• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن سینا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابن سینا
حسین بن عبدالله بن علی بن سینا (۳۷۰-۴۲۸ق)، معروف به ابوعلی سینا، ابن سینا و ملقب به شیخ الرئیس، فیلسوف، پزشک و از بزرگترین دانشمندان مسلمان ایرانی قرن چهارم و پنجم قمری که در پاره‌ای از علوم من جمله؛ طب، زیست‌شناسی، منطق و فلسفه از سرامدان تاریخ علم محسوب می‌شود.
او از نوابغی است که در کودکی قرآن را حفظ کرده و در نوجوانی به بسیاری از علوم همانند ادبیات، هندسه، فقه، منطق، فلسفه، طب تسلط پیدا کرد. وی زندگی پرفراز و نشیبی داشته و به دلایلی مدتی به دنیای سیاست وارد شده و سمت وزارت را بر عهده گرفته و سفرهایی به شهرهای مختلف داشت و مدتی هم به زندان افتاده است. تالیفات زیادی از ابن سینا برجای مانده که کتاب الشفاء، القانون فی الطب، دانشنامه علائی، الاشارات و التنبیهات را می‌توان نام برد.
ابن سینا بیشتر در طب شهرت دارد و از پزشکان حاذق به شمار می‌رود، با این حال در فلسفه ابداعات فراوانی داشت و تاثیر عمیقی را به خصوص در رشته‌های نفس‌شناسی و جهان‌شناسی بر جای گذاشت و در منطق نیز توانست تغییرات شگرفی ایجاد کند که بیشتر این تغییرات تاکنون نیز به قوت خود باقی است و غالب آنها مورد پذیرش متفکران بعد از وی قرار گرفته است.
آرامگاه ابوعلی سینا در میدان بوعلی سینا در شهر همدان واقع شده است.

فهرست مندرجات

۱ - مفهوم دانشمند
۲ - منابع درباره زندگی‌نامه
۳ - ولادت
۴ - تحصیلات
       ۴.۱ - شاگردی نزد ناتلی
       ۴.۲ - گرایش به دانش پزشکی
       ۴.۳ - توسل در مشکلات
       ۴.۴ - روی‌آوری به الهیات‌
۵ - ورود به دنیای سیاست
       ۵.۱ - مقدمه ورود
       ۵.۲ - ورود به کتابخانه فرمانروا
       ۵.۳ - عهده‌دار شدن پست دولتی
       ۵.۴ - سفر به گرگانج
       ۵.۵ - شروع زندگی سخت
       ۵.۶ - ترک گرگانج
       ۵.۷ - ورود به ری
       ۵.۸ - ترک ری
       ۵.۹ - وزیر شمسالدوله
       ۵.۱۰ - کناره‌گیری از دولت
       ۵.۱۱ - اتهام و زندانی‌شدن
       ۵.۱۲ - آزادی از زندان
       ۵.۱۳ - سفر به اصفهان
       ۵.۱۴ - شروع زندگی آرام
۶ - سرانجام
۷ - نکته‌ای راجع به زندگی‌نامه
۸ - آثار
       ۸.۱ - عربی
              ۸.۱.۱ - الشفاء
              ۸.۱.۲ - النجاة
              ۸.۱.۳ - الاشارات و التنبیهات
              ۸.۱.۴ - الانصاف
              ۸.۱.۵ - رسائل عرفانی
              ۸.۱.۶ - رسالة فی معرفة النفس الناطقه
              ۸.۱.۷ - القانون فی الطب
              ۸.۱.۸ - النکت و الفوائد
              ۸.۱.۹ - تسع رسائل
              ۸.۱.۱۰ - آثار دیگر
       ۸.۲ - فارسی
۹ - افکار
۱۰ - تاثیر در منطق و فلسفه
۱۱ - دیدگاه‌های اقتصادی
       ۱۱.۱ - لزوم حسن تدبیر برای همه
       ۱۱.۲ - لزوم دانستن اقتصاد خانواده
       ۱۱.۳ - تقسیم کار
       ۱۱.۴ - تفاوت افراد بشر
       ۱۱.۵ - تدبیر منزل
              ۱۱.۵.۱ - سیاست نفس
              ۱۱.۵.۲ - سیاست درآمد و هزینه‌های منزل
              ۱۱.۵.۳ - سیاست اهلِ منزل
              ۱۱.۵.۴ - سیاست فرزند
              ۱۱.۵.۵ - سیاست خدمت‌گذاران منزل
              ۱۱.۵.۶ - خودسازی
              ۱۱.۵.۷ - سیاست بودجه خانوار
              ۱۱.۵.۸ - رابطه تولید و تحصیل
۱۲ - از دیدگاه امام خمینی
۱۳ - فهرست منابع
۱۴ - پانویس
۱۵ - منبع


امروزه و در فضای علمی کنونی، دانشمند به کسی گفته می‌شود که تنها بر یک رشته علمی تسلط کافی داشته باشد و بتواند در رشته خود نوآوری کرده و آن دانش را یک گام به جلو ببرد، اما با مطالعه تاریخ علم به دوره‌هایی بر می‌خوریم که در آنها دانشمند لقب کسی است که در تمامی علوم زمان خود مهارت داشته و در بیشتر آنها صاحب‌نظر به حساب آید و دیده شده که بعضی از این دانشمندان توانسته‌اند چندین شاخه از علوم زمان خود را به شکل قابل اعتنایی ارتقاء داده و در آنها تاثیر شگرفی بگذارند؛ بنابراین ممکن است در بررسی تاریخچه علوم مختلف به نام یک دانشمند برخورد کنیم که در رشد تمامی این علوم موثر بوده است و نام او به عنوان یک نابغه در تاریخ ثبت شده باشد.
بی تردید ابوعلی سینا نامدارترین دانشمند مسلمان و ایرانی است که توانسته است در بیشتر علوم زمانه خود تحول ایجاد کرده و نام خود را در تاریخچه بسیاری از علوم به ثبت برساند. شهرت او محدود به ایران یا حتی عالم اسلام یا محدود به علوم خاصی مانند فلسفه و منطق نیست بلکه شاید بتوان گفت عظمت شخصیت علمی ابوعلی سینا در علم طب بیش از مقام علمی او در فلسفه و منطق است.


ما درباره زندگی‌ و سرگذشت‌ ابن‌ سینا آگاهی‌ بس‌ بیشتری‌ داریم‌ تا درباره هر فیلسوف‌ مسلمان‌ دیگر. این‌ نیز به‌ برکت‌ زندگی‌ نامه‌ای‌ است‌ که‌ ابوعُبید جوزجانی‌ (د ۴۳۸ق‌/۱۰۴۶م‌) شاگرد وفادار وی‌ به‌ نوشته‌ آورده‌ است‌ و بخش‌ نخست‌ آن‌ تقریر ابن‌ سینا و بخش‌ دوم‌ آن‌ گزارش‌ و نوشته خود جوزجانی‌ است‌. این‌ نوشته‌ها بعدها به‌ «سرگذشت‌» یا «سیره‌» مشهور شده‌ است‌.
کهن‌ترین‌ متنی‌ که‌ از این‌ سرگذشت‌ در دست‌ است‌، کتاب‌ تَتِمة صِوان‌ الحکمه اثر ظهیرالدین‌ ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ زید بیهقی‌ است‌ که‌ همچنین‌ مطالب‌ تازه‌ای‌ درباره ابن‌ سینا در بر دارد.
در کنار این‌ گزارش‌ ، ما دو گزارش‌ دیگر را از زندگی‌ ابن‌ سینا نزد ابن‌ ابی‌اصیبعه‌ در عیون‌ الانباء وی‌ و در تاریخ‌ الحکماء اثر ابن‌ ابی‌ قفطی‌ می‌یابیم‌. گزارش‌های‌ هر یک‌ از این‌ دو منبع‌ دارای‌ اختلافاتی‌ است‌. هر چند منبع‌ مشترک‌ آنها همان‌ روایت‌ جوزجانی‌ به‌ نقل‌ از خود ابن‌ سینا و سپس‌ بقیه گزارش‌ جوزجانی‌ از سرگذشت‌ است‌.
ابن‌ خلّکان‌ نیز در وفیات‌ الاعیان‌ گویا از روایت‌ بیهقی‌ بهره‌ گرفته‌ و نکاتی‌ را آورده‌ است‌ که‌ در آثار ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌ و ابن‌ قفطی‌ یافت‌ نمی‌شود.
متنی‌ هم‌ از سرگذشت‌ ابن‌ سینا، سال‌ها پیش‌ از سوی‌ احمد فؤاد اهوانی‌ در حاشیه دست‌نوشته‌ای‌ از نُزهَه الارواح‌ شهرزوری‌ کشف‌ شده‌ بود که‌ به‌ دست‌ یحیی‌ بن‌ احمد کاشی‌ در ۷۵۴ق‌/ ۱۳۵۳م‌ نوشته‌ شده‌ بود. اهوانی‌ این‌ سرگذشت‌ را نوشته کاشی‌ پنداشته‌ است‌ و آن‌ را به‌ مناسبت‌ هزاره تولد ابن‌ سینا در مجموعه ذِکری‌ ابن‌ سینا در ۱۹۵۲م‌ در قاهره‌، با عنوان‌ «نُکَت‌ٌ فی‌ احوال‌ الشیخ‌ الرئیس‌ ابن‌ سینا» منتشر کرده‌ است‌. در ۱۹۷۴م‌ ویلیام‌ گُلمَن این‌ سرگذشت‌ را بر پایه چندین‌ دست‌نوشته‌ به‌ شیوه‌ای‌ انتقادی‌ تدوین‌ و با عنوان‌ «زندگانی‌ ابن‌ سینا» با ترجمه انگلیسی‌ آن‌ منتشر ساخت‌. این‌ متن‌ تاکنون‌ بهترین‌ متنی‌ است‌ که‌ از سرگذشت‌ ابن‌ سینا در دست‌ است‌، هر چند در آن‌ لغزش‌ها و اشتباهاتی‌ در خواندن‌ و ترجمه برخی‌ عبارات‌ یافت‌ می‌شود که‌ مانفِرِد اولمان‌ آنها را در نقدی‌ که‌ بر آن‌ کتاب‌ در مجله آلمانی‌ «اسلام‌» (۱۹۷۵م‌)، نوشته‌، یادآور شده‌ است‌.


ابوعلی سینا که نام کامل او حسین بن عبدالله بن علی بن سینا و ملقب به شیخ الرئیس است، در حدود ۳۷۰ ق/۹۸۰م‌ در بخارا زاده شد. پدرش از اهالی بلخ بود و در دوران فرمانروایی نوح بن منصور سامانی (‌۳۶۶-۳۸۷ق‌/۹۷۷-۹۹۷م‌) به بخارا رفت و در آنجا در یکی از مهم‌ترین قریه‌ها به نام خَرمَیثَن‌ در دستگاه اداری به کار پرداخت. او از قریه‌ای در نزدیکی آنجا، به نام اَفشَنَه‌، زنی به نام ستاره را به همسری گرفت و در آنجا اقامت گزید. ابن سینا در آنجا به جهان چشم گشود. پنج سال پس از آن برادر کهترش به نام محمود به دنیا آمد.


ابن سینا نخست به آموختن قرآن و ادبیات پرداخت و ده ساله بود که همه قرآن و بسیاری از مباحث ادبی را فرا گرفته و سبب شگفتی دیگران شده بود.
[۲] دیباجی، سید ابراهیم، ابن سینا به روایت اشکوری و اردکانی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۴، ص۳۵.
وی تا پیش از آنکه نزد استاد معتبری شاگردی کند، بسیاری از علوم دیگر مانند هندسه و فقه را نیز به طور مختصر یاد گرفته بود.
در این میان پدر وی دعوت یکی از داعیان مصری اسماعیلیان را پذیرفته بود و از پیروان ایشان به شمار می‌رفت. برادر ابن سینا نیز از آنان بود. پدر، ابن سینا را نیز به آیین اسماعیلیان دعوت می‌کرد، اما وی هر چند به سخنان آنان گوش می‌داد و گفته‌هایشان را درباره عقل و نفس می‌فهمید، نمی‌توانست آیین ایشان را بپذیرد و پیرو آنان شود. پدرش رسائل اخوان الصفا را مطالعه می‌کرد و ابن سینا نیز گاه به مطالعه آنها می‌پرداخت. سپس پدرش وی را نزد سبزی فروشی به نام محمود مساحی که از حساب هندی آگاه بود، فرستاد و ابن سینا از وی این فن را آموخت.

۴.۱ - شاگردی نزد ناتلی

در آن زمان که نزد محمود مساحی حساب هندی را آموخت، دانشمندی به نام ابوعبدالله (حسین بن ابراهیم طبری) ناتلی که مدعی فلسفه‌دانی بود، به بخارا آمد. پدر ابن سینا وی را در خانه خود جای داد و ابن سینا نزد او به آموختن فلسفه پرداخت. وی پیش از آمدن ناتلی به بخارا، نزد مردی به نام اسماعیل زاهد فقه آموخته و در این زمینه سخت جویا و پویا و با همه شیوه‌های اعتراض، به روش فقیهان آشنا شده بود.
آنگاه ابن سینا نزد ناتلی به خواندن «مدخل منطق ارسطو» (ایساگوگه ایساغوجی) اثر پرفوریوس فیلسوف نوافلاطونی (۲۳۴- ۳۰۱ یا ۳۰۵ م) پرداخت و در این راه تا بدانجا پیش رفت که نکات تازه‌ای کشف می‌کرد و سبب شگفتی بسیار استادش می‌شد چنانکه وی پدر ابن سینا را وادار ساخت که فرزندش را یکباره و تنها در راه دانش مشغول کند. ابن سینا بخشهای ساده منطق را نزد ناتلی فرا گرفت، اما او را درباره دقایق این دانش ناآگاه یافت، از این‌رو به خواندن کتاب‌های منطق ارسطو و مطالعه شرح‌های دیگران بر آنها پرداخت، تا اینکه در این دانش چیره‌دست شد. وی همزمان کتاب «عناصر یا اصول هندسه» اثر اقلیدس (یوکلایدس) ریاضی‌دان مشهور یونانی (سده ۴ و ۳ ق م) را اندکی نزد ناتلی خواند و سپس بقیه مسائل کتاب را نزد خود خواند و آنها را حل کرد. سپس خواندن کتاب معروف المجسطی (مگیسته سونتاکسیس) اثر بطلمیوس (کلاودیوس پتولمایوس) ستاره‌شناس بزرگ یونانی (ثلث دوم سده ۲ ق م) را نزد ناتلی آغاز کرد و پس از خواندن مقدمات و رسیدن به شکل‌های هندسی آن، ناتلی به وی گفت که بقیه کتاب را خودش بخواند و مسائل آن را حل کند و مشکلات را از وی بپرسد، اما به این کار نپرداخت و ابن سینا نزد خودش مسائل آن را حل کرد، چنانکه بسیاری از مشکل‌ها را ناتلی نمی‌دانست، مگر پس از آنکه ابن سینا آنها را برای وی توضیح می‌داد.
در این هنگام، ناتلی بخارا را به قصد گُرگانْج‌ْ و رسیدن به دربار ابوعلی مامون بن محمد خوارزمشاه، ترک کرد. در این میان ابن سینا نزد خود به خواندن و آموختن متون و شرح‌های کتاب‌هایی در طبیعیات و الهیات پرداخت تا به گفته خودش «درهای دانش به رویش گشوده شد».

۴.۲ - گرایش به دانش پزشکی

بعد از آموختن علوم مختلف، به دانش پزشکی گرایش یافت و خواندن کتاب‌هایی را در این زمینه آغاز کرد. وی پزشکی را دانشی می‌شمارد که دشوار نیست و بدین‌سان می‌گوید که وی در اندک زمانی در آن مبرز شده، چنانکه پزشکان برجسته نزد او آموختن پزشکی را آغاز کردند.
[۴] حلبی، علی اصغر، تاریخ فلاسفه ایرانی، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، ۱۳۶۱، ص۱۹۸.

خود ابن سینا نیز به درمان بیماران می‌پرداخت و در این رهگذر شیوه‌هایی درمانی، برگرفته از تجربه، بر وی آشکار می‌شد که به گفته خودش نمی‌توان آنها را وصف کرد. وی همزمان به مطالعات خود در فقه و مناظره با دیگران در این زمینه ادامه می‌داد. وی در این هنگام ۱۶ ساله بوده است. پس از آن، ابن سینا یک سال و نیم دیگر به آموختن و خواندن پرداخت. بار دیگر خواندن کتاب‌های منطق و همه بخش‌های فلسفه را از سر گرفت. وی در این میان حتی یک شب را در سراسر آن نمی‌خوابید و روزها نیز جز به کار خواندن و آموختن نمی‌پرداخت. انبوهی از دسته‌های کاغذ در برابر خود می‌نهاد و مسائل گوناگون را برای خود مطرح می‌کرد و در هر مساله‌ای مقدمات قیاس و شروط آن را در نظر می‌گرفت.

۴.۳ - توسل در مشکلات

هر گاه نیز با قیاسی روبه‌رو می‌شد که نمی‌توانست به «حد اوسط» آن دست یابد، برمی‌خاست و به مسجد می‌رفت و نماز می‌گزارد و از خداوند حل مشکل خویش را خواستار می‌شد تا بر وی گشوده می‌گشت. آنگاه شب هنگام به خانه باز می‌گشت، چراغ پیش روی می‌نهاد و به خواندن و نوشتن مشغول می‌شد؛ هرگاه که خواب بر چشمانش چیره می‌شد یا احساس ناتوانی در تن خود می‌کرد، پیاله‌ای شراب می‌نوشید (برخی معتقدند که در اینجا شراب مطلق نوشیدنی است) و توان خود را باز می‌یافت و بار دیگر به خواندن می‌پرداخت. به گفته خودش «هرگاه خوابش می‌برد، خود آن مسائل را در خواب می‌دید و بسیاری از آنها بر وی روشن و آشکار می‌شد.»

۴.۴ - روی‌آوری به الهیات‌

ابن سینا بدین‌شیوه پیش می‌رفت تا بر همه دانش‌ها آگاهی یافت و به اندازه توانایی انسانی، بر آنها چیره گردید، چنانکه خود می‌گوید: «آنچه در آن زمان می‌دانستم، به همان‌گونه است که اکنون می‌دانم و تا به امروز چیزی بر آن نیفزوده‌ام.» ابن سینا در این هنگام نزدیک به ۱۸ سال داشته، در منطق، طبیعیات و ریاضیات چیره‌دست بوده است و آنگاه بر الهیات روی آورده و به خواندن کتاب متافیزیک (مابعدالطبیعه) ارسطو پرداخته و حتی به گفته خودش ۴۰ بار آن را خوانده بوده، چنانکه متن آن را از بر داشته، اما هنوز محتوا و مقصود آن را نمی‌فهمیده است. وی از خود ناامید شده و به خود می‌گفته است «این کتابی است که راهی به سوی فهمیدن آن نیست» تا اینکه روزی در بازار کتاب‌فروشان، مردی کتابی را به بهای ارزان بر او عرضه می‌کند که وی پس از تردید آن را می‌خرد؛ این همان کتاب ابونصر فارابی درباره اغراض مابعدالطبیعه بوده است. پس از خواندن آن مقصود و محتوای آن کتاب بر وی روشن می‌شود.


ابن سینا در برهه‌ای از عمر خویش وارد دنیای سیاست شده است.

۵.۱ - مقدمه ورود

فرمانروای بخارا در آن زمان که بوعلی مشغول طب بوده، نوح بن منصور سامانی بود. وی دچار یک بیماری می‌شود که پزشکان در درمان آن درمانده بودند. در این میان نام ابن سینا به دانشوری مشهور شده بود. پزشکان نام او را نزد آن فرمانروا به میان آوردند و از او خواستند که ابن سینا را به حضور بخواند. ابن سینا نزد بیمار رفت و با پزشکان در مداوای وی شرکت کرد و از آن پس در شمار پیرامونیان و نزدیکان نوح بن منصور در آمد.

۵.۲ - ورود به کتابخانه فرمانروا

ابن سینا روزی از وی اجازه خواست که به کتابخانه بزرگ و مشهور وی راه یابد، این اجازه به او داده شد و ابن سینا در آنجا کتاب‌های بسیاری را در دانش‌های گوناگون یافت که نام‌های بسیاری از آنها را کسی نشنیده و خود وی نیز، هم پیش و هم پس از آن، آنها را ندیده بود. وی به خواندن آنها پرداخت و از آنها بهره‌های فراوان گرفت. پس از چندی آن کتابخانه آتش گرفت و همه کتاب‌ها سوخت. دشمنان ابن سینا می‌گفتند که خود وی عمدا آن را به آتش کشیده بود تا دیگران از کتاب‌های آن بهره‌مند نشوند. (درباره این کتابخانه و آتش گرفتن آن نک: مقاله ماکس وایزوایلر، «ابن سینا و کتابخانه‌های ایرانی زمان وی»
[۵] ابن سینا و کتابخانه‌های ایرانی زمان وی، «یادنامه ابن سینا»، مقاله ماکس وایزوایلر، ص۶۳- ۴۸، به ویژه ۵۶.
که نویسنده حدس می‌زند کتابخانه در ذیقعده ۳۸۹ ق آتش گرفته است.) ابن سینا در این هنگام، به گفته خودش به ۱۸ سالگی رسیده و از آموختن همه دانش‌های زمانش فارغ شده بود.
[۶] غضبان، سید جعفر، فلاسفه شیعه، انتشارات سازمان آموزش و پرورش اسلامی، تهران، ۱۳۶۷، ص۱۵۰.
وی می‌گوید: «در آن زمان حافظه بهتری در علم داشتم، اما اکنون دانش من پخته‌تر شده است، و گرنه همان دانش است و از آن پس به چیز تازه‌ای دست نیافته‌ام.»
ابن سینا به ۲۲ سالگی رسیده بود که پدرش درگذشت.
[۷] بیهقی‌، ابوالفضل‌ تاریخ‌ بیهقی‌، ج۱، ص۴۴، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.


۵.۳ - عهده‌دار شدن پست دولتی

ابن سینا بعد از فوت پدرش مجبور شد به جای پدر وارد دستگاه حکومتی شود، در این میان برخی کارهای دولتی امیر سامانی عبدالملک دوم را بر عهده گرفت. از سوی دیگر، در این فاصله، سرکرده خاندان قراخانیان ایلک نصر بن علی به بخارا هجوم آورد و آن را تصرف کرد و در ذیقعده ۳۸۹ عبدالملک بن نوح، یعنی آخرین فرمانروای سامانی را زندانی کرد و به اوزگند فرستاد. بدین‌سان ابن سینا بایستی ظاهرا در حدود دو سال در دربار عبدالملک بن نوح به سربرده باشد، یعنی از زمان مرگ نوح بن منصور (۳۸۷ ق) تا پایان کار عبدالملک. این دگرگونی‌های سیاسی و سقوط فرمانروایی سامانیان در بخارا، انگیزه آن شد که ابن سینا بار سفر بر بندد و به گفته خودش «ضرورت وی را بر آن داشت که بخارا را ترک گوید.»

۵.۴ - سفر به گرگانج

ابن سینا در حدود ۳۹۲ ق در جامه فقیهان با طیلسان و تحت الحنک از بخارا به گرگانج در شمال غربی خوارزم رفت و در آنجا به حضور علی بن مامون بن محمد خوارزمشاه، از فرمانروایان آل مامون (تا ح ۳۸۷- ۳۹۹ ق) معرفی شد. در این هنگام ابوالحسین سهیلی که به گفته خود ابن سینا «دوستدار این‌گونه دانش‌ها» بوده مقام وزارت را بر عهده داشته است. نام این مرد در متن گزارش ابن سینا و نیز متن علی بن زید بیهقی ابوالحسین آمده است،
[۸] بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌ بیهقی‌، ج۱، ص‌ ۴۵، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
اما ثعالبی در یتیمة الدهر
[۹] ابومنصور ثعالبی‌، یتیمة الدهر، ج۴، ص۲۵۴، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌، قاهره‌، ۱۹۵۶م‌.
نام وی را ابوالحسن احمد بن محمد سهیلی آورده است و می‌گوید وی در ۴۰۴ ق به بغداد رفت و در آنجا در ۴۱۸ ق درگذشت.
در گرگانج حقوق ماهیانه‌ای برای ابن سینا مقرر گردید که به گفته خودش برای «معاش کسی چون او کفایت می‌کرد».

۵.۵ - شروع زندگی سخت

با آغاز سفر، ابن سینا زندگی بسیار سخت و پر فراز و نشیبی داشت و به جز مدتی در پایان عمرش، دیگر نتوانست آن فراغت لازم را که دانشمندان برای مطالعه و تحقیق بدان نیاز دارند، به دست آورد. او بیشتر عمر خود را در مسافرت‌های طولانی از شهری به شهر دیگر و از حکومتی به ولایتی دیگر گذراند و حوادث گوناگونی را تجربه کرد، از سرگردانی در کویر و گم‌شدن در بیابان گرفته، تا سکنی گزیدن در روستایی دور افتاده و رسیدن به وزارت سلطان و زندگی در دربار. او حتی متهم به خیانت در وزارت شد و حبس در زندان حکومت را نیز تجربه کرد. سپس مخفیانه از زندان گریخت و با لباس ناشناس به سمت حکومتی دیگر در اصفهان روانه گشت. جنگ‌ها و صلح‌های فراوانی را دید و در گرفتاری‌های سیاسی و اجتماعی متفاوتی زندگی کرد و در تمام این مدت به برکت شهرتی، که بیشتر در علم طب داشت، امرار معاش و گذران زندگی می‌کرد.
اما شیخ الرئیس در تمام این مدت هرگز دست از تلاش و کوشش علمی نکشید و بیشتر کتاب‌هایی که نوشته و شاگردانی که تربیت کرده مربوط به همین دوران است او حتی بعضی از رسائلش را در زندان به رشته تحریر در آورد، ابوعبید جوزجانی، شاگردش، شرایط کارهای علمی او را در زمان وزارت اینگونه توصیف می‌کند: در این ایام هر شب طالبان علم در خانه او گرد می‌آمدند، و من نزد او کتاب شفا می‌خواندم و دیگر کتاب قانون را می‌خواند تدریس هم شب‌ها صورت می‌گرفت زیرا شیخ روزها کار وزارت ودیوانی داشت.
[۱۰] حلبی، علی اصغر، تاریخ فلاسفه ایرانی، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، ۱۳۶۱، ص۲۰۱.


۵.۶ - ترک گرگانج

پس از چندی، به گفته ابن سینا، بار دیگر «ضرورت وی را بر آن داشت» که گرگانج را ترک کند. وی درباره چگونگی این ضرورت چیزی نمی‌گوید، اما از سوی دیگر، نظامی عروضی
[۱۱] نظامی‌ عروضی‌، احمد، چهار مقاله‌، ص‌۷۷، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، ۱۹۰۹م‌.
داستانی را می‌آورد که بنا بر آن، سلطان محمود غزنوی (حک ۳۸۸- ۴۲۱ ق) از خوارزمشاه ابوالعباس مامون بن مامون درخواست کرد که چند تن از دانشمندان دربار خود، از جمله ابن سینا را به دربار وی گسیل دارد. تنی چند از ایشان، از جمله ابوریحان بیرونی، به این سفر رضایت دادند، اما ابن سینا و دانشمند دیگری به نام ابوسهل مسیحی از رفتن سر باز زدند و ناگزیر شدند که گرگانج را ترک گویند. در این داستان می‌توان بذری از حقیقت را یافت. محمود غزنوی سنی‌مذهب متعصبی بوده است، در حالی که ابن سینا، بنا بر سنت خانوادگیش شیعی‌مذهب بوده است (چنانکه دیدیم پدرش به اسماعیلیان گرویده بود). محمود غزنوی همچنین با فلسفه و فیلسوفان میانه خوشی نداشته است، چنانکه وی را در هجوم به ری در ۴۲۰ ق می‌یابیم که در آن شهر «مقدار ۵۰ خروار دفتر روافض و باطنیان و فلاسفه، از سراهای ایشان بیرون آورد و زیر درخت‌های آویختگان (یعنی کسانی که ایشان را بر درختان به دار آویخته بودند) بفرمود سوختن.
[۱۲] ناشناخته، مجمل‌ التواریخ‌ و القصص‌، به‌ کوشش‌ ملک‌ الشعراء بهار، ج۱، ص۴۰۴، تهران‌، ۱۳۱۸ش‌.
با وجود این نمی‌توان انگیزه اصلی ابن سینا را برای ترک گرگانج معین کرد و به حقیقت تاریخی این «ضرورت» پی برد.
به هر حال در حدود ۴۰۲ ق ابن سینا از راه شهرهای نسا، ابیورد (یا باورد)، طوس، سمنگان (سمنقان) به جاجرم سرحد نهایی خراسان رفت و سپس به شهر گرگان رسید. به گفته خود ابن سینا، قصد وی از این سفر پیوستن به دربار شمس‌المعالی قابوس بن وشمگیر (حک ۳۶۷- ۴۰۲ ق) فرمانروای زیاری گرگان بوده است. اما در این میان، سپاهیان قابوس بر وی شوریده و او را خلع و زندانی کرده بودند. وی در ۴۰۳ ق درگذشت. جانشین قابوس، پسرش منوچهر، خود را دست‌نشانده محمود غزنوی اعلام کرد و دختر او را به همسری گرفت. روشن است که ابن سینا نمی‌توانست با وی از در سازش در آید و بار دیگر ناگزیر شد که گرگان را ترک گوید. در این میان ابوعبید جوزجانی، شاگرد وفادارش به وی پیوست و تا پایان عمر ابن سینا، یار و همراه او بود و نیز نخستین نویسنده سرگذشت ابن سینا به نقل از خودش بود.
از اینجا به بعد، جوزجانی به تکمیل بقیه زندگانی و سرگذشت ابن سینا می‌پردازد و می‌گوید که در گرگان مردی بود به نام ابومحمد شیرازی که دوستدار دانش‌ها بود و در همسایگی خود، برای ابن سینا خانه‌ای خرید و او را در آنجا مسکن داد.

۵.۷ - ورود به ری

در حدود ۴۰۴ ق ابن سینا گرگان (جرجان) را به قصد ری ترک کرد. وی در ری به خدمت سیده (با نام شیرین دختر سپهبد شروین و ملقب به‌ ام الملوک (د ۴۱۹ ق) بیوه فخرالدوله علی بویه (د ۳۸۷ ق) و مادر مجدالدوله ابوطالب رستم بن فخرالدوله) پیوست. مادر و فرزند، ابن سینا را بنا بر توصیه‌هایی که همراه آورده بود، گرامی داشتند. در این میان ابن سینا مجدالدوله را که دچار بیماری سوداء (مالیخولیا) شده بود، درمان کرد. وی همچنان در ری ماند تا هنگامی که شمسالدوله ابوطاهر پسر دیگر فخرالدوله که پس از مرگ پدرش در ۳۸۷ ق فرمانروای همدان و قرمیسن (کرمانشاه) شده بود، در ۴۰۵ ق به ری حمله آورد. این حمله پس از درگیری وی با هلال بن بدر بن حسنویه روی داد. وی از دودمان کردهای فرمانروا بر نواحی جبل و قرمیسن بوده است. هلال بن بدر که از سوی سلطان‌الدوله (د ۴۱۲ ق) در بغداد زندانی شده بود، آزادی خود را باز یافته و از سوی سلطان‌الدوله لشکری در اختیارش نهاده شده بود تا با شمسالدوله که در این میان بر سرزمین‌های دیگری نیز دست یافته بود، به جنگ برخیزد. در نبردی که در ذیقعده ۴۰۵ میان ایشان درگرفت، هلال بن بدر کشته شد و سپاهیان سلطان‌الدوله ناچار شدند که به بغداد بازگردند.

۵.۸ - ترک ری

ابن اثیر، حوادث سال ۴۰۵ ق به گفته جوزجانی، در این هنگام «حوادثی روی داد که ابن سینا را ناگزیر ساخت که ری را ترک کند.» اما وی درباره ماهیت این حوادث چیزی نمی‌گوید. به هر حال می‌توان گمان برد که این بار نیز اوضاع سیاسی و اجتماعی ری چنان شده بود که ابن سینا دیگر نمی‌توانست بیشتر در آن شهر بماند. در این میان شاید تهدیدهایی که از سوی محمود غزنوی به ری می‌شد، در تصمیم ابن سینا به ترک آن شهر بی‌تاثیر نبوده باشد، زیرا در گزارشی از خواندمیر
[۱۴] خواندمیر، غیاث‌الدین‌، دستور الوزراء، ج۱، ص‌ ۱۲۸-۱۲۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
آمده است که «در آن وقت که سلطان محمود غزنوی به طرف عراق رایت آفتاب اشراق برافراشت، شیخ (یعنی ابن سینا) از ری به قزوین و از قزوین به همدان شتافت.» به هر روی، ابن سینا به همدان رفت. در این میان شمسالدوله به بیماری قولنج دچار شد. ابن سینا را به کاخ وی بردند و او به معالجه پرداخت تا شمسالدوله بهبود یافت. ابن سینا چهل روز را در کاخ گذرانید و در پایان خلعت‌های فراوان گرفت و به خانه خود بازگشت، در حالی که در شمار نزدیکان و همنشینان شمسالدوله در آمده بود. پس از چندی شمسالدوله برای نبرد با عناز به سوی قرمیسن لشکر کشید. حسام‌الدین ابوشوک فارس بن محمد بن عناز سرکرده قبیله کرد شاذنجان بود که در دو سوی رشته کوه‌های میان کرمانشاه و قصر شیرین کنونی فرمانروایی داشت. پس از شکست هلال بن بدر به دست شمسالدوله و از دست رفتن سرزمین‌هایش، عناز که همسایه دورتر او بود، بر آن شد که آن سرزمین‌ها را تصرف کند. بنابراین شمسالدوله برای پیشگیری از دست‌اندازی‌های عناز به جنگ وی رفت، در حالی که ابن سینا نیز همراه او بود. در این نبرد، شمسالدوله شکست خورد و به همدان بازگشت. این واقعه در ۴۰۶ ق بود.

۵.۹ - وزیر شمسالدوله

در این هنگام شمسالدوله ابن سینا را به وزارت خود گماشت. اما پس از چندی میان ابن سینا و سپاهیان شمسالدوله که ترکیبی از پیاده نظام دیلمی و سواره نظام ترک بودند، درگیری روی داد. سپاهیان که شاید از شکست خوردن از عناز ناآرام‌تر شده بودند و برای خود از سوی ابن سینا احساس خطر می‌کردند، بر وی شوریدند، خانه‌اش را محاصره کردند و پس از دستگیری وی همه دارایی او را به تاراج بردند. افزون بر این از شمسالدوله خواستار کشتن وی شدند، اما شمسالدوله از این کار سر باز زد و برای آرام کردن سپاهیان، ابن سینا را فقط از دستگاه دولت دور کرد. ابن سینا متواری شد و ۴۰ روز را در خانه مردی به نام ابوسعد (یا ابوسعید) بن دخدول (یا دخدوک) به سر برد. در این هنگام، شمسالدوله بار دیگر دچار بیماری قولنج شد و ابن سینا را احضار کرد و از وی بسیار پوزش خواست. ابن سینا به معالجه وی پرداخت تا بهبود یافت. شمسالدوله بار دیگر وزارت را به وی سپرد. بنا بر گزارش جوزجانی، شمسالدوله در این میان از ابن سینا خواسته بود که شرحی بر نوشته‌های ارسطو بنویسد، اما ابن سینا به وی گفته بود که فراغتی برای این کار ندارد، اما اگر وی راضی شود، به نوشتن کتابی درباره دانش‌های فلسفی (بی آنکه در آن با مخالفان مناظره یا عقاید ایشان را رد کند) خواهد پرداخت و بدین‌سان تالیف کتاب شفا را از «طبیعیات» آن آغاز کرد. وی کتاب اول قانون در پزشکی را پیش از آن تالیف کرده بود. در این میان چنین می‌نماید که ابن سینا از زندگانی آرامی برخوردار بوده است، زیرا بنا بر گزارش جوزجانی، روزها را به کارهای وزارت شمسالدوله می‌گذراند و شب‌ها دانشجویان بر وی گرد می‌آمدند و از کتاب شفا و قانون می‌خواندند.
چند سالی بدین‌سان گذشت، تا هنگامی که شمسالدوله برای جنگ با امیر طارم برخاست. طارم ناحیه‌ای بود در کوهستان‌های میان قزوین و گیلان. امیر آن در هنگام حمله شمسالدوله به آنجا (۴۱۲ ق) ابراهیم بن مرزبان بن اسماعیل بن وهسودان بود که پس از مرگ فخرالدوله (۳۸۷ ق) شهرهایی را در ناحیه طارم به تصرف خود در آورده بود و آنها را تا ۴۲۰ ق که محمود غزنوی به جبال هجوم آورد، در دست داشت این فرمانروا از خاندان وهسودان و از سلسله‌ای بوده است که به آل افراسیاب (یا سالاریان با کنگریان) معروف است. اما در نزدیکی طارم، شمسالدوله دوباره به سختی دچار بیماری قولنج شد که بیماری‌های دیگری را نیز به همراه داشت. سپاهیان از مرگ وی بیمناک شدند و او را در تخت روان به سوی همدان بازگرداندند، اما او در راه درگذشت. (۴۱۲ ق) پس از مرگ شمسالدوله، پسرش سماء‌الدوله ابوالحسن به جای او نشست و از ابن سینا خواست که وزارت او را بپذیرد، اما ابن سینا از پذیرفتن این مقام سر باز زد. سماء‌الدوله از ۴۱۲ ق دو سال مستقلا فرمانروایی کرد و سپس زیر فرمانروایی علاء‌الدوله قرار گرفت و از ۴۲۱ ق که علاء‌الدوله فرمانداری برای همدان منصوب کرد، خبری از وی در دست نیست.
[۱۶] ابن‌ اثیر، علی بن محمد، الکامل‌، حوادث‌ سال‌ ۴۲۱ق.
در این میان روزگار آل بویه به سر آمده بود و نشانه‌های انحطاط و فرو ریزش دولت آنان آشکار می‌شد.

۵.۱۰ - کناره‌گیری از دولت

ابن سینا صلاح خود را در آن دید که کناره گیرد. جوزجانی گزارش می‌دهد که «روزگار ضربات خود را فرود می‌آورد و آن ملک به ویرانی می‌گرایید. وی (ابن سینا) ترجیح داد که دیگر در آن دولت نماند و به آن خدمت ادامه ندهد و مطمئن شد که احتیاط در آن است که برای رسیدن به دلخواه خود، پنهان بزید و منتظر فرصتی باشد تا از آن دیار دور شود.»
[۱۷] جوزجانی‌، دیباچه‌ بر الشفاء، ج۱، ص۲، منطق‌.
بدین‌سان ابن سینا چندی متواری بود و در خانه مردی به نام ابوغالب عطار پنهان می‌زیست و نوشتن بقیه کتاب شفا را از سر گرفت و پس از پایان دادن به همه بخش‌های «طبیعیات» (جز کتاب «الحیوان») و «الهیات» آن، بخش «منطق» را آغاز کرد و برخی از آن را نوشت. در این میان ظاهرا ابن سینا نهانی با علاء‌الدوله (ابوجعفر محمد بن دشمنزار یا دشمنزیار معروف به ابن کاکویه) فرمانروای اصفهان مکاتبه می‌کرده است. علاء‌الدوله را سیده از ۳۹۸ ق به حکومت اصفهان منصوب کرده بود. علاء‌الدوله خویشاوند دور آل بویه و پدرش دایی یا خالوی (کاکوی) سیده مادر مجدالدوله و شمسالدوله بوده است. وی تا سال مرگش (۴۳۱ ق) - جز برای مدت کوتاهی که سرداران سلطان مسعود غزنوی، وی را از آنجا بیرون راندند- بر اصفهان حکومت می‌کرد. از سوی دیگر، بنا بر گزارش علی بن زید بیهقی
[۱۸] ابوالفضل‌ بیهقی‌، تاریخ‌ بیهقی‌، ج۱، ص‌ ۵۰، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
علاء‌الدوله خود مکاتبه با ابن سینا را آغاز کرده و از وی خواسته است که به اصفهان و دربار وی برود.

۵.۱۱ - اتهام و زندانی‌شدن

به هر روی، پس از چندی تاج‌الملک کوهی (ابونصر ابراهیم بن بهرام) که بنا بر گزارش ابن اثیر ظاهرا پس از امتناع ابن سینا از پذیرفتن وزارت شمسالدوله برای بار دوم، وزیر وی شده بود، ابن سینا را متهم کرد که با علاء‌الدوله نهانی نامه‌نگاری می‌کند. سپس کسان را به جست‌وجوی وی برانگیخت. دشمنان ابن سینا نهانگاه وی (خانه ابوغالب عطار) را نشان دادند و وی را یافتند و دستگیر کردند و به قلعه‌ای به نام فردجان فرستادند و در آنجا زندانی کردند.
قلعه فردجان که همچنین برهان یا براهان (فراهان) نامیده می‌شده است، به گفته یاقوت حموی در ۱۵ فرسنگی همدان در ناحیه جرا قرار داشته و اکنون پردگان نامیده می‌شود و در ۱۱۰ کیلومتری راه میان همدان و اصفهان قرار دارد. ابن سینا ۴ ماه را در آن قلعه سپری کرد. بنا بر گزارش ابن اثیر، در نبردی که در ۴۱۱ ق میان سربازان کرد و ترک شمسالدوله در همدان در گرفته بود، تاج‌الملک سرکرده سربازان کرد بوده است. وی از علاء‌الدوله برای سرکوب سربازان ترک یاری خواست، اما سه سال بعد، یعنی در ۴۱۴ ق، سماء‌الدوله پسر شمسالدوله بروجرد را به محاصره در آورد و فرماندار آنجا فرهاد بن مرداویج از علاء‌الدوله یاری خواست و هر دو همدان را محاصره کردند، اما کمبود خواربار ایشان را ناچار به عقب‌نشینی کرد. سپس در نبردی با تاج‌الملک، علاء‌الدوله نخست به جرفاذقان (گلپایگان) عقب نشست، بار دیگر به همدان هجوم برد. در نبردی سماء‌الدوله شکست خورد و تسلیم شد. اما علاء‌الدوله مقدم وی را گرامی داشت و تاج‌الملک به همان قلعه فردجان پناه برد.

۵.۱۲ - آزادی از زندان

سپس علاء‌الدوله همراه سماء‌الدوله به قلعه فردجان رفت و تاج‌الملک تسلیم شد و آنگاه همه ایشان همراه ابن سینا به همدان بازگشتند و ابن سینا در خانه مردی علوی سکنی گزید و به نوشتن بقیه بخش «منطق» شفا پرداخت. ما درباره نام این مرد علوی چیزی نمی‌دانیم، اما از سوی دیگر، ابن سینا در همدان رساله ادویه قلبیه خود را به مردی به نام شریف السعید ابوالحسین علی بن حسین الحسنی تقدیم کرده است که چنانکه پیداست علوی بوده و احتمالا همان مرد باشد.
[۲۴] مهدوی‌، یحیی‌، فهرست‌ نسخه‌های‌ مصنفات‌ ابن‌ سینا، ج۱، ص۳۳۵، تهران‌، ۱۳۳۳ش‌.


۵.۱۳ - سفر به اصفهان

ابن سینا مدتی را در همدان گذرانید و تاج‌الملک در این میان وی را با مواعید زیبا سرگرم می‌داشت. سپس ابن سینا تصمیم گرفت که همدان را به قصد اصفهان ترک کند. وی به همراهی شاگردش جوزجانی و دو برده، با لباس مبدل و در جامه صوفیان روانه شد و پس از تحمل سختی‌های بسیار راه به جایی به نام طیران (یا طهران یا طبران) در نزدیکی اصفهان رسید. این محل اکنون یکی از روستاهای حومه اصفهان و در سمت شمال محله آب بخشان، متصل به شهر است و بیدآباد و تیران (آهنگران) نام دارد. اصل نام آن از تیر فارسی به معنای سیاره عطارد با الف و نون نسبت است.
[۲۵] همایی‌، جلال‌الدین‌، رابطه ابن‌ سینا با اصفهان‌، ج۱، ص۲۴۱، حاشیه‌، جشن‌نامه ابن‌ سینا، تهران‌، ۱۳۳۴ش‌.
دوستان ابن سینا و نیز یاران و ندیمان علاء‌الدوله که از آمدن ابن سینا آگاه شده بودند به پیشواز وی آمدند و جامه‌ها و مرکب‌های ویژه به همراه آوردند. وی در اصفهان در خانه مردی به نام عبدالله بن بی بی در محله‌ای به نام کوی گنبد فرود آمد. آن خانه اثاثه و فرش و وسایل کافی داشته است.

۵.۱۴ - شروع زندگی آرام

از این هنگام به بعد (۴۱۴ ق) دوران چهارده پانزده ساله زندگی آرام و خلاق ابن سینا آغاز می‌شود. وی اکنون از نزدیکان و همنشینان علاء‌الدوله بود که مردی دانش‌دوست و دانشمندپرور به شمار می‌رفت. شب‌های جمعه مجلس مناظره‌ای در حضور وی تشکیل می‌شد که ابن سینا و دانشمندان دیگر در آن شرکت می‌کردند، ابن سینا در همه دانش‌ها سرآمد ایشان بود. وی در اصفهان کتاب شفا را با نوشتن بخش‌های «منطق»، «مجسطی»، «اقلیدس»، «ریاضیات» و «موسیقی» به پایان رسانید، جز دو بخش «گیاهان» و «جانوران» (که آنها را هنگامی که علاء‌الدوله به شاپورخواست، واقع در جنوب همدان و غرب اصفهان، حمله کرد و ابن سینا نیز همراه وی بود، در میان راه نوشت). کتاب النجاه نیز در همین سفر و در میان راه نوشته شده بود. بنا بر گزارش ابن اثیر، علاء‌الدوله چند بار به شاپورخواست حمله کرده بود، از جمله در سال‌های ۴۱۷ ق و ۴۲۱ ق و ۴۲۳ ق. اما از سوی دیگر جوزجانی می‌گوید که ابن سینا هنگام به پایان رساندن کتاب شفا چهل ساله بوده است.
[۲۶] جوزجانی‌، دیباچه‌ بر الشفاء، ص‌۳، منطق‌.

اکنون اگر سال تولد ابن سینا را ۳۷۰ ق بدانیم تاریخ پایان نوشتن شفا ۴۱۰ ق می‌شود، مگر اینکه فرض کنیم که مقصود جوزجانی پایان بخش‌های «نبات» و «حیوان» شفا بوده است که چنانکه اشاره شد، ابن سینا نوشتن آنها را در همراهی علاء‌الدوله در یکی از حمله‌های او به شاپورخواست، و احتمالا در ۴۲۱ ق/ در میان راه به پایان رسانده بوده است.
ابن سینا کتاب الانصاف را نیز در اصفهان تالیف کرده بود، اما این کتاب در حمله سلطان مسعود غزنوی به اصفهان و تصرف آن از میان رفت. مسعود غزنوی (حک ۴۲۱- ۴۳۲ ق) در ۴۲۱ ق به اصفهان حمله کرد و شهر را به تصرف در آورد. سپاهیان وی، پس از کشتار فراوان به تاراج اموال علاء‌الدوله و نیز خانه ابن سینا دست زدند و اموال و کتاب‌های وی را غارت کردند و سپس آنها را به شهر غزنه فرستادند. این کتاب‌ها در ۵۴۵ ق به دست سربازان علاء‌الدین جهانسوز غوری به آتش کشیده شدند.
[۲۷] بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌ بیهقی‌، ص۱۲، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
[۲۸] بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌ بیهقی‌، ص۱۴، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
[۲۹] بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌ بیهقی‌، ص۱۵، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
[۳۰] مافروخی‌، مفضل‌، محاسن‌ اصفهان‌، ج۱، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ تهرانی‌، تهران‌، ۱۳۱۲ش‌.
[۳۱] همایی‌، جلال‌الدین‌، رابطه ابن‌ سینا با اصفهان‌، ج۲، ص۲۶۵ به‌ بعد، جشن‌ نامه ابن‌ سینا، تهران‌، ۱۳۳۴ش‌.
علاءالدوله‌، پس از حمله مسعود به اصفهان همچنان فرمانروای آنجا باقی ماند.


ابن سینا همچنان در اصفهان روزگار می‌گذرانید، تا هنگامی که علاء‌الدوله در ۴۲۷ ق به نبرد با تاش فراش سپهسالار سلطان مسعود در ناحیه کرج (یا کرخ) نزدیک همدان شتافت. ابن سینا که در این سفر علاء الدوله را همراهی می‌کرد، دچار بیماری قولنج شد و به درمان خود پرداخت و به قصد بهبود هر چه زودتر در یک روز هشت بار خود را تنقیه می‌کرد و در نتیجه دچار زخم روده شد. سپس در همین حال بیماری به اصفهان برده شد و همچنان به مداوای خود ادامه می‌داد تا اندکی بهبود یافت، چنانکه توانست در مجلس علاء الدوله حضور یابد. تا اینکه علاء الدوله قصد رفتن به همدان کرد. ابن سینا نیز وی را همراهی کرد، اما در راه بیماریش عود کرد. پس از رسیدن به همدان، وی از معالجه خود دست کشید و پس از چند روز در نخستین جمعه رمضان ۴۲۸/ ژوئن ۱۰۳۷، در ۵۸ سالگی درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.
[۳۲] ویلیام‌ گلمن‌، زندگانی‌ ابن‌ سینا، متن‌ عربی‌، ص۱۶- ۸۸.
[۳۳] بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌ بیهقی‌، ج۱، ص‌۳۸- ۵۸، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.



درباره سرگذشت ابن سینا، در آن بخشی که خودش آن را برای شاگردش جوزجانی تقریر کرده است و می‌توان آن را «اتوبیوگرافی» وی نامید، نکات مبهمی وجود دارد که شایسته است به آنها اشاره شود.
از یک سو، ابن سینا هنگامی که به یکی از رویدادهای زندگیش اشاره می‌کند، به انگیزه‌های عینی و ذهنی آن نمی‌پردازد و زمینه تاریخی و زمانی آن را توضیح نمی‌دهد، بلکه با اشاره‌ای کوتاه از کنار آن می‌گذرد و به ویژه، گویی تعمد دارد که پیوند میان انگیزه‌های عینی، یعنی سیاسی- اجتماعی یک رویداد زندگیش را با انگیزه‌های درونی تصمیم خودش، برای خواننده مبهم گذارد و مکررا به تعبیرهایی مانند «ضرورت مرا بر آن داشت که...» اکتفا می‌کند و نمی‌گوید که آن چه «ضرورتی» بوده است. از سوی دیگر گویی زندگی و سرگذشت اندیشه‌ای و علمی برای ابن سینا برای او از زندگی بیرونیش از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. بنابراین رویدادهای درونی و تاریخ روحی و عقلی او برایش از «بعد زمان» بیرون بوده است. از اینجاست که شاید بتوان گمان برد که چرا وی از تصریح به «تاریخ» (سال‌های) رویدادهای بیرونی زندگیش خودداری می‌کرده است.


ابن سینا، علی‌رغم زندگانی ناآرام و پر حادثه خود، اندیشمند و نویسنده‌ای پرکار بوده است. آنچه از نوشته‌های خرد و کلان وی بر جای مانده است، نماینده ذهنی فعال و پویاست که گویی در هر شرایطی، حتی در سخت‌ترین و توان فرساترین آنها، از فعالیت و خلاقیت باز نمی‌ایستاده است. استعداد وی در فراگیری و حفظ خوانده‌ها و آموخته‌ها زبانزد همگان بوده است و چنانکه در سرگذشتش دیدیم، خود او نیز به توانایی شگرف خویش در یادگیری در دوران نوجوانیش اشاره می‌کند. حافظه نیرومند وی کار تالیف را نیز بر او آسان می‌ساخت.
شاگردش جوزجانی می‌گوید هنگامی که- چنانکه دیدیم- ابن سینا متواریا در خانه ابوغالب عطار به سر می‌برد، از او خواسته بود که نوشتن بقیه کتاب شفا را به پایان رساند و سپس می‌افزاید که در این هنگام، ابن سینا هیچ کتابی یا مرجعی در اختیار نداشت؛ هر روز ۵۰ ورق می‌نوشت، تا اینکه همه «طبیعیات» و «الهیات» شفا و سپس بخشی از «منطق» را به پایان آورد.
[۳۴] ویلیام‌ گلمن‌، زندگانی‌ ابن‌سینا، ج۱، ص۵۸.
جوزجانی در جای دیگری از سرگذشت ابن سینا می‌گوید «من بیست و پنج سال در خدمت و مصاحبت او بودم و هرگز ندیدم که هرگاه کتاب تازه‌ای به دستش می‌رسید، آن را از آغاز تا پایان بخواند، بلکه یک‌باره به قسمت‌های دشوار و مسائل پیچیده آن و نظریات نویسنده کتاب می‌پرداخت تا به مرتبه وی در آن دانش و درجه فهم او پی ببرد.»
[۳۵] ویلیام‌ گلمن‌، زندگانی‌ ابن‌سینا، ج۱، ص۶۸.

تالیفات ابن سینا را از ۱۸۰ تا ۲۵۰ کتاب و رساله کوچک و بزرگ شمرده‌اند، برای آگاهی از مجموعه نوشته‌های اصیل ابن سینا و نوشته‌های منسوب به وی، اکنون فهرست جامعی به کوشش یحیی مهدوی در دست است که ما را از همه کوشش‌های دیگر در این راه بی‌نیاز می‌سازد. فهرست نسخه‌های مصنفات ابن سینا در این فهرست ۱۳۱ نوشته اصیل از ابن سینا و ۱۱۱ اثر منسوب به وی یا نوشته‌هایی با عنوان‌های دیگر معرفی شده است.
[۳۶] مهدوی، یحیی، فهرست نسخه‌های مصنفات ابن سینا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۳۳، ص۱ - ۱۸.
ما در اینجا تنها نوشته‌های چاپ شده و ترجمه شده به زبان‌های دیگر را ذکر می‌کنیم.

۸.۱ - عربی

دامنه محتوی این آثار بسیار وسیع است، از تفسیر بعضی از سوره‌های قرآن و رساله‌هایی در عشق و عرفان گرفته تا کتاب‌هایی در ریاضیات و اخترشناسی و فلسفه و منطق.

۸.۱.۱ - الشفاء

شاهکار مشائی و بزرگ‌ترین اثر وی کتاب الشفاء است که به قولی مفصل‌ترین دائره المعارفی است که در تمام زبان‌ها به دست یک نفر نوشته شده است.
[۳۷] نصر، سید حسین، سه حکیم مسلمان، احمد آرام، انتشارات فرانکلین، تهران، چاپ دوم، ۱۳۵۲، ص۲۶.

از این مهم‌ترین اثر فلسفی ابن سینا، بخش‌های «طبیعیات» و «الهیات» برای نخستین‌بار یک چاپ سنگی در تهران (۱۳۰۳ ق/ ۱۸۸۶ م) منتشر شده است. بخش «منطق» و همه بخش‌های دیگر آن از ۱۹۵۲ تا ۱۹۸۳ م به مناسبت هزاره تولد ابن سینا، زیر نظر ابراهیم مذکور و به کوشش شماری از محققان دیگر در قاهره منتشر شده است.
بخش «برهان» از «منطق» شفا، جداگانه به کوشش عبدالرحمن بدوی در قاهره، ۱۹۵۴ م (چاپ دوم ۱۹۶۶ م) منتشر شده است. متن عربی و ترجمه فرانسوی بخش روان‌شناسی (کتاب النفس) شفا را، یان باکوش در دو جلد، در ۱۹۵۶ م در پراگ و متن عربی آن را فضل الرحمن در آکسفورد (انگلستان) منتشر کرده است. ترجمه قدیمی لاتینی آن نیز برای نخستین‌بار در ۱۵۰۸ م در ونیز ایتالیا و چاپ انتقادی جدید آن ترجمه به کوشش سیمون فان ریت در دو جلد زیر عنوان «ابن سینای لاتینی، کتاب درباره روان» در لوون سویس در سال‌های ۱۹۶۸ و ۱۹۷۲ م همراه مقدمه‌ای درباره نظریات روان‌شناسی ابن سینا از ج. وربکه منتشر شده است. چاپ انتقادی جدید ترجمه لاتینی «الهیات» شفا نیز به کوشش سیمون فان ریت، با مقدمه‌ای از وربکه در دو جلد در سال‌های ۱۹۷۷ و ۱۹۸۰ م در لوون سویس انتشار یافته است.

۸.۱.۲ - النجاة

کتاب النجاه که مطالب آن مختصر و گزیده‌ای از مطالب شفا است، از مهم‌ترین نوشته‌های ابن سیناست که فشرده فلسفه وی را در بر دارد.
نخستین‌بار در ۱۳۳۱ ق/ ۱۹۱۳ م، به کوشش محیی‌الدین صبری الکردی و بار دوم در ۱۳۵۷ ق/ ۱۹۳۸ م، در قاهره منتشر شد. چاپ دیگری از آن به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه در ۱۳۶۴ ش در تهران انتشار یافته است. بخش «الهیات» آن به وسیله نعمت‌الله کرم به لاتینی ترجمه و در ۱۹۲۶ م در رم منتشر شده است. ترجمه انگلیسی بخش «نفس» (روان‌شناسی) آن نیز به وسیله فضل‌الرحمن در کتابش به عنوان «روان‌شناسی ابن سینا» نخست در ۱۹۵۲ م و بار دوم در ۱۹۸۱ م در لندن منتشر شده است.

۸.۱.۳ - الاشارات و التنبیهات

ظاهرا آخرین نوشته ابن سینا و از برجسته‌ترین آثار اوست. نثر عربی ادبی شیوا از ویژگی‌های آن است. نخستین‌بار به کوشش ژ. فورژه در ۱۸۹۲ م در لیدن و دومین‌بار در سه جلد (چهار بخش) همراه با شرح نصیرالدین طوسی بر آن، به کوشش سلیمان دنیا میان سال‌های ۱۹۵۷- ۱۹۶۰ م در قاهره منتشر شده است. ترجمه فرانسوی آن به وسیله ابن سینا شناس فرانسوی، آن ماری گواشون در ۱۹۵۱ م در پاریس انتشار یافته است.

۸.۱.۴ - الانصاف

الانصاف نوشته بزرگی بوده است که به گفته خود ابن سینا، نزدیک به ۲۸ هزار مساله را در بر می‌گرفته است. تنها دست‌نوشته آن در حمله مسعود غزنوی به اصفهان به تاراج رفت. ابن سینا، به گفته خودش، قصد داشته است که اگر فرصتی و فراغتی یابد آن را دوباره بنویسد، اما ظاهرا به این کار موفق نشده است. پاره‌هایی از این نوشته را عبدالرحمن بدوی یافته و در مجموعه‌ای به نام ارسطو عند العرب، (قاهره، ۱۹۴۷ م: چاپ دوم، کویت، ۱۹۷۸ م) منتشر کرده است.
[۳۸] بدوی‌، عبدالرحمان‌، ارسطو عندالعرب‌، ص‌۱۲۱، سطر ۷، کویت‌، ۱۹۷۸م‌.

در این مجموعه همچنین شرح ابن سینا بر کتاب دوازدهم متافیزیک (مابعدالطبیعه) ارسطو
[۳۹] ابن سینا، حسین بن عبدالله، شرح ابن سینا بر کتاب دوازدهم متافیزیک، ص۲۲-۳۳.
و شرح وی بر تکه‌هایی از اثر لوجیا منسوب به ارسطو و پاره‌هایی از کتاب المباحثات ابن سینا
[۴۰] ابن سینا، حسین بن عبدالله، المباحثات، ص۱۲۲-۲۳۹.
و نیز تعلیقات بر حواشی کتاب النفس ارسطو
[۴۱] ابن سینا، حسین بن عبدالله، تعلیقات بر حواشی کتاب النفس، ص۷۵-۱۱۶.
یافت می‌شود.

۸.۱.۵ - رسائل عرفانی

ا. ف. مرن از ۱۸۸۹ تا ۱۸۹۹ م برخی از نوشته‌های ابن سینا را در چهار جزء زیر عنوان «رسائل عرفانی ابن سینا»، همراه ترجمه آزاد فرانسوی، تدوین و در لیدن منتشر کرده است. در این مجموعه، این نوشته‌ها یافت می‌شود: «رسالة حی بن یقظان» (در جزء یکم)، «رسالة الطیر» (در جزء دوم)، «رسالة فی ماهیة العشق»، «رسالة فی ماهیة الصلاة»، «رسالة فی معنی الزیارة» (هر سه در جزء سوم) و «رسالة فی القدر» (در جزء چهارم). افزون بر اینها، مجموعه‌ای از رسائل ابن سینا با عنوان جامع البدایع در ۱۳۳۵ ق/ ۱۹۱۷ م در قاهره منتشر شد که علاوه بر رساله «شرح سورة الاخلاص» شش رساله را که در مجموعه‌های مرن یافت می‌شود، نیز در بر دارد. در ۱۳۵۴ ق/ ۱۹۳۵ م نیز مجموعه‌ای با عنوان مجموعة رسائل الشیخ الرئیس به کوشش عبدالله بن احمد العلوی در حیدر آباد منتشر شد که افزون بر برخی از رسائل نامبرده در بالا، «رسالة فی السعادة» و «رسالة فی الذکر» را نیز در بر می‌گیرد. در ۱۹۵۳ م، حلمی ضیا اولکن نیز مجموعه‌ای از رسائل ابن سینا را با عنوان رسائل ابن سینا ۲، در استانبول منتشر کرده است که این نوشته‌ها را در بر می‌گیرد: «جواب ست عشرة مسالة لابی ریحان»، «اجوبة مسائل سال عنها ابو ریحان»، «مکاتبة لابی علی بن سینا»، «رسالة فی ابطال احکام النجوم»، «مسائل عن احوال الروح»، «اجوبة عن عشرة مسائل»، «رسالة فی النفس و بقائها و معادها» و «الجواب لبعض المتکلمین». رساله حی بن یقظان بار دیگر در ۱۹۵۲ م به کوشش هانری کربن تدوین و همراه ترجمه و شرح قدیم فارسی و ترجمه فرانسوی آن در تهران منتشر شد. وی سپس در ۱۹۵۴ م در نوشته دیگری با عنوان «ابن سینا و تمثیل عرفانی، مطالعه‌ای درباره سلسله تمثیل‌های ابن سینا» به تحلیل و پژوهش درباره رسائل عرفانی ابن سینا پرداخت. آ. م. گواشون نیز در ۱۹۵۹ م، ترجمه فرانسوی و شرح و پژوهشی درباره رساله حی بن یقظان را در پاریس منتشر ساخت.

۸.۱.۶ - رسالة فی معرفة النفس الناطقه

رسالة فی معرفة النفس الناطقة و احوالها، قاهره، ۱۹۳۴ م، ترجمه لاتینی آن به وسیله آندرئاس آلپاگوس در ۱۵۴۶ م در ونیز منتشر شد. متن و ترجمه آلمانی آن را اس. لانداور با عنوان «روان‌شناسی ابن سینا» در «مجله انجمن خاوری آلمان» شماره ۲۹، در ۱۸۷۶ م منتشر ساخت. ترجمه انگلیسی آن نیز با عنوان «مختصری درباره روان» در سال ۱۹۰۶ م به وسیله‌ای. آ. واندیک در ورونا، انتشار یافت.

۸.۱.۷ - القانون فی الطب

القانون فی الطب، کتاب مشهور ابن سینا در پزشکی، متن عربی آن نخستین‌بار در ۱۵۹۳ م در رم و سپس در ۱۲۹۰ ق در قاهره، در ۱۲۹۴ ق در بولاق و در سال‌های ۱۳۰۷- ۱۳۰۸ و ۱۳۲۴ ق در لکنهو چاپ و منتشر شد. ترجمه لاتینی آن به وسیله گراردوس کرمونایی در سده ۱۲ م انجام گرفت. و چندین‌بار در ایتالیا (میلان، ۱۴۷۳ م، پادوآ، ۱۴۷۶ م، و نیز ۱۴۸۲ م، ۱۵۹۱ م و ۱۷۰۸ م) به چاپ رسید.

۸.۱.۸ - النکت و الفوائد

این رساله ناشناخته ابن سینا که دست نوشته‌ای از آن در کتابخانه فیض‌الله استانبول، به شماره ۱۲۱۷ یافت می‌شود، مختصری از «منطق»، «طبیعیات» و «الهیات» را در بر دارد و مطالب آن یادآور مطالب النجاة و الاشارات است. با وجود اختصار، این رساله ارزش بسیار دارد. فن پنجم از کتاب دوم «طبیعیات» این نوشته را ویلهلم کوچ در «یادنامه ابن سینا»
[۴۲] ویلهلم کوچ، یادنامه ابن سینا، ص۱۴۹-۱۷۸.
تدوین و منتشر کرده و نوید داده است که بخش‌های «الهیات»، «منطق» و بقیه «طبیعیات» نیز از سوی پ. ورنست تدوین و منتشر خواهد شد.

۸.۱.۹ - تسع رسائل

تسع رسائل فی الحکمة و الطبیعیات، قاهره، ۱۳۲۶ ق/ ۱۹۰۸ م که این نوشته‌ها را در بر دارد: «رسالة فی الحدود»، «رسالة فی اقسام العلوم العقلیة»، «رسالة فی اثبات النبوات»، «رسالة النیروزیة»، «فی الطبیعیات من عیون الحکمة»، «فی الاجرام العلویة»، «فی القوی الانسانیة و ادراکاتها»، «فی العهد» و «فی علم الاخلاق».

۸.۱.۱۰ - آثار دیگر

۱. منطق المشرقیین، نخستین‌بار در ۱۹۱۰ م در قاهره و سپس در ۱۹۸۲ م در بیروت چاپ و منتشر شده است.
۲. رسالة اضحویة فی امر المعاد، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۹۵۴ م.
۳. عیون الحکمة، به کوشش عبد الرحمن بدوی، قاهره، ۱۹۵۴ م، کویت، ۱۹۷۸ م.
۴. فی معانی کتاب ریطوریقا، به کوشش م. س. سلیم، قاهره، ۱۹۵۰ م.
۵. رسالة فی الاکسیر، به کوشش احمد آتش، استانبول، ۱۹۵۳ م.
۶. التعلیقات، به کوشش عبد الرحمن بدوی، قاهره، ۱۹۷۲ م.
۷. المبدا و المعاد، به کوشش عبدالله نورانی، تهران، ۱۳۶۳ ش.

۸.۲ - فارسی

ابن سینا چند نوشته به فارسی دارد که مهم‌ترین آنها دانشنامه علائی است. وی آن را برای علاء الدوله کاکویه و به درخواست او نوشته و به وی تقدیم کرده است که نخستین کتاب فلسفی نوشته شده به زبان فارسی است. در کتاب نزهت‌نامه علائی نکته توجه انگیزی آمده است که می‌گوید: «شنودم که خداوند ماضی علاء الدوله قدس‌الله‌روحه... خواجه رئیس ابوعلی سینا را گفت: اگر علوم اوائل به عبارت پارسی بودی، می‌توانستمی دانستن، بدین‌سبب به حکم فرمان دانشنامه علائی بساخت، و چون بپرداخت و عرضه کرد، از آن هیچ نتوانست دریافتن.»
متن بخش «منطق» و «الهیات» دانشنامه نخستین‌بار به کوشش احمد خراسانی در ۱۳۱۵ ش در تهران منتشر شد. سپس به مناسبت هزاره تولد ابن سینا بخش «الهیات» آن به کوشش محمد معین در ۱۳۳۱ ش و بخش «طبیعیات» آن به کوشش سید محمد مشکوة در همان سال در تهران انتشار یافت.
ترجمه فرانسوی بخش‌های «طبیعیات» و «ریاضیات» به وسیله محمد آشنا و هانری ماسه در دو جلد در سال‌های ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ م در پاریس منتشر شد. بخش «الهیات» آن را پرویز مروج با شرح و حواشی به انگلیسی ترجمه کرده و در ۱۹۷۳ م در نیویورک منتشر کرده است. افزون بر اینها، رساله «رگ‌شناسی» از ابن سینا نیز به کوشش سید محمد مشکوه در ۱۳۳۰ ش و بخش «ریاضیات» دانشنامه به وسیله مجتبی مینوی در ۱۳۳۱ ش در تهران منتشر شده است. همچنین رساله فارسی کنوز المعزمین و رساله جرثقیل از ابن سینا هر دو به کوشش جلال‌الدین همایی در ۱۳۳۱ ش در تهران انتشار یافته است.


افکار ابن سینا، همانطور که از آثارش پیداست، بسیار وسیع و عمیق بوده و تا سال‌های متمادی فضای ذهنی بسیاری از متفکران بعد از وی را تحت تاثیر قرار داده است. ابن سینا را به هیچ وجه نمی‌توان پیرو یک مکتب فلسفی یا فکری خاص دانست، او بیشتر آثار فکری گذشتگان را خوانده بود و نه تنها توانسته بود تمامی این افکار را به خوبی تلفیق کند بلکه توانسته بود آنها را با معارف عمیق اسلامی نیز درهم آمیزد و خود نیز خلاقیت‌ها و شکوفایی‌هایی را در آنها بگنجاند.
[۴۳] فیضی، کریم، دیباچه الاشارات و التنبیهات، قم، انتشارات مطبوعات دینی، چاپ اول، ۱۳۸۴، جاول، ص۲۱.

او با تلاش‌های علمی که انجام داد صاحب یک مکتب فکری – فلسفی شد، که بعد‌ها به نام مکتب سینوی شهرت یافت. البته فلسفه و منطق سینوی به عنوان شاخه‌ای از جریان فکری مشائی به حساب می‌آید اما در رشته‌هایی مانند جهان‌شناسی و نفس‌شناسی می‌توان تفاوت‌های آشکاری را میان مکتب سینوی با مکتب ارسطویی و یونانی مشاهده کرد. ابن سینا در این بخش‌ها تا حد زیادی معارف و عقاید اسلامی را با میراث یونانی ترکیب کرده است و افکار تازه‌ای را برای آیندگان به میراث گذاشته است.


ابوعلی سینا در دوره‌ای ظهور کرد که منطق و فلسفه یونانی به طور کامل به زبان عربی ترجمه شده و شرح‌های قابل اعتمادی نیز بر آنها نوشته شده بود. ابن سینا کاملا به کتابخانه‌ها دسترسی داشت و از کتاب‌های دانشمندان پیش از خودش به خوبی بهره برده بود او خودش برای نمونه خواندن کتاب فارابی را اینگونه توصیف می‌کند:
کتاب ماوراء الطبیعه تالیف ارسطو را پیدا کردم، دیدم بسیارمشکل است. چهل بار از اول تا به آخر خواندم و تمام مندرجاتش را حفظ کردم، اما چیزی ازمحتوای آن نفهمیدم. تا روزی در بازار صحافان بخارا به سمساری برخوردم، کتابی در دست داشت، گفت: ابوعلی این کتاب را بستان که بسیار ارزان است و صاحبش آن را از سر نیازی که به مال دارد می‌فروشد. کتاب را به سه درهم خریدم و به خانه آوردم. کتاب یکی از تالیفات فارابی و شرح ماوراءالطبیعه ارسطو بود. آن وقت بود که به کمک این کتاب ارزشمند، مشکلات علم ماوراءالطبیعه همگی بر من روشن شد.
[۴۴] غضبان، سید جعفر، فلاسفه شیعه، انتشارات سازمان آموزش و پرورش اسلامی، تهران، ۱۳۶۷، ص۱۴۹.
بنابراین ابن سینا آنچه از گذشتگان در منطق و فلسفه به جا مانده بود، به خوبی می‌دانست و خود نیز با نبوغ و خلاقیت فراوانش توانست این علوم را تا حد زیادی رشد داده و تکامل بخشد.
ابن سینا در فلسفه ابداعات فراوانی داشت و تاثیر عمیقی را به خصوص در رشته‌های نفس‌شناسی و جهان‌شناسی بر جای گذاشت. به عنوان نمونه، او برای اولین‌بار وجود را به سه قسمت واجب و ممکن و ممتنع تقسیم کرد و بر اساس همین تقسیم، دسته‌بندی جدیدی برای فلسفه مطرح ساخت.
در منطق نیز ابن سینا توانست تغییرات شگرفی ایجاد کند، او اولین کسی بود که بحث قاطیقوریاسیا مقولات عشر را که ارسطو در منطق از آن بحث کرده بود، خارج از منطق دانست. هر چند ابن سینا، در دو کتاب خود به سبک ارسطو، مقولات عشر را نیز جزء منطق آورده است، اما در کتاب‌هایی که در اواخر عمر خود نوشت، این بحث را به این دلیل که جزء معقولات اولیه است در فلسفه جا داد. او همچنین برای اولین‌بار قیاس اقترانی را به دو نوع شرطی و حملی تقسیم کرد و توانست منطقی را که ارسطو در نه بخش تنظیم کرده بود، در دو بخش تصورات و تصدیقات سامان دهد.
[۴۵] فایدی، اکبر، نوآوری‌های منطقی ابن سینا و تاثیر آن در منطق ارسطویی، فصنامه اندیشه دینی، انتشارات دانشگاه شیراز، شماره پیاپی ۱۳، ۱۳۸۳، ص۶۷ -۸۴.

بیشتر این تغییراتی که ابن سینا در منطق و فلسفه ایجاد کرد، تاکنون نیز به قوت خود باقی است و غالب آنها مورد پذیرش متفکران بعد از وی قرار گرفته است. به همین علت است که نام ابن سینا در سراسر دنیا به عنوان یک چهره تاثیرگذار علمی در میان دانشمندان مطرح است.


ابن سینا‌ اندیشه‌های اقتصادی و فلسفی فراوانی دارد که عمده آنها از تفکرات فلسفی و الهیاتی او نشات می‌گیرد. از نظر او در بخش زکات و صدقه، انگیزه معنوی لازم است یعنی اعتقاد به خدا و معاد سبب می‌گردد که شخص با رضایت خود، سهمی از تولیدات خود را در اختیار افرادی قرار دهد که به ‌عللی درآمدشان بسیار ناچیز است و یا اصلا درآمدی ندارند.
در این بخش، شرایطی باید رعایت شود از جمله این‌که: پرداخت آنها پیوسته، منظم و بدون تاخیر و عاری از ریا باشد، پرداخت زکات را کوچک بشمارند تا موفق به پرداخت بیشتر شوند، به مورد مناسب پرداخت شود و پرداخت‌کننده بر مصرف آن نظارت داشته باشد؛ چون حق الله است و باید در راه صحیح که به‌نفع انسان‌ها است، مصرف شود.
در بخش مصارف شخصی در حد ضرورت باشد و از مصرف کالاها و خدمات غیر ضرور اجتناب شود و در این بخش، همواره تعادل دخل و خرج مراعات شود؛ اما نسبت به مخارج شخصی، صلاح در این است که نه به حد اسراف و تضییع مال برسد و نه به خست و بخل زیاد، بلکه با تدبیر و به اعتدال خرج شود.
[۴۶] نجمی زنجانی، محمد، ابن سینا و تدبیر منزل، ص۳۵، چاپخانه ایران، ۱۳۱۹.

از آنجا که موتور محرک اقتصاد اسلامی اعتقاد به خدا و معاد و تزکیه نفس در قالب دستورات اسلام است، برای همین، ابن‌ سینا قبل از پرداختن به مسائل اقتصادی، راه تزکیه نفس و خودسازی را بیان می‌کند (ابتدا خودسازی و بعد فعالیت‌های اقتصادی).
[۴۷] توانایان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۵-۱۸۶، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
ایشان سومین بخش درآمد را به پس‌انداز اختصاص داده و معتقد است، پس‌انداز جنبه‌ مصرفی دارد؛ یعنی برای تامین آینده انسان به‌کار می‌رود.
[۴۸] توانایان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۹۵، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
برخی از آرای اقتصادی او را می‌توان چنین برشمرد.

۱۱.۱ - لزوم حسن تدبیر برای همه

ابن‌ سینا بر این باور بود که حسن تدبیر تکلیف همه‌ انسان‌ها است، اما در تدبیر امور و حسن سیاست، سزاوارترین مردم به تفکر، سلاطین هستند، که خداوند آنان را زمامدار امور بندگان خود نموده و برای تنظیم شهرها و سرزمین‌ها به آنان سلطنت و قدرت بخشیده است. بعد از ایشان، سیاست‌مداران و فرمانداران هستند که رهبری امت‌ها و تدبیر شهرها برعهده آنان است.
کسانی‌ که به ترتیب اولویت و با توجه به اختلاف درجات و مراتب، به مقام سلطنت نزدیک‌ترند، کارشان مهم‌تر و خودشان نیز به حسن تدبیر و سیاست، شایسته‌ترند. بعد از سلاطین و فرمانداران، صاحبان نعمت و کسانی که جمعی از خاصان و خدمت‌کاران زیر نظر و نفوذ آنان اداره می‌شوند، باید در امور خود دارای حسن تدبیر باشند.
مردم در نحوه‌ خلقت، اخلاق، عادت‌ها، احتیاج‌های نفس، انگیزه‌ها، منزل و مسکن به هم نزیک‌اند، اما در مراتب، اقتدار و مقام‌ها متفاوت هستند.
[۴۹] توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۷۹-۱۸۰، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.


۱۱.۲ - لزوم دانستن اقتصاد خانواده

ابن‌ سینا در یک جامعه طبقاتی زندگی می‌کرده و مسائل مربوط به اداره‌ خانواده از جمله اقتصاد خانوار را در جامعه غیر توحیدی آن روزگار ترسیم نموده است. به‌نظر وی، فعالیت‌های اقتصادی و معیشتی انسان باید عاقلانه و بر اساس اصول و معیارهای اخلاقی استوار باشند. از دیدگاه او، علت اساسی پیدایش خانواده، اقتصادی است. از آن‌جا که انسان نیاز به غذا دارد و چون نمی‌تواند در هر وعده، غذای همان وعده را فراهم کند و مجبور است که غذای چندین روز را به یک‌باره تهیه نماید، ناچار است تا محلی را جهت نگهداری غذای خود به‌وجود آورد. از طرف دیگر، از آن‌جا که مرد مجبور است برای انجام کار از محل نگهداری غذا دور شود و به محل کار برود، ناچار است کسی را در محل نگهداری غذا برای حفاظت از آن داشته باشد و برای این شغل کسی بهتر از همسر نخواهد بود که مورد اطمینان مرد است؛ بنابراین نیاز به غذا سبب پیدایش خانواده است.
به‌عقیده او، اداره امور اقتصادی خانواده (تدبیر منزل) و اداره امور اقتصادی جامعه نیاز به مدیریت دارد. بنابراین در چارچوب اقتصادی، همان‌طور که بر حاکمان مطالعه‌ اقتصاد یک جامعه لازم است تا آنان امور اقتصادی کشور را با تدبیر سامان بخشند، مسائل اقتصادی خانوارها نیز باید مورد مطالعه و بحث قرار گیرد؛ تا افراد هر خانوار که یک واحد اجتماعی است، در اداره‌ امور اقتصادی خانوار با تدبیر و آگاهی کامل امور منزل را اداره نمایند.
[۵۰] توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۷۶-۱۷۷، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
[۵۱] توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۱، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.

بر پدر به عنوان مدیر و سیاستمدار خانواده لازم است که مخارج افراد خانواده را فراهم و رفاه آنان را در چارچوب توسعه‌ احتیاجات آنان افزایش دهد. بنابراین رفاه اقتصادی باید افزایش یابنده باشد و افراد یک خانواده به گونه‌ای سازماندهی شوند که بتوانند رفاه روز افزون خود را تحقق بخشند.
[۵۲] توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۳-۱۸۴، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
سیاست پدر آن است که از طریق اعمال کیفر و اعطای پاداش افراد تحت تکفل خود را به انجام کارها و وظایف خود وادار نماید.
[۵۳] توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۶، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.

در‌ اندیشه‌ ابن سینا فرزندان نوعی ذخیره به شمار می‌آیند. ذخیره‌ای که می‌تواند در آینده و هنگام کهن‌سالی در ارضا نیازها انسان را کمک کند. بنابراین فرزند به‌عنوان یک واحد تولیدی اقتصادی اگرچه امروز مصرف می‌کند فردا تولید خواهد داشت. به بیان دیگر سرمایه‌گذاری در پیدایش و پرورش فرزندان دارای بازده اقتصادی می‌باشد. به اضافه این‌که در تولید علاوه بر منافع اقتصادی ملاحظات روانی نیز مورد توجه است. برای مثال در تولید فرزند نه تنها منافع اقتصادی دوران کهن‌سالی بلکه ملاحظات مربوط به خوش‌نامی و بقای نام توسط فرزندان نیز مورد توجه است.
از دیدگاه ابن‌ سینا توسعه‌ فعالیت‌های اقتصادی یک فرد تابع تعداد فرزندان و افراد تحت تکفل وی می‌باشد. توسعه‌ فعالیت‌های فرد به نوبه خود سبب می‌گردد تا میزان اشتغال افزایش پیدا کند و پدر خانواده کارگذار و خدمتکار بیشتر استخدام نماید. بنابراین می‌توان گفت که تقاضا برای غذا، تقاضا برای زن و از آن طریق تقاضا برای نیروی کار به وجود می‌آورد.
[۵۴] توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۶، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
ایشان معتقد است که تولیدات انسان همواره بیش از نیاز مصرفی او است، و مازاد بر مصرف باید پس‌انداز شود. به بیان دیگر تولید مساوی با مجموع مصرف به علاوه پس‌انداز است. پس‌انداز + مصرف = تولید.
در مسائل اقتصادی از جمله در حفظ ذخایر و پس‌اندازها، نقش عوامل روانی نیز باید مورد توجه قرار گیرد، چراکه اگر انسان آرامش و اطمینان نداشته باشد عدم مطلوبیت ناشی از این ناآرامی کمتر از عدم مطلوبیت در مصرف تمام تولیدات او و شروع دوباره تولید از ابتدا نخواهد بود.
[۵۵] توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۶، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.


۱۱.۳ - تقسیم کار

به‌عقیده ابن‌ سینا، ناتوانی انسان‌ها در تامین همه‌ نیازهای انسانی و نیز اختلاف انسان‌ها در استعداد، دو عاملی است که تقسیم کار و همکاری متقابل و جمعی را اجتناب‌ناپذیر ساخته است. حاصل این همکاری جمعی دو چیز است: اول این‌که نیازهای متعدد انسانی برآورده می‌شود؛ دوم آن‌که تقسیم کار و تفاوت استعدادها به اختلاف در درآمد و سرانجام، به پدید آمدن طبقات اجتماعی هم‌چون سیاست‌مداران و صنعت‌گران می‌انجامد.
به‌نظر وی اگر افراد جامعه دارای یک شغل باشند و همه به یک کار معین مشغول شوند، جامعه از بین خواهد رفت و افراد آن هلاک خواهند شد؛ بنابراین خرد و عقل انسان دستور می‌دهد که در یک جامعه، هر کسی موظف به انجام یک کار معین باشد و به‌دنبال یک تولید مشخص برود، تا همه افراد بتوانند تمام نیازهای ضروری خود را تامین نمایند. از نظر او، این لطف خدا است که هر کس در جامعه به‌دنبال کار معیّن و حرفه‌ای خاص می‌رود و از حرفه خود راضی است. به‌عقیده‌ی بوعلی بر حکام، امرا، وزرا و مسئولین واحدهای تولیدی و پدران، لازم است که فنّ مدیریت واحد تحت اداره‌ خود را بدانند تا به شایستگی امور آنان را تدبیر نمایند.
[۵۶] توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۷۶-۱۷۷، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.

تقسیم کار سبب افزایش تولید می‌شود، زیرا وقتی که تدبیر معیشت بین زن و مرد تقسیم شد مرد مجبور نیست در خانه بماند و از تولیداتش محافظت نماید، در این صورت پس از مدتی بی‌غذا خواهد شد بلکه مرد همواره در خارج منزل به کار تولیدی می‌پردازد و زن به کار حفاظت از پس‌انداز در منزل مشغول می‌شود و خانواده همواره دارای ذخیره‌ غذایی برای روزهای احتیاج خواهد بود.

۱۱.۴ - تفاوت افراد بشر

تفاوت افراد بشر در‌ اندیشه و معیشت:
شیخ‌ الرئیس پس از مقدّمه‌ای در بیان اختلاف مردم در منزلت و مراتب اجتماعی، درباره‌ تفاوت احوال آنها در خرد و‌ اندیشه به‌عنوان اساس بقای آنان می‌گوید: خداوند مردم را نسبت به خردها و نگرش‌های متفاوت آفریده است؛ هم‌چنان که در باب املاک، منازل و مراتب‌ آنان اختلاف است. اگر همه‌ مردم، ارباب (ملوک) بودند، همدیگر را نابود می‌کردند و اگر همه آنها رعیت (سوقه) ‌بودند، همه نابود می‌شدند؛ هم‌چنان‌که اگر در ثروت برابر بودند، هیچ‌کس برای دیگری کاری انجام نمی‌داد و امور جامعه مختل می‌شد و اگر همه فقیر و در فقر برابر بودند، همه با بیچارگی و بدبختی نابود می‌شدند.

۱۱.۵ - تدبیر منزل

ابن‌ سینا در ادامه از سیاست ملوک و صاحبان نعمت‌ها و صاحبان منازل سخن گفته و با اشاره به نیاز مردم به تدبیر منزل، مطالب رساله‌ خود را در پنج فصل با این عناوین ارائه داده است.

۱۱.۵.۱ - سیاست نفس

سیاستِ نفس که در آن به مساله‌ کشف عیوب نفس و چگونگی علاج آنها پرداخته و آنگاه در پیش گرفتن فضایل را امری لازم می‌داند. در این فصل، سخن ابن‌ سینا بیشتر متوجه حاکمان و والیان جامعه است.

۱۱.۵.۲ - سیاست درآمد و هزینه‌های منزل

سیاست درآمد و هزینه‌های منزل که به مباحثی مانند: اصناف مردم در معیشت، انواع صناعات اهل مروّت و مساله‌ زکات، صدقه و نفقه پرداخته است.
در این فصل، ابن‌ سینا به‌طور آشکار بر اساس تعالیم اسلام سخن می‌گوید. در عین‌حال، سخنان او در مواردی چون شرایط نیکوکاری و تعجیل در این امور و کوچک شمردن کارهای نیک نزد دیگران و پنهانی بودن این‌گونه امور و استمرار آنها، به‌روشنی از آشنایی او با آموزه‌های اهل فتوّت خبر می‌دهد؛ آموزه‌هایی که در رسالة العشق او نیز بازتابی آشکار دارند.

۱۱.۵.۳ - سیاست اهلِ منزل

مهم‌ترین مسائل مطرح در این بخش عبارتند از: صفات زن و چگونگی رفتار با او که به‌شیوه‌ای روانشناسانه بر رفتار توأم با هیبت و کرامت تاکید دارد و زنانی را شایسته می‌داند که: عاقل، دیندار، باحیا، زیرک، مهربان و پاک‌دامن باشند.

۱۱.۵.۴ - سیاست فرزند

سیاست فرزند که در آن، تربیت کودک و مراحل آموزش او از شیرخوارگی تا رشد کامل مورد توجّه و بحث قرار گرفته است.

۱۱.۵.۵ - سیاست خدمت‌گذاران منزل

مهم‌ترین مباحث مطرح در آن عبارتند: از دّقت در گزینش ایشان و چگونگی رفتار با آنها به‌هنگام وقوع مسائلی مانند بیماری و نافرمانی.

۱۱.۵.۶ - خودسازی

ابن‌ سینا خودسازی را مقدم بر دیگرسازی و اداره‌ امور اقتصادی خانواده و اداره‌ امور جامعه می‌داند. او متذکّر می‌شود که انسان دارای عقل و امیال است، باید عقل را حاکم بر امیال و رفتارهای خویش نماید. به‌عبارت دیگر، باید رفتار اقتصادی فرد عاقلانه باشد و خواهش‌ها و نیازهایش تحت کنترل عقل درآمده و محدود شود. به‌علاوه استفاده از عقل در تحدید نیازها باید در چارچوب علم انجام شود. به‌عبارت دیگر، از طریق آزمایش و تجربه‌ عینی باید روابط اقتصادی کشف شود و به‌ کمک عقل، خوب و بد آنها از یکدیگر بازشناخته شده و آن‌گاه روابط صحیح اخذ و روابط ناصحیح محو گردد.
[۵۷] توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۷، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
[۵۸] نجمی زنجانی، محمد، ابن‌ سینا و تدبیر منزل، ص۱۷-۱۸، تهران، چاپخانه ایران، ۱۳۱۹.


۱۱.۵.۷ - سیاست بودجه خانوار

ابن‌ سینا اداره‌ امور اقتصادی فرد و جامعه را منوط به دو عامل می‌داند: «خودسازی» و «دیگرسازی». از دیدگاه او، مردم در باب معیشت و زندگانی، دو دسته‌اند:
الف) صاحبان سرمایه و ثروت که نیازی به کار کردن ندارند؛ چراکه از طریق درآمد حاصل از ثروت و سرمایه که به اسبابی مانند ارث و غیره به آنان رسیده است، از سعی و کوشش بی‌نیازند.
ب) کارگران که از طریق کار و کسب درآمد، خود را تامین و ارتزاق می‌کنند و لذا کارگران به کسب درآمد محتاج‌اند و بر آنان لازم است تا به تجارت و صناعت بپردازند. صناعت ثابت‌ و پایدارتر از تجارت است، زیرا مورد اطمینان و وثوق بیشتر است، چراکه تجارت به‌واسطه مال صورت می‌پذیرد و مال هم در عرصه فنا و زوال بوده و ممکن است از دست تاجر برود و او را بی‌سرمایه گذارد، اما صناعت این‌طور نیست، بلکه چیزی است که صاحب آن، آن‌را آموخته، می‌تواند بدون داشتن مال و سرمایه هم از آن استفاده کند. البته صنعت در نظر ابن‌ سینا وسیع‌تر از صنعت در فرهنگ اقتصادی امروز است. امروزه، صنعت در مقابل تجارت، کشاورزی و خدمات آورده می‌شود، در حالی‌که تولید هرگونه کالا و خدمت از نظر ابن‌ سینا صنعت محسوب می‌شود، بنابراین تولید محصولات کشاورزی، دامپروری و صنعتی به‌معنای خاص امروزی آن یعنی کفش، قفل و... و تولید خدماتی مانند عمل جراحی و تدریس، جزء صنعت محسوب می‌شود.
[۵۹] توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۹۱، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
[۶۰] نجمی زنجانی، محمد، ابن‌ سینا و تدبیر منزل، ص۱۹-۳۲، تهران، چاپخانه ایران، ۱۳۱۹.

کسانی که به تولید خدمت مشغولند از نظر ابن‌ سینا به سه دسته تقسیم می‌شوند:
۱. متخصصین علوم اجتماعی، مشاورین و مدیران مملکتی.
۲. نویسندگان، پزشکان، جراحان و متخصصین فنی علوم اداری و مدیران واحدهای تولیدی.
۳. سربازان و نظامیان؛ دریافت مالیات، غرامت‌های جنگی و مصادره‌ی اموال مخالفان حکومت، تنها راه تهیه‌ مخارج سپاهیان، کارمندان، بیماران، از پا افتادگان و دیگر نیازمندان است.
[۶۱] جوادی، احمدرضا، فانی، کامران و خرمشاهی، بهاءالدین، دائرةالمعارف تشیع، ص۳۳۴، تهران، موسسه دائرةالمعارف تشیع، ۱۳۷۲، چاپ دوم.

بنابراین ابن‌ سینا خدمت را به دو دسته تقسیم کرده است: اول خدماتی که در تولید فکری مؤثر است؛ دوم خدماتی که در تولید آن، کار دستی (عمل) مؤثر است. او معتقد است هر کس که می‌خواهد تولید خدمت را به‌عنوان شغل خود انتخاب نماید، باید نهایت مهارت را به‌دست آورد، تا در بازار رقابت بتواند با دیگران به رقابت بپردازد و یا حداقل در بازار خدمات کارش خالی از رونق نباشد.
وی زینت مرد را تنها افزایش درآمد و رفاه اقتصادی می‌داند، که افزایش درآمد بر اساس استحقاق و استعداد وی باشد. از دیدگاه او، افزایش درآمد باید از راه‌های مشروع باشد، زیرا هر زیادتی که به‌وسیله‌ غلبه، حق‌کشی، اجبار و استثمار به‌دست آید و هر منفعتی که به‌وسیله‌ معصیت، گناه، بدنامی، وسائل ننگین، بی‌شرمی، بذل آبرو، بی‌مروتی و لطمه به عرض دیگران به‌دست آید، به‌علت ویژگی ظالمانه‌ای که دارد، نه تنها گوارا نخواهد بود، بلکه به‌علت مخالفت و مبارزه‌ استثمارشدگان با آن نابود خواهد شد.
به اعتقاد وی، درآمد باید به سه بخش تقسیم شود:
الف) بخش اول به مصرف مشخص؛
ب) بخش دوم به پس‌انداز؛
ج) بخش سوم به مصارف عام‌المنفعه اختصاص یابد.
[۶۲] توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۹۲-۱۹۳، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
[۶۳] نجمی زنجانی، محمد، ابن‌ سینا و تدبیر منزل، ص۳۳-۳۷، تهران، چاپخانه ایران، ۱۳۱۹.


۱۱.۵.۸ - رابطه تولید و تحصیل

ابن‌ سینا معتقد است که اطفال به سن معینی که رسیدند، باید خواندن و نوشتن را بیاموزند و پس از این مرحله، معلم باید استعداد و ذوق شاگردان را بیازماید و علاقه‌ آنها را تشخیص دهد و مطابق آن، به آنها صنعت بیاموزد. نباید دانشجو سالیان سال وقت خود را صرف آموختن نماید، بلکه باید همواره حین آموختن به کار عملی نیز اقدام کند، به‌گونه‌ای که آموخته‌هایش در هر مرحله به‌کار گرفته شود و مورد آزمایش قرار گیرد و علم وی در عمل تکامل یابد.
[۶۴] نجمی زنجانی، محمد، ابن‌ سینا و تدبیر منزل، ص۴۸-۵۰، تهران، چاپخانه ایران، ۱۳۱۹.

به‌نظر او بین رشته‌ تحصیلی و تولید، رابطه‌ای مستقیم وجود دارد. استعداد دانشجو را باید تشخیص داد و آن‌را در مورد یک کار تولیدی مفید شکوفا نمود. از نظر فیزیکی نیز دقت نمود که آلات و ابزار کار با مشخصات دانشجو سازگار باشد. به‌عنوان مثال نباید به کسی که بینایی ندارد، رانندگی آموخت و یا کسی که نمی‌تواند به‌خوبی سخن بگوید را آموزش تدریس داد.
به‌عقیده وی اگر کارآموزی و آموزش، در کنار همدیگر قرار گیرند و علم و عمل با هم رشد یابند، اولا دانشجو ثمره‌ آموختن را به‌طور ملموس می‌یابد و می‌کوشد تا آن‌را تکمیل نماید؛ ثانیا تجربه‌ دانشجو در به‌کار بستن دانسته‌هایش زیاد می‌شود و امکان موفقیت شغلی وی پس از اتمام آموزش زیادتر می‌شود.
[۶۵] توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۹۸، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.



امام خمینی از ابن‌سینا با عناوینی چون شیخ‌الرئیس، اعظم حکما، اعجوبه دهر و نادره زمان یاد کرده ‌است. امام خمینی در نامه خود به میخائیل گورباچف، رهبر شوروی، در باب بحث علیت و معلولیت که هرگونه شناختی بر آن استوار است، وی را به مطالعه آثار ابن‌سینا دعوت کرده‌ است.
به باور امام خمینی، ابن‌سینا روش حکمت یونانی مشی کرده و حکمت وی نزد اهل معرفت مورد توجه نبوده‌ است. ازجمله مبانی و دیدگاه‌های ابن‌سینا عبارت‌اند از:
۱- علم الهی: ابن‌سینا علم حق‌تعالی را به اشیاء پیش‌از ایجاد، از طریق علم به ذات و علم پس از ایجاد را از طریق صور ارتسامی می‌داند که این صور زاید بر ذات و در عین حاصل متصل به ذات هستند، امام خمینی قول به صور مرتسمه را نمی‌پذیرد و علم تفصیلی حق‌تعالی را در مرتبه ذات همان علم اجمالی در عین کشف تفصیلی می‌داند.
۲- نقد حرکت در ذات شیء: به باور ابن‌سینا حرکت تنها در اعراض نظیر کم، کیف، این و وضع رخ می‌دهد. امام خمینی بر این باور است که ابن‌سینا نتوانسته تحلیل کند که حرکت در ماهیت شیء نیست و این‌گونه نیست که ماهیتی به ماهیت دیگر تبدیل شود بلکه حرکت در وجود است؛ در حقیقت اشتباه ابن‌سینا در عدم تشخیص موضوع حرکت است.
۳- نظریه افلاک: ابن‌سینا برای تبیین برخی مسائل فلسفی خود از جمله تبیین عقلانی عقول عشره، به نظریه افلاک بطلمیوسی توجه کرده‌ است، امام خمینی نظریه‌ او را مبنی‌ بر انحصار عقول در عقول ده‌گانه مردود دانسته و آن را متأثر از رصد منجمان می‌داند.
۴- تناسخ: ابن‌سینا معتقد است برای نفس بُله و متوسطان که در عالم طبیعت نتوانستند تکامل پیدا کنند و عقل مجرد شوند، بعد از خروج از بدن در جرمی از اجرام فلکی داخل می‌شوند. امام خمینی این سخن ابن‌سینا را باطل می‌داند و آن را ناشی از عدم اطلاع بر تجرد برزخی می‌داند.
[۷۵] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۴۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.


(۱) ابن‌ اثیر، الکامل‌.
(۲) ابن‌ خلکان‌، وفیات‌.
(۳) محمد بن‌ رشد، تفسیر ما بعدالطبیعه، به‌ کوشش‌ موریس‌ بویژ، بیروت‌، ۱۹۴۲- ۱۹۴۸م‌.
(۴) ابن‌ سینا، الاشارات‌ و، به‌ کوشش‌ سلیمان‌ دنیا، قاهره‌، ۱۹۵۸م‌.
(۵) ابن‌ سینا، التعلیقات‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌، قاهره‌، ۱۹۷۳م‌.
(۶) ابن‌ سینا، «التعلیقات‌ علی‌ حواشی‌ کتاب‌ النفس‌ لارسطاطالیس‌»، «رسائل‌ خاصه»، «شرح‌ اثولوجیا»، «المباحثات‌»، ارسطو عندالعرب‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌، کویت‌، ۱۹۷۸م‌.
(۷) ابن‌ سینا، حی‌ بن‌ یقظان‌، ترجمه‌ و شرح‌ فارسی‌ منسوب‌ به‌ جوزجانی‌، به‌ کوشش‌ هانری‌ کربن‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
(۸) ابن‌ سینا، دانشنامه علایی‌، الهیات‌، به‌ کوشش‌ محمد معین‌، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
(۹) ابن‌ سینا، دانشنامه علایی‌، طبیعیات‌، به‌ کوشش‌ محمد مشکوه، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
(۱۰) ابن‌ سینا، رساله اضحویه، به‌ کوشش‌ سلیمان‌ دنیا، قاهره‌، ۱۹۴۹م‌.
(۱۱) ابن‌ سینا، «رساله العروس‌»، به‌ کوشش‌ شارل‌ کونس‌، مجله الکتاب‌، قاهره‌، ۱۹۵۲م‌، س‌ ۷، شم ۴.
(۱۲) ابن‌ سینا، «رساله فی‌ اجرام‌ العلویه»، تسع‌ رسائل‌، بمبئی‌، ۱۳۱۸ق‌.
(۱۳) ابن‌ سینا، الشفاء، الهیات‌، به‌ کوشش‌ جورج‌ قنواتی‌ و سعید زاید، الهیات‌، به‌ کوشش‌ محمدیوسف‌ موسی‌ و دیگران‌، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
(۱۴) ابن‌ سینا، الشفاء، طبیعیات‌، سماع‌ طبیعی‌، به‌ کوشش‌ سعید زاید، قم‌، ۱۴۰۵م‌.
(۱۵) ابن‌ سینا، الشفاء، النفس‌، به‌ کوشش‌ قنواتی‌ و سعید زاید، قاهره‌، ۱۹۷۵م‌.
(۱۶) ابن‌ سینا، الشفاء، منطق‌، برهان‌، به‌ کوشش‌ ابوالعلاء عفیفی‌، قاهره‌، ۱۹۵۶م‌.
(۱۷) ابن‌ سینا، الشفاء، منطق‌، مدخل‌، به‌ کوشش‌ قنواتی‌ و دیگران‌، قاهره‌، ۱۹۵۲م‌.
(۱۸) ابن‌ سینا، عیون‌ الحکمه، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌، کویت‌، ۱۹۸۰م‌.
(۱۹) ابن‌ سینا، القانون‌، بولاق‌، ۱۲۹۴ق‌.
(۲۰) ابن‌ سینا، منطق‌ المشرقیین‌، قاهره‌، ۱۹۱۰م‌.
(۲۱) ابن‌ سینا، النجاه، به‌ کوشش‌ محیی‌الدین‌ صبری‌ کردی‌، قاهره‌، ۱۹۳۸م‌.
(۲۲) ابن‌ سینا، «النُّکَت‌ و الفَوائد».
(۲۳) ارسطو، فی‌ النفس‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌، کویت‌، ۱۹۸۰م‌.
(۲۴) ارسطو، متافیزیک‌، ترجمه شرف‌الدین‌ خراسانی‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
(۲۵) ارسطو، منطق‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌، کویت‌، ۱۹۸۰م‌.
(۲۶) اسکندر افرودیسی‌، «مقاله فی‌ العقل‌ علی‌ رأی‌ ارسطاطالیس‌»، شروح‌ علی‌ ارسطو مفقوده فی‌ الیونانیه، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.
(۲۷) عبدالرحمان‌ بدوی‌، التراث‌ الیونانی‌، کویت‌، ۱۹۸۰م‌.
(۲۸) ابوالفضل‌ بیهقی‌، تاریخ‌ بیهقی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
(۲۹) علی‌ بن‌ زید بیهقی‌، تَتّمه صِوان‌ الحِکمه، به‌ کوشش‌ محمد شفیع‌، لاهور، ۱۳۵۱ق‌.
(۳۰) ابومنصور ثعالبی‌، یتیمةالدهر، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌، قاهره‌، ۱۹۵۶م‌.
(۳۱) جوزجانی‌، دیباچه‌ بر الشفاء، منطق‌، مدخل‌ (ابن‌ سینا در همین‌ مآخذ).
(۳۲) غیاث‌الدین‌ خواندمیر، دستور الوزراء، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
(۳۳) یحیی‌ بن‌ حبش‌ سهروردی‌، «المشارع‌ و المطارحات‌»، مجموعه مصنفات‌ شیخ‌ اشراق‌، به‌ کوشش‌ هانری‌ کربن‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
(۳۴) شهمردان‌ بن‌ ابی‌ الخیر، نزهت‌ نامه علائی‌، به‌ کوشش‌ فرهنگ‌ جهانپور، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
(۳۵) محمد فارابی‌، کتاب‌ الحروف‌، به‌ کوشش‌ محسن‌ مهدی‌، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.
(۳۶) محمد فارابی‌، رساله فی‌ العقل‌، به‌ کوشش‌ موریس‌ بویژ، بیروت‌، ۱۹۳۸م‌.
(۳۷) محمد فارابی‌، کتاب‌ الفصوص‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۴۵ق‌؛ قرآن‌ کریم‌؛
(۳۸) ویلیام‌ گلمن‌، «زندگانی‌ ابن‌ سینا».
(۳۹) مفضل‌ مافروخی‌، محاسن‌ اصفهان‌، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ تهرانی‌، تهران‌، ۱۳۱۲ش‌.
(۴۰) مجمل‌ التواریخ‌ و القصص‌، به‌ کوشش‌ ملک‌ الشعراء بهار، تهران‌، ۱۳۱۸ش‌.
(۴۱) محمد بن‌ منور، اسرار التوحید، تهران‌، ۱۳۱۳ ش‌.
(۴۲) یحیی‌ مهدوی‌، فهرست‌ نسخه‌های‌ مصنفات‌ ابن‌ سینا، تهران‌، ۱۳۳۳ش‌.
(۴۳) احمد نظامی‌ عروضی‌، چهار مقاله‌، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، ۱۹۰۹م‌.
(۴۴) جلال‌الدین‌ همایی‌، «رابطه ابن‌ سینا با اصفهان‌»، جشن‌ نامه ابن‌ سینا، تهران‌، ۱۳۳۴ش‌.
(۴۵) حموی، یاقوت‌، معجم البلدان‌.


۱. ابن‌ خلکان‌، وفیات‌ الاعیان‌، ج۲، ص۱۵۷- ۱۶۲.    
۲. دیباجی، سید ابراهیم، ابن سینا به روایت اشکوری و اردکانی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۴، ص۳۵.
۳. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، مدخل ابن سینا، مقاله ۱۳۵۶.    
۴. حلبی، علی اصغر، تاریخ فلاسفه ایرانی، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، ۱۳۶۱، ص۱۹۸.
۵. ابن سینا و کتابخانه‌های ایرانی زمان وی، «یادنامه ابن سینا»، مقاله ماکس وایزوایلر، ص۶۳- ۴۸، به ویژه ۵۶.
۶. غضبان، سید جعفر، فلاسفه شیعه، انتشارات سازمان آموزش و پرورش اسلامی، تهران، ۱۳۶۷، ص۱۵۰.
۷. بیهقی‌، ابوالفضل‌ تاریخ‌ بیهقی‌، ج۱، ص۴۴، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
۸. بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌ بیهقی‌، ج۱، ص‌ ۴۵، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
۹. ابومنصور ثعالبی‌، یتیمة الدهر، ج۴، ص۲۵۴، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌، قاهره‌، ۱۹۵۶م‌.
۱۰. حلبی، علی اصغر، تاریخ فلاسفه ایرانی، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، ۱۳۶۱، ص۲۰۱.
۱۱. نظامی‌ عروضی‌، احمد، چهار مقاله‌، ص‌۷۷، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، ۱۹۰۹م‌.
۱۲. ناشناخته، مجمل‌ التواریخ‌ و القصص‌، به‌ کوشش‌ ملک‌ الشعراء بهار، ج۱، ص۴۰۴، تهران‌، ۱۳۱۸ش‌.
۱۳. ابن‌ اثیر، علی بن محمد، الکامل‌، ج۹، ص۲۴۹، حوادث‌ سال‌ ۴۰۵ق‌.    
۱۴. خواندمیر، غیاث‌الدین‌، دستور الوزراء، ج۱، ص‌ ۱۲۸-۱۲۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
۱۵. ابن‌ اثیر، علی بن محمد، الکامل‌، ج۹، ص۳۷۳، حوادث‌ سال‌ ۴۲۰ق‌.    
۱۶. ابن‌ اثیر، علی بن محمد، الکامل‌، حوادث‌ سال‌ ۴۲۱ق.
۱۷. جوزجانی‌، دیباچه‌ بر الشفاء، ج۱، ص۲، منطق‌.
۱۸. ابوالفضل‌ بیهقی‌، تاریخ‌ بیهقی‌، ج۱، ص‌ ۵۰، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
۱۹. ابن‌ اثیر، علی بن محمد، الکامل‌، ج۹، ص۳۲۰، حوادث‌ سال‌ ۴۱۱ق‌.    
۲۰. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۸۷۰.    
۲۱. ابن‌ اثیر، علی بن محمد، الکامل‌، ج۹، ص۴۰۳، حوادث‌ سال‌ ۴۲۱ق‌.    
۲۲. ابن‌ اثیر، علی بن محمد، الکامل‌، ج۹، ص۳۲۰، حوادث‌ سال‌ ۴۱۱ق‌.    
۲۳. ابن‌ اثیر، علی بن محمد، الکامل‌، ج۹، ص۴۱۴، حوادث‌ سال‌ ۴۱۴ق‌.    
۲۴. مهدوی‌، یحیی‌، فهرست‌ نسخه‌های‌ مصنفات‌ ابن‌ سینا، ج۱، ص۳۳۵، تهران‌، ۱۳۳۳ش‌.
۲۵. همایی‌، جلال‌الدین‌، رابطه ابن‌ سینا با اصفهان‌، ج۱، ص۲۴۱، حاشیه‌، جشن‌نامه ابن‌ سینا، تهران‌، ۱۳۳۴ش‌.
۲۶. جوزجانی‌، دیباچه‌ بر الشفاء، ص‌۳، منطق‌.
۲۷. بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌ بیهقی‌، ص۱۲، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
۲۸. بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌ بیهقی‌، ص۱۴، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
۲۹. بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌ بیهقی‌، ص۱۵، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
۳۰. مافروخی‌، مفضل‌، محاسن‌ اصفهان‌، ج۱، ص۱۰۷، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ تهرانی‌، تهران‌، ۱۳۱۲ش‌.
۳۱. همایی‌، جلال‌الدین‌، رابطه ابن‌ سینا با اصفهان‌، ج۲، ص۲۶۵ به‌ بعد، جشن‌ نامه ابن‌ سینا، تهران‌، ۱۳۳۴ش‌.
۳۲. ویلیام‌ گلمن‌، زندگانی‌ ابن‌ سینا، متن‌ عربی‌، ص۱۶- ۸۸.
۳۳. بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌ بیهقی‌، ج۱، ص‌۳۸- ۵۸، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر فیاض‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
۳۴. ویلیام‌ گلمن‌، زندگانی‌ ابن‌سینا، ج۱، ص۵۸.
۳۵. ویلیام‌ گلمن‌، زندگانی‌ ابن‌سینا، ج۱، ص۶۸.
۳۶. مهدوی، یحیی، فهرست نسخه‌های مصنفات ابن سینا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۳۳، ص۱ - ۱۸.
۳۷. نصر، سید حسین، سه حکیم مسلمان، احمد آرام، انتشارات فرانکلین، تهران، چاپ دوم، ۱۳۵۲، ص۲۶.
۳۸. بدوی‌، عبدالرحمان‌، ارسطو عندالعرب‌، ص‌۱۲۱، سطر ۷، کویت‌، ۱۹۷۸م‌.
۳۹. ابن سینا، حسین بن عبدالله، شرح ابن سینا بر کتاب دوازدهم متافیزیک، ص۲۲-۳۳.
۴۰. ابن سینا، حسین بن عبدالله، المباحثات، ص۱۲۲-۲۳۹.
۴۱. ابن سینا، حسین بن عبدالله، تعلیقات بر حواشی کتاب النفس، ص۷۵-۱۱۶.
۴۲. ویلهلم کوچ، یادنامه ابن سینا، ص۱۴۹-۱۷۸.
۴۳. فیضی، کریم، دیباچه الاشارات و التنبیهات، قم، انتشارات مطبوعات دینی، چاپ اول، ۱۳۸۴، جاول، ص۲۱.
۴۴. غضبان، سید جعفر، فلاسفه شیعه، انتشارات سازمان آموزش و پرورش اسلامی، تهران، ۱۳۶۷، ص۱۴۹.
۴۵. فایدی، اکبر، نوآوری‌های منطقی ابن سینا و تاثیر آن در منطق ارسطویی، فصنامه اندیشه دینی، انتشارات دانشگاه شیراز، شماره پیاپی ۱۳، ۱۳۸۳، ص۶۷ -۸۴.
۴۶. نجمی زنجانی، محمد، ابن سینا و تدبیر منزل، ص۳۵، چاپخانه ایران، ۱۳۱۹.
۴۷. توانایان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۵-۱۸۶، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۴۸. توانایان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۹۵، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۴۹. توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۷۹-۱۸۰، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۵۰. توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۷۶-۱۷۷، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۵۱. توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۱، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۵۲. توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۳-۱۸۴، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۵۳. توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۶، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۵۴. توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۶، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۵۵. توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۶، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۵۶. توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۷۶-۱۷۷، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۵۷. توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۸۷، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۵۸. نجمی زنجانی، محمد، ابن‌ سینا و تدبیر منزل، ص۱۷-۱۸، تهران، چاپخانه ایران، ۱۳۱۹.
۵۹. توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۹۱، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۶۰. نجمی زنجانی، محمد، ابن‌ سینا و تدبیر منزل، ص۱۹-۳۲، تهران، چاپخانه ایران، ۱۳۱۹.
۶۱. جوادی، احمدرضا، فانی، کامران و خرمشاهی، بهاءالدین، دائرةالمعارف تشیع، ص۳۳۴، تهران، موسسه دائرةالمعارف تشیع، ۱۳۷۲، چاپ دوم.
۶۲. توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۹۲-۱۹۳، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۶۳. نجمی زنجانی، محمد، ابن‌ سینا و تدبیر منزل، ص۳۳-۳۷، تهران، چاپخانه ایران، ۱۳۱۹.
۶۴. نجمی زنجانی، محمد، ابن‌ سینا و تدبیر منزل، ص۴۸-۵۰، تهران، چاپخانه ایران، ۱۳۱۹.
۶۵. توایانان‌فرد، حسن، تاریخ اندیشه‌های اقتصادی در جهان اسلام، ص۱۹۸، بی‌جا، بی‌تا، ۱۳۶۱.
۶۶. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۳۰۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۶۷. خمینی، روح الله، مصباح الهدایه، ص۶۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۶۸. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۲۳-۲۲۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۶۹. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۳۰۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷۰. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۲۸۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۷۱. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۶۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷۲. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۲۶-۴۲۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۷۳. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۳۸۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۷۴. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۱۷۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۷۵. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۴۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



• نرم افزار خواجه نصیرالدین طوسی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن‌ سینا»، ج۴، ص۱۳۵۶.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ابوعلی سینا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۲۴.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ابن سینا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۲۴.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار