• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ملاقات با امام زمان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



غیبت امام دوازدهم (علیه‌السّلام) از ضروریات مذهب شیعه است.



بنابر تعالیم شیعه، امام زمان (علیه‌السّلام) را دو غیبت است: غیبت صغری و غیبت کبری.
بیش‌ترین علمای شیعه آغاز غیبت صغری را سال ۶۹ ق. دانسته‌اند؛ هنگامی که امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) به شهادت رسید و امامت فرزند گرامی‌اش حضرت مهدی (علیه‌السّلام) آغاز گشت. برخی دیگر از علما، چون تولد و روزگار خردسالی امام زمان (علیه‌السّلام) بر همه آشکار نبوده است، غیبت صغری را از تولد آن حضرت تا غیبت کبری- سال ۷۴- دانسته‌اند.
[۲] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ص۳۴۶.
[۳] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۴۱۶.
به هر سان، امام زمان (علیه‌السّلام) در عصر غیبت همانند دیگر امامان (علیه‌السّلام) در دسترس مردم نیست و مردم نمی‌توانند با او دیدار کنند. یکی از مسائل شیعه در عصر غیبت آن بوده است که آیا می‌توان در روزگار غیبت به دیدار آن امام (علیه‌السّلام) شرفیاب شد یا نه. بسیاری از علما و خواص شیعه، امام زمان (علیه‌السّلام) را در خردسالی و عصر غیبت صغری دیده‌اند.
در پاره‌ای روایات نام کسانی که امام (علیه‌السّلام) را دیده‌اند، آمده است. بنابر روایتی، امام عسکری (علیه‌السّلام) چهل نفر از شیعیان خاص خویش را گرد آورد و حضرت مهدی (علیه‌السّلام) را بدانان نشان داد.
[۴] طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۲۱۷.
این موضوع چنان برای شیعیان مهم می‌نماید که برخی از علمای شیعه در کتاب‌های خویش، بابی را با عنوان «ذکر من شاهد القائم (علیه‌السّلام) و رءاه و کلمه» گشوده‌اند و نام کسانی را که توفیق دیدار یافته‌اند، برشمرده‌اند


در عصر غیبت، امام (علیه‌السّلام) را چند گونه می‌توان دید: ۱. دیدار در خواب ؛ ۲. دیدار به حال مکاشفه که از گذر طاعات و ریاضات شرعی و صفای باطنی پدید می‌آید؛ ۳. دیدار در بیداری: این گونه دیدار نیز بر سه گونه است: یکی آنکه امام را می‌بینند؛ ولی نمی‌شناسند.
دوم آنکه می‌بینند و می‌شناسند. این گونه دیدار بسیار اندک پیش می‌آید. سوم آنکه امام (علیه‌السّلام) را می‌بینند و پس از اینکه دیدار پایان یافت، آن حضرت (علیه‌السّلام) را می‌شناسند.
مسئله‌ای که محل بحث است، این است که آیا می‌توان امام را به حال بیداری دید و در حال دیدار یا پس از آن، او را شناخت یا نه. در روایات آمده است که امام زمان (علیه‌السّلام) در ایام حج، برای مناسک حضور می‌یابد و مردم را می‌بیند و آنان را می‌شناسد؛ ولی مردم او را نمی‌شناسند، هرچند می‌بینند. بنابر این دسته از روایت ، بسیاری کسان امام (علیه‌السّلام) را می‌بینند؛ ولی نمی‌شناسند.


برای غیبت امام (علیه‌السّلام) دو معنا می‌توان بازیافت: یکی آنکه جسم مبارک امام (علیه‌السّلام) از دیدگان پنهان گردد و دوم، جسم امام (علیه‌السّلام) دیده شود؛ ولی کسی ایشان را نشناسد. پنهان گشتن جسم برای انبیاء و نیز اولیای دیگر روی داده است.
برای نمونه، قرآن بیان می‌کند که خداوند ، پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را هنگام تلاوت قرآن از دیدگان کفار - که قصد آزار داشتند- پنهان می‌ساخت. این پنهانی، گونه‌ای اعجاز است. اما دیده شدن و در همان حال، ناشناس ماندن، در بیش تر اوقات نیازمند اعجاز و خرق عادت نیست.
از روایات و نیز ماجرای کسانی که به پیشگاه امام زمان (علیه‌السّلام) بار یافته‌اند، برمی آید که غیبت امام (علیه‌السّلام) بر هر دو گونه- ناپیدا شدن و ناشناس ماندن- است. گاه نیز در یک زمان هر دو گونه اتفاق می‌افتد. یک نفر نمی‌بیند و دیگری می‌بیند و نمی‌شناسد.
[۱۰] صافی گلپایگانی، لطف‌الله، امامت و مهدویت، ج۲، ص۴۷۹- ۴۷۶.



در عصر غیبت کبری کسانی بسیار با امام (علیه‌السّلام) دیدار کرده‌اند که برخی از آنان از علمای بزرگ شیعه و معتمد بوده‌اند.
[۱۱] صافی گلپایگانی، لطف‌الله، امامت و مهدویت، ج۲، ص۴۷۴.
علامه مجلسی نام و حکایت برخی از آنان را آورده است.
محدث نوری در کتاب النجم الثاقب صد حکایت از این کسان نقل کرده است.
بسیاری از علمای گذشته و معاصر شیعه در این باره کتاب‌هایی مستقل نوشته‌اند.

۴.۱ - مهم‌ترین آثار

مهم‌ترین این آثار عبارت‌اند از: تبصرة الولی فیمن رای الامام الغائب ، تالیف سید هاشم بحرانی ، تذکرة الطالب فیمن رای الامام الغائب ، تالیف سید هاشم بحرانی، تذکرة الطالب فیمن رای الامام الغائب و نیز دارالسلام فیمن فاز بسلام الامام، تالیف شیخ محمود میثمی عراقی، بدائع الکلام فیمن اجتمع بالامام ، تالیف سید جمال‌الدین محمد بن حسین یزدی طباطبائی، البهجة فیمن فاز بلقاء الحجة، تالیف میرزا محمدتقی الماسی اصفهانی و العبقری الحسان فی تواریخ صاحب الزمان، تالیف شیخ علی اکبر نهاوندی.
بسیاری کسان که به دیدار امام (علیه‌السّلام) توفیق یافته‌اند، برای پرهیز از شهرت و اتهام دروغگویی یا تقیه و مانند آنها دیدار خویش را تا پایان عمر آشکار نساخته‌اند.


گروهی از علمای بزرگ شیعه همانند سید مرتضی ، شیخ طوسی و سید بن طاووس بر این باورند که می‌توان در غیبت کبری به دیدار امام زمان (علیه‌السّلام) نایل گشت و این را یکی از فواید وجود امام زمان (علیه‌السّلام) در زمان غیبت دانسته‌اند. برخی مسئله‌ای طرح کرده‌اند که وقتی امام معصوم (علیه‌السّلام) غایب است، بود و نبود ایشان چه بهره‌ای برای شیعیان دارد.
سید مرتضی در پاسخ بر آن است که یکی از بهره‌ها، امکان ملاقات با آن امام همام (علیه‌السّلام) است. بنابر نظر او، دلیلی بر رد امکان ملاقات در دست نیست. شیخ طوسی معتقد است که دلیلی در میان نیست که امام (علیه‌السّلام) بر همه دوستداران خویش پنهان است و جایز است که ایشان بر بیش‌تر آنان ظاهر گردد. اگر امام (علیه‌السّلام) بر کسی ظاهر نمی‌گردد، به‌دلیل کوتاهی‌های خود او است.
[۱۴] طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۶۸.
[۱۵] جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، ص۷۳.
[۱۶] جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، ص۷۴.



در توقیع امام زمان (علیه‌السّلام) خطاب به آخرین نایب خاص ، علی بن محمد سمری ، آمده است که امام (علیه‌السّلام) او را از پایان عمرش باخبر می‌سازد و از آغاز غیبت کبری آگاه می‌کند و بدو فرمان می‌دهد که کسی را پس از خود به نیابت برنگزیند و در پایان می‌فرماید: هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی مدعی دیدار با من شود، کذاب است. بسیاری از علمای شیعه این توقیع را در کتب روایی خویش آورده‌اند. برخی با استناد به این توقیع و نیز شواهد دیگر، بر آن رفته‌اند که دیدار با امام (علیه‌السّلام) در عصر غیبت، ممکن نیست و اگر برای کسی پیش آید، از آن پرده بر نمی‌دارد و سخن نمی‌گوید. در برابر، برخی دیگر در سند این توقیع خدشه وارد کرده و آن را ضعیف و مرسل دانسته‌اند. اما حقیقت این است که توقیع یاد شده را نمی‌توان مرسل دانست؛ زیرا شیخ طوسی آن را بی واسطه از ابومحمد مکتب نقل کرده است که از مشایخ وی بوده است و ابومحمد نیز آن را در خانه سمری استنساخ کرده است.
بدین سان، با بررسی شرح حال راویان توقیع روشن می‌شود که توقیع، مرسل یا ضعیف و غیر قابل اعتماد نیست و شیخ صدوق آن را از مشایخ معتمد خویش نقل کرده است.
[۲۱] موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۳۵۸.
[۲۲] جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، ص۵۸- ۵۱.
برخی دیگر از محققین تفسیرهایی از توقیع به دست داده‌اند که از این گذر، ناسازگاری آن با ملاقات امام (علیه‌السّلام) در عصر غیبت از میان رفته است؛ مثلا گفته‌اند که مراد از دیدار امام (علیه‌السّلام) ، ظهور او است بدین معنا که هر کس پیش از خروج سفیانی و صحیحه آسمانی مدعی شود که امام زمان (علیه‌السّلام) ظهور کرده و او به دیدار آن امام (علیه‌السّلام) نایل گشته است، دروغگو است
[۲۳] انصاری، محمدعلی، آخرین امید، ص۶۶.
یا گفته‌اند که هر کس مدعی شود هر گاه بخواهد، امام (علیه‌السّلام) را می‌بیند، دروغگو است.
[۲۴] صافی گلپایگانی، لطف‌الله، امامت و مهدویت، ج۲، ص۴۷۵.
برخی دیگر نیز معتقدند که مراد این است: هر کس ادعای دیدار امام را به عنوان نایب خاص سر دهد، دروغگو است. در حقیقت، کلام امام (علیه‌السّلام) در توقیع مبارک تاکیدی بر پایان دوره غیبت صغری و نیابت خاص است و تصریح امام (علیه‌السّلام) در آغاز توقیع بدین موضوع، گواه بر درستی این تفسیر است.
[۲۵] موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۳۶۰.
[۲۶] موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۳۶۱.



امامان معصوم (علیه‌السّلام) در بسیاری از ادعیه و زیارات، از خداوند، دیدار حضرت مهدی (علیه‌السّلام) را درخواسته‌اند. در دعای غیبت امام زمان (علیه‌السّلام) که نایب اول امام، عثمان بن سعید به ابوعلی بن همام املاء کرده، آمده است: «واجعلنا ممن تقر عینه برؤیته». در دعای عهد از امام صادق (علیه‌السّلام) آمده است: «اللهم ارنی الطلعة الرشیدة والغرة الحمیدة واکحل ناظری بنظرة منی الیه». مقصود این دعاها تنها درخواست دیدار آن حضرت در عصر ظهور نیست و ایام غیبت آن حضرت را نیز در بر می‌گیرد.
حتی یکی از وظایف منتظران راستین شوق و دعا برای دیدار امام (علیه‌السّلام) است.
[۳۰] موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۳۷۴.



از اینکه پاره‌ای روایات ، امام زمان (علیه‌السّلام) را به یوسف (علیه‌السّلام) تشبیه کرده‌اند، بر می‌آید که باید عاشقانه در پی دیدار او بود؛ همان سان که یعقوب (علیه‌السّلام) دیدار یوسف (علیه‌السّلام) را تمنا می‌کرد. نقل است که یعقوب (علیه‌السّلام) فاصله میان وطن خویش و مصر را از سر شوق، نه روزه طی کرد در حالی که میان آن دو مکان، هجده روزه راه بود. در روایتی آمده است که چشمان اهل ایمان در فراق امام (علیه‌السّلام) پیوسته گریان است و این خود، از اعمالی است که ظهور را پیش خواهد انداخت.


ما دو نوع ملاقات داریم که یکی از آنها صحیح و معتبر است و اشکالی بر آن وارد نیست و نوع دیگر غیرصحیح است. هر دو نوع آن را شرح می‌دهیم تا مطلب روشن شود.

۱. قسم اول ملاقاتی است که با اراده امام زمان و صلاحدید امام زمان (علیه‌السّلام) صورت می‌گیرد و شخص ملاقات کننده خود اراده‌ای در ملاقات ندارد؛ به این معنا که زمان، مکان، مدت و تعداد دفعات ملاقات به‌دست امام زمان است نه به دست شخص ملاقات کننده. در این نوع از ملاقات‌ها و دیدارها شخص نمی‌تواند با اراده خود ملاقات را تکرار کند یا مثلا بگوید من فلان روز با حضرت دیدار خواهم کرد این نوع ملاقات صحیح است و معتبر و برای بسیاری از بزرگان و عرفا و علما اتفاق افتاده است و داستان آنها را علمای بزرگی همچون علامه مجلسی در بحار الانوار و میرزای نوری در نجم الثاقب و شیخ صدوق در کمال الدین و ... نقل کرده‌اند. البته این نکته قابل توجه است در مورد ملاقات‌هایی که برای برخی از بزرگان اتفاق افتاده معمولا از اظهار آن خود داری می‌کنند و یا مامور به کتمان می‌باشند و برای هر کسی هم بیان نمی‌کنند.
آن که را اسرار حق آموختند ••••• مهر کردند و دهانش دوختند.

و غالبا یا بعد از مرگشان توسط نزدیکان مشخص می‌شود و یا شاگردان نزدیک آنها مطلع می‌شوند؛ اما روشن است کسی که ملاقات خود را در ملاء عام اعلام می‌کند و این امر معنوی را طعمه مقاصد مادی می‌کند مورد اتهام است.

۲. اما این‌که ملاقات با امام زمان (علیه‌السّلام) با اراده و اختیار شخص ملاقات کننده صورت گیرد و استمرار داشته باشد به این معنا که شخص هر زمان که بخواهد می‌تواند به محضر حضرت مشرف شود و حضرت را ملاقات کند، مردود است و طبق توقیع امام زمان (علیه‌السّلام) به علی بن محمد سمری آخرین نایب حضرت در غیبت صغری کذاب است: وسیاتی شیعتی من یدعی المشاهدة الا فمن ادعی المشاهدة قبل خروج السفیانی والصیحة فهو کذاب مفتر... چه بسا افرادی از شیعیان ادعا کنند که مرا مشاهده نموده‌اند، آگاه باشید هرکس قبل از خروج سفیان و صیحه آسمانی، چنین ادعایی کند دروغگو و افترا زننده است...

این عبارت تند حضرت:
اولا: به خاطر این است که جلوی شیادان و حقه بازان و دروغگویان که قصد سوء استفاده از عقاید و احساسات مردم دارند گرفته شود تا هرکسی نتواند ادعای ارتباط کند و مردم را فریب دهد و دیگر اینکه بعد از اتمام غیبت صغری و با شروع غیبت کبری راه ارتباط مستقیم با حضرت طبق مصالح غیبت مسدود شد؛ چرا که فلسفه غیبت خفاء و عدم دسترسی است و اگر قرار باشد هرکس بتواند با حضرت ارتباط داشته باشد و ارتباط را به اطلاع همه برساند خلاف مصلحت و فلسفه غیبت عمل شده است.
ثانیا: حضرت با این فرمایش خود یک قاعده کلی را برای شیعیان بیان می‌کند و آن این که اصل اولی در ادعای ملاقات کذب و دروغ است مگر این‌که خلاف آن ثابت شود همانند اصل طهارت و اصل حلیت که اصل اولیه در تمام اشیاء پاکی و حلیت است مگر آن‌که نجاست و حرمت آن ثابت شود.
بنابراین امکان دیدار امام (علیه‌السّلام) در عصر غیبت بدین معنا نیست که هرکس بخواهد بدان دست می‌یابد. جز اندکی از نیکان توفیق دیدار نخواهند یافت. بدین روی، هر حکایتی از دیدار امام زمان (علیه‌السّلام) را نمی‌توان پذیرفت. از این جمله حکایت‌ها است آنچه با عنوان داستان جزیره خضراء نقل کرده‌اند که دارای مدرک و سند و توجیه علمی نیست و برخی علمای بزرگ آن را داستانی تخیلی دانسته‌اند. شیخ جعفر کاشف الغطاء نیز این داستان را راست نمی‌شمارد و از باورهای اخباریان می‌خواند.
[۳۶] جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، ص۹۵.
[۳۷] جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، ص۱۰۰.



۱. مجلسی، محمدباقر، مرأة العقول، ج۴، ص۵۲.    
۲. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ص۳۴۶.
۳. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۴۱۶.
۴. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۲۱۷.
۵. محمد بن علی‌، صدوق، کمال الدین، ج۲- ۱، ص۴۳۵.    
۶. محمد بن علی‌، صدوق، کمال الدین، ج۲- ۱، ص۴۳۴.    
۷. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۱۲۶.    
۸. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر، ص۲۶۴.    
۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۵.    
۱۰. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، امامت و مهدویت، ج۲، ص۴۷۹- ۴۷۶.
۱۱. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، امامت و مهدویت، ج۲، ص۴۷۴.
۱۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۷۷- ۱.    
۱۳. قزوینی، سیدمحمدکاظم، الامام المهدی من المهد الی الظهور، ص۳۰۴.    
۱۴. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۶۸.
۱۵. جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، ص۷۳.
۱۶. جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، ص۷۴.
۱۷. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین، ج۲- ۱، ص۵۱۶.    
۱۸. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۲۴۳.    
۱۹. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۳، ص۳۳۸.    
۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۳، ص۳۱۸.    
۲۱. موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۳۵۸.
۲۲. جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، ص۵۸- ۵۱.
۲۳. انصاری، محمدعلی، آخرین امید، ص۶۶.
۲۴. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، امامت و مهدویت، ج۲، ص۴۷۵.
۲۵. موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۳۶۰.
۲۶. موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۳۶۱.
۲۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۵۱.    
۲۸. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین، ج۲- ۱، ص۵۱۳.    
۲۹. قمی، ششیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص۶۴۶.    
۳۰. موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۳۷۴.
۳۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۱، ص۳۳۷.    
۳۲. کلینی، محمد بن یعقوب، االاصول من الکافی، ج۱، ص۳۳۶.    
۳۳. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۳۹۵.    
۳۴. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۲، ص۲۹۷.    
۳۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، ج۳، ص۱۴۵.    
۳۶. جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، ص۹۵.
۳۷. جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، ص۱۰۰.



فرهنگ شیعه، برگرفته از مقاله «ملاقات با امام زمان»، ج۱، ص۴۲۴.    
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، برگرفته از مقاله «ادعای ملاقات با امام زمان».    


رده‌های این صفحه : مقالات مؤسسه ولیعصر




جعبه ابزار