أَحَد - نام خدا (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أَحَد (به فتح الف و حاء) از
مفردات نهج البلاغه به معنای بیهمتا و بینظیر و فقط در باری تعالی به کار میرود.
أَحَد گاهی
اسم است به معنی «یکی» در مقابل دو و سه و ...
دیگر آنکه
وصف آید به معنی بیهمتا و بینظیر و آن وقت فقط در باری تعالی به کار میرود.
مثل:
(قُلْ هُوَ اللّٰهُ اَحَدٌ)
یکی از مواردی که در «
نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
آنجا که در وصف
خدا فرموده:
«الْأَحَدِ بِلا تَأْویلِ عَدَدٍ وَ الْخالِقِ لا بِمَعْنَی حَرَکَة وَ نَصَبٍ.» یعنی «خدا احد و بیهمتاست نه بهمعنی احد عددی! و آفریننده است بیآنکه حرکتی بکند و یا دشواری بکشد.»
اين لفظ گاهى اسم است به معنى «يكى» در مقابل دو و سه و... مثل:
«إنَّ اللهَ سُبحانَه بَعَثَ مُحَمَّداً (صلىاللهعليهوآله)، وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ يَقْرَأُ كِتاباً.» خداوند محمد (صلىاللهعليهوآله) را مبعوث كرد درحالی كه كسى از
عرب كتابى نمىخواند و خواندن بلد نبود.»
و آن اگر در سياق
نفی باشد افادۀ عموم مىكند، چنانكه در كلام بالا مشاهده مىشود.
مؤنّث احد «احدى» است. مثل:
«المَرْءُ المُسْلِمُ البَريءُ مِنَ الخِيانَةِ يَنْتَظِرُ مِنَ اللهِ إِحْدَى الحُسْنَيَيْنِ: إِمّا داعِيَ اللهِ فَما عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ لَهُ، وَ إِمّا رِزْقَ اللهِ فَإِذا هُوَ ذو أَهْل وَ مال، وَ مَعَهُ دينُهُ وَ حَسَبُهُ.» «مسلمانى كه از
خیانت به دور باشد،
انتظار دارد يكى از دو خوبى نصيبش گردد: يا
عمر او پايان يافته و
دعوت الهى فرا رسد، و آنچه خداوند در
آخرت برايش مهيّا كرده بهتر است، و يا خداوند او را روزى دهد و صاحب همسر و فرزند و ثروت گردد، در عين اينكه
دین و شخصيّت خود را نگاهداشته است.»
مواردی از این مادّه در «نهج البلاغه» آمده است. جمع آن آحاد است كه فقط يکبار در «نهجالبلاغه» ديده مىشود.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «اَحَد»، ص۲۸.