أَجْلِب (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَجْلِب: (اَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ)«اَجْلِب» از مادّه
«اجلاب» در اصل
«جلبه» به معنای فریاد شدید است؛ و «
اجلاب» به معنای راندن و حرکت دادن با نهیب و
فریاد میباشد
و این که در بعضی از
روایات، از
«جلب» نهی شده، یا به معنای آن است که مامور جمع آوری
زکات به هنگامی که برای گرفتن حق شرعی به چراگاهها میرود نباید فریاد بزند و چهارپایان را در چراگاهشان وحشتزده کند و یا اشاره به
مسابقه اسب سواری است که هیچ یک از شرکت کنندگان در مسابقه، نباید به مرکب دیگری فریاد زند تا خودش پیشروی کند.
(وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا) (هر كدام از آنها را مىتوانى با صدايت تحريك كن! و
لشکر سواره و پيادهات را بر آنها گسيل دار؛ و در
ثروت و
فرزندانشان شركت جوى؛ و آنان را با وعدهها سرگرم ساز! ولى
شیطان، جز
فریب و
دروغ، وعدهاى به آنها نمىدهد).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
استفزز به معناى هل دادن به آرامى و به سرعت است، و
جلب به طورى كه در مجمع گفته، سوق دادن به وسيله
سائق است، و
جلبه به معناى
صوت است، و در
مفردات گفته كه اصل
جلب و
ثلاثی مجرد آن به معناى سوق دادن چيزى است، وقتى گفته مىشود فلانى را
جلب كردم معنايش اين است كه او را كشاندم، هم چنان كه شاعر
عرب هم گفته: «و قد
يجلب الشيء البعيد الجواب» گاه مىشود كه جواب چيز دورى را هم
جلب مىكند ولى اگر به
باب افعال برود، و گفته شود «
اجلبت عليه» معنايش اين مىشود كه از روى
قهر بر سرش فرياد زدم، هم چنان كه در
قرآن آمده
(وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ).
كلمه
خیل به طورى كه گفته شده به معناى اسبان است، و از اين ماده كلمهاى كه به معناى يك اسب باشد نيامده، ولى گاهى مجازا به اسب سوار هم اطلاق مىشود و كلمه رجل -به فتح راء و كسر جيم- به معناى راجل
پیاده است، هم چنان كه حذر و حاذر و كمل و كامل به يك معنا است، و رجل مقابل راكب، سواره است، و ظاهر مقابله رجل با خيل اين است كه مراد از آن پياده نظام باشد؛ پس معناى آيه شريفه اين مىشود كه با آوازت از
ذریه آدم هر كه را كه مىتوانى گمراه و به
معصیت وادار بكن، كه البته به حكم
آیات سوره حجر كسانى خواهند بود كه
ابلیس را دوست داشته و پيرويش كنند، و گويا استفزاز با
آواز کنایه از خوار كردن آنان با وسوسههاى
باطل و خالى از
حقیقت است، و اينكه وضع شيطان و پيروانش وضع چوپان و رمه را دارد كه با يك صدا به راه مىافتند، و با صدايى ديگر مىايستند و معلوم است كه اين صداها آوازهايى بىمعنى است و اينكه فرمود:
(وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ) معنايش اين است كه براى به راه انداختن آنان به سوى معصيت به لشگريانت اعم از سواره نظام و پياده نظام دستور بده تا پيوسته بر سر آنان بزنند، و اين گويا اشاره است به اينكه لشگريان شيطان بعضىشان تندكار و بعضى كندكارند، هم چنان كه وضع هر لشگرى همين طور است بعضى سواره و بعضى پيادهاند، پيادهها را به كارى مىگمارند كه حاجت به سرعت عمل نداشته باشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أَجْلِب»، ص۲۵.