تأویل (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاویل: (وَ لَمَّا یَاْتِهِمْ تَاْویلُهُ)«تاویل» در اصل لغت، به معنای بازگشت دادن چیزی است، و بنابراین هر کار یا سخنی به هدف نهایی برسد، میگوئیم تاویل آن آمده است، به همین دلیل، بیان هدف اصلی یک اقدام یا تفسیر واقعی یک سخن یا
تفسیر و نتیجه و پایان یک
خواب و یا تحقق یافتن واقعیت یک مطلب، همه اینها تاویل نامیده میشود.
ترجمه و تفاسیر
آیات مرتبط با
تاویل:
(بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ)(ولى آنها از روى علم و دانش قرآن را انكار نكردند؛ بلكه چيزى را تكذيب كردند كه آگاهى از آن نداشتند، در حالى كه هنوز واقعيتش بر آنان روشن نشده بود! پيشينيان آنها نيز همين گونه تكذيب كردند؛ پس بنگر عاقبت كار ستمكاران چگونه بود!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: این آیه شریفه علت حقیقی ایمان نیاوردن
مشرکان و نیز علت این تهمتشان را که گفتند
قرآن کلام خدا نیست، و آورندهاش به
دروغ آن را به خدا نسبت میدهد بیان میدارد و میفرماید: علت حقیقی آن این است که از قرآن کریم چیزهایی را تکذیب کردند که به آگاهی از آن احاطهای ندارند، و یا این است که قرآنی را تکذیب کردند که به آگاهی از آن احاطهای ندارند، چون در قرآن کریم معارفی حقیقی از قبیل علوم واقعی وجود دارد، علومی که آگاهی و فهم آنان گنجایش آن علوم را ندارد، تاویل و شرح آن معارف هم هنوز به گوششان نخورده. واضحتر بگویم: هنوز تاویل آنچه که تکذیبش کردند به آنان نرسیده، تا ناگزیر از تصدیق آن شوند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا)(و گفت: «اينك جدايى من و تو فرارسيده؛ امّا بزودى راز آنچه را كه نتوانستى در برابر آن صبر كنى، به تو خبر مىدهم.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه هذا اشاره است به گفته
موسی، یعنی این حرف تو سبب فراق میان من و تو شد. و یا به قول بعضی اشاره به وقت است، یعنی حالا دیگر وقت فراق میان من و تو رسید. و ممکن است اشاره به خود فراق باشد، یعنی این فراق میان من و تو است که فرا رسید. کانه فراق، امری غایب بوده حالا یعنی به محض گفتن موسی که خوب است مزدی بگیری فرا رسیده است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تأویل»، ص۱۱۵.