ابو احیحه اموی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابواحیحه اموی از دشمنان سرسخت
پیامبر -صلی الله و علیه و آله - در
مکه بود.
سعید بن عاص بن امیه، معروف به ابواحیحه، از تیره
بنی امیه قریش است که نسبش در جد سوم پیامبر به
عبدمناف میرسد.
او عمامهای بزرگ و رنگارنگ بر سر میبست و از این رو، ذوالعصابه و ذوالعمامه لقب یافت که
کنایه از
سیادت او بود.
گویند: هرگاه عمامهای بر سر میبست، دیگران به احترام او از بستن
عمامه به همان رنگ خودداری میکردند.
او را از بزرگان قریش و همنشین
ولید بن مغیره مخزومی معرفی کردهاند.
وی نخستین کس از
قریش بود که همزمان دو خواهر به نامهای
هند و
صفیه ، دختران
مغیره مخزومی ، را به همسری گرفت.
شغل او مانند بسیاری از مردان
قریش بازرگانی بود و برای این کار مکان ویژهای جز خانه خود اختصاص داده بود.
از او با عنوان کثیر المال یاد شده است.
به سبب عداوت میان
بنی هاشم و
بنی امیه ،
ابواحیحه دشمن پیامبر-صلی الله و علیه و آله - بود و دشمنی او پس از
بعثت شدت گرفت.
وی را از
استهزا کنندگان پیامبر-صلی الله و علیه و آله - شمردهاند.
بر پایه گزارشی، پس از آن که مشرکان پیامبر را
ساحر خواندند و
سوره کافرون نازل گشت، ابواحیحه در پاسخ
ولید بن مغیره که وی را شایسته نزول
وحی دانسته بود، سزاواری
ولید را یادآور شد. آن گاه آیات (وقالوا لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم• اهم یقسمون... ) ،
نازل شد.
برخی از تفاسیر، مقصود از {رجل} را ولید دانستهاند.
ذیل آیات ۱۹-۲۰
سوره نجم نیز از ابواحیحه یاد شده است.
بر پایه گزارشی، پیش از
صلح حدیبیه به
سال ششم ق. هنگامی که عثمان ماموریت یافت برای مذاکره نزد قریش رود، در جوار ابواحیحه وارد
مکه شد.
گویند: ابواحیحه در حال احتضار میگریست و چون سبب آن را جویا شدند، علت آن را پرستش نشدن
بت عزی پس از مرگش بیان کرد.
ابواحیحه در
سال اول یا دوم ق. در ۹۰ سالگی
به سبب بیماری در طائف درگذشت
و در کوهی نزدیک آن شهر به
خاک سپرده شد.
به نقلی، هنگام محاصره آن شهر،
ابوبکر با مشاهده
قبر ابواحیحه در حضور فرزندان
مسلمان او،
عمرو و
ابان ، به
لعن ابواحیحه پرداخت. در برابر، آنان نیز پدر ابوبکر را لعن کردند. در این هنگام، رسول خدا به رغم دشمنی ابواحیحه در مکه، ایشان را از سب و لعن مردگان که سبب اذیت زندگان میشود، بر حذر داشت.
فرزند ابواحیحه، خالد، در خواب دیده بود که
رسول خدا -صلی الله و علیه و آله - او را از
آتش نجات داده است. از این رو،
مسلمان شد و پس از طرد پدر، در هجرت دوم مسلمانان به
حبشه ، همراه برادرش عمرو حضور یافت.
بر پایه گزارشی، در
فتح مکه هنگامی که پیامبر-صلی الله و علیه و آله - به
بطحا رسید، دختران ابواحیحه مقابل منزل پدر موهای خود را پریشان کردند و با روسریهای خود به چهره اسبان زدند و ایشان با
تبسم از کنار این صحنه گذشت.
خالد از سوی رسول خدا-صلی الله و علیه و آله - فرمانداری شهر
صنعا در
یمن و
ابان بن سعید ، کارگزاری
بحرین را بر عهده داشت. پس از
رحلت پیامبر خدا-صلی الله و علیه و آله -، خالد همراه دو برادرش، ابان و عمرو محل خدمت خود را
ترک کرده، به
مدینه بازگشتند. چون علت بازگشت ایشان را پرسیدند، پاسخ شنیدند: پس از
رسول خدا -صلی الله و علیه و آله - برای هیچ کس دیگر کار نخواهیم کرد. خالد و برادرش ابان تا مدتی با
ابوبکر بیعت نکردند.
او در سخنانی خطاب به
اهل بیت پیامبر: ایشان را درختی تناور با میوههایی نیکو وصف کرد و خود را پیرو آنان دانست.
در
جنگ جمل نیز عمرو بن احیحه پس از سخنرانی
امام حسن -علیه السلام - در ستایش او اشعاری سرود.
حکم
دیگر فرزند ابواحیحه و نیز دو غلام او به نامهای
ابورافع ابوبهی و
صبیح ، به
اسلام گرویدند.
حکم که پیامبر نامش را به عبدالله تغییر داد، در یکی از جنگهای
مسلمانان به
شهادت رسید.
عاص و احیحه ، دیگر فرزندان ابواحیحه، بر
شرک ماندند و در
نبرد بدر به
سال دوم ق. به دست مسلمانان کشته شدند. برخی کشنده عاص را
علی -علیه السلام - دانستهاند.
اخبار مکه: الفاکهی (م. ۳۵۳ق.) ، به کوشش عبدالملک، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۴۰۷ق؛ الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق؛ اسد الغابه: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العربی؛ الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ الاصنام: هشام بن محمد کلبی (م. ۲۰۴ق.) ، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، ۱۳۴۸ش؛ الاعلام: الزرکلی (م. ۱۳۹۶ق.) ، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م؛ امتاع الاسماع: المقریزی (م. ۸۴۵ق.) به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق؛ انساب الاشراف: البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛ بحار الانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغه: محمد تقی شوشتری، مؤسسة نهج البلاغه؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م. ۲۱۸ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛ شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق؛ الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر؛ فتح القدیر: الشوکانی (م. ۱۲۵۰ق.) ، عالم الکتب؛ الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ مجمع الزوائد: الهیثمی (م. ۷۳۵ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق؛ المحبر: ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده؛ المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق.) ، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ المغازی: الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق؛ المفصل: جواد علی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۷۶م؛ الملل و النحل: الشهرستانی (م. ۵۴۸ق.) ، به کوشش سید کیلانی، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۵ق؛ المنتظم: ابن جوزی (م. ۵۰۸ق.) ، به کوشش نعیم زرزور، بیروت، دار الکتب العلیمه، ۱۴۱۲ق؛ المنمق: ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«ابو احیحه اموی».