• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احمد مجتهدی تهرانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در نهم مهرماه ۱۳۰۲ش. برابر با دوم رجب سال ۱۳۴۳ق. فرزندی در تهران متولد شد که خداوند مقدر کرده بود سالها بعد، توسط او، معنویت و روحانیت این شهر احیا گردد و جوانان مستعد تربیت شوند. نام این فرزند، احمد و به ملا محمدعلی مجتهد معروف بود و بعدها به مجتهدی تهرانی مشهور گردید. پدرش محمدباقر از بازاریان معروف، باتقوا و متدین تهران بود و قبر شریف وی، نزدیک مزار حکیم جلوه در قبرستان ابن بابویه است. جد وی، میرزا احمد، از تاجران مشهور و از مؤمنین و متدینین عصر خود بود.

فهرست مندرجات

۱ - تبار و اجداد
۲ - استقامت در راه علم
۳ - پای درس استادان
       ۳.۱ - علی اکبر برهان
       ۳.۲ - آثار آیةالله شاهرودی
       ۳.۳ - محمدجواد خندق آبادی
       ۳.۴ - سید مرتضی علوی فریدونی
       ۳.۵ - عبدالرزاق اصفهانی
       ۳.۶ - استادان دروس خارج
       ۳.۷ - آیةالله تنکابنی
۴ - درس اخلاق
       ۴.۱ - سید حسین فاطمی
       ۴.۲ - سخنان میرزا احمد درباره استادان اخلاق خود
       ۴.۳ - سخنان محمدشریف رازی
۵ - رجوع برای انذار
       ۵.۱ - تفسیر در مسجد امین الدوله
۶ - سنگ بنای حوزه علمیه
       ۶.۱ - تشکیل حوزه در مسجد ملا محمدجعفر
       ۶.۲ - کلید موفقیت
۷ - ویژگی‌های اخلاقی
       ۷.۱ - امر به معروف و نهی از منکر
       ۷.۲ - ساده زیستی
       ۷.۳ - تواضع
       ۷.۴ - ارادت به سیدالشهدا علیه‌السلام
       ۷.۵ - مواظبت در رفاقت
۸ - توصیه به طلاب
       ۸.۱ - رعایت اخلاق و عرفیات
       ۸.۲ - استادان حوزه میرزا احمد
       ۸.۳ - تربیت عالم ربانی
۹ - استاد از منظر دیگران
۱۰ - تالیفات استاد
       ۱۰.۱ - آثار خطی
۱۱ - وفات
۱۲ - وصیت نامه
۱۳ - پانویس
۱۴ - منبع


اجداد او پس از مرحوم میرزا احمد، همگی روحانی و از عالمان و روحانیان بوده‌اند. حاج ملا محمدعلی مجتهد کاشانی، ملا محمدباقر مجتهدی کاشانی و ملا محمدصادق مجتهدی سه تن از اجداد روحانی وی بوده‌اند. ملاحبیب شریف کاشانی در کتاب لباب الالقاب درباره مرحوم ملا محمدعلی مجتهد کاشانی می‌نویسد: «قبر ایشان در قم است و جد من به این گمان که بدن جدش بعد از گذشت چندین سال از بین رفته است، وصیت کرده که او را در قبر جدش ملا محمدعلی مجتهد دفن کنند. هنگامی که قبر او را کندند، بدن ایشان را صحیح و سالم یافتندلذا روی قبر را پوشاندند و جد ما را در جای دیگری دفن کردند».


میرزا احمد، در ابتدای نوجوانی در بازار تهران به شغل عریضه نویسی و منشی گری اشتغال داشت. پدر میرزا احمد، با طلبه شدن وی مخالف بودزیرا با دیدن شرایط سخت طلاب، می‌ترسید که فرزندش گرفتار فقر و تنگدستی گردداما شوق و علاقه میرزا احمد، بر همه موانع فائق آمد و مشتاق کسب علوم حوزوی شد و تمام سختی‌ها و مشکلات این راه را به جان خرید. انتخاب این راه، آسان نبود. اطرافیان، او را از این راه برحذر داشتند و مشکلات و سختی‌های عالم طلبگی نیز بر این دشواری‌ها می‌افزود. خود وی در این باره می‌فرماید: «زمانی که در قم طلبه بودیم، گاهی روزهای متعددی می‌شد که غذا نداشتیم، صبح که می‌شد، هم حجره ام می‌گفت: مقداری شکر و آرد نخودچی رسیده است ما به همان مقدار اکتفا می‌کردیم. نفری یک قاشق می‌خوردیم و به درس می‌رفتیم. ظهر که می‌شد، دوستم می‌گفت: مقداری نان خشک پیدا کرده ام نان را در آب ریخته و می‌خوردیم حتی بعضی از رفقا و طلاب آن روز، بر اثر گرسنگی مریض شدند ولی چاره‌ای نبود و ما تحمل می‌کردیم و به کسی هم اظهار حاجت نمی‌کردیم... یک شب که برف می‌بارید، ناگهان از خواب پریدم دیدم از لای در حجره، برف وارد حجره شده و وارد یقه من شده است. یک بار هم وقتی از خواب بیدار شدم، دیدم از شدت سرما، کوزه آب داخل حجره یخ زده است. آن روزها وسایل گرم کننده امروزی نبودلذا داخل حجره هم هوا بسیار سرد بود».


میرزا احمد، در انتخاب استاد، بسیار دقت می‌کرد و استادانی را بر می‌گزید که از جهت علم و عمل، وارسته باشند. او نفس خود را برای تربیت در اختیار افرادی قرار داد که از او انسان مهذبی بسازند تا در آینده خود، در تربیت طلاب موفق باشد. خودش طلاب را این گونه موعظه می‌کند: «ما اگر قدری خوب باشیم در پنهان پا بر جا باشیم، استاد خوب هم گیرمان می‌آید».

۳.۱ - علی اکبر برهان

میرزا احمد، ادبیات عرب را از مرحوم آیةالله شیخ علی اکبر برهان فرا گرفت. مرحوم برهان، در سال ۱۳۲۴ ق. در تهران متولد شد. پدرش مرحوم میرزا علی، از مؤمنین و متدینین این شهر بود. او مقدمات و قسمتی از درسهای سطح را نزد سید محمد قصیر، شیخ علی رشتی و مرحوم استرآبادی خواندسپس به نجف رفت و مدت سه سال در آن جا درس خواند و بعد برای ادامه تحصیل به تهران و قم رفت. در قم، کفایه و مکاسب را نزد آیةالله شیخ عبد الکریم حائری یزدی تحصیل کرد و مجددا به نجف اشرف سفر کرد و از محضر آیةالله خویی و آیةالله بزرگ اصفهانی استفاده نمود و بعد از سه سال (در سال ۱۳۵۸ق.) به تهران بازگشت و به تبلیغ اسلام و خدمات دینی روی آورد. وی از سوی آیةالله اصفهانی و آیةالله حجت وکالت مطلقه داشت. همچنین از طرف آیةالله اصفهانی، آیةالله شیخ محمدکاظم شیرازی و آیةالله حاج سید محمد شاهرودی ، اجازه اجتهاد و روایت داشت.

۳.۲ - آثار آیةالله شاهرودی

از آیةالله شاهرودی آثار فراوانی به جای مانده است که می‌توان برای نمونه به مسجد و مدرسه لرزاده در تهران، مدرسه برهانیه حضرت عبدالعظیم ، مسجد عقیق و جامع ری اشاره کرد. وی همچنین آثار قلمی فراوانی دارد که برخی از آنها عبارتند از: ۱. رسالهای در عدالت. ۲. تفسیر سوره یوسف . ۳. بشائر النبویة. ۴. رساله در حدیث ایام. ۵. ربیع الآثار ۶. تعلیقه ناتمام بر مکاسب. وی در سال ۱۳۷۸ق. در شهر مکه وفات یافت و در جده ، نزدیک مدینة الحاج به خاک سپرده شد.
[۱] آثار الحجة، شریف رازی، ج۲، ص۲۶۱.
وی که در علم و عمل، زبانزد مردم تهران بود، تاثیر فراوانی بر روح میرزا احمد مجتهدی گذاشت. میزان این تاثیر پذیری را می‌توان در ذکر خاطرات فراوان استاد از وی مشاهده کرد.

۳.۳ - محمدجواد خندق آبادی

میرزا احمد، کتاب بدیع را نزد آیةالله شیخ محمدجواد خندق آبادی فرا گرفت. وی، فرزند شیخ محمد سلیمانی خندق آبادی تهرانی می‌باشد که در سوم شعبان سال ۱۳۳۶ق. در تهران متولد شد. پس از خواندن مقدمات، سطوح را در تهران از آقا سید مهدی کشفی ، آقا میرزا ابوالحسن شعرانی ، شیخ محمدعلی لواسانی و میرزا جعفر لنکرانی فرا گرفت و پس از آن، برای تکمیل مبانی علمی و تصفیه و تهذیب کامل خویش، به قم مهاجرت کرد و معقول را از آیةالله خمینی و فقه و اصول را از آیةالله گلپایگانی ، آیةالله العظمی بروجردی ، آیةالله عراقی و امام خمینی آموخت و خود در این زمان، درسهای دوره سطح عالی و معقول را تدریس می‌کرد. وی درسهای استادان خویش را به رشته تحریر درآورده است. لازم به ذکر است که وی، در متانت رفتار، حسن اخلاق و تهذیب قلب، زبانزد است.
[۲] آثار الحجة، شریف رازی، ج۲، ص۸۹.


۳.۴ - سید مرتضی علوی فریدونی

میرزا احمد، مطول را از مرحوم سید مرتضی علوی فریدونی فرا گرفت. وی فرزند سید موسی فریدونی است و در سال ۱۲۸۵ش. در فریدون اصفهان متولد گردید. وی پس از آموختن مقدمات در سال ۱۳۴۴ق. به قم مهاجرت کرد و درسهای دوره سطح را از شیخ محمدعلی ادیب تهرانی، میرزا محمد همدانی، آخوند ملا علی معصومی همدانی و سید محمدرضا گلپایگانی آموخت و از درس خارج سید محمد حجت کوهکمری ، سید محمدتقی خوانساری و سید حسین طباطبایی بروجردی استفاده کرد و خود به تدریس سطح پرداخت. ولی به علت این که داماد آیةالله گلپایگانی بود، از ملازمان نزدیک آن مرحوم به شمار می‌رفت. او سرانجام در روز دوشنبه ۲۲ ذی الحجه ۱۴۱۵ق. مطابق با اول خرداد ۱۳۷۴ش. در سن ۹۱ سالگی در قم درگذشت و در قبرستان شیخان به خاک سپرده شد. از آثار و نوشته‌های آیةالله علوی تقریرات درسهای آیةالله حجت و بعضی دیگر از مراجع تقلید می‌باشد.
[۳] آثار الحجة، ج۲، ص۱۲۳.
[۴] تربت پاکان، عبدالحسین جواهر کلام، ص۳۲۲.

میرزا احمد، منظومه را نزد علامه طباطبایی و شرح لمعه را نزد آیةالله شهید صدوقی ، محمدجواد خندق آبادی و شیخ عبدالرزاق اصفهانی آموخت.

۳.۵ - عبدالرزاق اصفهانی

شیخ عبدالرزاق فرزند علی رضا، عالمی فاضل و واعظی کبیر بوده است. جد وی، اهل قزوین بود و پدرش در اصفهان مقیم شد. او در سال ۱۲۹۱ق. متولد شد. پدرش در سال ۱۳۰۰ق. به کربلا مهاجرت کرد. وی در خدمت پدر در کربلا به مقدمات علوم پرداخت و در سال ۱۳۱۳ق. مادرش وی را به همدان آورد و در آنجا به تکمیل تحصیلات، خطابه و تالیف اشتغال داشت و در سن ۹۰ سالگی در سال ۱۳۸۱ق. به رحمت حق پیوست. آن مرحوم صاحب تالیفات فراوانی است که برخی عبارتند از: ۱. ذریعة المعاد فی شرح نجاة العباد در طهارت. ۲. السیف القاطع فی ابطال الرکن الرابع در رد شیخیه. ۳. هدایة الطالبین در اصول دین . میرزا احمد پس از این مرحله، به فراگیری دوره سطح روی آورد. او رسائل را نزد شیخ محمدجواد خندق آبادی، مکاسب را نزد سید محمدصادق طباطبایی ، جلد اول کفایه را نزد آیةالله سید شهاب الدین مرعشی نجفی و جلد دوم کفایه را نزد آیةالله سید صادق شریعتمداری آموخت. سید صادق، در سال ۱۳۲۵ق. در تبریز متولد شد. وی پس از گذراندن مقدمات، دوره سطح را در تبریز گذراند و آن گاه به قم مهاجرت کرد و نزد آیات عظام شیخ عبدالکریم حائری، سید محمد حجت کوهکمری و سید محمدتقی خوانساری به تحصیل خارج پرداخت. پس از آن به نجف اشرف سفر کرد و از درس‌های آیةالله اصفهانی و عالمان دیگر بهره مند گردید و پس از مدتی، به دلیل عدم مساعدت آب و هوای نجف، به قم مراجع کرد و از درسهای آیةالله العظمی بروجردی استفاده کرد. وی در سال ۱۳۷۲ق. به تهران رفت و به خدمات دینی پرداخت. او دارای اجازه اجتهاد از آیةالله حجت و آیةالله سید ابوالحسن اصفهانی است. از آثار قلمی وی، حواشی بر جواهر و قسمتی از کفایه است.

۳.۶ - استادان دروس خارج

استادان دوره خارج شیخ احمد مجتهدی عبارتند از: آیات عظام بروجردی، گلپایگانی، سید احمد خوانساری و شیخ محمدرضا تنکابنی .

۳.۷ - آیةالله تنکابنی

آیةالله تنکابنی در سال ۱۲۸۳ق. در تنکابن به دنیا آمد. مقدمات را در شهر خود فراگرفته، سپس به قزوین آمد و دوره سطح را در آن شهر تکمیل کرد و به نجف اشرف سفر کرد و از استادان بنام حوزه نجف، میرزا حبیبالله رشتی، آخوند خراسانی ، آخوند سید کاظم یزدی و ملا علی نهاوندی در حدود ۲۰ سال استفاده کرد و مجتهدی جامع الشرایط گردیدسپس به ایران مراجعت کرد و در تهران رحل اقامت افکند و در مدرسه فیلسوف الدوله ، واقع در جنب امامزاده اسماعیل، به تدریس خارج فقه و اصول، اقامه جماعت و ترویج دین پرداخت. آن مرحوم در سن ۱۰۲ سالگی در ۱۸ ذی الجحه سال ۱۳۸۵ق. وفات یافت. پیکر مطهرش با تشییع بی سابقه به نجف اشرف منتقل و در جوار حرم امیر المؤمنین علیه ‌السلام به خاک سپرده شد.
[۵] گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۴۰۶.



شیخ احمد علاوه بر درس‌های رسمی حوزه، از استادان اخلاق حوزه نیز بهره مند شد. اهمیت این مطلب را می‌توان از توصیه‌های وی به طلاب فهمید. او در توصیه های خود به طلاب می‌گوید: «اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بسیار خطرناک است بر فرض آیةالله هم بشوی، نفس تو هم آیةالله می‌شود آن وقت بیچاره می‌شوی همان طور که به دکتر می‌روی و دستور رژیم غذایی می‌گیری، باید پیش استاد بروی و دستور اخلاق بگیری. باید استادی باشد که نزد وی بروی که باد کبر و غرور تو را خالی کند. فکر نکنی حالا که این کتابها را می‌خوانی، به جایی رسیدهای و حتما مورد تایید امام زمان علیه ‌السلام قرار گرفته‌ای.
حضرت آیةالله حاج شیخ عبدالکریم حائری می فرمود: وقتی شخصی طلبه می‌شود، نجس است و راه پاک شدن آن ذهاب ثلثان است باید استاد اخلاق بگیرد و خود را تزکیه کند و آن قدر تلاش کند و بجوشد تا دو ثلث او، یعنی صفات و اخلاق بد او بخار شود و از بین برود تا این که نتوان از او استفاده کرداما مواظب باش گرفتار نااهل نشوی...» .

۴.۱ - سید حسین فاطمی

از جمله استادان اخلاق وی می‌توان از امام خمینی و حاج آقا سید حسین فاطمی (حاج آقا حسین، در سال ۱۲۹۷ق. در قم به دنیا آمد. وی مقدمات و سطح را نزد پدر (سید اسحاق فاطمی) و برادرش (محمدتقی فاطمی) فراگرفت. وی از شاگردان مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و شیخ عبدالکریم حائری نیز بوده است و اکثر عمر خود را در ترویج دین و تعظیم شعائر مذهبی و اقامه نماز جماعت گذرانیده و در روزهای تعطیل و در شبهای جمعه ، درس اخلاق داشت. او در ۲۴ شوال سال ۱۳۸۹ق. در سن ۹۲ سالگی دعوت حق را اجابت کرد.)
[۶] گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۲۱۳.
نام برد.

۴.۲ - سخنان میرزا احمد درباره استادان اخلاق خود

آیةالله مجتهدی درباره استادان اخلاق خود می‌گوید: «استاد اخلاق ما یکی حاج آقا حسین فاطمی بود که هنگامی که در قم بودیم، شبهای جمعه به درس اخلاق ایشان می‌رفتیم. در آن زمان در قم ۷۰۰ یا ۸۰۰ طلبه بیشتر نبود. ما ۷۰ یا ۸۰ طلبه بودیم که از ایشان استفاده می‌کردیم. یکی هم جمعه‌ها به درس اخلاق امام خمینی (قدس سره) می‌رفتیم.» همین استفاده‌ها از این مردان قدسی، از وی یک عالم باتقوا و عامل به احکام الهی ساخته است تا آن جا که آیةالله جوادی آملی در جواب شخصی که از وی پرسیده بود: در تهران، به درس اخلاق چه کسی برویم، گفت: به درس اخلاق آقای مجتهدی بروید.
همچنین آیةالله نجفی مرعشی در جواب درخواست طلاب حوزه آیةالله مجتهدی که موعظه خواسته بودند، گفت: بروید کارهای مجتهدی را نگاه کنیدهمه اش موعظه است.

۴.۳ - سخنان محمدشریف رازی

حجةالاسلام شیخ محمدشریف رازی نیز درباره شیخ احمد مجتهدی می‌نویسد: «جناب آقای مجتهدی از دانشمندان و مربیان باحقیقت و معنویت معاصر است. از سی سال قبل که ایشان را شناخته‌ام، او را باتقوا و صاحب ورع یافته‌ام و مکروهی از وی ندیده‌ام. جدا از افرادی است که علم خود را مقرون به عمل و اخلاص قرار داده است».
[۷] گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۵۵۶.

میرزا احمد در یادگیری درسهای خود بسیار جدی بود. او درسهایی را که فرا می‌گرفت، به دیگران تعلیم می‌داد. وی می‌گوید: «من از همان اوائل طلبگی تدریس می‌کردم... زمانی هم که طلبه بودم، بین الطلوعین دو مباحثه داشتم بعد یک صبحانه مختصر می‌خوردم و بعد از آن ناهار را هنوز لقمه آخر نخورده بودم که هم مباحثه‌ام می‌آمد پشت در حجره سرفه می‌کرد و بدین وسیله، حضور خود را به من اعلام می‌کردمن هم لقمه‌های آخر را تند می‌خوردم و می‌رفتم تا غروب درس و بحث داشتیم بعد از نماز هم یکسره مطالعه می‌کردیم. تابستان و غیر تابستان برای ما فرقی نداشت و همیشه درس داشتیم. وقتی در قم بودم و مطول می‌خواندم، روزی تب شدید و سردرد عجیبی گرفتم ولی با آن حال و آن مریضی شدید و با خستگی زیاد در درس حاضر شدم. وقتی که دایی من فوت کرد، درس را تعطیل نکردم به مدرسه آمده و درس گفتم سپس به تشییع جنازه آن مرحوم رفتم».


وی در سال ۱۳۶۳ق. به قم مهاجرت کرد تا مدارج علمی را طی کند و معارف دینی را بفهمد و پس از مدتی بر او واجب شده بود که به شهر و دیار خویش بازگردد. از این رو، در سن ۲۶ سالگی برای انذار قوم خویش از قم به تهران بازگشت. استاد ضمن تحصیل در قم، از تدریس کتابهای حوزوی غفلت نداشت و زکات درسهایی را که فراگرفته بود، به اهلش عطا می‌کرد. اکنون هم که به تهران رفته، با توجه و همت بیشتری، ثمره هجرت خویش را در اختیار طالبان علوم دینی قرار می‌دهد. وی صبحها در مسجد امین الدوله بازار، به طلاب، ادبیات و فقه یاد می‌داد و بعد از ظهرها برای کسانی که شاغلند، کتابهای حوزوی، مانند مطول، سیوطی ، منطق و... تدرس می‌کرد.

۵.۱ - تفسیر در مسجد امین الدوله

مدت کمی از این تدریس نگذشت که شیخ محمدحسین زاهد ، امام جماعت مسجد امین الدوله و مدرس معروف تهران به علت کهولت سن از میرزا احمد تقاضا کرد که وی شبها بعد از نماز مغرب و عشا، به جای او در مسجد منبر برود. استاد هم تا پایان عمر استاد (۲۱ محرم ۱۳۷۲ق.) ، شبها در این مسجد، تفسیر قرآن را به حاضران تعلیم می‌داد. استاد در این باره می‌فرماید: «شب اولی که بعد از نماز منبر رفتم، مرحوم زاهد بعد از منبر به من طیب الله گفتند: آیةالله شیخ عبدالکریم حق شناس (از استادان علم اخلاق تهران) به من فرمودند: ایشان به احدی طیب الله نمی‌گوید. مرحوم زاهد از اول تا آخر منبر می‌نشستند و گوش می‌دادند و این برای من مایه افتخار بود. یادم هست شب اول ماه رجب بعد از نماز منبر رفتم ایشان از درون محراب فرمودند: دادش جون! مسائل ماه رمضان را شروع کن (به خاطر این که برای ورود به ماه رمضان، باید در این ماه مردم با مسائل کاملا آشنا باشند».
استاد در این مرحله هم دست از تحصیل برنداشت و نزد آیةالله حاج سید احمد خوانساری و آیةالله محمدرضا تنکابنی (آیةالله محمدرضا تنکابنی، از شاگردان مرحوم میرزا حبیب الله رشتی و آخوند خراسانی و از عالمان و مجتهدان تهران و پدر حجةالاسلام محمدتقی فلسفی بود.) به تحصیل مشغول بود.


قبل از استاد مجتهدی، طلاب و حوزه علمیه توسط شیخ محمدحسین زاهد اداره و سرپرستی می‌شدند. شیخ محمدحسین زاهد که در زهد و عزت نفس کم نظیر بود، در عمر پربرکت خود افراد بسیاری را تربیت کرد و بسیاری از بازاریان و عالمان معاصر از شاگردان آن مرد قدسی بوده‌اند.
وی علوم حوزوی را ابتدا در شهر مشهد سپری کرد و پس از یک سال و نیم، برای ادامه تحصیل به تهران آمد. در تهران، افتخار شاگردی آیةالله سید علی حائری معروف به مفسر و مؤلف تفسیر مقتنیات الدرر ، نصیبش شد و از محضر آن عالم وارسته کسب فیض نمود. فقه را از باب طهارت تا دیات، در محضر حاج آقا عیسی فرا گرفت. وی در ضمن تحصیل علوم طلبگی، برای گذراندن زندگی، نفت فروشی می‌کرداما نفت فروشی که دائم به مطالعه می‌پرداخت و وقت خود را بیهوده صرف نمی‌کرد. بعد از یکسان کردن لباسها توسط رضا خان، وی نفت فروشی را تعطیل کرد و به علوم حوزوی روی آورد. خودش می‌گفت: تا حال درس خواندن برای من مستحب بودولی الان که عمامه‌ها را از سر علما بر می‌دارند، بر من واجب است که مقابله کنم و مشغول کار فرهنگی بشوم.
از آن جا که وی در ادبیات عرب ماهر بود، به تدریس ادبیات عرب پرداخت و تا مغنی بیشتر درس نمی‌داد و کسانی را که خواهان تحصیل کتابهای بالاتر بودند، به جاهای دیگری می‌فرستاد. محل تدریس وی در مسجد جامع بازار تهران، حجره بالاسر مسجد چهل ستون بود.
او با تشکیل همین حلقه تدریس، پنج هزار نفر شاگرد تربیت کرد که برخی از آنها اکنون از رجال علم و سیاست معاصر هستند که از آن میان می‌توان به: آیةالله سید محسن خرازی (عضو مجلس خبرگان رهبری و مدرس حوزه علمیه قمحبیب الله عسگر اولادی (دبیر کل جمعیت مؤتلفه) و حاج آقا مرتضی تهرانی (از استادان اخلاق و فقه در تهران) اشاره کرد. مرحوم شیخ محمدحسین زاهد در ۲۱ محرم ۱۳۷۳ق. در تهران درگذشت. آیةالله مجتهدی پس از وفات استادش، در مسجد ملا محمدجعفر (حوزه علمیه کنونی) به تدریس طلاب روی آورد.

۶.۱ - تشکیل حوزه در مسجد ملا محمدجعفر

در آن زمان، مسجد ملا محمدجعفر مخروبه ای بیش نبود. استاد آن روزها را این گونه توصیف می‌کند: «در ابتدای امر که به این مسجد آمدیم و حوزه را به وجود آوردیم، در مضیقه مالی بودیم حتی حوزه علمیه در آن وقت، حجره ای نداشت و طلاب در شبستان مسجد می‌خوابیدند. خیلی دوست داشتم به طلاب کمک کنم، اما خودم هم در فشار مالی بودم...» .
پس از گذشت سه سال از فوت شیخ محمدحسین زاهد، عده ای از تجار به ویژه حاج محمدحسین سعیدیان ، نزد استاد آمدند و از وی درخواست کردند که حوزه علمیه مرحوم زاهد را به این مسجد منتقل کند. استاد هم پذیرفت پس از مدتی با خرید خانه‌های اطراف مسجد، حجره‌هایی برای طلبه‌ها ساخته شد. خود استاد می‌گوید: «خوشترین اوقات عمر من آن شبی بود که صبح آن روز با معمار جهت بنا و وسعت دادن به حجره‌ها و ساختن بالکن برای طلاب به مسجد و حوزه رفتیم.»
پس از گذشت پنجاه سال، زحمات و سختی‌های فراوان این عالم ربانی، این حوزه علمیه به سطحی رسید که برخی از عالمان، این حوزه را در ایران کم نظیر می‌دانند. هم اکنون بیش از هزار طلبه صبحها و عصرها مشغول فراگیری علوم دینی در این حوزه علمیه هستند. علت موفقیت استاد، علاوه بر پشتکار و استقامت شخصی، توفیق الهی و توجه معصومین و اولیای الهی به این مدرسه است. استاد در این رابطه می‌گوید: روزی از یکی از اولیای الهی پرسیدم: «من آن قدر زرنگ نیستم که این حوزه را بگردانم و این همه مدرس و شاگرد را جمع آوری کنم. آن ولی خدا گفت: روح بزرگی از اولیای خدا بر کارهای شما احاطه و نظارت داردآن روح تو را مساعدت می‌کند. من فهمیدم که مراد او شیخ محمدحسین زاهد است».

۶.۲ - کلید موفقیت

وی در مورد کلید موفقیت خود می‌گوید: «علت موفقیت من، همین مجالس توسل و روضه خوانی و سینه زنی در کنار درسهای طلبگی است. از زمانی که طلبه بودم، پنجشنبه‌ها در منزلمان روضه برقرار می‌کردموقتی هم که به قم رفتیم، مجلس روضه مان در قم بر پا بود و سینه زنی و روضه داشتیم. وقتی هم نزد استادمان، حاج شیخ علی اکبر برهان در مسجد لرزاده تهران بودیم، ایشان هفته‌ای یک شب سینه زنی می‌کردند و می‌فرمودند: من هر چه دارم، از همان روضه‌ها و سینه زنی‌هایی است که برای اهل بیت گرفته‌ام. الان هم در این حوزه علمیه، در کلاس عمومی، روضه می‌خوانیم. شبها و روزهای وفیات معصومین، سینه زنی داریم و طلبه‌ها را پیوند می‌زنیم. ما سابقا به جز عاشورا ، چون مجالس زیادی وجود دارد و مردم می‌روند و استفاده می‌کنند، مجلس عزاداری داشتیم. تا این که شبی خواب دیدم قبور تمام ائمه اطهار علیهم‌السّلام در یک شهر است و من به زیارت آنها رفتم ولی به زیارت امام حسین علیه‌السّلام موفق نشدم که مشرف شوم چند بار این خواب را دیدم و هر بار موفق به زیارت نمی‌شدم لذا ناراحت بودم از این که چرا مشرف به زیارت امام حسین علیه ‌السلام نمی‌شوم تا این که تصمیم گرفتم روز عاشورا هم در مدرسه علمیه، مراسم سینه زنی برقرار کنیم این کار را کردیم بعد از مدتی دوباره خواب دیدم که به زیارت امام حسین علیه‌السّلام هم نائل شده‌ام و از عنایات خاصه حضرتش بهره مند گردیده‌ام».




۷.۱ - امر به معروف و نهی از منکر

استاد در این رابطه می‌گوید: «هرگاه از کنار من زن بدحجابی عبور می‌کند، سرم را پایین گرفته و خودم را ناراحت نشان می‌دهم و بلند لا اله الا الله می‌گویم.»

۷.۲ - ساده زیستی

وی می‌گوید: «من حدود چهل سال پیش این خانه ای را که اکنون ساکن هستم، خریده‌ام با این که می‌توانم بهترین خانه را در بهترین جای شهر تهران بخرم. همچنین می‌توانم ماشین گران قیمت بخرم ولی چون می‌ترسم طلاب به من تاسی کنند، به همین زندگی اکتفا کردم.»

۷.۳ - تواضع

استاد می‌گوید: «روزی علامه طباطبایی مرا برای منبر دعوت کردوقتی به مجلس وی رفتم، دیدم برای من پشتی گذاشته‌اند و تشک پهن کرده‌اند. من آن جا نشستم. و چون خودش متواضع بود، خیلی از این کار من خوشش آمد.»

۷.۴ - ارادت به سیدالشهدا علیه‌السلام

واعظ مشهور تهران، محمدمهدی تاج لنگرودی می‌گوید: «پسرم حاج شیخ محسن تاج که فارغ التحصیل حوزه آقای مجتهدی است، گفت: آقای مجتهدی آن قدر ارادت به امام حسین علیه‌السّلام دارد که در مجالس روضه خوانی، چای بازمانده در استکان را که دیگری خورده، برمی دارد و به عنوان تبرک می‌خورد.
[۸] دین ما علمای ما، محمدمهدی تاج لنگرودی، ص۸۱ـ۸۲.


۷.۵ - مواظبت در رفاقت

استاد در این باره می‌گوید: «یکی از رموز موفقیت من نداشتن رفیق است زیرا کم پیش می‌آید رفقای انسان شرایط رفاقت را که در احادیث و روایات آمده، داشته باشند. به یاد می‌آورم که در سال ۱۳۶۲ق. که ازدواج کردم، رفتم امتحان مکاسب بدهم ممتحن ما پدر آیةالله العظمی فاضل لنکرانی بودند. وقتی امتحان دادم، شنیدم درباره من تعریف می‌کنند و می‌گویند: این آقا با کسی رفاقت ندارد که مانع درس و تحصیل ایشان بشود.




۸.۱ - رعایت اخلاق و عرفیات

استاد به مسئله اخلاق و رعایت عرفیات توسط طلاب بسیار توجه داشته، می‌گوید: «انسان باید در دو چیز استاد داشته باشدیکی اخلاقیات و دیگری عرفیات». وی در کلاس عمومی، معراج السعاده و رساله را توضیح می‌دهدشنبه‌ها هم نهج البلاغه، دوشنبه‌ها قرآن کریم و چهارشنبه‌ها صحیفه سجادیه را تفسیر می‌کند. وی در این درس، طلاب را به رعایت تقوا توصیه می‌کند و با بیانی شیرین و داستانهایی آموزنده، مسائل مورد نیاز طلاب را بیان می‌کند.
[۹] آداب الطلاب، شاکر بر خودار مزید.
آیةالله سید موسی شبیری زنجانی می‌گوید: «طلابی که در محضر حاج آقا مجتهدی هستند، نفس ایشان آنها را عاقبت به خیر می‌کند».

۸.۲ - استادان حوزه میرزا احمد

توجه استاد به اخلاق تا آن جاست که حتی استادان حوزه وی، با این که هر یک مجتهدی عالم هستند، در عین حال، یک استاد اخلاق عملی می‌باشند. برخی از استادان این حوزه عبارتند از: محمد کریمی، محمدتقی نقوی، ابوالحسن شریف طبرستانی، شیخ محمد پاکتچی، شیخ محمدحسن رئوفی، شیخ محمدعلی جاودان، محمدحسین میرسجادی و سید محمد ضیاءآبادی ، استاد ضیاءآبادی بیش از چهل سال است که در این حوزه به تدریس مشغول است. استاد مجتهدی به وی بسیار توجه دارد و وصیت کرده که بعد از مرگ، آقای ضیاءآبادی بر او نماز بخواند.
همچنین استاد مجتهدی علاوه بر رعایت اخلاق به مراعات عرفیات توسط طلاب بسیار تاکید می‌کند. وی می‌گوید: «استاد من در عرفیات، حاج شیخ علی اکبر برهان بودند. عرفیات غیر از رعایت اخلاق است ممکن است شخصی استاد خلاق باشد، ولی از عرفیات هیچ نفهمد. باید استادی پیدا کرد که عرفیات را به انسان بگوید. عرفیات، یک سری مسائلی است که شاید خلاف شرع نباشد، ولی خلاف عرف جامعه است و عوام الناس از انجام آنها توسط ما روحانیون خوششان نمی‌آیدما هم برای آن که مردم به دین و روحانیت علاقه مند شوند و طرد نشوند، باید این مسائل را رعایت کنیم».

۸.۳ - تربیت عالم ربانی

وی در تعریف این دو اصطلاح می‌گوید: «ما یک عالم ربانی داریم و یک آخوندگر، آخوندگر، بر وزن آهنگر و. . کسی است که به دنبال پول است فقط به فکر این است که پول کجاست؟ ریاست کجاست؟ نه اهل تدریس است نه اهل منبر و موعظه و نه اهل تالیف و تصنیف و نه اهل تبلیغ و ارشادبلکه فقط امام جماعت است حتی بعد از اتمام نماز، یک مسئله شرعی و یا حدیث هم نمی‌گوید. این گونه افراد، کارگر هستندنه روحانی و باید در روز کارگر مانند بقیه کارگرها در راهپیمایی روز کارگر شرکت کننداما عالم ربانی کسی است که به دنبال دنیا و مقام و ریاست و شهرت نیست بلکه برای رضای خدا و خدمت به دین و یاری امام زمان علیه‌السّلام کار می‌کنددرس می‌دهدمنبر می‌رودنماز می‌خواندهر گونه خدمت دیگری که از دستش برآید، و لو کوچک، انجام می‌دهد.»
وی می‌گوید: «یک روحانی، باید برای خدمت به اسلام و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله فعال باشدیعنی بتواند با تالیف، وعظ، تدریس، منبر و اموری از این قبیل، خدمت کندنه این که چند سال درس بخواند و شهریه بگیرد و سرانجام، در جایی یا ادارهای فقط امام جماعت شود و حتی بعد از امامت، سخنرانی هم نکند و مردم دست خالی از محضر او خارج شوند.»
از این رو، وی در هر سال، اجازه عمامه گذاری را به برخی نمی‌دهد. استاد مجتهدی بر احوال طلاب نظارت کامل دارد تا بتواند از میان آنها، عالمانی ربانی پرورش دهد. وی می‌گوید: «من در این حوزه علمیه، مرتبا طلابی را که درس نمی‌خوانند و منظم نیستند، بیرون می‌کنم و خوبها را باقی می‌گذارم مثل باغبانی که علفهای هرز را از بین گلها می‌کند و بیرون می‌اندازد.» همین نظارت، منجر شده است که از این مدرسه، مجتهدین و محققینی تربیت شوند که فخر حوزه‌های علمیه شمرده شوند. برخی از آنها عبارتند از: آیةالله شیخ رضا استادی،
[۱۰] گنجینه دانشمندان، ج۹، ذیل شرح حال رضا استادی.
سید محسن خرازی، سید کاظم ارفع ، حسین واسطی و محسن کازرونی.


در جلسه‌ای که شورای مدرسین حوزه علمیه قم، با حضرت آیةالله العظمی امام خمینی (قدس سره) داشتند، امام از وضع آینده حوزه‌ها اظهار نگرانی کردآیةالله صافی گفت: در تهران هم مدرسه‌ای است که اگر در آینده مجتهدی بیرون بیاید، از آن جاست. امام گفت: می‌دانم می‌دانم.
حضرت آیةالله خامنه‌ای : اگر مدرسه علمیه ایشان نبود، متحیر بودم فرزندان خود را به کدام مدرسه بفرستم.
آیةالله وحید خراسانی : در مدرسه ایشان، انسان تربیت می‌شود.
آیةالله مکارم شیرازی : ما برای طلاب ایشان، احترام خاصی قائل هستیم.


استاد مجتهدی با وجود مشغله‌های فراوان، از قبیل تدریس، منبر و اداره امور حوزه علمیه، از نگارش آثاری در جهت رشد و معنویت جامعه غفلت نکرده است. بعضی از آثار وی به زیور طبع آراسته شده و برخی هنوز به صورت خطی باقی مانده است. آثار منتشره وی عبارتند از: رساله محرم و نامحرم، رساله گناهان کبیره، رساله احکام الغیبه.

۱۰.۱ - آثار خطی

احادیث اهل بیت، ارث
[۱۱] آداب الطلاب، شاکر بر خودار مزید.



ایشان که در سالهای آخر عمر از مشکلات تنفسی و قلبی رنج می‌برد در ۲۳دی ۱۳۸۶در سن ۸۵ سالگی در بیمارستان بازرگانان تهران درگذشت.


اینجانب احمد شهرت مجتهدی تهرانی فرزند باقر تاریخ تولد ۱۳۰۲خورشیدی پس از اقرار به یگانگی خداوند و اعتقاد به ارسال ۱۲۴ هزار پیغمبر علیهم‌السّلام که ۳۱۳ نفر آنها مرسل و پنج نفر ایشان اولی العزم هستند و اقرار به خاتم النبیین و المرسلین بودن وجود مقدس پیغمبراسلام (صلی الله علیه واله) که بعد از آن حضرت پیغمبری نخواهد آمد و اقرار به کتب آسمانی خاصه قران مجید که از دستبرد و تحریف مصون و محفوظ مانده و اقرار به امامت دوازده امام (علیهما السلام) که اول ایشان حضرت علی بن ابی طالب علیه ‌السلام و آخر ایشان حضرت مهدی صاحب العصر والزمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف که زنده و غایب می‌باشند و انشاءالله به امر الهی ظهور خواهند فرمود.
و اقرار به مرگ، سوال در قبر، قیامت ، حساب نامه عمل، صراط، میزان، بهشت، جهنم و خلاصه اقرار به آنچه که مرحوم شیخ صدوق رحمه الله در کتاب اعتقادات نوشته‌اند، دارم، در حالت صحت جسم و سلامت اعضا و از روی عقل و کمال رغبت و اختیار بدون کوچکترین جبر و اکراهی وصیت می‌نمایم مطالب نوشته شده در این وصیت نامه پس از فوت من به آن عمل شود و هر کس تغییر دهد از رحمت خداوند دور باشد.
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محسن حبیبی دامت توفیفاته، وصی حقیر هستند در اداره حوزه علمیه تهران و مسجد مرحوم حاج ملامحمد جعفر، هفته اول فوت مخصوصا شب و روز نماز مسجد و اداره کلاس عمومی، به کمک آقای نصیری و مدرسین توسط ایشان اداره شود و بعد از یک هفته هر که را صلاح می‌دانند برای نماز صبح، نماز ظهر، عصر، مغرب و عشاء تعیین فرمایند و شهریه مدرسه توسط آقای خودکار اداره شود و رسیدها که نزد حقیر است اعلان کنند که صاحبش مراجعه کنند و بگیرند انشاءالله خداوند و حضرت مهدی علیه‌السّلام نمی‌گذارند مدرسه برای شهریه لنگ شود.
ازطلاب مدرسه حلالیت می‌طلبم، آقایان مدرسین انشاءالله با جدیت تمام به درسها مشغول باشند و مقبره حقیر در خود مدرسه است. انشاءالله شب‌های سینه زنی چند نفر کنار قبر حقیر روضه بخوانند و طلب مغفرت نمایند. ضمنا کتاب‌های حقیر توسط جناب آقای حبیبی به طلاب داده شود که استفاده نمایند؛ احتیاطا به طلبه‌های عام بابت سهم امام علیه‌السّلام حساب شود و به طلبه‌های سید بابت سهم سادات قبول فرمایید.
والسلام علیکم و رحمة الله برکاته . احمد مجتهدی تهرانی


۱. آثار الحجة، شریف رازی، ج۲، ص۲۶۱.
۲. آثار الحجة، شریف رازی، ج۲، ص۸۹.
۳. آثار الحجة، ج۲، ص۱۲۳.
۴. تربت پاکان، عبدالحسین جواهر کلام، ص۳۲۲.
۵. گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۴۰۶.
۶. گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۲۱۳.
۷. گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۵۵۶.
۸. دین ما علمای ما، محمدمهدی تاج لنگرودی، ص۸۱ـ۸۲.
۹. آداب الطلاب، شاکر بر خودار مزید.
۱۰. گنجینه دانشمندان، ج۹، ذیل شرح حال رضا استادی.
۱۱. آداب الطلاب، شاکر بر خودار مزید.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «احمد مجتهدی تهرانی».    




جعبه ابزار