ابوالاعور عمرو بن سفیان سلمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبو اَعْوَرِ سُلَمی، عمرو بن سفیان بن سعید، از سرداران مشهور
معاویه در
جنگ صفین و از فاتحان شهرهای
مصر و
شام است.
عمرو بن سفیان بن عبد شمس بن سعد،
از
بنی سلیم ،
تیره ذکوان هم پیمان
ابوسفیان و از دولت مردان
معاویه بود.
عمرو، در جاهلیت زیست
و تا نبرد
حنین در صف مشرکان، با مسلمانان جنگید و گویا پس از آن
اسلام آورد.
جزئیات زندگی وی در تاریخ روشن نیست؛ بدین جهت در باب صحابی بودن او
اختلاف است. برخی، وی را از
صحابیان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نمیدانند؛ بنابراین معتقدند که روایت او از پیامبر،
مرسل است؛
چنان که بخاری نیز در تاریخ کبیر، نام وی را در ردیف صحابه ذکر نکرده؛
ولی برخی چون
مسلم بن حجاج او را صحابی شمردهاند.
شیخ صدوق از آن رو که وی را در ماجرای
تبوک ، از دست اندرکاران
قتل پیامبر میداند،
صحابی میشمارد. شاید در صحابی شمردن او اشتباهی رخ داده باشد؛ زیرا در تاریخ دو نفر به
ابوالاعور شهره بودند: یکی
حارث بن ظالم انصاری خزرجی، از
بنی عدی بن نجار که در صحابی بودن وی
اختلافی نیست و دیگری،
عمروبن سفیان سلمی،
و شاید در این عرصه، اغراض سیاسی دخالت داشته تا بدین گونه بر شمار اصحاب
رسول خدا در سپاه معاویه بیفزاید؛
به هر حال، داوری در این باره آسان نیست.
ابوعور به تیرۀ بنی ذَکوانِ سُلَیم نسب میبرد.
پدرش که همپیمان
حرب بن امیّه بود. در
جنگ اُحد در صف
مشرکان حضور داشت و گفتهاند همو بود که که نخستین کس از
مسلمانان را به
شهادت رساند.
تاریخ تولد ابواعور دانسته نیست. برخی گفتهاند که او صحبت
پیامبر را دریافته و از آن حضرت
روایت کرده است
برخی دیگر گفتهاند که او در
دوران جاهلیت میزیسته و محضر پیامبر را درنیافته و ازاینرو روایات او از پیامبر «مرسل» است.
همچنین به نقل برخی مآخذ او در
جنگ حنین، در حالی که مسلمان نبود، شرکت داشت و پس از آن
اسلام آورد.
بر پایۀ اخباری که
طبری از سیف بن عمر روایت میکند، در ۱۳ق که ابوعبیده شاه را فتح میکرد، ابواعور یکی از سرداران او بود و نیز همو بود که طبریه را
فتح کرد.
براساس گزارشهای دیگر، وی در جنگ عمّوریه به
سال ۲۳ق سردار سپاه
شام بود و در ۲۶ق نیز در فتح
قبرس شرکت داشت.
بنابر روایتی
به سال ۳۵ق، شورشیان مصری که نظر مساعد عثمان را نسبت به شکایات خود جلب کرده بودند و به
دیارشان باز میگشتند، در راه به ابواعور که بر
شتر عثمان سوار بود، برخوردند و به وی بدگمان شدند و چون او را تفتیش کردند، به نامهای دست یافتند که در آن عثمان، حاکم مصر را به مجازات سخت شورشیان دستور داده بود.
با اینهمه روایات دیگری در دست است که نشان میدهد، حامل نامه غلام عثمان بود.
ابوالاعور، هم پیمان
حرب بن امیه و پسرش
ابوسفیان بن حرب که در
جنگ احد و
خندق بر ضد
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شمشیر میزد بود. او خود نیز در
جنگ احزاب ، با گروهی از
بنی سلیم به یاری
قریش شتافت.
پس از آن، در زمان رسول خدا، سخنی از او نیست.
او در زمان
ابوبکر در نبرد
یرموک ، فرماندهی گروهی را بر عهده داشت
و در زمان
عمر ، در فتح
شام ، یکی از ده فرمانده
ابوعبیده در
فحل (محلی در
شام) بود
و در سال ۱۳ هجری، با دیگر فرماندهان به
طبریه وارد شد، و مردم آن جا با او
مصالحه کردند.
در سال ۱۵ هجری جانشین
عمروعاص در
اردن شد تا عمرو، به
جنگ رومیان در
اجنادین برود.
در
غزوه عموریه ، (۲۳ هجری) امیر لشکر شام بود.
ابوالاعور در زمان
عثمان ، در واپسین نبرد
قبرس به سال ۲۶ یا ۲۷ هجری از طرف معاویه، در نقش فرمانده سپاه
اسلام جنگید.
در واقعه اعتراض مصریان بر عثمان، حامل نامه وی به والی مصر مبنی بر سرکوبی معترضان
بود و هنگام درگذشت عثمان، کارگزاری معاویه را در
اردن برعهده داشت.
در خبری که
ابن عساکر آورده است، پس از انعقاد
صلح میان معاویه و
امام حسن (علیهالسلام)، امام برخی از یاران معاویه مانند
عمرو عاص و ابواعور را سخت مورد انتقاد قرار داد و ابواعور را از کسانی خواند که پیامبر آنان را
لعن کرده است، اما در گزارش ابن جوزی از این ماجرا
نامی از او دیده نمیشود.
به هر روی، ابواعور تا آغاز جنگ صفین نزد معاویه بود و پس از آن فرماندهی گروهی از سپاه شام برای جنگ با سپاه
علی (علیهالسلام) در صفین را برعهده داشت.
ابواعور پس از ورود به
عراق، آبشخور فات را در محاصره گرفت و اجازۀ استفاده از آن را به سپاه کوفه نداد، اما سرانجام کوفیان بر آنان پیروز شدند و آبشخور را تصرف کردند.
ابواعور در طول روزهای جنگ نیز چندبار با تنی چند از سرداران سپاه کوفه درگیر شد،
اما چون شکست در
لشکر شام افتاد و به
نیرنگ عمرو بن عاص،
قرآنها بر
نیزه شد و دو سپاه به
حکمیت دعوت شدند، ابواعور نیز از آنان بود که قرآن بر سر نهاد و دو سپاه را به حکمیت فرا خواند.
ابواعور به هنگام نوشتن
صلحنامه در پایان جنگ، به پیش انداختن نام علی (علیهالسلام) بر معاویه و نامیدن او به
لقب «امیرالمؤمنین» اعتراض کرد و نزاعی که بر سر این موضوع در گرفت، سرانجام با مداخلۀ علی (علیهالسلام) و توضیح او پایان یافت
و چون صلحنامه نوشته شد و کسانی از دو سپاه بر آن شهادت دادند، ابواعور نیز از جانب سپاه شام، یکی از گواهان بود.
پس از پایان جنگ سفین معاویه که به تسحیر مصر چشم داشت، سرداران خود را بدان کار فرا خواند و
رأی آنان را در این زمینه جویا شد.
با آنکه ابواعور، مانند بیشتر سرداران با این پیشنهاد موافق نبود،
در لشکرکشی به سوی مصر به سرکردگی عمروعاص شرکت جست.
از این پس، از زندگی و یا مرگ او گزارشی در دست نیست.
ابواعور از دشمنان سرسخت امام علی (علیهالسلام) بود، چنانکه گفتهاند امام پس از جنگ صفین، او و برخی دیگر از یاران معاویه را در
قنوت نماز لعن میکرد.
نقش جدی ابوالاعور در دستگاه امارت معاویه، به ویژه در نبرد
صفین آشکار است.
گفتهاند: وی محور
جنگ صفین بود و نخستین حمله، به فرماندهی او انجام شد، و در این واقعه، یاران
علی علیهالسّلام به ویژه
مالک اشتر را به هم دستی با
قاتلان عثمان متهم کرد.
وی از کسانی بود که بر ضد
امام علی در
قتل عثمان ، به گواهی معاویه آمد و موجب گمراهی افرادی شد.
ابوالاعور در سپاه معاویه، فرماندهی اهل
حمص را بر عهده داشت
و با ۱۰۰۰۰ سپاه بر
شریعه فرات گمارده شد تا راه را بر سپاه علی علیهالسّلام ببندد.
در پی حیله گری سپاه معاویه، او نیز مصحفی بر سر داشت و عراقیان را به داوری آن فرا میخواند. در نهایت، به صورت گواه پیمان حکمیت از طرف شامیان به میدان آمد
و با ۴۰۰۰ شامی، مراقبت از جان
عمروعاص را بر عهده گرفت.
در نگارش پیمان نامه، با تقدیم نام علی علیهالسّلام سخت
مخالفت کرد؛
سپس در مقابله با
محمدبن ابی بکر (والی
امام علی علیهالسّلام در
مصر ) در منطقه
مسناة ، پرچم فرماندهی سپاه شام را به دوش کشید؛
بدین جهات، آوردهاند که امام علی او را در
نماز لعن میکرد.
ابوالاعور در
مخالفت با
امام حسن علیهالسّلام و تحقیر و شکستن او نیز کوشا بود، و امام در خاموش کردن وی، به حدیثی از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم اشاره کرد که در آن
عمروبن سفیان سلمی ، لعن شد و در خطاب به معاویه گفت: آیا میدانی که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرماندهی (قائد) و راننده (سائق)
احزاب را لعن کرد؟ یکی ازآن دو
ابوسفیان و دیگری ابوالاعور بود.
فرجام کار او نیز روشن نیست. بر پایه روایتی ضعیف، وی
درسال ۶۵ هجری با
مروان بن حکم به
مصر رفت
که البته پذیرش این سخن مشکل است.
۱. در ذیل
آیه یک
احزاب آوردهاند
که ابوالاعور با تنی چند از مشرکان
مکه ، پس از
جنگ احد به
مدینه آمده، بر
عبدالله بن ابی وارد شد و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به آنان امان داد تا خواسته خویش را با او در میان گذارند. آنان از پیامبر خواستند تا آنها را با خدایانشان (
لات ،
منات و
عزی ) واگذاشته، برای آن بتان و پرستندگانش، منفعتی قائل شود؛ در مقابل، آنان نیز پیامبر را با خدایش وامی نهند. این سخن بر حضرت گران آمد و به اخراج آنان از مدینه فرمان داد و این آیه نازل شد: یایها النبی اتق الله و لاتطع الکفرین و المنفقین ان الله کان علیما حکیما « ای
پیامبر ! از
خدا بترس و از کافران و منافقان اطاعت مکن؛ زیرا
خدا دانا و
حکیم است».
۲. در ذیل
آیه ۴۸
سوره احزاب «و لاتطع الکفرین و المنفقین...» نیز این داستان ذکرشده و مقصود از کافران در آیه را
ابوالاعور ،
عکرمه و
ابوسفیان ذکر کردهاند که به دنبال
مداهنه با
پیامبر در
دین بودند.
۳.
قرطبی ، «من اسفل منکم» در آیه ۱۰
را که در
جنگ خندق از مناطق فرودست، بر مسلمانان تاخته و حمله آوردند، گروهی از فرماندهان
مشرک ، از جمله ابوالاعور میداند:
«اذ جاءوکم من فوقکم و من اسفل منکم و اذ زاغت الابصر و بلغت القلوب الحناجر و تظنون بالله الظنونا آن گاه که از سمت بالا و پایین بر شما تاختند، و هنگامی که چشمها خیره شد و دلها به گلوگاه رسیده بود و به خدا، گمانهای گوناگون میبردید.»
۴.
شیخ صدوق بر پایه روایتی، ابوالاعور را یکی از ۱۴ مردی دانسته که دربازگشت از
تبوک ، در پی کشتن
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم برآمدند؛ اما به مقصود خویش نرسیدند.
آیه ۷۴
توبه در این باره فرود آمد: «یحلفون بالله ما قالوا و لقد قالوا کلمة الکفر و کفروا بعد اسلمهم و هموا بما لم ینالوا و ما نقموا الاان اغنل- هم الله و رسوله من فضله فان یتوبوا یک خیرا لهم و ان یتولوا یعذبهم الله عذابا الیما فی الدنیا و الاخرة و ما لهم فی الارض من ولی و لا نصیر به
خدا سوگند یاد میکنند که نگفتهاند؛ ولی کلمه
کفر را بر زبان راندهاند و پس از آن که
اسلام آوردند، کافر شدند و قصد کاری را کردند؛ اما بدان نرسیدند. انتقام گیری شان از آن رو است که خدا و پیامبرش آنان را از فضل خود بی نیاز کردند؛ پس اگر
توبه کنند، خیرشان در آن است و اگر روی بگردانند، خدا در دنیا و آخرت به عذابی دردناک معذبشان خواهد کرد و در روی زمین، دوست داری و مددکاری نخواهند داشت»؛ البته چنان که اشاره شد، در کلام صدوق روشن نیست که مقصود از ابوالاعور کیست؟
(۱) محمد بن ادریس ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
(۲) علی بن محمد ابن اثیر، اسدالغابه، قاهره، ۱۲۸۵ق.
(۳) علی بن محمد ابن اثیر، الکامل.
(۴) یوسف بن قزاوغلی ابن جوزی، تذکرة خواص الأمّة، نجف، ۱۳۶۹ق.
(۵) احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابة، قاهره، ۱۳۲۸ق.
(۶) محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
(۷) یوسف بن عبداللـه ابن عبدالبر، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م.
(۸) علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، دمشق، دارالبشیر.
(۹) عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۱۰) عبدالرحمن بن عمرو ابوزرعۀ دمشقی، تاریخ، به کوشش شکراللـه قوجانی، دمشق، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
(۱۱) الامامة و السیاسة، منسوب به ابن قتیبه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
(۱۲) یعقوب بن سفیان بسوی، المعرفة التاریخ، به کوشش اکرم ضیاء عمری، بغداد، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م.
(۱۳) احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۴ق/ ۱۹۷۴م.
(۱۴) احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، به کوشش گوتین، بیتالمقدس، ۱۹۳۶م.
(۱۵)
خلیفه بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۷م.
(۱۶) احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م.
(۱۷) طبری، تاریخ.
(۱۸) هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، به کوش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م.
(۱۹) مروج الذهب مسعودی، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۶م.
(۲۰) نصر بن مزاحم منقری، وقعۀ صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق.
(۲۱) احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۵م.
(۲۲) محمد بن عمر واقدی، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
(۲۳) یحیی بن معین، التاریخ، به کوشش احمد محمد نورسیف، مکه، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
(۲۴) احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ، بیروت، دارصادر.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابواعور سلمی »، ج۵، ص۱۹۵۵. اعلام القرآن، فرهنگ و معارف قرآن،ج۱، ص۳۲۲. برگرفته از مقاله ابوالاعور سلمی.