ادماء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ادماء خون برآوردن را گویند از آن در بابهای
صوم،
حج،
نکاح و
کفّارات، سخن رفته است.
خون گرفتن به
حجامت و مانند آن در صورتی که موجب ضعف گردد، و همچنين هر کاری که سبب بيرون آمدن خون در دهان شود، برای روزهدار
مکروه است.
در
حرمت ادماء برای
محرم بدون ضرورت، اختلاف است.
مفتی اگر به اشتباه به کوتاه کردن ناخن محرم فتوا دهد و گرفتن ناخن توسط وی سبب ادماء گردد، مفتی بايد يک گوسفند
کفّاره بدهد.
در صورت مؤثّر واقع نشدن روشهای نصيحت، کنارهگيری و برخورد تند زبانی در رفع
نشوز زن ناشزه، شوهر میتواند- به اندازهای که سبب تنبيه زن و بازگشت او از حالت نشوز شود- او را بزند، به شرط آن که موجب ادماء نگردد.
توجه باید داشت که هر یک از
زوجین حقی بر گردن دیگری دارند نا
آرامش روحی و
امنیت روانی زن و شوهر که موردتوجه
شارع مقدس است تامین گردد. به همین منظور از
حق زن بر
شوهر قرار داده شده است.
امام خمینی در
تحریرالوسیله مینویسد: «اگر زن نادانی کرد او را ببخشد و
صورت را برای او
زشت نکند، چنان که در اخبار وارد شده است.»
بنابراین در حد واندازه رو ترش کردن برای زن را بر شوهر ممنوع کرده است چه رسد به
شتم یا ضربی که
کبودی یا
خونریزی و
شکستگی ببار آورد یا حتی سرخ شدن پوست بدن او را در پی داشته باشد، که اگر ازاینقبیل «
جنایتی رخ دهد
غرامت آن واجب است.»
بر همین اساس است که بهمنظور کنترل رفتار و تبیین حدود واکنش شوهر به نشوز و بدرفتاری زن که معمولاً تند و آمیخته به خشونت و ضربوجرح است، با لحاظ
قیود بازدارنده گقته شده است «اگر از زن
علامات نشوز و
طغیان به سبب تغییر عادتش با شوهر در
قول یا
فعل، آشکار شود، به اینکه با خشونت او را جواب دهد و حال آنکه قبلاً با نرمی با او سخن میگفت یا
عبوسی و ترشرویی را در صورتش آشکار کند و خود را به سنگینی و غضبناکی بزند و حالآنکه قبلاً خلاف این بوده است و غیر اینها، زوج او را موعظه میکند پس اگر گوش نکرد، نشوز با خروج او از
اطاعت مرد - در جایی که به تمتع بردن او برمیگردد - تحقق پیدا میکند؛ پس در این صورت برای
زوج جایز است که او را در محل خواب مهجور کند، به اینکه پشتش را در رختخواب بهطرف او کند یا از رختخواب او کنارهگیری کند، پس اگر او را
مهجور کند و زن بر نگردد و بر کارهایش اصرار داشته باشد زدنش جایز است و باید بهاندازهای که با آن امید برگشتن او باشد، اکتفا شود پس زیادتر از آن درصورتیکه غرض به سبب آن حاصل میشود جایز نیست، وگرنه بهتدریج به الاقوی فالاقوی میرسد تاحدیکه
خون نیاورد و شدید نباشد که در سیاه شدن یا سرخ شدن بدن او تاثیر بکند. و لازم است که بهقصد
اصلاح او باشد، نه بهقصد
تشفی و
انتقام. و اگر با زدن، جنایتی رخ دهد
غرامت آن واجب است.»
زن اگر در مصيبت کسی صورت خود را به حدّی که خون برآيد، بخراشد بايد
کفّاره قسم بپردازد.برخی نيز به ثبوت کفّاره به صرف خراشيدن- هرچند خون بيرون نيايد- تصريح کردهاند.
در
تحریرالوسیله آمده است: در خراشیدن
صورت،
خراش همه آن معتبر نیست، بلکه
مسمّای خراش کفایت میکند. البته ظاهر آن است که آمدن خون از آن معتبر است. و خراشیدن غیر صورت ولو اینکه خون بیاید اعتبار ندارد. و پاره کردن لباسش اگرچه برای فرزند یا شوهرش باشد اثری ندارد، چنان که اگر مرد صورتش را بخراشد یا مویش را ببرد و یا لباسش را برای غیر فرزند و غیر زوجهاش پاره کند اثری ندارد. البته در فرزند، بین
پسر و
دختر فرقی نیست و در اینکه شامل فرزند فرزند شود تامل است. و احتیاط (واجب) در فرزند پسر این است و ظاهراً شامل فرزند دختر نمیباشد اگرچه احوط (استحبابی) است. و بعید نیست که
زوجه شامل زن غیر دائمی هم بشود مخصوصاً اگر مدت آن طولانی باشد.»
• کتاب «فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام» جلد۱ صفحه ۳۲۶؛ تالیف شده توسط جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمی شاهرودی.
•
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی