• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

أَهانَن (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





أَهانَن: (فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ)
أَهانَن: در اصل «اهاننى» بوده و مصدرش«اهانة» به معنى «تحقير كردن و خوار شمردن» است.
اصل اين كلمه از ماده «هون» گرفته شده كه به معنى «آسان شدن و سكون، نرمش، آرامش و تواضع» است.



به موردی از کاربرد أَهانَن در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - أَهانَن (آیه ۱۶ سوره فجر)

(وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ)
(و امّا هنگامى كه براى امتحان، روزيش را بر او تنگ مى‌گيرد مأيوس مى‌شود و مى‌گويد: «پروردگارم مرا خوار كرده است!»)

۱.۱.۱ - أَهانَن در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: يعنى وقتى خدای تعالی او را مورد آزمايش قرار مى‌دهد و به اين منظور رزقش را تنگ مى‌گيرد، مى‌گويد پروردگار من مرا خوار كرد و به هيچم نگرفت.
از مجموع دو آيه، سه نكته استفاده مى‌شود:
اول : از تكرار كلمه ابتلاء، هم در نعمت و هم در محروم كردن استفاده مى‌شود كه هم نعمت دادن خدا امتحان است و هم نعمت ندادنش، هم چنان كه آیه زير هم همين معنا را تذكر داده مى‌فرمايد: (وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً) ، پس اين آيه انسان را در طرز تفكرش تخطئه مى‌كند.
دوم : نعمت دادن خدا را بدان جهت كه نعمت او فضل و رحمت است اکرام و احترام خدا نسبت به انسان است، (چون با نعمت دنیا است كه مى‌توان بهترين آخرت را تحصيل كرد) و معلوم است كه اين نعمت تا زمانى احترام از ناحيه خدا است كه خود انسان آن را وسيله عذاب دوزخ قرار ندهد.
سوم : اين دو آيه با هم مى‌فهمانند كه انسان سعادت در زندگى را عبارت مى‌داند از تنعم در دنيا و داشتن نعمت‌هاى فراوان و ملاک داشتن كرامت در درگاه الهى را همين داشتن نعمت فراوان مى‌داند و بر عكس ملاک نداشتن قدر و منزلت در درگاه خدا را نداشتن پول و ثروت مى‌پندارد، در حالى كه نه اولى ملاک احترام است و نه دومى ملاک نداشتن حرمت است، بلكه ملاک در داشتن قدر و منزلت نزد خدا تقرب به خداى تعالى از راه ایمان و عمل صالح است، حال چه اينكه آدمى دارا باشد و چه فقير، پس داشتن و نداشتن مال هر دو امتحان است، مفسرين در معناى اين دو آيه وجوهى ديگر ذكر كرده‌اند كه چون فايده‌اى نداشت متعرضش نشديم.

۱.۲ - هَوْنًا (آیه ۶۳ سوره فرقان)

(وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا )
(بندگان خاصّ خداوند رحمان، كسانى هستند كه آرام و بى‌تكبّر بر زمين راه مى‌روند؛ و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند و سخنان نابخردانه گويند، به آنها سلام مى‌گويند و با بزرگوارى مى‌گذرند)

۱.۲.۱ - هَوْنًا در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: در اين آيه دو صفت از صفات ستوده مؤمنین را ذكر كرده، اول اينكه: (الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْن) مؤمنين كسانى هستند كه روى زمين با وقار و فروتنى راه مى‌روند و هون به طورى كه راغب گفته به معناى تذلل و تواضع است‌ بنا بر اين، به نظر مى‌رسد كه مقصود از راه رفتن در زمين نيز کنایه از زندگى كردنشان در بين مردم و معاشرتشان با آنان باشد.
پس مؤمنين، هم نسبت به خداى تعالى تواضع و تذلل دارند و هم نسبت به مردم چنينند، چون تواضع آنان مصنوعى نيست، واقعا در اعماق دل، افتادگى و تواضع دارند و چون چنينند ناگزير، نه نسبت به خدا استکبار مى‌ورزند و نه در زندگى مى‌خواهند كه بر ديگران استعلاء كنند و بدون حق، ديگران را پائين‌تر از خود بدانند و هرگز براى به دست آوردن عزت موهومى كه در دشمنان خدا مى‌بينند در برابر آنان خضوع و اظهار ذلت نمى‌كنند. پس خضوع و تذللشان در برابر مؤمنين است نه کفار و دشمنان خدا، البته اين در صورتى است كه به گفته راغب كلمه هون به معناى تذلل باشد. و اما اگر آن را به معناى رفق و مدارا بدانيم معناى آيه اين مى‌شود كه: مؤمنين در راه رفتنشان تكبر و تبختر ندارند.

۱.۳ - هَيِّنٌ (آیه ۹ سوره مریم)

(قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئًا)
(فرمود: «اين گونه است؛ پروردگارت گفته اين كار بر من آسان است؛ و قبلًا تو را آفريدم در حالى كه چيزى نبودى!»)

۱.۳.۱ - هَيِّنٌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: اين آيه پاسخى است از استفهام زکریا و استفسارى كه به منظور آرامش خاطر كرده بود. ضمير در قال به خداى تعالى بر مى‌گردد، و كلمه كذلك مقول قول خدا است، و خبرى است براى مبتدايى كه حذف شده، و تقدير آن و هو كذلك است، يعنى واقع مطلب همين است كه گفتيم و در اين بشارت هيچ شكى نيست.
جمله‌ (قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ) مقول دومى است براى قال اول، و معنايش اين است كه گفت اين چنين پروردگارت، گفت كه اين براى من آسان است ... و به منزله تعليل براى كذلک است كه با آن هر استعجابى را بر طرف مى‌سازد، و مى‌رساند كه هيچ مرادى از اراده او تخلف نمى‌پذيرد، و امر او چنين است كه وقتى اراده چيزى كند بگويد:
بباش، مى‌باشد. پس خلق كردن فرزندى از پدرى پير و زنى نازا براى او آسان است.

۱.۴ - هَيِّنًا (آیه ۱۵ سوره نور)

(إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَ هُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمٌ)
(به ياد آوريد زمانى را كه اين شايعه را از زبان يكديگر مى‌گرفتيد، و با دهان خود سخنى مى‌گفتيد كه به آن يقين نداشتيد؛ و آن را ساده و كوچک مى‌پنداشتيد در حالى كه نزد خدا بزرگ است!)

۱.۴.۱ - هَيِّنًا در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: و اينكه فرمود:(وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ) معنايش اين است كه شما اين‌ رفتار خود را كارى ساده پنداشتيد و حال آن‌كه نزد خدا كار بس عظيمى است، چون بهتان و افتراء است علاوه بر اين بهتان به پیغمبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) است، چون شيوع افک درباره آن جناب در ميان مردم باعث مى‌شود كه آن حضرت در جامعه رسوا گشته و امر دعوت دينى‌اش تباه شود.

۱.۴.۲ - أَهانَن در تفسیر نمونه

چنان‌كه در آيه ۶۳ سوره فرقان درباره صفات ويژه بندگان خاص خدا مى‌خوانيم:
(وَ عِبٰادُ اَلرَّحْمٰنِ اَلَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى اَلْأَرْضِ هَوْناً...)
«بندگان خاص خداوند رحمان آن‌ها هستند كه با آرامش و بى‌تكبر بر زمین راه مى‌روند».
در اين آيه «هون» مصدر است و استعمال مصدر در معنى اسم فاعل در اين‌جا براى تأكيد است، يعنى آن‌ها آن‌چنانند كه گويى عين آرامش و نفى تكبرند.
واژه «هيّن» (صفت مشبّهه) به معنى «سبک و آسان و كوچک شمردن» است، چنان‌كه در آيه ۹ سوره مریم، آنجا كه زكريا در پاسخ سؤالش پيامى از درگاه خداوند دريافت داشته، مى‌خوانيم كه
«فرمود: مطلب همين‌گونه است. كه پروردگار تو گفته و اين بر من آسان است»
(قٰالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ‌)
منظور از اين جمله آن است كه هيچ‌گاه عجيب نيست از پيرمردى همچون زکریا و همسرى نازا فرزندى متولد شود و براى خداوند توانا اين‌گونه مسائل آسان است، همچنين در آيه ۱۵ سوره نور آمده است:
(... وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً...)
«و گمان مى‌كرديد كه اين مسأله كوچكى است.»

۱. فجر/سوره۸۹، آیه۱۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۴۸.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۳۳۰.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۵، ص۱۴۷.    
۵. فجر/سوره۸۹، آیه۱۶.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۹۳.    
۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۵.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۷۳.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۸۲.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۷۶.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۴۰.    
۱۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۳.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۶۵.    
۱۴. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۳.    
۱۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۴۸.    
۱۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۴۸.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۳۱.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۳۹.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۲۲.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۷۹.    
۲۱. مریم/سوره۱۹، آیه۹.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۰۵.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۰.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۷.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۴۸.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۸۰.    
۲۷. نور/سوره۲۴، آیه۱۵.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۵۱.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۱۳۱.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۹۲.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۱۱.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۰۷.    
۳۳. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۳.    
۳۴. نور/سوره۲۴، آیه۱۵.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۵، ص۱۴۷.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أَهانَن»، ج۴، ص۶۰۸.    






جعبه ابزار