أُخْراکُمْ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اُخْراکُمْ: (فِی اُخْراکُمْ)«اُخْراکُمْ» از مادّه
«اخر» به معنای
«ورائکم»، پشت سر شما میباشد.
(إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًَّا بِغَمٍّ لِّكَيْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ مَا أَصَابَكُمْ وَاللّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ) (به خاطر بياوريد هنگامى را كه از كوه بالا مىرفتيد؛ و يا در بيابان پراكنده مىشديد؛ و از
وحشت، به هيچ كس از عقبماندگان نگاه نمىكرديد؛ در حالى كه
پیامبر از پشت سر، شما را صدا مىزد. سپس اندوهها را يكى پس از ديگرى به شما
جزا داد؛ اين به خاطر آن بود كه ديگر نه براى از دست رفتن چيزى مانند
غنایم جنگى غمگين شويد، و نه به خاطر مصيبتهايى كه بر شما وارد مىگردد و
خداوند از آنچه انجام مىدهيد، آگاه است).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: مصدر
باب افعال، اصعاد، كه فعل
مضارع «تصعدون» از آن گرفته شده، به معناى رفتن به طرف كرانه افق و از نظرها دور شدن است، به خلاف كلمه
صعود كه مصدر
ثلاثی مجرد آن است، و به معناى بالا رفتن به نقطهاى بلند چون كوه و امثال آن است، وقتى گفته مىشود: «فلان اصعد فى جانب البر» معنايش اين است كه فلانى يك طرف بيابان را گرفت و رفت، و رفت تا از نظر دور شد، و وقتى گفته مىشود: «صعد فى السلم» معنايش اين است كه پلههاى
نردبان را يكى يكى بالا رفت. «اذ» ظرف زمانى كه متعلق است به فعل تقديرى و آن امر «اذكروا» بياد آريد است، مىفرمايد: به ياد آريد آن زمانى را كه راه
بیابان را پيش گرفتيد و جمله:
(وَ لا تَلْوُونَ ...) از ماده (ل ى ى) است، و كلمه لىّ به معناى التفات و متمايل شدن به اين سو و آن سو است؛ صاحب مجمع مىگويد، اين ماده جز در جمله منفى نمىآيد، مثلا گفته نمىشود: «لويت على كذا» من به سوى فلان چيز يا فلان طرف متمايل شدم.
كلمه «اخرى» در جمله:
(وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْراكُمْ) مقابل «اولى» است، و صدا زدن رسول
مسلمانان را، آنهم از
آخر آنها مىفهماند كه
لشکر از پيرامون آن جناب متفرق شده بودند، و بدون اينكه توجه به اين سو و آن سو كنند چه اول و چه آخر جمعيتشان راه
فرار را پيش گرفته بودند و مىرفتند و رسول از پشت سر صداشان مىزده، ولى آنان
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) را در بين
مشرکین رها كرده از
ترس كشته شدن راه بيابان را پيش گرفته بودند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أُخْراکُمْ»، ص۳۱.