إِحسان (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِحسان: (وَ اَحْسِنُوا اِنَّ اللَّهَ)در این که مراد از
«احسان» از مادّه
«حسن» در اینجا چیست؟ چند احتمال در کلمات مفسران دیده میشود:
نخست این است که
حسن ظن به خدا داشته باشید (و گمان نکنید انفاقهای شما موجب اختلال امر
معیشت شما خواهد شد)
و دوم: منظور،
اقتصاد و میانهروی در مساله
انفاق است
و سوم این که منظور، آمیختن انفاق با حسن رفتار نسبت به نیازمندان است؛ به گونهای که همراه با گشادهروئی و مهربانی باشد و از هر نوع
منّت و آنچه موجب رنجش و ناراحتی شخص انفاق شونده است، بر کنار باشد.
«احسان» در
آیه ۶۰ سوره
«رحمن»، تنها به معنای
«توحید» یا به معنای
«توحید و معرفت» یا به معنای
«اسلام» تفسیر شده است؛ ولی پیداست که اینها هر کدام مصداق روشنی از این مفهوم گسترده است که هرگونه
نیکی در
عقیده،
گفتار و
عمل را شامل میشود.
«راغب» در «
مفردات» میگوید:
«احسان» چیزی برتر از
«عدالت» است؛ زیرا
«عدالت» این است که انسان آنچه بر عهده اوست بدهد، و آنچه متعلق به او است بگیرد؛ ولی
«احسان» این است که بیش از آنچه وظیفه اوست انجام دهد، و کمتر از آنچه حق اوست بگیرد.
ترجمه و تفاسیر
آیات مرتبط با
إِحسان:
(وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) (و در
راه خدا انفاق كنيد؛ و با ترك
انفاق، خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد؛ و
نیکی كنيد كه خداوند، نيكوكاران را دوست مىدارد).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: سپس خداى سبحان آيه را با مساله
احسان ختم نموده، مىفرمايد:
(وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)، و منظور از
احسان خوددارى و امتناع ورزيدن از
قتال، و يا
رأفت و مهربانى كردن با دشمنان دين و امثال اين معانى نيست، بلكه منظور از
احسان اين است كه هر عملى كه انجام مىدهند، خوب انجام دهند، اگر قتال مىكنند به بهترين وجه قتال كنند، و اگر دست از جنگ برمىدارند، باز به بهترين وجه دست بردارند، و اگر به شدت يورش مىبرند و يا سختگيرى مىكنند، باز به بهترين وجهش باشد و اگر
عفو مىكنند به بهترين وجهش باشد.
پس كسى
توهم نكند كه
احسان به ظالم آن است كه دست از او بردارند تا هر چه مىخواهد بكند، بلكه دفع كردن
ظالم خود احسانى است بر
انسانیت، زيرا حق مشروع انسانيت را از او گرفتهاند، و از
دین دفاع كردهاند كه خود مصلح امور انسانيت است، هم چنان كه خوددارى از تجاوز به ديگران در هنگام استيفاى حق مشروع، و نيز از احقاق حق به طريقه غير صحيح خود احسانى ديگر است، و اصولا غرض نهايى از همه مبارزات و جنگها و ساير
واجبات دين،
محبت خداست، كه بر هر متدين به دين، واجب است آن محبت را از ناحيه پروردگارش به وسيله
پیروی و متابعت از
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) جلب كند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ) (آيا
جزای نيكى جز نيكى است).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اين
استفهام انکاری است، و مىخواهد احسانى را كه خدا با دادن دو
بهشت به اولياى خود كرده بود و نعمتهاى گوناگونى كه در آن بهشتها قرار داده بود تعليل كند، و بفرمايد علت اين
احسانها آن بود كه ايشان نيز اهل
احسان بودند، يعنى با ترس از مقام پروردگارشان هر چه مىكردند
احسان بود. البته از اين آيه شريفه تنها اين مقدار استفاده مىشود كه
احسان بنده بدون تلافى و جبران نيست، خداوند
پاداش آن را به احسانى نظير آن مىدهد و اما نكته ديگرى كه از آيات ديگر استفاده مىشود كه
احسان خدا بيش از
احسان بنده است، و اضافه بر جزاى اعمال او است، در اين
آیات متعرضش نشده، مگر اينكه بگوييم:
احسان از ناحيه
خدای تعالی وقتى تمام مىشود كه بيشتر از احسانى باشد كه
محسنین و نيكوكاران در راه او مىكنند، پس جمله «الا الاحسان» دلالت بر اين زيادتى هم دارد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ) (ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: در اين جمله
سعادت اهل بهشت را مسجل مىسازد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «إِحسان»، ص۲۶.