إِذْن (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
إِذْن (به کسر الف و سکون ذال) از
واژگان قرآن کریم به معنای
اجازه و اعلام است.
مشتقات
إِذْن در آیات قرآن عبارتند از:
أَذان به معنای اعلام است.
مُؤَذِّن کسی که با صدای بلند اعلام میکند.
آذَنَ به معنای اذن دادن و اعلام است.
تَاَذّن به معنی اعلام و اخبار است با قید کثرت و تکرار.
استیذان به معنای طلب اذن است.
إِذْن (بر وزن علم) به معنای اجازه،
اراده، اعلام،
اطاعت و علم به کار رفته است.
ولی میشود گفت که ریشه اذن به معنی اطاعت و علم از اذن (بر وزن عنق) است.
ریشه اذن به معنی اجازه و اراده و اعلام از اذن (بر وزن علم) است.
ناگفته نماند: تمام معانی اُذُن (بر وزن عُنُق) و اِذْن (بر وزن علم) به معنی اجازه و گوش دادن بر میگردد و این دو معنی جامع تمام معانی است.
در
قاموس هست
«اأذِنَ بِه: عَلِمَ و أذِنَ لَه في الشَيءِ،: أباحَهُ له. وأذِنَ إلیه و له: اسْتَمَعَ» به این طریق میبینیم فعل اذن چون با باء متعدی باشد به معنی علم، و چون با لام باشد به معنی اجازه و گوش دادن و چنانچه با «الی» باشد فقط به معنی استماع و گوش دادن است.
اذن چون با باء متعدی باشد به معنی علم است. در تمام قرآن كريم فقط در سه محلّ با باء متعدى شده است
(فَإِن لَّمۡ تَفۡعَلُواْ فَاْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ) (اگر چنين نمىكنيد، بدانيد خدا و رسولش، به شما اعلان جنگ مىكنند.)
(اَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَاْذَنْ بِهِ اللَّهُ) (آيا معبودانى دارند كه بىاذن خداوند آيينى براى آنها ساختهاند؟)
بنابر آنکه از قاموس نقل شد معنای
آیه چنین است، (یا برای آنها شریکانی هست به آنها دینی آوردهاند که
خدا نمیداند)
ولی ارباب
تفسیر «
یَاْذَنْ» را در آیه شریفه به معنی اجازه گرفته و «
اَمْ» را در صدر آیه «بل» معنی کردهاند و این بر خلاف متعدی شدن اذن با باء است.
(وَ اَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ) «میان مردم
حج را اعلام کن.»
در ساير جاهاى قرآن كه به معنى اجازه است با لام متعدى شده است. مانند:
(عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ اَذِنْتَ لَهُمْ) (خداوند تو را بخشيد؛ چرا به آنها اجازه دادى.)
فِی بُیُوتٍ اَذِنَ اللَّهُ اَنْ تُرْفَعَ «در خانههایی که خدا اراده فرموده بزرگ و محترم شوند»
(وَ ما کانَ لِنَفْسٍ اَنْ تَمُوتَ اِلَّا بِاِذْنِ اللَّهِ) «برای هیچ کس نیست که بمیرد جز به
اراده خدا»
اين براى آن است كه اذن با اراده يكى است و اراده در مقام از اذن مقدّم است، بايد اوّل اراده كنيم سپس اذن بدهيم.
به مواردی از
إِذْن که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
أَذان به معنای اعلام است.
اذان اسلام را از آن جهت اذان گفتهاند که
مؤذّن با صدای بلند دخول وقت را اعلام میکند.
مؤذن یعنی کسی که به ندا و صدای بلند اعلام میکند.
(وَ اَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ اِلَی النَّاسِ) (و اين، اعلامى است از ناحيه خدا و پيامبرش به عموم مردم.)
(فَاَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ) (ندا دهندهاى در ميان آنها ندا مىدهد.)
آذَنَ در
آیه ۱۲۳ سوره اعراف و امثالهم به معنای اذن دادن است.
و در
آیه ۱۰۹ سوره انبیاء و
آیه ۴۷ سوره فصلت آذَنَ را اعلام معنى كردهاند.
فرق این دو
آیه ، با آیه «
آذَنَ لَکُمْ»
آن است که آن با لام متعدی شده و به معنی اذن دادن است. چنانکه از
قاموس نقل شد. ولی در این دو آیه ظاهرا، باء مقدّر است یعنی «آذَنْتُکُم بِعَذَابِ اللَّهِ عَلَی سَوَاءٍ» و «آذَنَّاکَ بِاَنَّهُ مَا مِنَّا مِنْ شَهِیدٍ» و سابقا روشن گردید که چون اذن متعدی به باء باشد به معنی علم است.
(آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ اَنْ آذَنَ لَکُمْ) (آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم، به او
ایمان آورديد؟!)
آذَنَ در آیه کریمه فوق و امثال آن به معنی اذن دادن است آذَنْتُهُ در
مفردات گوید:
أَذِنْتُهُ به کذا و آذَنْتُهُ به معنی» ارباب تفاسیر نیز چنین گفتهاند، شاید مراد از مفاعله در اینجا شدت باشد یعنی پیش از آنکه من اذن قطعی و صریح بدهم به
موسی ایمان آوردید؟!
(فَاِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُکُمْ عَلی سَواءٍ) (اگر باز روىگردان شوند، بگو: من به همه شما يكسان هشدار مىدهم.)
در این آیه، آذن را اعلام معنى كردهاند.
(وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ اَیْنَ شُرَکائِی قالُوا آذَنَّاکَ ما مِنَّا مِنْ شَهِیدٍ) یعنی: «اگر از دعوت تو سر پیچیدند بگو: به همه به طور مساوی اعلام کردم. و
روز قیامت ندایشان میکند: شریکان من کجایند؟ گویند: به تو خبر دادیم که از ما گواهی نیست که بگوید: تو را شریکی هست»
در آیه کریمه آذن را اعلام معنی کردهاند.
تَاَذّن به معنی اعلام و اخبار است با قید کثرت و تکرار.
(وَ اِذْ تَاَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَاَزِیدَنَّکُمْ) «آن است که خدای شما مکرر اعلام کرده که در صورت
شکر،
نعمت خود را زیاد خواهد فرمود.»
استیذان یعنی طلب اذن.
(وَ یَسْتَاْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ) (و گروهى از آنان از پيامبر اجازه بازگشت مىخواستند.)
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «اِذْن»، ج۱، ص، ۳۸.