ابوليث نصر بن محمد سمرقندی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبولِیثِ سَمَرْقَنْدی، نصر بن محمد بن احمد بن ابراهیم بن خطّاب، ملقب به «امام
الهُدی» (د ۳۷۳ق/ ۹۸۳م)،
فقیه، زاهد و اعتقادنامهنویس حنفی
اهل سنت و جماعت در
ماوراءالنهر است.
لقب امام
الهدی که به وی اطلاق شده،
پیشتر بر
ابومنصور ماتریدی از متکلمان حنفی ماوراءالنهر اطلاق شده بود.
درگذشت او را به اختلاف در ۳۷۵، ۳۷۶ و حتی ۳۸۲ و ۳۸۳ق نیز ضبط کردهاند.
به رغم رواج آثار ابولیث در خلال قرون از
اندونزی تا
اندلس، جزئیات زندگانی او ناشناخته مانده است. کهنترین مأخذ شرح احوال وی کتاب
فضائل بلخ واعظ بلخی است که در آن گزارش تاریخی با افسانهپردازی درهم آمیخته و جز مقاطعی چند از زندگی ابولیث را آشکار نمیسازد. به منبع یاد شده باید آگاهیهای پراکنده در آثار خود وی و برخی دیگر از آثار متقدم را افزود. پدر وی خود از عالمان
سمرقند بود و از شماری محدثان و زاهدان آن سامان روایت داشت. از فحوای روایاتی که ابولیث از طریق پدر نقل کرده است، گرایش او به شیوه واعظان و مذکران آشکارا به چشم میخورد.
و در واقع ابولیث از پدر بیش از هر چیز داستانهای پندآموز و نکتههایی درباره امتهای پیشین و رخدادهای
صدر اسلام فراگرفته بود.
ابولیث در سمرقند پرورش یافت و پس از گذراندن تحصیلات آغازین، راهی سفر شد. آوردهاند که وی در آغاز آهنگ
مرو داشت، ولی چون به
جیحون رسید، راه
بلخ را در پیش گرفت و در آنجا به حلقه درس فقیه بزرگ حنفی
ابوجعفر محمد بن عبدالله هندوانی (د ۳۶۲ق) درآمد که سلسله نفقه او با ۳ واسطه به
ابوسلیمان جوزجانی شاگرد نامدار
محمد بن حسن شیبانی منتهی میشد.
در منابع از هندوانی به عنوان استاد اصلی ابولیث نام برده شده
و گاه درباره چگونگی پیوستن ابولیث به محضر وی، افسانهسرایی شده است.
البته ابولیث در
حدیث و معارف دینی علاوه بر هندوانی و پدر خویش، از
خلیل بن احمد سجزی (د ۳۶۸ق) قاضی سمرقند، محمد بن فضل بن احنف و جمعی دیگر از مشایخ نیز بهره گرفته است که میتوان نام آنان را در اسانید پرشمار آثار وی، به ویژه
تنبیه الغافلین بازیافت. از اسانیدِ اثر یاد شده به روشنی برمیآید که بخشی از تحصیلات ابولیث و استماعات او در سمرقند بوده است.
در منابع موجود، فهرستی از شاگردان ابولیث به دست داده نشده است، ولی میتوان نام چند تن از آنان را به طور پراکنده به دست آورد، از جمله: ابوبکر
محمد بن عبدالرحمان ترمذی،
خطیب ابومالک تمیم بن علی (فرینام) بن زرعه رازی بلخی،
ابوالحسن علی بن محمد خزاعی از مردم
بخارا،
ابومحمد لقمان بن حکیم بن فضل بن خلف فرغانی،
ابوسهل احمد بن محمد،
ابوعبدالله طاهر بن محمد حدادی و یکی از فرزندان خود ابولیث.
به درستی دانسته نیست که ابولیث سالهای دو دهه ۶۰ و ۷۰، یعنی دوره تدریس خود را در کدامین شهر گذرانیده است. واعظ بلخی
به نقل از شیخ الاسلام
یونس بن طاهر نصیری آورده است که ابولیث در بلخ وفات یافت و همانجا نزد هندوانی به خاک سپرده شد. از این گزارش چنین برمیآید که ابولیث پس از به پایان آوردن تحصیل خود، در بلخ ماندگار شد و به سمرقند بازنگشت. از سوی دیگر گزارشی در دست است که ابولیث ظاهراً در کهولت، باغ مشهور جاگردیزه در سمرقند را پس از خواجه
ابواسحاق سماسی مالک شده است.
و این نشانه بازگشت او به سمرقند است. از اعقاب ابوالیث نیز میتوان در هر دو شهر سمرقند و بلخ سراغ یافت.
ابولیث را باید پیرو مذهب اعتقادی
حنفیان اهل سنت و جماعت به شمار آورد که در زمان
سامانیان در
خراسان و ماوراءالنهر از رونق بهسزایی برخوردار بود. در ترجمه کهن فارسی از کتاب السواد الاعظم مربوط به دوره امیر نوح سامانی (حک ۳۶۵-۳۸۷ق)، نام ابولیث در شمار شیوخ طراز اول این مکتب ثبت شده است.
در آن روزگار مذاهب گوناگون کلامی، چون
جهمیه،
معتزله،
شیعه،
کرامیه و
خوارج، کمابیش در خراسان و ماوراءالنهر رواج داشتند
و انعکاس این رواج با برخورداری مخالفت آمیز در برخی مواضع از آثار ابولیث به چشم میخورد
در این دوره، مذهب اعتقادی حنفی اهل سنت و جماعت - که ابولیث از مروجان آن بود - به عنوان مذهب رسمی از سوی امیران سامانی حمایت میشد.
از نظر تقسیمات داخلیِ مکتب حنفی اهل سنت و جماعت، ابولیث را باید از جناح
نقلگرایان به شمار آورد که از جهت چگونگی پرداخت به مسائل کلامی، شیوهای متمایز از متکلمان ماتریدی را دنبال میکردند و در پارهای از مسائل با
ماتریدیان اختلاف اصولی داشتند.
اگرچه ابولیث با اقوال و تعالیم عالمان شاخصِ مکتب عدلگرای حنفی چون
ابومطیع بلخی و
محمد بن شجاع ابن ثلجی آشنا بود و در آثار خود روایات و نظریات فقهی آنان را با احترام یاد میکرد،
اما هرگز به تعلیمات مکتب عدل گرا، گرایشی نشان نداده است.
ابولیث با تعالیم کلامی ماتریدیان، جناح دیگر حنفیان اهل سنت و جماعت که در آن روزگار میان حنفیان
ماوراءالنهر جایگاه ویژهای یافته بود، نیز پیوندی نداشت و نمونههایی در دست است که ابولیث در موارد اختلاف بین جناح ماتریدی و جناح نقلگرا، از ماتریدیان کناره جسته است. مثلاً در مورد
عصمت پیامبران از صغائر که مورد اختلاف بین این دو جناح از حنفیان اهل سنت و جماعت است، ماتریدیان به عدم
عصمت باور دارند
در حالی که ابولیث در «
عقیده» خود،
همپای متن
الفقه الاکبر به عصمت انبیا، از
کبائر و
صغائر، باور دارد.
هجویری اشاره دارد که ابولیث از مریدان
ابوعلی حسن بن علی جرجانی صوفی بوده است. فضای کلی آثار ابولیث نیز از گرایش او به صوفیان حکایت دارد، ولی با اینهمه، ابولیث در موارد اختلاف بین نظام اعتقادی صوفیان و نظام اعتقادی حنفیان نقلگرا، به نظام فکریِ اخیر پایبندی نشان داده است. به عنوان نمونهای شاخص، ابولیث و کلاً نظریهپردازان حنفی اعم از عدلگرایان و ماتریدیان و نقلگرایان، برپایه تعالیم دیرین مکتب حنفی، به جدایی عمل از
ایمان و دخیل ندانستن آن در تعریف ایمان باور داشتند،
ولی رأی مشهور نزد
صوفیان، دخیل شمردن عمل در تعریف ایمان بود.
به هر ترتیب، به گواهی شخصیتی که ابولیث در خلال آثار متعددش، از خود نشان داده است، او را باید در ردیف فقیهان نظریه پرداز حنفی چون ابوالقاسم
حکیم سمرقندی و فقیه حنفی مصر
ابوجعفر طحاوی قرار داد.
ابولیث در اعتقادنامه خود، سخن را با متن حدیثی از از ابن عمر از
پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلم) آغاز میکند که در آن ایمان عبارت از باور به
خداوند،
فرشتگان،
کتابهای آسمانی، پیامبران، روز واپسین و «القدر خیره و شره من الله» دانسته شده است
و سپس تا پایان اعتقادنامه به شرح بندبند حدیث مزبور پرداخته است.
شکل پرسش و پاسخ در پرداخت این اعتقادنامه نیز از حدیث مذکور
الهام گرفته است. اگرچه الگو قرار دادن متن این حدیث در آغاز اصل و العقیدة طحاوی
و با زیادت چند بند در آغاز
الفقه الاکبر نیز دیده میشود، ولی عقیده ابولیث از نظر سبک تدوین و تنظیم مطالب با هیچ یک از دو اثر یاد شده همانندی ندارد. در مقایسه بین عقیده ابولیث و اعتقادنامههای دیگر از مکتب نقلگرای حنفی اهل سنت و جماعت، نکات تازهای نیز به چشم میخورد که از گرایش مؤلف آن به شیوه واعظان و مذکران حکایت دارد؛ مسائلی از قبیل انواع فرشتگان، ذکر یکایک کتب آسمانی پیشین، فوق بین «
نبی» و «
مرسل» و ذکر عدد ۱۲۴ هزار برای شمار پیامبران از این دست است.
در مقایسه بین نوشتههای اعتقادی ابولیث و آثار مشابه در مکتب حنفی اهل سنت و جماعت، علاوه بر اختلافات صوری یاد شده، برخی موارد اختلاف اعتقادی نیز به چشم میآید. به عنوان مثال در مبحث مخلوق بودن ایمان، هر دو جناح مکتب، نقلگرایان و ماتریدیان، به اتفاق ایمان را مخلوق و فعل بندگان دانستهاند
ولی ابولیث در «
بستان»،
ایمان را مخلوق و بالمآل فعل بندگان نمیداند. همچنین در مبحث ایمان، اتفاق دو جناح مکتب بر زیادت و نقصان
ناپذیری ایمان است، در حالی که ابولیث بر زیادت
پذیری و نقصان
ناپذیری ایمان باور دارد.
تقسیم مردمان از نظر ایمان به ۳ گروه
مؤمن،
کافر و
فاسق که گروه اخیر نخست
عذاب میشوند و سپس به
بهشت میروند، در «
عقیده» ابولیث
تقسیمی ویژه است و با تقسیمات سه گانه دیگر، به خصوص تقسیم
ابوحنیفه در
العالم و المتعلم قابل مقایسه است.
ابولیث
علم کلام را تا آنجا که انسان را در شناخت خداوند و پیامبر او سودمند افتد، تأیید میکرد،
اما از غرق شدن در کشاکش بحثهای کلامی برحذر میداشت
و در مسائل بحثانگیزی چون
قدر،
خلق قرآن و سرنوشت اطفال مشرکان سکوت را مرجح میشمرد.
او دستکم برخلاف ظاهر نظریه مطرح شده در
الفقه الاکبر و در شرح آن منسوب به ماتریدی،
چنانکه خود در
خزانة الفقه یادآور شده است،
فقه را در میان تمامی علوم، دانش برتر میدانست و فراگیری آن را بر آموختن دیگر علوم مقدم میشمرد.
وی در علم فقه، افزون بر آگاهی بر ادله تفصیلیه احکام، چیرگی بر اختلافات
فقیهان و
فقه تطبیقی را از ابزارهای ضروری یک فقیه و مفتی میپنداشت.
یکی از بارزترین ویژگیهای آثار فقهی ابولیث که به ویژه در
مختلف الروایة وی آشکار است، توجه او به عنوان یک فقیه متقدم حنفی به فقه پیشوایان مذاهب سهگانه،
ابوحنیفه،
مالکی و
شافعی است که موضوع کتاب مختلف را تشکیل میدهد
اگرچه نظریه مذاهب سهگانه فقهی پیش از او در
اللمع ابوالحسن اشعری و سپس در نوشته معاصر مغربی ابولیث، یعنی
دعائم الاسلام قاضی نعمان مغربی دیده میشود، ولی فراگیر شدن این نظریه مربوط به
سده ۵ق است و از این رو ابولیث را باید از پیشگامان اشاعه این نظریه در مشرق دانست.
ویژگی دیگری که در آثار فقهی ابولیث به چشم میخورد، نقش آغازگری او در گردآوری فتاوای فقیهان حنفی از طبقه تابعان شاگردان ابوحنیفه و طبقات بعدی است که اصطلاحاً فتاویِ «نوازل» خوانده میشود. وی در کتاب
فتاوی النوازل خود آراء فقهی عالمانی چون
محمد بن مقاتل رازی،
نصیر بن یحیی بلخی،
محمد بن شجاع ابن ثلجی،
محمد بن سلمه،
محمد بن محمد بن سلام بلخی، ابوبکر محمد بن احمد
ابن اسکاف بلخی،
ابوجعفر محمد بن عبدالله بلخی و
علی بن احمد فارسی را گرد آورد
و بدین ترتیب مجموعهای از نظریات فقهی حنفیان مشرق در سدههای ۳ و ۴ق/ ۹ و ۱۰م را به میراث نهاد که در نوع خود بینظیر است.
البته آراء فقهیِ شخص ابولیث نیز در آثار آیندگان مورد توجه قرار گرفت. به عنوان نمونه احمد بن محمد بن ابیبکر بخاری در کتاب
خزانة الفتاوی آراء ابولیث و چند تن دیگر از فقیهان حنفی مشرق را گردآوری کرده است که نسخه خطی این اثر در مؤسسه خاورشناسی
ازبکستان نگهداری میشود.
زبان شهرنشینان
سمرقند، همچون امروز، در عهد ابولیث نیز گویشی از
زبان فارسی دری بود و از این رو ابولیث در آثار مختلف خود به
زبان فارسی توجهی ویژه داشت. نقل عبارات فارسی در پارهای از مباحث فقهی از جمله در فصل پایانی
خزانة الفقه که حکم به گونهای دائر بر لفظ است
و آوردن یک سخن حکمتآمیز به فارسی در
تنبیه الغافلین از این نمونههاست. با اینهمه مایه شگفتی است که وی با نقل روایتی در «
بستان العارفین»،
زبان خویش را مورد بیمهری قرار داده است.
آثار بسیاری به صورت چاپی یا خطی به نام ابولیث در دست است که گاه در انتساب آنها به وی جای تردید است و از آنجا که در منابع کهن فهرست مرتبی از آثار ابولیث به دست داده نشده است، بحث در انتساب برخی از آثار یاد شده، دشوار میگردد.
۱.
عقیده یا بیان عقیدة الاصول، که در ۱۸۸۱م با ترجمه زیرنویس به زبان جاوهای، به کوشش جوینبول به چاپ رسیده است. از میان غربیان نخستین بار خاورشناسان هلندی، در اواسط سده ۱۹م، به این اثر دست یافتند. جوینبول در آن اوان نسخهای از این کتاب را مورد مطالعه قرار داد و وان در توک در مقالهای که در ۱۸۶۶م در مجله «
تحقیقات مربوط به زبانها، سرزمینها و ملتها» منتشر ساخت، به معرفی نسخه از کتاب پرداخت. جوینبول در مقدمه خود بر این اثر به علت نارسایی مشخصات مؤلف در آغاز نسخههای کتاب، انتساب آن را به ابولیث قطعی ندانسته است. کرن نیز در مقاله خود در «
مجله تحقیقات آشوری» همچنان در این باب تردید کرده، ولی شاخت در تحقیقی، انتساب این اعتقادنامه را به ابولیث قطعی شمرده است.
ذکر نام و نسب مؤلف در آغاز نسخه جوینبول به صورت ابولیث محمد بن نصر بن ابراهیم سمرقندی و نیز همخوانی مضمون کتاب با مطالب دیگر آثار ابولیث، به ویژه «
بستان العارفین»، تردید در انتساب را برطرف میسازد.
از این اعتقاد نامه نسخههای خطی متعددی در دست است که برخی از آنها ترجمههای زیرنویس به زبانهای جاوهای و مالهای را دارند. بر این اعتقادنامه شروحی نیز نوشته شده است، از آن جمله: قطر الغیث از محمد بن عمر نواوی؛ و
بهجة العلوم از مؤلفی ناشناخته که نسخههای خطی آن در برلین، لندن و لیدن یافت میشود.
۲.
شرح الفقه الاکبر، که در ۱۳۲۱ق در حیدرآباد دکن با انتساب نادرست به ابومنصور ماتریدی به چاپ رسیده، اما در نسخههای خطی موجود در کتابخانههای خدیویه
و اسعد افندی، به ابولیث سمرقندی نسبت داده شده است. اخیراً برخی از خاورشناسان چون وات، مادلونگ و فان اس احتمال انتساب این شرح به ابولیث را تقویت کردهاند. ولی چنانکه از بررسی «شرح» بر میآید، مؤلف آن یک متکلم ماتریدی است که جا به جا نظریات
ابومنصور ماتریدی را نقل کرده
و خود را پیرو «مشایخ سمرقند» شمرده است
هر چند مؤلف در یک مورد با تصریح به نام ابولیث
و در دو مورد دیگر با لقب «الفقیه»
که محتملاً مراد ابولیث سمرقندی است، به نقل برخی سخنان ابولیث پرداخته است، ولی در کتاب نظریاتی چون عدم عصمت انبیا از صغایر مطرح گردیده است
که با عقیده ابولیث سازگاری ندارد. همچنین در «
شرح الفقه الاکبر»
، همانند «
عقیده» ماتریدی
از مرتفع بودن
امر به معروف در روزگار تألیف سخن رفته است، حال آنکه ابولیث بخش بلندی از
تنبیه الغافلین را به لزوم امر به معروف و شرایط آن اختصاص داده است. به هر روی گفتنی است که برخی بندهای «
شرح الفقه الاکبر» با مندرجات آثار مختلف ابولیث شباهت ویژهای دارند.
۳.
المعارف فی شرح الصحائف، که نوشتهای است در ادله اثبات صانع. سزگین ذیل شماره ۱۷ از آثار ابولیث نسخههای خطی متعددی از آن نشان داده است، ولی در فهرست کتابخانههای مورد نظر سزگین، این کتاب گاه بدون ذکر مؤلف و گاه با تصریح به نام
شمسالدین محمد بن اشرف سمرقندی (د بعد از ۶۸۸ق) به عنوان مؤلف آمده است
و تنها
فؤاد سید در فهرست خود از نسخههای کتابخانه طلعت آن را به ابولیث نسبت داده است.
۴.
رسالة المعرفة و الایمان. نسخه خطی آن در کتابخانه اسعد افندی موجود است.
۱.
خزانة الفقه، مختصری است در فقه حنفی که به کوشش صلاح ناهی در ۱۹۶۵م در بغداد به چاپ رسیده است. پیشتر نیز کالنبرگ در کتاب «
بخشهایی از قوانین مسلمانان درباره مسیحیان» در ۱۷۲۹م پارهای از این کتاب را منتشر ساخته بود. وجود دهها نسخه خطی از این کتاب در کتابخانههای مختلف از
هند و ازبکستان تا
تونس و
مراکش نشان از گستردگی رواج آن دارد.
۲.
عیون المسائل، در فروع فقه حنفی
که در ۱۹۶۰م به کوشش عبدالرزاق قادری در حیدرآباد دکن و در ۱۹۶۷م به کوشش صرح ناهی در
بغداد به چاپ رسیده است. از جمله شروح این کتاب است:
شرح علاءالدین محمد بن عبدالحمید سمرقندی و
شرح محمد بن عمر بن عربی جاوی (چاپ مکرر از جمله
قاهره، ۱۳۰۱ق؛
مکه، ۱۳۱۱ق).
۳.
النوازل یا الفتاوی النوازل.
نسخههای خطی متعدد از آن در کتابخانههای مختلف
ترکیه یافت میشود. عنوان کتاب در نسخ مختلف به صورتهای متفاوت آمده و ممکن است آنچه سزگین ذیل شماره ۳ از آثار ابولیث با عنوان
الفتاوی من اقاویل المشایخ آورده و ۴ نسخه از آن را در کتابخانههای عبدالوهاب در تونس و فاتح در
استانبول نشان داده است، چیزی جز نسخههای همین کتاب نبوده باشد.
گزیدهای از این کتاب با عنوان
مختار النوازل نیز نسخههای خطی متعدد دارد، آنچه در ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م با عنوان فتاوی النوازل به نام ابولیث در کویته پاکستان به چاپ رسیده است، به هیچ روی کتاب النوازلِ ابولیث نمیتواند بود، چرا که در جای جای آن مطالبی به نقل از عالمان متأخر حنفی دیده میشود که مدتها پس از ابولیث سمرقندی میزیستهاند؛ از آن جمله میتوان
شمسالائمه حلوایی (د ۴۹۰ق)، (احمد بن منصور) اسبجابی (د ۴۸۰ق) و
شمسالائمه سرخسی (د ۴۹۰ق) را نام برد.
در مقایسه بین این کتاب چاپ شده و فتاوی قاضیخان از
فخرالدین اوزجندی شباهت بسیاری حتی در عبارات دیده میشود.
۴.
المقدمة، در فقه صلات
که گزارشهای رواج آن را میتوان در خلال قرون در سرزمینهای مختلف از
شام و
مغرب و غیر آن یافت.
پراکندگی گسترده نسخههای خطی این کتاب از هند و ازبکستان تا تونس و
الجزایر نیز تأییدی بر رواج وسیع آن است. این کتاب به همراه یک ترجمه کهن به ترکی قپچاقی در ۱۹۶۲م به کوشش زایا چکوفسکی در ورشو به چاپ رسیده است ترجمهای ترکی از این اثر نیز در
کتابخانه ایاصوفیه نگهداری میشود
و شروحی چند بر آن نوشته شده است.
۵.
مختلف الروایة،
در اختلافات فقهی بین ابوحنیفه، مالک و شافعی.
نسخه روایتی کهن از این کتاب در کتابخانه بایزید ترکیه (شم ۲۱۶۷) با تاریخ کتابت ۴۵۷ق نگهداری میشود، ولی تحریر شایع کتاب، از آنِ
علاءالدین سمرقندی (د ۵۵۳ق) است که نسخ خطی آن پرشمار است.
۶.
تأسیس الفقه یا تأسیس النظائر، که مختصری است در
فقه تطبیقی و نسخهای از آن در کتابخانه احمد ثالث استانبول یافت میشود.
۷.
کتاب شرعة الاسلام، که سزگین نسخه آن را در کتابخانه پتنه نشان داده است، به گزارش فهرستنویس آن کتابخانه
چیزی جز کتاب
المقدمة نیست؛ همچنین ماهیت
رسالة فی الفقه که عبدالتواب نسخه آن را در کتابخانه شبین الکوم مصر معرفی کرده است، روشن نیست و نیز
قصیدة فی الفقه که در فهرست
کتابخانه اسعد افندی به شماره ۳۶۱۳ به ابولیث سمرقندی نسبت داده شده، ممکن است از سمرقندی دیگری بوده باشد.
(شرح) مبسوط محمد بن حسن شبیانی (شرح) الجامع الکبیر و
شرح الجامع الصغیر محمد بن حسن شیبانی الزیادات که گویا شرحی است بر
الزیادات محمد بن حسن النوادر که به گفته
حاجی خلیفه مطهر بن حسن یزدی (احتمالاً یزدی) آن را مختصر کرده است، صلاح ناهی در کتابی با عنوان
المصنفات الفقهیة الامام الهدی ابی اللیث السمرقندی به مطالعه آثار فقهی او پرداخته است.
۱.
تنبیه الغافلین،
کتابی است اخلاقی مشتمل بر احادیث مسند، اقوال
صحابه و
تابعین و حکایات پندآموز درباره احوال آخرت، امر به معروف،
توبه،
حقوق،
گناهان،
مذمت دنیا، فضیلت اعمال،
ادعیه و
اذکار،
فضائل اخلاقی و مسائل پراکنده دیگر، یکی از ویژگیهای این کتاب گرایش شدید مؤلف به تقسیمات عددی در سراسر کتاب است؛ تقسیماتی از این دست که
حسود را ۵
عقوبت رسد،
فقیر را ۵ کرامت است
و قهقه را ۸ آفت.
این کتاب که از پرآوازهترین آثار ابولیث است، در سدههای مختلف از مشرق تا مغرب اقصی رواج داشته است.
متن عربی این اثر بارها در هند و مصر به چاپ رسیده است. از ترجمههای آن به زبانهای مختلف اینها را میتوان شمرد: ترجمه ترکی توسط
ابوبکر یوسف رهاوی، نسخه خطی در دارالکتب مصر؛
ترجمه ترکی دیگر از
مصطفی بن یحیی، نسخه خطی کتابخانه توپکاپی استانبول.
۲.
بستان العارفین،
کتابی است که به نظر میرسد راهنمایی برای واعظان و عالمان بوده است. در این کتاب معارف گوناگون دینی، از عقاید و
فقه و
علوم قرآنی و
حدیث و
اخلاق و
قصص و جز آن به صورت گزیده و طبقهبندی شده، گرد آمده است. این اثر بارها از جمله در ۱۲۸۵ق در کلکته، ۱۲۸۹ق در استانبول و ۱۳۰۴ق در بمبئی به چاپ رسیده است.
عبدالرزاق بن عبدالقادر صوفیانی بر
بستان العارفین شرحی نوشته است که نسخه خطی آن در مؤسسه خاورشناسی ازبکستان یافت میشود. کتاب دیگری با عنوان
بستان العارفین در شرح حال بزرگان صوفیه به زبان فارسی تألیف یافته که گاه با نوشته ابولیث خلط شد است.
۳.
تفسیر القرآن،
که تفسیری بر قرآن به شیوه روایی است و در
بغداد (۱۴۰۵-۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۵-۱۹۸۶م) به چاپ رسیده است. ترجمههایی ترکی از این اثر از سوی
احمد داعی،
ابوالفضل موسی بن حسین ازنیقی و
احمد بن محمد بن عربشاه فراهم آمده است که از کهنترین نمونههای ادبیات ترکی عثمانی به شمار میروند.
۴.
قرة العیون و مفرح القلب المحزون، کتابی است منسوب به ابولیث سمرقندی در باب عقوبت اهل کبایر که بارها از جمله در ۱۳۰۰ق در بولاق در
حاشیه مختصر التذکرة شعرانی و پس از ۱۹۶۰م در طنطا به چاپ رسیده است. همین اثر براساس دو نسخه خطی مصری به کوشش
مصطفی عبدالقادر در عطا در ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م در بیروت با
عنوان عقوبة اهل الکبائر به چاپ رسیده است.
۵.
اسرار الوحی، رسالهای است منسوب به ابولیث مشتمل بر
حدیث معراج که نسخههای خطی آن در کتابخانههای برلین نگهداری میشود. دو شرح فارسی بر این متن در دست است: نخست شرحی است از
سیدعلی بن شهاب همدانی، نسخه خطی ازبکستان و دیگری شرحی از
برهانالدین محمد بختیار بخاری از رجال سده ۱۲ق/ ۱۸م، نسخه خطی ایاصوفیه، ترجمهای از متن کتاب را به زبان آلمانی، هِل در کتاب از «محمد تا غزالی» آورده است.
۶ -۱۲. آثاری با عنوانهای
دقائق الاخبار فی ذکر الجنة و النار؛
رسالة فی الحِکم؛
قوت النفس فی معرفة الارکان الخمس؛
تحفة الانام فی مناقب الائمة الاربعة الاعلام؛
اللطائف المستخرجة من صحیح البخاری؛
فضائل رمضان؛
تفسیر جزء عم یتساءلون، که نسخههای معدود و گاه یگانه آنها به ابولیث سمرقندی منسوب شده است،.
۱۳-۱۴.
اخلاق و السمرقندیة، در بلاغت منسوب به او.
۱۵. مجموعهای از حکایات و قصص منسوب به (ابولیث) سمرقندی که ترجمه جاوهای آن به صورت خطی در دانشگاه لیدن موجود است.
اثری با عنوان
تذکرة الاولیاء به ترکی عثمانی توسط اولجای ۳ در ۱۹۶۵م در آنکارا به چاپ رسیده است که احتمالاً متن اصلی آن به فارسی بوده و انتساب آن به ابولیث نادرست است.
(۱) احمد ابن حجر عسقلانی، تبصیر المنتبه، دهلی، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
(۲) قاسم ابن قطلوبغا، تاج التراجم، بغداد، ۱۹۶۲م.
(۳) نعمان ابوحنیفه، العالم و المتعلم، به کوشش محمد رواس قلعه جی و عبدالوهاب هندی ندوی، حلب، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
(۴) اسحاق ابوالقاسم حکیم سمرقندی، السواد الاعظم، ترحمه کهن فارسی، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۵) نصر ابولیث سمرقندی، «بستان العارفین»، در حاشیه تنبیه الغالفین، دهلی، کتابخانه اشاعة الاسلام.
(۶) نصر ابولیث سمرقندی، تفسیر القرآن، به کوشش عبدالرحیم احمد زقه، بغداد، ۱۴۰۵-۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۵-۱۹۸۶م.
(۷) نصر ابولیث سمرقندی، تنبیه الغافلین، به کوشش احمد سلام، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
(۸) نصر ابولیث سمرقندی، «عقیده»، «اصول عقاید اسلامی۴» (نک: مل، جوینبول).
(۹) نصر ابولیث سمرقندی، فتاوی النوازل (با تردید در انتساب)، کویته، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۱۰) علی اشعری، اللمع، به کوشش ریچارد مکارتی، بیروت، ۱۹۵۳م.
(۱۱) فخرالدین اوزجندی، «فتاوی»، در حاشیه الفتاوی الهندیة، قاهره، ۱۳۲۳ق.
(۱۲) ابراهیم جوینی، فرائد السمطین، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
(۱۳) حاجی خلیفه، کشف.
(۱۴) خدیویه، فهرست.
(۱۵) دفتر فاتح کتبخانه سی، استانبول، محمود بک مطبعه سی.
(۱۶) دفتر کتبخانه اسعد افندی، استانبول، محمود بک مطبعه سی.
(۱۷) دفتر کتبخانه ایاصوفیه، استانبول، ۱۳۰۴ق.
(۱۸) دفتر کتبخانه عاطف افندی، استانول، ۱۳۱۰ق.
(۱۹) دفتر کتبخانه لالهلی، استانبول، ۱۳۱۱ق.
(۲۰) محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
(۲۱) «ذیل الجواهر المضیئة»، همراه الجواهر المضیئة (نک: هم، عبدالقادر قرشی).
(۲۲) محمد رودانی، صلة الخلف، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۲۳) زرکلی، الاعلام.
(۲۴) محمد سخاوی، طبقات الحنفیة، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
(۲۵) ابوطاهر سمرقندی، «سمریه»، همراه قندیه (نک: هم، سمرقندی، محمد).
(۲۶) محمد سمرقندی، قندیه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۲۷) عبدالکریم سمعانی، التحبیر فی المعجم الکبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/ ۱۹۷۵م.
(۲۸) فؤاد سید، «نوادر المخطوطات فی مکتبه طلعت»، مجله معهد المخطوطات العربیة، ۱۳۷۷ق/ ۱۹۵۷م.
(۲۹) «شرح الفقه الاکبر»، منسوب به ابومنصور ماتریدی، ضمن الرسائل السبعة فی العقائد، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
(۳۰) احمد طحاوی، اصول العقیدة الاسلامیة، به کوشش عبدالمنعم صالح، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م.
(۳۱) محمد عبادی، طبقات الفقهاء الشافعیة، به کوشش یوستاویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
(۳۲) عبدالرحمان عبدالتواب، «قائمة مخطوطات دارالکتب بشبین الکوم»، مجله معهد المخطوطات العربیة، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۶م.
(۳۳) عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۲ق.
(۳۴) محمد یاسین فادانی، اتحاف المستفید، دمشق، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۳۵) «الفقه الاکبر»، منسوب به ابوحنیفه، قاهره، مکتبه محمد علی صبیح و اولاده؛
(۳۶) «الفقه الاکبر (۳)»، منسوب به شافعی، به ضمیمه «الفقه الاکبر (۲)»، (هم)، فهرس المخطوطات الترکیة العثمانیة، دارالکتب المصریة، قاهره، ۱۹۸۷م.
(۳۷) قاضی عیاض، الغنیة، به کوشش ماهر زهیر جرار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
(۳۸) قاضی نعمان مغربی، دعائم الاسلام، به کوشش آصف فیضی، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م.
(۳۹) عبدالحی کتانی، فهرس الفهارس و الاثبات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
(۴۰) ابوبکر کلابادی، التعرف لمذهب اهل التصوف، به کوشش عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی مسرور، بیروت، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
(۴۱) کوپریلی، خطی.
(۴۲) محمد ماتریدی، التوحید، به کوشش فتحالله خلیف، بیروت، ۱۹۸۶م.
(۴۳) محمد ماتریدی، عقیده، ضمن شرح السیف المشهور از سبکی، به کوشش مصطفی صائم یپرم، استانبول، ۱۹۸۹م.
(۴۴) مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ج۵، ۱۹۲۵م، ج۱۷، ۱۹۴۲م.
(۴۵) مفتاح الکنوز الخفیه، پتنه، ۱۹۲۲م.
(۴۶) محمد مقدسی، احسن التقاسیم، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۷م.
(۴۷) عمر نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش نظر محمد فاریابی، ریاض، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۱م.
(۴۸) عبدالله واعظ بلخی، فضائل بلخی، ترجمه کهن فارسی، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۴۹) علی هجویری، کف المحجوب، به کوشش والنتین ژوکوفسکی، سن پترزبورگ، ۱۹۲۶م.
دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابولیث سمرقندی»، ج۶، ص۲۵۱۸.