ابوعبیده پس از پیامبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوعبیده یکی از صحابه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود.
ابوعبیده در وقایع سیاسی اجتماعیِ پس از پیامبر نقشی برجسته داشت. او یکی از سه تن سازنده
جریان سقیفه و کسی بود که به احتمال بسیار، پیش از درگذشت رسول خدا، برنامههایی را در جلسات مخفی، برای
خلافت طراحی کرده بود.
وی پس از تجمع انصار در سقیفه، به اتفاق ابوبکر و عمر به آنجا رفت و برای خاموش کردن انصارِ مدعیِ امارت، به آنان گفت:شما نخستین یاریگر
اسلام بودید، مبادا نخستین کسانی باشید که آن را دگرگون میکنند!
پس از فراهم شدن زمینه، وی یکی از دو نامزد خلافت ازطرف ابوبکر بود که دربارهاش گفت:من به یکی از دو دوستم ابوعبیده و عمر راضیام
و برای توجیه پیشنهاد خود، سخنی را به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نسبت داد که:برای هر امتی امینی است و امین این امت ابوعبیده جراح است،
البته آن دو، پیشنهادِ ابوبکر را نپذیرفته، برای
بیعت با او پیش آمدند. بنا به نقل
یعقوبی ، ابوعبیده نخستین کسی است که با ابوبکر بیعت کرد
و وقتی عدهای چون عباس حاضر به بیعت نشدند و به
علی (علیهالسلام) پیوستند، در نظر خواهیِ ابوبکر، ابوعبیده
تطمیع عباس را به وی پیشنهاد کرد تا بدین طریق از
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) جدا شود.
وی در اخذ بیعت اجباری از مردم و آرام کردن
بحران پیشآمده نیز نقش آشکاری داشت
و برای توجیه عمل ابوبکر که خود را بر علی (علیهالسلام) مقدم میدانست، صحتِ روایت مجعولی از پیامبر را که اجتماعِ نبوت و خلافت در بنی هاشم سزا نیست، تأیید کرد
و در پی هموارسازی زمینه خلافت ابوبکر، با امام علی به گفتوگو نشست و عامل اساسی در رویگردانی مردم را از وی، جوانی علی و
کینه عرب نسبت به او یادکرد، امّا وعده داد که در آینده، همگی با او بیعت خواهند کرد.
عیاشی در تفسیر خود، نقش او را در مواجهه با علی (علیهالسلام) به این نرمی نمیداند، بلکه وی را از کسانی میشمرد که در هجوم به در خانه
فاطمه (علیهاالسلام) و اعمال فشار و ستم بر آن حضرت و نیز بیرون کشیدن علی (علیهالسلام) از خانه جهت
اخذ بیعت ، نقش داشته است.
تلاشهای بسیارِ ابوعبیده برای تثبیت
خلافت ، وی را در دیدگان خلیفه، چنان بزرگ کرد که عزیزترین شخص در دستگاه خلافت بهشمار آمد و حتی بر عُمَر نیز رجحان یافت.
ابوعبیده گویا در گردآوری
قرآن در
زمان خلیفه اوّل نقش داشت.
وی در ابتدای خلافتِ ابوبکر، ازطرف او به سرپرستی و اداره
بیتالمال منصوب
و در
سال سیزدهم به
شام اعزام شد و امارت آنجا را به اتفاق
یزیدبنابوسفیان ، به عهده گرفت.
ابوبکر هنگام اعزام ابوعبیده به شام گفت:دوست دارم بدانی که چه ارج و جایگاهی نزد من داری! سوگند به آنکه جانم در دست اوست، در روی زمین، مردی از مهاجران و غیر آن نیست که بتواند با تو و این (عمر) برابری کند!
در اینکه ابوعبیده تا چه اندازه در گشودن سرزمینهای شام نقش داشته، روایات، گوناگون است،
امّا هرچه بود، عمر نیز او را بر آنجا گمارد،
هرچند نمیتوان فقط او را امیر آن دیار دانست.
ابوعبیده در سال ۱۸ هجری در دیار شام به طاعون عمواس مبتلا شد و در ۵۸ سالگی درگذشت و معاذبنجبل بر او
نماز خواند.
از او کسی باقی نماند.
از عمر نقل شده که اگرابوعبیده زنده بود، او را خلیفه قرار میدادم و با هیچکس مشورت نمیکردم
و نیز آرزو میکرد که بهاندازه گنجایش یک اتاق، افرادی چون او میداشت.
اهلسنت در کتابهای خود برای ابوعبیده بابی گشوده و فضایلی را بدو نسبت داده و وی را یکی از عشره مبشّره و امین امت دانستهاند،
اما در نگاه شیعی، چنین فضایلی برای او ثابت نیست، چنانکه در نفحات الازهار طرق روایت اخیر، ازنظر
تاریخی و رجالی بررسی و صحّت آن رد شدهاست.
در حالات ابوعبیده آمده است که روزی میگریست. سبب آن را پرسیدند، گفت:روزی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برای ما از فتحهای آینده میگفت تا سخن به
فتح شام رسید و گفت:ای ابوعبیده! چیزی تو را از
خدا غافل نکند، پس بدان که سه خدمتگزار و سه مرکب کافی است... حال من به خانهام مینگرم که از بردگان آکنده و به اصطبلم نگاه میکنم که پر از چارپایان است، بنابراین چگونه پس از این، رسول خدا را ملاقات کنم، درحالیکه از ما عهد گرفته بود محبوبترین و نزدیکترینتان به من، کسی است که مرا بهگونهایملاقات کند که در آن وضع از من جدا شده است؟
ابوعبیده از
راویان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود و افرادی چون
جابربنعبدالله ، سمرة بنجندب و دیگران از او روایت کردهاند.
نظر به حوادث سیاسی پس از پیامبر و نقشآفرینی ابوعبیده در شکلگیری خلافت، میتوان به آنچه در باب فضایل او آمده، به دیده تردید نگریست، بهویژه که بیشترین آنها از زبان دو خلیفه نخستاست.
دائرة المعارف قرآن کریم، مقاله «ابو عبیده جرّاح».