• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوبکر بن ابی قحافه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





اَبوبَکْر بن ابی قحافه با نام عبدالله بن عثمان (د ۲۲ جمادی الآخر ۱۳ق/۲۳ اوت ۶۳۴م)، ملقب به ابوبکر و ابوبکر صدیق، صحابی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خلیفه اول بعد از ایشان و یکی از عشره مبشره نزد اهل‌سنت است. او پس از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در سال یازدهم هجری علی‌رغم وصیت ایشان درباره خلافت امام علی (علیه‌السلام)، توسط جمعی که بلافاصله پس از وفات پیامبر در سقیفه بنی ساعده گرد آمده بودند و به بحث و نزاع بر سر جانشینی آن حضرت می‌پرداختند، به عنوان خلیفه تعیین شد؛ هرچند شیعیان به امامت و خلافت امام علی (علیه‌السلام) بعد از پیامبر معتقدند.
بنا بر نقل منابع او از نخستین اسلام آوردندگان در سال‌های نخست ظهور اسلام بود و در زمان هجرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مکه به مدینه پیامبر را همراهی کرده و در کنار آن حضرت در غار ثور پنهان شد. وی دو سال و چند ماه خلافت کرد و در دوران خلافتش رویدادهای بحث برانگیری رخ داد؛ از جمله گرفتن فدک از حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)، جنگ‌های رده، فرستادن لشکر اسامة بن زید به سوی رومیان و آغاز فتوحات بود. ابوبکر سرانجام در ۶۳ سالگی در ۲۲ جمادی الثانی سال سیزدهم هجری در مدینه درگذشت و کنار قبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دفن شد.

فهرست مندرجات

۱ - معرفی
       ۱.۱ - پدر و مادر
       ۱.۲ - ولادت
       ۱.۳ - کنیه
       ۱.۴ - نام
       ۱.۵ - القاب
۲ - پیش از اسلام
۳ - زمان اسلام آوردن
       ۳.۱ - اختلاف بین مسلمانان
       ۳.۲ - نخستین مسلمان بودن امام علی
       ۳.۳ - نخستین مسلمان بودن ابوبکر
       ۳.۴ - جمع‌بندی بین روایات
       ۳.۵ - اسلام آورندگان پس از ابوبکر
۴ - دوران حضور در مکه
۵ - ماجرای غار ثور
       ۵.۱ - اقوال در چگونگی همراهی
       ۵.۲ - اقوال در تفسیر آیات
       ۵.۳ - تحلیل اهل سنت از مصاحبت
       ۵.۴ - خروج از غار
۶ - دوران حضور در مدینه
       ۶.۱ - برادری با عمر
       ۶.۲ - شرکت در غزوات
       ۶.۳ - ماجرای غزوه بدر
       ۶.۴ - ابلاغ سوره برائت
       ۶.۵ - عدم شرکت در سپاه اسامه
       ۶.۶ - امامت جماعت به جای پیامبر
              ۶.۶.۱ - اخبار
              ۶.۶.۲ - مناقشه شیعه
              ۶.۶.۳ - قراین مؤید نظر شیعه
              ۶.۶.۴ - نتیجه‌گیری شیعه
۷ - شخصیت و شیوه زندگی
       ۷.۱ - سیما
       ۷.۲ - اخلاق و رفتار
              ۷.۲.۱ - موافقان خوش‌اخلاقی
              ۷.۲.۲ - مخالفان خوش‌اخلاقی
       ۷.۳ - نقد فضائل ادعا شده
۸ - زندگی
       ۸.۱ - محل زندگی
       ۸.۲ - مقدار حقوق
۹ - همسران
       ۹.۱ - ام رومان بنت عامر
       ۹.۲ - قتیله بنت عبدالعزی
       ۹.۳ - اسماء بنت عمیس
       ۹.۴ - حبیبه خزرجی
       ۹.۵ - علل دو ازدواج اخیر
۱۰ - مرگ
       ۱۰.۱ - علت مرگ
       ۱۰.۲ - محل دفن
۱۱ - وصایا
۱۲ - مقالات مرتبط
۱۳ - فهرست منابع
۱۴ - پانویس
۱۵ - منبع


اَبوبَکْر، عبدالله بن عثمان بن عامر بن عمرو کعب بن سعد بن تَیْم بن مُرّه از اصحاب پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود.

۱.۱ - پدر و مادر

پدر ابوبکر ابوقحافه عثمان (د ۱۴ق/۶۳۵م) و مادرش امّ الخیر سَلْمی بنت صخر بن عمرو بن کعب، هر دو از بنی تیم بودند و از طریق مرّه، نیای پنجمشان، با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نسبت داشتند.
اخباری در دست است که حکایت از مسلمان شدن ابوقحافه در روز فتح مکه دارد، ولی راویان این اخبار ــ که غالباً بیان‌گر جایگاه بلند ابوبکر نزد پیامبر نیز هست ــ از سوی محدثان اهل سنت مورد نقد قرار گرفته‌اند.
[۶] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۱، ص۲۲۸، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۷] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۱۸، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۸] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۵۵، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۹] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۸۶، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۱۰] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۵۸، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۱۱] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۱۲۵، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۱۲] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۲۱۴، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۱۳] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۳۴۵، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۱۴] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۲۲۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۱ق.
[۱۵] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۴۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۱ق.

در باب اسلام آوردن‌ ام الخیر هم اخباری از همان دست روایت شده است که اطمینان‌آور نیست.
[۱۹] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۱، ص۳۱۵، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۲۰] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۱۸۰، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۲۱] ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۲۶۵، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۲۲] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۴، ص۱۱۲.
[۲۳] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۶، ص۲۰۹.


۱.۲ - ولادت

ابوبکر بنابر برخی از روایات
[۲۵] حارثی، سالم بن احمد، العقود الفضیه، ج۱، ص۹، عمان، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
و قرائن (مدت عمر و تاریخ وفات وی) دو سال و چند ماه پس از عام الفیل (احتمالاً در ۵۷۳م) در مکه زاده شد.

۱.۳ - کنیه

بول دربارۀ کنیۀ «ابوبکر» نوشته است که نمی‌توان چیزی راجع به وجه انتساب این کنیه بدو در منابع یافت.
البته در منابع از زبان برخی از مرتدان ابیاتی در قدح ابوبکر نقل شده که در یک بیت از آن‌ها «بکر» به عنوان نام پسر ابوبکر آمده است، ولی از آن‌جا که در هیچ‌یک از منابعی که به معرفی فرزندان ابوبکر پرداخته‌اند، نام یکی از پسران ابوبکر بوده، به هر حال، وجه انتساب هرچه باشد، مخالفان او، مثلاً ابوسفیان، ابوبکر (بکر = شتر جوان) را از باب استهزا به ابوفصیل (فصیل = بچه شتر باز گرفته از شیر مادر) بدل کرده‌اند.

۱.۴ - نام

نامش در جاهلیت عبدالکعبه بود و پس از اسلام، پیامبر وی را عبدالله خواند،
[۳۳] سقا، مصطفی، تعلیقات بر السیره النبویه، ج۱، ص۲۶۶.
ولی بنابر روایتی ضعیف در اسد الغابه، خاندانش وی را عبدالله نامیده‌اند.

۱.۵ - القاب

در برخی از روایات نام او عتیق نیز آمده، اما بیش‌تر روایات، عتیق را از القاب وی دانسته و نوشته‌اند که پیامبر او را به سبب زیبایی چهره‌اش ملقب به عتیق ساخت و بنابر روایتی از عایشه، پیامبر او را «عتیق الله من النار» خواند. وجوه دیگری نیز در تسمیۀ وی به عقیق نقل شده است.
دیگر لقب مشهور وی صدّیق است که بر پایۀ منابع اهل سنت در پی تصدیق بی‌چون و چرای خبر اسراء (معراج) بدو داده شده است و در روایتی غلوآمیز از مولای او هریره سخن از این است که جبرئیل در لیلة الاسراء، وی را صدّیق خوانده است.
برخی نیز گفته‌اند که وی از دورۀ جاهلی بدین لقب شهرت داشته، تا آن‌جا که لقب عتیق نیز در سایۀ آن قرار گرفته است.
[۴۷] دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ج۱، ص۲۶، بیروت، المکتبه المصریه.

هم‌چنین لقب «اَوّاه» به سبب رافت و غم‌خوارگی او و نیز لقب «صاحب رسول الله» به مناسبت مصاحبتش با پیامبر به وی داده شده است.
علمای شیعه نه تنها تعلق لقب صدّیق را به ابوبکر مردود می‌شمارند، بلکه با استناد بر منابع اهل سنت
[۵۹] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبكر، الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۰، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
این لقب و حتی لقب «فاروق» را از القاب علی (علیه‌السّلام) می‌دانند و عقیده دارند که این القاب بایست در همان روزگار نخستین تاریخ اسلام به ابوبکر نسبت داده شده باشد، زیرا علی (علیه‌السّلام) در هنگام خلافت و بر منبر بصره آن‌ها را از آن خویش دانسته است.


دربارۀ زندگانی و احوال ابوبکر، پیش از اسلام، اطلاعاتی در منابع آمده است که نمی‌توان همه را با اطمینان پذیرفت: وی از بزرگان و خردمندان قریش به شمار می‌آمده و در نسب‌دانی سرآمد دیگران بوده است.
ابن عبدربه نیز داستانی در باب نسب‌دانی او آورده است.
[۶۴] ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.

ابوبکر مردی نرم‌خوی و خوش معرفی شده که قریش او را دوست داشتند و در خرید و فروش و دیگر کارها با وی رایزنی می‌کردند.
بنابر برخی از روایات امور اَشناق، یعنی دیات، نیز بر عهدۀ او بوده است.
وی در این سمت می‌بایست دعاوی مربوط به خون را میان خاندان‌های قریش و میان قریش و دیگر قبایل با صلح، یا پرداخت دیه حل و فصل کند.
او دیات کشته شدگان را تعیین می‌کرد و قریش طبق نظر وی آن را می‌پرداخت.
بعید به نظر نمی‌رسد که انتساب این سمت از نوع افتخاراتی باشد که بعدها در پرتو قدرت و مقام بلندی که یافته، به وی نسبت داده‌اند.
وی از جوانی به بازرگانی (بزازی) اشتغال داشته
[۶۸] ابن رسته، احمد بن عمر، الاعلاق النفیسه، ج۷، ص۲۱۵، لیدن، ۱۸۹۱م.
و مردی توانگر با ۰۰۰‘۴۰ درهم‌ اندوختۀ نقد بوده است.
[۷۰] دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ج۱، ص۲۶، بیروت، المکتبه المصریه.

محققان اهل سنت نوشته‌اند که ابوبکر از جوانی از دوستان نزدیک پیامبر بوده و در یکی از سفرهای شام نیز آن حضرت را همراهی کرده است،
[۷۲] کازرونی، محمد ابن مسعود، نهایه المسؤول، ج۱، ص۲۱۵، ترجمۀ عبدالسلام بن علی ابرقوهی، به کوشش جعفر یاحقی، تهران، ۱۳۶۶ش.
اما بول روایت ابن حجر را در باب دوستی ابوبکر و پیامبر قابل اعتماد نمی‌داند.


در این‌که ابوبکر نخستین مرد مسلمان بوده یا امام علی (علیه‌السلام) بین مسلمانان اختلاف است.

۳.۱ - اختلاف بین مسلمانان

پس از بعثت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)؛ ظاهراً در این‌که ابوبکر از نخستین کسانی بوده که دعوت پیامبر را پذیرفته‌اند، اختلافی میان مسلمانان نباشد، اما در باب نخستین کس که پس از خدیجه (سلام‌الله‌علیها) اسلام آورده، گفت‌و‌گو بسیار است.

۳.۲ - نخستین مسلمان بودن امام علی

طبیعی‌تر و معقول‌تر این است که هم‌چنان‌که خدیجه (سلام‌الله‌علیها) به محض آگاهی از بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، دعوت او را پذیرفته است، دیگر نزدیکان هم‌دم او، یعنی علی (علیه‌السّلام) و زید بن حارثه، نیز که در آن ایام با پیامبر می‌زیسته‌اند، در همان روزهای نخستین به اسلام گرویده باشند. روایات بسیاری هم که در منابع اهل سنت آمده است، این نظر را تایید می‌کند.
بنابر روایتی که سند آن به جابر می‌رسد، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روز دوشنبه مبعوث شد و علی (علیه‌السّلام) روز سه‌شنبه با او نماز گزارد.
[۷۸] ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۶۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
[۷۹] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۶۸، قاهره، ۱۳۱۳ق.
[۸۲] ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.

هم‌چنین از علی (علیه‌السّلام) روایت شده است که بر منبر بصره گفت: من صدّیق اکبرم، پیش از آن‌که ابوبکر ایمان آورد، ایمان آوردم و پیش از آن‌که ابوبکر مسلمان شود، مسلمان شدم.

۳.۳ - نخستین مسلمان بودن ابوبکر

در برابر این روایات، روایاتی نیز در همین منابع آمده است که ابوبکر نخستین مرد مسلمان دانسته شده، از آن جمله روایتی است که در آن به قصیده حسان بن ثابت استناد می‌شود.
[۹۲] ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۳، ص۲۸۴، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.

به روایاتی غلوآمیز نیز بر می‌خوریم که حکایت از این دارند که ابوبکر پیش از بعثت یا مقارن آن در سفری به یمن از پیری اَزْدی که به کتب گذشتگان دسترسی داشته، این مژده را شنیده بوده است که او با خود نشانه‌های کسی را دارد که پیامبری را که در حرم مبعوث می‌شود، یاری خواهد داد و این مژده انگیزه و راهبر او به پذیرفتن سریع دعوت پیامبر شده است.
برخی از محققان نیز دوستی وی با پیامبر را سبب اسلام آوردن سریع وی دانسته‌اند.
[۹۵] دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ج۱، ص۲۷، بیروت، المکتبه المصریه.

بول در این زمینه می‌گوید: ابوبکر از نخستین کسانی است که دعوت پیامبر را پذیرفته، ولی این‌که وی نخستین مرد مسلمان بوده باشد، جای تردید است.
وات نیز احتمال می‌دهد که این روایات بعدها در پرتو مقام مهمی که وی بدان دست یافته، بر ساخته شده باشد.

۳.۴ - جمع‌بندی بین روایات

از روزگاران گذشته دانشمندان در پی آن بوده‌اند که به نحوی این روایات گوناگون را باهم آشتی دهند.
ابن حبان خبری روایت می‌کند تا سبب این اختلاف روایات را آشکار سازد. بر پایۀ این خبر، نخستین کس که به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایمان آورد، همسرش خدیجه بود، سپس علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) که ده ساله بود و آن‌گاه ابوبکر صدیق، اما علی (علیه‌السّلام) اسلامش را از ابوطالب پنهان می‌کرد و ابوبکر هنگامی که مسلمان شد، اسلام خویش آشکار ساخت و این سبب شد که مردم در نخستین مرد مسلمان دست‌خوش اشتباه و اختلاف گردند. اما برخی در صحت این خبر با عنایت بر قراین و روایات بسیاری که حاکی از ایمان ابوطالب است، تردید کرده‌اند.
[۹۹] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبكر، بغیه الطالب لایمان ابی‌طالب و حسن خاتمته، جم.
[۱۰۲] زریاب، عباس، سیره رسول‌الله، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹، تهران، ۱۳۷۰ش.
از سوی دیگر روایاتی در باب نماز گزاردن علنی علی (علیه‌السّلام) و خدیجه (علیه‌السّلام) با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از همان آغاز بعثت در منابع اهل سنّت آمده است. برخی از علما نیز گفته‌اند: نخستین مسلمان از زنان خدیجه، از کودکان علی (علیه‌السّلام)، از جوانان زید و از مردان ابوبکر بوده است.
[۱۰۷] ترمذی، محمد بن عیسی، جامع الصحیح، ج۵، ص۶۴۲، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۱۰۹] کازرونی، محمد ابن مسعود، نهایه المسؤول، ج۱، ص۲۳۸، ترجمۀ عبدالسلام بن علی ابرقوهی، به کوشش جعفر یاحقی، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۱۱۰] دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ج۱، ص۲۷، بیروت، المکتبه المصریه.
[۱۱۱] دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ج۱، ص۲۴۶، بیروت، المکتبه المصریه.

نیز گفته‌اند: ابوبکر نخستین کسی است که بیرون از خانوادۀ پیامبر، اسلام آورده است.
[۱۱۳] زریاب، عباس، سیرۀ رسول‌الله، ج۱، ص۱۱۵، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۱۱۴] فیاض، علی‌اکبر، تاریخ اسلام، ج۱، ص۶۸، تهران، ۱۳۳۵ش.

با امعان‌نظر بیش‌تر در روایات آشکار می‌گردد که قول صحیح‌تر و مشهورتر آن است که نخستین مسلمان از ذکور علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) بوده، سپس زید بن حارثه و آن‌گاه چند تن دیگر که مسلماً ابوبکر در زمرۀ آنان بوده است.

۳.۵ - اسلام آورندگان پس از ابوبکر

به گفتۀ برخی از محققان با ورود ابوبکر به زمرۀ مسلمانان، اسلام از خانۀ پیامبر به بیرون راه یافت
[۱۱۹] فیاض، علی‌اکبر، تاریخ اسلام، ج۱، ص۶۸، تهران، ۱۳۳۵ش.
و بر پایۀ روایات موجود، به سبب مقام اجتماعیش در میان قریش، تنی چند از بزرگان قوم به اسلام درآمدند: عثمان بن عفّان، زبیر بن عوّام، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقّاص، طلحة بن عبیدالله، اما در این روایت و در اسلام آوردن این گروه به دعوت ابوبکر تردید شده است، زیرا اختلاف سنی برخی از اینان (زبیر، سعد و طلحه) با ابوبکر نزدیک به ۲۰ سال بوده و نمی‌توانسته‌اند از معاشران وی بوده باشند، دیگر آن‌که از مقایسۀ روایات ابن سعد بر می‌آید که عبدالرحمن بن عوف جزو کسانی بوده است که با عثمان بن مظعون اسلام آورده‌اند، نه در گروه ابوبکر.
پس می‌توان احتمال داد که عضویت اینان در شورای ۶ نفرۀ عمر و برخی ملاحظات دیگر، راویان بعدی را بر آن داشته است که اسلام آوردن ایشان را به ارشاد ابوبکر و مقدم بر کسان دیگر بدانند. آن‌چه این ظن را تقویت می‌کند، روایاتی است
[۱۲۶] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۳۹، بیروت، دار صادر.
که افراد دیگری را بر اینان مقدم می‌دارند.
[۱۲۷] زریاب، عباس، سیره رسول‌الله، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶، تهران، ۱۳۷۰ش.



با آغاز درگیری با مشرکان و آزار و شکنجه مسلمانان، ابوبکر نیز متحمل آزارها شد. منابع اهل سنت از مجروح شدن وی به دست مشرکان سخن گفته‌اند.
[۱۲۸] ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۳۱۰، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
[۱۲۹] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۰۴، قاهره، ۱۳۱۳ق.

وی هنگامی که این آزارها با طرد بنی‌هاشم از مکه شدت یافت، ناگزیر شد تا با اذن پیامبر، مکه را به قصد مهاجرت به حبشه ترک کند، ولی با پیشنهاد جِوار و حمایت ابن الدُّغُنّه (از منتفذان قریش) از او، به مکه بازگشت و چون بار دیگر آشکارا به تبلیغ پرداخت، آزارها نیز از نو آغاز گشت.
وات دربارۀ سبب ماندن ابوبکر در مکه و همراه نشدن با دیگر مهاجران به حبشه، احتمال داده است که افراد طایفۀ تیم (طایفۀ ابوبکر)، مانند دیگر اعضای گروه معروف به «حلف الفضول» از تعقیب و شکنجه برکنار بوده‌اند، ولی هنگامی که بنی تیم نخواسته، یا نتوانسته است از افراد مسلمان خود دفاع کند و ابوبکر عملاً در معرض شکنجه قرار گرفته است، ناگزیر گشته به قصد مهاجرت از مکه خارج شود.
نیز نوشته‌اند که وی با صرف بخشی از دارایی خویش، ۷ تن از بردگان مسلمان شده را از بردگی شکنجۀ اربابان مشرک آزاد ساخت، تا آن‌جا که آماج سرزنش پدرش، ابوقحافه قرار گرفت.


برجسته‌ترین حادثۀ زندگی ابوبکر در مکه همراهی وی با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در هجرت به مدینه شب پنجشنبه اول ربیع الاول ۱ق (سال ۱۴ بعد از بعثت/ ۱۳ سپتامبر ۶۲۲) و پنهان شدن در غار ثور است.

۵.۱ - اقوال در چگونگی همراهی

قول مشهور آن است که چون پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از طریق وحی از توطئۀ قتل خویش آگاه شد، با ابوبکر که از پیش آمادۀ مهاجرت بود، از مکه خارج گشت و از بیراهه آهنگ یثرب کردند، تا به غار رسیدند.
از قصد هجرت جز خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ابوبکر و خانواده‌اش کسی آگاه نبود. هجرت پیامبر نیز از خانۀ ابوبکر آغاز شد و مقدمات سفر را هم او فراهم ساخت.
میبدی نیز خبری بدین مضمون روایت کرده است که چون پیامبر به وحی الهی از مکه بیرون شد، تا غار تنها بود و گفته‌اند که ابوبکر پس از آگاه شدن از خروج پیامبر در پی او برفت و در راه پیش از رسیدن به غار او را یافت و با او همراه شد.
[۱۴۰] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۶-۱۳۷، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.

اخباری هم در منابع اهل سنت
[۱۴۲] خوارزمی حنفی، موفق بن احمد، المناقب، به کوشش مالک محمودی، قم، ۱۴۱۱ق.
[۱۴۳] حاکم نیشابوری، محمد بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۳۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۲ق.
[۱۴۴] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۳۱، قاهره، ۱۳۱۳ق.
آمده است، مبنی بر آن‌که ابوبکر نیز از خروج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مکه آگاه نبوده و از زبان علی (علیه‌السّلام) که در آن شب به جای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بستر وی خفته بوده، آگاه گشته است.
این اخبار سخنان ستایش‌آمیز برخی از منابع اهل سنت را که به روایت از عایشه دربارۀ ابوبکر آورده‌اند، دست‌خوش تردید می‌سازد.
[۱۴۷] ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۲، ص۱۲۸-۱۲۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.

مدت اقامت در غار را سه روز نوشته‌اند.
در این روزها عبدالله بن ابی بکر، اسماء ذات النطاقین و عامر بن فهیره (به ترتیب، پسر، دختر و مولای ابوبکر) برای رساندن آب و خوراک و اخبار مکه نزد آنان آمد و شد داشتند.

۵.۲ - اقوال در تفسیر آیات

اهل سنت برای همراهی ابوبکر با پیامبر در هجرت به مدینه و به ویژه اقامت چند روزۀ وی در غار اهمیت بسیار قائل شده و تعبیرات «ثانِیَ اثْنَیْنِ»، «لاتَحْزَنْ» و «فَاَنْزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلَیْهِ» از آیۀ ۴۰ سوره توبه را از فضایل وی شمرده‌اند
[۱۵۳] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۴، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۵۴] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۸، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۵۵] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۹، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
و به «ثانِیَ اثْنَیْنِ اِذْ هُما فِی الْغارِ» به عنوان دلیلی بر صلاحیت وی در احراز خلافت استناد کرده‌اند.
[۱۵۸] ابن سلام اباضی، بدء الاسلام و شرائع‌ الدین، ج۱، ص۷۰، به کوشش ورنر شوارتس و سالم بن یعقوب، ویسبادن، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.

برخی از اینان تعبیر «لاتحزن» را که خداوند از زبان پیامبر خطاب به ابوبکر نازل فرموده، از نوع حزن پیامبر در کار قوم خویش دانسته و با استشهاد به آیات «وَ لاتَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنینَ»، «وَ لا یَحْزُنُکَ قَوْلُهُمْ» و «لایَحْزُنُکَ الَّذینَ یُسارِعونَ فِی الْکُفْرِ»، این نهی از حزن را نه دلیل بر معصیت که طاعت از پروردگار پنداشته‌اند.
[۱۶۲] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۱، ص۱۳۹، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۶۳] ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان، ج۲، ص۵۹۲-۵۹۳، قم، ۱۴۰۴ق.

هم‌چنین، ضمیر «ه» در «علیه» را راجع به ابوبکر پنداشته و «فَاَنْزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلَیْهِ: خدای، آرامِ ایمان بر او فرو فرستاد» را عنایت و التفاتی از سوی حق نسبت به وی شمرده‌اند.
[۱۶۴] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۴، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۶۵] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۸، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.

اما مفسران شیعه و برخی از اهل سنت خطاب «لا تَحْزَنْ» را صریحاً «لا تَخَفْ» (= بیمناک مباش) معنی کرده و در توضیح و تفسیر آن آورده‌اند که چون قریش پس از آگاهی از خروج پیامبر، به یاری ردیابی زبردست (کرز بن علقمه بن هلال خزاعی) مسیر وی را پی گرفتند، تا به غار رسیدند و بر در غار در پی یافتن آنان به گفت‌و‌گو پرداختند، ابوبکر دچار بیم شد و گفت: اگر به پشت پای خویش بنگرند، ما را خواهند دید.
پیامبر بدو فرمود: چه گمان بری دربارۀ دو تن که سه دیگر آنان خداست؟
[۱۷۱] آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، ج۱، ص۲۱۸، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۱۷۲] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۷-۱۳۸، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
و طبری در این‌جا به خوف و جزع ابوبکر تصریح می‌کند.
[۱۷۳] طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع البیان، ج۱۰، ص۹۵.

اینان دربارۀ مرجع ضمیرِ «علیه» در «فَاَنْزِلَ اللّهَ سَکینَتَهُ عَلَیْهِ» نیز عقیده دارند که مرجع ضمایر قبل و بعد این بخش از آیه، در «تَنْصُروهُ»، «نَصَرَهُ»، «اَخْرَجَهُ»، «یَقولُ»، «لِصاحِبِهِ» و «اَیَّدَهُ»، همه را راجع به پیامبر است.
بنابراین چگونه ممکن است بی‌هیچ دلیل و جهت و قرینۀ صریحی، ضمیر «علیه» در میان آن‌ها به کسی دیگر، یعنی ابوبکر، بازگردد؟ و در تایید نظر خویش، به آیاتی از قرآن استشهاد می‌کنند و در این باب به بحث می‌پردازند.
[۱۷۸] عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۲۴۹-۲۵۵، قم، ۱۴۰۰ق.


۵.۳ - تحلیل اهل سنت از مصاحبت

با این‌همه، این مصاحبت در غار و هم‌سفری به یثرب، افتخاری برای ابوبکر به شمار می‌آید و برخی علمای شیعی نیز آن را پذیرفته‌اند.
این مصاحبت چند روزۀ ابوبکر با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در غار، بر اثر کوشش بسیاری که نویسندگان اهل سنت برای برجسته‌تر ساختن شخصیت دینی ـ سیاسی ابوبکر در آثارشان به کار برده‌اند، بازتابی گسترده در ادبیات فارسی یافته و تعبیر «یارِ غار» در نثر و نظم فارسی فراوان به کار رفته و حتی امروز در گفتار بر جای مانده است.
[۱۸۰] دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، ج۴، ص۲۰۲۹، تهران، ۱۳۳۸-۱۳۳۹ش.


۵.۴ - خروج از غار

در شب چهارم ربیع الاول پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همراه با ابوبکر و عامر بن فُهیره و راهنمای مشرکشان (عبدالله بن ارقط دیلی) از غار آهنگ یثرب کردند و روز دوشنبه ۱۲ ربیع الاول، نزدیک ظهر وارد محلۀ قبا شدند.
ابوبکر در سُنْخ، محله‌ای از اطراف مدینه و یک میلی آن، در خانۀ خبیب بن اِساف (حبیب بن یساف) یا خارجة بن زید بن ابی‌زهیر (از بنی الحارث بن الخزرج) سکنی گزید.
[۱۸۳] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۱۶۳.



در این بخش به حضور ابوبکر در مدینه و به اقداماتی که انجام داده اشاره می‌شود.

۶.۱ - برادری با عمر

در مدینه ابوبکر در هر جا و هر کار در کنار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود و ۸ ماه بعد که رسول خدا، میان مسلمانان از مهاجر و انصار پیمان برادری نهاد، وی را با عمر برادر خواند، اما در ترجمۀ فارسی رفیع‌الدین همدانی از سیره ابن اسحاق آمده است که «ابوبکر... با خارجة بن (زید بن ابی) زهیر که از انصار بود، برادری گرفت».
[۱۸۵] رفیع‌الدین همدانی، ترجمه سیره ابن اسحاق، ج۱، ص۴۸۵.


۶.۲ - شرکت در غزوات

ابوبکر در مدینه یک روز در میان با پیامبر دیدار می‌کرد و بنابر برخی از روایات در همۀ غزوات در کنار وی بود.
واقدی به شرکت وی در غزوات بدر، احد، حمراء الاسد، بنی النضیر، بدر الموعد، مریسیع، خندق، بنی قریظه، بنی لحیان، حدیبیه، خیبر، فتح مکه، حنین، طائف، تبوک، هم‌چنین در سرایای نجد و ذات السلاسل تصریح کرده است.

۶.۳ - ماجرای غزوه بدر

بنابر مشهور، ابوبکر در غزوه بدر، در عریشِ (= خیمه، سایبان) فرماندهی، مامور نگهبانی از پیامبر بود.
با آن‌که تفویض چنین ماموریتی در غزوات دیگر و به کسانی دیگر چون محمد بن مسلمه در روز اُحد، زبیر بن عوام در غزوه خندق، مغیرة بن شعبه و... امری عادی بوده است، برخی از منابع این ماموریت را دلیل بر شجاعت و یکی از فضایل ابوبکر شمرده‌اند، هر چند خبرهایی نیز به روایت از محدثان اهل سنت در دست است که ماموریت وی را در نگهبانی از عریش نفی می‌کند.
جز این ماموریت چند بار نیز از امارت وی در سرایا
[۲۱۶] حلبی، علی، السیره الحلبیه، ج۳، ص۱۹۰، بیروت، المکتبه الاسلامیه.
و هم‌چنین برخی ماموریت‌های او سخن رفته است، ولی خبری که حاکی از جنگاوری او در این سرایا باشد، در دست نیست.

۶.۴ - ابلاغ سوره برائت

یکی از ماموریت‌های بحث‌انگیز ابوبکر، امارت حج در سال نهم هجرت و ابلاغ سوره برائت است.
به روایت ابن اسحاق، پیامبر پس از غزوه تبوک در ذیحجه سال نهم ابوبکر را به عنوان امیر الحاج رهسپار مکه ساخت.
چون وی از مدینه بیرون شد، سورۀ برائت نازل گردید و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با بیان این سخن که «فقط مردی از خاندان من این پیام را از سوی من می‌رساند»، علی (علیه‌السّلام) را با شتر خویش برای ابلاغ آن به مکه فرستاد.
میان مفسران و مورخان در مورد شمار آیات خوانده شده در موسم حج، محل خواندن آن‌ها، زمان نزول آن‌ها (پیش از حرکت ابوبکر یا پس از آن) و عزل ابوبکر از امارت حج و نصب علی (علیه‌السّلام) به جای وی، اختلاف‌نظر بسیار وجود دارد.
[۲۲۶] ترمذی، محمد بن عیسی، جامع الصحیح، ج۵، ص۲۷۲-۲۷۶، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۲۲۹] ابن حزم، علی بن احمد، جوامع السیره، ج۱، ص۲۰۶، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.

ابن اثیر به روایت از اهل سیر آورده که ابوبکر از هیچ‌یک از میدان‌های نبرد که پیامبر در آن حضور داشته، روی نگردانده و یکی از چند تنی است که در احد و حنین ثبات قدم ورزیدند و نگریختند، اما روایاتی نیز در نقض این سخن در دست است.
[۲۳۳] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۴۵، قم، مکتبۀ بصیرتی.
[۲۳۴] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۷۴، قم، مکتبۀ بصیرتی.
[۲۳۵] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۸۷، قم، مکتبۀ بصیرتی.


۶.۵ - عدم شرکت در سپاه اسامه

آخرین ماموریت ابوبکر، عمر، ابوعبیده جرّاح| و جمعی دیگر از بزرگان صحابه در زمان حیات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، شرکت در سپاه اسامه به قصد مؤتۀ شام بود.
به روایت واقدی و ابن سعد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دوشنبه ۴ شب مانده از صفر پس از حجة الوداع و چند روز پیش از وفات، فرمان داد که برای غزوه با روم آماده شوند و فردای آن روز اسامه را فرا خواند و فرماندهی سپاه را بدو سپرد،
[۲۴۰] ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۲۵۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
اما حرکت این سپاه، به رغم تاکید فراوان رسول خدا، نخست به سبب اعتراض برخی از صحابه نسبت به جوانی اسامه، سپس به بهانۀ تهیۀ ساز و برگ سفر و سرانجام به سبب رسیدن خبر شدت یافتن بیماری پیامبر به اسامه و بازگشت او، ابوبکر، عمر و برخی دیگر از اردوگاه جُرف به مدینه سر نگرفت.
دانشمندان شیعه بر آنند که اینان در واقع از فرمان صریح و مؤکّد پیامبر مبنی بر شرکت در جیش اسامه و حرکت به سوی شام سرباز زده و مرتکب معصیت شده‌اند.
با امعان‌نظر بر اخبار مربوط به روزهای بیماری پیامبر که حکایت از آن دارد که زنان و دیگر کسان حاضر در پیرامون بستر رسول خدا، به فرمان‌های آن حضرت چندان عنایتی نداشتند و گاه فرمان‌های وی را بنابر منافع و اهداف خویش تفسیر و تحریف می‌کردند (برای مثال به این منابع رجوع شود) می‌توان احتمال داد که فرا خواندن اسامه از اردوگاه و جلوگیری از حرکت سپاه وی، توسط برخی از همین حاضران پیرامون بستر و به قصد اعمال برخی اغراض انجام گرفته باشد که در این صورت، شاید بتوان سخن ابن ابی الحدید را در صحت نظر شیعیان در این باب پذیرفت.

۶.۶ - امامت جماعت به جای پیامبر

مقارن همین روزها که پیامبر می‌کوشید تا جیش اسامه را روانۀ شام سازد، بیماری وی چنان شدت یافت که هنگامی که بلال بانگ نماز در داد، توانایی برخاستن و حضور در مسجد و برگزاری نماز نداشت، پس بر آن شد تا کسی را برای اقامۀ نماز به جای خویش گسیل دارد.

۶.۶.۱ - اخبار

در اخبار مربوط به چگونگی برگزاری این نماز، کسی که به امامت تعیین شد، شمار نمازهایی که بی‌حضور پیامبر برگزار گردید و این‌که حتی یک نماز‌ به طور کامل به امامت ابوبکر برگزار شد یا نه، اختلاف وجود دارد.
[۲۵۶] ابن سلام اباضی، بدء الاسلام و شرائع‌ الدین، ج۱، ص۷۰، به کوشش ورنر شوارتس و سالم بن یعقوب، ویسبادن، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.

شمار بیشتری از این اخبار که سند غالب آن‌ها به عایشه می‌رسد، دلالت بر این دارند که پیامبر فرمود: کسی با مردم نماز بگزارد و در روایتی نیز که سند آن به ابن عباس می‌رسد، چنین آمده است که پیامبر در روزی که بیماریش شدت یافت، فرمود: «کسی پیش علی فرستید و او را فرا خوانید»، عایشه پیشنهاد کرد که کسی را پیش ابوبکر فرستند و حفصه گفت که کسی را پیش عمر فرستند و همگی پیش پیامبر گرد آمدند.
پس پیامبر فرمود: بروید، اگر نیازی به شما داشتم، شما را فرا می‌خوانم.
[۲۶۱] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۵۶، قاهره، ۱۳۱۳ق.
[۲۶۲] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۹۹، قم، مکتبۀ بصیرتی.

دنبالۀ همۀ این روایات با همۀ اختلافات موجود میان آن‌ها به این می‌انجامد که ابوبکر در مسجد به جای پیامبر به نماز ایستاد.
اما واکنش پیامبر در قبال این نماز نیز با اختلاف بسیار روایت شده است: در خبری که سند آن از طرق مختلف به انس بن مالک می‌رسد، آمده است که روز دوشنبه، هنگامی که ابوبکر با مردم نماز می‌گزارد، پیامبر پردۀ حجرۀ خویش به سویی زد و در حالی‌که در میانِ در ایستاده، لبخندی بر لب داشت، به صفوف نمازگزاران می‌نگریست.
ابوبکر به گمان آن‌که پیامبر آهنگ نمازگزاردن دارد خود را واپس کشید، اما پیامبر با دست اشاره کرد که نماز خویش به پایان برید.
در برابر این خبر، خبری از عایشه روایت شده است: هنگامی که ابوبکر در نماز بود، پیامبر بهبودی در خویش یافت و برخاست و در حالی‌که بر دو تن تکیه کرده بود و پاهایش بر زمین کشیده می‌شد، به مسجد درآمد.
همین‌که ابوبکر به حضور پیامبر پی برد، خود را واپس کشید، اما پیامبر به وی اشاره کرد که همان‌جا که هستی باش. پس پیامبر پیش آمد و در سمت چپ ابوبکر بنشست. آن‌گاه پیامبر نشسته نماز گزارد و ابوبکر ایستاده. ابوبکر به نماز پیامبر اقتدا کرد و مردم به نماز ابوبکر.
[۲۶۶] بلعمی، ابوعلی، تاریخ‌نامۀ طبری، ج۱، ص۳۳۶، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۶۶ش.

با این‌حال، برخی از علمای اهل سنت در برجسته‌تر کردن امامت نماز ابوبکر به جای پیامبر، به عنوان یکی از ادلۀ مهم اولویت ابوبکر در امامت عامه، یعنی خلافت، تا آن‌جا پیش رفته‌اند که گفته‌اند پیامبر نیز در این نماز به ابوبکر اقتدا کرده است.
[۲۶۷] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، آفه اصحاب الحدیث، ج۱، ص۴۹-۵۰، به کوشش علی حسینی میلانی، قم، ۱۳۹۸ق.
این سخن مبالغه‌آمیز حتی در برخی از بزرگان اهل سنت گران آمده و دانشمندی چون ابوالفرج عبدالرحمن بن جوزی، مفسر و فقیه بزرگ حنبلی (۵۱۱-۵۹۷ق/۱۱۱۷-۱۲۰۱م) را بر آن داشته تا کتابی به نام آفة اصحاب الحدیث، در رد آنان تالیف کند.
[۲۶۹] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۷۴، قاهره، ۱۳۱۵ق.
[۲۷۰] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۷۵، قاهره، ۱۳۱۵ق.
[۲۷۱] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۸۳، قاهره، ۱۳۱۵ق.
[۲۷۲] احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۲۳۴، قاهره، ۱۳۱۳ق.


۶.۶.۲ - مناقشه شیعه

علمای شیعه داستان نماز ابوبکر را در روزهای بیماری پیامبر از چند جهت به مناقشه کشیده‌اند:
۱. با آن‌که احادیث منقول از عایشه تقریباً بر این موضوع اتفاق دارند، ولی به هر حال این خبر به تواتر نمی‌رسد و نمی‌توان در هیچ مورد بدان احتجاج کرد.
از سوی دیگر، احتمال دارد که عایشه در این روایت ــ به تعبیر عمر، خلیفۀ دوم، در رد شهادت امام علی (علیه‌السّلام) در قضیۀ فدک ــ به سود خویش سخن گفته باشد؛
۲. به اجماع صاحبان سیر و مورخان (برای مثال به این منابع رجوع شود) ابوبکر بایستی به فرمان پیامبر در این ایام در اردوگاه جرف و در جیش اسامه باشد، نه در مدینه.
از این‌روی، اگر نمازی با مردم در مدینه گزارده باشد، به فرمان پیامبر نبوده است.

۶.۶.۳ - قراین مؤید نظر شیعه

قراینی چند این مطلب را تایید می‌کند:
الف ـ خبری که در آن پیامبر فرمان فرا خواندن علی (علیه‌السّلام) را می‌دهد، ولی مسموع نمی‌افتد و به جای وی ابوبکر، عمر و عباس احضار می‌شوند.
ب ـ نقل خبری در منابع با این مضمون که پیامبر پس از آگاه شدن از وقت نماز فرمود: «کسی با مردم نماز گزارد» و ایستادن عمر به نماز.
ج ـ حضور پیامبر یا ناتوانی و به یاری دو تن ــ علی (علیه‌السّلام) و فضل بن عباس ــ در مسجد و گزاردن نماز به تن خویش.

۶.۶.۴ - نتیجه‌گیری شیعه

با این‌همه، به نظر علمای شیعه به فرض پذیرفتن صحت روایات مربوط به نماز ابوبکر در روزهای بیماری پیامبر، این امر دلیل بر تقدم ابوبکر در خلافت نخواهد بود، زیرا پیش از این روزها، پیامبر بارها، دیگر صحابه چون ابوعبیده جراح، عمرو عاص، خالد بن ولید، اسامة بن زید، امام علی (علیه‌السّلام) و حتی یک بار دیگر ابوبکر را مامور کرده بود که با مردم نماز گزارند.
[۲۸۶] میلانی، علی، مقدمه بر آفه اصحاب الحدیث، ج۱، ص۲۸.



در این بخش به شخصیت و شیوه زندگی ابوبکر اشاره شده است.

۷.۱ - سیما

ابوبکر مردی بلند قامت، لاغر، سپید چهره، با پیشانی برجسته، چشمان گود و فرونشسته، گونه‌های کم‌گوشت و ریشی‌ اندک بود که آن‌را با حنا و کَتَم رنگ می‌کرد و گاه از بسیاری رنگ به سرخی می‌زد.
در برخی از روایات نیز آمده است که وی کوژپشت بود و آزار بر تهی‌گاهش استوار نمی‌ماند.

۷.۲ - اخلاق و رفتار

درباره اخلاق و رفتار ابوبکر دو دیدگاه وجود دارد.

۷.۲.۱ - موافقان خوش‌اخلاقی

ابوبکر را مردی نرم‌خوی، دوست داشتنی و خوش‌برخورد وصف کرده‌اند
[۲۹۳] ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۳، ص۲۸۴، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
و بنابر آن‌چه در روایات آمده، بسیار رقیق القلب و اشک در آستین بوده است.
بول نیز نوشته است که جز در چند مورد، رفتاری خشونت‌آمیز از وی دیده نشده است و همو رفتار مسالمت‌آمیز وی را با مرتدان سبب اعادۀ آرامش به جزیرة العرب می‌داند.

۷.۲.۲ - مخالفان خوش‌اخلاقی

در برابر دیدگاه موافقان، لامنس به استناد منابع اهل سنت نظری بسیار متفاوت دربارۀ ابوبکر دارد.
وی می‌نویسد: ابوبکر در روایات مؤمنی ساده و انسانی خوب و حساس معرفی شده است که زود اشکش جاری می‌شد، اما در حقیقت، وی مردی نیرومند، جدی و چندان خشن، یا خشمگین بود که حتی مردی سرسخت چون عمر را گاه به عقب‌نشینی وا می‌داشت.
همو به استناد روایتی از بلاذری می‌نویسد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز چنین نظری دربارۀ ابوبکر داشته، زیرا عایشه را در خشونت دختر واقعی پدرش خوانده است.
لامنس عقیده دارد که ابوبکر نه تنها به سبب برتری سنّی، بلکه به برکت ظاهری آرام‌تر و نرم‌تر و دوراندیشی و خویشتن‌داری، بر عمر تسلط داشت (رجوع کنید به یعقوبی، که نظری کاملاً مخالف دارد) و او را در روز سقیفه چون شاگردی دست‌آموز رهبری کرد.
در سرکوبی سرکشان مرتد، با تصمیم استوار خویش به رغم نظر بزرگان صحابه اقدام کرد و بیمی از هجوم شورشیان به مدینه به دل راه نداد.
تندخویی ابوبکر را، خبری که واقدی از اسماء دختر او و از آل نَضْاء روایت کرده است، تایید می‌کند.
بنا بر این خبر، ابوبکر در حضور پیامبر و در حال احرام غلامش را به جرم گم کردن شتر و زاد و برگ سفر به باد کتک گرفته است.
به گفتۀ لامنس تصویری که از شخصیت نخستین جانشین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در روایات اسلامی ارائه گردیده، بر اثر عوامل گوناگون پدید آمده و از وسایل مختلف دینی، سیاسی، خانوادگی و قبیله‌ای برای گسترش وسیع و سریع آن استفاده شده است.
این تصویر که از طریق همین منابع بر تاریخ‌نگاری اسلامی و نیز بر پژوهش‌های خاورشناسان تحمیل شده، به هیچ روی نمایان‌گر شخصیت واقعی ابوبکر نیست.
وی می‌نویسد: از لحاظ اصول اعتقادی، ابوبکر بایست بهترین و کامل‌ترین مسلمان باشد، از این روی، مکتب نیرومند مدینه و نویسندگانی مؤثر از خانوادۀ زبیریان (از بستگان ابوبکر) در راه پرداختن چنین چهره‌ای از او گام نهادند و سرانجام توفیق یافتند تا نام ابوبکر با «فضایل» و «خصایص» همراه گردد.

۷.۳ - نقد فضائل ادعا شده

در منابع اهل سنت، اعم از کتاب تاریخ و تراجم و سیر، فصول و بخش‌هایی به فضایل و مناقب ابوبکر اختصاص یافته و در این جهت به آیاتی از قرآن که به زعم آنان در شان ابوبکر نازل شده و احادیثی که به اعتقاد آنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در فضیلت وی بر زبان آورده، استشهاد شده است.
از این قبیل است این آیات: «اِنَّ اللّهَ اشْتَری مِنَ المُؤْمِنینَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ بِاَنَّ الْجَنَّهَ» «فَاَمّا مَنْ اَعْطی وَ اتَّقی» «ثانیَ اثْنَیْنِ... فَاَنْزِلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلَیْهِ» و..
[۳۰۳] عظم، رفیق بن محمود، اشهر مشاهیر الاسلام، ج۱، ص۱۴-۱۵، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۳۰۴] ابن حجر هیثمی، احمد، الصواعق المحرفه، ج۱، ص۹۸-۱۰۲، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
و این احادیث: لو کنت متخذاً من امتی خلیلاً لاتخذت ابابکر و لکن اخی و صاحبی مَثَل ابوبکر کمثل میکائیل بنزل برضاء اللّه.. و بسیاری حدیث‌های دیگر (برای مثال به این منابع رجوع شود.
[۳۰۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۴، ص۱۸۹-۱۹۸، قاهره، ۱۳۱۵ق.
)
امینی، یکی از علمای شیعه، بخش عمدۀ مجلد هفتم کتاب الغدیر را به نقد روایات مربوط به این فضایل اختصاص داده است.
روایاتی چند حکایت دارد که ابوبکر در تعبیر خواب دست داشته است و خواب کسانی و از آن میان، خواب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را تعبیر کرده است.
واقدی در خبری به شعرشناسی وی نیز اشاره‌ای کرده است.
ابن اثیر چند تن از صحابه چون عمر، عثمان، علی (علیه‌السّلام)، عبدالرحمن بن عوف، ابن مسعود و... را از راویان ابوبکر شمرده است.
اما با این‌که وی جزء معدود کسانی است که بیش از دیگران با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مصاحبت داشته، فقط ۱۴۲ حدیث از او روایت شده است.


درباره محل زندگی و مقدار حقوقی که از بیت المال دریافت می‌کرده مطالبی در منابع آمده است.

۸.۱ - محل زندگی

ابوبکر در سنح با همسرش حبیبه دختر خارجه در اتاقی از شاخۀ خشک درخت خرما زندگی می‌کرد و تا ۶ یا ۷ ماه پس از بیعت که به مدینه آمد، چیزی بر آن نیفزود.
روزها گاه پیاده و گاه با اسب به مدینه می‌آمد و پس از نماز عشا پیش خانواده‌اش باز می‌گشت.
در سنح برای همسایگان شیر می‌دوشید و گوسفندانش را به چرا می‌برد و تا مدت‌ها پس از بیعت نیز بدین کار ادامه می‌داد.
[۳۲۱] عظم، رفیق بن محمود، اشهر مشاهیر الاسلام، ج۱، ص۸۹، به نقل از ابن عساکر، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.

هم‌چنین از همین روایات بر می‌آید که وی تا چندی پس از خلافت، بامدادان در حالی‌که جامه‌هایی بر دوش افکنده بود، برای کسب و کار به بازار می‌رفت. این وضع تا آن‌گاه که ابوعبیده متولی بیت المال، حقوقی برای وی تعیین کرد، ادامه داشت.

۸.۲ - مقدار حقوق

در باب مقدار حقوق ابوبکر اختلاف است: گفته‌اند که برای وی چیزی در حد یکی از مهاجران تعیین شده بود: یعنی نیمی، یا به روایتی، پاره‌ای از یک گوسفند برای خوراک روزانه و جامۀ تابستانی و زمستانی.
هم‌چنین سخن از ۵۰۰‘۲، ۰۰۰‘۶ درهم در سال نیز به میان آمده است.
نوشته‌اند که در هنگام مرگ گفت: آن‌چه از اموال مسلمانان نزد ماست، بازگردانید... و زمینی را که در فلان مکان دارم، به جای آن‌چه از مال مسلمانان هزینه کرده‌ام، به بیت المال دهید. پس آن زمین، شتری باردار، یک برده و قطیفه‌ای که ۵ درهم می‌ارزید به عمر تحویل داده شد.
بنابر روایتی دیگر گفت: «بنگرید از وقتی که به خلافت رسیده‌ام، چه‌قدر از بیت المال برداشته‌ام، آن‌را از جانب من بپردازید».
همۀ برداشت‌های وی در مدت خلافت او ۰۰۰‘۸ درهم بود که به جانشین او دادند.


ابوبکر در طول حیات ۴ همسر گزید: یکی امّ رومان دختر عامر بن عویمر (با عمیر بن عامر) از بنی کنانه و دیگر قُتیله دختر عبدالعزّی بن اسعد از بنی عامر بن لؤی که با این دو در مکه ازدواج کرده و از آنان دارای فرزندانی بود.

۹.۱ - ام رومان بنت عامر

‌ام رومان، عبدالرحمن و عایشه را زاد و در همان اوایل بعثت، اسلام آورد و بیعت نمود و همراه با خاندان پیامبر و خانوادۀ ابوبکر به مدینه مهاجرت کرد.

۹.۲ - قتیله بنت عبدالعزی

قُتیله مادر عبدالله و اسماء ذات النطاقین (مادر عبدالله بن زبیر) است و دربارۀ مهاجرت او به مدینه خبری در منابع نیامده است.

۹.۳ - اسماء بنت عمیس

دو همسر دیگر ابوبکر یکی اسماء دختر عمیس بن معد بن تیم از قریش و دیگر حبیبه دختر خارجه بن زید بن ابی زهیر از خزرج است که با این دو در مدینه ازدواج کرد و از آنان نیز دارای فرزندانی شد.
اسماء پیش از ورود پیامبر به خانۀ ارقم در مکه اسلام آورد و بیعت کرد و با همسرش جعفر بن ابی‌طالب به حبشه مهاجرت نمود.
در ایام فتح خیبر، از حبشه به مدینه بازگشت و پس از شهادت همسرش جعفر در نبرد موته (۸ق/۶۲۹م)، با ابوبکر ازدواج کرد که از او محمد بن ابیبکر (مق‌ ۳۸ق/۶۵۸م) را زاد که از زهّاد قریش و عامل علی (علیه‌السّلام) بر مصر شد.
پس از مرگ ابوبکر، اسماء به همسری علی (علیه‌السّلام) درآمد و از او نیز دارای پسرانی به نام یحیی و عون شد.

۹.۴ - حبیبه خزرجی

دیگر همسر ابوبکر، حبیبۀ خزرجی در مدینه اسلام آورد و با پیامبر بیعت کرد و پس از مرگ ابوبکر، دختری از او به نام‌ ام کلثوم زاد.

۹.۵ - علل دو ازدواج اخیر

وات دو ازدواج اخیر ابوبکر را که در اواخر عمرش صورت گرفته است، بی‌تردید دارای جنبۀ سیاسی می‌داند.


ابوبکر در دوشنبه ۷ جمادی الآخر که روزی سرد بود، غسل کرد و در پی آن تب کرد و بستری شد و از نماز گزاردن با مردم باز ماند.
در این بیماری که ۱۵ روز ادامه یافت، عمر به جای وی با مردم نماز می‌گزارد و مردم در منزلش از او عیادت می‌کردند. تا سرانجام در شام‌گاه سه‌شنبه ۲۲ همان ماه، پس از ۶۲ سال عمر و ۲ سال و ۳ ماه و ۲۲ روز خلافت درگذشت.

۱۰.۱ - علت مرگ

دربارۀ علّت مرگ وی روایات دیگری نیز در دست است.
طبری در روایتی از ابوزید آورده است که ابوبکر در دوشنبه ۲۲ جمادی الآخر، در ۶۳ سالگی، بر اثر سمّی که یهودیان یک سال پیش بدو خورانده بودند درگذشت.
[۳۳۸] ابن حبان، محمد، الثقات، ج۳، ص۴۱۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.

بول از روایت مربوط به مسمومیت وی با تعبیر «قصّه» یاد می‌کند، هم‌چنین روایت مربوط به غسل وی در روزی سرد را نیز تایید نمی‌کند، چه به نظر او، این روایت با فصلی که ابوبکر در آن درگذشته است، هماهنگی ندارد.

۱۰.۲ - محل دفن

بنابر وصیّت ابوبکر، همسرش اسماء جنازه‌اش را غسل داد و عمر همان شب در مسجد پیامبر بر وی نماز گزارد و هم طبق وصیّت او به عایشه، به یاری عثمان، طلحه و... در کنار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خاکش سپردند.


از ابوبکر در بستر بیماری سخنانی به عنوان وصایای وی نقل شده که برخی از آن‌ها مربوط به جانشینی عمر و اعتراضاتی است که در این زمینه به وی می‌شد و برخی دیگر مربوط به مسائل شخصی و ما ترک و تسویه حساب با بیت المال است.
در کنار این سخنان، سخنی ممتاز از آن‌ها و با اختلاف کمی در لفظ و معنی در منابع از وی نقل شده که از جهت شناخت نهان وی در پایان زندگی و تبیین برخی از حوادث تاریخ اسلام دارای ارزشی خاص است.
این سخنان را وی در پاسخ آخرین جملات عبدالرحمن به او گفته بود: «... تو پیوسته‌ صالح و مصلح بوده‌ای، بر چیزی از دنیا‌ اندوه مخور» و ابوبکر پاسخ داده است: «آری، بر چیزی از دنیا افسوس نمی‌خورم، مگر برای سه کار که کرده‌ام و کاش نکرده بودم و سه کار که نکرده‌ام و کاش کرده بودم و سه چیز که کاش خود پاسخ آن‌ها را از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرسیده بودم.
اما آن‌چه دوست دارم که نمی‌کردم یکی آن است که کاش خانۀ فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را حتی اگر به قصد جنگ بر ضد من بسته بودند، نگشوده بودم و دیگر آن‌که کاش فجائۀ سلمی را نسوزانده بودم، کشته بودم یا آزاد کرده بودم، سه دیگر آن‌که کاش در روز سقیفه بنی ساعده کار خلافت را به گردن یکی از این دو مرد ــ عمر و ابوعبیده ــ افکنده بودم که یکی از آن دو امیر می‌شد و من وزیر؛ اما آن سه کار که نکردم و کاش کرده بودم، یکی این‌که اشعث بن قیس را که به اسارت پیش من آوردند، کاش گردنش را زده بودم، زیرا به گمان من، وی هر جا شرّی می‌بیند به یاریش می‌شتابد و دیگر آن‌که کاش هنگامی که خالد بن ولید را به نبرد مرتدان فرستادم، خود در ذوالقصه مانده بودم و آمادۀ نبرد و یاری بودم، و سه دیگر آن‌که کاش وقتی که خالد را به شام (یعقوبی: ابوعبیده را به مغرب) گسیل داشتم، عمر را نیز به عراق (یعقوبی: به مشرق) فرستاده بودم تا بدین‌سان دو دست خویش را در راه خدا گشوده بودم».
سپس دست‌های خویش گشوده و افزوده است: «کاش از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرسیده بودم که خلافت از آن کیست تا هیچ‌کس بر سر آن به ستیزه بر نخیزد بهره‌ای هست؟ و کاش پرسیده بودم که آیا دختر برادر و عمه (یعقوبی: عمه و خاله) ارث می‌برند یا نه؟ زیرا در این‌باره مطمئن نیستم».
[۳۵۳] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۳۰۸-۳۰۹، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۳۶۷م.

افزون بر این وصایا، سخنان، خطبه‌ها، فرمان‌ها و نامه‌هایی از وی در منابعی چون الکامل مبرد و العقد الفرید نقل شده است.
این آثار حاوی عبارات و نکاتی است که اهل سنت آن‌ها را نشانۀ ادب، تواضع و فی الجمله از فضایل وی به شمار آورده‌اند و حال آن‌که شیعه آن‌ها را دلیل بر ناشایستگی او در تصدی امر خلافت و پیشوایی مسلمانان دانسته و از همین باب او را نکوهیده‌اند.


برای مطالعه بیشتر به این مقالات مراجعه فرمایید:
خلافت ابوبکر
اقدامات ابوبکر


(۱) آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه.
(۲) آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۴) ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌اللـه، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
(۵) ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، قاهره، ۱۲۸۶ق.
(۶) ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ.
(۷) ابن اسحاق، محمد، سیره، به کوشش محمد حمید اللـه، قونیه، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۸) رفیع‌الدین همدانی، ترجمه سیره ابن اسحاق.
(۱۰) ابن حبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
(۱۱) ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، قاهره، ۱۳۲۸ق.
(۱۲) ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۱ق.
(۱۲) ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان.
(۱۲) ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی؛ فتح الباری.
(۱۳) ابن حجر هیثمی، احمد، الصواعق المحرفه، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۶) ابن سلام اباضی، بدءالاسلام و شرائع‌الدین، به کوشش ورنر شوارتس و سالم بن یعقوب، ویسبادن، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۷) ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.
(۱۹) ابن عبدالبر، یوسف بن عبداللـه، «الاستیعاب»، همراه الاصابه.
(۲۰) ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۲۱) ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۲۲) ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه.
(۲۳) ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
(۲۴) ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
(۲۵) ابوداوود، سلیمان بن اشعث، سنن، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، استانبول، المکتبه الاسلامیه.
(۲۸) ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان، قم، ۱۴۰۴ق.
(۳۲) احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، قاهره، ۱۳۱۳ق.
(۳۳) الامامه و السیاسه، منسوب به قتیبه، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
(۳۵) امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۳۷) بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، قاهره، ۱۳۱۵ق.
(۳۸) بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
(۳۹) بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴.
(۴۶) حارثی، سالم بن احمد، العقود الفضیه، عمان، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۴۷) حاکم نیشابوری، محمد بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۲ق.
(۵۱) حلبی، علی، السیره الحلبیه، بیروت، المکتبه الاسلامیه.
(۵۴) دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، بیروت، المکتبه المصریه.
(۵۵) دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، ۱۳۳۸-۱۳۳۹ش.
(۵۶) ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
(۵۸) زریاب، عباس، سیرۀ رسول‌اللـه، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۶۰) سقا، مصطفی، تعلیقات بر السیره النبویه.
(۶۲) سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبكر، بغیه الطالب لایمان ابی‌طالب و حسن خاتمته.
(۶۳) سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبكر، تاریخ الخلفاء، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
(۶۴) سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبكر، الجامع الصغیر، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
(۶۵) سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبكر، الخصائص الکبری، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۶۶) سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبكر، الدر المنثور، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۶۷) شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
(۷۰) طباطبائی، محمدحسین، المیزان، بیروت، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
(۷۲) طبرسی، فضل‌الله بن حسن، مجمع البیان، به کوشش‌ هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۷۳) طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری.
(۷۴) طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع البیان.
(۷۷) عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی، قم، ۱۴۰۰ق.
(۸۱) عظم، رفیق بن محمود، اشهر مشاهیر الاسلام، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۸۵) کازرونی، محمد ابن مسعود، نهایه المسؤول، ترجمۀ عبدالسلام بن علی ابرقوهی، به کوشش جعفر یاحقی، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۹۰) مبرد، محمد بن یزید، الکامل، به کوشش محمد احمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۹۱) محب طبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۹۲) محب‌الدین طبری، احمد بن عبدالله، الریاض النضره، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
(۹۴) مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، بیروت، دارصعب.
(۹۵) مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۳۶۷م.
(۹۶) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول، ۱۴۰۱ق.
(۹۸) مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، مکتبۀ بصیرتی.
(۱۰۰) مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۱۶م.
(۱۰۱) میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۱۰۶) میلانی، علی، مقدمه بر آفه اصحاب الحدیث.
(۱۰۷) نسائی، احمد بن شعیب، تهذیب خصائص الامام علی، به کوشش ابواسحاق جوینی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۱۰۹) نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایه الارب، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۵م.
(۱۱۱) نیشابوری، محمد بن فتال، روضه الواعظین، قم، ۱۳۸۶ش.
(۱۱۲) واقدی، محمد بن عمر، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
(۱۱۳) متقی هندی، علی، کنز العمال، به کوشش صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۱۴) هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، قاهره، مکتبه‌القدسی.
(۱۱۵) یاقوت، معجم البلدان.
(۱۱۶) یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.


۱. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۶۹، بیروت، دار صادر.    
۲. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۶۷-۱۶۸، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۳. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲۰، ص۸۱.    
۴. حاکم نیشابوری، محمد بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۲۷۳.    
۵. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، ج۴، ص۳۷۵.    
۶. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۱، ص۲۲۸، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
۷. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۱۸، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
۸. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۵۵، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
۹. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۸۶، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
۱۰. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۵۸، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
۱۱. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۱۲۵، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
۱۲. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۲۱۴، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
۱۳. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۳۴۵، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
۱۴. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۲۲۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۱ق.
۱۵. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۴۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۱ق.
۱۶. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۰-۳۱.    
۱۷. محب‌الدین طبری، احمد بن عبدالله، الریاض النضره، ج۱، ص۷۵-۷۶، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.    
۱۸. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۵۹، قاهره، مکتبه‌ القدسی.    
۱۹. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۱، ص۳۱۵، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
۲۰. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۱۸۰، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
۲۱. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۲۶۵، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
۲۲. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۴، ص۱۱۲.
۲۳. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۶، ص۲۰۹.
۲۴. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۲۳، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۲۵. حارثی، سالم بن احمد، العقود الفضیه، ج۱، ص۹، عمان، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۲۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۴۶.    
۲۷. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۳۱۳.    
۲۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۹، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.    
۲۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۵۳.    
۳۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۵۵.    
۳۱. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۱۹۰، قم، مکتبۀ بصیرتی.    
۳۲. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۶۷، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۳۳. سقا، مصطفی، تعلیقات بر السیره النبویه، ج۱، ص۲۶۶.
۳۴. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۰۵، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۳۵. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۰، به نقل از ابن سیرین، بیروت، دار صادر.    
۳۶. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۰۵، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۳۷. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۶۷، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۳۸. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۷، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.    
۳۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۰، بیروت، دار صادر.    
۴۰. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۶۷، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۴۱. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۰۵، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۴۲. نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایه الارب، ج۱۹، ص۸-۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۵م.    
۴۳. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۲۷، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.    
۴۴. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۶۷، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۴۵. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۰۶، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۴۶. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۰، بیروت، دار صادر.    
۴۷. دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ج۱، ص۲۶، بیروت، المکتبه المصریه.
۴۸. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۱، بیروت، دار صادر.    
۴۹. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۰۵، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۵۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۴۶، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴.    
۵۱. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۶۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۵۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۰.    
۵۳. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۴، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.    
۵۴. نسائی، احمد بن شعیب، تهذیب خصائص الامام علی، ج۱، ص۲۰، به کوشش ابواسحاق جوینی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.    
۵۵. جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۱۴۰، به کوشش محمد باقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.    
۵۶. جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۲۴۸، به کوشش محمد باقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.    
۵۷. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۳، ص۲۲۸، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.    
۵۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۲۶.    
۵۹. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبكر، الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۰، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
۶۰. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۲۳۰.    
۶۱. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۴، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۶۲. ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۱۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.    
۶۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۷.    
۶۴. ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۶۵. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۰۶، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۶۶. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۵۰.    
۶۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۷.    
۶۸. ابن رسته، احمد بن عمر، الاعلاق النفیسه، ج۷، ص۲۱۵، لیدن، ۱۸۹۱م.
۶۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۲، بیروت، دار صادر.    
۷۰. دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ج۱، ص۲۶، بیروت، المکتبه المصریه.
۷۱. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الخصائص الکبری، ج۱، ص۱۴۵.    
۷۲. کازرونی، محمد ابن مسعود، نهایه المسؤول، ج۱، ص۲۱۵، ترجمۀ عبدالسلام بن علی ابرقوهی، به کوشش جعفر یاحقی، تهران، ۱۳۶۶ش.
۷۳. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، ج۴، ص۱۴۵.    
۷۴. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۴۰.    
۷۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۰.    
۷۶. حاکم نیشابوری، محمد بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۱.    
۷۷. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۳، ص۳۲.    
۷۸. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۶۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۷۹. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۶۸، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۸۰. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۱، ص۵۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۸۱. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۶۸، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۸۲. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
۸۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۷-۵۹.    
۸۴. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۶۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۸۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۰.    
۸۶. نسائی، احمد بن شعیب، تهذیب خصائص الامام علی، ج۱، ص۲۰، به کوشش ابواسحاق جوینی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.    
۸۷. حاکم نیشابوری، محمد بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۰.    
۸۸. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۴، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.    
۸۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۱-۱۷۴، بیروت، دار صادر.    
۹۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۴.    
۹۱. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۶۸، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۹۲. ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۳، ص۲۸۴، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۹۳. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۰۷، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۹۴. ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج۳، ص۲۰۸، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۹۵. دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ج۱، ص۲۷، بیروت، المکتبه المصریه.
۹۶. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۱، ص۵۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۹۷. ابن اسحاق، محمد، سیره، ج۱، ص۱۳۹.    
۹۸. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۴، ص۶۵-۸۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.    
۹۹. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبكر، بغیه الطالب لایمان ابی‌طالب و حسن خاتمته، جم.
۱۰۰. آقا بزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲، ص۵۱۰-۵۱۴.    
۱۰۱. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ص۳۳۰ به بعد، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۱۰۲. زریاب، عباس، سیره رسول‌الله، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹، تهران، ۱۳۷۰ش.
۱۰۳. ابن اسحاق، محمد، سیره، ج۱، ص۱۳۷.    
۱۰۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۱.    
۱۰۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۲.    
۱۰۶. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۴۱۴-۴۱۵، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۱۰۷. ترمذی، محمد بن عیسی، جامع الصحیح، ج۵، ص۶۴۲، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۱۰۸. حلبی، علی، السیره الحلبیه، ج۱، ص۳۹۲.    
۱۰۹. کازرونی، محمد ابن مسعود، نهایه المسؤول، ج۱، ص۲۳۸، ترجمۀ عبدالسلام بن علی ابرقوهی، به کوشش جعفر یاحقی، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۱۰. دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ج۱، ص۲۷، بیروت، المکتبه المصریه.
۱۱۱. دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ج۱، ص۲۴۶، بیروت، المکتبه المصریه.
۱۱۲. نیشابوری، محمد بن فتال، روضه الواعظین، ج۱، ص۸۲-۸۵، قم، ۱۳۸۶ش.    
۱۱۳. زریاب، عباس، سیرۀ رسول‌الله، ج۱، ص۱۱۵، تهران، ۱۳۷۰ش.
۱۱۴. فیاض، علی‌اکبر، تاریخ اسلام، ج۱، ص۶۸، تهران، ۱۳۳۵ش.
۱۱۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۶.    
۱۱۶. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.    
۱۱۷. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، بیروت، ص۱۹۸، دارصعب.    
۱۱۸. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج‌البلاغه، ج۴، ص۱۱۶-۱۲۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.    
۱۱۹. فیاض، علی‌اکبر، تاریخ اسلام، ج۱، ص۶۸، تهران، ۱۳۳۵ش.
۱۲۰. ابن اسحاق، محمد، سیره ابن اسحاق، ج۱، ص۱۴۰.    
۱۲۱. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۵۰.    
۱۲۲. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۱، ص۵۲-۵۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۱۲۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۷.    
۱۲۴. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۴، بیروت، دار صادر.    
۱۲۵. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۰۰، بیروت، دار صادر.    
۱۲۶. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۳۹، بیروت، دار صادر.
۱۲۷. زریاب، عباس، سیره رسول‌الله، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶، تهران، ۱۳۷۰ش.
۱۲۸. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۳۱۰، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۱۲۹. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۰۴، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۱۳۰. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۳۷۲.    
۱۳۱. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۱، ص۶۷-۶۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۱۳۲. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۳۱۹.    
۱۳۳. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۰، بیروت، دار صادر.    
۱۳۴. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۲، بیروت، دار صادر.    
۱۳۵. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۷-۲۲۸، بیروت، دار صادر.    
۱۳۶. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۲، بیروت، دار صادر.    
۱۳۷. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۴، ص۱۷۷، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۱۶م.    
۱۳۸. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۴۸۵.    
۱۳۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۷-۲۲۹، بیروت، دار صادر.    
۱۴۰. میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۶-۱۳۷، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۴۱. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور، ج۴، ص۱۹۶، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۱۴۲. خوارزمی حنفی، موفق بن احمد، المناقب، به کوشش مالک محمودی، قم، ۱۴۱۱ق.
۱۴۳. حاکم نیشابوری، محمد بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۳۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۲ق.
۱۴۴. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۳۱، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۱۴۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۷۸.    
۱۴۶. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی، ج۴، ص۲۳۷.    
۱۴۷. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۲، ص۱۲۸-۱۲۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۱۴۸. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۴۸۶.    
۱۴۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۹، بیروت، دار صادر.    
۱۵۰. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۴، ص۱۷۷، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۱۶م.    
۱۵۱. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۴۸۶.    
۱۵۲. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۹، ص۸۱.    
۱۵۳. میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۴، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۵۴. میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۸، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۵۵. میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۹، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۵۶. نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایه الارب، ج۱۹، ص۱۴-۱۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۵م.    
۱۵۷. ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان، ج۹، ص۲۵۳.    
۱۵۸. ابن سلام اباضی، بدء الاسلام و شرائع‌ الدین، ج۱، ص۷۰، به کوشش ورنر شوارتس و سالم بن یعقوب، ویسبادن، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۱۵۹. حجر/سوره۱۵، آیه۸۸.    
۱۶۰. یونس/سوره۱۰، آیه۶۵.    
۱۶۱. مائده/سوره۵، آیه۴۱.    
۱۶۲. میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۱، ص۱۳۹، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۶۳. ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان، ج۲، ص۵۹۲-۵۹۳، قم، ۱۴۰۴ق.
۱۶۴. میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۴، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۶۵. میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۸، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۶۶. نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایه الارب، ج۱۹، ص۱۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۵م.    
۱۶۷. ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان، ج۹، ص۲۵۳.    
۱۶۸. طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع البیان، ج۱۱، ص۴۶۶.    
۱۶۹. طبرسی، فضل‌الله بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۴۸-۴۹، به کوشش‌ هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.    
۱۷۰. طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۹، ص۲۷۹، بیروت، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.    
۱۷۱. آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، ج۱، ص۲۱۸، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۷۲. میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۴، ص۱۳۷-۱۳۸، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۷۳. طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع البیان، ج۱۰، ص۹۵.
۱۷۴. توبه/سوره۹، آیه۲۶.    
۱۷۵. فتح/سوره۴۸، آیه۲۶.    
۱۷۶. طبرسی، فضل‌الله بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۴۹، به کوشش‌ هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.    
۱۷۷. طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۹، ص۲۷۹-۲۸۲، بیروت، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.    
۱۷۸. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۲۴۹-۲۵۵، قم، ۱۴۰۰ق.
۱۷۹. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ص۷۴، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۱۸۰. دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، ج۴، ص۲۰۲۹، تهران، ۱۳۳۸-۱۳۳۹ش.
۱۸۱. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۴، بیروت، دار صادر.    
۱۸۲. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۴۹۳.    
۱۸۳. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۱۶۳.
۱۸۴. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۴، بیروت، دار صادر.    
۱۸۵. رفیع‌الدین همدانی، ترجمه سیره ابن اسحاق، ج۱، ص۴۸۵.
۱۸۶. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۵، بیروت، دار صادر.    
۱۸۷. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۱۲، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۱۸۸. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۶، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۱۸۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۵۵، جم، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۱۹۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۲۴۰، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۱۹۱. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۳۶، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۱۹۲. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۶۴، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۱۹۳. واقدی، محمد بن عمر، ج۱، ص۳۸۶، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۱۹۴. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۴۰۵، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۱۹۵. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۴۸-۴۴۹، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۱۹۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۹۸، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۱۹۷. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۳۶، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۱۹۸. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۸۰، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۱۹۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۶۴۴، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۰۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۸۲، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۰۱. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۱۳، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۰۲. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۰۰، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۰۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۳۰-۹۳۱، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۰۴. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۹۱-۹۹۶، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۰۵. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۲۲، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۰۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۷۰، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۰۷. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ص۲۰۲، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۲۰۸. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی، ج۶، ص۱۰۱.    
۲۰۹. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۳۶-۳۷، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.    
۲۱۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۵۸، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۱۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۲۷۵.    
۲۱۲. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۷۱، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۱۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۲۲، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۱۴. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۹۵، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۱۵. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۵، بیروت، دار صادر.    
۲۱۶. حلبی، علی، السیره الحلبیه، ج۳، ص۱۹۰، بیروت، المکتبه الاسلامیه.
۲۱۷. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۶۱۲، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۱۸. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۱۰۷۶-۱۰۷۷، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۱۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۷، بیروت، دار صادر.    
۲۲۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۲۲، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۲۱. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۵، بیروت، دار صادر.    
۲۲۲. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۲، ص۵۴۵.    
۲۲۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۱۰۷۷، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۲۴. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۶۸-۱۶۹، بیروت، دار صادر.    
۲۲۵. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۷، بیروت، دار صادر.    
۲۲۶. ترمذی، محمد بن عیسی، جامع الصحیح، ج۵، ص۲۷۲-۲۷۶، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
۲۲۷. طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع البیان، ج۱۱، ص۳۱۶.    
۲۲۸. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۱۶۹، به کوشش احمد حبیب قیصر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.    
۲۲۹. ابن حزم، علی بن احمد، جوامع السیره، ج۱، ص۲۰۶، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۲۳۰. طبرسی، فضل‌الله بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۶، به کوشش‌ هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.    
۲۳۱. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۱۲، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۲۳۲. متقی هندی، علی، کنز العمال، ج۱۰، ص۴۲۴-۴۲۵، به کوشش صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.    
۲۳۳. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۴۵، قم، مکتبۀ بصیرتی.
۲۳۴. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۷۴، قم، مکتبۀ بصیرتی.
۲۳۵. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۸۷، قم، مکتبۀ بصیرتی.
۲۳۶. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۸، ص۱۲۴.    
۲۳۷. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۱۱۱۷، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۳۸. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۹-۱۹۰، بیروت، دار صادر.    
۲۳۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۸۴.    
۲۴۰. ابن هشام، عبدالملک‌ بن‌ هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۲۵۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۲۴۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۸۶.    
۲۴۲. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.    
۲۴۳. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۱۸۳.    
۲۴۴. امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۲۸۷ به بعد.    
۲۴۵. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.    
۲۴۶. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴۰، ص۶۷.    
۲۴۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳.    
۲۴۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۹۶.    
۲۴۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۱۷، بیروت، دار صادر.    
۲۵۰. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵، بیروت، دار صادر.    
۲۵۱. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.    
۲۵۲. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۱۸۳.    
۲۵۳. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۱۵-۲۲۴، بیروت، دار صادر.    
۲۵۴. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۸-۱۸۱، بیروت، دار صادر.    
۲۵۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۹۷.    
۲۵۶. ابن سلام اباضی، بدء الاسلام و شرائع‌ الدین، ج۱، ص۷۰، به کوشش ورنر شوارتس و سالم بن یعقوب، ویسبادن، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۲۵۷. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۲، ص۱۳۰-۱۳۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۲۵۸. ابوداوود سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابوداوود، ج۴، ص۲۱۵، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، استانبول، المکتبه الاسلامیه.    
۲۵۹. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۱۸۲.    
۲۶۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۹۶.    
۲۶۱. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۵۶، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۲۶۲. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۹۹، قم، مکتبۀ بصیرتی.
۲۶۳. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۱۶-۲۱۷، بیروت، دار صادر.    
۲۶۴. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۹، بیروت، دار صادر.    
۲۶۵. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۲، ص۱۳۰-۱۳۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۲۶۶. بلعمی، ابوعلی، تاریخ‌نامۀ طبری، ج۱، ص۳۳۶، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۶۶ش.
۲۶۷. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، آفه اصحاب الحدیث، ج۱، ص۴۹-۵۰، به کوشش علی حسینی میلانی، قم، ۱۳۹۸ق.
۲۶۸. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۲، ص۱۳۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۲۶۹. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۷۴، قاهره، ۱۳۱۵ق.
۲۷۰. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۷۵، قاهره، ۱۳۱۵ق.
۲۷۱. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۸۳، قاهره، ۱۳۱۵ق.
۲۷۲. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۲۳۴، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۲۷۳. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۹-۱۹۰، بیروت، دار صادر.    
۲۷۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۸۴.    
۲۷۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۸۶.    
۲۷۶. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۴.    
۲۷۷. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۰، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.    
۲۷۸. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۱۸۳.    
۲۷۹. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴۰، ص۶۷.    
۲۸۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۹۶.    
۲۸۱. ابوداوود سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داوود، ج۴، ص۲۱۵، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، استانبول، المکتبه الاسلامیه.    
۲۸۲. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۹۷، قم، مکتبۀ بصیرتی.    
۲۸۳. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۹، بیروت، دار صادر.    
۲۸۴. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۲، ص۱۳۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۲۸۵. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۱۸۳.    
۲۸۶. میلانی، علی، مقدمه بر آفه اصحاب الحدیث، ج۱، ص۲۸.
۲۸۷. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۸-۱۹۱، بیروت، دار صادر.    
۲۸۸. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۷۰، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۲۸۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۲۴.    
۲۹۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۰۸، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۹۱. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۲۹۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۷.    
۲۹۳. ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۳، ص۲۸۴، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۲۹۴. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۹، بیروت، دار صادر.    
۲۹۵. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۰، بیروت، دار صادر.    
۲۹۶. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۲۰.    
۲۹۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱۵، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.    
۲۹۸. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۸، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.    
۲۹۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۱۰۹۴، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۳۰۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۱.    
۳۰۱. لیل/سوره۹۲، آیه۵.    
۳۰۲. توبه/سوره۹، آیه۴۰.    
۳۰۳. عظم، رفیق بن محمود، اشهر مشاهیر الاسلام، ج۱، ص۱۴-۱۵، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۳۰۴. ابن حجر هیثمی، احمد، الصواعق المحرفه، ج۱، ص۹۸-۱۰۲، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۳۰۵. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۵، ص۴.    
۳۰۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۳۰۷. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۳۶-۳۸، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.    
۳۰۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۴، ص۱۸۹-۱۹۸، قاهره، ۱۳۱۵ق.
۳۰۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۵-۱۷۸، بیروت، دار صادر.    
۳۱۰. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۳۸-۶۸، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.    
۳۱۱. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ص۸۷-۳۱۲، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۳۱۲. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۰۷، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۳۱۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۴۳-۵۴۴، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۳۱۴. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۴۷، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۳۱۵. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۳۶، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۳۱۶. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۷، بیروت، دار صادر.    
۳۱۷. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۰۷، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.    
۳۱۸. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۰۵، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۳۱۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۳۲.    
۳۲۰. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۱۹، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۳۲۱. عظم، رفیق بن محمود، اشهر مشاهیر الاسلام، ج۱، ص۸۹، به نقل از ابن عساکر، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۳۲۲. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۴-۱۸۵، بیروت، دار صادر.    
۳۲۳. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۴-۱۸۵، بیروت، دار صادر.    
۳۲۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۳۲.    
۳۲۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۳۲-۴۳۳.    
۳۲۶. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۳۷.    
۳۲۷. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۷۶، بیروت، دار صادر.    
۳۲۸. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۴۹، بیروت، دار صادر.    
۳۲۹. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۷۲-۱۷۳، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۳۳۰. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸۰-۲۸۵، بیروت، دار صادر.    
۳۳۱. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۳۶۰، بیروت، دار صادر.    
۳۳۲. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۷۲-۱۷۳، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۳۳۳. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۲، ص۱۹۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۳۳۴. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۶-۱۳۸، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.    
۳۳۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۱۹-۴۲۰.    
۳۳۶. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۲، ص۱۹۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۳۳۷. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۲، ص۱۹۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۳۳۸. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۳، ص۴۱۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
۳۳۹. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۲۲۳، قاهره، ۱۲۸۶ق.    
۳۴۰. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۱، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۳۴۱. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۰۳، بیروت، دار صادر.    
۳۴۲. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۰۸، بیروت، دار صادر.    
۳۴۳. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۰۹، بیروت، دار صادر.    
۳۴۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۲۱-۴۲۲.    
۳۴۵. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۲، ص۱۹۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۳۴۶. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۲، ص۱۹۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۳۴۷. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۹۲-۲۰۰، بیروت، دار صادر.    
۳۴۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۲۸-۴۳۰.    
۳۴۹. ابن حبان، محمد، الثقات، ج۲، ص۱۹۱-۱۹۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۳۵۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۲۹-۴۳۱.    
۳۵۱. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۷، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.    
۳۵۲. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۳۶.    
۳۵۳. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۳۰۸-۳۰۹، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۳۶۷م.
۳۵۴. مبرد، محمد بن یزید، الکامل، ج۱، ص۱۰، به کوشش محمد احمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.    
۳۵۵. ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۵، ص۲۱.    
۳۵۶. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۴۶-۴۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.    



هادی عالم‌زاده، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوبکر».    






جعبه ابزار