌ نشده‌ است‌.
[۵۳] محمود محمود، تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌، ج۵، ص۱۲۷۸، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
[۵۴] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۴، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.


۶.۲.۲ - تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌

براون‌ از ۱۸۹۵م‌، به‌ تهیه کتابی‌ درباره تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌ اقدام‌ نمود.
[۵۵] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۴، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
او خود نوشته‌ است‌ که‌ میل‌ به‌ نوشتن‌ یک‌ تاریخ‌ ادبیات‌ فارسی‌ کامل‌ پس‌ از ۱۸۸۰م‌ که‌ یادگیری‌ فارسی‌ را آغاز کردم‌، در من‌ پدید آمد. مجلدات‌ چهارگانه این‌ اثر به‌ ترتیب‌ در ۱۹۰۲، ۱۹۰۶، ۱۹۲۰ و ۱۹۲۴م‌، منتشر شد
[۵۶] مقدمه‌.، Browne، ج۴، ص۷، EG، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
در دو جلد اول‌، تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌ از قدیم‌ترین‌ زمان‌ تا ابتدای‌ هجوم‌ مغول‌ و مسائل‌ ادبی‌ مربوط به‌ زبان‌های‌ ماقبل‌ اسلام‌ و پس‌ از آن‌ مطرح‌ شده‌ است‌.
[۵۷] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۵، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
در جلدهای‌ ۳ و ۴ دوره مغول‌، فرقه اسماعیلیه‌، سلسله صفویه‌ و احیای‌ مذهب‌ شیعه‌ بررسی‌ گردیده‌ است‌.
[۵۸] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
[۵۹] Ross، ED، ج۱، ص۱۱.، X A Memoir n، ibid.
این‌ اثر براون‌ را کامل‌ترین‌ تاریخ‌ ادبیات‌ فارسی‌ دانسته‌اند.
[۶۰] Barthold، W W، ج۱، ص۱۷۴، La D E couverte de l'Asie، tr B Nikitine، Paris، ۱۹۴۷.
[۶۱] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۵.، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.


۶.۲.۳ - تاریخ‌ مشروطیت‌ ایران‌

براون‌ تاریخ‌ مشروطیت‌ ایران‌ را در چندین‌ رساله‌ و کتاب‌ ثبت‌ کرد که‌ مهم‌ترین‌ آنها دو کتاب‌ است‌: انقلاب‌ ایران‌ و تاریخ‌ مطبوعات‌ و ادبیات‌ ایران‌ در دوره مشروطیت‌.
[۶۲] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۱۲، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
در کتاب‌ انقلاب‌ ایران‌ که‌ در ۱۹۱۰م‌ انتشار یافت‌ و با اشعاری‌ از میرزا آقاخان‌ کرمانی‌ آغاز می‌شود، براون‌ می‌کوشد به‌ مردم‌ اروپا تفهیم‌ کند که‌ مجلس‌ ملی‌ ایران‌، چنانکه‌ آنها می‌پندارند، یکی‌ از هوس‌های‌ مظفرالدین‌ شاه‌ نبوده‌ است‌ و چنین‌ قضاوتی‌ از عدم‌ درک‌ کیفیت‌ و اصالت‌ انقلابی‌ حکایت‌ می‌کند که‌ بهترین‌ عناصر ملی‌ ایران‌ طرفدار آنند. این‌ کتاب‌ را از مهم‌ترین‌ و مستندترین‌ مآخذ غربی‌ درباره تاریخ‌ مشروطیت‌ ایران‌ دانسته‌اند.
[۶۳] حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، ج۱، ص۱۳-۱۴، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.


۶.۲.۴ - نقطه الکاف‌

در همان‌ سال‌ براون‌ کتاب‌ نقطه الکاف‌ میرزا جانی‌ را که‌ نسخه منحصر به‌ فرد آن‌ در کتابخانه ملی‌ پاریس‌ به‌ دست‌ او افتاده‌ بود، با مقدمه‌ای‌ به‌ نفع‌ ازلی‌ها و به‌ زیان‌ بهایی‌ها انتشار داد.
[۶۴] محمود محمود، تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌، ج۵، ص۱۲۸۶- ۱۲۸۷، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
تاریخ‌ مطبوعات‌ و ادبیات‌ ایران‌ در دوره مشروطیت‌ در ۱۹۱۴م‌ انتشار یافت‌. انگیزه براون‌ در تألیف‌ این‌ اثر، بنا به‌ گفته خود او انکار این‌ نظریه شایع‌ در میان‌ محققان‌ بوده‌ است‌ که‌ پس‌ از سده ۹ق‌/۱۵م‌ اثر اصیل‌ و ارزشمندی‌ پدید نیامده‌ است‌.
[۶۵] Arberry، AJ، ج۱، ص۱۸۳.، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
گفته‌اند که‌ این‌ کتاب‌ اولین‌ بررسی‌ جامع‌ در باب‌ شعر جدید سیاسی‌ آن‌ دوران‌ است‌ و او خود در مقدمه فارسی‌ خویش‌ آن‌ را «تاریخ‌ منظوم‌ انقلاب‌» می‌خواند.
[۶۶] حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، ج۱، ص۱۷، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.


۶.۲.۵ - تالیفات طبی

در همین‌ دوران‌ براون‌ آماده طبع‌ کتابی‌ درباره خشونت‌های‌ روس‌ در تبریز بود که‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ آغاز شد و کتاب‌ انتشار نیافت‌،
[۶۷] Arberry، AJ، ج۱، ص۱۸۸.، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
ترجمه‌ای‌ فارسی‌ از روی‌ نسخه خطی‌ این‌ کتاب‌ با عنوان‌ نامه‌هایی‌ از تبریز در ۱۳۵۱ش‌ انتشار یافت‌.
[۶۸] حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، ج۱، ص۲۰-۲۳، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
کتاب‌ طب‌ اسلامی‌ براون‌ که‌ حاصل‌ سخنرانی‌های‌ او در مجمع‌ پزشکان‌ بریتانیا بود، در ۱۹۲۱م‌ انتشار یافت‌. در سخنرانی‌ اول‌، وضع‌ پزشکی‌ در صد ساله اول‌ هجرت‌؛ در سخنرانی‌ دوم‌ خدمات‌ و آثار دوران‌ درخشش‌ تمدن‌ اسلامی‌ به‌ ویژه‌ ۴ پزشک‌ ایرانی‌: طبری‌، رازی‌، اهوازی‌ و ابن‌سینا؛ در سخنرانی‌ سوم‌ انتقال‌ پزشکی‌ اسلامی‌ به‌ اروپا؛ و در سخنرانی‌ چهارم‌ پزشکی‌ اسلامی‌ عرب‌ و اندلس‌ و خدمات‌ دانشمندانی‌ همچون‌ ابن‌ جلجل‌ و ابن‌ رشد و دیگران‌ بررسی‌ شده‌ است‌.
[۶۹] Ross، ED، ج۱، ص۱۲، X A Memoir n، ibid.
[۷۰] مسعود رجب‌ نیا، مقدمه‌ بر طب‌ اسلامی‌ براون‌، ج۱، ص۱۸-۱۹، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.


۶.۳ - بزرگترین اثر براون

بزرگترین اثر مهم براون تاریخ ادبیات مشهور اوست که قسمت اعظم مطالعات و تحقیقات حیات ادلی او را در بردارد. در سال ۱۹۰۰ فکر نوشتن تاریخ ادبی ایران که برواون مدت‌ها در فکر آن بود، شکل نهایی به خود می‌گیرد و مطابق قراردادی که با انتشارات دانشگاه کمبریج می‌بندد، متعهد می‌شود که کتابی در پانصد صفحه راجع به تاریخ ادبیات ایران بنویسد و در آن تجلی نبوغ ایرانی را در زمینه‌های مذهب فلسفه و علوم نشان دهد. این کتاب تنها تاریخ ادبیات نبود، بلکه بیشتر به سیر عقاید و نهضت‌ها مربوط می‌شد و تنها به بحث کتب ادبی قناعت نکرده است. براون اولین جلد آن را به عنوان تاریخ ادبی ایران از قدیم‌ترین ادوار تاریخی تا فردوسی را در ۱۹۰۲ منتشر ساخت و سه جلد دیگر از فردوسی تا سعدی در ۱۹۰۶ تاریخ ادبیات ایران در دوره تسلط تاتار در ۱۹۲۰ و تاریخ ادبیات ایران در دوره معاصر را تاسال ۱۹۲۴ منتشر کرد. بدین ترتیب براون در ۴ جلد تاریخ ادبیات و تاریخ نهضت‌های فکری و شمه‌ای از تاریخ ایران را تا سال ۱۹۲۴ ساخت.
[۷۱] براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ص۱۱ - ۱۲.


۶.۴ - تهیه فهرست‌ تفصیلی‌

براون‌ در اواخر عمر خود به‌ تهیه فهرست‌ تفصیلی‌ نسخه‌های‌ عربی‌، فارسی‌ و ترکی‌ کتابخانه خویش‌ پرداخت‌ و یادداشت‌های‌ او در این‌ باب‌ پس‌ از مرگش‌ به‌ همت‌ شاگرد او نیکلسن‌ تکمیل‌ شد و در ۱۹۳۲م‌ به‌ چاپ‌ رسید.
[۷۲] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۱۴.، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.

افزون‌ بر اینها، براون‌ چندین‌ کتاب‌ در «انتشارات‌ گیب‌» منتشر کرد و در چاپ‌ چندین‌ کتاب‌ نیز با محمد قزوینی‌ و دیگران‌ همکاری‌ داشت‌.
[۷۳] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۵- ۴۰۶، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.



براون‌ از ابتدای‌ جنبش‌ مشروطیت‌ در ایران‌ از آن‌ پشتیبانی‌ کرد و هنگامی‌ که‌ روس‌ها چشم‌ طمع‌ به‌ ایران‌ دوخته‌ بودند، کوشید تا از تلاش‌ آنان‌ در بدنام‌ کردن‌ ایرانیان‌ نزد غربیان‌، جلوگیری‌ کند. او برای‌ اثبات‌ حقانیت‌ ایران‌ و اعتراض‌ به‌ سیاست‌های‌ انگلیس‌ و روس‌ در ایران‌، کوشش‌های‌ بسیار کرد.
[۷۴] محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۷۴، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.
[۷۵] احمد کسروی‌، تاریخ‌ هجده‌ ساله‌ آذربایگان‌، ج۱، ص۱۱، تهران‌، ۱۳۱۳ش‌.
روابط او با مشروطه‌خواهان‌ پیش‌ از به‌ توپ‌ بستن‌ مجلس‌ شروع‌ شد و با تبعیدیان‌ و سایر آزادی‌خواهان‌ به‌ همکاری‌ پرداخت‌.
[۷۶] حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، ج۱، ص۱۹، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
در لندن‌ کمیته‌ای‌ به‌ نام‌ «کمیته ایران‌» که‌ در جهت‌ مصالح‌ ایران‌ تبلیغ‌ می‌کرد، تشکیل‌ داد.
[۷۷] Ross، ED، ج۱، ص۱۲.، X A Memoir n، ibid.
براون‌ در ۱۹۱۱م‌ به‌ عضویت‌ «کالج‌ سلطنتی‌ پزشکان‌» انتخاب‌گردید.
[۷۸] Arberry، AJ، ج۱، ص۱۸۴.، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
در ۱۹۱۸م‌، ضمن‌ سخنرانی‌ در فرهنگستان‌ لندن‌، درباره جنبش‌ مشروطه‌ خواهی‌ در ایران‌، خواستار اتخاذ سیاست‌ صحیح‌ از جانب‌ دولت‌ خود شد. فرهنگستان‌ سخنرانی‌ وی‌ را به‌ چاپ‌ رساند.
[۷۹] Sadiq، I، ج۱، ص۶.، Chehel Goft r، Tehran، ۱۹۷۳.
براون بقیه توجه خود را معطوف انقلاب مشروطیت و ادبیات مشروطه کرد. بعد از سال‌های ۱۹۰۹-۱۹۱۴ از زمان شروع حرکت انقلابی در ایران براون بیشتر اوقات خود را به این موضوع اختصاص داد. وی از بنیانگزاران کمیته ایران به شمار می‌آید این کمیته از اعضای برجسته محصلین عوام و سنای انگلیس تشکیل شده بود و در سال‌های ۱۹۰۸ـ۱۹۱۲ نفوذ عمیقی بر افکار عمومی ‌انگیس و اروپا اعمال می‌کرد. در سال ۱۹۰۹ کتاب بررسی مختصر اتفاقات اخیر ایران و در سال ۱۹۱۰ تاریخ انقلاب ایران از ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۹ و در سال ۱۹۱۴ مطبوعات و اشعار ایران جدید را منتشر کرد که همه این‌ها بدین منظور بود که به غرب توضیح دهد که روحیه جدید ملی‌گرایی عمیقی در ایران متولد شده است. براون در راه پشتیبانی مجاهدین آزادی و مشروطه ایران کوشش بسیاری کرد تا عاقبت حکومت انگلیس مجبور شد از همکاری با تزار روسیه دست بردارد تا اینکه آزادی‌خواهان ایران در این دوره به مقصود برسند او در مورد حفظ ایران و ملت ایران اینگونه نوشته است: شکی نیست که چون مردم دنیا تشخیص داده بودند که ملت روم و یونان قدیم آثار هنری و ادبی از خود به جای گذاشته‌اند و تمدن بشر مدیون آن‌ها است مورد محبت مردم قرار گرفته‌اند من معتقدم ایران نیز در ردیف این ملت‌ها است؛ یعنی از قوم ایرانی هم فواید ادبی و هنری فراوان به تمدن بشر رسیده است و بنابراین محو شدن آن از جرگه دولت‌های آزاد دنیا نه تنها زیانی است که به خود ملت و کشور وارد آید بلکه زیان عظیمی‌ است که به نژاد بشری می‌رسد. به عقیده براون دولت‌های اروپایی نه تنها باید با سرنوشت ملتی بازی کنند و خواسته‌های ایران را به هیچ نینگارند بلکه دست کم به سبب دینی که ایرانیان به گردن تمدن دنیا دارند استقلال آن را محترم شمارند.
[۸۰] جوادی، حسن، نامه‌هایی از تبریز، ص۱۵.



نامه‌های او بهتر از هر چیز دیگری دلیل بر اخلاص و صمیمت او است. در یکی از نامه‌هایش به تاریخ ۲۰ دسامبر ۱۹۰۸ به دوستش سردنیس راس می‌نویسد: ... عدم هم‌دردی تو با مشروطیت ایران خیلی مرا ناراحت می‌سازد و من آن را به این امر مربوط میدانم که تو در بین انگلیسیان مقیم هند هستی و محیط فاسد آن‌ها در تو اثر گذاشته است ولی البته تو تقی‌زاده و دیگر رهبران دسته ملی را نمی‌شناسی و نمی‌توانی بدانی چه مردان صدیق قابل و خوبی هستند مقاله‌ای فوق‌العاده زشت و گمراه کننده در روزنامه انگلیش من ۱۸ دیدم... و فکر می‌کنم این نوشته نماینده نحوه فکر انگلیسیان مقیم هند است به هر حال ترک‌ها باعث رواج این دروغ شده‌اند که آسیایی‌ها نمی‌توانند حکومت مشروطه داشته باشند ولی اگر خدا بخواهد ایرانیان عکس این را ثابت خواهند کرد.
[۸۱] جوادی، حسن، نامه‌هایی از تبریز، ص۱۶.



بعد از این‌که مجلس به توپ بسته شد عده‌ای از آزادی‌خواهان کسانی چون معاضدالسلطنه دهخدا تقی‌زاده و دیگران به پاریس آمدند براون با آن‌ها مکاتبه داشت و اصرار کرد که به انگلیس بروند و در آن‌جا فعالیت کنند هنگامی‌که اداره صوراسرافیل به ایوردون منتقل شد براون به فارسی به معاضدالسلطنه نوشت: حقیقتا جای افسوس است که صوراسرافیل را این‌جا قرار ندادند زیرا این‌جا هم آزادی هست و هم اهمیتش از سوییس بیشتر است حالا ما به کلی محروم مانده‌ایم کسی نیست که در صورت احتیاج بتوانیم از او استشاره کنیم... می‌دانید که بودن جنابعالی و جناب سید تقی‌زاده در مجلس‌های این‌جا چقدر تقویت می‌کرد. دیگر جنابعالی بهتر می‌دانید ولی به نظر مخلص قرار دادن مرکز در ایوردون جای تاسف است مگر در صورتی که این‌جا هم شخص با کفایت شایسته‌ای مقیم باشد.
[۸۲] نوایی، عبدالحسین، فعالیت مشروطه خواهان در فرانسه و سوییس، ص۴۴.

بالاخره تقی‌زاده و حاج میرزا آقای فرشی وکیل تبریز معاضدالسلطنه (پیرنیا) و تربیت به دعوت براون با انگلیس می‌روند چون براون در این زمان برای شرکت در کنگره مستشرقان به کپنهاگ رفته بود شیخ حسن تبریزی را مامور پذیرایی از مهمانان خود می‌سازد و در نامه‌ای به او می‌نویسد: این مردان نجیب و شجاع که برای آزادی وطن خود جهاد کرده‌اند حقی بر گردن ما دارند و مخلص هم باید از این شرف بهره‌ای ببرد.
[۸۳] نوایی، عبدالحسین، فعالیت مشروطه خواهان ایران در انگلیس، ص۲۰.
تقی‌زاده مدتی در انگلیس می‌ماند و براون سخنرانی‌های او را ترجمه می‌کند و او را به محافل مختلف می‌برد. تقی‌زاده، فرشی و پیرنیا فعالیت‌های زیادی می‌کنند و ۴۵ نفر از اعضای پارلمان انگلیس را با خود هم‌داستان می‌سازند و موفق می‌شوند وضع ایران را برای نویسنده مقالات سیاسی مربوط به ایران در روزنامه تایمز تشریح کنند و مقاله‌ای در این روزنامه بنویسند.
[۸۴] جوادی، حسن، نامه‌هایی از تبریز، ص۲۰.



براون اوقات بسیاری را صرف فهرست برداری از متون خطی کهن اسلامی‌ دانشگاه کمبریج و سایر موسسات آموزشی کرد این کار بسیار سخت و طاقت فرسا بود خصوصا که براون بهره مادی‌ای نیز از این کار نمی‌برد.
[۸۵] براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ترجمه مانی صالحی، ص۱۰-۱۵.

براون‌ در ۱۰ سال‌ آخر عمر، کتب‌ خطی‌ بسیار و نیز دو کتابخانه‌ را که‌ دارای‌ کتب‌ خطی‌ فارسی‌ بود، خریداری‌ کرد.
[۸۶] Ross، ED، ج۱، ص۱۲.، X A Memoir n، ibid.
وی‌ در ۶۴ سالگی‌ درگذشت‌. مجسمه او در ۱۳۱۷ش‌ در کتابخانه دانشسرای‌ عالی‌ تهران‌ نصب‌ گردید و یکی‌ از خیابان‌های‌ نزدیک‌ دانشگاه‌ تهران‌ در ۱۳۳۴ش‌ به‌ نام‌ او نام‌گذاری‌ شد.
[۸۷] مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۱۴، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
[۸۸] علی‌ پاشا صالح‌، مقدمه‌ بر ج‌۲ تاریخ‌ ادبی‌ ایران‌ براون‌، ج۱، ص۱۱، تهران‌، ۱۳۵۸ش‌.



در یکی از روزنامه منتشره در ایران به خدمات براون به ایران این‌گونه نوشته شده است: اکنون خدمات وی به ایران را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: خدمات مربوط به ادبیات ایران و تلاش‌های او به حرکت انقلاب ملت ایران. در سال ۱۸۸۷ براون کتابی به نام یک سال در میان ایرانیان تالیف کرد که در آن به شرح مسافرتش به ایران پرداخته و از مردم ایران برای تحمل چنین حکومت فاسدی شکایت داشت از سال ۱۹۰۶ به بعد که انقلاب در ایران پاگرفته بود دوست از دست رفته ما قسمت اعظم وقت خود را صرف دفاع از انقلاب ایران کرد.
[۸۹] روزنامه میهن، ۶رجب ۱۳۳۴ق.



ادوارد براون در نوامبر ۱۹۲۴ به دنبال حمله شدید قلبی مجبور به ترک فعالیت و استراحت دائم شد مدت هشت ماه کلیه امکانات به کار گرفته شد تا توانایی از دست رفته‌اش را بازیابد اما همسرش پس از تحمل این شرایط در ژوئن ۱۹۲۵ به طور ناگهانی درگذشت و دیگر هیچ کس نبود که جای او را بگیرد و براون پس از این ضربه دیگر سلامتی‌اش را باز نیافت و فقط شش ماه پس از مرگ همسرش زنده ماند.
[۹۰] براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ترجمه مانی صالحی، ص۱۸.



(۱) ایرج‌ افشار، سواد و بیاض‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
(۲) حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
(۳) مسعود رجب‌ نیا، مقدمه‌ بر طب‌ اسلامی‌ براون‌، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
(۴) علی‌ پاشا صالح‌، مقدمه‌ بر ج‌۲ تاریخ‌ ادبی‌ ایران‌ براون‌، تهران‌، ۱۳۵۸ش‌.
(۵) محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.
(۶) احمد کسروی‌، تاریخ‌ هجده‌ ساله‌ آذربایگان‌، تهران‌، ۱۳۱۳ش‌.
(۷) محمود محمود، تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
(۸) مینز، الیس‌ ه، «خاورشناسان‌ بزرگ‌ انگلیسی‌»، روزگارنو، ۱۹۴۱م‌، شم ۲.
(۹) مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
(۱۰) عباس‌ نصر، نقش‌ سیاسی‌ ادوارد براون‌ در ایران‌، اصفهان‌، ۱۳۷۹ش‌.
(۱۱) Arberry، AJ، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
(۱۲) Balyuzi، HM، Edward Granville Browne and the Bah D p U Faith، London، ۱۹۷۰.
(۱۳) Barthold، W W، La D E couverte de l'Asie، tr B Nikitine، Paris، ۱۹۴۷.
(۱۴) Browne، EG، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
(۱۵) id، The New History، Amsterdam، ۱۹۷۵.
(۱۶) id، A Year Amongst the Persians، London، ۱۹۵۰.
(۱۷) Ross، ED، X A Memoir n، ibid.
(۱۸) Sadiq، I، Chehel Goft r، Tehran، ۱۹۷۳.


۱. جمع مولفان، فرهنگ خاورشناسان، ج۲، ص۱۸۹.
۲. Balyuzi، HM، ج۱، ص۹ -۸، Edward Granville Browne and the Bah D p U Faith، London، ۱۹۷۰.
۳. Browne، EG، ج۱، ص۸-۹، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
۴. Ross، ED، ج۱، ص۹، X A Memoir n، ibid.
۵. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۳۹۸-۳۹۹، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۶. مجتبی‌ مینوی‌، نقد حال، ص۳۹۹.
۷. Browne، EG، ج۱، ص۱۱-۱۲.، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
۸. جوادی، حسن، نامه‌هایی از تبریز، ص۹-۱۲.
۹. Balyuzi، HM، ج۱، ص۹، Edward Granville Browne and the Bah D p U Faith، London، ۱۹۷۰.
۱۰. Ross، ED، ج۱، ص۹.، X A Memoir n، ibid.
۱۱. جوادی، حسن، نامه‌هایی از تبریز، ص۱۰.
۱۲. Browne، EG، ج۱، ص۱۵ -۱۲، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
۱۳. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۰-۴۰۱، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۱۴. Arberry، AJ، ج۱، ص۱۶۴، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
۱۵. Browne، EG، ج۱، ص۱۳-۱۶.، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
۱۶. ایرج‌ افشار، سواد و بیاض‌، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۳، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
۱۷. Balyuzi، HM، ج۱، ص۱۱ -۱۰، Edward Granville Browne and the Bah D p U Faith، London، ۱۹۷۰.
۱۸. Arberry، AJ، ج۱، ص۱۶۷ -۱۶۶، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
۱۹. Browne، EG، ج۱، ص۱۶.، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
۲۰. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۲، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۲۱. محمود محمود، تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌، ج۵، ص۱۲۸۷، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
۲۲. id، The New History، ج۱، ص۳-۴.، Amsterdam، ۱۹۷۵.
۲۳. Ross، ED، ج۱، ص۹، X A Memoir n، ibid.
۲۴. Browne، EG، ج۱، ص۲۶.، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
۲۵. براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ترجمه مانی صالحی، ص۵۷۰.
۲۶. عباس‌ نصر، نقش‌ سیاسی‌ ادوارد براون‌ در ایران‌، ج۱، ص۷۹، اصفهان‌، ۱۳۷۹ش‌.
۲۷. عباس‌ نصر، نقش‌ سیاسی‌ ادوارد براون‌ در ایران‌، ج۱، ص۸۰، اصفهان‌، ۱۳۷۹ش‌.
۲۸. عباس‌ نصر، نقش‌ سیاسی‌ ادوارد براون‌ در ایران‌، ج۱، ص۸۲، اصفهان‌، ۱۳۷۹ش‌.
۲۹. Arberry، AJ، ج۱، ص۱۷۱، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
۳۰. مینز، الیس‌ ه، «خاورشناسان‌ بزرگ‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۳، روزگارنو، ۱۹۴۱م‌، شم ۲.
۳۱. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۵، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۳۲. مینز، الیس‌ ه، «خاورشناسان‌ بزرگ‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۵، روزگارنو، ۱۹۴۱م‌، شم ۲.
۳۳. Arberry، AJ، ج۱، ص۱۸۴.، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
۳۴. قزوینی، محمد، مقالات قزوینی، ج۴، ص۸۳۹.
۳۵. مینوی، مجتبی، نقد حال، ص۴۰۴.
۳۶. Arberry، AJ، ج۱، ص۱۹۲.، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
۳۷. مینز، الیس‌ ه، «خاورشناسان‌ بزرگ‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۷، روزگارنو، ۱۹۴۱م‌، شم ۲.
۳۸. مینز، الیس‌ ه، «خاورشناسان‌ بزرگ‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۷، روزگارنو، ۱۹۴۱م‌، شم ۲.
۳۹. Ross، ED، ج۱، ص‌ ۲۱-۲۲.، X A Memoir n، ibid.
۴۰. محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۱۵۳، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.
۴۱. Ross، ED، ج۱، ص۱۴-۱۵.، X A Memoir n، ibid.
۴۲. Ross، ED، ج۱، ص۱۴-۱۵.، X A Memoir n، ibid.
۴۳. محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۱۴۰.، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.
۴۴. محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.
۴۵. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۵، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۴۶. حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، ج۱، ص۱۷، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
۴۷. محمود محمود، تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌، ج۵، ص۱۲۸۷، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
۴۸. محمود محمود، تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌، ج۵، ص۱۲۸۸، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
۴۹. محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۸۷، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.
۵۰. محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.
۵۱. id، The New History، ج۱، ص۲۶.، Amsterdam، ۱۹۷۵.
۵۲. حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، ج۱، ص۱۲، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
۵۳. محمود محمود، تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌، ج۵، ص۱۲۷۸، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
۵۴. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۴، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۵۵. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۴، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۵۶. مقدمه‌.، Browne، ج۴، ص۷، EG، A Literary History of Persia، Cambridge، ۱۹۳۰.
۵۷. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۵، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۵۸. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۵۹. Ross، ED، ج۱، ص۱۱.، X A Memoir n، ibid.
۶۰. Barthold، W W، ج۱، ص۱۷۴، La D E couverte de l'Asie، tr B Nikitine، Paris، ۱۹۴۷.
۶۱. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۵.، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۶۲. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۱۲، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۶۳. حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، ج۱، ص۱۳-۱۴، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
۶۴. محمود محمود، تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌، ج۵، ص۱۲۸۶- ۱۲۸۷، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
۶۵. Arberry، AJ، ج۱، ص۱۸۳.، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
۶۶. حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، ج۱، ص۱۷، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
۶۷. Arberry، AJ، ج۱، ص۱۸۸.، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
۶۸. حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، ج۱، ص۲۰-۲۳، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
۶۹. Ross، ED، ج۱، ص۱۲، X A Memoir n، ibid.
۷۰. مسعود رجب‌ نیا، مقدمه‌ بر طب‌ اسلامی‌ براون‌، ج۱، ص۱۸-۱۹، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
۷۱. براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ص۱۱ - ۱۲.
۷۲. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۱۴.، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۷۳. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۰۵- ۴۰۶، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۷۴. محمد قزوینی‌، «وفات‌ استاد ادوارد براون‌ انگلیسی‌»، ج۱، ص۷۴، ایرانشهر، برلین‌، ۱۳۰۵ش‌، شم ۲ و ۳.
۷۵. احمد کسروی‌، تاریخ‌ هجده‌ ساله‌ آذربایگان‌، ج۱، ص۱۱، تهران‌، ۱۳۱۳ش‌.
۷۶. حسن‌ جوادی‌، مقدمه‌ بر نامه‌هایی‌ از تبریز براون‌، ج۱، ص۱۹، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
۷۷. Ross، ED، ج۱، ص۱۲.، X A Memoir n، ibid.
۷۸. Arberry، AJ، ج۱، ص۱۸۴.، Oriental Essays، London، ۱۹۶۰.
۷۹. Sadiq، I، ج۱، ص۶.، Chehel Goft r، Tehran، ۱۹۷۳.
۸۰. جوادی، حسن، نامه‌هایی از تبریز، ص۱۵.
۸۱. جوادی، حسن، نامه‌هایی از تبریز، ص۱۶.
۸۲. نوایی، عبدالحسین، فعالیت مشروطه خواهان در فرانسه و سوییس، ص۴۴.
۸۳. نوایی، عبدالحسین، فعالیت مشروطه خواهان ایران در انگلیس، ص۲۰.
۸۴. جوادی، حسن، نامه‌هایی از تبریز، ص۲۰.
۸۵. براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ترجمه مانی صالحی، ص۱۰-۱۵.
۸۶. Ross، ED، ج۱، ص۱۲.، X A Memoir n، ibid.
۸۷. مجتبی‌ مینوی‌، نقدحال‌، ج۱، ص۴۱۴، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.
۸۸. علی‌ پاشا صالح‌، مقدمه‌ بر ج‌۲ تاریخ‌ ادبی‌ ایران‌ براون‌، ج۱، ص۱۱، تهران‌، ۱۳۵۸ش‌.
۸۹. روزنامه میهن، ۶رجب ۱۳۳۴ق.
۹۰. براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ترجمه مانی صالحی، ص۱۸.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ادوارد براون»، تاریخ بازیابی ۹۵/۳/۱۱.    
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «براون‌»، شماره۴۶۹۵.    






جعبه ابزار