احکام القرآن (سیوری)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب احکام القرآن سیوری (کنز العرفان فی فقه القرآن) تألیف جمالالدین ابوعبدالله
مقداد بن عبدالله بن محمد بن حسین بن محمد سیوری حلی اسدی، معروف به
فاضل مقداد، از بزرگان اصحاب و
مشایخ است. وی عالم،
فاضل، متکلم، محقق و فقیهی توانا بود و در سال ۸۲۶ درگذشت و در
نجف اشرف مدفون گشت.
او تالیفات گرانقدر و ارزشمندی دارد؛ از جمله همین کتاب و کتاب دیگرش
التنقیح الرائع فی شرح مختصر النافع در
فقه و اثر دیگر وی
اللوامع فی المباحث الکلامیه و همچنین کتاب النافع المختصر فی شرح الباب الحادی عشر.
این کتاب نیز بر اساس
ابواب فقه ترتیب یافته و در دو جزء و یک مجلد چاپ شده (این کتاب اخیرا زیر نظر استاد محقق، واعظ زاده خراسانی و با تحقیق
فاضل محترم، سیدمحمد قاضی به روش عالی و در نهایت اتقان، با پیشنهاد مجمع التقریب الاسلامی به چاپ رسیده است.) و فواید بسیاری دارد و به رغم اختصار، بحث را کامل کرده و نهایت ایجاز ولی در حد کفایت به مباحث متناسب لغوی و ادبی پرداخته است، که خود دلالت بر تبحر و مهارت مؤلف در
ادب و
لغت و
بیان و نیز قدرت استدلال و استواری او در اقامه برهان دارد.
مؤلف این اثر گران ارج،
مقداد بن عبدالله سیوری است. درباره نام مؤلف دو احتمال مطرح شده است.
مرحوم خوانساری (۱۳۱۳ق) مینویسد:(سُیوری منسوب به سُیور است و سیور یکی از روستاهای
حلّه است. اینمطلب از پدر
شیخ بهایی حسین بن عبدالصمد عاملی (۹۸۴ق) نقل شده است. احتمال دیگری هم در وجه تسمیه وجود دارد که درست نیست. گفتهاند سیور منسوب به سیور (جمع سَیر) است، و سیر پوست
دباغی شدهای است که برای ساخت زین اسب و مانند آن بهکار میرود و براساس احتمال دوم گفتهاند که یکی از اجداد
مقداد، چنین شغلی داشته است).
مقداد بن عبدالله سیوری، بعدها به
فاضل مقداد شهرت یافت؛ به طوری که هر جا سخن از
فاضل مقداد است، مراد همین
مقداد بن عبدالله است.
فاضل مقداد بسیار زیبا روی بود. زبانی فصیح و صدایی بسیار رسا داشت. او متکلم، اصولی، منطقی، نحوی،
فقیه، مفسر و صاحبنظر در علوم عقلی و نقلی بود.
کتابهای او در هر یک از رشتهها، مورد توجه
علما و
فقها و برخی از آنها کتاب درسی
حوزههای علمیه بوده است.
فاضل مقداد در
فقه و
اصول از پیروان
فاضلین یعنی
محقق حلی (۶۷۵ق) و
علامه حلی (۷۲۶ق) است؛ هر چند از شاگردان
شهید اول محمد بن جمالالدین عاملی (۷۷۶ق) است.
او در علم فقه صاحب کتاب
تنقیح الرائع فی شرح مختصر الشرائع است. این کتاب یکی از مشهورترین شرحهای المختصر النافع است.
علامه آقا بزرگ تهرانی در
الذریعه و
سید عبداللطیف کوه کمری در مقدمه التنقیح الرائع شروح دیگری را بر این کتاب معرفی کردهاند.
اولین کسی که به شر ح المختصر النافع دست زد، خود مؤلف بود که آن را با عنوان المعتبر شرح کرد. شاگردش
حسن بن ابیزینب آبی، دومین شرح را با عنوان کشف الرموز نگاشت. وی از مؤلف در کتابهای فقهی با عنوان
فاضل آبی یاد کرده است.
مردا از
فاضلین در کتابهاى فقهى، محقق حلّى و علامه حلّى است. ولى بعضى از مؤلفین با صفت
فاضل معروفاند؛ مانند:
فاضل آبى؛
فاضل مقداد؛
فاضل جواد (جواد بن اسدالله کاظمى (زنده در۱۰۴۰ق؛ صاحب
مسالک الافهام)؛
فاضل سبزواری (
محمدباقر سبزواری(۱۰۹۱ق)؛
فاضل قطیفى صاحب ایضاح النافع.
کتاب التنقیح الرائع از نظر زمانی سومین کتابی است که به شرح المختصر النافع پرداخته و پس از مدتی کوتاه،
احمد بن فهد حلی (۸۴۵ق) دو شرح بر آن نوشته است با عنوان
المهذب البارع و
المقتصر. مؤلف در این کتاب به شیوهای جالب به شرح عبارات محقق پرداخته و در بعضی موارد نکاتی را آورده که در کتابهای فقهی پیش از آن یاد نشده. از جمله آرای او در این کتاب، معتبر دانستن مراسیل
شیخ طوسی است که اینمطلب در کتابی غیر از آن یافت نشده. توضیح اینکه
شیخ طوسی گاه روایاتی را بدون ذکر سند آورده و فرموده:روی عن الصادق (علیهالسلام)، و در واقع
شیخ طوسی این گونه
روایات را
حجّت دانسته است؛ همانطور که وی گاهی در کتاب
النهایه و
المبسوط شیخ طوسی فتوایی را ذکر کرده و بعد فرموده:(رواه أصحابنا).
فاضل مقداد اینگونه موارد را هم مثل صورت سابق معتبر میداند.
یکی از کتابهای
فاضل مقداد در کلام، شرح باب حادی عشر است که از کتابهای درسی حوزه بوده و بارها از سوی علما شرح شده.
کتاب دیگر شرح
نهج المسترشدین است که در سال ۷۹۲ق از نوشتن آن فراغت یافت. تألیف دیگر
فاضل مقداد کتاب اللوامع اللالهیه است.
فاضل مقداد کتاب معروف دیگری به نام
نضد القواعد الفقهیه علی مذهب الامامیه دارد. اصل این کتاب، همان کتاب الفوائد و القواعد شهید اول محمد بن مکی عاملی است که شهید در مقدمه آن مینویسد: (من اولين کسی هستم که در قواعد فقهیه کتاب نوشتم و نظیر آن تألیف نشده است).
فاضل مقداد این کتاب را تنقیح و نگارش جدیدی از آن ارائه کرد و آن را نضدالقواعد الفقهیه نامید.
فاضل مقداد در
نجف در سال ۸۲۶، روز ۲۶
جمادی الآخر رحلت کرد و در روضه منوره
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دفن شد و به همینجهت به وی نجفی هم میگویند.
علامه خوانساری احتمال میدهد قبری که در محله شهربان
بغداد قرار دارد و به مقبره
فاضل معروف است، مقبره همین
فاضل مقداد باشد.
البته شریفزاده گلپایگانی در مقدمه کنزالعرفان، این وجه را بسیار بعید شمرده است.
برخی از
آیات قرآن، بیان کننده حکمی فقهی هستند و
علمای شیعه و سنی اقدام به شرح و تفسیر این گونه آیات کردهاند. عنوان
آیات الاحکام نام تألیفاتی است که عالمان
شیعه در این زمینه نگاشتهاند؛ مثل آیات الاحکام استرآبادی، و
اهلسنت و جماعت اینگونه تألیفات را احکام القرآن نامیدهاند؛ مانند
احکام القرآن جصاص،
احکام القرآن ابن العربی و
احکام القرآن کیاهراس.
به گفته علامه
سیدحسن صدر (۱۳۵۳ق) در کتاب تأسیس الشیعه اولین مؤلف در باب آیات الاحکام،
محمد بن سائب کلبی است. او در تفسیر صاحبنظر و کتاب تفسیری دارد. آرا و نظریات محمد بن سائب در کتابهای تفسیری ذکر میشود. وی در ۱۴۶ق رحلت کرد.
علمای اهلسنت،
ابوعبدالله محمد بن ادریس شافعی (۲۰۴ق) را اولین مؤلف در آیات الاحکام میشمارند، ولی
آیتالله مرعشی در مقدمه مسالک الافهام میگوید:محمد بن سائب کلبی بر او مقدم است.
ابوبکر بیهقی، صاحب کتاب
السنن الکبری، آرا و اقوال
شافعی را در آیات الاحکام گردآوری کرده و در مقدمه
احکام القرآن شافعی نوشته:شافعی بر همه شافعیان منّت دارد، مگر بیهقی که او بر شافعی منت دارد.
۱. اولین کتاب آیات الاحکام که از علمای شیعه در دست است، کتاب
فقه القرآن راوندی است. این کتاب در دو جلد به چاپ رسیده است.
راوندی (م۵۷۳ق)، از پیروان
شیخ طوسی است و سه شرح بر النهایه نوشته و فتاوی او در فقه القرآن مورد توجه فقها بوده است.
۲.
کنز العرفان فی فقه القرآن.
۳. النهایه فی تفسیر الخسمائه آیة، از
عبدالله بحرانی .
۴.
زبدة البیان فی احکام القرآن، تألیف
ملااحمد اردبیلی (۹۹۳ق).
۵. مسالک الافهام الی آیات الاحکام، از
فاضل جواد (زنده در ۱۰۴۰ق). در میان علمای شیعه سه کتاب کنزالعرفان، زبدة البیان و مسالک الافهام، به ترتیب شهرت خاصی دارند.
۶.
تفسیر شاهی .
۷.
تفسیر البلابل و القلاقل که به فارسی است. در پنجاه سال اخیر کتابهای ارزشمندی در آیات الاحکام نوشته شده است که از آن جمله است:
۱. فقه القرآن، از آیتالله محمد یزدی (دو جلد).
۲. آیات الاحکام، تألیف لاهیجانی
امام جمعه لاهیجان که به
زبان فارسی پنج جلد آن بهچاپ رسیده نگاشته شده است.
۴. آیات الاحکام، از
باقر ایروانی، (دو جلد).
۵. آیات الاحکام، تألیف استاد
کاظم مدیر شانهچی که انتشارات سمت آن را چاپ کرده است.
۶. آیات الاحکام، نوشته
محمد فاکر میبدی که مقارنه بین آرای شیعه و سنی است.
فاضل مقداد سیوری میگوید:در میان
علما مشهور است که تعداد آیات احکام پانصد آیه است، ولی من در کتاب کنزالعرفان تمام آیات را آورده و تکراریها را حذف کردهام و تعداد آنها به پانصد آیه نمیرسد.
کسی گمان نکند که ما آیهای را ترک کردهایم؛ هدف آن بوده که آیات الاحکام بررسی شود، نه اینکه تعداد آنها زیاد شود.
فاضل تونی (۱۰۷۲ق) در کتاب
الوافیه و نیز
ملااحمد نراقی (۱۲۴۵ق) در کتاب
مناهج الاصول، یکی از شرایط
اجتهاد را احاطه فقیه بر آیات احکام دانسته و گفتهاند: بنابه
اجماع شیعه تعداد آیات الاحکام، پانصد آیه است.
گفتنی است که شیوه بحث از آیات الاحکام، در میان علمای شیعه سنی تفاوت دارد. علمای شیعه به همان سبک کتابهای فقهی و به صورت موضوعی از
طهارت شروع میکنند و تا
دیات ادامه میدهند و درباره یکایک آیات هر باب بحث میکنند؛ همانگونه که در فقه القرآن و کنزالعرفان اینگونه است.
اما معمولاً
اهلسنت از اول
قرآن شروع میکنند و هر جا حکمی از آیات استفاده شود، آن را ذکر میکنند. از اینرو، به نظر آنان هر آیهای که بتوان از آن مطلبی را درباره فروع استخراج کرد، در شمار آیات الاحکام است.
۱. کتاب براساس تفسیر موضوعی است و از کتاب طهارت شروع شده و دیات پایان بخش آن است. قبل از این کتاب،
قطب الدین راوندی نیز همین سبک را در کتاب فقه القرآن داشته است.
۲. مؤلف هر آیهای را که مربوط به احکام بوده، آورده و از آیات تکراری یا آیاتی که ربطی به احکام نداشته، پرهیز کرده است.
۳. مؤلف ابتدا تمام آیه را ذکر میکند، برخلاف روش اردبیلی (۹۹۳ق) در زبدة البیان که هر فراز آیه را جداگانه آورده و به شرح آن پرداخته است.
۴.
فاضل مقداد پس از ذکر تمام آیه، به شرح لغات و ترکیب و در بعضی از موارد به ذکر سبب نزول و پس از روشن شدن مضمون آیه، وارد احکامی شده که از آیه شریفه استفاده میشود؛ در حالی که اردبیلی هر فراز آیه را جداگانه توضیح میدهد و در ذیل همان فراز، معنای لغات، ترکیب و احکام استفاده شده از آن را ذکر میکند.
۵. کنزالعرفان فی فقه القرآن، علاوه بر آنکه تفسیر آیات الاحکام است، دو خصوصیت دارد که کتابهایی چون فقه القرآن و زبدة البیان ندارند:یکی آنکه به آرای فقهی علمای اهل سنت توجه داشته است.
دیگر اینکه مؤلف در این کتاب دو مکتب تفسیری
شیعه و
اهلسنت را به خوبی نشان داده و در هر آیه که دو نظریه وجود داشته، به روش تفسیر مقارنهای به بحث پرداخته است. نمونه بارز این ویژگی را در ذیل
آیه شریفه ۶
مائده و۲۲
نساء که درباره احکام
وضو و
تیمم است، میتوان دید. نمونه دیگر در ذیل آیه شریفه ۵
سوره بینه است. وی پس از ذکر آیه:(و ما اُمروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین) فرموده:
بدان که شافعی و احمد و مالک در اشتراط نیت در طهارات، با ما موافقت کردهاند و اگرچه در کیفیت
نیت با ما مخالف هستند، ولی
ابوحنیفه نیت را به کسب طهارت با
خاک یعنی تیمم اختصاص داده، نه غیر آن؛ زیرا
خداوند فرموده:(فتیمموا صعیداً) و در غیر آن چنین نفرموده.
ولی حق، قول اول است؛ چون در روایات دلیل بر آن وجود دارد و در
حدیث پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمده است:(انما الاعمال بالنیات)، و آمدن (الف و لام) بر سر جمع، مفید عموم است.
۶.
فاضل مقداد در ابتدای هر باب فقهی، عنوان باب را، در لغت و اصطلاح تعریف میکند؛ چنانکه روش
علامه حلّی و شاگردان و پیروان او تکیه بر همین تعاریف و نقض و ابرام آنهاست. به عنوان مثال،
فاضل مقداد در ابتدای کتاب طهارت فرموده است:(طهارت در لغت به معنای پاکیزگی است، و شرعاً به نحو حقیقی، بر رافع حدث یا مبیح برای
نماز اطلاق شده است).
به عقیده وی بهترین تعریف (طهارت) استعمال طهور مشروط بالنیه است.
۷.
فاضل مقداد در این تفسیر به منابع گوناگون توجه دارد. او بسیار مصرّ است که کلمات و سخنان (
فاضل معاصر) را نقد کند.
شیخ یوسف بحرانی (۱۱۸۶ق) در لؤلؤة البحرین و نیز علامه سید محمد باقر خوانساری (۱۳۱۳ق) در روضات الجنات گفتهاند که مراد از
فاضل معاصر، احمد بن عبدالله بن متوج بحرانی، صاحب تفسیری در آیات الاحکام با عنوان النهایه فی تفسیر الخمسمائة آیه است.
آقابزرگ تهرانی نیز مؤلف (نظام الاقوال) نقل میکند که هر جا کنزالعرفان فرموده:(قال المعاصر)، مراد همان احمد بن عبدالله بن متوج بحرانی است.
۸. مصنف کنزالعرفان، در شرح لغات و ترکیب بر تفسیر الکشاف
زمخشری تکیه دارد؛
همانطور که به
تفسیر طبری نظر دارد، و علاوه بر نقل، به نقد آن هم میپردازد؛ مثلا در ذیل آیه ۲۲
سوره نساء : «ولاتنکحوا مانکح آبائکم من النساء الا ما قد سلف انه کان فاحشة و مقتاً و ساء سبیلا؛
» فرموده:
(
طبری (ما) را در آیه مصدری دانسته و گفته: لا تنکحوا نکاح آبائکم، ای مثله؛ مثل نکاحهای فاسد پدران خود نکاح نکنید و حتی سزاوار است برخلاف آنان عمل کنید. (برخلاف دیدگاه طبری، به عقیده من) (ما) موصول اسمی است و ضمیر مفعول، به سبب تخفیف، محذوف است و تقدیر آن چنین است: لا تنکحوا ما نکحه آبائکم.
از آنجا که این دو کتاب برترین کتابهای آیات الاحکام شیعه محسوب میشوند، هر کسی که در اینباره مطلبی نوشته، از آنها متأثر بوده است. با وجود این، روش آن دو در موارد زیر با هم تفاوت دارد.
فاضل مقداد به
شهرت و
اجماع بین
فقها اهمیت فراوان میدهد و سعی میکند که از فتوای مشهور بین فقیهان دور نشود. پس در این جهت، نوعاً از
محقق حلی و علامه حلی متأثر است؛ در حالی که
علامه محقق اردبیلی هیچ ارزشی برای اجماع قائل نیست، تا چه رسد به شهرت در میان فقیهان. محقق اردبیلی خود را ملزم و تابع دلیل میداند، چه دلیل موافق مشهور باشد یا مخالف آن. به همین جهت در برداشتهای ملااحمد اردبیلی از آیات و روایات تفرّد در فتوا پدید میآید.
به عنوان مثال، اگر چه مصدر اصلی در تفسیر
فاضل مقداد، نص
آیات قرآن است، اما مؤلف برای فهم آ یات و تفسیر قرآن، به چند نکته نیز توجه دارد:
۱. به نصوص لغویان از جمله سخنان جوهری در
صحاح اللغه توجه دارد. به عنوان مثال، در ذیل آیه شریفه (اقم الصلوة لدلوک الشمس) مطلبی را درباره معنای (دلوک) از جوهری نقل کرده و گفته است: (الدلوک الزوال نص علی ذلک الجوهری).
این معنا در مقابل قول دیگر مفسران و غیر آنان است که (دلوک) را به معنای غروب
خورشید گرفتهاند.
در معنای (غسق) هم دو قول در میان مفسران وجود دارد مبنی بر آن که (غسق) به تاریکی اول شب گفته شود یا به معنای شدت تاریکی در نیمه
شب است؟
فاضل مقداد وجه اول را اختیار کرده و آن را به جوهری نسبت داده است.
مؤلف کنزالعرفان بر ترکیبات نحوی نیز توجه و عنایت داشته است؛ مثلاً در ذیل آیه (والمطلقات بتربصن بأنفسهن ثلاثه، قروء) فرموده:
قرء در لغت از مشترکات است که در دو معنای ضد هم استعمال میشود:هم به معنای طهر و هم به معنای حیض، ولی در آیه شریفه به معنای طهر به کار رفته است.
شافعیه و
امامیه آن را به معنای طهر دانستهاند، ولی ابوحنیفه گفته مراد
حیض است.
فاضل مقداد میگوید:
مراد طهر است؛ زیرا ثلاثة قروء عدد مؤنت آمده است و در اعداد سه تا ده، باید بین عدد و معدود مخالفت باشد و در این جا از تأنیث عدد میفهمیم که معدود، مذکر است؛ زیرا لفظ طهر در لغت مذکر است و لفظ حیض، مؤنت.
گفتنی است که فقها
طلاق را به دو قسم طلاق سنّی و طلاق بدعی تقسیم میکنند. طلاق سنّی در نزد
شیعه طلاقی است که در طهر باشد و دخول در آن نیز واقع نشده باشد.
اگر طلاق در حیض باشد، بنابر رأی
فقهای امامیه، باطل و
حرام است؛ یعنی حرمت تکلیفی و وضعی دارد. ولی بنابر قول شافعیه، مالکیه و حنابله، حرمت تکلیفی دارد، اما وضعاً صحیح است و احکام طلاق بر آن بار میشود. احناف گفتهاند که چنین طلاقی به لحاظ تکلیفی و وضعی اشکالی ندارد. شمنّی در حاشیه باب رابع کتاب مغنی اللبیب این مطلب را نقل کرده است.
سومین مصدر برای تفسیر آیات احکام در نزد
فاضل مقداد، روایات است که عمده و محور بحثهای فقهی است و شاید روایاتی که تفسیر
قرآن را جز از طریق روایت جایز نشمردهاند، ناظر به همین آیات الاحکام باشند؛ زیرا این آیات، بیشتر در معرض اقوال و آرای گوناگون هستند.
از جمله مواردی که
فاضل مقداد، در تفسیر خود از روایات هم بهره گرفته، آن است که وی در معنای (قرء)، روایتی را از
امام باقر (علیهالسلام) نقل میکند.
البته مخفی نباشد که وی در فرض تعارض و اضطراب بین روایات، اصرار چندانی بر عمل به روایات ندارد، بلکه به ظاهر قرآن عمل میکند. نمونه این ادعا، بحث محارب است که در ذیل آیه شریفه محاربه مورد توجه قرار گرفته؛ زیرا در آیه محاربه، حکم محارب، به وسیله واژه (أو) ذکر شده، و این واژه، نص در تنویع و تقسیم است. از اینرو، حاکم مخیر بین چهار حکم است. ولی بعضی از فقها براساس روایات حکم به ترتیب کردهاند و از جمله
شیخ طوسی در تبیان قائل به ترتیب شده و برخلاف ظاهر قرآن، به روایات عمل کرده است. تفصیل مطلب در کتابهای فقهی و تفسیری ذکر شده است.
قطب الدین راوندی صاحب فقه القرآن نیز فرموده که از آیه شریفه ترتیب استفاده میشود. هم آوایی راوندی با
شیخ میرساند که او هم از پیروان و یا به قول
سدیدالدین حمصی از مقلدان
شیخ طوسی است.
فاضل مقداد میگوید ای کاش من میدانستم که راوندی از چه طریقی تفصیل را از آیه فهمیده است؛ در حالی که آیه صراحت در تخییر دارد و حق همان قول به
تخییر است.
مرحوم اردبیلی نیز در زبدةالبیان همین تفصیل را در روایات پذیرفته، ولی در کتاب
مجمع الفائدة و البرهان، مدعی شده که روایات ترتیب اضطراب دارد و آنچه صحیح السند است، دلالت بر اینمطلب ندارد و آنچه دلالت دارد، سند درستی ندارد.
نکته شایان توجه در این جا، دقت فراوان محقق اردبیلی در اسناد روایات است.
فاضل مقداد چه در التنقیح الرائع و چه در کنزالعرفان، دقت چندانی در این زمینه ندارد، بلکه بر پیروی از مشهور اصرار میورزد و حتی مراسیل
شیخ طوسی را نیز میپذیرد و معتقد است که مراسیل وی دو دسته است:دستهای که متن روایت را نقل کرده، ولی سند آن را ذکر نکردهاند؛ دسته دوم روایاتی است که
شیخ طوسی نه سند و نه متن حدیث را نقل کرده است، بلکه
فتوا داده و آن گاه فرموده:(رواه أصحابنا)، و با این عبارت اشاره کرده که در این زمینه حدیثی وجود داشته است.
علما و فقها نوعاً هر دو بخش را جزء مراسیل دانسته و آنها را معتبر نشمردهاند، ولی
فاضل مقداد هر دو صورت را معتبر دانسته است.
اما محقق اردبیلی
روایات را از نظر سندی بررسی میکند و ضمن نقل روایات، به اقوال گوناگون فقهای شیعه هم اشاره دارد و حتی متعرض اقوال نادر هم میشود. این در حالی است که
فاضل کمتر به اقوال و ر وایات اشاره میکند.
به عنوان مثال، در ذیل
آیه صوم، قول ابوالصلاح حلبی را مبنی بر
حرمت سفر در
ماه رمضان میآورد
و سپس میگوید:
و یمکن الجواب عن استدلاله بضعف الاخبار و بأن ابابصیر مشترک و أیضا أرسل عن أبی حمزه عنه فی الفقیه فان کان الثمالی کما هو الظاهر فالطریق علی ما قیل قوی علی تقدیر توثیق أبی بصیر و ان کان البطائنی فلیس بقوی أیضا لأنه مجهول و الظاهر أنّ أبابصیر هو یحیی بن القاسم علی ما نقل فی الکافی عن علی بن ابی حمزه عن أبی بصیر و علی هو قائد أبی بصیر یحیی فیحتمل سقوطه علی ما فی الفقیه.
مجله فقه، دفتر تبلیغات اسلامی، بر گرفته از مقاله «کنزالعرفان فی فقه القرآن»، شماره۵۰. معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۲۴۴.