• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

إِکْرامِ‌ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





إِکْرامِ‌:(ذو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ)
«إِکْرامِ‌» از مادّه «کرم» به معناى گرامى داشتن و بخشش كردن است.
(ذو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ‌) كه توصيفى است براى «وجه» اشاره به صفات جمال و جلال خدا است.
زيرا ذوالجلال از صفاتى خبر مى‌دهد كه خداوند اجل و برتر از آن است (صفات سلبيه).
و «اكرام» به صفاتى اشاره مى‌كند كه حسن و ارزش چيزى را ظاهر مى‌سازد و آن صفات ثبوتيه خداوند مانند علم و قدرت و حیات او است.
بنا بر اين معنى آيه روي هم رفته چنين مى‌شود تنها ذات پاک خداوندى كه متصف به صفات ثبوتیه و منزه از صفات سلبیه است در اين عالم باقى و برقرار مى‌ماند.
بعضى از مفسران نيز صاحب اكرام بودن خداوند را اشاره به الطاف و نعمت‌هايى مى‌دانند كه با آن اولياى خود را اكرام و گرامى مى‌دارد، جمع ميان معانى در آيه فوق نيز ممكن است.



به موردی از کاربرد «إِکْرامِ‌» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - إِکْرامِ‌ (آیه ۲۷ سوره رحمن)

(وَ يَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ)
«و تنها ذات صاحب جلال و گرامى پروردگارت باقى مى‌ماند.»

۱.۲ - إِکْرامِ‌ در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرمایند: کلمه‌ (ذو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ) نامى از اسماى حسناى خدا است، كه به مفهوم خود تمامى اسماى جلال و اسماى جمال خدا را در بر مى‌گيرد.
و مسماى به اين نام در حقيقت ذات مقدسه خدايى است، هم چنان كه در آخر همين سوره خود خداى تعالى را به اين اسم ناميده و فرموده: (تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ)، و ليكن در آيه مورد بحث نام وجه خدا شده، حال يا به خاطر اين بوده كه در خصوص اين جمله از معناى وصفيت افتاده، و صفت وجه واقع نشده، و بلكه مدح و ثناى رب قرار گرفته، و تقديرش «و يبقى وجه ربك هو ذو الجلال و الاكرام» و تنها وجه پروردگارت كه‌ او داراى جلال و اكرام است باقى مى‌ماند مى‌باشد، و يا اين‌كه مراد از وجه همان‌طور كه گفتيم صفت كريمه و اسم مقدس خداى تعالى است، و معلوم است كه برگشت اجراى اسم بر اسم، اجراى آن بر ذات است.
و معناى آيه شريفه بنا بر اين‌كه منظور از وجه اسم بوده باشد، و با در نظر گرفتن اين‌كه بقاى اسم يعنى آن ظهورى كه اسم لفظى، از آن حکایت مى‌كند فرع بقاى مسمى است چنين مى‌شود: و پروردگارت- عز اسمه- با همه جلال و اكرامش باقى مى‌ماند، بدون اين‌كه فناى موجودات اثرى در خود او و يا دگرگونى در جلال و اكرام او بگذارد.

۱. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۷.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۰۷.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۱۵۲.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۱۳۶.    
۵. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۷.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۲.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۶۹-۱۷۰.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۰۱-۱۰۲.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۸۲.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۶.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «اکرام»، ج۴، ص ۶۳.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره الرحمن | لغات قرآن




جعبه ابزار