ابن صوریا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبداللهبنصوریا (صوری)
از قبیله بنیثعلبة،
معروف به ابنصور
اسرائیلی یکی از دانشمندان بزرگ
یهود در
عصر پیامبر می باشد.
از زندگانی وی اطلاع فراوانی در
دست نیست؛ ولی روشن است که از احبار و عالمان بزرگ یهود،
اعلم آنان به
تورات و معاصر با
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بوده است.
در منابع موجود،
روایات متفاوت و گاه متناقضی آمده که شناخت او و اظهارنظر قاطع درباره وی را مشکل میسازد. براساس برخی گزارشها، وی هنگام ورود پیامبر به
مدینه ، با عدّهای از یهودیان
فدک نزد ایشان آمده و ضمن محاجّه با حضرت، مطالبی را پرسیدند و بهرغم یقین کردن به
رسالت پیامبر ، از پذیرش
اسلام سرباز زدند؛
البتّه درباره ابن صوریا گفته شده که پس از این واقعه
مسلمان شد، ولی مدّتی بعد، از اسلام برگشت.
برخی دیگر از گزارشها او را تا پایان عمر، یهودی معتقد معرّفی کرده که روابط نزدیکی با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) داشت و حضرت را از برخی
احکام تورات آگاه میکرد؛
گرچه فرض آگاهی یافتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از احکام تورات به وسیله ابن صوریا با
اعتقادات اسلامی سازگار و قابل پذیرش نیست. در روایتی دیگر آمده که در ماجرای تعیین
حُکم زنای محصنه زن و مردی یهودی، از میان بزرگان
خیبر ، وی در جایگاه عالمترین یهودی به تورات، حسب دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در میان جمع حاضر شد و حکم تورات (
سنگسار کردن زناکاران) را اعلام کرد.
درمقابل این گروه از روایات به روایت دیگری برمیخوریم که وی را یهودی فتنهجو معرّفی میکند. او و عدّهای از بزرگان یهود، نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) رفتند و از حضرت خواستند که برای حل اختلاف موجود بین آنها و قومی دیگر از یهود به نفع آنها داوری کند تا در عوض، رسالت حضرت را تأیید کنند. انگیزه آنان ازاین درخواست آنبود که پیامبر را از
حق و دستور
قرآن منحرف سازند.
اختلاف روایات شأن نزول درباره این شخصیّت فراوان است و شاید بتوان
آیات مربوط را بهطور کلّی به دو دسته تقسیم کرد که در یک دسته، از او چهرهای مثبت و در دسته دیگر، چهرهای منفی ارائه میشود. این دو دسته آیات یا درباره وی یا حوادثی است که او در آنها نقش داشته است:
ابن حجر به نقل از مکّی درباره عبداللهبنصوریا خبر میدهد که وی پس از پذیرش
اسلام ،
مرتد میشود.
طبری در نقلی، شأن نزول آیه «یأیُّها الرَّسولُ لا یَحزُنکَ الّذینَ یُسرِعونَ فِیالکُفرِ...»
، را عبداللهبنصوریا میداند که بعد از پذیرش اسلام، مرتد شد.
مفسّران، شأن نزول آیات سوره بقره
را درباره محاجّه او با
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دانستهاند. ابنصوریا و یهودیان با آگاهی از نزول وحی بر پیامبر به وسیله
جبرئیل گفتند:جبرئیل دشمن ما است؛ زیرا همواره
جنگ و سختی بر ما نازل میکند. در این هنگام، آیه «قُل مَن کان عَدوًّا لِجبریل...»
، و دو آیه بعدی آن نازل شد و
خداوند او و یهودیان همطرازش را دشمن جبرئیل، خدا و پیامبرش خواند.
برخی از مفسّران، در تفسیر آیه «وَقالوا کُونوا هُودًا أو نَصری تَهتَدوا...»
، مینویسند:روزی عبداللّهبنصوریا به پیامبر گفت:هدایت، همان چیزی است که ما برآنیم؛ پس از ما پیروی کن و هدایت شو و نصارا نیز مانند همین سخن را به پیامبر گفتند.
در شأن نزول آیه «وأنِ احکُم بَینَهُم بِماأَنزلَ اللّهُ و لا تَتَّبِع أَهواءَهُم وَ احذَرهُم أَن یَفتِنُوکَ عَن بَعضِ ما أَنزلَ اللّهُ إلیکَ...»
، که
خطاب به پیامبر میگوید:درباره یهودیان به آنچه خدا فرود آورده، داوری کن و از هواهایشان پیروی مکن، گفتهاند:از جمله آنان، ابنصوریا بود.
طبرسی در تفسیر آیه «لَنیَضُرّوکُم إلاّ أذیً...»
، و آیه پس از آنکه درباره یهودیان و اذیّت و آزار آنان برضدّ مسلمانان است، از قول مقاتل مینویسد:بزرگان یهود، ازجمله عبداللهبنصوریا، دیگر یهودیان تازه مسلمان، مانند عبدالله بن سلام را به جهت اسلامشان
سرزنش میکردند که این آیات نازلشد.
قرطبی در شأن نزول آیه «یأیّها الّذین أُوتوا الکِتبَ ءَامِنوا بِما نَزَّلنا مُصدِّقًا لِما مَعَکم...»
، مینویسد:رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به رؤسا و بزرگان احبار یهود، مانند عبدالله بنصوریا و کعببناسید فرمود:ای یهود! از خدا بترسید و
اسلام آورید. به خدا سوگند! میدانید که آنچه شما را بدان میخوانم، حقّ است. آنها سخن حضرت را انکار و آنچه را میدانستند، مخفی کرده و بر
کفر خود افزودند
که این آیه دربارهشان نازل شد.
طبرسی در شأن نزول آیه «إنَّ الّذین یَکتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَیِّنتِ...»
، مینویسد:این آیه در حقّ یهود، از جمله ابنصوریا و نصارا است که امر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و نبوّتش را
انکار کردند؛ در حالیکه نشانههایش را در
تورات و
انجیل بهطور قطع میدیدند.
ابوالفتوح رازی از قول ضحّاک نقل میکند که:مقصود خداوند از آیه «الّذین ءاتَینهم الکِتبَ یَتلونَه حَقَّ تِلاوَتِه أُوللِک یُؤمِنونَ بِه»
، که درباره مؤمنان به
کتاب آسمانی است،
جهودانی هستند که به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
ایمان آوردند و از جمله آنها عبداللّهبنصوریا است.
در آیه «لَیسوا سَواءً مِن أهلِالکِتبِ أُمَّةٌ قائِمةٌ یَتلونَ ءایتِ اللّهِ ءاناءَ الَّیلِ وَ هُم یَسجُدونَ» از برخی
اهلکتاب یاد میشود که به
طاعت خدا ایستادهاند و آیات خدا را در دل شب
تلاوت میکنند و
سجده به جا میآورند.
، برخیاز مفسّران در زمره امّة قائمة از ابنصوریا، عبداللّه بن سلام، اَسدواُسید پسران شعبه و یارانشان نام بردهاند.
ابوالفتوح نقل میکند:مقصود از
احبار در آیه ذیل، ابن صوریا است:«إنّا أَنزلنا التَّورةَ فیها هُدیً و نُورٌ یَحکُمُ بِها النّبیّون الّذین أَسلَموا لِلّذین هادُوا و الرّبّنیّونَ و الأحبارُ بِمااستُحفِظوا مِن کِتبِ اللّهِ و کانوا عَلیهِ شُهَداء... ما به راستی تورات را که در آن هدایت و روشنایی است، نازل کردیم. پیامبرانی که
تسلیم (فرمان خدا) بودند به موجب آن (برای یهود) داوری میکردند و (نیز) خداشناسان و دانشمندان که به حفظ کتاب خدا مأمور بودند و بر آن گواه بودند...».
هنگامی که یهودیان از
حکم سنگسار دویهودی خیبر ناخشنود بودند،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ابنصوریا را سوگند داد تا حکم زناکاران محصنه را در
تورات بازگوید و او تأیید کرد که حکم آنان سنگسار است.
پیامبر دستور داد دو زناکار را حاضر و در مقابل مسجد سنگسار کنند.
در این هنگام، خداوند آیات ۴۱-۵۱
سوره مائده ، را نازل فرمود. طبق نظر مفسّران، ابن صوریا پس از این ماجرا مورد سرزنش یهودیان قرار گرفت که
آیه ۲۳
سوره آل عمران در حمایت از او نازل شد:«أَلَمتَرَ إلی الّذینَ أُوتوا نَصیبًا مِنَ الکِتبِ یُدعَونَ إلی کِتبِ اللّهِ لِیَحکُمَ بَینَهم ثُمّ یَتولّی فَریقٌ مِنهُم وَ هُم مُعرِضونَ».
علاّمه طباطبایی و طبری شأن نزول آیات ۱۵ و ۱۶ سوره مائده
(یأهلَ الکِتبِ قَد جاءَکُم رَسولُنا یُبَیِّنُ لَکم کَثیرًا مِمّا کُنتُم تُخفونَ مِنَ الکِتبِ) را نیز همین مسأله زنای محصنه میدانند.
سیوطی نیز آیه ۷۶
سوره بقره ، را در این باره میداند.
(۱) واحدی، اسبابالنزول.
(۲) الاصابة فی تمییزالصحابة.
(۳) البدایة والنهایه.
(۴) التعریف و الأعلام.
(۵) جامعالبیان عن تأویل آی القرآن.
(۶) قرطبی، الجامع لأحکامالقرآن.
(۷) روضالجنان و روحالجنان.
(۸) غررالتبیان فی من لمیسمّ فی القرآن.
(۹) مجمع البیان فی تفسیرالقرآن.
(۱۰) المیزان فی تفسیر القرآن.
دایرةالمعارف قرآن کریم، مقاله ابن صوریا.