أَنفِقوا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أَنفِقوا:(وَ أَنفِقواْ في سَبيلِ اللّهِ) «أَنفِقوا» از
باب افعال (
انفاق) به معنى «خارج كردن
مال از
ملک خويش» است و «
نفقة» به معنى «بخشش و هزينه زندگى» است كه به كسى داده مىشود.
به موردی از کاربرد «أَنفِقوا» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ أَنفِقواْ في سَبيلِ اللّهِ وَ لا تُلْقواْ بِأَيْديكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنواْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ) «و در راه خدا
انفاق كنيد؛ و با
ترک انفاق، خود را به دست خود، به
هلاکت نيفكنيد؛ و نيكى كنيد كه خداوند، نيكوكاران را دوست مىدارد.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(وَ أَنْفِقوا في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقوا بِأَيْديكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ...) در اين آيه دستور مىدهد براى اقامه
جنگ در راه خدا
مال خود را
انفاق كنند، و پاسخ از اين كه چرا
انفاق را مقيد كرد به
قید (در راه خدا) همان پاسخى است كه اول آيات در تقييد
قتال به قيد (در راه خدا) گفتيم، و حرف (با) در جمله: (بايديكم) زيادى است، كه تنها خاصيت تاكيد را دارد.
و معنا چنين مىشود:
دست خود به تهلكه نيفكنيد و اين تعبير
کنایه است از اينكه
مسلمان نبايد نيرو و
استطاعت خود را هدر دهند، چون كلمه دست به معناى مظهر
قدرت و
قوت است.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
باز هم سخن از «
انفاق» است، چرا كه
انفاق مانع
هلاکت اجتماعى مىشود، گرچه آيه مورد بحث در ذيل آيات جهاد آمده، ولى يک
حقیقت كلى و اجتماعى را مىتوان از آن استفاده كرد و آن اينكه
انفاق بطور كلى
سبب مىشود كه افراد اجتماع از هلاكت رهايى يابند و به
عکس هنگامى كه مسألۀ
انفاق فراموش شود و ثروتها در يک
قطب اجتماع جمع شود، اكثريتى محروم و بينوا بهوجود مىآيند و ديرى نخواهد گذشت كه يک انفجار عظيم در اجتماع بهوجود مىآيد كه نفوس و اموال سرمايهداران در آتش اين
انقلاب خواهد سوخت.
از اينجا ارتباط مسألۀ
انفاق و «پيشگيرى از هلاكت» روشن مىشود.
بنابراين
انفاق قبل از آنكه به حال محرومان مفيد باشد به نفع سرمايهداران خواهد بود، يعنى تعديل
ثروت، حافظ ثروت است.
بعضى از مردم
عادت كردهاند هميشه از اموال بىارزش و آنچه تقريبا از مصرف افتاده است و قابل استفاده نيست
انفاق كنند، اينگونه
انفاقها نه موجب
تربیت معنوى و پرورش
روح انسانى در
انفاقكننده است و نه سود چندانى به حال نيازمندان دارد، بلكه يک
نوع اهانت و تحقير نسبت به آنها محسوب مىشود و
قرآن مردم را از اين كار
نهی مىكند و مىگويد:
چگونه از اينگونه اموال
انفاق مىكنيد در حالى كه خودتان حاضر به پذيرش آن نيستيد مگر از روى
کراهت.
زيرا
انفاقهايى كه در راه خدا مىشود يک طرف آن مستمندان هستند و طرف ديگر خداوند متعال است، در اين حال اگر اموال پست و بىارزش انتخاب شود از يكسو توهين به مقام شامخ پروردگار است كه او را شايستۀ اجناس خوب و طيب نشمرده و از سوى ديگر تحقيرى است نسبت به نيازمندان كه
روح آنها بر
اثر چنين
انفاقى آزرده مىشود.
شیطان در هنگام
انفاق يا اداى
زکات، شما را از
فقر و تنگدستى مىترساند، بخصوص اگر از اموال خوب و قابل توجه بخواهيد
انفاق كنيد.
و چهبسا اين وسوسه شيطانى مانع از
انفاق و بخشش مىشود، بديهى است خوددارى از
انفاق به جهت ترس از تهيدستى،
فکر غلط و از وسوسههاى شيطان است و وسوسههاى شيطانى برخلاف قوانين آفرينش و سنت الهى است و فرمانهاى
پروردگار، هماهنگ و همدوش با آفرينش و
فطرت است، چرا كه
انفاق ضامن بقاى اجتماع و تحكيم
عدالت اجتماعى و
سبب كم كردن فاصلۀ طبقاتى و پيشرفت همگانى و عمومى است.
جالب توجه اينكه از
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) نقل شده كه فرمود:
هنگامى كه در سختى و تنگدستى افتاديد به وسيلۀ
انفاق كردن، با خدا معامله كنيد (
انفاق كنيد تا از تهيدستى نجات يابيد).
در بعضى از احاديث تصريح شده كه
انفاقهاى
واجب بهتر است اظهار گردد (اظهار در مقابل اخفا) و امّا
انفاقهاى
مستحب بهتر است مخفيانه انجام گيرد، از
امام صادق (علیهالسلام) نقل شده كه فرمود:
«زكات واجب را بهطور آشكار از مال جدا كنيد و بهطور آشكار
انفاق كنيد، امّا
انفاقهاى مستحب اگر مخفى باشد بهتر است.»
زيرا انجام وظايف واجب، كمتر آميخته به
ریا مىشود، مانند پرداخت يک ماليات قطعى كه در محيط اسلامى هركس ناچار است آن را بپردازد بنابراين اظهار آن بهتر است، امّا
انفاقهاى مستحبى چون جنبه الزامى ندارد ممكن است اظهار آن، به خلوص
نیّت لطمه وارد سازد و به همين مناسبت اخفاى آن شايستهتر است.
قرآن مجيد شرايط وام نيكو (
انفاق) را در برابر خداوند يا به تعبير ديگر «
انفاق ارزشمند» را در آيات مختلف بيان كرده است و بعضى از مفسران از جمعآورى آن ده شرط استفاده كردهاند:
۱ - از بهترين قسمت مال انتخاب شود نه از اموال كمارزش.
۲ - از اموالى كه مورد نياز انسان است باشد.
۳ - به كسانى
انفاق كنيد كه سخت به آن نيازمندند و اولويتها را در نظر گيريد.
۴ -
انفاق اگر مكتوم باشد بهتر است.
۵ - هرگز منّت و آزارى با آن همراه نباشد.
۶ -
انفاق بايد توأم با اخلاص و خلوص نيّت باشد.
۷ - آنچه
انفاق مىكنيد كوچک و كماهميّت بشماريد، هرچند ظاهرا بزرگ باشد.
۸ - از اموالى باشد كه به آن دل بستهايد و مورد علاقۀ شماست.
۹ - هرگز خود را مالک حقيقى تصور نكنيد، بلكه خود را واسطهاى ميان خالق و خلق بدانيد.
۱۰ - قبل از هرچيز بايد
انفاق از اموال حلال باشد، چرا كه خداوند فقط اينگونه
انفاقها را مىپذيرد.
و در حديث آمده است كه
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
«خداوند هيچگاه
انفاقى را كه از طريق
خیانت است نمىپذيرد.»
آنچه گفته شد در واقع قسمت مهمّى از اوصاف و شرايط لازم است، ولى منحصر به اينها نيست و با دقت و تأمل در آيات و روايات اسلامى به شرايط ديگرى نيز مىتوان دست يافت.
اين اوصاف دهگانه را
مرحوم طبرسی در
مجمع البیان و
فخر رازی در
تفسیر کبیر و
آلوسی در
روح المعانی آوردهاند كه ما با مختصر تغيير و تكميل در بالا ذكر كرديم.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «انفقوا»، ج۴، ص ۵۰۸.