• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احیای موات توسط کودک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



احیای موات از اصطلاحات علم فقه است، و به معنای آباد کردن زمینی که زراعت نشده و آباد نبوده و مالک نداشته است.
به اجماع فقهای امامیه مالک زمین‌های موات امام معصوم (علیه‌السّلام) است، و احیای آن در زمان حضور مشروط به اذن امام معصوم (علیه‌السّلام) است، ولی در زمان غیبت هرکس آن را احیاء نماید مالک خواهد شد. احیاء موات توسط کودک همانند بالغ سبب ملکیت می‌شود. زیرا در احیا کننده بلوغ شرط نیست، بنابراین اگر کودکی زمین مواتی را احیاء نماید مالک می‌شود.



احیاء در لغت به معنی زنده کردن از حیّ به معنی زنده می‌باشد و موات مصدر و به معنی مرده و بی‌روح است. اراضی موات زمین‌هایی است که در آن آبادی و سکونت و عمران و سابقه مالکیت نباشد.


مقصود از احیاء در اصطلاح، آباد کردن است و موات به زمین‌هایی گفته می‌شود که معطّل مانده و به دلیل نبودن آب یا آب گرفتگی در آن سرزمین و نیز پوشش درختان جنگلی و دیگر مراتع و ... از آنها استفاده نشده باشد.
امام خمینی در تحریرالوسیله در این باره می‌نویسد: «الموات: هی الارض العطلة التی لا ینتفع بها؛ امّا لانقطاع الماء عنها، او لاستیلاء المیاه او الرمال او السبخ او الاحجار علیها، او لاستئجامها و التفاف القصب و الاشجار بها او لغیر ذلک‌.» موات، زمین معطلی است که انتفاعی از آن برده نمی‌شود؛ خواه به جهت قطع شدن آب از آن، یا برای استیلای آب‌ها یا رمل یا شوره ‌نمک یا سنگ‌ها بر آن، یا به جهت بیشه شدن و پیچیده شدن نی و درخت‌ها در آن، یا به جهت غیر این‌ها. و «احیایی که مفید ملک است، عبارت است از اینکه زمین مرده را زنده نماید و آن را از صفت خرابی به آبادی در آورد. و معلوم است که عمارت زمین یا به این است که مزرعه یا باغ شود و یا به این است که مسکن و خانه و یا حصار گوسفندان و گله‌ها شود و یا برای حاجات دیگر مانند خشک کردن میوه‌ها، یا جمع نمودن هیزم یا غیر این‌ها. پس در صدق نمودن احیای موات، حتماً باید در آن عمل انجام دهد و آن را به حدی برساند که یکی از عنوان‌های آبادانی - مانند مزرعه یا خانه یا غیر این‌ها - بر آن نزد عرف صدق کند. و تحقق اولین مراتب آبادانی کفایت می‌کند و رسیدن آبادانی به حدّ کمالش معتبر نمی‌باشد و قبل از آنکه به این حدّ برسد، هر مقدار کاری هم که در آن انجام داده باشد احیا نیست، بلکه تحجیر می‌باشد و تحقیقاً گذشت که تحجیر، مفید ملک نیست، بلکه مفید چیزی غیر از اولویت نیست.»

به نظر می‌رسد همان‌گونه که بعضی از فقها فرموده‌اند: «مقصود از احیا و موات در فقه همان معنای عرفی و لغوی است، یعنی آباد ساختن زمینی که پیش‌تر‌ زراعت نشده و آباد نبوده و مالک نداشته است.»


در ماده ۱۴۱ قانون مدنی آمده است: «مراد از احیاء زمین آن است که اراضی موات و مباحه را به وسیله عملیاتی که در عرف آباد کردن محسوب است از قبیل زراعت، درخت کاری، بنا ساختن و غیره قابل استفاده نمایند».


در تحریرالوسیله در بیان اقسام زمین موات آمده است: «و هو علی قسمین: الاوّل: الموات بالاصل: و هو ما لا یکون مسبوقاً بالملک و الاحیاء و ان کان احراز ذلک - غالباً بل مطلقاً - مشکلاً بل ممنوعاً، و یلحق به ما لم یعلم مسبوقیّته بهما. الثانی: الموات‌ بالعارض: و هو ما عرض علیه الخراب و الموتان بعد الحیاة و العمران، کالارض الدارسة التی بها آثار الانهار و نحوها، و القری الخربة التی بقیت منها رسوم العمارة موات بر دو قسم است: اول: موات اصلی است؛ و آن زمینی است که مسبوق به ملک و احیا نباشد - اگرچه احراز چنین چیزی غالباً، بلکه به‌طورکلی مشکل بلکه ممنوع است - و ملحق به موات اصلی می‌باشد زمینی که مسبوق بودن آن به ملک و احیا معلوم نباشد. دوم: موات عارضی است؛ و آن زمینی است که خرابی و موات شدن بعد از حیات و آباد بودنش بر آن عارض شود مانند زمین ویرانی که دارای آثار نهرها و مانند این‌ها است و قریه‌های مخروبی که آثار آبادانی آن باقی مانده است.


به اجماع فقهای امامیه مالک زمین‌های موات امام معصوم (علیه‌السّلام) است و آن حضرت در زمان حضور به هر صورت ‌که مصلحت بداند عمل خواهد نمود؛ می‌بخشد و می‌فروشد. روایاتی نیز در حدّ تواتر بر این معنی دلالت دارد.

هم‌چنین به اتفاق فقها احیای زمین‌های موات جایز، بلکه مستحب است که در زمان حضور مشروط به اذن امام معصوم (علیه‌السّلام) است، لیکن در زمان غیبت هرکس آن را احیاء نماید مالک خواهد شد.

امّا در زمانی که امور مملکت باحکومت و نظارت ولیّ فقیه عادل اداره می‌شود و دولت اسلامی با استناد به ادلّه فقهی قدرت اجرایی را در دست گرفته است، به مفاد ادلّه ولایت مطلقه فقیه و نیز برای جلوگیری از هرج و مرج و تضییع حقوق افراد جامعه باید احیای موات بر طبق ضوابط و شرایطی باشد که دولت اسلامی تدوین و اجرا می‌نماید.


عدّه‌ای از فقیهان با صراحت اعلام نموده‌اند که کودک همانند بالغ اگر زمین مواتی را احیا نماید، مالک می‌شود. به عبارت دیگر، احیای زمین، سبب ملکیّت نسبت به آن می‌گردد و در احیا کننده آن بلوغ شرط نیست، بنابراین هر کس آن را احیا نماید مالک می‌گردد خواه بالغ باشد یا کودک.
[۲۷] یزدی، سیدمحمدکاظم، حاشیة المکاسب، ج۲، ص۱۲.
ادلّه آن عبارت است از:

۶.۱ - احیا سبب مالکیت

احیا سبب مالکیت است، آیت‌الله فاضل لنکرانی در این‌باره می‌نویسد: «از روایات استفاده می‌شود آباد نمودن زمین موات، علّت ملکیت نسبت به آن است و این که چه کسی آن را آباد نموده بی‌تاثیر است، وی سپس به روایت معروف پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) «مَن اَحیی اَرْضَاً مَواتَاً فَهِِیَ لَهُ» اشاره نموده و می‌گوید ظاهر این روایت دلیل است بر این که آباد نمودن زمین سبب ملکیّت است و به کسی که آباد نموده است، اختصاص می‌یابد، هر کس که باشد؛ کودک یا مکلّف، برای او هیچ خصوصیتی شرط نیست.

۶.۲ - اطلاق روایات

اطلاق روایات مانند روایتی که ذکر شد. هم‌چنین امام باقر (علیه‌السّلام) فرموده است: هر قوم و گروهی زمین را آباد نماید یا آن را تعمیر نماید (مقصود شیعیان می‌باشند) نسبت به دیگران به آن زمین سزاوارتر است و به او اختصاص می‌یابد. «ایُّمَا قَومِ اَحْیُوا شَیئاً مِنَ الْاَرضِ او عَمَرُوهَا فَهُمٌ اَحَقُّ بِهَا». در روایت دیگری فرمود: ملک آنان قرار می‌گیرد. «وَ هِیَ لَهُم» و برخی روایات دیگر.

اطلاق این روایات که از نظر سند صحیح می‌باشند، کودک را نیز شامل می‌شود و ادّعای این‌که منصرف به افراد بالغ باشند، پذیرفته نیست؛ زیرا الفاظ بکار گرفته شده در آن‌ها از حیث لغت و عرف دارای عموم و اطلاق است.
[۳۵] ر. ک: جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۷، ص۱۳۱.


۶.۳ - سیره عقلا

سیره عقلا بر این است که اگر کودک چیز مباحی را حیازت نمود یا زمین مواتی را احیا کرد مالک می‌شود، این سیره از طرف شارع رد نشده است، بنابراین می‌تواند دلیل این حکم قرار گیرد.

ملکیت از احکام وضعی است و بلوغ در آن شرط نمی‌باشد.
[۳۶] ر. ک: جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۷، ص۱۳۱.



۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۲۱۲.    
۲. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۴، ص۳۲۲.    
۳. جمعی از نویسندگان، معجم الوسیط، ص۲۱۳.    
۴. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۱، ص۲۶۷.    
۵. فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۵۸۴.    
۶. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۴، ص۷۹۱.    
۷. علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیّة، ج۴، ص۴۸۴.    
۸. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۱۲، ص۳۹۱.    
۹. شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّة، ج۳، ص۵۵.    
۱۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۱۰، کتاب احیاء الموات و المشترکات، القول فی احیاء الموات، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۲۳، کتاب احیاء الموات و المشترکات، القول فی احیاء الموات، مسالة۲۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۸، ص۹۱۰.    
۱۳. ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۴، ص۳۷۰.    
۱۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۱۰، کتاب احیاء الموات و المشترکات، القول فی احیاء الموات، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۵. ر. ک، طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۴۱۹-۴۲۰.    
۱۶. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۳، ص۵۲۵.    
۱۷. محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۷، ص۹.    
۱۸. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۱۲، ص۳۹۱.    
۱۹. فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، التنقیح الرائع، ج۴، ص۹۸.    
۲۰. ر. ک:حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۹، ص۵۲۳ باب امن ابواب الانفال.    
۲۱. محقق سبزواری، محمدباقر، کفایة الاحکام، ج۲، ص۵۴۴.    
۲۲. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۱۲، ص۳۹۲.    
۲۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۸، ص۹.    
۲۴. حسینی، سیدمیرعدالفتاح، العناوین، ج۲، ص۶۶۰.    
۲۵. محقق بجنوردی، سیدحسن، القواعد الفقهیة، ج۴، ص۱۷۴.    
۲۶. فاضل لنکرانی، محمد، القواعد الفقهیة، ص۳۳۱.    
۲۷. یزدی، سیدمحمدکاظم، حاشیة المکاسب، ج۲، ص۱۲.
۲۸. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۵، ص۴۱۲ باب ۱ من ابواب احیاء الموات، ح۵-۶.    
۲۹. ر. ک:فاضل لنکرانی، محمد، القواعد الفقهیة، ج۱، ص۳۳۱.    
۳۰. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۵، ص۴۱۲ باب ۱ من ابواب احیاء الموات، ح۴.    
۳۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۵، ص۴۱۱ باب ۱ من ابواب احیاء الموات، ح۱.    
۳۲. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۵، ص۴۱۲ باب ۱ من ابواب احیاء الموات، ح۴.    
۳۳. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۵، ص۴۱۲ باب ۱ من ابواب احیاء الموات، ح۵.    
۳۴. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۵، ص۴۱۲ باب ۱ من ابواب احیاء الموات، ح۷.    
۳۵. ر. ک: جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۷، ص۱۳۱.
۳۶. ر. ک: جمعی از نویسندگان، موسوعة احکام الاطفال و ادلّتها، ج۷، ص۱۳۱.



انصاری، قدرت‌الله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۲، ص۲۸۲-۲۸۴، برگرفته از بخش «گفتار ششم:احیای اراضی موات»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۲/۱۳.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار