أَوْل (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أَوْل (به فتح الف و سکون واو) از
واژگان قرآن کریم به معنای رجوع است.
تَأویل (به فتح تاء و سکون همزه) به معنای برگشتن و برگشت دادن است.
تاویل قرآن، وقوع خارجی وعدههای آن، از جمله وقوع قیامت میباشد.
أَوْل اهل لغت، اول را رجوع معنى كردهاند.
گويند:
«آلَ إِلَيْهِ: اى رَجَعَ» تاویل: برگشت دادن و برگشتن است. (تاویل در قرآن مجید، لازم و متعدی به کار رفته است.)
درباره تاویل و حقیقت آن سخن زیاد گفته و هر یک به راهی رفتهاند، تدبّر در قرآن معنی آن را روشن و از هر سخن بینیاز میکند.
تَأْوِيلُ: واقع و خارج يک عمل و يک خبر است كه گاهى بصورت علّت غائى و نتيجه و گاهى بصورت وقوع خارجى متجلّى شده و به عمل و خبر بر ميگردد مثلا حضرت
يوسف در خواب ديد:
يازده
ستاره و
خورشید و
ماه بر او
سجده میكنند، بعد از سالها رنج و زحمت كه در مصر بمقام بزرگ رسيد: چون خانوادهاش به مصر منتقل شدند يازده برادر و پدر و مادرش بر او
خضوع كردند گفت:
(یا اَبَتِ هذا تَاْوِیلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ) «پدرم این تاویل خواب گذشتهی من است.»
در اینجا میبینیم که خواب دیدن به صورت یک خبر و تاویل، وقوع خارجی آن است.
(ذلِکَ تَاْوِیلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً) «این است تاویل آنچه نتوانستی تحمّل کنی!»
در داستان
موسی و آن عالم که کشتی را سوراخ کرد، طفلی را کشت و دیواری را مرمّت نمود، موسی به هر سه عمل اعتراض کرد، عالم بعد از توضیح علل آن سه عمل گفت: «این است تاویل آنچه نتوانستی تحمّل کنی!»
در اینجا قضیّه، بعکس جریان حضرت یوسف است آنجا اوّل خبر بود بعد وقوع خارجی و در اینجا وقوع اوّل است بعد خبر و توضیح علل، و در اینجا تاویل به معنی علّت غائی و غرض است.
در آیه
(وَ اَوْفُوا الْکَیْلَ اِذا کِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ اَحْسَنُ تَاْوِیلًا) (و هنگامى كه چيزى را براى معامله پيمانه مىكنيد، حقّ پيمانه را ادا نماييد، و با ترازوى درست وزن كنيد. اين كار بهتر، و عاقبتش نيكوتر است.)
تاویل به معنی نتیجه و عاقبت امر است، یعنی پیمانه را تمام کنید و با ترازوی صحیح بسنجید، آن خوب است و از حیث عاقبت و نتیجه بهتر است.
پس تاویل یک واقعیّت و خارج است که به اصل خود بر میگردد، خواه به صورت نتیجه باشد یا علّت و یا وقوع خارجی.
(وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَاْوِیلِ الْاَحادِیثِ) (و از تعبير خوابها به تو مىآموزد)
یعنی برگشت دادن تازهها را به واقع آنها به تو تعلیم میکند چنان که در تعبیر خواب دو نفر زندانی و تعبیر خواب پادشاه مصر این مطلب به ثبوت رسید.
تاویل قرآن، وقوع خارجی وعدههای آن، از جمله وقوع
قیامت میباشد.
(هَلْ یَنْظُرُونَ اِلَّا تَاْوِیلَهُ یَوْمَ یَاْتِی تَاْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا اَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ) (آيا آنها جز انتظار ظهور آيات و فرا رسيدن تهديدهاى الهى را دارند؟! آن روز كه ظهور آنها فرا رسد، كار از كار گذشته، و پشيمانى سودى ندارد؛ و كسانى كه قبلًا آن را فراموش كرده بودند مىگويند: «فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند؛ آيا امروز براى ما شفاعت كنندگانى وجود دارند كه براى ما شفاعت كنند، يا به ما اجازه داده شود به دنيا بازگرديم، و اعمالى غير از آنچه انجام مىداديم، انجام دهيم؟!» ولى آنها سرمايه وجود خود را از دست دادهاند.)
سخنان قرآن اکنون به صورت خبر است، وقوع
آخرت و حسرت خوردن مردم تاویل آن میباشد و میان خبر و وقوع ارتباط به خصوصی است و دوّمی به اوّلی بر میگردد.
(بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَاْتِهِمْ تَاْوِیلُهُ) (بلكه چيزى را تكذيب كردند كه آگاهى از آن نداشتند، در حالى كه هنوز واقعيتش بر آنان روشن نشده بود!)
در اینجا تاویل فقط راجع به قیامت نیست بلکه اعمّ از آن و واقعیّتهای دنیوی است که قرآن خبر داده است، یعنی آنچه را که احاطه به دانش آن ندارند تکذیب کردند و هنوز وقوع خارجی آن به آنها نیامده است.
(وَ ما یَعْلَمُ تَاْوِیلَهُ اِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ) (در حالى كه تفسير آنهارا، جز خدا و راسخان در علم، نمىدانند.)
ناگفته نماند علم به واقعیّات خارجی قرآن اعمّ از دنیوی و اخروی مخصوص
خداوند است، انسان هر قدر دانا و توانا باشد، آیندههای قرآن را به طور تفصیل نخواهد دانست مگر آنکه خدا او را آگاه سازد، با توجّه به قرآن، آیندههائی را از قبیل غلبه حق، رسوائی ستمگران، برگشت اعمال و آمدن
روز جزا بطور اجمال میدانیم ولی تفصیل و کیفیّات آنها مربوط به خداست و از
بشر ساخته و در خور دانائی او نیست.
به احتمال قوی مراد از این آیه تاویل تفصیلی و همگانی آن است که جز خدا کسی نمیداند.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «اول»، ج۱، ص۱۴۱.