ابولهب در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابولهب از اعلام مصرح
قرآن می باشد.
سوره مسد صریحاً در نفرین و زشت شماری او و همسرش نازل شد. در شأن نزول این سوره (با اختلافی اندک) آمده که چون
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پس از نزولِ «وَأَنذِر عَشِیرَتَکَ الأَقرَبِین»
دعوت از خویشاوندانش را آغاز کرد
یا برای دعوت عمومی بر فراز کوه صفا رفت
و پس از أخذ تأیید از مردم به راستگویی، پیام الهی را آشکار کرد، ابولهب از سر خشم به او گفت:تبّاً لک، ألهذا دعوتنا
دستت زیانکار باد برای همین ما را دعوت کردی؟»
خداوند در پاسخ به این سخن، سوره پیشین را فرو فرستاد:«تَبَّت یَدا اَبی لَهَب و تَبّ زیانکار باد دستان ابولهب و خود او هم زیانکار شد».
بخش اوّل در
لعن و نفرین او و بخش دیگر گزارشی غیبی است و چون تحقق آن قطعی است، به صیغه ماضی آمده است،
بنابراین، قول به اینکه وجود فعل ماضی، دلیل بر نزول سوره پس از
مرگ ابولهب است،
چندان مدلّل نمینماید، بههر حال، مراد
آیه این است:عمل ابولهب که از دست بر میآید، سودی برای او نداشته،
خودش نیز با افتادن در
آتش زیانکار شد.
زمخشری مراد از تباب را نابودی دانسته و بر آن است که روزی ابولهب
سنگی برداشت تا به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بزند، امّا نتوانست و آیه اشاره بهآن است.
در زیانکاری دستان او، آرای دیگری نیز وجود دارد.
«ما اَغنی عَنهُ مالُهُ و ما کَسَب مالش و دستاوردش بهکارش نیامد»، به این معنا که اندوختهها و داراییهایش، وی را از
عذاب جهنّم حفظ نخواهند کرد
یا اینکه سرمایهها و آنچه از منافع چارپایان به او رسیده و بهدست آورده، برای او سودی ندارد.
برخی گفتهاند:مراد آن است که مال او و فرزندانش، بینیازش نمیکنند
و
عذاب الهی را از او دور نمیسازند.
میبدی، این آیه را در پاسخ آن سخن ابولهب میداند که گفته بود:اگر آنچه پسر برادرم میگوید،
حق باشد، من همه اموالم را برای جانم
فدیه میدهم.
«سَیَصلی نارًا ذاتَ لَهَب، زود است که به آتشی شعله ور در آید.» او به آتش شدیدی در خواهد آمد که شعلههای آن، گرداگرد او را فرا میگیرد. طبرسی این
آیه را دلیل بر
صدق گفتار
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میداند که از مرگ ابولهب در حال
کفر خبر میدهد.
آلوسی، سین در «سَیَصلی» را برای تأکید در
وعید و حتمیّت آن و تنوین در «نارًا» را نشان بزرگی آتش میداند
و نکره آمدن «لَهَب» نیز برای بیان هیبت و ترسانگیزی آن است.
«وامرَاَتُهُ حَمّالَةَ الحَطَب
فی جیدِها حَبلٌ مِن مَسَد، و زنش هیزمکش (و آتش افروز معرکه) است و
ریسمان از لیف خرما برگردن دارد.» این آیه، فرجام شوم و ناگوار همسر ابولهب را که در آزار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با شوهرش همدست بود، بیان میدارد. گفتهاند:امجمیل، شبانگاه خار و خاشاک بر سر راه رسول خدا میریخت تا او را بیازارد
و آیه به آن اشاره دارد. برخی معتقدند:مراد آن است که او بین مردم به
سخن چینی میپرداخت تا آتش دشمنی برانگیزد، درحالیکه در گردنش ریسمانی از لیف خرما بود و آیه نیز برای
تحقیر او، وی را با چنین تصویری ارائه کردهاست.
شاید آیه بیان حال او در
جهنّم باشد، به این معنا که در پشت او هیمهای از
چوب جهنّم و در گردنش زنجیری از آتش است و وبال کار خویش را به گردن میکشد.
از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل است که هرکس
سوره تبّت را
قرائت کند، امیدوارم که خداوند او و ابولهب را در یک خانه جمع نکند.
فخر رازی در این سوره، از سه خبر غیبی سخن بهمیان میآورد:
نابودی و زیانکاری ابولهب،
بهره نبردن او از مال و فرزند،
اهل آتش بودن او.
این سوره گذشته از آنچه بیان شد، از دیرباز مورد گفت و گوهای تفسیری فراوانی واقع شدهاست، بهویژه از این جهت که چرا خداوند، برخلاف
سوره کافرون ،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را به گفتن و نفرین کردن، مأمور نکرده و خود به
دفاع از حضرت برخاسته است؟ و اینکه آیا این سوره، زمینه ایمان آوردن ابولهب را
مسدود نمیکند و او را در
کفرش مجبور نمیسازد؟
... در پاسخ به سؤال دوم برخی از مفسران گفتهاند:تعلق قضای حتمی الهی به افعال اختیاری انسان، باعث بطلان اختیار نمیشود، چون فرض این است که فعل و
اراده الهی به
فعل اختیاری انسان تعلق گرفته و اگر فعل انسان به اختیار خود او صادر نشود باعث میشود اراده خداوند از مرادش تخلف پیدا کند و این محال است
به عبارت دیگر، خداوند میداند که هر کس با استفاده از اختیار و آزادیاش چه کاری را انجام میدهد، مثلاً در آیات مورد بحث خداوند از آغاز میدانسته که ابولهب و همسرش با میل و اراده خود هرگز ایمان نمیآورند نه با اجبار و الزام. به تعبیر دیگر عنصر
آزادی اراده و اختیار نیز جزء معلوم خداوند بوده، او میدانسته است که بندگان با صفات اختیار و با اراده خویش چه عملی را انجام میدهند، بنابراین، چنین علمی و خبر دادن از چنان آیندهای تأکیدی است بر مسأله اختیار، نه دلیلی بر اجبار.
بههر حال، نزول این
سوره ، به دیگران نشان داد که نزد خدا و درین
امور دین ، هرگز به
خویشاوندی توجه نمیشود،
افزون بر این، مفسران در ذیل
آیاتی چند، از ابولهب سخن بهمیان آوردهاند:
در ذیل آیات ۹۴ ۹۵
سوره حجر آوردهاند:ابولهب یکی از مسخرهکنندگان بود که خداوند
وعده داد تا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را از شرّ آنان کفایت کند
:«فَاصدَع بِما تُؤمَرُ واَعرِض عَنِ المُشرِکین اِنّا کَفَینکَ المُستَهزِءین، پس آنچه را دستور یافتهای آشکار کن و از مشرکان روی بگردان. ما تو را از (شرّ)ریشخندکنندگان کفایت (و حمایت) میکنیم.»
عطا، مراد از «شانِئَک» در آیه۳
سوره کوثر را ابولهب دانسته است، هرچند دیگر مفسران، مراد از آن را عاص بن وائل میدانند.
گفتهاند:مراد از «اَفَمَن حَقَّ عَلَیهِ کَلِمَةُ العَذاب»
ابولهب و پسرش عتبه است،
امّا با توجه به
مسلمان شدن عتبه در
فتح مکه و نیز پایداریش در
جنگ حنین ، چنین تطبیقی، منطقی به نظر نمیرسد، گرچه در مورد ابولهب میتواند
صادق باشد.
«اَفَمَن شَرَحَ الله صَدرَهُ لِلاِسلمِ فَهُوَ عَلی نُور مِن رَبِّهِ فَوَیلٌ لِلقسیَةِ قُلوبُهُم مِن ذِکرِ الله اولئِکَ
فی ضَلل مُبِین، آیا کسی که خداوند دلش را به
اسلام گشاده داشته است و از سوی پروردگارش از نوری (هدایت) برخوردار است، (همانند سخت دلان است)، پس وای بر آنان که از ترک یاد الهی، سختدل هستند، ایناناند که در گمراهی آشکارند.»
واحدی بر آن است که
آیه درباره
حمزه ،
علی ، و ابولهب و فرزندانش نازل شده. علی (علیهالسلام) و حمزه کسانیاند که خداوند سینهشان را گشاده است و ابولهب و فرزندانش کسانیاند که قلوبشان از
ذکر خدا قاسی و سختاست.
«وقالوا ما لَنا لانَری رِجالاً کُنّا نَعُدُّهُم مِنَ الاَشرار، و (در دوزخ) گویند ما را چه شده است که مردانی را که از بدکرداران شمردیمشان، (دراینجا) نمیبینیم؟»
گفتهاند:مراد از ضمیر فاعلی در «قالوا» ابولهب،
ابوجهل و امثال آنان از بزرگان قریشاند.
سهیلی مراد از «یاَیُّهَا الکفِرون»
را ابولهب دانسته است.
ابنشهر آشوب از ابنعباس آورده که روزی ولیدبنمغیره از
ترس گسترش
اسلام در بین افراد خارج مکّه، از قریش خواست تا راهی برای جلوگیری آن بیابند. هرکس پیشنهادی داد. ابولهب گفت:میگویم او شاعر است. در پاسخ او، آیه «وما هُوَ بِقَولِ شاعِر»
نازل شد و
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را از شاعر بودن مبرّا دانست.
اسباب النزول، واحدی؛ الاصابة
فی تمییز الصحابه؛ اعلام القرآن؛ اعلام النبوه؛ الاغانی؛ انساب الاشراف؛ انوارالتنزیل و اسرار التاویل، بیضاوی؛ البحر المحیط
فی التفسیر؛ البدء و التاریخ؛ البدایة و النهایه؛ البرهان
فی تفسیرالقرآن؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ الخمیس؛ تاریخ الیعقوبی؛ التحفة اللطیفة
فی تاریخ المدینه؛ التعریف و الاعلام؛ تفسیرالبصایر؛ تفسیر غرائبالقرآن؛ تفسیرالقرآن العظیم، ابنکثیر؛ تفسیر القمی؛ التفسیرالکبیر؛ تفسیر نمونه؛ جامعالبیان عن تأویل آی القرآن؛ الخصائص الکبری او کفایة الطالب اللبیب
فی خصائص الحبیب؛
الدرر فی اختصار المغازی والسیر؛ رجال أنزل الله فیهم قرآناً؛ رحلة ابنبطوطه؛ رحلة ابنجبیر؛ روحالمعانی
فی تفسیر القرآنالعظیم؛ روضالجنان و روحالجنان؛ زادالمعاد؛ السیرة الحلبیه؛ السیرة النبویه، ابنهشام؛ السیرة النبویه، زینی دحلان؛
السیر والمغازی؛ الصحیح من
سیرة النبی الاعظم؛ الطبقات الکبری؛ غرر التبیان
فی من لم یسم
فی القرآن؛ الکامل
فی التاریخ؛ الکشاف؛ کشفالاسرار و عدة الابرار؛ مجمعالبیان
فی تفسیر القرآن؛ المعارف؛ معجم الصحابه؛
المغازی؛ مفحمات الاقران
فی مبهمات القرآن؛ مناقب آلابیطالب؛ المنتظم
فی تاریخ الملوک والامم؛ المیزان
فی تفسیر القرآن.
دائرة المعارف قرآن کریم، مقاله «ابولهب بن عبدالمطلب».