• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابراهیم بن احمد بن ناصر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابراهیم بن احمد بن ناصر از خاندان باعونی بود.



«ابو اسحاق ابراهیم بن احمد بن ناصر»، قاضی القضات دمشق،
[۱] عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، ج۱، ص۱۳، نیویورک ۱۹۲۷، ص ۱۵.
در شب جمعه هفدهم یا بیست و هفتم رمضان ۷۷۷ در شهر صَفَد (فلسطین) متولد شد و در همان شهر پرورش یافت.


در صفد، قرآن را با تجوید از «شهاب الدین حسن بن حسن فرغنی»، امام مسجد جامع شهر، فرا گرفت و بعضی اجزای «منهاج الطالبین» «نَوَوی شافعی» را از بر کرد.
نزدیک سن بلوغ با پدرش به دمشق رفت و نزد «شرف غَزّی» به تحصیل فقه شافعی پرداخت.
چندی هم در ملازمت «نور انباری» گذارند و از او فقه و لغت و عربیّت آموخت.
سپس، در حدود ۸۰۴ به مصر رفت و مدت یک سال در قاهره نزد «سراج الدین بُلْقینی» («عمر بن رسلان» متوفی ۸۰۵) و، پس از وفات او، نزد «کمال الدین محمد بن موسی دَمیری» (متوفی ۸۰۸) به تحصیل پرداخت و «مصنّفات دمیری» را نزد او خواند.
در ایام اقامت در مصر از محدّثان بزرگی چون «حافظ ابوالفضل عراقی» و «حافظ ابوالحسن هیثمی» استماع حدیث می‌کرد.
آنگاه به دمشق بازگشت و در محضر پدر و سایر مدرّسان و محدّثان، مانند «جمال الدین بن الشرائحی» و «صالح بن خلیل» ملقب به تقی و «عایشه دختر عبدالهادی» و «شمس بن خَطّاب»، به تحصیل علم ادامه داد و با مشایخ تصوف نیز پیوند داشت.


مقام علم و زهد ابراهیم به آن‌جا رسید که به نیابت پدر خود، که قاضی دمشق بود، منصوب شد.
سپس به سمت خطیب «جامع بنی امیه» در دمشق و شیخ الشیوخ و ناظر حرمین تعیین شد و در این مقام لیاقت و قابلیت بسیار از خود نشان داد.
منصب قاضی القضاتی دمشق به او پیشنهاد شد ولی، به رغم اصرار اولیای امور، نپذیرفت و سپس که از او خواستند تا کسی را برای قبول این منصب معرفی کند برادرش را نامزد کرد که او را برگزیدند.
[۲] خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۲۳، قاهره ۱۳۷۳ـ ۱۳۷۸.

ابراهیم مدرس و شیخ خانقاه باسطیّه در صالحیّه دمشق بود و همان‌جا اقامت داشت و آن خانقاه را به مدرسه تبدیل کرد.
وی بیش از نود سال عمر کرد و روز پنجشنبه چهاردهم ربیع الاول ۸۷۰ در دمشق درگذشت.
در جامع مظفری بر جنازه‌اش نماز گزاردند و بنا به وصیتش او را در «روضه»، در دامنه کوه قاسیون، به خاک سپردند.


از ابراهیم آثاری بدین شرح باقی‌مانده است :
«مختصر صحاح اللغة جوهری»؛ «مجموعه خطب و رسائل»؛ «دیوان شعر»؛ «الغیث الهاتن فی وصف العذار الفاتن»، شامل صد وپنجاه قطعه شعر؛ «رسائل بی‌نقطه» که در فصاحت و انسجام شاهکار نثر مسجع است؛ «تضمین الفیه ابن مالک» که موجب شهرت بسیار وی شد.


ابراهیم، ضمن اشتغال به کار قضا و خطابه و تألیف کتب و نظم اشعار، مدرّسی پر کار بود و بسیاری از علما از محضر درس او بهره مند شدند که مورخ مشهور «محمد بن عبد الرحمن سخاوی» (متوفی ۹۰۲)
[۳] خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۶۷، قاهره ۱۳۷۳ـ ۱۳۷۸.
از آن جمله است.
«ابن حجر عسقلانی» (متوفی ۸۵۲) در کتاب «المجمع المؤسس بالمعجم المفهرس» او را استاد بلامنازع در شام («شیخ الادب فی الدیار الشامیة») خوانده است و «احمد بن علی مقریزی» (متوفی ۸۴۵) او را سرآمد زمان خود در نظم و نثر می‌داند.
شعرش روان و بی تکلّف است.
هرگز گرد مدح و هجای اشخاص نگشته و منظومه‌ها و قطعات و غزلیات بسیاری که از او باقی، است دارای مضامین زیبا و مشحون از فواید علمی و ادبی و اخلاقی است.


۱. عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، ج۱، ص۱۳، نیویورک ۱۹۲۷، ص ۱۵.
۲. خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۲۳، قاهره ۱۳۷۳ـ ۱۳۷۸.
۳. خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۶۷، قاهره ۱۳۷۳ـ ۱۳۷۸.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاندان باعونی»، شماره۲۵۱.    


رده‌های این صفحه : تراجم | خاندان ها




جعبه ابزار