آیه سقایة الحاج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیه سقایة الحاج، در شان
علی (علیهالسّلام) و
فضیلت مجاهدان در راه
خدا نازل شده است.
به
آیه ۱۹
سوره توبه «آیه سقایة الحاج» میگویند.
سِقایت از ریشه «س ـ ق ـ ی»، مصدر و به معنای آب دادن دیگران است.
از این رو آیه ۱۹ سوره توبه، آیه سقایة الحاج نام گرفته
که واژه سقایت در آن آمده و بیانگر آن است که
ایمان به
خدا و
روز جزا و
جهاد در راه خدا از سقایت• حاجیان و آبادکردن
مسجدالحرام برتر است: {اَجَعَلتُم سِقَایَةَ الحَاجِّ وَعِمَارَةَ المَسجِدِ الحَرَامِ کَمَن آمَنَ بِاللهِ وَالیَومِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللهِ لا یَستَوُونَ عِندَ اللهِ وَاللهُ لا یَهدِی القَومَ الظَّالِمِینَ}.
افزون بر معنای مزبور، واژه سقایت به معنای جای آشامیدن آب
و نیز ظرف آب: «جَعَلَ السِّقَایَةَ فِی رَحلِ اَخِیهِ»
آمده است.
سقایت و آب دادن به زائران
خانه خدا از مناصب و شئون مسجدالحرام بود که
اعراب جاهلی بدان افتخار و مباهات میکردند. سقایت از مناصبی بود که
قصی بن کلاب، از اجداد
پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بعد از خارجکردن
مکه از دست
قبیله خزاعه، برای اداره مسجدالحرام و زائران خانه خدا آن را پدید آورد.
وی هنگام وفاتش این سمت را به پسرش
عبدمناف واگذارد
و از آن پس این سمت در میان فرزندان عبدمناف وجود داشت
تا در پایان به
عباس بن عبدالمطلب رسید. سقایة العباس در مسجدالحرام بنایی داشت که گفتهاند در جهت جنوبی
زمزم بوده است.
بر پایه روایتی، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز سقایت زائران خانه خدا را برای
بنیهاشم و پردهداری کعبه را برای
بنیعبدالدار قرار داد.
در
شان نزول آیه سقایة الحاج نقل شده است که عباس بن عبدالمطلب به جهت عهدهداری سقایت حاجیان و
طلحة بن شیبه به جهت کلیدداری
کعبه و عمارت مسجدالحرام بر یکدیگر فخر میفروختند. آن دو با ورود
علی بن ابیطالب نزد خود، او را در این باره داور قرار دادند. وی خود را به سبب سبقت در ایمان میان مردان این امت و
هجرت و جهاد در راه خدا و نماز گزاردن به سوی دو قبله با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برتر از هر دو خواند. عباس و طلحه خصومت میان خود و تفاخر علی بن ابیطالب بر خویش را نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بردند. ایشان سکوت کرد تا آیه «اَجَعَلتُم سِقَایَةَ الحَاجِّ...» نازل شد.
همین شان نزول بااندکی تفاوت، در روایتی از
امام صادق (علیهالسلام) و نیز منابع دیگر یاد شده است.
افزون بر این شان نزول، اقوال دیگری هم ذکر شده است:
۱. بر پایه روایتی، علی (علیهالسلام) از عمویش عباس خواست که به مدینه هجرت کند و به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بپیوندد. وی پاسخ داد: من در مکه عهدهدار سقایت حاجیان و آبادگر مسجدالحرام هستم. آنگاه این آیه نازل شد.
بر پایه روایتی دیگر، اختلافی میان علی (علیهالسلام) و عباس پدید آمد و عباس بدان سبب که عموی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود و سقایت حاجیان و تعمیر مسجدالحرام را بر عهده داشت، خود را برتر از علی (علیهالسلام) میپنداشت. بدین جهت این آیه نازل شد.
بر پایه گزارشی دیگر، پس از
فتح مکه، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) سقایت حجگزاران را به عمویش عباس و کلیدداری کعبه را به
عثمان بن طلحه داد. عباس به علی گفت: رسول خدا به تو کاری مهم نداد. در این هنگام، آیه سقایة الحاج نازل شد.
۲. بر اساس نقلی، پس از آن که عباس بن عبدالمطلب در
غزوه بدر اسیر شد، او را به تمسخر گرفتند. وی در پاسخ به مسلمانان گفت: اگر شما در اسلام آوردن و هجرت و جهاد بر ما سبقت گرفتید، ما آبادگر مسجدالحرام و ساقی زائران خانه خدا بودهایم. در این حال، این آیه نازل شد.
۳. بر پایه روایتی دیگر، آیه سقایة الحاج درباره علی (علیهالسلام)،
حمزه، عباس و شیبه نازل شد، در حالی که عباس و شیبه به سقایة الحاج و پردهداری کعبه افتخار میکردند.
۴. بر پایه گزارشی از
نعمان بن بشیر، چند تن در کنار منبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با یکدیگر سخن میگفتند. یکی از آنان سقایت حاجیان و دیگری عمارت مسجدالحرام و شخص سوم جهاد در راه خدا را برترین اعمال پس از
اسلام خواندند.
عمر بن خطاب آنان را از این گفتاری و بلند کرد صدایشان در کنار منبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) منع کرد و اختلاف آنان را با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در میان گذاشت. آنگاه آیه سقایة الحاج نازل شد.
۵. بر پایه گزارشی دیگر، گروهی از مشرکان، سقایت زائران خانه خدا و عمارت کعبه و مسجدالحرام را از ایمان به خدا و جهاد در راه او برتر میپنداشتند. خداوند در رد سخن ایشان، این آیه را نازل کرد.
۶. بر پایه گزارشی، مشرکان به یهود گفتند: سقایت حاجیان و عمارت مسجدالحرام از آن ماست. آیا ما برتر هستیم یا محمّد و اصحابش؟ یهود پاسخ دادند: شما برترید. در ردّ سخن آنان این آیه نازل شد.
گرچه اقوال مختلفی در شان نزول آیه سقایة الحاج ذکر شده و اکثر قریب به اتفاق آنها با مضمون آیه مخالفتی ندارند، از بیشتر این روایتها برمیآید که آیه در شان علی بن ابیطالب (علیهالسلام)
به سبب سبقت گرفتن در ایمان به خدا و روز جزا و جهاد در راه خدا نازل شده است. افزون بر این که روایتهای امامان معصوم: مؤید همین مطلباند،
بر اساس روایتی از
ابوذر غفاری، علی (علیهالسلام) در
حدیث شورا ضمن احتجاجهایش بر برتری خود بر اعضای شورایی که عمر بن خطاب مشخص کرده بود، به شان نزول آیه سقایة الحاج استدلال نمود و حاضران در شورا این مطلب را تایید کردند.
مفسران در تفسیر این آیه سه دیدگاه ارائه کردهاند:
برخی بر این باورند که مخاطبان آیه مشرکان هستند؛ زیرا به گفته ابن عباس، آنان میپنداشتند کسی که به تعمیر خانه خدا و سقایت حاجیان میپردازد، از کسی که به خدا و روز جزا و جهاد
فی سبیل الله ایمان داشته باشد، برتر است. آنان افتخار میکردند که اهل حرم هستند و از ایمان آوردن به خدا
تکبر میورزیدند
؛ چنانکه بعضی از اقوال در سبب نزول آیه نیز مؤید همین مطلب است.
بر پایه نقل گروهی دیگر از مفسران، مخاطبان آیه شماری ازمؤمنان بودند که میپنداشتند عمارت و سقایت آنان پیش از ایمان آوردنشان و نیز همین اعمال به دست مشرکان، با سقایت و تعمیر مسجدالحرام بعد از ایمان آوردن برابر است. افزون بر
سیاق انکاری آیه،
بعضی از اقوال در سبب نزول آیه نیز مؤید این مطلب است.
در تفسیری دیگر، سقایت و عمارت،
مصدر و به معنای
فعل است و جمله «من آمن بالله و الیوم الآخر» به فاعل اشاره دارد. بر این اساس، ظاهر لفظ اقتضای تشبیه فعل به فاعل و صفت به ذات دارد و این محال است
؛ زیرا مقابله باید میان دو چیز همسنخ، مانند دو انسان یا دو عمل صورت پذیرد، نه میان انسان و عملی از او.
از همین رو، مفسران ناچار به
تاویل آیه شدهاند؛ یا بدین سان که مضاف در تقدیر گرفته شود: «اجعلتم اهل السقایة و عمارة المسجدالحرام...» یا گفته شود: «اجعلتم سقایة الحاج کایمان من آمن بالله...» .
برخی نیز گفتهاند: نیازی به تقدیر مضاف نیست؛ بلکه مصدر در اینجا به معنای فاعل است.
در آیه سقایة الحاج، میان سقایت حاجیان و تعمیر مسجدالحرام از سویی و ایمان به خدا و روز جزا و شرکت در جهاد در راه خدا از سویی دیگر سنجش صورت پذیرفته و خداوند از نابرابری آنها در فضل و برتری خبر داده است.
به گفته
علامه طباطبایی، ذکر سقایت حاجیان و عمارت مسجدالحرام بدون هرگونه قید در برابر ایمان به خدا و
قیامت و جهاد فی سبیل الله به این معناست که سقایت و عمارت تهی از ایمان هرگز با ایمان به خدا برابر نیست و خداوند آن را رد میکند.
برخی از مفسران گفتهاند: عمل نیک و عبادی هر چند عظیم اگر با ایمان توام نباشد، ارزش ندارد
و ذیل آیه: «وَاللهُ لاَ یَهدِی القَومَ الظَّالِمِینَ» مؤید همین است. افزون بر این، آیات قبل و بعد آیه سقایة الحاج وحدت معنایی دارند و دلالت میکنند که زنده بودن و ارزش و نیز سبب قرب الی الله بودن هر عمل، بر روح ایمان مبتنی است.
(۱) اخبار مکه: الازرقی (م،۲۴۸ق.) ، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
(۲) اسباب النزول: الواحدی (م. ۴۶۸ق.) ، قاهره، الحلبی و شرکاه، ۱۳۸۸ق.
(۳) اطیب البیان: عبدالحسین طیب، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۴ش.
(۴) الامالی: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، قم، دار الثقافه، ۱۴۱۴ق.
(۵) بحار الانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۶) تاج العروس: الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۷) التبیان: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۸) الصافی: الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ق.) ، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ق.
(۹) تفسیر العیاشی: العیاشی (م. ۳۲۰ق.) ، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
(۱۰) تفسیر القمی: القمی (م. ۳۰۷ق.) ، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۱۱) التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق.) ، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق.
(۱۲) التنبیه و الاشراف: المسعودی (م. ۳۴۵ق.) ، بیروت، دار صعب؛ جامع البیان: الطبری (م. ۳۱۰ق).
(۱۳) دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م. ۳۶۳ق.) ، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، ۱۳۸۳ق.
(۱۴) ذخائر العقبی: احمد بن عبدالله الطبری (م. ۶۹۴ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۹۷۴م.
(۱۵) روح المعانی: الآلوسی (م. ۱۲۷۰ق.) ، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، ۱۴۱۵ق.
(۱۶) روض الجنان: ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ق.) ، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش.
(۱۷) السیرة النبویه: ابن هشام (م. ۸-۲۱۳ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه.
(۱۸) شواهد التنزیل: الحاکم الحسکانی (م. ۵۰۶ق.) ، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق.
(۱۹) الصحیح من سیرة النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، ۱۴۱۴ق.
(۲۰) الطبقات الکبری: ابن سعد (م،۲۳۰ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۱) القاموس المحیط: الفیروزآبادی (م. ۸۱۷ق.) ، بیروت، دار العلم.
(۲۲) الکشاف: الزمخشری (م. ۵۳۸ق.) ، مصطفی البابی، ۱۳۸۵ق.
(۲۳) لسان العرب: ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۲۴) لغت نامه: دهخدا (م. ۱۳۳۴ش.) و دیگران، تهران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
(۲۵) مجمع البیان: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۲۶) مسند احمد: احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.) ، بیروت، دار صادر.
(۲۷) المصنّف: ابن ابیشیبه (م. ۲۳۵ق.) ، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۲۸) المعجم الاوسط: الطبرانی (م. ۳۶۰ق.) ، قاهره، دار الحرمین، ۱۴۱۵ق.
(۲۹) المنمق: ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
(۳۰) المیزان: الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ق.) ، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۳۱) نهج الحق و کشف الصدق: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، به کوشش الحسنی الارموی، قم، دار الهجره، ۱۴۰۷ق.
(۳۲) بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق؛ الدر المنثور: السیوطی (م. ۹۱۱ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
دانشنامه حج و حرمین شرفین، بر گرفته از مقاله «آیه سقایة الحاج»، تاریخ بازیابی ۹۹/۱۲/۲۸.