اجزای تواتر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تواتر اصطلاحی در
علم اصول فقه و
علوم حدیث میباشد.
اجزای گوناگون تواتر زیر عنوان «شروط تواتر» مطرح و به دو دسته تقسیم شده است: شروط حصول تواتر، که راجع به گزارشگر است و شروط افاده علم، که راجع به شنونده است.
نخستین
شرط آن است که موضوع گزارش شده امری حسی یا مفهومی مانند
شجاعت باشد، که اگر چه مستقیماً به
حس در نمیآید، آثار
محسوس و
مشهود دارد.
موضوع گزارش شده نباید امری عقلانی یا نظری باشد، زیرا در اینگونه امور احتمال
خطا و
اشتباه بسیار است و همین از مهمترین وجوه تفاوت
اجماع و تواتر است.
شرط دومی که برخی لازم دانستهاند آن است که همه
مُخبران ، خود به گزارشی که میدهند عالم باشند.
از سویی، برخی دیگر بر حصول
یقین از مجموع سخن آنها تأکید کردهاند، هر چند در میان مخبران کسانی باشند که از روی
گمان آن را نقل کرده باشند.
شرط سوم، ناظر به کمترین تعداد مخبر برای
حصول تواتر است.
این شرط مستند است به پارهای وقایع در
تاریخ اسلام یا
آیاتی از
قرآن که در آنها ارقامی (مثلاً ۷۰، ۳۱۳، ۱۲، ۴) ذکر شده است
اما مقبول عالمان
اهل سنّت و
امامیه قرار نگرفته و شمارِ مخبران امری نسبی و متناسب با نوع خبر و دیگر ویژگیهای مخبر دانسته شده است.
شرط چهارم آن است که اگر میان مخبران و شنونده
خبر فاصله زمانی و واسطه وجود داشته باشد، باید تمام شرایط لازم در تواتر در همه
طبقات راویان رعایت شود.
علاوه بر این، شروط دیگری نیز برای مخبران لازم دانسته شده که محل اختلاف است، از جمله پیروی نکردن همه مخبران از
مذهب معیّن، اختلاف مخبران از نظر
نَسب ، و انتساب نداشتن همه آنها به یک
شهر.
عموم محققان این شروط را بی وجه دانستهاند.
در عین حال، وجود این شروط که به نوعی بر ارتباط نداشتن گزارشگران با یکدیگر دلالت میکند، احتمال وجود انگیزه درونی مشترک برای
دروغگویی را در مورد آنان ضعیف میسازد و در نتیجه موجب تسریع در حصول تواتر میشود.
اسلام و
ایمان و
عدالت از دیگر شروطی است که به رغم مطرح شدن در برخی از منابع
اصول فقه و
علم الحدیث ، عموم عالمان متصف بودن گزارشگران
احادیث را به آنها لازم نشمردهاند،
هر چند که گاهی
مسلمان بودن از شروط
راویِ حدیث
متواتر دانسته شده است.
برخی مؤلفان شرط اسلام را از موارد اختلاف نظر بین
اصولیان و
محدّثان دانستهاند.
این سخن، با توجه به آنکه عموم محدّثان نیز شرط مذکور را نپذیرفتهاند، درست به نظر نمیآید، زیرا آنچه موجب حصول تواتر و علم آفرینی آن میشود، فقط شمار زیاد گزارشگران میباشد.
البته چون
راویان حدیث ــ که گونهای از خبر به
معنای لغوی آن است ــ مسلمان بودهاند، عملاً این وصف در آنها وجود داشته است.
غزالی و آمدی (متوفی ۶۳۱)
از قول
شیعیان نقل کردهاند که وجود
معصوم در بین گزارشگران برای تحقق
خبر متواتر لازم است.
منشأ این گزارش شناخته نیست، ولی در منابع شیعی، چه پیش از غزالی
و چه پس از وی،
بر نفی چنین شرطی تأکید شده است.
به نظر میرسد اظهار نظر مذکور خطایی است ناشی از خلط نظریه اجماع نزد
شیعه امامیه با مفهوم تواتر.
شرط اول آن است که شنونده از پیش به خبر یاد شده
علم نداشته باشد، چون در این صورت علمی حاصل نمیشود.
شرط دوم، که ظاهراً پیش از همه،
شریف مرتضی علم الهدی آن را مطرح کرده و محققانِ بعدی آن را پذیرفتهاند، آن است که
ذهن شنونده از پیش در برابر مضمون خبر موضع منفی یا
شبههای در ذهن نداشته باشد.
ابتلا به
وسواس ذهنی از یکسو و
خلاف عادت و
اعتقاد و
عاطفه بودنِ خبر برای شنونده از سوی دیگر، امور دیگریاند که مانع پذیرفتن خبر
متواتر و دست کم موجب کُند شدن روند حصول یقین میشوند.
علم آفرینی
متواترات ، از نظر همه اصولیان و محدّثان، به تبع اهل
منطق ، مسلّم است و به تعبیر
شیخ طوسی ،
شکورزی نسبت به حصول علم از طریق خبر
متواتر مانند شکورزی
سوفسطائیان در باره عالَم است
ازینرو، کمتر به بحث در باره آن پرداخته و صرفاً از
ضروری یا
اکتسابی بودن این یقین سخن گفتهاند.
در این میان،
محمدباقر صدر (
شهادت در فروردین ۱۳۵۹) به تحلیل دقیق یقین آوری متواترات پرداخته و این امر را، بر پایه بحث احتمالات و در نتیجه
استقراء ، توضیح داده است.
ایشان بر اساس نظریه ابداعی خود (توالُدِ ذاتی) علم آفرینی خبر
متواتر را اثبات کرده است.
در باره ضروری یا اکتسابی بودن علم حاصل از متواترات، قول مشهور نزد علمای منطق آن است که علم حاصل از خبر
متواتر، از
امور یقینی (الواجبُ قبولُها) و بنا بر این، غیر اکتسابی است، هر چند در تحقق آن برخی مقدمات حسی (مثلاً شنیدن خبر) لازم است.
در عین حال، برخی عالمان اصول فقه این علم را به اعتبار مقدمات آن،
کسبی تلقی کردهاند، برخی دیگر نسبت به ضروری یا کسبی بودن آن نظر ندادهاند، عدهای هم بین
اخبار متواتر در باره شهرها و مکانها و آنچه در باب
معجزات است، با توجه به تفاوت رویکرد مردم به آن، تفاوت قائل شدهاند.
در باره امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن از جهت دیگری نیز بحث شده است.
شریف مرتضی علم الهدی
با ارجاع به اصحاب ملل و نحل، عدهای از
هندوان را تحت عنوان «
سَمَنیه » منکر
وقوع تواتر و علم آفرینی آن خوانده و مؤلفان سپسین، سخن او را در این باب تکرار کردهاند، گاه نیز این نظر را به
براهمه نسبت داده و گاه هر دو اسم را آوردهاند
(برای اشکالات وارد بر امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن و پاسخهای اصولیان به آنها به این منابع رجوع کنید
).
بیشتر مؤلفان، خبر
متواتر را به دو گونه
لفظی و
معنوی تقسیم کردهاند.
در
متواتر لفظی ، گزارشگران مضمونی را در قالب یک لفظ گزارش میدهند، اما در
متواتر معنوی یک مضمون در قالب تعبیرات مشابه با الفاظ مختلف بیان میشود.
برای
متواتر لفظی، به گزارشهای یکسان در باره اقوامِ پیشین و شهرهای دور (برای
مناقشه میرزای قمی نسبت به این مثال به این منبع رجوع کنید
) و به گزارش افراد بسیار از یک
زلزله و در
احادیث ، به حدیث «انّماالاعمالُ بالنّیاتِ»
و بخشی از
حدیث غدیر و
حدیث ثقلین مثال زدهاند.
مثال
متواتر معنوی نیز گزارشهای فراوان از بخشندگی
حاتم طائی و
شجاعت حضرت علی علیهالسلام است
(به میرزای قمی رجوع کنید
که در باره این دو مثال تأمل کرده است).
این توضیح نیز ضروری است که خبر
متواترِ معنوی گاه از یک
واقعه (مثلاً گزارشهای زیاد از جنگاوری
امام علی علیهالسلام در
غزوه بدر یا
اُحد) و گاه از چند واقعه (مثلاً روایتهای زیاد در باره شجاعت امام علی در
غزوههای متعدد) است و در هر دو صورت دلالت مجموعه این اخبار بر
معنای مشترک، به یکی از دو گونه تضمنی و التزامی است.
در منابع متأخر اصول فقه امامیه، اصطلاح
متواتر اجمالی مطرح شده است.
ظاهراً مبتکر این اصطلاح،
فقیه و
اصولی نامور، آخوند
ملا محمدکاظم خراسانی (متوفی ۱۳۲۹)، است.
این اصطلاح در منابع حدیث شناسی
اهل سنّت به کار نرفته است.
مراد از این تعبیر آن است که گاه مجموعهای از اخبار آحاد روایت میشود که با در نظر گرفتن شرایط مختلف، برای مراجعان،
علم اجمالی ایجاد میکند که به طور عادی همه آنها نباید دروغ باشد؛ به عبارت دیگر، قطعاً برخی از این اخبار به همان صورت صادر شده است.
آخوند خراسانی در کتاب
کفایة الاصول نیز همین اصطلاح را به کار برده و در اثبات حجیت
خبر واحد به آن استدلال کرده است، گر چه نسبت به این مثال او مناقشه کردهاند.
محمدباقر صدر در تبیین این قسم از خبر
متواتر توضیحات سودمندی داده است.
میرزای قمی به مناسبت بحث از
متواتر معنوی، به ارائه فرضهای مختلف در باره تواتر لفظی و
معنوی پرداخته است.
به نظر میرسد برخی از این فرضها (مثلاً فرض سوم و پنجم) بر اصطلاح
متواتر اجمالی قابل تطبیق است.
حائری اصفهانی نیز به مثالهای میرزای قمی اشاره و در باره
متواتر نامیدن برخی از آنها مناقشه کرده است.
در واقع، کاربرد واژه تواتر برای آن قسم از اخبار که آخوند خراسانی مطرح کرده، کاربردی مجازی است؛ گرچه توجه به آن در مباحث فقهی بسیار سودمند است (در باره تقسیم
متواتر به تفصیلی و اجمالی به این منبع رجوع کنید
).
شمار احادیث
متواتر لفظی را بسیار اندک و حتی گاه منحصر به یک نمونه، اما تعداد متواترات
معنوی و شمار متواترات اجمالی (در
فقه) را بسیار دانستهاند.
برخی علما تعداد متواترات را بسیار دانستهاند
ولی گویا مرادشان از تواتر، انتساب کتب حاوی احادیث به صاحبان آنها بوده است، در این صورت تواتر در طبقات قبل از صاحب کتاب، وجود ندارد.
به نظر میرسد اکثر
روایات موجود در کتابهایی که موضوع آنها جمع متواترات است
در تمام طبقات
متواتر نیست
و مؤلفان آنها نیز به این نکته
عنایت داشتهاند.
سیوطی ، که خود یکی از اولین گردآورندگان این احادیث است، دقیقاً بر همین مبنا عمل کرده است.
پیامد
رجالی و
فقه الحدیثی پذیرش اخبار
متواتر در این است که در
حدیث متواتر ، بر خلاف دیگر روایات، ویژگیهای راوی، از جمله ضعف او، مانع از پذیرش آن نمیشود و بنا بر این ضعف
سند برخی از روایات
متواتر اعتبار آنها را مخدوش نمیکند.
(۱) محمدکاظم بن حسین آخوند خراسانی، حاشیه کتاب فرائدالاصول، قم: مکتبة بصیرتی، (بی تا).
(۲) محمدکاظم بن حسین آخوند خراسانی، کفایة الاصول، قم ۱۴۱۷.
(۳) علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۴) ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، چاپ محیی الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۵) ابن شهیدثانی، معالم الدین و ملاذالمجتهدین، تهران ۱۳۷۸.
(۶) ابن صلاح، علوم الحدیث، چاپ نورالدین عتر، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۷) ابن فارس.
(۸) ابن منظور، لسان العرب.
(۹) ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، بیروت ۱۴۰۶.
(۱۰) احمد بن علی بیهقی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۵.
(۱۱) عبداللّه بن محمد تونی، الوافیة فی اصول الفقه، چاپ محمدحسین رضوی کشمیری، قم ۱۴۱۵.
(۱۲) محمدحسین بن عبدالرحیم حائری اصفهانی، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
(۱۳) احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۴) محمد خوانساری، منطق صوری، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۵) ابوالقاسم خوئی، اجودالتقریرات، تقریرات درس آیة اللّه نائینی، قم ۱۴۱۰.
(۱۶) جعفر سبحانی، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایة، قم ۱۴۱۲.
(۱۷) عبدالکریم سروش، «مبانی منطقی استقراء از نظر آیت اللّه صدر»، نشر دانش، سال ۳، ش ۳ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۲).
(۱۸) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶.
(۱۹) محمد بن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
(۲۰) محمود شهابی، رهبر خرد، قسمت منطقیات، تهران ۱۳۴۰ ش.
(۲۱) زین الدین بن علی شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
(۲۲) صبحی صالح، علوم الحدیث، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
(۲۳) حسن صدر، نهایة الدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزه للبهائی، چاپ ماجدغرباوی، (قم، ۱۴۱۳).
(۲۴) محمد بن حسن طوسی، عدة الاصول، چاپ محمد مهدی نجف، قم ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۵) نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۲۶) علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۷) محمد بن محمد غزالی، المستصفی من علم الاصول، بولاق ۱۳۲۲ـ۱۳۲۴، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
(۲۸) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۲۹) عبدالهادی فضلی، اصول الحدیث، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۳۰) محمد جمال الدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۲۲.
(۳۱) عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
(۳۲) جعفر بن حسن محقق حلّی، معارج الاصول، چاپ محمدحسین رضوی، قم ۱۴۰۳.
(۳۳) محمدجعفر مروج، منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، نجف ۱۳۸۸، چاپ افست قم ۱۴۰۳ـ۱۴۱۱.
(۳۴) محمدرضا مظفر، اصول الفقه، قم: موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، (بی تا).
(۳۵) محمدرضا مظفر، المنطق، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۳۶) حسینعلی منتظری، نهایة الاصول، تقریرات درس آیة اللّه بروجردی، قم ۱۴۱۵.
(۳۷) ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
(۳۸) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۳۹) محمود هاشمی، بحوث فی علم الاصول، تقریرات درس آیة اللّه صدر، قم ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تواتر»، شماره۳۹۸۰.