ابن بابویه قمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ بابِویهْ، ابوالحسن علی بن
حسین بن
موسی بن
بابویه قمی (د ۳۲۹ق/۹۴۱م)،
فقیه،
محدث شیعی و مرجع مردم
قم و اطراف آن که به تعبیر
نجاشی «
شیخ و
فقیه و متقدم»
قمیان در عصر خود بوده و به «فقیه» و «الصدوق الاوّل» و ابن بابویه
شهرت داشته است.
بابْوَیْه یا بابُویه که نام
جد بزرگ اوست، یک نام کهن ایرانی و سامی است که در روزگار پس از ظهور
اسلام نیز افرادی به این نام موسوم بودهاند.
ابن بابویه مؤسس
خاندانی دانشور بوده است که افراد آن تا اواخر
سده ۶ق/۱۲م معروف بودهاند و
منتجبالدین آخرین دانشمند این
خاندان نیز همین
کنیه و نام ابوالحسن علی بن بابویه را داشته است.
بحرانی شرح حال افراد این خاندان را در کتابی به نام فهرست آل بابویه و علماء البحرین گرد آورده است.
علی بن
حسین بن
موسی بن
بابویه قمی، متوفی در سال ۳۲۹ ه ق، مدفون در
قم، پدر شیخ
محمد بن علی بن بابویه، مـعـروف بـه
شیخ صدوق است که در نزدیکی شهر
ری مدفون است. پسر
محدث است و پدر
فقیه و صاحب
فتوا، معمولا این
پدر و
پسر، به عنوان
صدوقین یاد میشوند.
علی بن حسین قمی در عصر خویش رئیس
فقها و
محدثین و پیشوای مردم قم بوده است
شیعیان در امور دینی به او مراجعاتی داشتهاند و فتوایش نزد همگان نافذ و محترم بوده است.
در بـیـان عـظـمت علمی و منزلت قدس و
تقوای او، همین بس است که
فقهای ما در مواردی که
حدیثی از
اهل بیت عصمت و طهارت (ع) نرسیده باشد، و از او فتوایی در آن زمینه وجود داشته بـاشـد، فتاوای او را به علت نزدیک بودن به عهد
امامت و
عصر معصوم (ع)، به منزله حدیث تلقی مـی کـردنـد و فتوای او را نشانی از وجود حدیث در آن زمینه قلمداد مینمودند چنانکه
شهید اول در کتاب ذکری با این تعبیر بیان فرمودهاند:
اصـحـاب مـا، دستورالعمل خود را از رساله علی بن بابویه میگرفتند، هنگامی که دسترسی به
نص روایت نداشتند، چون
اعتماد و
اطمینان کاملی به او داشتند.
ابن ندیم، کتابشناس و
مورخ معروف در فهرست خود مینویسد:
ابن بابویه، عـلی بن موسی قمی، یکی از
فقها و یکی از موثقین
شیعه میباشد با خط پسرش
ابوجعفر محمد بن علی پشت کتابی خواندم که به یکی
اجازه داده بود کتابهای پدرش را
روایت کـنـد و تـعـداد آنها حدود ۲۰۰ جلد میباشد، ولی او تصریح نموده بود که تالیفات خودم ۱۸ کتاب می باشد.
شیخ طوسی در
رجال نام او را آورده و در
الفهرست ضمن اشاره به مقام او در
فقه و
حدیث ، بسیاری از کتابهایش را نام برده است.
طبرسی در
الاحتجاج توقیعی را که از
امام عسکری علیهالسلام برای ابن بابویه با عباراتی چون «شیخی و معتمدی» صادر شده،
نقل کرده است.
دیگران نیز این توقیع را با دیده قبول نگریسته و نقل کردهاند.
نوری با توجه به
تاریخ وفات امام عسکری علیهالسلام، (سال ۲۶۰) و صدور توقیع یاد شده و زمان درگذشت ابن بابویه (سال ۳۲۹) نتیجه گرفته که او
عمری دراز کرده است.
البته برخی از
محققان با
استناد به دوره زندگی مشایخ
علی بن بابویه و عدم نقل هیچ
روایتی توسط او از امام عسکری علیهالسلام و عدم اشاره شیخ صدوق به این توقیع، نسبت به صدور آن در حق وی تردید کرده و احتمال دادهاند که مخاطب توقیع یکی از مشایخ او با همان
نام و
کنیه باشد.
همچنانکه تاریخ
ولادت او را در ربع آخر
قرن سوم ، بعد از وفات امام عسکری علیهالسلام، می دانند.
مذاکره او با سومین
نایب امام عصر عجل اللّه تعالی فرجه،
حسین بن روح نوبختی ، در
بغداد و نیز
مکاتبه او (از جمله به مناسبت درخواست
دعا از
امام عصر عجل اللّه تعالی فرجه، برای
فرزند دار شدن) در بیشتر کتابهای رجال ذکر شده است.
ابن بابویه در ۳۲۳ همزمان با کشتار
حاجیان به دست
قرامطه ، بعداز کسب اجازه از حسین بن روح به
حج رفت و به دلیل راهنمایی او در مورد زمان حرکت، از کشته شدن نجات یافت.
در کتاب
الاءعلام بأعلام بیت اللّه الحرام به مناسبت ذکر هجوم قرامطه به
مکّه ، از شخصی به نام علیّ بن بابویه یاد شده که به هنگام
طواف کشته شد.
برخی او را همان «ابن بابویه» معروف دانستهاند، ولی ابن بابویه در ۳۲۹ در گذشته
و مدفن او در
قم مشهور است.
شیخ طوسی در
الغیبة ماجرای برخورد او و نیز
ابوسهل نوبختی را با
حسین بن منصور حلاّ ج ، به دلیل داعیه
نیابت امام عصر عجل الله تعالی فرجه، که به خروج حلاّ ج از قم انجامید، ذکر کرده است.
به گفته
ابوعلی طوسی معروف به
مفید ثانی ، نخستین کسی که
روایات هم موضوع را با حذف
سند در یکجا گردآورده، ابن بابویه بوده و متأخّران او این روش را پسندیدهاند
بنا به گفته او و
شهید اوّل و
علاّ مه مجلسی به دلیل جایگاه علمی و
وثاقت ابن بابویه،
دانشمندان امامیّه فتاوای او را در رسالهای فقهی که برای فرزندش صدوق نوشته، در صورت دست نیافتن به
روایت ،
ملاک قرار میدادهاند؛ همچنانکه شیخ صدوق در
الفقیه ابوابی را با
استناد به مطالب همان
رساله تدوین کرده و آن
رساله فقهی را در شمار
اصول حدیثیِ معتمد ذکر کرده است.
ابن ندیم مینویسد که علی بن حسین از
فقیهان و
ثقات شیعه بوده است.
فرزندش، معروف به
شیخ صدوق از او به عنوان یکی از
مشایخ روایات خویش یاد کرده است.
از زندگی ابن بابویه جز مواردی معدود، اطلاعی در دست نیست.
این موارد هم غیر از آنچه ذکر شد، مربوط به
نامه امام حسن عسکری (ع) خطاب به ابن بابویه، دیدار او با
حسین بن منصور حلاج (مق ۳۰۹ق/ ۹۲۱م) و یادی از سفرهای او به
بغداد است.
نامه امام حسن عسکری به ابن بابویه با توجه به تاریخ
وفات امام، بر درازی
عمر او دلالت دارد.
دیدار ابن بابویه با
حلاج در
قم واقع شده است. بر طبق این
حکایت، حلاج خود را
سفیر و
خلیفه مهدی موعود و دارای
کرامات میدانسته است و در ملاقات با ابن بابویه مورد
خشم وی قرار گرفته و از قم اخراج شده است.
ابن بابویه علاوه بر داشتن مقام علمی، مردی بازرگان و صاحب
مکنت نیز بوده و
حجره و دفتر داشته است.
در باب سفرهای او به
عراق، حداقل از ۳
سفر یاد کردهاند: نخستین سفر ظاهراً اندکی پس از وفات
محمد بن عثمان (د ۳۰۴ یا ۳۰۵ق/ ۹۱۶م) بوده است؛
سفر دوم در ۳۲۶ق/۹۳۸م که
تلعکبری از او
استماع کرده است
و آخرین سفر او به بغداد در ۳۲۸ق/۹۴۰م بوده که ابوالحسن
عباس بن عمر کلوذانی معروف به
ابن ابی مروان از او اجازه گرفته است.
علی بن بابویه در سـال ۳۲۹ هـ ق در همان سال
رحلت ثقة الاسلام
محمد بن یعقوب کلینی درگذشت، و در قم، نزدیک صحن مطهر
حضرت معصومه (ع) مدفون گردید و مزارش معروف، و هم اکنون مورد زیارت و عنایت مردم می باشد.
در باب وفات او نیز در اغلب منابع مطلبی را ذکر کردهاند که بر طبق آن ابوالحسن
علی بن محمد سمری که خود در شعبان همان سال درگذشته، در روز مرگ ابن بابویه یاران را در بغداد از این
حادثه خبر داده است و ۱۷ روز بعد که این خبر به بغداد رسید، صدق خبر سمری معلوم شد
(البته در
کمالالدین وفات هر دو در ۳۲۸ق آمده است).
نجاشی از عـدهای از اصـحاب خود این ماجرا را اینگونه نقل کرده است که از مجمعی از اصحاب شنیده اند که: پـیـش
ابوالحسن علی بن محمد سمری (ره)، یکی از
نواب چهارگانه امام عصر (
عج) بودیم که گفت:
خداوند رحمت کند علی بن
الحسین بن
بابویه را به او گفته شده است که او زنده است در پاسخ گفت: نه، او امروز به رحمت ایزدی پیوست تاریخ آن را یادداشت کردند و خبر رسید که او همان روز از دنیا رفته است.
سال وفات او را به علت فرود آمدن شهابهای بسیار از آسمان
و یا به علت درگذشت چند تن از بزرگان
شیعه، سال تناثر النجوم گفتهاند.
او مورد عنایت خاصه حضرت
امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) واقع شده است و نامهای از سـوی آن بـزرگوار توسط
حسین بن روح نوبختی به او رسیده است که متن آن در
رجال نجاشی این گونه آمده است:
ابـوالحسن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه قمی، شیخ بزرگ و پیشوای قمیها در روزگار خـویـش،
فقیه و مورد
وثوق آنان، او به عراق آمد و با
ابوالقاسم حسین بن روح (رحمةالله) ملاقات نـمود و از او مسائلی را پرسید سپس با او
مکاتبه نمود و این مکاتبات توسط علی بن جعفر بن اسود انـجـام مـیپذیرفت در یکی از این مکاتبات از او میطلبد که نامهای را به محضر
صاحب امر (
عج) بـرسـاند که در آن نامه درخواست
دعائی درباره فرزند صورت گرفته بود، پس در پاسخ او چنین آمـد که ما از
خداوند متعال درخواست نمودیم که فرزندی به تو عنایت فرماید و به زودی دو فرزند ذکور
نیکوکار و
خیر نصیب تو خواهد شد.
پـس از آن مـکاتبه بود که ابوجعفر و ابوعبدالله از یک همسر
ام ولدی متولد گردیدند از ابوعبدالله
حسین بن عبیدالله آمده است که میگفت: از
اباجعفر میشنیدم که بارها میگفت: من با دعای صاحب امر و امام زمان (
عج) به دنیا آمده ام و به این عنایت افتخار مینمود.
ابن بابویه فقیهی معتمد، جلیل،
شیخ و پیشرو قمیان روزگار خویش بود.
مقام او در
فقه و
حدیث آنچنانچه گذشت، چنان بلند بود که در مواردی که حدیث در دست نبود و یا اینکه در متن حدیث شبههای به نظر میرسید،
علماء شیعه به فتاوی او در کتاب الشرایع (رساله) رجوع میکردهاند.
یعنی فتاوی او را به منزلت
متن روایت میدانستند و معتقد بودند وی علیالقاعده، روایتی در اختیار داشته که مأخذ فتوایش بوده است.
ابن بابویه دانشمندی پر تألیف بوده است.
ابن ندیم به مناسبت ذکر ابن بابویه، جملهای از خطّ
شیخ صدوق نقل میکند که براساس آن،
پدر وی دویست کتاب و خود او هجده کتاب نوشته است.
نجاشی از تألیفات او هجده
کتاب ذکر کرده که از آن جمله است:
الامامة والتبصرة من الحیرة ،
قرب الاءسناد ،
الشرایع ،
التوحید و
المنطق. وی تألیفات او را چنین برشمرده است: کتابهای الوضوء، الصلوة، الجنائز، الامامة و التبصرة من الحیرة، الاملاء، نوادر کتاب المنطق، الاخوان، النساء و الولدان، الشرایع که برای فرزندش فرستاده است.
از دیـگـر آثـار او، کـتـاب التفسیر، النکاح، مناسک الحج، قرب الاسناد، التسلیم،الطب، المواریث، المعراج میباشد این تالیفات را عباس بن عمر کلودانی (رحمةالله) خبر داده و افزوده است هنگامی که او در سال ۳۲۸ به
بغداد آمد، از او
اجازه روایتی دریافت نمودم.
از بیشتر کتابهای ابن بابویه اثری برجای نمانده، جز آنکه علاّ مه مجلسی
الامامة والتبصرة او را در اختیار داشته و در مجلدات شانزدهم و هفدهم
بحارالانوار بنابر نقل
آقا بزرگ تهرانی مطالب زیادی از آن را آورده است.
البته تهرانی
و نوری
درباره صحّت انتساب این نسخه تردید کرده و آن را به ظن قوی نوشته یکی از معاصران شیخ صدوق میدانند
محقق اردبیلی،
قرب الاسناد او را در دست داشته و روایاتی از آن را در
حدیقة الشیعة نقل کرده است.
آقابزرگ تهرانی مینویسد که الامامة و التبصرة ابن بابویه، غیر از کتابی است به همین نام که
مجلسی در مجلدات ۱۶ و ۱۷
بحار از آن استفاده کرده، زیرا در آن روایاتی از
راویان پس از او آمده است.
منزوی مینویسد که نسخهای از این کتاب در اصفهان موجود است.
به علت تشابه مطالب رسالة الشرایع با کتاب فقه الرضا، برخی این دو را یکی دانستهاند
و
نوری علت انتساب آن را به
امام رضا (ع) تشابه نام مؤلف شرایع با نام آن امام یعنی ابوالحسن
علی بن موسی (ع) دانسته است.
نسخهای از این کتاب در
کاظمین در کتابخانه
سید حسن صدر به خط
محمد بن مطرف شاگرد
محقق حلی موجود بوده است.
مقدس اردبیلی قرب الاسناد را به خط مؤلف داشته است.
نسخههای خطی از مناظره او با رکنالدوله
و محاوره او با
محمد بن مقاتل رازی موجود است.
بحرانی نسخهای از کتاب الکرّ و الفرّ منسوب به او را در
اصفهان دیده
و
افندی اصفهانی مینویسد که الکرّ و الفرّ همان رساله
مناظره با محمد بن مقاتل رازی است و به نسخهای از آن در کازرون اشاره میکند،
اما
خوانساری این انتساب را رد میکند و تصریح دارد که الکر و الفر از
ابن ابی عقیل است.
ابن بابویه از گروهی چون
عبدالله بن حسن مؤدب،
علی بن موسی کمیدانی،
سعد بن عبدالله،
محمد بن یحیی،
علی بن حکم روایت کرده است.
شوشتری معتقد است که ابن ندیم در نقل عبارت اشتباه کرده و شماره کتابهای
پسر را به
پدر و پدر را به پسر نسبت داده است.
کتاب الشرایع او نیز تا روزگار
شهید اول ، وجود داشته است.
علامه مجلسی در شمار منابع بحارالانوار
کتابی به نام
فقه الرضا را نام میبرد که شخصی
ثقه آن را به
اصفهان آورده و به
امام رضا علیهالسلام، نسبت داده است؛
افندی اصفهانی ضمن تأیید قول کسانی که این کتاب را همان
الشرایع ابن بابویه میدانند که به دلیل تشابه اسمی وی با امام رضا علیهالسلام، (ابوالحسن علیّ بن موسی) به آن حضرت نسبت داده شده،
استاد خود را نیز از معتقدان به این نظریه میشمارد.
همچنین افندی اصفهانی رسالهای به نام
الکَرّ والفَرّ را به وی نسبت میدهد که صورت
مناظره او با
محمد بن مقاتل رازی (متوفی ۲۴۸) در مسایل
امامت است و خود شخصاً آن را دیده است
سزگین رسالهای را با همین خصوصیت و بدون نام به عبداللّه بن بابویه القمی نسبت داده است.
او نـخـستین مؤلف کتاب فقهی عاری از ذکر
سند روایت میباشد که توانسته است کتاب فقهی را مـجـرد از
سند روایت و مانند اثری مخصوص به مؤلف و نشان دهنده
فتوی و نظر او تالیف کند و کـتابی به همین سبک به نام الشرایع که به نام الرساله الی ابنه هم خوانده میشود، جهت پـسـر خـود،
صدوق بـه یـادگـار گذاشت ظاهر امر این است، این کتاب همان است که الفقه الرضوی هم خوانده میشود، چون در آغاز آن قال علی بن موسی هست، از این رو برخی چنین پنداشته اند که مقصود از او،
امام علی بن موسی الرضا (ع) است.
نام استادان و شاگردان ابن بابویه بهطور کامل استقصا نشده است، هرچند که شاگردی او نزد
علی بن ابراهیم قمی و
محمد بن یحیی العطار و
محمد بن الحسن الصفّار و
عبداللّه بن جعفر الحمیری و
سعد بن عبداللّه اَشعری ؛ و نیز شاگردی
شیخ صدوق و برادر او
حسین بن علی و
ابن ابی مروان و
هارون بن موسی تلَّعکبری نزد او مسلّم است.
او از
سعد بن عبدالله اشعری روایت نموده است و
جعفر بن محمد قولویه،
کامل الزیارات را از او روایت کرده است.
فهرستی از نامهای مشایخ او در مدخل بحار الانوار
آمده است.
در شمار کسانی که از او روایت کردهاند، علاوه بر دو فرزندش
ابوجعفر محمد صدوق و
ابوعبدالله حسین، از محمد بن احمد بن داوود و
هارون بن موسی تلعکبری و
سلامة ابن محمد نیز نام بردهاند.
ابن بابویه ۳ پسر داشت: محمد (صدوق) و حسین که از فقیهان برجسته بودند و حسن که مردی
عابد و
زاهد بود و با مردم آمیزش نداشت.
ابوالحسن علی بن بابویه را نیز صدوق خواندهاند.
(۱) آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة.
(۲) ابن بابویه، محمد، امالی، به کوشش حسین اعلمی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۳) ابن بابویه، محمد، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، ۱۳۰۱ق/ ۱۸۸۴م.
(۴) ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، انتشارات علامه.
(۵) ابن ندیم، الفهرست، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۶) افندی، عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش محمود مرعشی و احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
(۷) بحرانی، سلیمان، فهرست آل بابویه و علماء البحرین، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۸) حلی، حسن، رجال، به کوشش جلال الدین محدث، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۹) خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، تهران، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
(۱۰) دانشنامه.
(۱۱) ربانی، عبدالرحیم، مدخل بحارالانوار مجلسی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۲) سید، خطی.
(۱۳) شهید اول، محمد، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، به کوشش ملاعلی اکبر کرمانی، تهران، ۱۲۷۱-۱۲۷۲ق.
(۱۴) طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۱۵) طوسی، محمد، رجال، به کوشش سید کاظم کتبی، نجف ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م.
(۱۶) طوسی، محمد، الغیبة، به کوشش آقابزرگ تهرانی، نجف، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۵م.
(۱۷) طوسی، محمد، الفهرست، به کوشش محمود رامیار، مشهد، ۱۳۵۱ش.
(۱۸) مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۳م.
(۱۹) نامه دانشوران.
(۲۰) نجاشی، احمد، رجال، بمبئی، ۱۳۱۷ق/ ۱۸۹۹م.
(۲۱) نفیسی، سعید، مقدمه مصادقة الاخوان ابن بابویه، تهران، ۱۳۲۵ش.
(۲۲) نوری، حسین، مستدرک الوسائل، تهران، ۱۳۱۸-۱۳۲۱ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «علی بن حسین قمی»، ج۲، ص۹۲۷. سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «علی بن حسین ابن بابویه». دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بابویه»، شماره۶۵.