• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوزمعه انصاری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اسودبن‌مطّلب (عبدالمطّلب)
[۱] مروج الذهب، ج‌۲، ص‌۲۹۵.
بناسد بن‌عبدالعزّی از تیره بنی‌اسد از مشرکان مکه می‌باشد.



وی از بزرگان قریش
[۵] مروج الذهب، ج‌۲، ص‌۲۹۵.
و از کسانی است که در واقعه نصب حجرالاسود، یکی از چهارگوشه ردای محمد امین را گرفت تا سنگِ نهاده در آن را بر جای خود بگذارند،
[۶] یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۹ - ۲۰.
از هم‌نشینی و مصاحبت همیشگی او با سران کهن‌سال مشرک مکّه، چون ولیدبن مغیره، عاص‌بنوائل و اسودبن‌عبدیغوث که در بیش‌تر قضایای صدر اسلام باهم هستند،
[۷] قمی، ج۱، ص۴۰۹.
می‌توان حدس زد که سالیانی پیش از عام‌الفیل زاده شده است.


وضعیّت ابوزمعه پس از بعثت نیز چندان روشن نیست، تاریخ از دشمنی عمیق او با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و اسلام حکایت دارد، نمونه‌ای از آن، ریشخند بر پیامبر در نماز بود
[۱۰] روح المعانی، مج۸‌، ج‌۱۴، ص‌۱۲۷.
که نفرین حضرت را در پی داشت،
[۱۱] سیره ابن هشام، ج‌۲، ص‌۴۰۹.
مورّخان، علّتِ نابینایی
[۱۲] جامع‌البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۹۵.
و مرگ فجیع او را (افراط در نوشیدن و ترکیدن) ناشی از نفرین پیامبر می‌دانند، ابوزمعه برای بازداری پیامبر از ابلاغ رسالت، نقشی فعّال داشته است
[۱۴] تاریخ طبری، ج۱، ص۵۴۳.
وهنگام تقاضای سران مشرک از حضرت برای مصالحه و پرستش خدایان یکدیگر، او نیز در بینشان بود، در پی بهانه‌جویی‌های مشرکان برای جلوگیری از هدایت‌گری پیامبر، ابوزمعه از کسانی بود که می‌خواستند، برای اثبات صدق گفته‌های خویش، ماه را دو نیم کند تا بدو ایمان آورند؛ گرچه با ظهور معجزه، هم‌چنان بر شرک خویش استوار ماندند، ابوزمعه در توطئه دارالندوه که برای قتل پیامبر تصمیم گرفته شد نیز حضور داشت.
[۱۸] تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۵۶۶‌.



از زندگی وی پس از هجرت پیامبر، فقط از مشورت صفوان‌بن امیّه با او در ارسال کاروان تجاری از بیراهه به شام
[۱۹] المغازی، ج‌۱، ص‌۱۹۷- ۱۹۸.
و نیز پافشاری‌اش بر گریستن ابوزمعه در عزای سه فرزندش زمعه، عقیل و حارث که در بدر کشته‌شدند، آگاهی داریم،
[۲۰] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۴۱.
درباره زمان مرگ ابوزمعه، در جامع‌البیان
[۲۱] جامع‌البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۹۶.
آمده که همه مسخره‌کنندگان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) پیش از بدر، از بین رفتند که او را نیز شامل می‌شود؛ ولی صدوق مرگ وی را پس از بدر ذکر می‌کند که با دیگر داده‌های تاریخ سازگارتر است.
[۲۳] المغازی، ج‌۱، ص‌۱۲۲ .
[۲۴] المغازی، ج‌۱، ص‌۱۲۹.
[۲۵] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۴۱.



مفسّران در ذیل چند آیه از ابوزمعه نام برده‌اند:

۴.۱ - آیه اول

ابن‌عبّاس مقصود از انسان در آیات «والعَصرِ • إنّ الإنسنَ لَفِی خُسر» را گروهی از مشرکان، از جمله اسودبن‌عبدالمطّلب دانسته‌است.
[۲۷] قرطبی، ج‌۲، ص‌۱۲۳.


۴.۲ - آیه دوم

برخی معتقدند: سوره کافرون آن‌گاه نازل شد که گروهی از سران مشرک مکّه از جمله ابوزمعه، هنگام طواف پیامبر، به او نزدیک شده، از او خواستند تا خدایان یکدیگر را بپرستند: «قل یأیُّها الکفِرونَ • لا أعبُدُ ما تَعبدونَ • وَلا أنتم عبِدونَ ما أعبُدُ • وَ لا أنا عابِدٌ ما عَبَدتُّم • وَ لا أنتم عبدونَ ما أعبُدُ • لَکُم دینُکم وَلِیَ دینِ.»)

۴.۳ - آیه سوم

ابن‌کثیر و سیوطی، درذیل‌آیات۱و۲ سوره قمر /۵۴ (اقتَربَتِ السّاعَةُ وَ انشَقَّ القَمرُ • وَ إن یَرَوا ءَایةً‌یُعرِضوا و یقولوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ = قیامت نزدیک و ماه دو پاره شد و اگر معجزه‌ای ببینند، روی برتابند و گویند جادویی دنباله‌دار است) نقل کرده‌اند که مشرکان، از جمله ابوزمعه از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) خواستندکه ماه را بشکافد؛ سپس به وی تهمت ساحری زدند.

۴.۴ - آیه چهارم

«وانطَلَق المَلأُ مِنهم أنِ امشُوا وَاصبِروا علی ءَالهَتِکم إنّ هذا لَشیءٌ یُرادُ • ما سَمِعنا بِهذا فِی‌المِلّةِ الأخِرةِ إن هذا إلاّ اختِلقٌ = و بزرگان آنان به راه خود رفتند (و گفتند) که بروید و بر ( عبادت ) خدایان خود شکیبایی پیشه کنید؛ چرا که این امر مطلوب است، ما چنین چیزی در آیین اخیر نشنیده‌ایم، این (ادّعا) جز دروغ‌بافی نیست،» جامع‌البیان، در ذیل آیات پیشین نقل می‌کند که ابوزمعه و دیگر مشرکان، نزد ابوطالب از پیامبر شکایت کردند و از وی خواستند حضرت را از انکار خدایانشان باز دارد؛ امّا پیامبر، هم‌چنان بر شعار لا اله الا الله اصرار ورزید، آنان با شگفتی و خشم گفتند:«به‌خدا سوگند ! تو و خدایت را که به چنین چیزی فرمان داده، ناسزا خواهیم گفت».
[۳۵] جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۵۲.


۴.۵ - آیه پنجم

سیوطی در ذیل آیه ۷ و ۸ سوره فرقان / ۲۵ (و‌قالوا مالِ هذا الرَّسولِ یأکلُ الطَّعامَ وَ یَمشی فِی الأسواقِ لَولا أُنزِلَ إلَیهِ مَلَکٌ فَیَکونَ مَعه نَذِیراً... = و گفتند:این پیامبر را چه شده که غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟ چرا فرشته‌ای با او فرستاده نشده که همراه او هشداردهنده باشد؟) آورده است که وقتی مشرکان، از جمله ابوزمعه با پیامبر گفتوگو کردند تا شاید با پیشنهادهای تطمیعی خویش او را باز دارند، امّا موفق نشدند، خواستند از خدایش بخواهد که فرشته‌ای بفرستد تا او را تصدیق کند و در بهشت، قصرهایی از طلا و نقره برایش بسازد تا مانند دیگران در بازار به دنبال معاش نباشد.

۴.۶ - آیه ششم

طبری و طبرسی در ذیل آیات ۹۰ تا ۹۳ سوره اسراء /۱۷ آورده‌اند که مشرکان، از جمله ابوزمعه، انجام دادن کارهای نامعقولی را از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌خواستند:
[۳۹] جامع‌البیان، مج۹، ج۱۵، ص۲۰۵-۲۰۶. ‌
[۴۰] مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۶۷۸.
«و‌قالوا لَن نُؤمِنَ لَکَ حتّی تَفجُرَ لنا مِن الأرضِ یَنبوعاً • أو تَکونَ لَک جَنّةٌ مِن نَخیل و عِنَب فتُفَجِّر الأنهرَ خِللَها تَفجیراً • أو تُسقِط السَّماءَ کَما زَعَمتَ عَلینا کِسَفاً أو تَأتِی بِاللّهِ و المَلئِکةِ قَبیلاً • أو یَکونَ لَک بیتٌ مِن زُخرُف أو تَرقی فی السَّماءِ و لن‌نُؤمِنَ لِرُقیِّکَ حتّی تُنَزِّلَ عَلینا کِتباً نَقرؤه قُل سُبحانَ ربّی هَل کُنتُ إلاّ بَشراً رَسولاً = و گفتند هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم، مگر آن‌که برای ما از زمین چشمه‌ای بجوشانی یا باغی از خرما و انگور داشته‌باشی و لابه‌لای (درختان) آن، جویباران جاری سازی، یا پاره‌های آسمان را چنان‌که گمان داری، بر (سر) ما بیندازی یا خدا وفرشتگان را نزد ماآوری، یا تو را خانه‌ای از زر و زیور باشد، یا به آسمان برشوی، و‌بالا رفتنت را باور نخواهیم کرد، مگر نوشته‌ای برای ما فرودآوری که بخوانیمش، بگو پروردگارم پاک و منزّه است، آیا من جز بشری پیام آورم؟»

۴.۷ - آیه هفتم

قمی در ذیل آیات ۹۴ و ۹۵ سوره حجر /۱۵ فاصدَع بِما تُؤمَر و أعرِض عَن المُشرِکینَ • إنّا کَفَینک المُستَهزِءینَ = آن‌چه را فرمان یافته‌ای آشکار کن و از مشرکان روی بگردان؛ ما (شرّ) ریشخندکنندگان را از تو باز می‌داریم)، ابوزمعه را یکی از استهزا کنندگان می‌شمارد که خداوند، شرّ آنان را از پیامبرش بازداشت.
[۴۲] جامع‌البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۹۵.
[۴۳] قمی، ج‌۱، ص‌۴۰۹.



(۱) بحارالانوار.
(۲) البداية والنهايه.
(۳)تاريخ الامم والملوك، طبرى.
(۴)تاريخ اليعقوبى.
(۵) التبيان فى تفسير القرآن.
(۶) تفسيرالعيّاشى. تفسير القمى.
(۷) جامع البيان عن تأويل آى‌القرآن.
(۸) الجامع لأحكام‌القرآن، قرطبى.
(۹) الدرالمنثور فى‌التفسير بالمأثور.
(۱۰) روح‌المعانى فى‌تفسيرالقرآن العظيم.
(۱۱) السيرة النبويّه، ابن‌هشام.
(۱۲) الكافى.
(۱۳) كتاب الخصال.
(۱۴) مجمع‌البيان فى‌تفسيرالقرآن.
(۱۵) مروج‌الذهب.
(۱۶) المغازى.


۱. مروج الذهب، ج‌۲، ص‌۲۹۵.
۲. سیره ابن‌هشام، ج‌۱، ص‌۳۶۲.    
۳. بحارالانوار، ج‌۱۵، ص‌۳۳۸.    
۴. الکافی، ج‌۴، ص‌۲۱۸.    
۵. مروج الذهب، ج‌۲، ص‌۲۹۵.
۶. یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۹ - ۲۰.
۷. قمی، ج۱، ص۴۰۹.
۸. التبیان، ج۱۰، ص۰ ۴۲.    
۹. عیّاشی، ج‌۲، ص‌۲۵۲.    
۱۰. روح المعانی، مج۸‌، ج‌۱۴، ص‌۱۲۷.
۱۱. سیره ابن هشام، ج‌۲، ص‌۴۰۹.
۱۲. جامع‌البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۹۵.
۱۳. الخصال، ج۱، ص‌۲۸۰.    
۱۴. تاریخ طبری، ج۱، ص۵۴۳.
۱۵. سیره ابن هشام، ج‌۱، ص‌۳۶۲.    
۱۶. الدرّالمنثور، ج‌۷، ص‌۶۷۱ - ۶۷۲     .‌
۱۷. البدایة و النهایه، ج‌۳، ص‌۹۶.    
۱۸. تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۵۶۶‌.
۱۹. المغازی، ج‌۱، ص‌۱۹۷- ۱۹۸.
۲۰. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۴۱.
۲۱. جامع‌البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۹۶.
۲۲. الخصال، ج‌۱، ص‌۲۸۰.    
۲۳. المغازی، ج‌۱، ص‌۱۲۲ .
۲۴. المغازی، ج‌۱، ص‌۱۲۹.
۲۵. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۴۱.
۲۶. عصر/سوره۱۰۳، آیه۱‌- ۲.    
۲۷. قرطبی، ج‌۲، ص‌۱۲۳.
۲۸. التبیان، ج‌۱۰، ص‌۴۲۰    
۲۹. سیره ابن‌هشام، ج‌۱، ص‌۳۶۲.    
۳۰. کافرون/سوره۱۰۹، آیه۱‌۶.    
۳۱. قمر/سوره۵۴، آیه۱-۲.    
۳۲. البدایة و النهایه، ج‌۳، ص‌۹۶.    
۳۳. الدّرالمنثور، ج‌۷، ص‌۶۷۱ - ۶۷۲.    
۳۴. ص/سوره۳۸، آیه۶‌-۷.    
۳۵. جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۱۵۲.
۳۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۷-۸.    
۳۷. الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۲۳۶ -۲۳۷.    
۳۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۹۰.    
۳۹. جامع‌البیان، مج۹، ج۱۵، ص۲۰۵-۲۰۶. ‌
۴۰. مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۶۷۸.
۴۱. حجر/سوره۱۵، آیه۹۴-۹۵.    
۴۲. جامع‌البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۹۵.
۴۳. قمی، ج‌۱، ص‌۴۰۹.



دایرة المعارف قرآن کریم مقاله ابوزمعه اسدی    




جعبه ابزار