• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

أَرْض (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





أَرْض (به فتح الف و سکون راء) یکی از واژگان قرآن کریم به معنای زمین است. خلقت زمین بعد از آسمان‌ها و در شش دوران بوده و در قیامت به شکل دیگری تغییر می‌کند.

فهرست مندرجات

۱ - معنای أَرْض
۲ - کاربردها
       ۲.۱ - تدریجی بودن خلقت
              ۲.۱.۱ - الْاَرْضَ‌ (آیه ۳۰ سوره انبیاء)
       ۲.۲ - آفرینش در دو دوران
              ۲.۲.۱ - لِلْاَرْضِ‌ (سوره فصلت آیه ۱۱)
       ۲.۳ - آفرینش زمین بعد از آسمان
              ۲.۳.۱ - الْاَرْضَ‌ (آیه ۳۰ سوره نازعات)
       ۲.۴ - تسبیح گفتن زمین
              ۲.۴.۱ - الْاَرْضُ‌ (آیه ۴۴ سوره اسراء)
       ۲.۵ - خلقت زمین در شش دوران
              ۲.۵.۱ - الْاَرْضَ‌ (آیه ۳ سوره یونس)
       ۲.۶ - زمین در قیامت
              ۲.۶.۱ - الْاَرْض (سوره ابراهیم آیه ۴۸)
              ۲.۶.۲ - الْاَرْضُ‌ (سوره حاقّه آیه ۱۴)
       ۲.۷ - شاهد بودن زمین
              ۲.۷.۱ - الْاَرْضَ‌ (ایه ۲۱ سوره مائده)
              ۲.۷.۲ - الْاَرْضَ‌ (آیه ۸۰ سوره یوسف)
              ۲.۷.۳ - الْاَرْضَ‌ (آیه ۸۱ سوره قصص)
       ۲.۸ - تعدد زمین
       ۲.۹ - عجایب زمین
۳ - تعداد کاربردها
۴ - پانویس
۵ - منبع


أَرْض به معنای زمین است.
کلمه ارض که مراد از آن زمین ماست ۴۶۱ بار در قرآن آمده است، امّا همیشه به لفظ مفرد، در روایت و نهج البلاغه به لفظ جمع (اَرَضُون، اَرَضِین) نیز آمده است، شاید آن در آخر بحث، بررسی شود.
امّا این‌که در قرآن مجید همواره مفرد آمده، به احتمال قوی علتش آن است که آن‌چه غیر از زمین است نسبت به ما آسمان محسوب می‌شود مثلا مرّیخ گر چه فی حدّ نفسه، یک کره و زمین است ولی نسبت به ما که بالای سر ماست آسمان حساب می‌شود، علی هذا ما را یک زمین بیشتر نیست که زیر پای ماست. لذاست که قرآن آن‌را همواره مفرد به کار برده است.


در کلام اللَّه مجید راجع به زمین‌ مسائلی و حقائقی بیان شده که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

۲.۱ - تدریجی بودن خلقت

زمین و آسمان‌ها در ابتدای خلقت، همه بسته و یک چیز بودند در اثر انبساط تدریجی وسعت یافته و از هم جدا شده‌اند.

۲.۱.۱ - الْاَرْضَ‌ (آیه ۳۰ سوره انبیاء)

(اَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا اَنَّ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ‌ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما)
(مگر کفار ندانسته‌اند که آسمان‌ها و زمین پیوسته و توی هم بودند، آن‌ها را از همدیگر بازشان کردیم؟!

رتق به معنی گره شده و بسته و پیوسته، و فتق به معنی باز کردن و ایجاد فاصله میان اجزاء شیئی متصل است. اگر مراد از «السّموات» تمام جهان‌ها و منظومه‌ها باشد. مسئله رتق و فتق شامل تمام عالم است، و اگر مراد آسمان‌های هفتگانه اطراف زمین باشد که محیط بر زمین‌اند، آن‌وقت معنی آیه این است که: زمین با آسمان‌های هفتگانه آن، ابتدا در هم فرو رفته و یکی بوده‌اند به تدریج به صورت فعلی در آمده‌اند، ناگفته نماند «السموات» جمع محلی به الف و لام مفید عموم است و کلمه‌ «فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ‌» به معنی شکافنده زمین و آسمان‌ها در ۷ محل از قرآن ذکر شده و سموات همه با الف و لام آمده‌اند، علی هذا احتمال قوی می‌رود که مراد از «السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ‌» تمام کاینات باشد.
در کتاب آغاز و انجام جهان گوید: در قرآن کریم «سموات» که با «ارض» هم استعمال شده به معنی همه جهان‌های غیر از زمین آمده است‌. (فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِ‌ الْاَرْضِ‌ رَبِّ الْعالَمِینَ) «رَبِّ الْعالَمِینَ» که بی واو است بدل است از «رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِ‌ الْاَرْضِ‌» پس بایستی که «پرورنده جهان‌ها» مساوی باشد با «پرورنده آسمان‌ها و زمین» پس بایستی که «سموات» برابر باشد با «همه جهان‌ها منهای زمین».
[۱۸] رضوی سلدوزی، محمدامین، آغاز و انجام جهان، ص۶۳.


۲.۲ - آفرینش در دو دوران

زمین در دو روز «دو دوران» و پیش از آسمان‌های هفتگانه خود آفریده شده، به این آیات توجه کنید که در بند سوّم نیز لازم خواهد بود:

۲.۲.۱ - لِلْاَرْضِ‌ (سوره فصلت آیه ۱۱)

(قُلْ اَ اِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ‌ الْاَرْضَ‌ فِی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ اَنْداداً ذلِکَ رَبُّ الْعالَمِینَ • وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها اَقْواتَها فِی اَرْبَعَةِ اَیَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِینَ • ثُمَّ اسْتَوی‌ اِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْاَرْضِ‌ ائْتِیا طَوْعاً اَوْ کَرْهاً قالَتا اَتَیْنا طائِعِینَ • فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَ اَوْحی‌ فِی کُلِّ سَماءٍ اَمْرَها وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ).
(بگو: آيا شما به آن كس كه زمين را در دو روز (دو دوران‌) آفريد کافر مى‌شويد و براى او همانندهايى قرار مى‌دهيد؟! او پروردگار جهانيان است • او برفراز زمين كوه‌هاى استوارى قرار داد و بركاتى در آن نهاد و مواد غذايى آن را مقدّر فرمود، (اينها همه در چهار روز (چهار دوران‌) بود) درست به اندازه نياز تقاضا كنندگان • سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى كه به صورت دود بود؛ به آن و به زمين دستور داد: به وجود آييد، و شكل گيريد خواه از روى اطاعت و خواه اکراه! آنها گفتند: ما از روى طاعت آمديم • آنگاه آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز (دو دوران‌) آفريد، و در هر آسمانى امر و برنامه آن آسمان را وحی و مقرّر فرمود، و آسمان پايين را با چراغ‌هايى (ستارگان‌) زينت بخشيديم، و با شهاب‌ها از رخنه شیاطین حفظ كرديم؛ اين است تقدير خداوند توانا و دانا)

از این آیات به دست می‌آید:
اوّلا زمین در دو روز (دو دوران) آفریده شده (البته بدون نبات و حیات و اقوات) «خَلَقَ الْاَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ»
مراد از روز به طور قطع دوران است نه بیست و چهار ساعت که مدت گردش وضعی زمین است و همچنین مراد از چهار روز و دو روز، دو دوران و چهار دوران است و مجموع این شش روز به حساب روزهای ما شاید از میلیون‌ها سال بیشتر باشد.
استعمال یوم به معنی دوران و مدت مفصلی از زمان، شایع و از معانی مشهور یوم است، ابن اثیر در نهایه گوید: گاهی از یوم مطلق وقت اراده می‌شود و حدیث «تِلْکَ اَیَّامُ الْهَرْجِ» از آن است.
راغب در مفردات گوید: گاهی از مدت هر مدتی که باشد با یوم تعبیر می‌شود.

در قرآن مجید آیات ذیل هست که مراد زمان‌های حوادث است‌ :
وَ تِلْکَ الْاَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ
(و ما اين روزها ى پيروزى و شكست را در ميان مردم مى‌گردانيم.)

فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ اِلَّا مِثْلَ اَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْا
(آيا آنها چيزى جز همانند روزهاى مجازات پيشينيان را انتظار مى‌كشند؟!)

وَ اِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَاَلْفِ سَنَةٍ
(و يک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهايى است كه شما مى‌شمريد!)

فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ اَلْفَ سَنَةٍ
( در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است.)

احتمال قوی آن‌ است که منظور از دو دوران یکی مذاب شدن زمین است، که به صورت گاز مشتعل بود و در اثر کاسته شدن حرارت مذاب گردید، و دیگری انعقاد و انجماد سطح آن است.

ثانیا: تشکیل کوه‌ها و تقدیر اقوات برای موجودات زنده در چهار دوران انجام یافته است‌.
وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها اَقْواتَها فِی اَرْبَعَةِ اَیَّامٍ
(او برفراز زمين كوههاى استوارى قرار داد و بركاتى در آن نهاد و مواد غذايى آن را مقدّر فرمود،- اينها همه در چهار روز (چهار دوران‌) بود- درست به اندازه نياز تقاضا كنندگان.)

و اینکه بعضی از بزرگان چهار روز را فصول اربعه گرفته‌اند بسیار بعید است، زیرا در آیات فوق صحبت از ابتدای خلقت و حالت مذاب بودن زمین و غیره است، فصول اربعه حساب بعدهاست و این آیات تفصیل شش روزی است که در آیه: (اِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ‌ فِی سِتَّةِ اَیَّامٍ) (پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران‌) آفريد.) و غیره آمده است، بعد از «اَرْبَعَةِ اَیَّامٍ» فرموده: «ثُمَّ اسْتَوی‌ اِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ...» آن‌روزها فصولی در بین نبوده است.

ثالثا: آسمان که آن‌وقت دخان (گاز فشرده و غلیظ) بود و زمین که دو دوران دیده و تازه منعقد شده بود، هر دو به یک‌بار از دستور خدا پیروی کردند، در اثر این فرمان گاز فشرده و تیره، رقیق شد و طبقات جوّ را تشکیل داد و در عین حال زمین استعداد یافت و تقدیر اقوات گردید.«فَقالَ لَها وَ لِلْاَرْضِ‌ ائْتِیا... فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ »

به طور قطع، دو دوران تشکیل آسمان‌ها «سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ» با چهار دوران تقدیر اقوات‌ «اَرْبَعَةِ اَیَّامٍ» متداخل‌اند.
و خلاصه اینکه زمین در دو روز مذاب و منعقد شد و آسمان به صورت گاز فشرده و تیره از زمین بیرون آمد و اطراف آن را فرا گرفت (این مرحله اوّل)
در مرحله دوم، به زمین و آسمان یک دفعه فرمان رسید «فَقالَ لَها وَ لِلْاَرْضِ‌ ائْتِیا» این جمله تکلیف هر دو را در یک وقت اعلام می‌کند، در نتیجه این فرمان وضع دیگری پیش آمد، و آن اینکه زمین آماده شد و تقدیر اقوات گردید، و گاز فشرده به طبقات هفت گانه جوّ مبدّل گردید. کلمه «ثُمّ» در آیه‌ «ثُمَّ اسْتَوی‌ اِلَی السَّماءِ» راجع به آیه اول است و تقدیر این‌طور است‌ «خَلَقَ‌ الْاَرْضَ‌ فِی یَوْمَیْنِ‌... ثُمَّ اسْتَوی‌اِلَی السَّماءِ» و آیه وسط «وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها...» توضیح آمادگی زمین در اثر دستور دوم است.

اگر دو دوران تشکیل آسمان‌ها با چهار دوران تقدیر اقوات متداخل نباشد لازم می‌آید که خلقت آسمان‌ها و زمین در هشت روز انجام یافته باشد، حال آنکه خداوند فرموده‌
اِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ‌ فِی سِتَّةِ اَیَّامٍ
(پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران‌) آفريد.)

این مطلب در ۷ محل به شرح زیر تکرار شده است آیه ۵۴ سوره اعراف، آیه ۳ سوره یونس ، آیه ۷ سوره هود ، آیه ۵۹ سوره فرقان ، آیه ۴ سوره سجده ، آیه ۳۸ سوره ق ، آیه ۴ سوره حدید .

اگر گویند: در صورت متداخل بودن دو دوران آسمان‌ها در چهار دوران تقدیر اقوات، معنی این آیه که می‌گوید (خَلَقَ لَکُمْ ما فِی‌ الْاَرْضِ‌ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوی‌ اِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ) چگونه درست می‌شود، زیرا «ثمّ» در آیه صریحا می‌رساند که تشکیل آسمان‌ها بعد از خلق ما فی الارض بوده است.
گوئیم: با قرینه آیات گذشته می‌فهمیم که مراد از «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْاَرْضِ» مرحله اول است که خمیره ما فی الارض بوده باشد، نه مرحله دوم که تقدیر اقوات است، به عبارت دیگر، این‌ «خَلَقَ لَکُمْ» همان‌ «خَلَقَ‌ الْاَرْضَ‌ فِی یَوْمَیْنِ» است.
و چون در آن مرحله، ماده و خمیره تمام اقوات موجود بود، مانعی ندارد که گفته شود: آنچه در زمین است برای شما آفریدیم، در این صورت «ثمّ» در جای خود واقع است، نظیر آیات سوره فصّلت.
تحقیق این مطلب را بدین طریق در جائی ندیده‌ام و کلید فهم آن فقط الهام خداوندی است و للَّه الحمد.

رابعا: آیات گذشته، فقط در باره زمین و طبقات هفتگانه جوّ است و شامل تمام آسمان‌ها و همه کائنات نیست برای توضیح بیشتر به «سماء» رجوع شود.

خامسا: زمین (زمین دو روزه) پیش از آسمان‌های هفتگانه آفریده شده‌ «خَلَقَ‌ الْاَرْضَ‌ فِی یَوْمَیْنِ‌ ... ثُمَ‌اسْتَوی‌ اِلَی السَّماءِ ...فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ».


۲.۳ - آفرینش زمین بعد از آسمان

زمین پس از آسمان خورشید (آسمان منظومه شمسی) آفریده شده است‌.

۲.۳.۱ - الْاَرْضَ‌ (آیه ۳۰ سوره نازعات)

(اَ اَنْتُمْ اَشَدُّ خَلْقاً اَمِ السَّماءُ بَناها • رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها • وَ اَغْطَشَ لَیْلَها وَ اَخْرَجَ ضُحاها • وَ الْاَرْضَ‌ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها )
ترجمه این آیات بنا بر تحقیقی که در کتاب آغاز و انجام جهان، کرده چنین است: «آیا شما در آفرینش محکمتر هستید یا آسمان؟ که خدا آن‌را بنا نهاد، ارتفاعش را بلند گرفت، پس آن‌را ساخت و شبش را «تاریک کم نور» گردانید و روشنائیش را آشکار کرد، و زمین را بعد از آن دحو کرد (بزرگش کرد و در حالی‌که آن‌را می‌چرخانید به پائین پرتاب کرد)....»

از ظاهر این آیات به دست می‌آید که چرخش زمین بعد از آسمان بوده است‌ «وَ الْاَرْضَ‌ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها» حال آنکه از آیات گذشته روشن شد که زمین پیش از آسمان‌ها خلق شده است‌ «خَلَقَ‌ الْاَرْضَ‌ ... ثُمَّ اسْتَوی‌ اِلَی السَّماءِ».
در جواب باید دانست که: این «سماء» در آیه‌ «اَمِ السَّماءُ بَناها» غیر از سموات هفتگانه گذشته است، مراد از «سماء» در این آیات بنابر آنچه در «سماء» خواهد آمد، آسمان خورشید و فضای منظومه شمسی است نه آسمان‌های محیط بر زمین، و مسلّما زمین بعد از آسمان منظومه شمسی به این صورت در آمده و دحو شده است.

۲.۴ - تسبیح گفتن زمین

زمین خدا را تسبیح می‌کند.

۲.۴.۱ - الْاَرْضُ‌ (آیه ۴۴ سوره اسراء)

تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْاَرْضُ‌ وَ مَنْ فِیهِنَّ
(آسمانهاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند، همه تسبيح او مى‌گويند)
آری زمین به این عظمت با آسمان‌های هفت گانه آن رشحه‌ای از رشحات رحمت خدا است در پیش‌گاه آفریننده خود خاضع و تسبیح گو است.


۲.۵ - خلقت زمین در شش دوران

زمین با آسمان‌های هفت گانه‌اش که طبقات هفتگانه جوّ باشند در شش روز (شش دوران) آفریده‌ شده‌اند.

۲.۵.۱ - الْاَرْضَ‌ (آیه ۳ سوره یونس)

اِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ‌ فِی سِتَّةِ اَیَّامٍ
(پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران‌) آفريد.)
توضیح این مطلب گذشت و در «سماء» بیشتر روشن خواهد شد.


۲.۶ - زمین در قیامت

زمین در آینده قیامت کوبیده و ریز ریز خواهد شد و به زمین غیر از این مبدّل خواهد گردید. (به زمین انبساط یافته)
و نتیجه این انبساط و اتّساع ما فوق تصور است.

۲.۶.۱ - الْاَرْض (سوره ابراهیم آیه ۴۸)

یَوْمَ تُبَدَّلُ‌ الْاَرْضُ‌ غَیْرَ الْاَرْضِ‌
(در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر)


۲.۶.۲ - الْاَرْضُ‌ (سوره حاقّه آیه ۱۴)

وَ حُمِلَتِ‌ الْاَرْضُ‌ وَ الْجِبالُ فَدُکَّتا دَکَّةً واحِدَةً
(و زمين و كوهها از جا برداشته شوند و يكباره در هم كوبيده و متلاشى گردند • در آن روز واقعه عظيم قيامت روى مى‌دهد.)


۲.۷ - شاهد بودن زمین

زمین حافظ اسرار و اعمال آدمی است و روز قیامت اسرار خویش را بیرون می‌دهد و گواه آن‌ها خواهد بود.

یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبارَها • بِاَنَّ رَبَّکَ اَوْحی‌ لَها
(در آن روز زمين تمام خبرهايش را بازگو مى‌كند • چرا كه پروردگارت به آن وحی كرده است) )

و کلمه ارض همانطور که به تمام کره زمین اطلاق شده، به بعضی از آن نیز گفته شده است‌.


۲.۷.۱ - الْاَرْضَ‌ (ایه ۲۱ سوره مائده)

ادْخُلُوا الْاَرْضَ‌ الْمُقَدَّسَةَ
(به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما معين كرده، وارد شويد.)
مراد از الارض در آیه اول سرزمین فلسطین است.


۲.۷.۲ - الْاَرْضَ‌ (آیه ۸۰ سوره یوسف)

فَلَنْ اَبْرَحَ‌ الْاَرْضَ‌ حَتَّی یَاْذَنَ لِی اَبِی
(من از اين سرزمين حركت نمى‌كنم، تا پدرم به من اجازه دهد)
منظور از ارض، سرزمین مصر است.


۲.۷.۳ - الْاَرْضَ‌ (آیه ۸۱ سوره قصص)

فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ‌ الْاَرْضَ‌
(سپس ما، او وخانه‌اش را در زمين فرو برديم.)
مراد از ارض، محلی است که قارون و خانه‌اش در آن فرو رفت.


۲.۸ - تعدد زمین

همانطور که در اوّل گفتیم کلمه ارض در قرآن مفرد استعمال شده ولی در احادیث و نهج البلاغه به صیغه جمع (ارضون و ارضین) نیز به کار رفته است نظیر کلمات فرج‌
«لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْاَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ».
ولی چون به بعضی از موارد نهج البلاغه صریح است در اینکه مراد از ارضون خشکی‌های روی زمین و به اصطلاح هفت اقلیم است، باید بگوئیم که در احادیث و جا‌های دیگر نهج البلاغه مقصود از آن خشکی‌هاست که در گذشته به هفت، تقسیم می‌کردند، در نهج البلاغه هست‌:

«وَ رُکوبِها أَعْناقَ سُهولِ الْأَرَضینَ وَ جَراثیمِها.»
(و بر گردن همواری‌های زمین و سطوح پایین آن سوار گشتند.) (شرح‌های خطبه: )

«اَ لَمْ یَکُونُوا اَرْبَاباً فِی اَقْطَارِ الْاَرَضِینَ‌
(آيا آنها مالک و سرپرست اقطار زمين نگرديدند؟) (شرح‌های خطبه: )

«فَهُمْ حُکَّامٌ عَلَی الْعَالَمِینَ وَ مُلُوکٌ فِی اَطْرَافِ‌ الْاَرَضِینَ»
(پس آنان حاكم و زمامدار جهانيان شدند و سلاطين روى زمين گشتند.) (شرح‌های خطبه: )

جمله اول در باره کوه‌هاست که می‌فرماید: کوه‌ها بر گردن همواری‌های زمین سوارند،
دوّمی در باره مردمان گذشته است که فرمود: آیا در اطراف زمین پادشاهان و مالک رقاب نبودند؟
و سومی در خصوص عرب‌هاست که به برکت اسلام در اطراف زمین پادشاهان شدند.
در این جاها چنانکه می‌بینیم خشکی‌های زمین مقصود است.این مطلب که گفته شد از کتاب آغاز و انجام جهان استفاده شده است.
[۱۵۰] رضوی سلدوزی، محمدامین، آغاز و انجام جهان، ص۶۸-۷۰.


علامه شهرستانی رحمه اللَّه راجع به تعدّد زمین‌ها در کتاب هیئت و اسلام. بحث مفصلی دارد. ما منکر آن نیستیم که مرّیخ و مشتری و امثال آن نسبت به خود. زمین‌اند و زمین‌های بیشمار دیگری در فضای بیکران وجود دارند. ولی نمی‌توانیم قبول کنیم که مراد از زمین‌های هفتگانه، سیّارات هفتگانه است، زیرا آن‌ها از هفت بیشتراند، اگر عدد هفت را برداشته و بگویند: کرات و زمین‌هائی‌که در فضای بیکران به دور خورشید‌های خود می‌چرخند، خارج از شمارند حرفی نداریم فقط مخالف و نافی این هستیم که کسی بگوید مراد از زمین‌های هفتگانه، سیارات منظومه شمسی است، ناگفته نماند، قرآن کریم به زمینی غیر از زمین ما نظری نداشته و غیر از آن‌ را سماء و سموات به حساب آورده است.


۲.۹ - عجایب زمین

در خاتمه این بحث لازم است بدانیم که:
کره زمین نسبت به خود، موجودی بس بزرگ و اعجاب آور است، حجم آن‌را بنابر حسابی هزار و هشتاد سه میلیارد و بنابر حساب دیگری هزار و هشتاد سه میلیارد و سیصد و بیست میلیون کیلومتر مکعب گفته‌اند، یک میلیارد شاید به نظر شما چندان مهمّ نیاید ولی طبق حساب صحیح اگر شخصی روزی ده ساعت کار بکند. شمردن یک میلیارد، پنجاه سال وقت لازم دارد.
جمعیّت روی زمین در حدود هشت میلیارد نفر است. صندوقی در نظر بگیرید که هر سه بعد آن هر یک، یک کیلو متر باشد، اگر همه انسان‌های روی زمین را در چنین صندوقی بریزیم، حساب ساده می‌رساند که در حدود یک ششم صندوق اشغال می‌شود، زیرا این صندوق بیشتر از هیجده میلیارد نفر یعنی هیجده میلیارد و هفتصد و پنجاه میلیون نفر ظرفیت دارد، و اگر بخواهیم زمین را تکه تکه کرده در چنین صندوق جای بدهیم، به هزار و هشتاد سه میلیارد و سیصد و بیست میلیون از این صندوق‌ها احتیاج داریم.
اگر همه انسان‌های زمین را به دریای خزر بریزیم، آب دریا بالا می‌آید اما چقدر؟ گفته‌اند: مطابق حساب دقیق، آب آن از یک سانتی‌متر هم کمتر بالا می‌آید، یعنی این بالا آمدن برای ما هیچ محسوس نیست در صورتی که دریای خزر دریای بزرگی نیست بلکه دریاچه است و فقط چهار صد و بیست هزار کیلو متر مربّع مساحت دارد، چه رسد به اقیانوس آرام مثلا که صد و هشتاد میلیون کیلومتر مربّع مساحت آن است. اگر بزرگی حجم زمین را با طبقات هفت‌گانه جوّ آن در نظر آوریم از عظمت آن متحیّر خواهیم بود، جرم جوّ زمین را در حدود پنج میلیون میلیارد تن حساب کرده‌اند، فَسبحان من خَلَقها و دَبَّرها و دَحاها و اَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها وَ الْجِبالَ اَرْساها.
ارقامی ‌که در این‌جا راجع به وسعت زمین ذکر شد، همه از کتاب‌های معتبر اخذ شده است ایضا باید دانست که زمین بزرگ می‌شود زیرا هر روز میلیون‌ها تن از انرژی خورشید وارد آن شده و به صورت حرارت در آن جذب می‌شود، کافی است که بدانیم در هر ثانیه چهار میلیون تن از خورشید کاسته می‌شود مقداری از آن نصیب زمین است، علی هذا تا روز قیامت زمین پیوسته بزرگ و آفتاب کوچک خواهد شد و وسعت زمین‌ را در آن‌ روز جز خدا کسی نمی‌داند.


کلمه ارض ۴۶۱ بار در قرآن آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۵۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۱۶.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۱۹۳.    
۴. امام علی، نهج البلاغه، ج۱، ص۲۸۶.    
۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۰.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۳۹۰.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۷۷.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۱۵.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۸۲.    
۱۰. انعام/سوره۶، آیه۱۴.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۷۹.    
۱۲. فاطر/سوره۳۵، آیه۱.    
۱۳. زمر/سوره۳۹، آیه۴۶.    
۱۴. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۱۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.    
۱۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۱.    
۱۷. جاثیه/سوره۴۵، آیه۳۶.    
۱۸. رضوی سلدوزی، محمدامین، آغاز و انجام جهان، ص۶۳.
۱۹. فصلت/سوره۴۱، آیه۹- ۱۲.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۷.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۳۶۲.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۶۲.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۶.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۸.    
۲۵. ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه، ج۵، ص۳۰۳.    
۲۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۹۴.    
۲۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۰.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۷.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۴۱.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۸.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۲۶۷.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۴.    
۳۳. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۲.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۰.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۸۹.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۲۷.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۷۱.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۰۹.    
۳۹. حج/سوره۲۲، آیه۴۷.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۸.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۵۵۰.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۸۹.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۲۲۷.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۴۲.    
۴۵. معارج/سوره۷۰، آیه۴.    
۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۸.    
۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۸.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۷.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۰۰.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۳۰.    
۵۱. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۰.    
۵۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۷.    
۵۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۵۰.    
۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۶۳.    
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۷.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۶.    
۵۷. یونس/سوره۱۰، آیه۳.    
۵۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۸.    
۵۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۹.    
۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۹.    
۶۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۵۵.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶.    
۶۳. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۱.    
۶۴. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۱.    
۶۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۲.    
۶۶. یونس/سوره۱۰، آیه۳.    
۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۸.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۹.    
۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۹.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۵۵.    
۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶.    
۷۲. اعراف/سوره۷، آیه۵۴.    
۷۳. یونس/سوره۱۰، آیه۳.    
۷۴. هود/سوره۱۱، آیه۷.    
۷۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۵۹.    
۷۶. سجده/سوره۳۲، آیه۴.    
۷۷. ق/سوره۵۰، آیه۳۸.    
۷۸. حدید/سوره۵۷، آیه۴.    
۷۹. بقره/سوره۲، آیه۲۹.    
۸۰. نازعات/سوره۷۹، آیه۲۷- ۳۰.    
۸۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۰۷.    
۸۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۸۹.    
۸۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۲۸۶.    
۸۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۶۰.    
۸۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۹.    
۸۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۴.    
۸۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۶.    
۸۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۱۴۸.    
۸۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۰۸.    
۹۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۴۲.    
۹۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۲۵۴.    
۹۲. یونس/سوره۱۰، آیه۳.    
۹۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۸.    
۹۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۹.    
۹۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۹.    
۹۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۵۵.    
۹۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶.    
۹۸. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۸.    
۹۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۱.    
۱۰۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۱۲۷.    
۱۰۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۸۸.    
۱۰۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۵۵.    
۱۰۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۹۴.    
۱۰۴. حاقه/سوره۶۹، آیه۱۴.    
۱۰۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۷.    
۱۰۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۶۶۳.    
۱۰۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۹۷.    
۱۰۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۲۷۰.    
۱۰۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۰۸.    
۱۱۰. زلزال/سوره۹۹، آیه۴.    
۱۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۹.    
۱۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۵۸۲.    
۱۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۴۲.    
۱۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۲۲۵.    
۱۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۱۸.    
۱۱۶. مائده/سوره۵، آیه۲۱.    
۱۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۱.    
۱۱۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۰.    
۱۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴۵.    
۱۲۰. قصص/سوره۲۸، آیه۸۱.    
۱۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۵.    
۱۲۲. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۶۶۶.    
۱۲۳. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۱۹۸، خطبه ۹۰.    
۱۲۴. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الإستقامة، ص۱۷۴، خطبه ۸۹.    
۱۲۵. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۳۲، خطبه ۹۱.    
۱۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۱۹۱، خطبه ۹۱.    
۱۲۷. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۷۶۹.    
۱۲۸. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۷۷۷.    
۱۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۴، ص۱۴۷.    
۱۳۰. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۷، ص۱۳.    
۱۳۱. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۶، ص۴۳۷.    
۱۳۲. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۴۶۸، خطبه ۱۹۲.    
۱۳۳. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۲، ص۱۷۷، خطبه ۱۹۰.    
۱۳۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۹۷، خطبه۱۹۲.    
۱۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۴۶۳.    
۱۳۶. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۴۹۰.    
۱۳۷. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۰۱.    
۱۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۷، ص۴۶۲.    
۱۳۹. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱۱، ص۳۸۱.    
۱۴۰. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۳، ص۱۷۱.    
۱۴۱. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۴۷۰، خطبه ۱۹۲.    
۱۴۲. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۲، ص۱۷۹، خطبه ۱۹۰.    
۱۴۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۹۸، خطبه۱۹۲.    
۱۴۴. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۴۶۵.    
۱۴۵. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۴۹۱.    
۱۴۶. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۱۰.    
۱۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۷، ص۴۷۶.    
۱۴۸. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱۱، ص۴۰۲.    
۱۴۹. ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۳، ص۱۷۷.    
۱۵۰. رضوی سلدوزی، محمدامین، آغاز و انجام جهان، ص۶۸-۷۰.



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ارض»، ج۱، ص۵۹.    






جعبه ابزار