اخلاق خانواده
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خانواده، کوچک ترین اجتماع انسانی است که روابط
اعضای آن در درجه نخست از پیوندی عاطفی و خونی برخوردار است.
خانواده کوچک ترین اجتماع انسانی است که روابط
اعضای آن در درجه نخست از پیوندی عاطفی و خونی برخوردار است که این رابطه تکالیف و حقوق خاصی را ایجاد میکنند. نقش
همسری ،
پدری ،
مادری ،
فرزندی ،
برادری و
خواهری نقش هایی هستند که در خانواده وجود دارد. این نقشها رابطهای حقوقی را میان
اعضای خانواده پدید میآورد. این روابط حقوقی در بخش هایی از حقوق مدنی و فقه همچون کتاب
نکاح ،
طلاق ،
ارث و... بررسی میشوند. اجرای احکام حقوقی در خانواده حافظ نظم خانواده به عنوان جزئی از جامعه است. این
نظم کمک میکند که
اعضای خانواده از حمایت های رسمی حکومت در برابر تعدی برخی دیگر از
اعضای خانواده برخوردار شوند. ولی در برقراری نظم خانوادگی اصل
قانون نیست؛ آن چه روابط خانوادگی را مستحکم میکند محبتی است که میان
اعضای خانواده برقرار میشود. شناخت
احکام اخلاقی خانواده و عمل به آنها محبت خانوادگی را سالم و بارور نگاه میدارد و در سایه باروری نهال
محبت ، نظم خانوادگی استوار میماند؛ بی آنکه نیازمند حمایت دستگاه قضایی باشد.
برای آنکه ارزش اخلاقی روابط خانوادگی را بشناسیم باید به دو مسئله توجه کنیم نخست مانند هر ارزشگذاری اخلاقی دیگری باید هدف غایی انسان را معیار اصلی و اصیل ارزش رفتارهای اختیاری قرار دهیم و دوم آنکه باید اهداف اختصاصی خانواده و کارکردهای آن را شناسایی کنیم. به نظر میرسد خانواده کارکردهای زیرا را داراست: پاسداری از امنیت اخلاقی جامعه - تأمین آرامش
زن و
مرد ، این دو هدف از طریق
ازدواج به عنوان سنگ بنای خانواده تأمین میشود. -
تولید نسل - تأمین غذا، بهداشت، پوشاک و مسکن فرزندان و پرورش جسمی آن ها - حمایت های اجتماعی و حقوقی از فرزندان - پرورش روحی و معنوی فرزندان - انتقال فرهنگ
جامعه به فرزندان و زمینه سازی برای جامعه پذیری آنها با توجه به این کارکردها، به خوبی معلوم میشود که بیشترین مسئولیت اخلاقی متوجه
پدر و
مادر است از این پس وظایف اخلاقی
اعضای خانواده را با توجه به نقش آنها بیان خواهیم کرد. پیش از بیان نقشها و وظایف اخلاقی
اعضای خانواده، لازم است یادآوری کنیم که احکام حقوقی اسلامی درباره خانواده بن ابر مصالح واقعی وضع شده است در نتیجه رعایت آنها شرط لازم رسیدن به کمال واقعی و هدف غایی انسان است. به همین دلیل رعایت
قوانین فقهی به نیت درک آثار واقعی آن، در تقرب به
خداوند دارای ارزش اخلاقی مثبت است. این نکته درباره همه
احکام شرعی و در همه ابواب
فقه صادق است.
ازدواج نخستین گام برای تشکیل خانواده است و به سبب همه کارکردها و نتایجی که خانواده داراست، عملی ارزشمند و ستوده است.
ازدواج مایه آرامش زن و مرد است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه» «و از نشان های او اینکه از نوع خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد.»
آین آرامش نتیجه ارضاء صحیح گرایش های انسان است.
در
روایات ترغیب بسیاری به ازدواج شده است. زیرا آرامش انسان مقدمه حرکت او به سوی
کمال است. و آرامش و سلامت اخلاقی جامعه نیز در گرو آرامش و سلامت آحاد آن است. آسایش روانی فرد و امنیت اخلاقی اجتماع، از طریق ازدواج تأمین میگردد.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده اند: «مَابنیَ بناءٌ فِی الْإِسْلَامِ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ التَّزْوِیجِ» «در
اسلام هیچ بنایی در نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نیست.»
ترغیب به ازدواج و تأکید بر آن، حکایت از تأثیر مثبت آن در حرکت تکاملی انسان دارد؛ همچنان که ترک ازدواج آثاری منفی در این خصوص دارد. هدف اصلی از ازدواج تسهیل تقرب به خداست.
برخی از روایات ترک ازدواج را موجب کم بهرگی از
عبادات و یا
عذاب اخروی دانسته اند: از
امام صادق (علیهالسلام)
روایت شده است: «رکعتان یصلیهما المتزوج افضل من
سبعین رکعه یصلیها اعزب» «دو رکعت
نماز که انسان صاحب
همسر به جای آورد از هفتاد رکعت که بی همسر به جا آورد برتر است»
و از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل کرده اند: «اکثر اهل النار العزاب» «بیتشر
اهل آتش بی همسرانند»
چنین بنای مبارکی در صورتی میتواند آرامش زن و مرد و فرزندان آنان را پدید آورد که از گام نخست با اندیشه و سنجش صحیح انجام گیرد. ازدواج صرفا ارضاء کننده
غریزه جنسی نیست، بلکه مقدمه تأسیس
نهاد خانواده است. در درون این نهاد علاوه بر تمتع جنسی همسران از یکدیگر، بسیاری از نتایج دیگر به دست میآید که همگی وابسته به پایداری خانواده و
محبت آمیز بودن روابط
اعضای آن است. برای آنکه خانواده از آغاز به شکلی مطمئن پایه ریزی شود، انتخاب همسر باید به شیوهای صحیح باشد؛ یعنی به گونهای که احتمال تأمین اهداف خانواده را بالا ببرد. بن ابراین معیارهای گزینش همسر نمیتواند یکسویه باشد. مثلا تاکید بر زیبایی همسر، یکسویه نگری است. کسی که زیبایی همسر و یا
ثروت او را یگانه معیار انتخاب قرار میدهد به فرزندان خانواده نیاندیشیده و به تأثیر اخلاقی و دینی همسران بر یکدیگر توجه نکرده است.
شخصی به امام صادق (علیهالسلام) عرض کرد قصد ازدواج دارم. ایشان فرمودند: «انظر این تضع نفسک» «بن گر که خویشتن را کجا مینهی»
پیامبر اکرم ( صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «ایاکم و خضراء الدمن، قیل یا رسول اللَّه ما خضراء الدمن؟ قال المرأه الحسناء فی منبت سوء» «از سبزی روییده در پهن زار بپرهیزید. پرسیدند: روییده در پهن زار چیست؟ فرمود: زن زیبا که در خانواده بد باشد»»
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «انما المرأه قلاده فانظر ما تتقلد» «زن همچون گردن آویز است، پس بن گر که چه چیز را به گردن میآویزی»
در احادیث
اهل بیت همچنین سخنانی درباره معیارهای انتخاب شوهر آمده است. در این احادیث معیار انتخاب،
اخلاق نیکو و
دین صحیح معرفی شده است از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) روایت شده است: «اذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه الا تفعلوه تکن فتنه فی الارض و فساد کبیر» «اگر مردی که اخلاق و دینش را میپسندید درخواست ازدواج کرد او را همسر دهید اگر چنین نکنید در زمین فتنه و فساد بزرگ پدید آید»
این جملات و روایات معیارهای انتخاب همسر را بیان میکنند و با دقت در آنها میتوان دریافت این معیارها به گونهای است که خانواده را محیطی مناسب برای رشد معنوی
اعضای آن میسازد.
پس از انعقاد پیمان همسری، خانواده تشکیل میشود و اولین رابطهای که پدید میآید رابطه
زوجیت است. این رابطه پدید آورنده دو نقش برای شوهر و زن است هر یک از این دو نقش حقوق و تکالیفی را ایجاب میکند. این حقوق و تکالیف وضع شدهاند تا اهداف ازدواج به بهترین شکل ممکن تحقق یابد. جنبه های اخلاقی ادای حقوق و انجام تکالیف همسری بسیار است اگر هدایت کننده روابط همسری،
اخلاق باشد، نتایج بهتری از ازدواج حاصل میآید.
تأمین غذا، بهداشت، پوشاک، مسکن و لوازم ضروری زندگی زن بر عهده شوهر است این وظایف برای مرد
واجب است.
علاوه بر
وظایف واجب مرد به لحاظ اخلاقی موظف است با همسر خود با اخلاق نیکو رفتار کند و اسباب آرامش او را با رفتار مناسب خود فراهم آورد: «و عاشروهن بالمعروف» «با همسران خود به نیکی رفتار کنید»
پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «خیارکم خیرکم لنسائه و انا خیرکم لنسائی» «بهترین شما کسی است که نسبت به همسرش بیشتر نیکی کند و من بهترین شما نسبت به همسرم هستم»
و نیز فرمودند: «اکمل المؤمنین ایماناً احسنهم خلقا و الطفهم باهله» «کامل ترین
ایمان از آن
مؤمنی است که خوش خلق ترین مؤمن است و به خانواده اش از همه مهربانتر است»
بردباری در مقابل زن، علاوه بر حفظ رابطه همسری از خطر سردی و جدایی، نوعی عمل تربیتی است و
ثواب اخروی دارد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «من صبر علی سوء خلق امرأته اعطاه اللَّه من الاجر مثل من اعطی ایوب علی بلائه» «مردی که بر بداخلاقی همسرش شکیبایی کند خداوند پاداشی همچون پاداش
ایوب که بر بلا شکیبا بود خواهد داد»
حفاظت زن از آلوده شدن به
گناه و باز داشتن او از اختلاط غیر لازم با مردان، از تکالیف شوهر است که محیط خانواده را سالم و محیط اجتماع را امن میسازد مرد در انجام این وظیفه باید حد اعتدال را رعایت کند.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «ایاک و التغایر فی غیر موضع غیره فان ذلک یدعو الصحیحه الی السقم و البرئیه الی الریب» «از
غیرت نابجا پرهیز کن که درستکار را به نادرستی کشاند و
پاکدامن را به بدگمانی خواند»
و نیز فرمودند: «. لا تکثر الغیره علی اهلک فترمی بالسوء من اجلک» «غیرت درباره همسرت را بسیار مکن که برای خود بد میآوری»
همچنین بر شوهر لازم است مقدمات لازم برای آموختن هر امر لازم برای زندگی را فراهم آورد تا همسر او بتواند با اطلاع از وظایف و حقوق خود زندگی سالمی را در خانه و اجتماع بگذراند.
هر یک از وظایف اخلاقی که برای شوهر گفته شد در شرایط گوناگون اجتماعی به شکل خاصی اجرا میشود. برای مثال اگر در گذشته تعلیم همسر در حد آشنا ساختن او با
احکام فقهی مورد نیاز بود، اکنون نمیتوان به این میزان اکتفا نمود. برای وضوع بیشتر مطلب تصور کنید زنی در خانه وظیفه همسری و مادری را عهده دار است و سواد خواندن و نوشتن ندارد، ولی همسر و فرزندان او دارای تحصیلات عالیه هستند. زن در چنین خانهای دچار مشکلات روحی و عملی بسیاری میشود. او احساس عقب ماندگی خواهد کرد. در گفتگوهای خانوادگی در موارد مشاوه
اعضای خانواده نظرات او مورد بی توجهی واقع خواهد شد؛ علایق او و دیگر
اعضای خانواده متفاوت خواهد بود و او از این فاصله رنج خواهد برد. بن ابراین تلاش مرد برای باسواد کردن زن و یا ارتقاء سطح آگاهی های او رفتاری با ارزش اخلاقی مثبت است. در شرایط اجتماعی قرون گذشته، این کار یک وظیفه اخلاقی محسوب نمیشد، ولی امروز یک وظیفه اخلاقی مهم است. درباره آداب معاشرت با همسر نیز توجه به شرایط زمان و مکان مهم است و تطبیق وظایف اخلاقی با شرایط زمان یک ضرورت است.
زن همچو مرد وظیفه دارد به همسر خود وفادار باشد. زنان اگر از شوهران خود اطاعت کنند و پاکدامنی کنند و بر حفظ اموال و منافع شوهر خود کوشا باشند از
نعمت بهشت برخوردار خواهند بود زیرا رضایت شوهر در
کمال زن بسیار مؤثر و شرط بهره مندی او از
آخرت نیکوست. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «ایما امرأه ماتت و زوجها عنها راض دخلت الجنه» «هر زنی که بمیرد و شوهرش از او راضی باشد به بهشت وارد میشود»
و نیز فرمودند: «اذا صلت المرأه خمسها و صامت شهرها و حفظت فرجها و اطاعت زوجها دخلت جنه ربها» «چون زن
نماز و
روزه واجب خود را انجام دهد و پاکدامنی و شوهرش را اطاعت نماید، به بهشت پروردگارش وارد خواهد شد.»
مدارا با شوهر و تحمل بدرفتاری او، اجری بسیار دارد و مقام زن را بالا میبرد، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «و من صبرت علی سوء خلق زوجها اعطاها اللَّه مثل ثواب آسیه امرأه فرعون» «زنی که بر بدخلقی شوهرش شکیبایی کند خداوند پاداشی همچون پاداش آسیه همسر
فرعون به او خواهد داد»
پدر و مادر مسئول سلامت و رشد جسمی و روحی فرزندان خود هستند.
والدین اگر خود به
فضایل اخلاقی آراسته باشند و محیط خانه را از
رذایل اخلاقی بپیرایند مهم ترین شرط تربیت اخلاقی فرزند را فراهم کرده اند. فرزند چنین خانوادهای به رستگاری نزدیکتر است و آرامش روحی لازم را برای تقرب به سوی خدا داراست.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «ان اللَّه لیفلح بفلاح الرجل المؤمن ولده و ولد ولده» «خداوند با رستگاری مرد مؤمن، فرزندان و فرزند زادگان او را رستگار میکند»
پدر و مادر باید فرزندان را همچون موهبتی الهی پذیرا شوند و شکرگزار خداوندی باشند که به آنان شرف پدر بودن و مادر بودن را عطا فرمود و نیز از خدا بخواهند که توفیق انجام وظایف خویش را داشته باشند. بنابراین پدر و مادر با تولد فرزند خویش خدا را سپس میگویند و برای آنان
دختر یا
پسر بودن فرزند تفاوتی نخواهد داست.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «البنون نعم و البنات حسنات واللَّه یسأل عن النعیم و یثیت علی الحسنات» «پسران نعمت خدایند و دختران نیکی هایند و خداوند از نعمتها سؤال میکند و بر نیکیها پاداش میدهد»
به نظر میرسد این روایت و روایاتی مشابه آن، به منظور زدودن افکار جاهلی است. در زمان معصومین هنوز رسوبات افکار جاهلی در اذهان باقی بود و برخی از مردم، فرزند دختر را خوش نمیداشتند.
پیامبر و
ائمه معصومین علیهم السلام با این افکار مبارزه میکردند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) می فرمایند: «من کان له ابنتة فادبها و احسن ادبها و غذاها فاحسن غذها واسبغ علیها من النعمه التی اسبغ اللَّه علیه، کانت له میمنه و میسره من النار الی الجنه» «هر کس فرزند دختری داشته باشد و او را به ادب نیکو تأدیب نماید و تغذیه نیکو کند و نعمتی را که خدا به او ارزانی کرده بر آن فرزند تمام نماید آن دختر از راست و چپ او را از آتش محافظت میکند تا به بهشت در آید»
این سخنان به وضوح مبارزه با افکار جاهلی را نشان میدهد. بنابراین والدین باید از افکار جاهلی فاصله گیرند و بدانند که فرزند نیکو مایه سعادت آنان خواهد بود: «من سعاده المرء... الولد الصالح» «فرزند صالح از سعادتمندی مرد است»
و با داشتن چنین نگرشی نسبت به فرزند به انجام وظایف خود درباره او بپردازند.
نامگذاری فرزند تحت تأثیر عقیده والدین، ارزش های حاکم بر جامعه، آرزوهای والدین درباره آینده او و زیبایی های لفظی و آوایی صورت میگیرد هر گاه والدین همه این عناصر را در نظر بگیرند و در نامگذاری فرزند خود
عقاید الهی و
ارزش های اسلامی را در نظر گیرند و آرزوهای خود را برای فرزند مطابق
الگوهای شرعی و بافضیلت قرار دهند و زیبایی ظاهری و آوایی نام او را رعایت کنند نامگذاری خوبی انجام داده اند. نام نیکو تأثیر فراوانی بر شخصیت فرزند دارد و نامگذاری نامناسب تأثیر سویی بر آرامش روانی او خواهد گذارد: «اول ما یبر الرجل ولده ان یسمیه باسم حسن فلیحسن احدکم اسم ولده» «نخستین نیکی پدر به فرزند نامگذاری نیکوی اوست، پس هر یک از شما باید نام فرزندش را نیکو بر دارد»
نامگذاری فرزند به نام های مبارک
اهل بیت بسیار پسندیده و موجب
برکت زندگی است: از
امام رضا (علیهالسلام) روایت شده است: «در خانهای که در آن نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبداللَّه یا فاطمه باشد،
تنگدستی وارد نمیشود»
تربیت فرزند به معنای فراهم آوردن مقدمات لازم برای به فعلیت رسیدن قوای او در راه
تقرب به خداوند است. این عمل نیازمند آگاهی و تمرین عملی است. اگر پدر و مادر در جهت انتقال عقاید صحیح و ایجاد رفتار درست در فرزند خود کوشا باشند، خیر او را فراهم کردهاند و خداوند بر آنان رحمت خواهد نمود. درباره عقیده صحیح و انتقال به فرزندان، تکلیف بزرگی بر عهده والدین گذاشته شده است؛ زیرا تأثیر عقایدی که در
خانواده رواج دارد و به فرزند القاء میشود در آینده او غیر قابل انکار است. «کل مولود یولد علی الفطره حتی یکون ابواه یهوادنه او ینصرانه او یمجسانه».
عمل تربیتی در خانواده به منزله پاسداری از
فطرت توحیدی فرزند است. این پاسداری یک وظیفه بزرگ تربیتی و اخلاقی است که عمل به آن مهمترین کارکرد خانواده را فعلیت میبخشد.
امام سجاد ـ علیهالسلام ـ در
رسالة الحقوق فرمودند «و اما حق ولدک فتعلم انه منک و مضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شره و انک مسئول عما ولیته من حسب الادب و الدلاله علی ربه و المعونه له علی طاعته فیک و فی نفسه، فمثاب علی ذلک و معاقب فاعمل فی امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فی عاجل الدنیا، المعذر الی ربه فیما بینک و بینه بحسن القیام علیه، و الاخذله منه و لا قوه الا بالله». «حق فرزندی تو این است که بدانی او از توست و هرگونه که باشد چه نیک و چه بد در دنیای گذرا به تو منسوب است و تو در آن چه به او سرپرستی داری مسئول هستی در ادب نیکو و راهنمایی به سوی پروردگار و یاری او بر طاعت خداوند درباره تو و خودش. پس بر این کار پاداش میگیرید. اگر درست عمل کنی و
کیفر میبینی اگر نادرست عمل نمایی پس او را چنان تربیت کن که با اثری که بر او میگذاری در
دنیا زیبایی بیافرینی و با قیام شایسته به وظیفهای که نسبت به او داری در نزد خداوند معذور باشی که هیچ قوتی نیست مگر از خداوند». :
محیط خانواده اولین
محیط اجتماعی است که فرزند تجربه میکند او از
اعضای خانواده به ویژه پدر و مادر بیشترین تأثیر را میپذیرد؛ زیرا حمایت پدر و مادر خود را تجربه کرده است و همواره دیده است که ضعف های جسمی او را پدر و مادر جبران میکنند و تغذیه و پرورش او را از روی مهر و شفقت انجام میدهند. این تجربهها موجب اطمینان او نسبت به آنها میشود و این اطمینان باعث پذیرندگی فرزند از پدر و مادر میگردد. اگر پدر و مادر در این زمان عقاید صحیح را به او بیاموزند،
قلب نیالوده او آن را میپذیرد و عادات لازم و متناسب با عقاید صحیح را مییابد.
در تربیت فرزند نیز همچون سایر قلمروهای زندگی، باید اصول ثابت را از امور متغیر جدا ساخت و به این حقیقت توجه کرد که برخی از آداب و ظواهر زندگی تغییر میکند و روابط اخلاقی و نیازمندی های زندگی اجتماعی دگرگون میشود. تربیت فرزند را باید با آگاهی از تفاوت های خود و فرزندان از حیث فضای فرهنگی و مناسبات اجتماعی صورت داد. باید فرزند را آماده ساخت تا اصول ثابت و نامتغیر اخلاق را متناسب با ظرف زمانی و مکانی زندگی خود رعایت کند. این آمادگی او را برای مقابله با تلقینات مسموم توانا میسازد و
امنیت اخلاق ی او را در دوران جوانی و بعد از آن تضمین مینماید. امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) فرمودند: «لا تؤدبوا اولادکم باخلاقکم لانهم خلقوا لزمان غیر زمانکم». «فرزندان خود را به اخلاق متناسب با روزگارشان مؤدب سازید، فرزندان خود را به اخلاق خودتان تربیت نکنید زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند».
از نظر فقهی سرپرستی خانواده با شوهر و پدر است یعنی با کسی که معمولاً دو نقش پدری و شوهری را داراست، سرپرستی خانواده حقوق و تکالیف زیادی را برای پدر در پی دارد.
مسئولیت مالی خانواده بر عهده اوست و باید
نفقه همسر و فرزندان را تأمین کند و وسایل زندگی و آسایش آنها را فراهم آورد. این
تکلیف شرعی و
حقوقی را میتوان به اشکال گوناگون انجام داد ولی رعایت برخی چیزها ارزش اخلاقی آنها را بالا میبرد.
سرپرست خانواده میتواند به
اعضای خانواده نفقهای کمتر از حد توانایی اش بدهد و آنان را دچار سختی
معیشت کند و نیز میتواند به آنها نفقه زیادی بدهد و زندگی را مرفه سازد. تعیین حد میانه نفقه که برای فرزندان و همسر ایجاد سختی نکند و در عین حال به رفاه غفلت زا بدل نگردد. به سطح اقتصادی جامعه و خانواده بستگی دارد. برای هر جامعه و خانواده ای، سطح متوسط و مطلوب زندگی متفاوت است؛ ولی به هر حال این سطح را
اعضای هر جامعه و خانواده میشناسد و درستی یا نادرستی انتظارات خود را با آن سطح میسنجند.
با معلوم بودن سطح زندگی و در نظر گرفتن سطح توانایی سرپرست خانواده لازم است در تأمین امکانات زندگی تنگ نظری و سختگیری نشود. امام سجاد ـ علیهالسلام ـ فرموده اند: «أَرْضَاکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَسْبَغُکُمْ عَلَی عِیَالِهِ». «هر که از شما بر
عیال خود بخشندهتر باشد خدا از او راضیتر است».
تأمین زندگی مناسب موجب تقویت روابط
اعضای خانواده است. اگر
اعضای خانواده احساس کنند سرپرست خانواده علیرغم توانایی مالی از تأمین زندگی بهتر خودداری میکند، نسبت به عواطف او دچار تردید میشوند و روابط آنها سرد میشود. پس بهتر است هر کس در حد توان خود به زندگی همسر و فرزندان توسعه دهد تا سلامت عاطفی خانواده محفوظ باشد و فرزندان در محیطی گرمتر تربیت شوند. گشایش و فراخی زندگی فقط به کم و زیادی امکانات وابسته نیست؛ اعمال سلیقهها و در نظر نگرفتن خواست و سلیقه خانواده نیز اهمیت دارد. سرپرست خانواده میتواند بر خواستهها و سلیقه های خود اصرار کند و از خواهش های شرعی زن و فرزند خود بی تفاوت بگذرد این عمل نیز علاقه مندی او به خانواده را مورد تردید قرار میدهد.
یکی دیگر از نقش هایی که در خانواده شکل میگیرد نقش فرزندی است. هر گاه نام
فرزند را بر کسی اطلاق میکنیم به او به عنوان شخصی دارای رابطه با پدر و مادر نگاه میکنیم و سایر روابط او را در نظر نمیآوریم. در این جا نیز رابطه فرزند با والدین مورد نظر است؛ البته آن بخش از روابط که به
فعل اختیاری فرزند مربوط است.
پیش از بیان وظایف اخلاقی فرزند، لازم است چند نکته را تذکر دهیم:
مسئولیت اخلاقی فقط متوجه کسی میشود که به سن رشد و قوه تمییز نیک و بد رسیده باشد، زیرا ارزش گذاری افعال تابع عواملی است که از جمله آنها نیت فاعل است.
نیت یکی از ارکان فعل اخلاقی است و بدون توجه به آن نمیتوان فعل اختیاری را ارزش گذاری اخلاقی نمود فرد فاقد
قوه تمییز ، درک درستی از نیک و بد افعال خود ندارد و نیت کسی که ارزش واقعی افعال را نمیشناسد در ارزش گذاری عمل او دخالت داده نمیشود. بنابراین فعل فرزند غیر
ممیز ، فاقد هر گونه ارزش مثبت یا منفی اخلاقی است و او را نمیتوان به لحاظ اخلاقی مسئول دانست.
با توجه به مسئول نبودن کودکان، تربیت اخلاقی آنها نیز مفهوم متفاوتی با تربیت اخلاقی
فرزندان ممیز خواهد داشت.
تربیت اخلاقی کودک به معنای آماده سازی ذهنی او و ایجاد عادت هایی است که پذیرش دستورات اخلاقی را در سن رشد برای او تسهیل مینماید. در حالی که مقصود از تربیت اخلاقی در بزرگ سالان انتقال مفاهیم و قضایای مربوط به مصالح و مفاسد افعال اختیاری و ارزش های مربوط به آنهاست. وقتی این مفاهیم و قضایا به بزرگسال انتقال یابد و او آنها را درک و تصدیق نماید، تربیت اخلاقی صورت پذیرفته است. در کودکی که تحت تربیت یک خانواده سالم و متخلق است، هنگام ورود به دوره
تمییز و بزرگسالی، انس ذهنی کافی با
مفاهیم اخاقی دارد و قضایای نظری و ارزشی مربوط به اخلاق را تصور کرده و آمادگی پذیرش آنها را دارد. از سوی دیگر عادات او مطابق با الگوی رفتاری اخلاقی شکل گرفته و پس از پذیرش قواعد و دستورات اخلاقی، نیازمند تغییر عادت خود نخواهد بود.
قدرت تمییز ارزش های اخلاقی، در یک مقطع سنی بهطور دفعی ایجاد نمیشود. کودک به تدریج حسن و قبح برخی از افعال را درک میکند و در حدود سنی تکلیف شرعی، میزان درک او از ارزشها در حدی است که میتواند مسئول شمرده شود. حتی پس از سن تکلیف، درک فرد از مفاهیم و ارزش های اخلاقی متوقف نمیشود؛ بلکه درک او رفته رفته عمیقتر میگردد. رشد درک اخلاقی در سال های نوجوانی و بزرگسالی به سبب دو چیز است: نخست اینکه درک بزرگسال از مقصد حرکت کمالی خود به تدریج روشنتر و عمیقتر میشود؛ یعنی معرفت انسان به خداوند در اثر عمل به فرامین الهی و انجام عبادات شرعی رشد میکند. دیگر اینکه تأثیر بسیاری از رفتارها در تحقق کمال انسان، در طول زمان بر او آشکارتر میشود.
بیان وظایف اخلاقی فرزندان اهداف با توجه به نکات مذکور، بیان وظایف اخلاقی فرزندان در واقع به دو هدف صورت میگیرد: هدف نخست آشنا شدن والدین با الگوی رفتاری مناسب فرزندان است تا تربیت اخلاقی کودکان خود را مطابق آن سامان دهند و هدف دوم آشنایی فرزندان بزرگسال با تکالیف اخلاقی خود را در برابر والدین است. به این ترتیب والدین به این عنون که خود نیز فرزند هستند باز هم مخاطب تکالیف اخلاقی میباشند.
فرزند به صورت طبیعی محبت خالصانه و بی چشم داشت والدین را درک می کند و به اقتضای فطرت خویش، به پدر و مادر تعلق عاطفی پیدا می کند. او زمانی که به سن تمییز اخلاقی می رسد، احساس سپاس از والدین را دارا است. با رشد فرزند و همزمان با ایجاد درک اخلاقی، درک سایر امور نیز رشد می کند. در سایه این رشد فکری و به سبب افزایش توانایی ها، فرزند به تدریج از پدر و مادر خود فاصله می گیرد و به سوی زندگی مستقل حرکت می کند. احساس توانمندی و درک بیشتر و گرایش به استقلال، او را از تابعیت والدین به سمت اظهار و اعمال آراء مستقل متمایل می کند. تفاوت آراء سلیقه ها و عملکردها، در محیط خانه منشاء برخوردهایی میان
اعضای خانواده می شود. این برخوردها در سنن رشد فرزندان با برخوردهای کودکانه تفاوت دارد. در دوره کودکی رفتارهای کودک هیچ گونه ارزش اخلاقی مثبت یا منفی ندارد، ولی افعال فرزند، در سن رشد دارای ارزش اخلاقی است. اهمیت شناخت وظایف اخلاقی فرزند، مربوط به سنین رشد و بزرگسالی است. اطلاع از وظایف اخلاقی، فرزندان نوجوان خانواده را قادر می سازد و در عین تلاش برای استقلال فکری و عملی از خانواده حدود اخلاقی را نیز رعایت کنند. «حق الوالد علی الولد ان یطیعه فی کل شیی الا فی معصیه الله سبحانه». «فرزند باید از پدر خود در همه چیز جز معصیت خدا اطاعت کند و علاوه بر آن به والدین خود نیکی نماید»
(۱) حر عاملی، وسائل الشیعه.
(۲) فیض کاشانی، المحجة البیضاء.
(۳) علی بن ابطالب، نهج البلاغه.
(۴) علامه مجلسی، بحارالانوار.
(۵) علامه مجلسی، سفینه البحار.
(۶) ابن شعبه حرانی، تحف العقول.
(۷) مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان.
اندیشه قم، برگرفته از مقاله «»، شماره.