• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

أَبِی لَهَب (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





أَبی لَهَب:(تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ)
«أَبی لَهَب» به معنای شعله و مشتعل شدن آتش است و ابولهب عموی حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) است.



به موردی از کاربرد «أَبی لَهَب» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - أَبی لَهَب (آیه ۱ سوره مسد)

(تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ)
«بريده باد هر دو دست ابولهب و مرگ بر او باد!»


۱.۲ - أَبی لَهَب در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرمایند:
اين‌كه فرمود: (تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ) معنايش در حقیقت تب ابو لهب است، و اين نفرينى به او به هلاکت خودش و بطلان و بى‌اثر گشتن توطئه‌هايى است كه به منظور خاموش كردن نور نبوت مى‌كرد، و يا قضايى است از خداى تعالى به اين هلاكت و بطلان توطئه‌ها.
و اين ابو لهب كه مورد نفرين و يا قضاى حق تعالى قرار گرفته، فرزند عبد المطلب و عموى رسول خدا (ص) است، كه سخت با رسول خدا (ص) دشمنى مى‌كرد و در تكذيب گفته‌ها و دعوت او و نبوتش و در آزار و اذيتش اصرار مى‌ورزيد، و در اين راه از هيچ گفته و عملى فروگذار نمى‌كرد، و او همان كسى بود كه وقتى رسول خدا (ص) او و ساير عشيره اقربين خود را براى اولين بار دعوت كرد، با کمال بى‌شرمى در پاسخش گفت تبا لك- خسران و هلاكت بر تو باد و اين سوره نازل شد و گفتار او را به خودش رد كرد كه خسران و هلاكت بر او باد.
بعضى‌ ها گفته‌اند: نام او همين ابو لهب بوده، هر چند كه به شکل کنیه است.
بعضى‌ ديگر گفته‌اند كلمه ابو لهب كنيه او بوده و نامش عبد العزی بوده.
بعضى ديگر گفته‌اند عبد مناف بوده.
و از همه اقوالى كه در پاسخ اين سؤال (چرا اسم او را نياورد) گفته‌ شده، اين قول‌ است كه خواسته است او را به آتش نسبت دهد، چون أبو لهب، اشعارى به انتساب به آتش دارد، وقتى مى‌گويند فلانى ابو الخیر است، معنايش اين است كه: با خیر رابطه‌اى دارد، و همچنين ابو الفضل و ابو الشر، و چون در آيات بعد مى‌فرمايد: (سَيَصْلى‌ ناراً ذاتَ لَهَبٍ‌) به زودى در آتشى زبانه‌دار مى‌سوزد از آن فهميده مى‌شود كه معناى‌ (تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ) هم اين است كه: از كار افتاده باد دو دست مردى جهنمى، كه هميشه ملازم با شعله و زبانه آن است.
بعضى‌ ديگر گفته‌اند: نام او عبد العزى بوده، و اگر قرآن كريم نامش را نبرده، بدين جهت بود كه كلمه عبد العزى به معناى بنده عزى است، و عزى نام يكى از بت‌ها است، خداى تعالى کراهت داشته كه بر حسب لفظ نام عبدى را ببرد كه عبد او نباشد، بلكه عبد غير او باشد، و خلاصه با اين‌كه در حقيقت عبد اللَّه است، عبد العزى‌اش بخواند، اگر چه در اسم اشخاص معنا مورد نظر نيست، ولى همانطور كه گفتيم قرآن كريم خواست از چنين نسبتى حتى بر حسب لفظ خود دارى كرده باشد.

۱. مسد/سوره۱۱۱، آیه۱.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۴۷.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۱۶۸.    
۴. مسد/سوره۱۱۱، آیه۱.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ج۱، ص۶۰۳.    
۶. مسد/سوره۱۱۱، آیه۳.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۶۴.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۸۴.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۳۴۷.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۵۱.    



• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ابی لهب»، ج۴، ص ۲۰۹.


رده‌های این صفحه : لغات سوره مسد | لغات قرآن




جعبه ابزار