• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن معتز عباسی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




اِبْن‌مُعْتَزّ، ابوالعباس‌ عبدالله‌ (۲۲ شعبان‌ ۲۴۷-۲ ربیع‌الثانی‌ ۲۹۶ق‌/ ۳۱ اکتبر ۸۶۱ -۲۹ دسامبر ۹۰۸م‌)، شاعر ، ادیب‌ ، راوی و نقاد بزرگ‌ شعر و ادب‌ عرب‌ در عصر دوم‌ عباسی‌ بود.

فهرست مندرجات

۱ - پیشینه
۲ - تبعید ابن‌معتز
۳ - بازگشت به سامرا و شروع تحصیل
۴ - ابن‌معتز در مطیره
۵ - رفتن ابن‌معتز به بغداد
۶ - پایان دوران آسایش و آرامش
۷ - پذیرفتن پیشنهاد خلافت
۸ - اشعار درباره ابن‌معتز
۹ - ابن‌معتز از لحاظ ظاهر
۱۰ - اخلاقیات وی
۱۱ - دیدگاه وی درباره این‌ مبانی‌ نظری و عملی‌
۱۲ - عقیده وی نسبت به علویان
۱۳ - کینه‌توز بودن ابن‌معتز
۱۴ - مذهب وی
۱۵ - دشمنی وی باآل علی(ع)
۱۶ - در باب مدح وی
۱۷ - مدح کردن بیش از حد معتضد
۱۸ - شعر ابن‌معتز در زمینه هجا
۱۹ - غزلیات وی
۲۰ - سرودن‌ خمریات‌
۲۱ - توانایی‌ ویژه‌ وی در وصف‌
۲۲ - معاتبات وی
۲۳ - سروده‌های وی در باب زهدیات
۲۴ - شعر تعلیمی
۲۵ - ارجوزه‌های وی
۲۶ - چیره‌دستی‌ وی در فن‌ تشبیه‌
۲۷ - نخستین شعر شناس
۲۸ - نخستین تفصیل تحلیلی فن تشبیه
۲۹ - ستودن تشبیهات ابن‌معتز
۳۰ - بی‌رقیب بودن در فن تشبیه
۳۱ - شاعران فارسی زبان متأثر از تشبیهات وی
۳۲ - دمیدن روح‌ اشرافی‌گری را در کالبد شعر عربی
۳۳ - استفاده از واژه‌های ایرانی در اشعار خویش
۳۴ - ارزش‌ هنری شعر ابن‌معتز
۳۵ - ارزش اشعار وی از جهت تاریخی
۳۶ - نثر زیبا و آراسته وی
۳۷ - سلسله‌ کلمات‌ قصار وی
۳۸ - قابل‌ قیاس‌ نبودن‌ بلاغت‌ ابن‌معتز با بلاغت‌ حضرت‌ علی‌
۳۹ - عدم تبحر در علوم زمان
۴۰ - آهنگ‌سازی وی
۴۱ - مکاتبه‌ و مراسله‌ با عده‌ای از شعرا و اهل‌ ادب‌
۴۲ - راوی بزرگ‌ اشعار و اخبار عرب
۴۳ - استفاده‌کنندگان اشعار وی
۴۴ - نقد ادبی‌
۴۵ - تألیف‌ ارزنده ابن‌معتز در زمینه نقد ادبی‌
۴۶ - روش‌ نقد ابن‌معتز در طبقات‌
۴۷ - شیوه نقد ابن‌معتز در کتب‌ و رسائل‌ دیگرش‌
۴۸ - شهرت ابن‌معتز در علم بلاغت
۴۹ - دیدگاه وی درباره شعر
۵۰ - انتقاد گزنده ابن‌معتز از ابوتمام‌
۵۱ - مطلب‌ دیگری که‌ ابن‌معتز با تألیف‌ البدیع‌ خود در پی‌ آن‌ بود
۵۲ - شخصیت‌ و آثار و اشعار ابن‌معتز مورد توجه‌ خاورشناسان‌
۵۳ - آثار چاپی‌ وی
۵۴ - آثار خطی‌
۵۵ - آثار یافت‌ نشده‌
۵۶ - فهرست منابع
۵۷ - پانویس
۵۸ - منبع


وی در سامرا که‌ در آن‌ روزگار مرکز حکومت‌ عباسیان‌ بود، از مادری ظاهراً رومی‌ نژاد به‌ دنیا آمد. تقریباً ۵ ساله‌ بود که‌ پدرش‌ با لقب‌ المعتزبالله‌، به‌ عنوان‌ سیزدهمین‌ خلیفه عباسی‌، زمام‌ امور را به‌ دست‌ گرفت‌ (حک ۲۵۲- ۲۵۵ق‌/۸۶۶ -۸۶۹م‌). معتز شیفته شعر و موسیقی‌ بود و در این‌ دو فن‌ دستی‌ داشت‌ و بیش‌تر اوقات‌ خود را با شاعران‌ و خوانندگان‌ و نوازندگان‌ سپری می‌ساخت‌،
[۱] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۹، ص۳۱۸-۳۲۰، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
[۲] خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۲، ص۱۲۵، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
[۳] مرزبانی‌، محمد، معجم‌ الشعراء، ج۱، ص۴۰۰-۴۰۱، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۶۰م‌.
از این‌ رو شگفت‌ نمی‌نماید که‌ طبع‌ شعر ابن‌معتز از اوان‌ کودکی‌ و نوجوانی‌ شکوفا شود و در همان‌ روزگار اشعاری نیز بسراید.
[۴] ابن‌جوزی، عبدالرحمان‌، المنتظم‌، ج۶، ص۸۵، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۵۷ق‌.
[۵] فراج‌، عبدالستار احمد، مقدمه‌ بر طبقات‌ الشعراء، ج۱، ص۹ .
او خود اعتراف‌ می‌کند که‌ تحت‌ تأثیر قصاید بحتری قرار می‌گرفته‌ و نفوذ کلام‌ این‌ شاعر در خلیفه‌ و دیگران‌ او را سخت‌ به‌ اعجاب‌ وا می‌داشته‌ است‌.
[۶] صولی‌، محمد، اخبار البحتری، ج۱، ص۱۰۴- ۱۰۵، به‌ کوشش‌ صالح‌ اشتر، دمشق‌، ۱۳۷۸ق‌/۱۹۸۵م‌.
[۷] صولی‌، محمد، اخبار البحتری، ج۱، ص۱۰۸، به‌ کوشش‌ صالح‌ اشتر، دمشق‌، ۱۳۷۸ق‌/۱۹۸۵م‌.
به‌ ویژه‌ که‌ مدیحه‌سرایان‌ گاه‌ در مدایح‌ معتز او را نیز در کنار پدر مدح‌ می‌گفتند.
[۸] بحتری، ولید، دیوان‌ البحتری، ج۱، ص۶۱۴ -۶۱۶، به‌ کوشش‌ حسن‌ کامل‌ صیرفی‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌.
عبدالله‌ نزد پدر چندان‌ عزیز بود که‌ دستور داد به‌ نام‌ وی دینارهایی زر ضرب‌ کنند و بحتری در مدیحه‌ای که‌ به‌ همین‌ مناسبت‌ سرود، به‌ معتز پیشنهاد کرد که‌ او را ولیعهد خویش‌ گرداند.
[۹] بحتری، ولید، دیوان‌ البحتری، ج۲، ص۶۷۰_۶۷۳، به‌ کوشش‌ حسن‌ کامل‌ صیرفی‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌.
[۱۰] صولی‌، محمد، اخبار البحتری، ج۱، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ صالح‌ اشتر، دمشق‌، ۱۳۷۸ق‌/۱۹۸۵م‌.



ابن‌معتز ۸ سال‌ بیشتر نداشت‌ که‌ امیران‌ ترک‌ پدرش‌ را از مقام‌ خلافت‌ عزل‌ کرده‌، به‌ قتل‌ رسانیدند
[۱۱] یعقوبی‌، احمد، تاریخ‌ الیعقوبی‌، ج۲، ص۵۰۴، بیروت‌، دارصادر.
و او را همراه‌ مادربزرگش‌ و چند تن‌ دیگر از فرزندان‌ خلفا به‌ مکه‌ تبعید کردند.


حدود یک‌ سال‌ بعد، المعتمد بالله‌ (حک ۲۵۶-۲۷۹ق‌/۸۷۰ -۸۹۲م‌) به‌ خلافت‌ رسید و آنان‌ را به‌ سامرا بازگردانید.
[۱۲] یعقوبی‌، احمد، تاریخ‌ الیعقوبی‌، ج۲، ص۵۰۵، بیروت‌، دارصادر.
از آن‌ پس‌ جده‌اش‌ زیر نظر معتمد، سرپرستی‌ او را برعهده‌ گرفت‌ و ابوالحسن‌ احمد بن‌ سعید دمشقی‌ که‌ به‌ تعلیم‌ و تربیت‌ فرزندان‌ معتز گماشته‌ شده‌ بود، مربی‌ و استاد اختصاصی‌ او گردید.
[۱۳] یاقوت‌ حموی، ادبا، ج۳، ص۴۶-۴۹.
[۱۴] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
رفته‌ رفته‌، خانه وی مرکز تجمع‌ علما و ادبا گردید و دانشمندان‌ به‌ نام‌ آن‌ سامان‌ از جمله‌ محمد بن‌ عمران‌ بن‌ زیاد، حسن‌ بن‌ علیل‌ عنزی، احمد بن‌ صالحة بن‌ ابی‌ فنن‌، پیوسته‌ به‌ مجلس‌ او آمد و شد داشتند و علوم‌ و فنون‌ مرسوم‌ آن‌ زمان‌ را به‌ امیرزاده عباسی‌ تعلیم‌ می‌دادند. مبرد، نحوی بزرگ‌ مکتب‌ بصره‌، بسیار در مجلس‌ او حاضر می‌شد و گاه‌ چندین‌ روز نزد وی اقامت‌ می‌کرد. فصحای عرب‌ و علمای لغت‌ نیز که‌ وارد سامرا می‌شدند، نزد ابن‌معتز می‌رفتند و او آنان‌ را به‌ گرمی‌ می‌پذیرفت‌ و از ایشان‌ نکات‌ بسیاری می‌آموخت‌.
[۱۵] صولی‌، محمد، اخبار البحتری، ج۱، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ صالح‌ اشتر، دمشق‌، ۱۳۷۸ق‌/۱۹۸۵م‌.
[۱۶] صولی‌، محمد، اخبار ابی‌تمام‌، ص۹۶، به‌ کوشش‌ خلیل‌ محمود عساکر و دیگران‌، بیروت‌، المکتب‌ التجاری.
[۱۷] صولی‌، محمد، اخبار ابی‌تمام‌، ص۲۰۲، به‌ کوشش‌ خلیل‌ محمود عساکر و دیگران‌، بیروت‌، المکتب‌ التجاری.
[۱۸] خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۱۰، ص۹۵، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
[۱۹] فراج‌، عبدالستار احمد، مقدمه‌ بر طبقات‌ الشعراء، ج۱، ص۹-۱۰.
این‌ محافل‌ علمی‌ و ادبی‌ که‌ در منزل‌ ابن‌معتز تشکیل‌ می‌یافت‌، چنان‌ جاذبه‌ای داشت‌ که‌ بلاذری (ه م‌) را واداشت‌ مصرانه‌ برای تعلیم‌ این‌ امیرزاده‌ اعلام‌ آمادگی‌ کند.
[۲۰] مرزبانی‌، محمد، نورالقبس‌، ج۱، ص۳۴۰، به‌ کوشش‌ رودلف‌ زلهایم‌، ویسبادن‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۴م‌.
[۲۱] یاقوت‌ حموی، ادبا، ج۳، ص۴۷- ۴۸.
[۲۲] کراچکوفسکی‌، ا ی‌، تاریخ‌ الادب‌ الجغرافی‌ العربی‌، ج۱، ص۱۶۱، ترجمه صلاح‌الدین‌ عثمان‌ هاشم‌، جامعة الدول‌ العربیه، ۱۹۶۳م‌.
ابن‌معتز در اشعاری که‌ در ۱۳ سالگی‌ خطاب‌ به‌ استادش‌ دمشقی‌ سروده‌، ادعا کرده‌ است‌ که‌ علوم‌ و فنون‌ مرسوم‌ را چندان‌ فراگرفته‌ که‌ در هر رشته‌ و زمینه‌ای که‌ اراده‌ کند، می‌تواند سرآمد اقران‌ و یگانه دوران‌ گردد.
[۲۳] مرزبانی‌، محمد، نورالقبس‌، ج۱، ص۳۴۰-۳۴۱، به‌ کوشش‌ رودلف‌ زلهایم‌، ویسبادن‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۴م‌.
[۲۴] یاقوت‌ حموی، ادبا، ج۳، ص۴۷- ۴۸.
[۲۵] حسین‌، طه‌، من‌ تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ج۲، ص۳۹۵-۳۹۶، بیروت‌، ۱۹۸۲م‌.



ابن‌معتز در ۱۷ سالگی‌، جده خویش‌ را از دست‌ داد و از آن‌ پس‌ به‌ مَطیره‌ که‌ گردشگاهی‌ در نزدیکی‌ سامرا بود،
[۲۶] یاقوت‌ حموی، بلدان‌، ج۴، ص۵۶۸.
نقل‌ مکان‌ کرد. اقامت‌ وی در مطیره‌ حدود ۱۵ سال‌ طول‌ کشید. بیشتر تألیفات‌ ابن‌معتز یادگار همین‌ دوران‌ بوده‌ و در اشعاری که‌ در سال‌های واپسین‌ عمر سروده‌، از این‌ دوران‌ بسیار یاد کرده‌ است‌. ابن‌معتز که‌ از حادثه مرگ‌ پدر سخت‌ متأثر بود و همه عموها، عموزادگان‌، اعیان‌ و رجال‌ را مسئول‌ قتل‌ او می‌دانست‌.
[۲۷] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۴۰، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۲۸] صابی‌، هلال‌، الوزراء، ج۱، ص۱۳۱، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۹۵۸م‌.
خویشتن‌ را مکلف‌ به‌ خونخواهی‌ او می‌پنداشت‌. از این‌ رو، جانشینان‌ المعتز بالله‌ همواره‌ سعی‌ داشتند، با تأمین‌ انواع‌ وسایل‌ رفاه‌ و سرگرمی‌ و خوشگذرانی‌ برای وی و تشویق‌ و ترغیب‌ به‌ دانش‌اندوزی و کمال‌ و ادب‌، او را از مداخله‌ در سیاست‌ و ادعای خلافت‌ باز دارند.
[۲۹] ابوالفدا، المختصر فی‌ اخبار البشر، ج۲، ص۶۲، بیروت‌، دارالمعرفه.
ابن‌معتز نیز از این‌ وضع‌ خشنود به‌ نظر می‌رسید و مراتب‌ امتنان‌ خود را در مدایحی‌ که‌ به‌ ویژه‌ برای معتمد و موفق‌ می‌سرود، ابراز می‌داشت‌.
[۳۰] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۴۹۹-۵۰۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
اما از وقتی‌ که‌ مرکز خلافت‌ به‌ بغداد منتقل‌ گردید (۲۷۶ق‌)، در مطیره‌ به‌ شدت‌ اظهار دلتنگی‌ می‌کرد و چون‌ پسر عمش‌، المعتضد بالله‌ (حک ۲۷۹- ۲۸۸ق‌/۸۹۲ -۹۰۱م‌) به‌ خلافت‌ رسید، مکرر در مدایحش‌ برای رفتن‌ به‌ بغداد اذن‌ می‌طلبید.
[۳۱] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۴۹۲- ۴۹۵، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۳۲] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۵۰۶ -۵۰۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.



المعتضد بالله‌ همینکه‌ پایه‌های حکومت‌ خویش‌ را استوار یافت‌ و کاخ‌ ثریا را که‌ به‌ فرمان‌ او در نزدیکی‌ بغداد ساخته‌ بودند، افتتاح‌ کرد، رسماً از ابن‌معتز برای نقل‌ مکان‌ به‌ بغداد دعوت‌ کرد. ابن‌معتز این‌ دعوت‌ را مشتاقانه‌ پذیرفت‌ و به‌ بغداد رفت‌.
[۳۳] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۴۵۲، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
معتضد از او پیشوازی درخور کرد و او را در یکی‌ از بناهای کاخ‌ ثریا جای داد و از آن‌ پس‌ ابن‌معتز در ردیف‌ ندیمان‌ معتضد قرار گرفت‌. وی در وصف‌ کاخ‌ ثریا و باغستان‌های پیرامون‌ آن‌ اشعار بسیاری سروده‌ و آن‌ را حتی‌ در مقایسه‌ با قصر بلورین‌ حضرت‌ سلیمان‌ (ع‌) بی‌همتا دانسته‌ است‌.
[۳۴] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۴۷۷-۴۷۹، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۳۵] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۵۲۰ -۵۲۱، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
در بغداد نیز ابن‌معتز درس‌ و بحث‌ و گفت‌ و شنودهای علمی‌ و ادبی‌ را رها نکرد و سرای خود را بار دیگر پناهگاه‌ اهل‌ علم‌ و ادب‌ قرار داد.
[۳۶] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
چنانکه‌ ابوسعید محمد بن‌ هبیره اسدی، معروف‌ به‌ صعوداء که‌ از اصحاب‌ فَرّاء نحوی و از بزرگان‌ و دانشمندان‌ کوفه‌ بود، پس‌ از ورود به‌ بغداد ، به‌ کاخ‌ ابن‌معتز هدایت‌ شد و پس‌ از چندی از ندیمان‌ خاص‌ او گردید.
[۳۷] قفطی‌، علی‌، انباه‌ الرواة، ج۲، ص۸۵، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۱ق‌/۱۹۵۲م‌.
[۳۸] سیوطی‌، بغیة الوعاه، ج۱، ص۲۵۶، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، مصر، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۴م‌.
ابن‌معتز با ثعلب‌ نیز ارتباط داشت‌ و مسائل‌ مهم‌ لغوی، نحوی و ادبی‌ را از او می‌پرسید.
[۳۹] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
[۴۰] خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۱۰، ص۹۵-۹۶، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.



با مرگ‌ معتضد، دوران‌ آسایش‌ و آرامش‌ ابن‌معتز نیز به‌ پایان‌ رسید، زیرا وی دیگر یاوری برای خود نمی‌دید.
[۴۱] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۳۰-۳۳۱، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
امیران‌ ترک‌ پسر خردسال‌ معتضد را با لقب‌ المکتفی‌ بالله‌ (حک ۲۸۸- ۲۹۵ق‌/۹۰۱- ۹۰۸م‌)را به‌ خلافت‌ برداشتند و عبدالله‌ بن‌ معتز را با دو تن‌ دیگر از امیرزادگان‌، تا آمدن‌ مکتفی‌ از رقه‌ به‌ بغداد، به‌ زندان‌ افکندند.
[۴۲] تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌ بعدالشده، ج۲، ص۹-۱۰، به‌ کوشش‌ عبودشالچی‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
[۴۳] خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۱۰، ص۹۸، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
ابن‌معتز که‌ اوضاع‌ را چنین‌ یافت‌، از زندگی‌ درباری فاصله‌ گرفت‌ و در خانه‌ای قدیمی‌ و نیمه‌ویران‌ در کنار رودخانه‌الصراة
[۴۴] یاقوت‌ حموی، بلدان‌، ج۳، ص۳۷۷- ۳۷۹.
مسکن‌ گزید.
[۴۵] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۱۷۲، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۴۶] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۰۶، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۴۷] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۱۶، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
وی در این‌ دوره پایانی‌ زندگی‌ از حضور در اجتماعات‌ و حتی‌ مراسم‌ نماز جمعه‌ و مانند آن‌ خودداری می‌کرده‌ و شاید هم‌ در خانه‌ تحت‌ نظر مأموران‌ دولت‌ بوده‌ است‌.
[۴۸] خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۱۰، ص۹۶، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
آن‌ دسته‌ از اشعار ابن‌معتز که‌ حاکی‌ از احساس‌ غربت‌ شدید و نکوهش‌ بغداد و ستایش‌ سامرا است‌، ظاهراً مربوط به‌ همین‌ دوران‌ است‌.
[۴۹] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۸-۴۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۵۰] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۳۷- ۱۳۸، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
در این‌ اشعار، وی به‌ یاد ایام‌ خوش‌ مطیره‌ و برخی‌ جاهای دیگر، اشک‌ حسرت‌ می‌ریزد.
[۵۱] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ج۲، ص۵۵، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.



پس‌ از عزل‌ مکتفی‌، جمعی‌ از اعیان‌ و رجال‌ بر آن‌ شدند که‌ ابن‌معتز را به‌ خلافت‌ بردارند، اما مخالفت‌ دوراندیشانه ابن‌فرات‌ وزیر موجب‌ شد که‌ از این‌ کار چشم‌ بپوشند و برادر مکتفی‌ را که‌ ۱۳ سال‌ بیشتر نداشت‌، با لقب‌ المقتدر بالله‌ (۲۹۵-۲۹۶ق‌/۹۰۸-۹۰۹م‌) برمسند خلافت‌ نشانند.
[۵۲] صابی‌، هلال‌، الوزراء، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۹۵۸م‌.
[۵۳] ابن‌اثیر، الکامل‌، ج۸، ص۹-۱۰.
[۵۴] ذهبی‌، محمد، دول‌ الاسلام‌، ج۱، ص۱۳۱، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۶۴ق‌.
چند ماه‌ بعد، بار دیگر جمعی‌ از فرماندهان‌ نظامی‌ و کاتبان‌ و قاضیان‌ برای خلع‌ مقتدر و بیعت‌ با ابن‌معتز همداستان‌ شدند.
[۵۵] طبری، تاریخ‌، ج۱۰، ص۱۴۰-۱۴۱.
[۵۶] مسعودی، علی‌، التنبیه‌ و الاشراف‌، ج۱، ص۳۲۶-۳۲۷، بیروت‌، دارصعب‌.
ابن‌معتز با آنکه‌ خود با مقتدر بیعت‌ کرده‌ بود، پیشنهاد آنان‌ را پذیرفت‌، مشروط بر آنکه‌ خونی‌ بر زمین‌ ریخته‌ نشود. بدین‌سان‌ گروه‌ کثیری از اعیان‌ و رجال‌، با وی که‌ لقب‌ المنتصف‌ بالله‌ (یا المرتضی‌ بالله‌، الراضی‌ بالله‌،...) برگزیده‌ بود، مخفیانه‌ بیعت‌ کردند. ابن‌معتز نیز وزیر و ارکان‌ دولت‌ خویش‌ را تعیین‌ کرد و در بیانیه‌ای به‌ مقتدر اخطار کرد که‌ دارالخلافه‌ را ترک‌ کند، اما طرفداران‌ مقتدر نگذاشتند وی از دارالخلافه‌ پای بیرون‌ بگذارد، بر یاران‌ ابن‌معتز هجوم‌ بردند و به‌ دنبال‌ کارزاری سخت‌، همه آنان‌ را قلع‌ و قمع‌ کردند و خود ابن‌معتز را نیز در نهان‌گاهش‌ دستگیر کردند و کشتند.
[۵۷] طبری، تاریخ‌، ج۱۱، ص۴۰۴- ۴۰۵.
[۵۸] ابوعلی‌ مسکویه‌، احمد، تجارب‌ الامم‌، ج۱، ص۵_۹، به‌ کوشش‌ ه ف‌ آمدرزا، قاهره‌، ۱۳۳۲ق‌/۱۹۱۴م‌.
[۵۹] ابن‌جوزی، عبدالرحمان‌، المنتظم‌، ج۶، ص۶۹، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۵۷ق‌.
[۶۰] ابن‌جوزی، عبدالرحمان‌، المنتظم‌، ج۶، ص۸۰ -۸۱، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۵۷ق‌.
[۶۱] ابن‌اثیر، الکامل‌، ج۸، ص۱۴-۱۹.
گویند: وقتی‌ ابن‌معتز را بر مقتدر وارد کردند، دستور داد او را نیمه‌ عریان‌ روی یخ‌ خوابانیدند و یخ‌ بر پیکرش‌ انباشتند و به‌ همان‌ حال‌ رها کردند، تا جان‌ داد
[۶۳] کبیسی‌، حمدان‌ عبدالمجید، عصر الخلیفة المقتدر بالله‌، ج۱، ص۳۶۵، نجف‌، ۱۳۹۴ق‌/۱۹۷۴م‌.
و پیکرش‌ را بدون‌ هیچ‌ تشریفاتی‌ در ویرانه مجاور محل‌ اقامتش‌ به‌ خاک‌ سپردند.
[۶۴] ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
به‌ این‌ ترتیب‌، خلافت‌ ابن‌معتز چند ساعتی‌ بیش‌ دوام‌ نیافت‌ و به‌ همین‌ جهت‌، بیشتر مورخان‌ او را در شمار خلفای عباسی‌ نیاوردند
[۶۵] ابن‌طقطقی‌، محمد، الفخری فی‌ الاداب‌ السلطانیه، ج۱، ص۳۵۹، به‌ کوشش‌ هرتویگ‌ درنبورگ‌، شالون‌ - سور - سون‌، ۱۹۸۴م‌.
[۶۶] ابن‌کثیر، البدایه، ج۱۱، ص۱۰۹.
و نام‌ عبدالله‌ بن‌ معتز به‌ عنوان‌ «خلیفه یک‌ روزه‌» در فهرست‌ نوادر روزگار ثبت‌ گردید.
[۶۷] قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشی‌، ج۱، ص۴۴۲، به‌ کوشش‌ محمد حسین‌ شمس‌الدین‌، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.
[۶۸] حسین‌، طه‌، من‌ تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ج۲، ص۳۹۱، بیروت‌، ۱۹۸۲م‌.
در سوگ او هیچ‌ سرو صدایی‌، جز صدای گریه چند زن‌ بلند نشد و ناله‌ای از سینه هیچ‌ کس‌ برنیامد.


در رثای ابن‌معتز تنها دو بیت‌ شعر سروده‌ شد که‌ به‌ موازات‌ ماجرای قتل‌ وی در همه‌جا شهرت یافت‌ و بر سینه تاریخ‌ نقش‌ بست‌. در آن‌ دو بیت‌ نیز سراینده آن‌ (علی‌ بن‌ محمد بن‌ بسام‌) نخست‌ نسبت‌ به‌ ابن‌معتز اظهار ترحم‌ و همدردی و سپس‌ تعریض‌ کرده‌ است‌.
[۶۹] خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۱۰، ص۱۰۱، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
[۷۰] ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
[۷۱] ابوالفدا، المختصر فی‌ اخبار البشر، ج۲، ص۶۲، بیروت‌، دارالمعرفه.
[۷۲] ابن‌وردی، عمر، تتمة المختصر فی‌ اخبار البشر، ج۱، ص۳۷۴، به‌ کوشش‌ احمد رفعت‌ بدراوی، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/۱۹۷۰م‌.
[۷۳] ابن‌فضل‌الله‌ عمری، احمد، مسالک‌ الابصار، ج۷، ص۲۵۸، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌.
گویند: ابن‌علاف‌ (ه م‌) نیز در مرثیه مشهورش‌ که‌ به‌ ظاهر در رثای گربه خانگیش‌ که‌ همسایگان‌ به‌ انتقام‌ خون‌ ماکیان‌هایشان‌ او را کشته‌ بودند، سروده‌، دوست‌ خود ابن‌معتز را منظور داشته‌ است‌.
[۷۴] ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۱۰۷_۱۱۱.
[۷۵] ثعالبی‌، عبدالملک‌، ثمار القلوب‌، ج۱، ص۱۵۲، قاهره‌، مطبعة الظاهر.
[۷۶] صفدی، خلیل‌، نکت‌ الهمبان‌، ج۱، ص۱۴۲، به‌ کوشش‌ احمد زکی‌ بک‌، قاهره‌، ۱۳۲۹ق‌/۱۹۱۱م‌.
البته‌ این‌ بی‌مهری عباسیان‌ نسبت‌ به‌ ابن‌معتز، سخنگوی توانا و مدافع‌ سرسخت‌ این‌ خاندان‌ در برابر علویان‌، چندان‌ دوام‌ نیافت‌ و خلفای پس‌ از مقتدر یاد و شعر او را گرامی‌ می‌داشتند.
[۷۷] مسعودی، علی‌، التنبیه‌ و الاشراف‌، ج۴، ص۳۶۲_۳۶۳، بیروت‌، دارصعب‌.
[۷۸] زبیدی، محمد، طبقات‌ النحویین‌ و اللغویین‌، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۳ق‌/۱۹۵۴م‌.



ابن‌معتز مردی خوش‌ سیما و سیه‌ چرده‌ بود.
[۷۹] ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۶.
[۸۰] ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
زر و زیور و زی اشرافی‌ نیز بر آراستگی‌ او می‌افزود. خلق‌وخوی خلفای عباسی‌ و حضور در جشن‌ها و شب‌نشینی‌ها اقتضا می‌کرد که‌ نسبت‌ به‌ زیبایی‌ لباس‌ و اندامش‌ وسواس‌ به‌ خرج‌ دهد. از وقتی‌ که‌ موهای سر و رویش‌، بر اثر پیری زودرس‌، در آستانه ۳۰ سالگی‌، سپید شد،
[۸۱] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۵۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
همواره‌ با رنگ‌ مشکی‌ خضاب‌ می‌کرد
[۸۲] ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۱۰۷_۱۱۱.
[۸۳] ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
و آن‌ را «گواه‌ دروغین‌» می‌خواند
[۸۴] ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، ج۴، ص۱۵۷، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
و سعی‌ داشت‌ به‌ پیری که‌ در نظر وی دوران‌ تلخ‌ کامی‌ بود، نیندیشد.
[۸۵] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۵۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
از زندگی‌ خانوادگی‌، همسر و فرزندانش‌، بجز مرثیه‌ای در ۴ بیت‌ که‌ در سوگ دخترش‌ سروده‌، اطلاعی‌ در دست‌ نداریم‌.
[۸۶] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۴۳_۳۴۴، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۸۷] حسین‌، طه‌، من‌ تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ج۲، ص۳۹۴، بیروت‌، ۱۹۸۲م‌.
وی طبعی‌ بلند داشت‌ و خود را بسی‌ فراتر از آن‌ می‌دید که‌ با حاسدان‌ فرومایه‌ و کوته‌ بین‌ در آویزد و از بدگویی‌ و بدخواهی‌ این‌ و آن‌ برآشوبد.


در نتیجه‌ همیشه‌ از روحیه‌ای آرام‌ و اراده‌ای آهنین‌ برخوردار بود.
[۸۸] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۵۶، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۸۹] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۷۴، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۹۰] شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۱.
بسیار دست‌ و دل‌ باز بود و حتی‌ اگر مدتی‌ تنگدستی‌ بر او عارض‌ می‌شد، دست‌ از داد و دهش‌ نمی‌کشید.
[۹۱] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۶۸، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
ابن‌معتز در فخریه‌های منثورش‌ نیز خود را مردی از تبار هاشم‌، آراسته‌ و وارسته‌، زیبا و پارسا ، به‌ جای آورنده واجبات‌ و کنار گذارنده محرمات‌ معرفی‌ کرده‌ است‌. مردم‌ هم‌ بیشتر با این‌ خصوصیات‌ او را می‌شناخته‌اند، حتی‌ دشمنان‌ و بدخواهانش‌ به‌ کمالات‌ وی اذعان‌ داشته‌اند، چنانکه‌ ابن‌فرات‌ او را مردی فاضل‌، کامل‌، ادیب‌، آگاه‌ به‌ مسائل‌ کشوری و لشکری، اهل‌ سنجش‌ و دقت‌ در امور وصف‌ می‌کند، و البته‌ به‌ استناد همین‌ ویژگی‌ها عقیده‌ داشت‌ که‌ سپردن‌ خلافت‌ به‌ ابن‌معتز به‌ هیچ‌ وجه‌ عاقلانه‌ نیست‌.
[۹۲] صابی‌، هلال‌، الوزراء، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۹۵۸م‌.
[۹۳] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۴_۲۷۶، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
[۹۴] شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۰.
[۹۵] حسین‌، طه‌، من‌ تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ج۲، ص۳۹۴_۳۹۵، بیروت‌، ۱۹۸۲م‌.
ابن‌معتز در پرتو اسلام‌ از عزت‌ نفس‌ و قوت‌ اراده‌ برخوردار شده‌ و از تبار خویش‌ درس‌ مروت‌ و از تربیت‌ مادربزرگ‌ و مربیانش‌ درس‌ برادری و برابری و دادگری گرفته‌ بود و سخت‌ جانبدار زندگی‌ مسالمت‌آمیز همه مردم‌ و طبقات‌ با یکدیگر بود.
[۹۶] شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۶۹.



اما از دیدگاه‌ او، همه این‌ مبانی‌ نظری و عملی‌، تحت‌الشعاع‌ اعتقاد افراطی‌ و تعصب‌ آمیز وی به‌ برتری بنی‌ هاشم‌ و آل‌ محمد (که‌ البته‌ منظور از آل‌محمد، بنی‌ عباسند) نسبت‌ به‌ دیگر مردمان‌ بود؛ چنانکه‌ بیشتر اشعاری که‌ وی در زمینه‌های فخر و مدح‌ و غیره‌ سروده‌ است‌، حکایت‌ از این‌ امر دارد.
[۹۷] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۸۵، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.



ابن‌معتز با وجود ارادتی‌ که‌ به‌ حضرت‌ علی‌ (ع‌) اظهار می‌کرد و اشعار فراوانی‌ که‌ در مدح‌ آن‌ حضرت‌ می‌سرود
[۹۸] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۹-۱۱۲، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
و نیز سروده‌هایی‌ که‌ در رثای امام‌ حسین‌ (ع‌) داشت‌،
[۹۹] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۵۲_۳۵۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
از اختلافات‌ و مشاجرات‌ علویان‌ با عباسیان‌ و شورش‌ها و قیام‌های آنان‌ برضد حکومت‌ عباسیان‌، سخت‌ دل‌آزرده‌ بود و سوگند یاد کرده‌ بود که‌ اگر روزی دستش‌ برسد، طالبیان‌ را یکسره‌ از میان‌ بردارد.
[۱۰۰] ابوالفدا، المختصر فی‌ اخبار البشر، ج۲، ص۶۲، بیروت‌، دارالمعرفه.
البته‌ وی در مقام‌ توضیح‌ این‌ سوگند، طرحی‌ را ارائه‌ می‌کرده‌ است‌ که‌ به‌ موجب‌ آن‌ از طریق‌ ازدواج‌ اجباری مردان‌ علوی با زن‌ عباسی‌ و بالعکس‌، به‌ گونه‌ای این‌ دو طایفه‌ می‌بایست‌ با هم‌ درمی‌آمیختند که‌ تمایزشان‌ برداشته‌ شود و نزاع‌ها از میان‌ برخیزد
[۱۰۱] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۹، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
[۱۰۲] تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌ بعدالشده، ج۴، ص۱۱۱، به‌ کوشش‌ عبودشالچی‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
و ظاهراً منظورش‌ قتل‌ عام‌ علویان‌ نبوده‌ است‌.


ابن‌معتز به‌ رغم‌ ظاهر متین‌ و رفتار ملایمی‌ که‌ داشت‌، سخت‌ کینه‌توز بود. چنانکه‌ به‌ محض‌ رسیدن‌ به‌ خلافت‌، ابن‌منجم‌ شاعر (د ۳۰۰ ق‌) را که‌ روزگاری با معارضه‌ با وی اشعاری سروده‌ و با دیدگاه‌های سیاسی‌ وی مخالفت‌ ورزیده‌ بود، به‌ دشنام‌ دادن‌ پیامبر اسلام‌ (ص‌) متهم‌ کرد و بنای بدرفتاری با او را گذاشت‌ و وقتی‌ او و پسرانش‌ برای بیعت‌ آمدند، او را تهدید کرد که‌ مغز سرش‌ را طعمه مرغان‌ هوا گرداند.
[۱۰۳] تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌ بعدالشده، ج۴، ص۱۱۱، به‌ کوشش‌ عبودشالچی‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
در خطبه آغاز خلافتش‌ گفت‌: «دیگر وقت‌ آن‌ رسیده‌ است‌ که‌ حق‌ آشکار و باطل‌ رسوا گردد!».
[۱۰۴] ثعالبی‌، عبدالملک‌، ثمار القلوب‌، ج۱، ص۱۵۰، قاهره‌، مطبعة الظاهر.
این‌ سخن‌ مبهمی‌ بود که‌ نه‌ تنها غرور فراوان‌ و خودپسندی او را می‌رسانید، بلکه‌ اشاره‌ به‌ کینه‌های کهن‌ بود که‌ چون‌ آتشی‌ زیرخاکستر در سینه‌اش‌ نهفته‌ داشت‌. بنابراین‌ به‌ درستی‌ معلوم‌ نمی‌توان‌ کرد که‌ اگر خلافت‌ وی بیش‌ از یک‌ روز ادامه‌ می‌یافت‌، در بغداد و دیگر شهرها و سرزمین‌های اسلامی‌ چه‌ حوادثی‌ روی می‌داد.


گویند ابن‌معتز حنفی‌ یا حنبلی‌ مذهب‌ بوده‌ است‌،
[۱۰۵] ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۱۰۷_۱۱۱.
[۱۰۶] ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۱، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
[۱۰۷] ابن‌فضل‌الله‌ عمری، احمد، مسالک‌ الابصار، ج۷، ص۲۵۵_۲۵۸، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌.
اما ظاهراً وی برای خود آراء بخصوص‌ و مذهب‌ ویژه‌ای داشته‌ و نه‌ تنها با فرقه‌های شیعی‌ در ستیز بوده‌، بلکه‌ با مذاهب‌ عامه‌ نیز کاملاً هم‌ عقیده‌ نبوده‌، هرچند نسبت‌ به‌ همه صحابه پیامبر اکرم‌ (ص‌) ابراز احترام‌ و از مقام‌ آنان‌ دفاع‌ می‌کرده‌ است‌.
[۱۰۸] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.



ابن‌معتز را «شاعر بنی‌ هاشم‌» و «شاعر بزرگ‌ زمان‌» گفته‌اند، زیرا هیچ‌یک‌ از شاعران‌ معاصرش‌ در تنوع‌ شعر به‌ پای او نمی‌رسیده‌اند.
[۱۰۹] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۱۳، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
وی در هر یک‌ از زمینه‌های دهگانه فخر، غزل‌ ، مدح‌ ، معاتبات‌ ، طردیات‌، وصف‌ ، خمریات‌، رثاء، زهد و هجا قطعات‌ و قصایدی سروده‌ است‌.در باب‌ فخر (که‌ صولی‌ آن‌ را نخستین‌ بخش‌ دیوان‌ ابن‌معتز قرار داده‌) مایه اصلی‌ اشعار همانا برتر نهادن‌ عباسیان‌ نسبت‌ به‌ علویان‌ است‌. در این‌ دسته‌ از اشعار، وی در مقام‌ سخنگوی عباسیان‌، آل‌ علی‌ (ع‌) را که‌ مغرضانه‌ «آل‌ طالب‌» می‌نامد، مخاطب‌ قرار داده‌، گوید: خاندان‌ علی‌ (ع‌) با همه فضیلت‌ و کرامتی‌ که‌ دارند، نسبت‌ به‌ حکومت‌ و خلافت‌ که‌ از آغاز از آن‌ِ عباسیان‌ بوده‌ و آن‌ را با شمشیر از چنگ‌ امویان‌ که‌ قاتلان‌ حسین‌ بن‌ علی‌ (ع‌) و یارانش‌ بوده‌اند، ستاده‌اند، هیچ‌ ادعایی‌ نباید داشته‌ باشند؛ نه‌ تنها مردم‌ حکومت‌ ایشان‌ را نمی‌پذیرند، بلکه‌ خداوند نیز به‌ فرمانروایی‌ آنان‌ راضی‌ نیست‌؛ مگر نه‌ آنکه‌ مأمون‌ سخاوتمندانه‌ خلافت‌ را به‌ علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا (ع‌) تفویض‌ کرد و خداوند وی را پیش‌ از مأمون‌ از دنیا برد؟ بنابراین‌، چنانکه‌ آنان‌ در برابر زمامداران‌ عباسی‌ قیام‌ کنند، ریختن‌ خون‌ شریف‌ و ارجمندشان‌ روا خواهد بود؛ خوب‌ است‌ ایشان‌ بگذارند شیران‌ شرزه عباسی‌، شکار گیرند و ایشان‌ از گوشت‌ آماده آنان‌ تغذیه‌ کنند! شایسته‌ است‌ که‌ ایشان‌ به‌ جای «بنی‌ عم‌»، «بنی‌ غم‌» نباشند.
[۱۱۰] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۱۹، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۱۱۱] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۲۱-۲۲۲، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۱۱۲] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۳۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۱۱۳] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۵۲، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۱۱۴] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۵۴- ۲۵۵، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۱۱۵] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۸_۱۰۹، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
[۱۱۶] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۲۷۷، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
[۱۱۷] ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۱_۲۴۲، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
[۱۱۸] صفدی، خلیل‌، تمام‌ المتون‌، ج۱، ص۲۴۸-۲۴۹، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۸۹ق‌/۱۹۶۹م‌.
[۱۱۹] ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۳۴۰- ۳۴۱، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
[۱۲۰] شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷.
ابن‌معتز در پس‌ این‌ مفاخرات‌، این‌ رؤیا را در سر می‌پروراند که‌ روزی علویان‌، همچون‌ برادران‌ خطا کار یوسف‌، سرافکنده‌ و پشیمان‌، از وی به‌ عنوان‌ خلیفه عباسی‌ تقاضای بخشش‌ کنند.
[۱۲۱] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۸۹، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.



در باب‌ مدح‌، ابن‌معتز این‌ خصوصیت‌ را داشت‌ که‌ چون‌ خود امیرزاده‌ای برخوردار از همه موهبت‌های زندگی‌ بود، هرگز به‌ منظور کسب‌ درآمد یا جلب‌ توجه‌ خلفا و امرا شعر نمی‌گفت‌ و همین‌ ویژگی‌، مدایح‌ وی را از اعتبار ویژه‌ای برخوردار می‌گرداند. با این‌ وصف‌، این‌ نکته‌ را نیز نباید از نظر دور داشت‌ که‌ ترس‌ بر جان‌ خود و خانواده‌ که‌ هیچ‌گاه‌ از او دست‌ بردار نبوده‌ است‌، چه‌ بسا در بسیاری موارد ابن‌معتز را به‌ مداحی‌ عموها و عموزادگانش‌ که‌ در رأس‌ قدرت‌ بوده‌اند، وا داشته‌ باشد.
[۱۲۲] کفراوی، محمد عبدالعزیز، تاریخ‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۸۶، مصر، ۱۹۶۴م‌.
به‌ هر حال‌، ابن‌معتز همه خلفای عباسی‌ هم‌روزگار خود و نیز بعضی‌ از رجال‌ و ارکان‌ دولت‌ عباسی‌ و امرای لشکر را مدح‌ گفته‌ است‌ و می‌توان‌ پنداشت‌ که‌ انگیزه اصلی‌ وی در این‌ سروده‌ها، پیوند روحی‌ شدید و تعصب‌ زایدالوصفی‌ است‌ که‌ نسبت‌ به‌ خلافت‌ خاندان‌ عباسی‌ داشته‌ و حکومت‌ عباسیان‌ را حافظ اسلام‌ و عربیت‌ می‌دانسته‌ است‌.


وی بیش‌ از همه‌، معتضد را ستوده‌ و به‌ علاوه‌ برای او ارجوزه‌ای اختصاصی‌ سروده‌ است‌ که‌ فتوحات‌ او را یک‌ به‌ یک‌ در آن‌ شرح‌ می‌دهد و در تجلیل‌ از سیاست‌ و تدبیر معتضد و دلاوری‌های موفق‌ داد سخن‌ می‌دهد. سبب‌ فراوانی‌ مدایح‌ او برای معتضد، شاید آن‌ باشد که‌ عهد خلافت‌ معتضد دوران‌ تجدید اقتدار خلیفه‌ و سرکوب‌ شورشیان‌ بوده‌ است‌ و گویی‌ ابن‌معتز در دوران‌ وی خود را شاهد خونخواهی‌ جد و پدرش‌ می‌یافته‌ و از این‌ بابت‌ یگانگی‌ و ارادت‌ قلبی‌ ویژه‌ای نسبت‌ به‌ این‌ عموزاده خود احساس‌ می‌کرده‌ است‌. در مراثی‌ او، به‌ خصوص‌، اشعاری که‌ در رثای پدرش‌ معتز و پسر عمویش‌ معتضد سروده‌،
[۱۲۳] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۶۰_۳۶۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
عواطف‌ عمیق‌ و انسانی‌ او بروز و ظهور بیشتری دارد و مایه معنوی در آن‌ها که‌ نسبت‌ به‌ نوع‌ شعر او جنبه استثنایی‌ دارد، محسوس‌ است‌.
[۱۲۴] شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۹۹.



در زمینه هجا شعر ابن‌معتز شهرتی‌ به‌ هم‌ نرسانیده‌ است‌. وی از سویی‌ همه فضایل‌ و کمالات‌ را در خود جمع‌ می‌بیند و طبیعی‌ است‌ که‌ دیگران‌ به‌ نظر وی حقیر و سزاوار هجا باشند و از سوی دیگر، روحیه‌ای سرخورده‌ و ناامید دارد که‌ قاعدتاً باید بدبینی‌ و نکوهش‌ این‌ و آن‌ را به‌ دنبال‌ داشته‌ باشد. با این‌ حال‌، خصایص‌ دیگر اخلاقی‌، به‌ ویژه‌ طبع‌ بلند وی، مانع‌ از آن‌ می‌شده‌ است‌ که‌ در هجا داد سخن‌ بدهد. وی بیش‌تر با سکوت‌
[۱۲۵] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۴۳۰، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
یا پناه‌ بردن‌ به‌ کتابخانه‌اش‌،
[۱۲۶] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۴۱، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
در برابر رفتار ناخوشایند دیگران‌ واکنش‌ نشان‌ می‌داده‌ است‌. به‌ هر حال‌، سروده‌های ابن‌معتز در باب‌ هجا بخش‌ مستقلی‌ از دیوان‌ وی را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌.
[۱۲۷] ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۳۳۹-۳۴۰، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
همچنین‌ مضامین‌ هجایی‌ فراوانی‌ در آن‌ دسته‌ از اشعار وی که‌ در بخش‌های فخر و مدح‌ و معاتبات‌ دیوانش‌ جای داده‌ شده‌، دیده‌ می‌شود. هجای بعضی‌ شهرها مانند بغداد و کوفه‌ و مردم‌ آن‌ها نیز در شعر ابن‌معتز جایگاهی‌ دارد.
[۱۲۸] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۱۲۹] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۴۵۱-۴۵۲، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.



غزلیات‌ ابن‌معتز به‌ انواع‌ وصف‌های شیوا و تشبیهات‌ زیبا آراسته‌ است‌، اما در مقایسه‌ با غزل‌های شاعران‌ دیگر چون‌ ابن‌رومی‌ و ابونواس‌ (ه م‌ م‌) فاقد آن‌ عشق‌ آتشین‌ و آن‌ طلب‌ راستین‌ است‌. انگیزه ابن‌معتز در سرودن‌ غزلیات‌ فراوانش‌ صرفاً سرگرمی‌ و جلب‌ توجه‌ کنیزکان‌ و خشنود کردن‌ آنان‌ است‌ و از حد عشق‌بازی یک‌ امیرزاده خوشگذران‌ با کنیزکان‌ خواننده‌ و نوازنده‌ای که‌ بزم‌های عشرتش‌ را می‌آراسته‌اند، در نمی‌گذرد.
[۱۳۰] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۳۱۴، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۱۳۱] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۸، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
[۱۳۲] مسعودی، علی‌، التنبیه‌ و الاشراف‌، ج۴، ص۲۹۳، بیروت‌، دارصعب‌.
[۱۳۳] ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۳۴۱-۳۴۲، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
[۱۳۴] شابشتی‌، علی‌، الدیارات‌، ج۱، ص۷۷- ۷۸، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۶م‌.
در عین‌ حال‌، ابن‌معتز از معدود شاعرانی‌ است‌ که‌ به‌ غزلیات‌شان‌ شهرت‌ یافته‌اند. از این‌ گذشته‌، ابن‌معتز از سرایندگانی‌ است‌ که‌ هم‌ برای معشوق‌ و هم‌ برای معشوقه‌ غزل‌سرایی‌ کرده‌اند. وی در هر دو نوع‌ غزل‌ استادی به‌ خرج‌ داده‌ است‌.
[۱۳۵] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۱۴، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
[۱۳۶] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۸۱، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.



ابن‌معتز در سرودن‌ خمریات‌ چیره‌دست‌ بود و شاید در سده ۳ق‌ هیچ‌ شاعری به‌ فراوانی‌ ابن‌معتز در باب‌ شراب‌ شعر نگفته‌ باشد.
[۱۳۷] ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۱۰۸، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
وی گذشته‌ از آنکه‌ به‌ شیوه معمول‌ خلفا و امرا، در محافل‌ و بزم‌های درباری و اوقات‌ خوشی‌ که‌ با شاعران‌ و خوانندگان‌ و نوازندگان‌ به‌ سر می‌برده‌، با می‌ دمساز بوده‌ است‌، به‌ میکده‌های عمومی‌ نیز که‌ مطلوب‌ترین‌ آن‌ها دیرهای بنام‌، از جمله‌ دیر عبدون‌، دیر سوسی‌ و دیر مطیره‌ بوده‌ و شراب‌ در آنجاها عرضه‌ می‌شده‌، آمد و شد داشته‌، و شب‌ها و روزهایی‌ را سپری می‌کرده‌ است‌
[۱۳۸] شابشتی‌، علی‌، الدیارات‌، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۶م‌.
[۱۳۹] ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
و چنانکه‌ خود گوید
[۱۴۰] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۵۰، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
برای گریختن‌ از غم‌های فراموش‌ ناشدنی‌ به‌ سراغ‌ این‌ دیرها می‌رفته‌ است‌.
[۱۴۱] کبیسی‌، حمدان‌ عبدالمجید، عصر الخلیفة المقتدر بالله‌، ج۱، ص۳۵۸، نجف‌، ۱۳۹۴ق‌/۱۹۷۴م‌.
[۱۴۲] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۱۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۱۴۳] شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۸۵_۱۸۸.
خمریات‌ ابن‌معتز را، قدما همپایه خمریات‌ اعشی‌، اخطل‌، ابونواس‌ و حسن‌ بن‌ ضحاک‌ دانسته‌اند،
[۱۴۴] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۱۴، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
اما تفاوت‌ عمده‌ای که‌ خمریات‌ ابن‌معتز مثلاً با خمریات‌ ابونواس‌ دارد، این‌ است‌ که‌ ابونواس‌ صادقانه‌ به‌ شراب‌ عشق‌ می‌ورزد، اما ابن‌معتز هنگامی‌ که‌ در باب‌ شراب‌ آن‌ شعرهای ناب‌ را می‌سراید، قصدش‌ تنها هنرنمایی‌ شاعرانه‌ است‌. چنانکه‌ برایش‌ فرقی‌ نمی‌کند که‌ مثلاً در ستایش‌ «صبوح‌» (باده‌ نوشی‌ صبحگاهی‌)
[۱۴۵] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۳۲، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۱۴۶] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۵۹، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۱۴۷] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۹۰، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
[۱۴۸] ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۳۴۲-۳۴۳، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
شعر بگوید، یا در آن‌ ارجوزه مشهورش‌ با دلیل‌های متعدد در مقام‌ مذمت‌ آن‌ برآید.
[۱۴۹] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۰_۳۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
بعضی‌
[۱۵۰] ابن‌فضل‌الله‌ عمری، احمد، مسالک‌ الابصار، ج۷، ص۲۵۵، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌.
خمریات‌ ابن‌معتز را صرفاً از باب‌ گسترش‌ دامنه شعر و شاعری قلمداد کرده‌اند.محمد بدیع‌ شریف‌ نیز
[۱۵۱] شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۸۴_۱۹۰.
ابن‌معتز را دانشمندی معتکف‌ بر قلم‌ و دفتر وصف‌ کرده‌ که‌ به‌ حکم‌ شاعر بودن‌ در ستایش‌ شراب‌ نیز مهارت‌ و توان‌ شاعرانه خویش‌ را نشان‌ داده‌ است‌.اما بررسی‌ آثار ابن‌معتز که‌ در میان‌ آن‌ها کتاب‌ فصول‌ التماثیل‌ چشمگیرتر است‌، جایی‌ برای چنین‌ اظهار نظرهایی‌ باقی‌ نمی‌گذارد.ابن‌معتز در خمریاتش‌ انواع‌ شراب‌ و بزم‌های گوناگون‌ شراب‌ و حالات‌ مختلف‌ میگساران‌ و ظروف‌ و وسایل‌ باده‌نوشی‌ را وصف‌ کرده‌ و با تشبیهات‌ زیبا و فراوانش‌ آن‌ها را آراسته‌ و از این‌ جهت‌ خمریات‌ خود را غیر قابل‌ رقابت‌ گردانیده‌ است‌.


ابن‌معتز در زمینه طردیات‌ (نخجبیر افکنی‌) نیز مانند ابن‌رومی‌ و ابونواس‌ بسیار شعر گفته‌ است‌. وی علاوه‌ بر توانایی‌ ویژه‌ای که‌ در وصف‌ و تشبیه‌ دارد و در طردیات‌ به‌ نحو احسن‌ از آن‌ فنون‌ مدد می‌گیرد، با شکار که‌ سرگرمی‌ معمول‌ امیرزادگان‌ بوده‌، از نزدیک‌ و از دوران‌ کودکی‌ آشنا بوده‌ است‌.
[۱۵۲] امین‌، عبدالقادر حسن‌، شعر الطرد عند العرب‌، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۶، نجف‌، ۱۹۷۲م‌.
دایره وصف‌ در شعر ابن‌معتز به‌ خمریات‌ و طردیات‌ وی محدود نمی‌گردد، بلکه‌ همه پدیده‌های کوچک‌ و بزرگ‌ محیط زندگی‌ او را، از گنجینه‌های موجود در کاخ‌های عباسیان‌ تا موریانه‌ای که‌ کتاب‌هایش‌ را جویده‌ و سیلابی‌ که‌ دیوارهای خانه‌اش‌ را خراب‌ کرده‌ است‌، در بر می‌گیرد. وصف‌ ابن‌معتز وصفی‌ روشن‌ و زیباست‌ و در این‌ راه‌، قدرت‌ و وسعت‌ تخیل‌ ، اطلاعات‌ عمومی‌ گسترده‌، احاطه‌ بر صرف‌ و نحو و لغت‌ ، چیره‌دستی‌ در فن‌ تشبیه‌ و انواع‌ استعارات‌ و ریزبینی‌ و هوش‌ و ذکاوت‌ سرشار، وی را مدد می‌رسانند.


معاتبات‌ دسته دیگری از سروده‌های ابن‌معتز را تشکیل‌ می‌دهند. در این‌ نوع‌ شعر نگران‌ کننده‌ترین‌ مسأله‌ای که‌ ابن‌معتز را رنج‌ می‌دهد، اختلافات‌ علویان‌ و عباسیان‌ است‌
[۱۵۳] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۴۶، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۱۵۴] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۶۲ -۶۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
و بعضی‌ از اشعار هجایی‌ وی در این‌ بخش‌ از دیوان‌ جای داده‌ شده‌ است.


در باب‌ زهدیات‌ نیز سروده‌هایی‌ دارد که‌ در آن‌ها به‌ وصف‌ پیری و مقایسه دوران‌ پیری و جوانی‌ و مسائل‌ حکمت‌آمیز و عبرت‌آموز می‌پردازد.
[۱۵۵] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۷۶_۴۲۴، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
بررسی‌ این‌ نوع‌ شعر ابن‌معتز آشکارا نشان‌ می‌دهد که‌ وی می‌خواسته‌ است‌، با شاعرانی‌ چون‌ ابوالعتاهیه‌ (ه م‌) که‌ به‌ زهدیات‌ شهرت‌ یافته‌اند، برابری کند.


در «شعر تعلیمی‌» نیز ابن‌معتز هنرآزمایی‌ کرده‌ است‌. این‌ نوع‌ شعر را ابان‌ بن‌ عبدالحمید (ه م‌) ابتکار کرد.


پس‌ از وی علی‌ بن‌ جهم‌ (ه م‌) ارجوزه‌ای در بیش‌ از ۳۰۰ بیت‌ سرود که‌ قسمت‌ دوم‌ آن‌ در تاریخ‌ اسلام‌ و خلفا بود و نخستین‌ بار به‌ نظم‌ درمی‌آمد. ابن‌معتز این‌ ارجوزه‌ را الگوی خویش‌ قرار داد و ارجوزه‌ای قوی‌تر از آن‌ را در تاریخ‌ خلفای عباسی‌ به‌ خصوص‌ معتضد سرود و آن‌ را در ۲۸۹ق‌/۹۰۲م‌ به‌ اتمام‌ رسانید.
[۱۵۶] ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۲۵۱، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
ابن‌معتز ارجوزه مشهور دیگری نیز در مذمت‌ صبوح‌ سروده‌ است‌.
[۱۵۷] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۰_۳۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
این‌ ارجوزه‌ را «ارجوزه بستانیه‌» نامیده‌اند
[۱۵۸] حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۲، ص۵۴۰، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
و از دیرباز، مانند ارجوزه تاریخی‌ وی به‌ صورت‌ جداگانه‌ استنساخ‌ می‌شده‌ و دست‌ به‌ دست‌ می‌گردیده‌ است‌.
[۱۵۹] ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.



ابن‌معتز به‌ چیره‌دستی‌ در فن‌ تشبیه‌ شهرت‌ یافته‌ است‌ و قدما تشبیهات‌ وی را مانند مدایح‌ بحتری و هجاهای ابن‌رومی‌ ضرب‌المثل‌ کرده‌اند.
[۱۶۰] ثعالبی‌، عبدالملک‌، التوفیق‌ للتلفیق‌، ج۱، ص۲۰۸-۲۰۹، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ صالح‌، دمشق‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
[۱۶۱] ثعالبی‌، عبدالملک‌، ثمار القلوب‌، ج۱، ص۱۸۲، قاهره‌، مطبعة الظاهر.
وی سوگند یاد کرده‌ بود که‌ هرگاه‌ واژه «کاْن‌َّ» بر ذهن‌ یا زبانش‌ بگذرد، از آوردن‌ تشبیه‌ و استعاره‌ای وافی‌ به‌ مقصود فروگذار نکند.
[۱۶۲] ابن‌شرف‌، قیروانی‌، رسائل‌ الانتقاد، ج۱، ص۳۳، به‌ کوشش‌ حسن‌ حسنی‌ عبدالوهاب‌، بیروت‌، ۱۹۸۳م‌.
[۱۶۳] حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۴، ص۱۰۰۳_۱۰۰۵، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
ابن‌معتز چندان‌ در وادی تشبیه‌ در افتاد و آنچنان‌ قریحه شاعریش‌ با تشبیه‌ در آمیخت‌ که‌ در هر زمینه‌ که‌ شعری می‌سرود، با یک‌ یا چند تشبیه‌ همراه‌ بود. به‌ عبارتی‌ باید گفت‌ که‌ شعر عربی‌ با سروده‌های ابن‌معتز به‌ مرحله نوینی‌ گام‌ نهاد و می‌توان‌ وی را بنیان‌گذار مکتب‌ نقاشی‌ با شعر دانست‌.
[۱۶۴] شکعه، مصطفی‌، الشعر و الشعراء فی‌ العصر العباسی‌، ج۱، ص۷۴۰، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.
[۱۶۵] ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۲۶۷_۲۶۸، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
شاید ابن‌معتز مبانی‌ نظری این‌ شیوه‌ را از جاحظ (د ۲۵۵ق‌) و مبرد (د ۲۸۶ق‌) گرفته‌ باشد.


جاحظ نخستین‌ شعرشناسی‌ است‌ که‌ شعر را نوعی‌ رنگ‌آمیزی و نقاشی‌ معرفی‌ کرده‌ است‌.
[۱۶۶] جاحظ، الحیوان‌، ج۳، ص۱۳۱_ ۱۳۲، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۹م‌.
[۱۶۷] عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۹۸، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.



مبرد، استاد ابن‌معتز، نیز نخستین‌ کسی‌ است‌ که‌ به‌ تفصیل‌ به‌ بیان‌ تحلیلی‌ فن‌ تشبیه‌ پرداخته‌ و انواع‌ و اقسام‌ آن‌ را مشخص‌ ساخته‌ است‌ و تشبیهات‌ شاعران‌ نوخاسته‌ را ارج‌ نهاده‌ و ابونواس‌ را به‌ چیره‌دستی‌ در تشبیه‌ ستوده‌
[۱۶۸] مبرد، محمد، الکامل‌، ج۳، ص۳۲، به‌ کوشش‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۶ق‌/۱۹۵۶م‌.
[۱۶۹] مبرد، محمد، الکامل‌، ج۳، ص۵۷، به‌ کوشش‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۶ق‌/۱۹۵۶م‌.
[۱۷۰] مبرد، محمد، الکامل‌، ج۳، ص۱۲۸_۱۵۴، به‌ کوشش‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۶ق‌/۱۹۵۶م‌.
[۱۷۱] عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۹۳، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
و قصیده‌ای از وی را موضوع‌ شرح‌ و تدریس‌ قرار داده‌ است‌.
[۱۷۲] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۱۹۵_۲۰۰، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.



حصری قیروانی‌ تنوع‌ و فراوانی‌ تشبیهات‌ ابن‌معتز را ستوده‌ و پس‌ از ذوالرمه (د ۱۱۷ق‌) در زیبایی‌ و تنوع‌ تشبیه‌، اشعار او را بی‌نظیر دانسته‌ است‌.
[۱۷۳] حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۱، ص۱۸۷، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
قلقشندی تشبیهات‌ ابن‌معتز را در وصف‌ جواهرات‌، در نهایت‌ زیبای و غایت‌ کمال‌ دانسته‌ و در جای جای کتابش‌ تشبیهات‌ او را آورده‌ است‌.
[۱۷۴] قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشی‌، ج۲، ص۹۸، به‌ کوشش‌ محمد حسین‌ شمس‌الدین‌، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.
کسانی‌ هم‌ که‌ اختصاصاً به‌ گردآوری تشبیهات‌ در شعر عربی‌ پرداخته‌اند، بخش‌ عمده‌ای از آثار خود را به‌ اشعار ابن‌معتز اختصاص‌ داده‌اند. اینهمه‌ پرداختن‌ به‌ تشبیهات‌ در شعر، با وضع‌ روحی‌ و روانی‌ ابن‌معتز بی‌رابطه‌ نبوده‌ است‌.


وی که‌ به‌ رغم‌ زندگی‌ بسیار مرفهی‌ که‌ بیشتر سال‌های عمر در کاخ‌های پرتجمّل‌ داشته‌، از روزگار و جهان‌ خرسند نبوده‌، در پرتو این‌ تشبیهات‌ خواسته‌ است‌ یک‌ جهان‌ ذهنی‌ و آرمانی‌ برای خویش‌ تدارک‌ ببیند و در آن‌ دنیای رؤیایی‌ زندگی‌ کند. از این‌ رو تشبیهات‌ وی هرگز تصویرهایی‌ که‌ صرفاً بازتاب‌ محیط اطراف‌ او باشد، نبوده‌، بلکه‌ غالباً از نوع‌ تشبیهات‌ زنده‌ و سراسر حاکی‌ از خلاقیت‌ هنری است‌ و برای فهم‌ درست‌ آن‌ها، شناختن‌ دنیای رؤیایی‌ وی نیز لازم‌ و ضروری خواهد بود.
[۱۷۵] کفراوی، محمد عبدالعزیز، تاریخ‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۸۶_۲۸۷، مصر، ۱۹۶۴م‌.
ابن‌معتز در میدان‌ تشبیه‌، حتی‌ امروزه‌ پس‌ از ۱۱ قرن‌ ، همچنان‌ بی‌رقیب‌ است‌ و بهترین‌ تشبیهات‌ و استعارات‌ شاعران‌ به‌ پای تشبیهات‌ بلند ابن‌معتز نمی‌رسد.
[۱۷۶] ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۲۶۹، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.



در میان‌ شاعران‌ فارسی‌ زبان‌، منوچهری دامغانی‌ (د ۴۳۲ق‌) آشکارا تحت‌ تأثیر تشبیهات‌ موجود در شعر ابن‌معتز بوده‌ است‌.
[۱۷۷] منوچهری دامغانی‌، احمد، دیوان‌، ج۱، ص۷۳، به‌ کوشش‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
[۱۷۸] منوچهری دامغانی‌، احمد، دیوان‌، ج۱، ص۱۱۳، به‌ کوشش‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
شیخ‌ بهایی‌ نیز تشبیهات‌ ابن‌معتز را بسیارمی‌پسندیده‌ و در کشکول‌ خود فراوان‌ نقل‌ کرده‌ است‌.


ابن‌معتز نخستین‌ بار روح‌ اشرافی‌گری را در کالبد شعر عربی‌ دمید و به‌ همان‌ اندازه‌ که‌ جهان‌ شعر و ادب‌ عرب‌ از بابت‌ ورود مفاهیم‌ مردمی‌ در شعر عربی‌ وامدار ابن‌رومی‌ است‌، مضامین‌ اشرافی‌ را نیز در شعر عربی‌ وامدار ابن‌معتز است‌.
[۱۷۹] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۴، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
[۱۸۰] بهبیتی‌، نجیب‌ محمد، تاریخ‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۵۱۷ _ ۵۱۸، قاهره‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.



عصر وی دوران‌ ترجمه کتب‌ یونانی‌ و ایرانی‌ به‌ زبان‌ عربی است‌ و استادش‌ بلاذری در زمره مترجمانی‌ بود که‌ چندین‌ کتاب‌ را از فارسی‌ به‌ عربی‌ برگردانیده‌ بود.
[۱۸۱] کراچکوفسکی‌، ا ی‌، تاریخ‌ الادب‌ الجغرافی‌ العربی‌، ج۱، ص۱۶۱، ترجمه صلاح‌الدین‌ عثمان‌ هاشم‌، جامعة الدول‌ العربیه، ۱۹۶۳م‌.
[۱۸۲] عبدالجلیل‌، ج‌ م‌، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ج۱، ص۱۵۴، ترجمه آذرنوش‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
از سوی دیگر به‌ کار بردن‌ واژگان‌ و مصطلحات‌ فارسی‌ در شعر عربی‌ نوعی‌ نوآوری و تجدد مآبی‌ تلقی‌ می‌گردید. در اشعار ابن‌معتز، به‌ واژه‌های ایرانی‌ بسیاری بر می‌خوریم‌ که‌ به‌ بهترین‌ گونه‌ای در بافت‌ شعر ابن‌معتز جای گرفته‌اند، به‌ طوری که‌ بیگانگی‌ آن‌ها به‌ هیچ‌وجه‌ محسوس‌ نمی‌گردد.
[۱۸۳] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۰۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۱۸۴] شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۶۸.
ابن‌معتز علاوه‌ بر آرایش‌های گوناگون‌ به‌ پیرایش‌ و اصلاح‌ اشعار خود نیز همت‌ می‌گماشته‌ است‌.
[۱۸۵] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اخبار الراضی‌ بالله‌ و المتقی‌ لله‌، ص۱۵۴، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، لندن‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
به‌ همین‌ جهت‌، با همه توانایی‌ که‌ در بدیهه‌سرایی‌ داشته‌ و نمونه‌های متعددی از اشعارش‌ که‌ بالبداهه‌ سروده‌، در دست‌ است‌،
[۱۸۶] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۸۰_۲۸۱، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
اینگونه‌ شعر گفتن‌ را چندان‌ نمی‌پسندیده‌ است‌.
[۱۸۷] ابن‌ظافر، علی‌، بدائع‌ البدائه‌، ج۱، ص۸_۹، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۹۷۰م‌.



با اینهمه‌، ارزش‌ هنری شعر ابن‌معتز در مزایای ظاهری و زیبایی‌های لفظی‌ است‌ و ستایش‌ مطلقی‌ که‌ از اشعار او به‌ عمل‌ آمده‌ و مقام‌ امارت‌ و صدارت‌ شعرای زمان‌ که‌ برای او قائل‌ شده‌اند، با نوعی‌ مبالغه‌ همراه‌ بوده‌ و بیش‌تر ناشی‌ از شخصیت‌ اجتماعی‌ او بوده‌ است‌. زیرا شعر او از نظر محتوای فکری و فلسفی‌ هرگز به‌ شعر ابوتمام‌ و از حیث‌ انسجام‌ و استواری تعبیرات‌ به‌ شعر بحتری نمی‌رسد.
[۱۸۸] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۴، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
[۱۹۰] ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۶۵- ۲۶۶، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
[۱۹۱] مقدسی‌، انیس‌ الخوری، امراء الشعر العربی‌، ج۱، ص۱۰۰، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.



شعر ابن‌معتز، از جهت‌ ارزش‌ تاریخی‌ نیز قابل‌ بررسی‌ است‌. ارجوزه تاریخی‌ او قدیم‌ترین‌ و معتبرترین‌ مأخذ تاریخی‌ برای دوران‌ خلافت‌ معتضد عباسی‌ است‌. وی در این‌ ارجوزه‌ سندی برای بررسی‌ فسادهای رایج‌ در آن‌ زمان‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌.
[۱۹۲] امین‌، احمد، ظهرالاسلام‌، ج۲، ص۲۳_۲۷، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۹م‌.



نثر زیبا و آراسته ابن‌معتز نیز دست‌ کمی‌ از شعر او نداشته‌ است‌. ابوالفرج‌ اصفهانی‌
[۱۹۳] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۶_۲۷۷، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
ستایش‌ فراوان‌ یکی‌ از ادبای هم‌روزگار ابن‌معتز را از نثر شیوای او نقل‌ کرده‌است‌. صولی‌
[۱۹۴] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۲۸۷-۲۹۳، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
نمونه‌های متعددی از مکاتبات‌ ابن‌معتز را آورده‌ است‌. در مجموعه‌های ادبی‌ قدیم‌ و جدید نیز بسیاری از رسایل‌ و مکتوبات‌ و سخنان‌ وی آمده‌ است‌.
[۱۹۵] تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌ بعدالشده، ج۱، ص۱۶۱، به‌ کوشش‌ عبودشالچی‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
[۱۹۶] شابشتی‌، علی‌، الدیارات‌، ج۱، ص۱۱۳_ ۱۱۴، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۶م‌.
[۱۹۷] ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، ج۲، ص۶۳۷، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
[۱۹۸] حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۱، ص۱۸۵، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
[۱۹۹] حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۱، ص۱۸۷، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
[۲۰۰] حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۲، ص۴۴۵، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
[۲۰۱] حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۱، ص۵۶۵_۵۶۷، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
[۲۰۲] صفوت‌، احمد زکی‌، جمهرة رسائل‌ العرب‌، ج۴، ص۳۰۵_۳۱۳، بیروت‌، المکتبة العلمیه.
[۲۰۳] صفوت‌، احمد زکی‌، جمهرة رسائل‌ العرب‌، ج۴، ص۳۴۴-۳۵۱، بیروت‌، المکتبة العلمیه.
[۲۰۴] مبارک‌، زکی‌، النثر الفنی‌ فی‌ القرن‌ الرابع‌، ج۱، ص۹۸_۹۹، بیروت‌، ۱۳۵۲ق‌/۱۹۳۴م‌.
همچنین‌ یاقوت‌
[۲۰۵] یاقوت‌ حموی، بلدان‌، ج۱، ص۶۹۰ _۶۹۱.
نامه‌ای را که‌ وی در ستایش‌ سرّمن‌ رأی و نکوهش‌ بغداد به‌ دوستش‌ نوشته‌، نقل‌ کرده‌ است‌. در سده ۳ق‌، به‌ خصوص‌ اواخر آن‌، نوشته‌ها همه‌ مسجع‌ بوده‌ و نثر ابن‌معتز نیز نثر زمان‌ اوست‌. اما ویژگی‌ کم‌نظیری که‌ نثر ابن‌معتز از آن‌ برخوردار است‌، تشبیهات‌ اوست‌، که‌ نثر وی را نیز همچون‌ شعرش‌ فرا گرفته‌ است‌.
[۲۰۶] ابن‌ظهیره‌، محمد، الفضائل‌ الباهره، ج۱، ص۲۱۵، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و کامل‌ مهندس‌، قاهره‌، ۱۹۶۹م‌.
ابن‌معتز با کاتبان‌ بزرگ‌ بنی‌ وهب‌ و بنی‌ ثوابه‌ دوستی‌ و معاشرت‌ داشته‌ و طبعاً نمی‌خواسته‌ است‌ که‌ در هنر نگارش‌ از آنان‌ باز پس‌ بماند.
[۲۰۷] شکعه، مصطفی‌، الشعر و الشعراء فی‌ العصر العباسی‌، ج۱، ص۷۴۰، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.



ابن‌معتز علاوه‌ بر نوشته‌ها و رسایل‌، یک‌ سلسله‌ کلمات‌ قصار نیز به‌ شیوه حکما و بزرگان‌ پرداخته‌ است‌. ابوحیان‌،
[۲۰۸] ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، ج۴، ص۱۵۷، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
ثعالبی‌،
[۲۰۹] ثعالبی‌، عبدالملک‌، التوفیق‌ للتلفیق‌، ج۱، ص۱۴۱، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ صالح‌، دمشق‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
[۲۱۰] ثعالبی‌، عبدالملک‌، ثمار القلوب‌، ج۱، ص۱۵۰، قاهره‌، مطبعة الظاهر.
[۲۱۱] ثعالبی‌، عبدالملک‌، غرر السیر (منسوب‌)، ج۱، ص۱۵۳، تهران‌، ۱۹۶۳م‌.
حصری قیروانی‌،
[۲۱۲] حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۲، ص۵۶۵، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
[۲۱۳] حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۳، ص۶۹۳_۶۹۴، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
[۲۱۴] حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۳، ص۷۹۰-۷۹۱، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
[۲۱۵] حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۳، ص۸۵۴ - ۸۵۵، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
ابن‌جوزی
[۲۱۶] ابن‌جوزی، عبدالرحمان‌، المنتظم‌، ج۶، ص۸۴_۸۵، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۵۷ق‌.
و دیگران‌ کلمات‌ قصار او را نقل‌ کرده‌اند.


ابن‌معصوم‌ مدنی‌
[۲۱۷] ابن‌معصوم‌ مدنی‌، صدرالدین‌ علی‌، انوار الربیع‌، ج۲، ص۳۷۴، به‌ کوشش‌ شاکر هادی شکر، کربلا، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.
سخنی‌ درباره قابل‌ قیاس‌ نبودن‌ بلاغت‌ ابن‌معتز با بلاغت‌ حضرت‌ علی‌ (ع‌) دارد که‌ بی‌اشاره‌ به‌ این‌ نکته‌ نمی‌تواند باشد که‌ چه‌ بسا ابن‌معتز با فراهم‌ آوردن‌ بعضی‌ قطعات‌ منثور
[۲۱۸] ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، ج۲، ص۶۳۷، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
و ساختن‌ کلمات‌ قصار، جایگاهی‌ در کنار شهرت‌ بلاغت‌ حضرت‌ علی‌ (ع‌) برای خود می‌طلبیده‌ است‌. ابن‌معتز را در زمره شعرای دانشمند به‌ حساب‌ آورده‌اند،
[۲۱۹] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
[۲۲۰] ابن‌فضل‌الله‌ عمری، احمد، مسالک‌ الابصار، ج۷، ص۲۵۵، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌.
اما شواهد موجود در اشعار بر جای مانده‌ از او که‌ عبارت‌ از اشاراتی‌ به‌ برخی‌ مصطلحات‌ فلسفی‌، نجومی‌ و جز آن‌ است‌،
[۲۲۱] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۴۹۸، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۲۲۲] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۵۶، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۲۲۳] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۱۱۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
[۲۲۴] ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۱۲۰، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
از حد اطلاعات‌ عمومی‌ که‌ شأن‌ ادیبان‌ بوده‌، فراتر نمی‌رود.


بررسی‌ مجموعه سروده‌های ابن‌معتز و مقایسه آن‌ با آنچه‌ از شرح‌ حالات‌ و افکارش‌ می‌دانیم‌، نیز بیانگر آن‌ است‌ که‌ وی را چندان‌ دستی‌ در علوم‌ زمان‌ نبوده‌ است‌.
[۲۲۵] ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۳، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
ابن‌معتز از میان‌ علوم‌ و فنون‌ گوناگون‌ که‌ در آن‌ زمان‌ رایج‌ بود، تنها به‌ دانش‌ موسیقی‌ که‌ رابطه تنگاتنگ‌ با شعر و شاعری داشت‌ و او از کودکی‌ با آن‌ خوگرفته‌ بود، دل‌ سپرد و موسیقی‌دانی‌ نیکو از کار درآمد.
[۲۲۶] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۶، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
ابوالفرج‌ اصفهانی‌
[۲۲۷] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۶_۲۷۷، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
به‌رساله‌ای که‌ وی در باب‌ موسیقی‌ نوشته‌ و سخت‌ مورد تشویق‌ یکی‌ از ادبای هم‌روزگارش‌ قرار گرفته‌، اشاره‌ دارد.


ابن‌معتز برای بیش‌تر اشعاری که‌ می‌سروده‌، خود آهنگ‌ می‌ساخته‌
[۲۲۸] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۷، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
و گاه‌ به‌ مناسبتی‌ برای اشعار دیگران‌ نیز، چنانچه‌ مورد توجهش‌ قرار می‌گرفته‌، آهنگ‌ می‌ساخته‌ است‌.
[۲۲۹] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۸_۲۸۲، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.



ابن‌معتز با عده‌ای از شعرا و اهل‌ ادب‌ مکاتبه‌ و مراسله‌ و داد و ستد شعری و ادبی‌ داشته‌ است‌ که‌ احمد بن‌ خصیب‌،
[۲۳۰] یاقوت‌ حموی، بلدان‌، ج۲، ص۲۲۷.
ابوالعباس‌ احمد بن‌ یحیی‌ ثعلب‌،
[۲۳۱] صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۱۴-۱۱۶، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
ابن‌منجم‌،
[۲۳۲] تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌ بعدالشده، ج۴، ص۱۱۰، به‌ کوشش‌ عبودشالچی‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
علی‌ بن‌ مهدی اصفهانی‌ کسروی،
[۲۳۳] مرزبانی‌، محمد، معجم‌ الشعراء، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۶۰م‌.
[۲۳۴] یاقوت‌ حموی، ادبا، ج۱۵، ص۹۰_۹۳.
قاسم‌ بن‌ احمد،
[۲۳۵] مرزبانی‌، محمد، معجم‌ الشعراء، ج۱، ص۲۱۹، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۶۰م‌.
ابوطیب‌ نمیری
[۲۳۶] مرزبانی‌، محمد، معجم‌ الشعراء، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۰، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۶۰م‌.
[۲۳۷] شابشتی‌، علی‌، الدیارات‌، ج۱، ص۷۲-۷۷، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۶م‌.
و عبیدالله‌ ابن‌ طاهر
[۲۳۸] شابشتی‌، علی‌، الدیارات‌، ج۱، ص۱۱۲، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۶م‌.
از آن‌ جمله‌اند.


ابن‌معتز راوی بزرگ‌ اشعار و اخبار عرب‌ است‌.
[۲۳۹] ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۲۹.
از استادانش‌ و دیگر شاعران‌ و ادیبان‌ روایت‌ کرده‌ و خود نیز راویانی‌ داشته‌ است‌ که‌ نامدارترین‌ آنان‌ دمشقی‌، معلم‌ و استاد او، و صولی‌، شاگرد وفادار او بوده‌اند.
[۲۴۰] خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۱۰، ص۹۵، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
ابن‌منجم‌ نخستین‌ روایت‌ کننده کتاب‌ البدیع‌ اوست‌
[۲۴۱] ابن‌معتز، عبدالله‌، البدیع‌، ج۱، ص۵۸، به‌ کوشش‌ کراچکوفسکی‌، لندن‌، ۱۹۳۵م‌.
و ابن‌طباطبا، صاحب‌ عیار الشعر نیز راوی دلباخته اشعار اوست‌.
[۲۴۲] یاقوت‌ حموی، ادبا، ج۱۷، ص۱۴۴.



عموم‌ مصنفان‌ کتب‌ و رسایل‌ ادبی‌ و تاریخی‌ پس‌ از ابن‌معتز اشعار و اخبار و آراء ادبی‌ او را به‌ وفور در آثارشان‌ آورده‌اند که‌ شمشاطی‌ (الانوار و محاسن‌ الاشعار)، عسکری (المصون‌ فی‌ الادب‌)، تنوخی‌ (الفرج‌ بعد الشده)، مرزبانی‌ (معجم‌ الشعراء و نورالقبس‌)، رقیم‌ ندیم‌ (قطب‌ السرور فی‌ اوصاف‌ الخمور)، ثعالبی‌ (همه کتاب‌هایش‌)، ابن‌عبدالبر (بهجة المجالس‌)، ابوعبید بکری (سمط اللالی‌)، راغب‌ اصفهانی‌ (محاضرات‌ الادباء)، ابن‌صیرفی‌ (الافضلیات‌)، نواجی‌ (حلبةالکمیت‌)، عباسی‌ (معاهدالتنصیص‌) و شیخ‌بهائی‌ (الکشکول‌) از آن‌ جمله‌اند.


نقد ادبی‌ در سده ۳ق‌، به‌ سر فصل‌ استقلال‌ از دیگر مقولات‌ ادبی‌ رسیده‌ بود. نقادان‌ بزرگ‌ ادب‌، چون‌ ابن‌سلام‌ جمحی‌ (د ۲۳۱ق‌)، ابوتمام‌ (د ۲۳۱ق‌)، جاحظ (د ۲۵۵ق‌)، ابن‌مدبر (د ۲۷۹ق‌)، مبرد (د ۲۸۵ق‌)، ابن‌قتیبه‌ (د ۲۸۶ق‌)، ثعلب‌ (د ۲۹۱ق‌) و ابن‌شرشیر (د۲۹۳ ق‌) که‌ هریک‌ آثاری مشهور در زمینه نقد ادبی‌ داشتند، همه‌ در این‌ قرن‌ ظهور کردند. مبرد و ثعلب‌ که‌ به‌ ترتیب‌ کتاب‌های الروضه و قواعد الشعر را در نقد ادبی‌ تألیف‌ کرده‌اند،
[۲۴۳] عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۸۲ -۸۳، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
در زمره استادان‌ ابن‌معتز بودند. نقادان‌ ادب‌ در سده ۳ق‌، گواینکه‌ دیگر از آن‌ خشکی‌ و سازش‌ ناپذیری قرن‌های اول‌ و دوم‌ درگذشته‌ بودند، هنوز از دایره شعر کهن‌ خارج‌ نشده‌ بودند.
[۲۴۴] عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۷۷، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
در نیمه دوم‌ سده ۳ق‌، چنانکه‌ ابن‌معتز خود توضیح‌ داده‌ است‌،
[۲۴۵] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۸۶، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
اهل‌ شعر و ادب‌ از بسیاری روایت‌ شعر کهن‌ دچار ملال‌ شده‌ بودند و بیش‌تر خواهان‌ و پیگیر اشعار و اخبار نوخاستگان‌ بودند. چنانکه‌ الروّضه مبرد و البارع‌ هارون‌ بن‌ علی‌ منجم‌ اختصاصاً به‌ اشعار و اخبار نوخاستگان‌ پرداخته‌ بود.
[۲۴۶] فراج‌، عبدالستار احمد، مقدمه‌ بر طبقات‌ الشعراء، ج۱، ص۵.



تألیف‌ ارزنده ابن‌معتز در زمینه نقد ادبی‌، طبقات‌ مشهور اوست‌. این‌ کتاب‌ که‌ در سلسله طبقات‌ نویسی‌ بعد از طبقات‌ ابن‌سلام‌ جمحی‌ قرار می‌گیرد، از حیث‌ اختصاص‌ به‌ اشعار و اخبار شاعران‌ نوخاسته‌، با کتاب‌ ابن‌سلام‌ تفاوت‌ عمده‌ دارد و پیش‌ از آنکه‌ طبقات‌ الشعراء باشد، نوعی‌ کشکول‌ و مجموعه نوادر است‌.
[۲۴۷] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۴۷- ۴۸، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
[۲۴۸] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۸۰، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
ابن‌معتز این‌ کتاب‌ را به‌ انگیزه گردآوری گلچینی‌ از اشعار و اخبار شاعران‌ نوخاسته‌ پرداخته‌
[۲۴۹] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۸۶، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
و بیش‌تر به‌ شاعرانی‌ توجه‌ داشته‌ است‌ که‌ آنچنان‌ شهرتی‌ نداشتند و فقط نزد خواص‌ اهل‌ ادب‌ شناخته‌ بودند.
[۲۵۰] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۴۷- ۴۸، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
وی برای هر یک‌ از این‌ شاعران‌ که‌ شمارشان‌ به‌ ۱۳۰ می‌رسد، فصلی‌ باز می‌کرده‌ و به‌ تدریج‌ اخبار و اشعار هریک‌ را در فصل‌ مربوط به‌ او می‌افزوده‌ است‌.
[۲۵۱] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۳۹۶، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
وی به‌ اختصار این‌ کتاب‌ نیز بسیار می‌اندیشیده‌ و چنانکه‌ خود گوید،
[۲۵۲] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۸۰، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
معمولاً از هر قصیده‌ به‌ آوردن‌ یک‌ یا دو بیت‌ اکتفا می‌کرده‌ است‌. نام‌ دیگر این‌ کتاب‌، الاختیار من‌ شعر المحدثین‌
[۲۵۳] فراج‌، عبدالستار احمد، مقدمه‌ بر طبقات‌ الشعراء، ج۱، ص۱۳.
نیز بیان‌ دیگری از این‌ نقطه‌ نظر مؤلف‌ آن‌ است‌. ظاهراً وی قصد داشته‌ است‌، کتاب‌ دیگری نیز درباره شاعران‌ قدیم‌ بپردازد و نام‌ طبقات‌ الشعراء المتکلمین‌ من‌ الادباء المتقدمین‌ را برای آن‌ در نظر گرفته‌ بوده‌ است‌.
[۲۵۴] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۱۸، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.



روش‌ نقد ابن‌معتز در طبقات‌ بیش‌ از همه‌ تحت‌ تأثیر این‌ دیدگاه‌ ابن‌قتیبه‌ بوده‌ است‌ که‌ «شاعرترین‌ سرایندگان‌، آن‌ شاعری است‌ که‌ چون‌ خواندن‌ شعرش‌ را آغاز کنی‌، آن‌ را از دست‌ ننهی‌ تا پایان‌ یابد»، و شیوه نقد وی را می‌توان‌ «نقد تأثری» نامید.
[۲۵۵] عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۱۱۵_۱۱۷، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
با توجه‌ به‌ معیاری که‌ ابن‌معتز در سنجش‌ شعر شاعران‌ هم‌روزگارش‌ به‌ کار برده‌ و اصولی‌ که‌ بر شیوه او در تألیف‌ طبقات‌ حاکم‌ است‌، شگفت‌ نیست‌ که‌ شرح‌ حال‌ و اشعار شاعرانی‌ چون‌ سید حمیری، منصور نمری و دعبل‌ خزاعی‌ را که‌ خاندان‌ بنی‌ عباس‌ را هجو و علویان‌ را مدح‌ می‌کرده‌اند، در کتابش‌ درج‌ کرده‌ باشد.
[۲۵۶] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۳۲_۳۶، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
[۲۵۷] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۲۴۱_۲۴۷، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
[۲۵۸] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۲۶۴_ ۲۶۸، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
با این‌ وصف‌، نمی‌توان‌ پذیرفت‌ که‌ نام‌ نبردن‌ وی از ابن‌رومی‌ در طبقات‌، چنانکه‌ مشهور است‌، به‌ انگیزه عناد با طالبیان‌ بوده‌ باشد.
[۲۵۹] فراج‌، عبدالستار احمد، مقدمه‌ بر طبقات‌ الشعراء، ج۱، ص۱۰-۱۱.



شیوه نقد ابن‌معتز در کتب‌ و رسائل‌ دیگرش‌ جز طبقات‌ کاملاً متفاوت‌ است‌. وی در جاهای دیگر ناقدی فوق‌العاده‌ سختگیر است‌، چندانکه‌ مورد اعتراض‌ ادبای معاصرش‌ قرار می‌گیرد.
[۲۶۰] عسکری، حسن‌، المصون‌ فی‌ الادب‌، ج۱، ص۱۸۹، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، کویت‌، ۱۹۸۴م‌.
وی بر سروده‌های امرؤالقیس‌، نابغه‌ و اعشی‌ انتقادات‌ سختی‌ داشته‌ است‌.
[۲۶۱] مرزبانی‌، محمد، الموشح‌، ج۱، ص۳۲، به‌ کوشش‌ محب‌الدین‌ خطیب‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌.
[۲۶۲] مرزبانی‌، محمد، الموشح‌، ج۱، ص۴۱، به‌ کوشش‌ محب‌الدین‌ خطیب‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌.
[۲۶۳] مرزبانی‌، محمد، الموشح‌، ج۱، ص۵۱، به‌ کوشش‌ محب‌الدین‌ خطیب‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌.
همچنین‌ به‌ انگیزه آشکار کردن‌ زشتی‌ها و معایب‌ اشعار ابوتمام‌ که‌ خود در طبقات‌ یکسره‌ اشعارش‌ را تحسین‌ می‌کند، رساله مستقلی‌ پرداخته‌ است‌. به‌ همین‌ جهت‌، بعضی‌ از محققان‌ برآنند که‌ طبقات‌ از تألیفات‌ اواخر عمر ابن‌معتز بوده‌ و مربوط به‌ آراء او در کهن‌سالی‌ است‌ که‌ دیگر از آن‌ انتقادات‌ گزنده‌ دست‌ برداشته‌ و در برابر هر شعر لطیفی‌ اختیار از کف‌ می‌داده‌ است‌
[۲۶۴] عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۱۱۸_۱۱۹، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
[۲۶۵] اقبال‌ آشتیانی‌، عباس‌، «دراسات‌ الاستاذ عباس‌ الاقبال‌»، طبقات‌ الشعرا، ج۱، ص۵۸۵.
و بعضی‌ دیگر
[۲۶۶] شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۲۰۶_۲۰۷.
البته‌ بنا به‌ ادله دیگر انتساب‌ طبقات‌ را به‌ ابن‌معتز یکباره‌ انکار کرده‌اند.
[۲۶۷] اقبال‌ آشتیانی‌، عباس‌، «دراسات‌ الاستاذ عباس‌ الاقبال‌»، طبقات‌ الشعرا، ج۱، ص۵۸۷_۵۸۸.



ابن‌معتز در تاریخ‌ علوم‌ بلاغت‌ نیز با تألیف‌ به‌ نام‌ خویش‌ البدیع‌، شهرت‌ یافته‌ است‌. اصطلاح‌ «بدیع‌» در آن‌ روزگار تازگی‌ نداشت‌ و سابقه کاربرد آن‌ در سروده‌های شعرا و سخنان‌ ادبا به‌ سده ۲ق‌ می‌رسید،
[۲۶۸] ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۱۷۸، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
[۲۶۹] ترجانی‌ زاده‌، احمد، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ج۱، ص۱۱۸، تهران‌، ۱۳۴۸ش‌.
اما ابن‌معتز نخستین‌ کسی‌ بود که‌ مستقلاً در زمینه بدیع‌ به‌ تألیف‌ پرداخت‌. وی در زمان‌ تألیف‌ البدیع‌ حدود ۲۷ سال‌ داشت‌ و یکپارچه‌ شور و اشتیاق‌ نسبت‌ به‌ موضوع‌ کارش‌ بود. مؤلف‌ جوان‌ که‌ خود شاعری توانا، و از سروده‌های شاعران‌ بزرگ‌ سلف‌ و سرایندگان‌ چیره‌دست‌ همروزگارش‌ بسیار اندوخته‌ بود، خود را در سر فصل‌ تحولی‌ شگرف‌ در علوم‌ بلاغت‌ و به‌ تبع‌ آن‌ در شیوه‌های نقد ادبی‌ می‌دید که‌ بشار (د ۱۶۷ق‌)، ابونواس‌ (د ۱۹۸ق‌) و مسلم‌ بن‌ ولید (د ۲۰۸ق‌) آن‌ را آغاز کرده‌ بودند و در شعر ابوتمام‌ (د ۲۳۱ق‌) به‌ کمال‌ رسیده‌ بود. ابن‌معتز بر آن‌ شد که‌ با تألیف‌ مستقلی‌ در باب‌ بدیع‌، اولاً محدوده بدیع‌ را مشخص‌ گرداند، ثانیاً با انتقاد از ابوتمام‌، بدیع‌ را وسعت‌ و عمومیت‌ بخشد و ثالثاً روشن‌ گرداند که‌ بدیع‌ اختراع‌ شاعران‌ جدید نیست‌ و قدمت‌ فراوان‌ دارد.
[۲۷۱] ابن‌معتز، عبدالله‌، البدیع‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ کراچکوفسکی‌، لندن‌، ۱۹۳۵م‌.
از دیدگاه‌ ابن‌معتز، «بدیع‌» (سخن‌ آرایی‌، به‌ معنای اخص‌ کلمه‌) تنها مشتمل‌ بر ۵ فن‌ ( استعاره‌ ، جناس‌ ، طبقا، ردّ العجز و مذهب‌ کلامی‌) است‌ و مابقی‌ آنچه‌ به‌ عنوان‌ صناعات‌ ادبی‌ و بدیعی‌ شناخته‌ می‌شوند، محاسن‌ کلامند و بس‌. در عین‌ حال‌، روا می‌دارد که‌ هر کس‌ نمی‌خواهد نظر او را بپذیرد، ۱۲ فقره‌ از محاسن‌ شعر و زیورهای سخن‌ را که‌ وی پس‌ از پایان‌ پذیرفتن‌ مباحث‌ بدیع‌ آورده‌ است‌، در عداد فنون‌ بدیع‌ محسوب‌ گرداند. نظر دقیق‌ ابن‌معتز در تعیین‌ حدود بدیع‌ هیچ‌گاه‌ مورد توجه‌ قرار نگرفت‌، اما تجویز وی مسموع‌ افتاد و شیوه‌ای معمول‌ را به‌ وجود آورد. دانشمند هم‌روزگارش‌، قدامة بن‌ جعفر و ادبای پس‌ از وی چون‌ ابوهلال‌ عسکری، ابن‌رشیق‌، شرف‌ الدین‌ تیفاشی‌، ابن‌ابی‌ اصبع‌ و دیگران‌ مرتباً بر شمار صنایع‌ بدیع‌ افزودند تا بر یک‌ صد و پنجاه‌ و چند صنعت‌ بالغ‌ گردید.
[۲۷۳] همایی‌، جلال‌الدین‌، صناعات‌ ادبی‌، ج۱، ص۱۶_۱۹، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌.
ابن‌معتز گذشته‌ از تألیف‌ در زمینه بدیع‌ و برخورداری از اطلاعات‌ وسیع‌ و حضور ذهن‌ و شناخت‌ دقیق‌ از مسائل‌ بدیع‌، خود متحقّق‌ در بدیع‌ بود و بدیع‌ با سخنان‌ منظوم‌ و منثور وی عجین‌ گردیده‌ بود.
[۲۷۴] حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۴، ص۱۰۰۳_ ۱۰۰۵، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
[۲۷۵] عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۱۲۲، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.



وی مانند ابوتمام‌ شعر را منحصراً مجموعه‌ای از صناعات‌ و زیورها و پیرایه‌ها می‌دانست‌،
[۲۷۶] ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۱۷۹، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
اما با این‌ تفاوت‌ که‌ مانند دیگر امیرزادگان‌ و کاخ‌نشینان‌، در فهم‌ بدیع‌ از حد زیورهای ظاهری فراتر نمی‌رفت‌ و از آن‌ درک‌ عمیقی‌ که‌ ابوتمام‌ در پرتو فراگیری فلسفه‌ به‌ آن‌ دست‌ یافت‌ بود، بی‌بهره‌ بود. به‌ همین‌ جهت‌، تمام‌ نبوغ‌ و توان‌ خود را در فن‌ّ تشبیه‌ نشان‌ داد و فقط در همین‌ فن‌ تخصص‌ یافت‌.
[۲۷۷] ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۶۲، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
[۲۷۸] ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۶۶، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.



ابن‌معتز خود را از در قلّه‌های دوردستی‌ که‌ ابوتمام‌ فتح‌ کرده‌ و بر قلمرو بدیع‌ افزوده‌ بود، ناتوان‌ می‌دید، از این‌ رو، در عین‌ تحسین‌ همه اشعار وی در طبقات‌
[۲۷۹] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص‌۲۸۵_۲۸۶، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
افراط در صنایع‌ بدیعی‌ را بر ابوتمام‌ خرده‌ می‌گرفت‌ و نوعی‌ تکلف‌ قلمداد می‌کرد. «مذهب‌ کلامی‌» را نیز که‌ در کتابش‌ به‌ عنوان‌ پنجمین‌ فن‌ بدیع‌ آورده‌ بود، عیناً از جاحظ نقل‌ کرده‌ بود و به‌ سبب‌ آنکه‌ رنگ‌ فلسفی‌ و جنبه تحلیلی‌ و اثباتی‌ داشت‌ و نمی‌توانست‌ به‌ خوبی‌ درک‌ کند، آن‌ را بدون‌ توضیح‌ رها کرد.
[۲۸۰] ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۶۶، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
انتقاد گزنده ابن‌معتز از ابوتمام‌ در مقدمه البدیع‌ می‌تواند به‌ این‌ انگیزه‌ نیز بوده‌ باشد که‌ ابن‌معتز گویا می‌دیده‌ است‌ که‌ ابوتمام‌ با آن‌ نبوغ‌ و ژرف‌ نگری چنان‌ احاطه‌ و تسلطی‌ در قلمرو بدیع‌ پیدا کرده‌ که‌ بعید نیست‌ بدیع‌ را برای همیشه‌ از دسترس‌ دیگران‌ دور سازد. این‌ بود که‌ بر آن‌ شد تا بدیع‌ را به‌ گونه‌ای معرفی‌ کند که‌ بتواند در اختیار عموم‌ قرار بگیرد و همه شاعران‌ به‌ جای آنکه‌ قصاید طولانی‌ و تهی‌ از بدیع‌ بسرایند، یکی‌ دو بیت‌ از هر قصیده‌ را به‌ زیور بدیع‌ بیارایند.
[۲۸۱] ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.



مطلب‌ سومی‌ که‌ ابن‌معتز با تألیف‌ البدیع‌ خود در پی‌ آن‌ بود، این‌ بود که‌ می‌خواست‌ توضیح‌ دهد که‌ بدیع‌، هرچند در شعر شاعران‌ سده‌های ۲ و ۳ق‌ ظهور کرده‌ است‌، اما، ریشه‌ در قرآن‌ و حدیث‌ و شعر جاهلی‌ دارد و پدیده تازه‌ای نیست‌. وی برای این‌ منظور در هر مبحث‌ به‌ ترتیب‌، سیر بدیع‌ را در قرآن‌ مجید و احادیث‌ نبوی و سخنان‌ صحابه‌ و شعرای جاهلی‌ تا ظهور آن‌ در سخنان‌ منظوم‌ و منثور نوخاستگان‌ نشان‌ می‌دهد. این‌ اصرار از سوی ابن‌معتز علاوه‌ بر آنکه‌ بر موضع‌ معتدل‌ وی در کشمکش‌ میان‌ کهنه‌ و نو در شعر و ادب‌ روزگارش‌ دلالت‌ دارد، خالی‌ از انی‌ انگیزه‌ نیز نیست‌ که‌ ابن‌معتز می‌خواهد بر عربی‌ و اسلامی‌ بودن‌ این‌ فنون‌ تأکید ورزد، تا مبادا روزی چنان‌ تصور بشود که‌ فنون‌ بدیع‌ از یونان‌ به‌ جهان‌ اسلام‌ راه‌ یافته‌ است‌.
[۲۸۲] جاحظ، البیان‌ و التبیین‌، ج۳، ص۳۵۴، به‌ کوشش‌ حسن‌ سندوبی‌، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۲۸۳] عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۱۸۶، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.



در سده‌های اخیر شخصیت‌ و آثار و اشعار ابن‌معتز مورد توجه‌ خاورشناسان‌ قرار گرفته‌ است‌. کراچکوفسکی‌ کتاب‌ البدیع‌ او را در ۱۹۳۵م‌ به‌ چاپ‌ رسانید. ووستنفلد۱، کرمر۲، لوث‌۳ و دیگران‌ نیز در احیای آثار ابن‌معتز کوشش‌ بسزایی‌ از خود نشان‌ دادند.
[۲۸۴] بروکلمان‌، کارل‌، تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ج۲، ص۵۶_۵۸، ترجمه عبدالحلیم‌ نجار، قاهره‌، ۱۹۶۸م‌.
لانگ‌ آلمانی‌ ارجوزه تاریخی‌ او را به‌ زبان‌ آلمانی‌ ترجمه‌ کرد و در «نشریه انجمن‌ خاورشناسان‌ آلمان‌۴» (سال‌های ۱۱ و ۱۲) به‌ چاپ‌ رسانید.نظیر این‌ کار را لوث‌ انجام‌ داد و اثر خود را در لایپزیگ‌ (۱۸۸۲م‌) منتشر ساخت‌.


۱. الآداب‌، این‌ کتاب‌ ابتدا در مجله «جهان‌ شرق‌۵» به‌ کوشش‌ کراچکوفسکی‌ منتشر گردید و پس‌ از آن‌ در اوپسالا (۱۹۲۴م‌) مستقلاً به‌ چاپ‌ رسید.
۲. ارجوزه فی‌ تاریخ‌ المعتضد بالله‌، این‌ اثر نیز مستقلاً در قاهره‌ ، (۱۳۲۹ق‌/۱۹۱۳م‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
۳. البدیع‌، این‌ کتاب‌ به‌ کوشش‌ کراچکوفسکی‌ در ضمن‌ سلسله‌ کتاب‌های گیب‌ در لندن‌ (۱۹۳۵م‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. بار دیگر در مصر (۱۳۶۴ق‌/ ۱۹۴۵م‌) با شرح‌ محمد عبدالمنعم‌ خفاجی‌ منتشر شده‌ است‌ و همچنان‌ پیوسته‌ تجدید چاپ‌ می‌گردد.
۴. دیوان‌، صولی‌ اشعار ابن‌معتز را در ۱۰ بخش‌ گردآورد و سپس‌ هر بخش‌ را به‌ ترتیب‌ حروف‌ الفبا تدوین‌ کرد، و آن‌ را دیوان‌ امیرالمؤمن‌ عبدالله‌ بن‌ المعتز نام‌ نهاد. این‌ نسخه‌ از دیوان‌ طی‌ سالیان‌، دستخوش‌ تحریف‌ و تصحیف‌های فراوان‌ گردید و بارها تجدید چاپ‌ شد و همچنان‌ موارد تصحیف‌ شده‌، در آن‌ بر جای مانده‌ بود. در جدیدترین‌ چاپ‌ دیوان‌ که‌ به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌ انجام‌ یافته‌، به‌ بیش‌ از ۵۲۵، ۱مورد از تحریفات‌ و مسخ‌ کلمات‌ و عبارات‌ اشعار ابن‌معتز اشاره‌ شده‌ است‌.
[۲۸۵] شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۴۱-۸۱.
این‌ چاپ‌ در دو جلد همراه‌ با مقدمه‌ای مفصل‌ و نیز فهارس‌ لازم‌ تدارک‌ دیده‌ شده‌ است‌.محقق‌ دیوان‌، عنوان‌ دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌ را برای کتاب‌ ترجیح‌ داده‌ است‌. دیوان‌ ابن‌معتز سخت‌ مورد توجه‌ ادبا و شعرای پس‌ از وی قرار داشته‌ است‌. فهرستی‌ که‌ محمد بدیع‌ شریف‌ از برگزیده‌های اشعار ابن‌معتز تدارک‌ دیده‌، خود دلیل‌ مدعاست‌. از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ از اختیارات‌ الصاحب‌ بن‌ عباد، مختارات‌ دیوان‌ ابن‌المعتز و السفینه نام‌ برد.
۵. رسائل‌ ابن‌المعتز، این‌ کتاب‌ را محمد عبدالمنعم‌ خفاجی‌ از چند رساله کوچک‌ و بزرگ‌ ابن‌معتز فراهم‌ آورده‌ و در قاهره‌ (۱۳۶۵ق‌/۱۹۴۶م‌) به‌ چاپ‌ رسانیده‌ است‌. از جمله‌ رساله‌های ابن‌معتز که‌ در این‌ مجموعه‌ گردآمده‌، رساله محاسن‌ شعر ابی‌ تمام‌ و مساویه‌ است‌ که‌ به‌ طور کامل‌ در این‌ مجموعه‌ آمده‌ است‌.
۶. طبقات‌ الشعراء المحدثین‌، تاکنون‌ چندین‌ بار به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. مشهورترین‌ چاپ‌ آن‌ همراه‌ با تحقیقات‌ عباس‌ اقبال‌ به‌ زبان‌ فرانسه‌ است‌ که‌ در لندن‌ (۱۹۳۹م‌) منتشر شد. پس‌ از آن‌ بار دیگر همراه‌ با تحقیقات‌ مفصل‌تری توسط عبدالستار احمد فراج‌ در قاهره‌ (۱۹۵۶م‌) تجدید چاپ‌ گردید. وی تحقیقات‌ عباس‌ اقبال‌ را نیز از فرانسه‌ به‌ عربی‌ برگردانیده‌ و در خاتمه چاپ‌ جدید ضمیمه‌ کرده‌ است‌. شرف‌الدین‌ ابن‌ مستوفی‌ (د ۶۳۷ق‌/۱۲۳۹م‌) مختصری از این‌ کتاب‌ تهیه‌ کرده‌ و آن‌ را مختصر طبقات‌ الشعراء المحدثین‌ نام‌ نهاده‌ که‌ نسخه‌ای از آن‌ موجود است‌).
۷. فصول‌ التماثیل‌ فی‌ تباشیر السرور، این‌ کتاب‌ که‌ جامع‌ انواع‌ دانستنی‌ها درباره شراب‌ است‌. نخستین‌ بار در قاهره‌ (۱۳۴۴ق‌/۱۹۲۵م‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
۸. محاسن‌ شعر ابی‌ تمام‌ و مساویه‌، چنانکه‌ گذشت‌، این‌ رساله‌ به‌ طور کامل‌ نیز ضمن‌ مجموعه رسائل‌ ابن‌المعتز به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. مرزبانی‌ این‌ رساله‌ را در کتاب‌ الموشح‌
[۲۸۶] مرزبانی‌، محمد، الموشح‌، ج۱، ص‌۲۷۷_۲۸۷، به‌ کوشش‌ محب‌الدین‌ خطیب‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌.
و ابوحیان‌ توحیدی مقدمه آن‌ را در کتاب‌ البصائر و الذخائر
[۲۸۷] ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، ج۲، ص۶۹۸، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
آورده‌اند.


۱. اخبار شاریه، ابن‌معتز این‌ کتاب‌ را در شرح‌ حال‌ و آثار شاریه‌، خواننده‌ و نوازنده معروف‌ هم‌روزگار خود ترتیب‌ داده‌ است‌. نسخه‌ای از این‌ کتاب‌ در اختیار ابوالفرج‌ اصفهانی‌ قرار گرفته‌ و بیش‌تر اخبار آن‌ در الاغانی‌
[۲۸۸] ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۶، ص۴، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
نقل‌ شده‌ است‌. ابوحیان‌
[۲۸۹] ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، ج۲، ص۶۱۴، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
نام‌ این‌ کتاب‌ را اخبار ساریه المغنّیه آورده‌ و بروکلمان‌ با عنوان‌ اخبار شاریه و عریب‌ از آن‌ یاد کرده‌ است‌.
۲. اشعار الملوک‌، نسخه خطی‌ این‌ کتاب‌ در کتابخانه برلین‌ موجود است‌.
۳. الفصول‌ القصار (یا الفصول‌ الصغار القصار)،
[۲۹۰] ابن‌معتز، عبدالله‌، البدیع‌، ج۱، ص۴۶، به‌ کوشش‌ کراچکوفسکی‌، لندن‌، ۱۹۳۵م‌.
از این‌ اثر ظاهراً تنها یک‌ نسخه‌ در شوروی موجود است‌.
۴. قصیده‌ای در بحر متقارب‌، که‌ نسخه‌ای از آن‌ در کتابخانه برلین‌، موجود است‌.
۵. مختارات‌ من‌ حکم‌ ابن‌ المعتز و اقواله‌، که‌ شاید از کتاب‌ الفصول‌ الصغار اقتباس‌ شده‌ باشد. بروکلمان‌ به‌ وجود نسخه‌ای از این‌ کتاب‌ در کتابخانه بریل‌ اشاره‌ می‌کند.


۱. الجامع‌ فی‌ الغناء.
[۲۹۱] ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
[۲۹۲] ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
[۲۹۳] ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

۲.کتاب‌ الجوارح‌ و الصید.
[۲۹۴] ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
[۲۹۵] ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
[۲۹۶] ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

۳. حلی‌ الاخبار (الاخیار).
[۲۹۷] ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
[۲۹۸] ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
[۲۹۹] ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

۴.رساله فی‌ مدح‌ الدنیا، ابن‌معصوم‌ مدنی‌
[۳۰۰] ابن‌معصوم‌ مدنی‌، صدرالدین‌ علی‌، انوار الربیع‌، ج۲، ص۳۷۴_۳۷۵، به‌ کوشش‌ شاکر هادی شکر، کربلا، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.
از این‌ رساله‌ نقل‌ کرده‌ است‌.
۵. کتاب‌ الزهر و الریاض‌
[۳۰۱] ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
[۳۰۲] ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
[۳۰۳] ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
[۳۰۴] حاجی‌ خلیفه‌، کشف‌ الظنون، ج۱، ص۹۶۰.

۶. سرقات‌ الشعراء، آمدی نسخه‌ای از این‌ کتاب‌ را در دست‌ داشته‌ و در کتاب‌ الموازنه
[۳۰۵] آمدی، حسن‌، الموازنه، ج۱، ص‌۶۹، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ۱۳۶۳ق‌/ ۱۹۴۴م‌.
[۳۰۶] آمدی، حسن‌، الموازنه، ج۱، ص۲۴۱، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ۱۳۶۳ق‌/ ۱۹۴۴م‌.
[۳۰۷] آمدی، حسن‌، الموازنه، ج۱، ص۲۴۶، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ۱۳۶۳ق‌/ ۱۹۴۴م‌.
[۳۰۸] آمدی، حسن‌، الموازنه، ج۱، ص۲۶۸، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ۱۳۶۳ق‌/ ۱۹۴۴م‌.
[۳۰۹] آمدی، حسن‌، الموازنه، ج۱، ص۳۴۱، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ۱۳۶۳ق‌/ ۱۹۴۴م‌.
و کتاب‌ دیگرش‌ المؤتلف‌ و المختلف‌
[۳۱۰] آمدی، حسن‌، المؤلف‌ و المختلف‌، ج۱، ص‌ ۲۱۵، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۳۸۱ق‌/ ۱۹۶۱م‌.
از آن‌ نقل‌ کرده‌ است‌.
[۳۱۱] ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
[۳۱۲] ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
[۳۱۳] ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

۷. مکاتبات‌ الاخوان‌ بالشعر.
[۳۱۴] ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
[۳۱۵] ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
[۳۱۶] ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.



(۱) آمدی، حسن‌، الموازنه، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ۱۳۶۳ق‌/ ۱۹۴۴م‌.
(۲) آمدی، حسن‌، المؤلف‌ و المختلف‌، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۳۸۱ق‌/ ۱۹۶۱م‌.
(۳) ابن‌ابی‌ عون‌، ابراهیم‌، التشبیهات‌، به‌ کوشش‌ محمد عبدالعمید خان‌، کمبریج‌، ۱۳۶۹ق‌/۱۹۵۰م‌.
(۴) ابن‌اثیر، الکامل‌.
(۵) ابن‌تغری بردی، النجوم‌.
(۶) ابن‌جوزی، عبدالرحمان‌، المنتظم‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۵۷ق‌.
(۷) ابن‌خلکان‌، وفیات‌.
(۸) ابن‌رشیق‌، حسن‌، العمده، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
(۹) ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
(۱۰) ابن‌شرف‌، قیروانی‌، رسائل‌ الانتقاد، به‌ کوشش‌ حسن‌ حسنی‌ عبدالوهاب‌، بیروت‌، ۱۹۸۳م‌.
(۱۱) ابن‌طقطقی‌، محمد، الفخری فی‌ الاداب‌ السلطانیه، به‌ کوشش‌ هرتویگ‌ درنبورگ‌، شالون‌ - سور - سون‌، ۱۹۸۴م‌.
(۱۲) ابن‌ظافر، علی‌، بدائع‌ البدائه‌، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۹۷۰م‌.
(۱۳) ابن‌ظهیره‌، محمد، الفضائل‌ الباهره، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و کامل‌ مهندس‌، قاهره‌، ۱۹۶۹م‌.
(۱۴) ابن‌فضل‌الله‌ عمری، احمد، مسالک‌ الابصار، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌.
(۱۵) ابن‌کثیر، البدایه.
(۱۶) ابن‌معتز، عبدالله‌، البدیع‌، به‌ کوشش‌ کراچکوفسکی‌، لندن‌، ۱۹۳۵م‌.
(۱۷) ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
(۱۸) ابن‌معتز، عبدالله‌، رسائل‌ ابن‌المعتز، به‌ کوشش‌ محمد عبدالمنعم‌ خفاجی‌، قاهره‌، ۱۳۶۵ق‌/۱۹۴۶م‌.
(۱۹) ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
(۲۰) ابن‌معتز، عبدالله‌، فصول‌ التماثیل‌ فی‌ تباشیر السرور، قاهره‌، ۱۳۴۴ق‌/۱۹۲۵م‌.
(۲۱) ابن‌معصوم‌ مدنی‌، صدرالدین‌ علی‌، انوار الربیع‌، به‌ کوشش‌ شاکر هادی شکر، کربلا، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.
(۲۲) ابن‌ندیم‌، الفهرست‌.
(۲۳) ابن‌وردی، عمر، تتمة المختصر فی‌ اخبار البشر، به‌ کوشش‌ احمد رفعت‌ بدراوی، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/۱۹۷۰م‌.
(۲۴) ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
(۲۵) ابوعلی‌ مسکویه‌، احمد، تجارب‌ الامم‌، به‌ کوشش‌ ه ف‌ آمدرزا، قاهره‌، ۱۳۳۲ق‌/۱۹۱۴م‌.
(۲۶) ابوالفدا، المختصر فی‌ اخبار البشر، بیروت‌، دارالمعرفه.
(۲۷) ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
(۲۸) اقبال‌ آشتیانی‌، عباس‌، «دراسات‌ الاستاذ عباس‌ الاقبال‌»، طبقات‌ الشعرا.
(۲۹) امین‌، احمد، ظهرالاسلام‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۹م‌.
(۳۰) امین‌، عبدالقادر حسن‌، شعر الطرد عند العرب‌، نجف‌، ۱۹۷۲م‌.
(۳۱) بحتری، ولید، دیوان‌ البحتری، به‌ کوشش‌ حسن‌ کامل‌ صیرفی‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌.
(۳۲) بروکلمان‌، کارل‌، تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ترجمه عبدالحلیم‌ نجار، قاهره‌، ۱۹۶۸م‌.
(۳۳) بهبیتی‌، نجیب‌ محمد، تاریخ‌ الشعر العربی‌، قاهره‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.
(۳۴) ترجانی‌ زاده‌، احمد، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، تهران‌، ۱۳۴۸ش‌.
(۳۵) تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌ بعدالشده، به‌ کوشش‌ عبودشالچی‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
(۳۶) ثعالبی‌، عبدالملک‌، تتمة الیتیمه، به‌ کوشش‌ عباس‌ اقبال‌، تهران‌، ۱۳۵۳ق‌.
(۳۷) ثعالبی‌، عبدالملک‌، التوفیق‌ للتلفیق‌، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ صالح‌، دمشق‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
(۳۸) ثعالبی‌، عبدالملک‌، ثمار القلوب‌، قاهره‌، مطبعة الظاهر.
(۳۹) ثعالبی‌، عبدالملک‌، غرر السیر (منسوب‌)، تهران‌، ۱۹۶۳م‌.
(۴۰) جاحظ، البیان‌ و التبیین‌، به‌ کوشش‌ حسن‌ سندوبی‌، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
(۴۱) جاحظ، الحیوان‌، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۹م‌.
(۴۲) حاجی‌ خلیفه‌، کشف‌ الظنون.
(۴۳) حسین‌، طه‌، من‌ تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، بیروت‌، ۱۹۸۲م‌.
(۴۴) حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
(۴۵) خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
(۴۶) ذهبی‌، محمد، دول‌ الاسلام‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۶۴ق‌.
(۴۷) زبیدی، محمد، طبقات‌ النحویین‌ و اللغویین‌، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۳ق‌/۱۹۵۴م‌.
(۴۸) سیوطی‌، بغیة الوعاه، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، مصر، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۴م‌.
(۴۹) شابشتی‌، علی‌، الدیارات‌، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۶م‌.
(۵۰) شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار.
(۵۱) شکعه، مصطفی‌، الشعر و الشعراء فی‌ العصر العباسی‌، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.
(۵۲) شیخ‌ بهائی‌، محمد، الکشکول‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
(۵۳) صابی‌، هلال‌، الوزراء، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۹۵۸م‌.
(۵۴) صفدی، خلیل‌، تمام‌ المتون‌، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۸۹ق‌/۱۹۶۹م‌.
(۵۵) صفدی، خلیل‌، نکت‌ الهمبان‌، به‌ کوشش‌ احمد زکی‌ بک‌، قاهره‌، ۱۳۲۹ق‌/۱۹۱۱م‌.
(۵۶) صفوت‌، احمد زکی‌، جمهرة رسائل‌ العرب‌، بیروت‌، المکتبة العلمیه.
(۵۷) صولی‌، محمد، اخبار ابی‌تمام‌، به‌ کوشش‌ خلیل‌ محمود عساکر و دیگران‌، بیروت‌، المکتب‌ التجاری.
(۵۸) صولی‌، محمد، اخبار البحتری، به‌ کوشش‌ صالح‌ اشتر، دمشق‌، ۱۳۷۸ق‌/۱۹۸۵م‌.
(۵۹) صولی‌، محمد، الاوراق‌، اخبار الراضی‌ بالله‌ و المتقی‌ لله‌، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، لندن‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
(۶۰) صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
(۶۱) ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
(۶۲) ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
(۶۳) طبری، تاریخ‌.
(۶۴) عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
(۶۵) عبدالجلیل‌، ج‌ م‌، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ترجمه آ آذرنوش‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
(۶۶) عسکری، حسن‌، المصون‌ فی‌ الادب‌، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، کویت‌، ۱۹۸۴م‌.
(۶۷) فراج‌، عبدالستار احمد، مقدمه‌ بر طبقات‌ الشعراء.
(۶۸) قفطی‌، علی‌، انباه‌ الرواة، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۱ق‌/۱۹۵۲م‌.
(۶۹) قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشی‌، به‌ کوشش‌ محمد حسین‌ شمس‌الدین‌، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.
(۷۰) کبیسی‌، حمدان‌ عبدالمجید، عصر الخلیفة المقتدر بالله‌، نجف‌، ۱۳۹۴ق‌/۱۹۷۴م‌.
(۷۱) کراچکوفسکی‌، ا ی‌، تاریخ‌ الادب‌ الجغرافی‌ العربی‌، ترجمه صلاح‌الدین‌ عثمان‌ هاشم‌، جامعة الدول‌ العربیه، ۱۹۶۳م‌.
(۷۲) کفراوی، محمد عبدالعزیز، تاریخ‌ الشعر العربی‌، مصر، ۱۹۶۴م‌.
(۷۳) مبارک‌، زکی‌، النثر الفنی‌ فی‌ القرن‌ الرابع‌، بیروت‌، ۱۳۵۲ق‌/۱۹۳۴م‌.
(۷۴) مبرد، محمد، الکامل‌، به‌ کوشش‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۶ق‌/۱۹۵۶م‌.
(۷۵) مرزبانی‌، محمد، معجم‌ الشعراء، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۶۰م‌.
(۷۶) مرزبانی‌، محمد، الموشح‌، به‌ کوشش‌ محب‌الدین‌ خطیب‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌.
(۷۷) مرزبانی‌، محمد، نورالقبس‌، به‌ کوشش‌ رودلف‌ زلهایم‌، ویسبادن‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۴م‌.
(۷۸) مسعودی، علی‌، التنبیه‌ و الاشراف‌، بیروت‌، دارصعب‌.
(۷۹) مرزبانی‌، محمد، مروج‌ الذهب‌، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۴م‌.
(۸۰) مقدسی‌، انیس‌ الخوری، امراء الشعر العربی‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.
(۸۱) منوچهری دامغانی‌، احمد، دیوان‌، به‌ کوشش‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
(۸۲) همایی‌، جلال‌الدین‌، صناعات‌ ادبی‌، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌.
(۸۳) یاقوت‌ حموی، ادبا.
(۸۴) یاقوت‌ حموی، بلدان‌.
(۸۵) یعقوبی‌، احمد، تاریخ‌ الیعقوبی‌، بیروت‌، دارصادر.


۱. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۹، ص۳۱۸-۳۲۰، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۲. خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۲، ص۱۲۵، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
۳. مرزبانی‌، محمد، معجم‌ الشعراء، ج۱، ص۴۰۰-۴۰۱، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۶۰م‌.
۴. ابن‌جوزی، عبدالرحمان‌، المنتظم‌، ج۶، ص۸۵، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۵۷ق‌.
۵. فراج‌، عبدالستار احمد، مقدمه‌ بر طبقات‌ الشعراء، ج۱، ص۹ .
۶. صولی‌، محمد، اخبار البحتری، ج۱، ص۱۰۴- ۱۰۵، به‌ کوشش‌ صالح‌ اشتر، دمشق‌، ۱۳۷۸ق‌/۱۹۸۵م‌.
۷. صولی‌، محمد، اخبار البحتری، ج۱، ص۱۰۸، به‌ کوشش‌ صالح‌ اشتر، دمشق‌، ۱۳۷۸ق‌/۱۹۸۵م‌.
۸. بحتری، ولید، دیوان‌ البحتری، ج۱، ص۶۱۴ -۶۱۶، به‌ کوشش‌ حسن‌ کامل‌ صیرفی‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌.
۹. بحتری، ولید، دیوان‌ البحتری، ج۲، ص۶۷۰_۶۷۳، به‌ کوشش‌ حسن‌ کامل‌ صیرفی‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌.
۱۰. صولی‌، محمد، اخبار البحتری، ج۱، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ صالح‌ اشتر، دمشق‌، ۱۳۷۸ق‌/۱۹۸۵م‌.
۱۱. یعقوبی‌، احمد، تاریخ‌ الیعقوبی‌، ج۲، ص۵۰۴، بیروت‌، دارصادر.
۱۲. یعقوبی‌، احمد، تاریخ‌ الیعقوبی‌، ج۲، ص۵۰۵، بیروت‌، دارصادر.
۱۳. یاقوت‌ حموی، ادبا، ج۳، ص۴۶-۴۹.
۱۴. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۱۵. صولی‌، محمد، اخبار البحتری، ج۱، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ صالح‌ اشتر، دمشق‌، ۱۳۷۸ق‌/۱۹۸۵م‌.
۱۶. صولی‌، محمد، اخبار ابی‌تمام‌، ص۹۶، به‌ کوشش‌ خلیل‌ محمود عساکر و دیگران‌، بیروت‌، المکتب‌ التجاری.
۱۷. صولی‌، محمد، اخبار ابی‌تمام‌، ص۲۰۲، به‌ کوشش‌ خلیل‌ محمود عساکر و دیگران‌، بیروت‌، المکتب‌ التجاری.
۱۸. خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۱۰، ص۹۵، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
۱۹. فراج‌، عبدالستار احمد، مقدمه‌ بر طبقات‌ الشعراء، ج۱، ص۹-۱۰.
۲۰. مرزبانی‌، محمد، نورالقبس‌، ج۱، ص۳۴۰، به‌ کوشش‌ رودلف‌ زلهایم‌، ویسبادن‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۴م‌.
۲۱. یاقوت‌ حموی، ادبا، ج۳، ص۴۷- ۴۸.
۲۲. کراچکوفسکی‌، ا ی‌، تاریخ‌ الادب‌ الجغرافی‌ العربی‌، ج۱، ص۱۶۱، ترجمه صلاح‌الدین‌ عثمان‌ هاشم‌، جامعة الدول‌ العربیه، ۱۹۶۳م‌.
۲۳. مرزبانی‌، محمد، نورالقبس‌، ج۱، ص۳۴۰-۳۴۱، به‌ کوشش‌ رودلف‌ زلهایم‌، ویسبادن‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۴م‌.
۲۴. یاقوت‌ حموی، ادبا، ج۳، ص۴۷- ۴۸.
۲۵. حسین‌، طه‌، من‌ تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ج۲، ص۳۹۵-۳۹۶، بیروت‌، ۱۹۸۲م‌.
۲۶. یاقوت‌ حموی، بلدان‌، ج۴، ص۵۶۸.
۲۷. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۴۰، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۲۸. صابی‌، هلال‌، الوزراء، ج۱، ص۱۳۱، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۹۵۸م‌.
۲۹. ابوالفدا، المختصر فی‌ اخبار البشر، ج۲، ص۶۲، بیروت‌، دارالمعرفه.
۳۰. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۴۹۹-۵۰۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۳۱. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۴۹۲- ۴۹۵، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۳۲. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۵۰۶ -۵۰۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۳۳. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۴۵۲، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۳۴. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۴۷۷-۴۷۹، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۳۵. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۵۲۰ -۵۲۱، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۳۶. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۳۷. قفطی‌، علی‌، انباه‌ الرواة، ج۲، ص۸۵، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۱ق‌/۱۹۵۲م‌.
۳۸. سیوطی‌، بغیة الوعاه، ج۱، ص۲۵۶، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، مصر، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۴م‌.
۳۹. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۴۰. خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۱۰، ص۹۵-۹۶، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
۴۱. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۳۰-۳۳۱، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۴۲. تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌ بعدالشده، ج۲، ص۹-۱۰، به‌ کوشش‌ عبودشالچی‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۴۳. خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۱۰، ص۹۸، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
۴۴. یاقوت‌ حموی، بلدان‌، ج۳، ص۳۷۷- ۳۷۹.
۴۵. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۱۷۲، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۴۶. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۰۶، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۴۷. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۱۶، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۴۸. خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۱۰، ص۹۶، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
۴۹. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۸-۴۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۵۰. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۳۷- ۱۳۸، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۵۱. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ج۲، ص۵۵، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۵۲. صابی‌، هلال‌، الوزراء، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۹۵۸م‌.
۵۳. ابن‌اثیر، الکامل‌، ج۸، ص۹-۱۰.
۵۴. ذهبی‌، محمد، دول‌ الاسلام‌، ج۱، ص۱۳۱، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۶۴ق‌.
۵۵. طبری، تاریخ‌، ج۱۰، ص۱۴۰-۱۴۱.
۵۶. مسعودی، علی‌، التنبیه‌ و الاشراف‌، ج۱، ص۳۲۶-۳۲۷، بیروت‌، دارصعب‌.
۵۷. طبری، تاریخ‌، ج۱۱، ص۴۰۴- ۴۰۵.
۵۸. ابوعلی‌ مسکویه‌، احمد، تجارب‌ الامم‌، ج۱، ص۵_۹، به‌ کوشش‌ ه ف‌ آمدرزا، قاهره‌، ۱۳۳۲ق‌/۱۹۱۴م‌.
۵۹. ابن‌جوزی، عبدالرحمان‌، المنتظم‌، ج۶، ص۶۹، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۵۷ق‌.
۶۰. ابن‌جوزی، عبدالرحمان‌، المنتظم‌، ج۶، ص۸۰ -۸۱، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۵۷ق‌.
۶۱. ابن‌اثیر، الکامل‌، ج۸، ص۱۴-۱۹.
۶۲. ابن‌تغری بردی، النجوم‌، ج۳، ص۱۶۴- ۱۶۵.    
۶۳. کبیسی‌، حمدان‌ عبدالمجید، عصر الخلیفة المقتدر بالله‌، ج۱، ص۳۶۵، نجف‌، ۱۳۹۴ق‌/۱۹۷۴م‌.
۶۴. ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
۶۵. ابن‌طقطقی‌، محمد، الفخری فی‌ الاداب‌ السلطانیه، ج۱، ص۳۵۹، به‌ کوشش‌ هرتویگ‌ درنبورگ‌، شالون‌ - سور - سون‌، ۱۹۸۴م‌.
۶۶. ابن‌کثیر، البدایه، ج۱۱، ص۱۰۹.
۶۷. قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشی‌، ج۱، ص۴۴۲، به‌ کوشش‌ محمد حسین‌ شمس‌الدین‌، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.
۶۸. حسین‌، طه‌، من‌ تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ج۲، ص۳۹۱، بیروت‌، ۱۹۸۲م‌.
۶۹. خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۱۰، ص۱۰۱، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
۷۰. ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
۷۱. ابوالفدا، المختصر فی‌ اخبار البشر، ج۲، ص۶۲، بیروت‌، دارالمعرفه.
۷۲. ابن‌وردی، عمر، تتمة المختصر فی‌ اخبار البشر، ج۱، ص۳۷۴، به‌ کوشش‌ احمد رفعت‌ بدراوی، بیروت‌، ۱۳۸۹ق‌/۱۹۷۰م‌.
۷۳. ابن‌فضل‌الله‌ عمری، احمد، مسالک‌ الابصار، ج۷، ص۲۵۸، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌.
۷۴. ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۱۰۷_۱۱۱.
۷۵. ثعالبی‌، عبدالملک‌، ثمار القلوب‌، ج۱، ص۱۵۲، قاهره‌، مطبعة الظاهر.
۷۶. صفدی، خلیل‌، نکت‌ الهمبان‌، ج۱، ص۱۴۲، به‌ کوشش‌ احمد زکی‌ بک‌، قاهره‌، ۱۳۲۹ق‌/۱۹۱۱م‌.
۷۷. مسعودی، علی‌، التنبیه‌ و الاشراف‌، ج۴، ص۳۶۲_۳۶۳، بیروت‌، دارصعب‌.
۷۸. زبیدی، محمد، طبقات‌ النحویین‌ و اللغویین‌، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۳ق‌/۱۹۵۴م‌.
۷۹. ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۶.
۸۰. ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۸۱. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۵۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۸۲. ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۱۰۷_۱۱۱.
۸۳. ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۸۴. ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، ج۴، ص۱۵۷، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
۸۵. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۵۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۸۶. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۴۳_۳۴۴، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۸۷. حسین‌، طه‌، من‌ تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ج۲، ص۳۹۴، بیروت‌، ۱۹۸۲م‌.
۸۸. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۵۶، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۸۹. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۷۴، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۹۰. شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۱.
۹۱. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۶۸، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۹۲. صابی‌، هلال‌، الوزراء، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۹۵۸م‌.
۹۳. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۴_۲۷۶، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۹۴. شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۰.
۹۵. حسین‌، طه‌، من‌ تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ج۲، ص۳۹۴_۳۹۵، بیروت‌، ۱۹۸۲م‌.
۹۶. شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۶۹.
۹۷. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۸۵، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۹۸. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۹-۱۱۲، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۹۹. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۵۲_۳۵۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۰۰. ابوالفدا، المختصر فی‌ اخبار البشر، ج۲، ص۶۲، بیروت‌، دارالمعرفه.
۱۰۱. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۹، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۱۰۲. تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌ بعدالشده، ج۴، ص۱۱۱، به‌ کوشش‌ عبودشالچی‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۱۰۳. تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌ بعدالشده، ج۴، ص۱۱۱، به‌ کوشش‌ عبودشالچی‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۱۰۴. ثعالبی‌، عبدالملک‌، ثمار القلوب‌، ج۱، ص۱۵۰، قاهره‌، مطبعة الظاهر.
۱۰۵. ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۱۰۷_۱۱۱.
۱۰۶. ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۱، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۱۰۷. ابن‌فضل‌الله‌ عمری، احمد، مسالک‌ الابصار، ج۷، ص۲۵۵_۲۵۸، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌.
۱۰۸. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۱۰۹. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۱۳، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۱۱۰. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۱۹، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۱۱. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۲۱-۲۲۲، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۱۲. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۳۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۱۳. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۵۲، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۱۴. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۲۵۴- ۲۵۵، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۱۵. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۸_۱۰۹، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۱۱۶. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۲۷۷، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۱۱۷. ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۱_۲۴۲، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۱۱۸. صفدی، خلیل‌، تمام‌ المتون‌، ج۱، ص۲۴۸-۲۴۹، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۸۹ق‌/۱۹۶۹م‌.
۱۱۹. ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۳۴۰- ۳۴۱، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
۱۲۰. شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷.
۱۲۱. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۸۹، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۲۲. کفراوی، محمد عبدالعزیز، تاریخ‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۸۶، مصر، ۱۹۶۴م‌.
۱۲۳. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۶۰_۳۶۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۲۴. شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۹۹.
۱۲۵. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۴۳۰، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۲۶. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۴۱، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۲۷. ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۳۳۹-۳۴۰، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
۱۲۸. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۲۹. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۴۵۱-۴۵۲، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۳۰. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۳۱۴، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۳۱. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۸، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۱۳۲. مسعودی، علی‌، التنبیه‌ و الاشراف‌، ج۴، ص۲۹۳، بیروت‌، دارصعب‌.
۱۳۳. ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۳۴۱-۳۴۲، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
۱۳۴. شابشتی‌، علی‌، الدیارات‌، ج۱، ص۷۷- ۷۸، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۶م‌.
۱۳۵. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۱۴، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۱۳۶. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۸۱، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۱۳۷. ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۱۰۸، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
۱۳۸. شابشتی‌، علی‌، الدیارات‌، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۶م‌.
۱۳۹. ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
۱۴۰. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۵۰، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۴۱. کبیسی‌، حمدان‌ عبدالمجید، عصر الخلیفة المقتدر بالله‌، ج۱، ص۳۵۸، نجف‌، ۱۳۹۴ق‌/۱۹۷۴م‌.
۱۴۲. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۱۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۴۳. شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۸۵_۱۸۸.
۱۴۴. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۱۴، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۱۴۵. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۳۲، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۴۶. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۵۹، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۴۷. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۹۰، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۱۴۸. ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۳۴۲-۳۴۳، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
۱۴۹. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۰_۳۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۵۰. ابن‌فضل‌الله‌ عمری، احمد، مسالک‌ الابصار، ج۷، ص۲۵۵، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌.
۱۵۱. شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۸۴_۱۹۰.
۱۵۲. امین‌، عبدالقادر حسن‌، شعر الطرد عند العرب‌، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۶، نجف‌، ۱۹۷۲م‌.
۱۵۳. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۴۶، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۵۴. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۶۲ -۶۳، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۵۵. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۷۶_۴۲۴، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۵۶. ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۲۵۱، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
۱۵۷. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۳۰_۳۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۵۸. حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۲، ص۵۴۰، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
۱۵۹. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
۱۶۰. ثعالبی‌، عبدالملک‌، التوفیق‌ للتلفیق‌، ج۱، ص۲۰۸-۲۰۹، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ صالح‌، دمشق‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۶۱. ثعالبی‌، عبدالملک‌، ثمار القلوب‌، ج۱، ص۱۸۲، قاهره‌، مطبعة الظاهر.
۱۶۲. ابن‌شرف‌، قیروانی‌، رسائل‌ الانتقاد، ج۱، ص۳۳، به‌ کوشش‌ حسن‌ حسنی‌ عبدالوهاب‌، بیروت‌، ۱۹۸۳م‌.
۱۶۳. حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۴، ص۱۰۰۳_۱۰۰۵، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
۱۶۴. شکعه، مصطفی‌، الشعر و الشعراء فی‌ العصر العباسی‌، ج۱، ص۷۴۰، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.
۱۶۵. ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۲۶۷_۲۶۸، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
۱۶۶. جاحظ، الحیوان‌، ج۳، ص۱۳۱_ ۱۳۲، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۹م‌.
۱۶۷. عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۹۸، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۱۶۸. مبرد، محمد، الکامل‌، ج۳، ص۳۲، به‌ کوشش‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۶ق‌/۱۹۵۶م‌.
۱۶۹. مبرد، محمد، الکامل‌، ج۳، ص۵۷، به‌ کوشش‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۶ق‌/۱۹۵۶م‌.
۱۷۰. مبرد، محمد، الکامل‌، ج۳، ص۱۲۸_۱۵۴، به‌ کوشش‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۷۶ق‌/۱۹۵۶م‌.
۱۷۱. عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۹۳، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۱۷۲. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۱۹۵_۲۰۰، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۱۷۳. حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۱، ص۱۸۷، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
۱۷۴. قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشی‌، ج۲، ص۹۸، به‌ کوشش‌ محمد حسین‌ شمس‌الدین‌، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.
۱۷۵. کفراوی، محمد عبدالعزیز، تاریخ‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۸۶_۲۸۷، مصر، ۱۹۶۴م‌.
۱۷۶. ضیف‌، شوقی‌، العصر العباسی‌ الثانی‌، ج۱، ص۲۶۹، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
۱۷۷. منوچهری دامغانی‌، احمد، دیوان‌، ج۱، ص۷۳، به‌ کوشش‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
۱۷۸. منوچهری دامغانی‌، احمد، دیوان‌، ج۱، ص۱۱۳، به‌ کوشش‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
۱۷۹. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۴، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۱۸۰. بهبیتی‌، نجیب‌ محمد، تاریخ‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۵۱۷ _ ۵۱۸، قاهره‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/ ۱۹۶۷م‌.
۱۸۱. کراچکوفسکی‌، ا ی‌، تاریخ‌ الادب‌ الجغرافی‌ العربی‌، ج۱، ص۱۶۱، ترجمه صلاح‌الدین‌ عثمان‌ هاشم‌، جامعة الدول‌ العربیه، ۱۹۶۳م‌.
۱۸۲. عبدالجلیل‌، ج‌ م‌، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ج۱، ص۱۵۴، ترجمه آذرنوش‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۱۸۳. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۲۰۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۱۸۴. شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۱۶۸.
۱۸۵. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اخبار الراضی‌ بالله‌ و المتقی‌ لله‌، ص۱۵۴، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، لندن‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌.
۱۸۶. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۸۰_۲۸۱، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۱۸۷. ابن‌ظافر، علی‌، بدائع‌ البدائه‌، ج۱، ص۸_۹، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۹۷۰م‌.
۱۸۸. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۴، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۱۸۹. ابن‌رشیق‌، حسن‌، العمده، ج۱، ص۱۳۰ ۱۳۱، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.    
۱۹۰. ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۶۵- ۲۶۶، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
۱۹۱. مقدسی‌، انیس‌ الخوری، امراء الشعر العربی‌، ج۱، ص۱۰۰، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.
۱۹۲. امین‌، احمد، ظهرالاسلام‌، ج۲، ص۲۳_۲۷، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۹م‌.
۱۹۳. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۶_۲۷۷، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۱۹۴. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۲۸۷-۲۹۳، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۱۹۵. تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌ بعدالشده، ج۱، ص۱۶۱، به‌ کوشش‌ عبودشالچی‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۱۹۶. شابشتی‌، علی‌، الدیارات‌، ج۱، ص۱۱۳_ ۱۱۴، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۶م‌.
۱۹۷. ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، ج۲، ص۶۳۷، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
۱۹۸. حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۱، ص۱۸۵، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
۱۹۹. حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۱، ص۱۸۷، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
۲۰۰. حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۲، ص۴۴۵، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
۲۰۱. حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۱، ص۵۶۵_۵۶۷، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
۲۰۲. صفوت‌، احمد زکی‌، جمهرة رسائل‌ العرب‌، ج۴، ص۳۰۵_۳۱۳، بیروت‌، المکتبة العلمیه.
۲۰۳. صفوت‌، احمد زکی‌، جمهرة رسائل‌ العرب‌، ج۴، ص۳۴۴-۳۵۱، بیروت‌، المکتبة العلمیه.
۲۰۴. مبارک‌، زکی‌، النثر الفنی‌ فی‌ القرن‌ الرابع‌، ج۱، ص۹۸_۹۹، بیروت‌، ۱۳۵۲ق‌/۱۹۳۴م‌.
۲۰۵. یاقوت‌ حموی، بلدان‌، ج۱، ص۶۹۰ _۶۹۱.
۲۰۶. ابن‌ظهیره‌، محمد، الفضائل‌ الباهره، ج۱، ص۲۱۵، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ سقا و کامل‌ مهندس‌، قاهره‌، ۱۹۶۹م‌.
۲۰۷. شکعه، مصطفی‌، الشعر و الشعراء فی‌ العصر العباسی‌، ج۱، ص۷۴۰، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.
۲۰۸. ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، ج۴، ص۱۵۷، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
۲۰۹. ثعالبی‌، عبدالملک‌، التوفیق‌ للتلفیق‌، ج۱، ص۱۴۱، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ صالح‌، دمشق‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۲۱۰. ثعالبی‌، عبدالملک‌، ثمار القلوب‌، ج۱، ص۱۵۰، قاهره‌، مطبعة الظاهر.
۲۱۱. ثعالبی‌، عبدالملک‌، غرر السیر (منسوب‌)، ج۱، ص۱۵۳، تهران‌، ۱۹۶۳م‌.
۲۱۲. حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۲، ص۵۶۵، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
۲۱۳. حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۳، ص۶۹۳_۶۹۴، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
۲۱۴. حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۳، ص۷۹۰-۷۹۱، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
۲۱۵. حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۳، ص۸۵۴ - ۸۵۵، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
۲۱۶. ابن‌جوزی، عبدالرحمان‌، المنتظم‌، ج۶، ص۸۴_۸۵، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۵۷ق‌.
۲۱۷. ابن‌معصوم‌ مدنی‌، صدرالدین‌ علی‌، انوار الربیع‌، ج۲، ص۳۷۴، به‌ کوشش‌ شاکر هادی شکر، کربلا، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.
۲۱۸. ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، ج۲، ص۶۳۷، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
۲۱۹. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۲۲۰. ابن‌فضل‌الله‌ عمری، احمد، مسالک‌ الابصار، ج۷، ص۲۵۵، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌.
۲۲۱. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۱، ص۴۹۸، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۲۲۲. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۵۶، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۲۲۳. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۱۱۷، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۲۲۴. ابن‌معتز، عبدالله‌، دیوان‌ اشعار الامیر ابی‌ العباس‌، ج۲، ص۱۲۰، به‌ کوشش‌ محمد بدیع‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۹۷۸م‌.
۲۲۵. ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۳، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
۲۲۶. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۶، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۲۲۷. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۶_۲۷۷، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۲۲۸. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۷، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۲۲۹. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۰، ص۲۷۸_۲۸۲، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۲۳۰. یاقوت‌ حموی، بلدان‌، ج۲، ص۲۲۷.
۲۳۱. صولی‌، محمد، الاوراق‌، اشعار اولاد الخلفاء، ص۱۱۴-۱۱۶، به‌ کوشش‌ ج‌ هیورث‌ دن‌، قاهره‌، ۱۹۳۶م‌.
۲۳۲. تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌ بعدالشده، ج۴، ص۱۱۰، به‌ کوشش‌ عبودشالچی‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۲۳۳. مرزبانی‌، محمد، معجم‌ الشعراء، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۶۰م‌.
۲۳۴. یاقوت‌ حموی، ادبا، ج۱۵، ص۹۰_۹۳.
۲۳۵. مرزبانی‌، محمد، معجم‌ الشعراء، ج۱، ص۲۱۹، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۶۰م‌.
۲۳۶. مرزبانی‌، محمد، معجم‌ الشعراء، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۰، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۶۰م‌.
۲۳۷. شابشتی‌، علی‌، الدیارات‌، ج۱، ص۷۲-۷۷، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۶م‌.
۲۳۸. شابشتی‌، علی‌، الدیارات‌، ج۱، ص۱۱۲، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۶م‌.
۲۳۹. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۲۹.
۲۴۰. خطیب‌ بغدادی، احمد، تاریخ‌ بغداد، ج۱۰، ص۹۵، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
۲۴۱. ابن‌معتز، عبدالله‌، البدیع‌، ج۱، ص۵۸، به‌ کوشش‌ کراچکوفسکی‌، لندن‌، ۱۹۳۵م‌.
۲۴۲. یاقوت‌ حموی، ادبا، ج۱۷، ص۱۴۴.
۲۴۳. عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۸۲ -۸۳، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۲۴۴. عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۷۷، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۲۴۵. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۸۶، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۴۶. فراج‌، عبدالستار احمد، مقدمه‌ بر طبقات‌ الشعراء، ج۱، ص۵.
۲۴۷. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۴۷- ۴۸، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۴۸. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۸۰، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۴۹. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۸۶، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۵۰. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۴۷- ۴۸، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۵۱. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۳۹۶، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۵۲. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۸۰، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۵۳. فراج‌، عبدالستار احمد، مقدمه‌ بر طبقات‌ الشعراء، ج۱، ص۱۳.
۲۵۴. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۱۸، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۵۵. عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۱۱۵_۱۱۷، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۲۵۶. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۳۲_۳۶، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۵۷. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۲۴۱_۲۴۷، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۵۸. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۲۶۴_ ۲۶۸، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۵۹. فراج‌، عبدالستار احمد، مقدمه‌ بر طبقات‌ الشعراء، ج۱، ص۱۰-۱۱.
۲۶۰. عسکری، حسن‌، المصون‌ فی‌ الادب‌، ج۱، ص۱۸۹، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، کویت‌، ۱۹۸۴م‌.
۲۶۱. مرزبانی‌، محمد، الموشح‌، ج۱، ص۳۲، به‌ کوشش‌ محب‌الدین‌ خطیب‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌.
۲۶۲. مرزبانی‌، محمد، الموشح‌، ج۱، ص۴۱، به‌ کوشش‌ محب‌الدین‌ خطیب‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌.
۲۶۳. مرزبانی‌، محمد، الموشح‌، ج۱، ص۵۱، به‌ کوشش‌ محب‌الدین‌ خطیب‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌.
۲۶۴. عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۱۱۸_۱۱۹، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۲۶۵. اقبال‌ آشتیانی‌، عباس‌، «دراسات‌ الاستاذ عباس‌ الاقبال‌»، طبقات‌ الشعرا، ج۱، ص۵۸۵.
۲۶۶. شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۲۰۶_۲۰۷.
۲۶۷. اقبال‌ آشتیانی‌، عباس‌، «دراسات‌ الاستاذ عباس‌ الاقبال‌»، طبقات‌ الشعرا، ج۱، ص۵۸۷_۵۸۸.
۲۶۸. ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۱۷۸، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
۲۶۹. ترجانی‌ زاده‌، احمد، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ج۱، ص۱۱۸، تهران‌، ۱۳۴۸ش‌.
۲۷۰. ابن‌معتز، عبدالله‌، البدیع‌، ج۱، ص۵۸، به‌ کوشش‌ کراچکوفسکی‌، لندن‌، ۱۹۳۵م‌.    
۲۷۱. ابن‌معتز، عبدالله‌، البدیع‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ کراچکوفسکی‌، لندن‌، ۱۹۳۵م‌.
۲۷۲. ابن‌معتز، عبدالله‌، البدیع‌، ج۱، ص۵۸، به‌ کوشش‌ کراچکوفسکی‌، لندن‌، ۱۹۳۵م‌.    
۲۷۳. همایی‌، جلال‌الدین‌، صناعات‌ ادبی‌، ج۱، ص۱۶_۱۹، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌.
۲۷۴. حصری قیروانی‌، ابراهیم‌، زهرالاداب‌، ج۴، ص۱۰۰۳_ ۱۰۰۵، به‌ کوشش‌ زکی‌ مبارک‌ و محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.
۲۷۵. عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۱۲۲، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۲۷۶. ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۱۷۹، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
۲۷۷. ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۶۲، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
۲۷۸. ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۶۶، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
۲۷۹. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص‌۲۸۵_۲۸۶، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۸۰. ضیف‌، شوقی‌، الفن‌ و مذاهبه‌ فی‌ الشعر العربی‌، ج۱، ص۲۶۶، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
۲۸۱. ابن‌معتز، عبدالله‌، طبقات‌الشعراء، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، مصر، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
۲۸۲. جاحظ، البیان‌ و التبیین‌، ج۳، ص۳۵۴، به‌ کوشش‌ حسن‌ سندوبی‌، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۲۸۳. عباس‌، احسان‌، تاریخ‌ النقد الادبی‌ عندالعرب‌، ج۱، ص۱۸۶، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
۲۸۴. بروکلمان‌، کارل‌، تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، ج۲، ص۵۶_۵۸، ترجمه عبدالحلیم‌ نجار، قاهره‌، ۱۹۶۸م‌.
۲۸۵. شریف‌، محمد بدیع‌، مقدمه‌ بر دیوان‌ اشعار، ج۱، ص۴۱-۸۱.
۲۸۶. مرزبانی‌، محمد، الموشح‌، ج۱، ص‌۲۷۷_۲۸۷، به‌ کوشش‌ محب‌الدین‌ خطیب‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌.
۲۸۷. ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، ج۲، ص۶۹۸، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
۲۸۸. ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، ج۱۶، ص۴، قاهره‌، دارالکتب‌ المصریه.
۲۸۹. ابوحیان‌ توحیدی، علی‌، البصائر و الذخائر، ج۲، ص۶۱۴، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ کیلانی‌، دمشق‌، مکتبه اطلسی‌.
۲۹۰. ابن‌معتز، عبدالله‌، البدیع‌، ج۱، ص۴۶، به‌ کوشش‌ کراچکوفسکی‌، لندن‌، ۱۹۳۵م‌.
۲۹۱. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
۲۹۲. ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
۲۹۳. ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۲۹۴. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
۲۹۵. ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
۲۹۶. ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۲۹۷. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
۲۹۸. ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
۲۹۹. ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۳۰۰. ابن‌معصوم‌ مدنی‌، صدرالدین‌ علی‌، انوار الربیع‌، ج۲، ص۳۷۴_۳۷۵، به‌ کوشش‌ شاکر هادی شکر، کربلا، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.
۳۰۱. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
۳۰۲. ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
۳۰۳. ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۳۰۴. حاجی‌ خلیفه‌، کشف‌ الظنون، ج۱، ص۹۶۰.
۳۰۵. آمدی، حسن‌، الموازنه، ج۱، ص‌۶۹، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ۱۳۶۳ق‌/ ۱۹۴۴م‌.
۳۰۶. آمدی، حسن‌، الموازنه، ج۱، ص۲۴۱، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ۱۳۶۳ق‌/ ۱۹۴۴م‌.
۳۰۷. آمدی، حسن‌، الموازنه، ج۱، ص۲۴۶، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ۱۳۶۳ق‌/ ۱۹۴۴م‌.
۳۰۸. آمدی، حسن‌، الموازنه، ج۱، ص۲۶۸، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ۱۳۶۳ق‌/ ۱۹۴۴م‌.
۳۰۹. آمدی، حسن‌، الموازنه، ج۱، ص۳۴۱، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ۱۳۶۳ق‌/ ۱۹۴۴م‌.
۳۱۰. آمدی، حسن‌، المؤلف‌ و المختلف‌، ج۱، ص‌ ۲۱۵، به‌ کوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، ۱۳۸۱ق‌/ ۱۹۶۱م‌.
۳۱۱. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
۳۱۲. ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
۳۱۳. ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۳۱۴. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۱۳۰.
۳۱۵. ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۲، ص۲۶۴.
۳۱۶. ابن‌شاکر کتبی‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۲، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن‌معتز»، ج۴، ص۴۱.    


رده‌های این صفحه : ادیبان | تراجم | شاعران




جعبه ابزار