آهنگر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آهنگر، فرآورندۀ ادوات و ابزار از
آهن. آهنگری یکی از پرکاربردترین مهارتهای
بشر قدیم برای تأمین ادوات و ابزار لازم در زندگی روزانه و نیز در فعالیتهای نظامی و عمرانی بوده و از این رو، تولیدات آهنگران تنوع بسیار داشته است.
حجم تولیدات و گستردگی فعالیتهای
آهنگری، در درجۀ اول به تأمین مواد خام وابسته بود. در مناطقی که معادن
سنگ آهن یافت میشد، به سبب دسترسی آسان به مواد خام، طبعاً آهنگران بسیاری فعال بودند
(دربارۀ آهن و پیشینۀ کاربرد آن در ایران رجوع کنید به (د. ایرانیکا، ذیل «Âhan»). در رسالهای از
قرن دهم چگونگی استحصال شمشهای آهن از معادن شرح داده شده و گفته شده که آهنگران شهرها این شمشها را میخریدهاند، رجوع کنید به «قطعهای از یک دست نوشتۀ فنی»، در
محبی ). واردات
آهن از اروپا نیز در ادوار متأخر بسیار رایج بوده است،
اما بخش بزرگی از مواد اولیۀ آهنگری از طریق بازیافت قطعات مستعمل آهنی تأمین میشده است و دورهگردان با جمع آوری آهن قراضهها از خانهها و دکانها و کارگاهها ونیز از نهادهای
حکومتی، آنها را به اصناف مختلف آهنگران میفروختند.
با رواج
اتومبیل و ماشینآلات جدید، برای آهنگران دسترسی به حجم بزرگی از ضایعات آهنی فراهم شد
و منبع ارزانتری برای تأمین مواد اولیه در اختیارشان قرار گرفت. چون بسیاری از محصولات آهنگران بایستی با
فولاد ساخته میشد، برخی آهنگران شیوۀ به دست آوردن فولاد از آهن را میآموختند و ظاهراً برخی آهنگران در ادوار قدیم، سعی میکردند روش تهیۀ فولاد را همچون رازی در خانوادۀ خود نسل به نسل منتقل کنند.
از
صدر اسلام تا دورۀ معاصر، آهنگران در تولید وسایل مورد نیاز مردم و
حکومتها، در سطحی گسترده، طرف مراجعه بودهاند.
اغلب ایشان در ساختن همه یا بخش عمدۀ این ابزار و اقلام مهارت داشتند، اما به سبب تقاضای بسیار برای برخی اقلام معیّن، حوزه های تخصصی آهنگری نیز شکل گرفت و شمار بزرگی از اصناف در زیرمجموعۀ فن آهنگری پدید آمد، از جمله اصناف سازندۀ سلاحها (کاردگران، شمشیرگران، زره سازان، سازندگان کلاهخود، قبۀ سپر، و قطعات آهنی ِ ادوات سنگین ِ جنگی مثل
منجنیق (یا قیچیسازان، قفلسازان، نعلبندان و میخسازان.
بسیاری از مشاغل دیگر نیز، برای تأمین ابزار و تجهیزات لازم، به تولیدات آهنگران وابسته بودند، از جمله برای وسایل
کشاورزی همچون بیل و کلنگ و داس،
برخی لوازم و قطعات نساجی و قالی بافی، آسیاهای بادی و آبی، ابزار
شکار و
صید، ابزار دکانهای
قصابی، ابزارهای آرایشگری، سنگتراشی،
نجاری،
کفاشی،
بنّایی و ساختمان سازی، دامداری، سوارکاری و جز آنها.
در مناطق ساحلی، بسیاری از آهنگران در ساخت لوازم کشتیسازی و دریانوردی تخصص داشتند.
گاه صاحبان مشاغل، برای تأمین ابزار خود، به سراغ آهنگرانی میرفتند که جزئیات فنی آن شغل را بشناسند. مثلاً مُقَنیها، بر
حسب کیفیت زمین مورد نظر برای حفر چاه، میزان تیزی نوک کلنگ خود را برای آهنگر مشخص میکردند.
ظروف آهنی و نیز تابه یا ساجها و تنورهای دستی قابل حمل برای پخت نان،
منقل، سیخ، سه پایه، زنجیر، مخزنهای نگهداری آب یا سوخت، سرقلیان، سوزن، انبر، ترازو، قپان و وزنه را هم آهنگران میساختند.
بسیاری از این ابزارها مصارف خانگی نیز داشتند و از اینرو وابستگی به تولیدات آهنگران، عمومی بود. برخی آهنگران، علاوه بر مهارت در ساختن این ابزارها، در جوشکاری با
مس و
برنج و نیز ساخت اشیای ظریف تزیینی و
طلاکوبی و
نقره کوبی آنها استاد بودند.
از آهنگران در فعالیتهای امدادی نیز کمک خواسته میشد. مثلاً وقتی میخواستند طوقی را از گردن
انسان یا حیوانی باز کنند یا گردن یا انگشتی را که درحلقه ای آهنی گیر کرده بود درآورند یا گاه برای در آوردن پیکانی که در بدن انسانی فرو رفته بود، مهارت آهنگران به کار میآمد.
در دوران جدید، فعالیتهای دیگری نیز به خدمات و تولیدات آهنگران افزوده شد. مثلاً بسیاری از آهنگرانی که در ساخت یا تعمیر درشکه و گاری مهارت داشتند، به ساخت و تعمیر قطعات اتومبیلها روی آوردند و شماری از آنان به تدریج از آهنگری به
مکانیکی تغییر شغل دادند.
وابستگی عام به کار آهنگران موجب شده بود که
تقریباً در همۀ شهرها و روستاها دکانهای آهنگری دایر شود و دست کم گروههای از آهنگران دوره گرد، برای ساخت این لوازم، همواره در دسترس باشند. از بازارها و راستههای آهنگران در سراسر
جهان اسلام، در دوره های گوناگون، گزارشهای بسیاری هست، از جمله در
مکه،
بغداد،
واسط،
دمشق حلب،
قاهره،
صقلیه،
استانبول،
کویت،
شیراز،
تهران،
و
سبزوار.
این بازارها اغلب در شهرها مستقر بودند، ولی در برخی مناطق، بویژه در ادوار متأخرتر، دکانهای آهنگری بیشتر در اطراف شهرها استقرار مییافتند.
گاه اصناف گوناگون آهنگران یا گروه عمده ای از آنان در یک بازار مستقر بودند یا در بازار اصناف هم رده، همچون مسگرها، فعالیت میکردند.
در دکان آهنگری، که در واقع دکان- کارگاه بود، غیر از ادوات و ابزار آهنگری، همچون انواع پتک و چکش و انبر و گیرۀ آتشکاری و سنبه و قیچی و قلم و قالب،
کوره و دمی و سندان، مهمترین ملزومات دکان بودند. آهنگران دوره گرد، کوره را در زمین
حفر میکردند، ولی در کارگاههای آهنگری، کوره فضایی بود که در داخل یکی از دیوارهای کارگاه با ارتفاع حدود یک متر از سطح زمین، به صورت تنوری مستطیل شکل، ساخته میشد و آهنگر، قطعۀ آهنی را در آن تفته میکرد و سپس آهن نرم شده را روی سندانی قرار میداد که در کف دکان تعبیه شده بود. سوخت کوره معمولاً از
زغال چوب یا
زغال سنگ تأمین میشد. هوای لازم برای شعله ور نگه داشتن
زغال را با انواع دمیهای دستی یا پایی ِ مَشک مانند چرمی، به داخل کوره میدمیدند. این کار را معمولاً شاگردی نوجوان و گاه پسربچه ای کم سن انجام میداد. شاگرد قوی بنیه و آموزش دیدۀ دیگری که وردست اصلی
استاد بود، پتککاری را بر عهده داشت و هنگامی که استاد، قطعۀ آهنی تفتیده را با انبر از کوره بیرون میآورد و روی سندان نگاه میداشت، این شاگرد بر قطعه ضربه میزد و استاد، با کمک این ضربهها و ضربههایی که خود با چکش به آن میزد، به آهن تفته شکل میداد.
در برخی دکانهای آهنگری علاوه بر این سه تن، کارگران دیگری هم بودند، از جمله یک وردست برای پتک زن و یک نفر برای تفته کردن آهن در کوره.
آهنگران علاوه بر مهارت و خلاقیت در شکل دادن به آهن، به اندامی ورزیده و عضلات و بنیه ای قوی نیاز داشتند. پیوسته درکنار کورهای پر حرارت و در فضایی پر از
دود و سر و صدا بودن، کاری سخت و طاقت فرسا بود و تحمل بسیار لازم داشت. بسیاری از آهنگران بعد از
نماز صبح به کارگاه میرفتند و تا ساعاتی بعد از
طلوع خورشید، تا زمانی که گرمای هوا تحمل ناپذیر میشد، و همچنین ساعاتی از بعد از
ظهر را تا
اذان مغرب کار میکردند. استاد آهنگر گاه، در حین کار، آوازی زمزمه میکرد و شاگردش نیز با او همراه میشد و ضربههایی که استاد و شاگرد باید بهطور متناوب بر قطعۀ آهنی وارد میآوردند، با ضرباهنگ این آوازها تنظیم میگردید. آهنگران اغلب در فصول گرم سال با بالا تنۀ برهنه کار میکردند و قطعه ای چرمین در پیش سینۀ خود به کمر میبستند که از جرقه های آهن در امان باشند.
شاگرد نوجوان – که معمولاً
پسر خود استاد آهنگر و وارث
شغل و دکان
پدر خود بود – در اوایل کارآموزی اش، دکان را تمیز میکرد، خاکستر را از کوره خارج میساخت و زغال تازه به کوره میریخت و اندکی که که بزرگتر میشد روی دمی کار میکرد تا سالها بعد که پتک کار (پتک زن) می شد و سرانجام به استادی میرسید.
این شیوه قرنها تداوم داشت (برای توصیفی از چگونگی کار آهنگری در
قرن دهم و یازدهم در
ایران رجوع کنید به دانشنامۀ فارسی از مؤلفی گمنام، در
یزدان فرخی،
اما امروزه آهنگرانی که به روش فرنگی، بیشتر با ریختهگری، کار میکنند، از برق و قالب بهره میبرند و چندان به زور بازو احتیاج ندارند. با این حال، آهنگران سنتی، در مقیاسی کوچکتر، همچنان فعالند و با تغییراتی اندک، هنوز به همان شیوههای کهن کار میکنند.
سختی و خشونت کار آهنگری، آهنگران را دست کم در دید بسیاری از ناظران، افرادی
خشن و
تند خو جلوه میداد. برخلاف اصنافی چون زرگران – که مشتریانشان اغلب زنان بودند و با طبقات به نسبت بالادست جامعه سروکار داشتند و در نتیجه، خوشخویی لازمۀ اخلاق حرفه ایشان بود – آهنگران با کارگران و کشاورزان و نظامیان سروکار داشتند و ظاهراً برخورد تندشان با مشتریان پدیده ای شایع بود.
کشف بودن سر و روی و لباس آهنگران
و سروصدای شدید دکانهای آنان و نیز جرقههایی که در اثر کارشان به بیرون از دکان میجهید و گاه بر
قبا و
عبا و
چادر رهگذران میافتاد، چه بسا که موجب بروز مرافعههایی میشد. همچنین معروف بود که با آهنگر جماعت نمیتوان در
تجارت و کار
شریک شد و گمان آن بود که اخلاق کارکنان این صنف،
شراکت را بر نمیتابد
(دربارۀ نگرشها و وصفهایی که در
ادب فارسی در باب حرفۀ آهنگری آمده، گلچین معانی فرخی
).
رابطۀ آهنگران با قیامها و شورشها یا نزاعهای آنان با اهل
بازار – که در بسیاری از منابع به آنها اشاره های بسیار هست
– گاه با مهارتها و تولیدات آهنگران نیز پیوند داشته است:
قیام و
شورش به سلاحها و ابزارهای ساخت آهنگران نیازمند بود و باز کردن قفل انبارها و زندانها و گسستن زنجیرها کاری بود که لاجرم حضور آهنگران را میطلبید.
با این حال، آهنگران برای خود فتوت نامههایی داشتند و خود را به پیرانی، از جمله
داوود علیهالسلام، منسوب میکردند
و ابزارهای آهنگری را هدیههایی میدانستند که
جبرئیل اول بار از بهشت برای
حضرت آدم علیهالسلام آورده است.
با وجود انتساب روحیۀ شورشگری به آهنگران، بسیاری از آنان به خدمات دولتی میپرداختند و اساساً فعالیتهای نظامی و انتظامی و عمرانی
حکومتها بدون مشارکت آهنگران امکان پذیر نبود. آهنگران علاوه برساختن
غل و زنجیر، نصب آن را هم انجام میدادند. گاه، بلافاصله پس از دستگیری
مجرم، او را به دکان آهنگری میبردند و آهنگر بردست و پا یا گردن او غل و زنجیر مینهاد و سپس مجرم را به
زندان منتقل میکردند. گاه نیز، به همین منظور، آهنگران را به قصرها یا زندانها فرا میخواندند. در آماده کردن زندانیان برای انتقال به شهرهای دیگر نیز آهنگران، برای باز کردن و بستن مجدد غل و زنجیر، احضار میشدند. آزاد کردن اسیران و زندانیان از غل و زنجیر نیز با کمک آهنگران امکان پذیر میشد و گاه غلی را که آهنگری برگردن اسیری مینهاد، جز خود آن آهنگر کس دیگری نمیتوانست باز کند.
پربسامد بودن خدمت آهنگران در به بند کشیدن زندانیان چنان بود که در برخی متون، آهنگران را به کنایت،
زندانبان (الحدادون السجانون) میخواندند.
برخی آهنگران نیز در
دربار یا در اردوی
سپاه خدمت میکردند.
در ضرابخانههای سلطنتی آهنگران جزو کارکنان بخش تولید بودند.
در فعالیتهای عمرانی و بویژه شهرسازی، مثلاً در ساخت شهرهای
بغداد و
سامرا در
عصر عباسی، شمار بزرگی از آهنگران را فرا میخواندند و در صورت کمبود، از زندانیان و اسرایی که آهنگری میدانستند استفاده میکردند.
در اردوی هر سپاه نیز در جملۀ اصناف گوناگون، تعداد زیادی آهنگر در خدمت بودند که کار تولید و تعمیر سلاحها و دیگر ابزار و ادوات لازم برای اردوکشی را بر عهده داشتند. در کارهای مهندسی رزمی (از جمله، ساختن پلها و معابر و موانع و
استحکامات) و بویژه ادوات قلعه گیری فعال بودند و در صورت پیروزی،
اسیران را نیز
زنجیر میکردند.
برخی دولتمردان خیّر نیز گاه در فعالیتهای وقفی یا خیریۀ خود از آهنگران استفاده میکردند. مثلاً گفته شده است که
بدر بن حسنویه، از بزرگان ملوک دینور و همدان در قرن چهارم، در جزو صدقاتش، سالیانه مبلغ کلانی به آهنگران میداد که
نعل مرکبهای مسافران و در راه ماندگان مسیر
همدان ـ بغداد را تعمیر کنند.
چون دستگاههای
حکومتی نیز، همچون مردم عادی، به
تقریباً همۀ تولیدات ریز و درشت آهنگران نیازمند بودند، احتمالاً نظارت بر کار آهنگران نیز با دقت بیشتری همراه بوده است؛
(آهن نرم) و نامرغوب نسازند و میخهای مستعمل از نوصاف شده را به جای میخهای نو، یا آمیخته با آنها، به مشتریان نفروشند.
مأموران نظارتی، وزنههای ترازوها را که آهنگران برای دکانداران میساختند به دقت بررسی میکردند و با توزین و مهرکردن،
استاندارد بودن آنها را تأیید میکردند.
دکان آهنگری از جمله دکانهایی بود که در جریان آتش سوزیهای بازارها اغلب به عنوان منشأ اولیۀ
آتش سوزی شناخته میشد و این حوادث در بازارها و راسته های آهنگران و همسایههایشان بسیار رخ میداد.
از این رو،
محتسبان بر آن بودند که ترتیبی اتخاذ کنند تا دکانهای آهنگری نیز، مانند دکانهای آشپزی و نانوایی، از دکانهای آسیب پذیری چون
عطاری و
بزازی دور باشند
(دربارۀ استفتائاتی در باب ضررهایی که از کار کارگاه آهنگری به همسایگان وارد میآمد، برای نمونه رجوع کنید به ازجان
).
دربارۀ میزان درآمد و وضع معیشت آهنگران، مانند اغلب اصناف دیگر، اطلاعات اندک و نارساست. به نظر میرسد که با وجود تنوع وسیع تولیدات و نیاز همۀ گروههای جامعه به محصولات آهنگران، اعضای این صنف بایستی درآمد بسیارمی داشتند، اما این نیاز وسیع موجب میشد که شمار اعضای این صنف افزایش یابد و پرجمعیت بودن آهنگران (مثلاً، بنا بر گزارش
اولیاء چلبی، شانزده صنف از آهنگران بیش از دو هزار عضو در قاهره داشتند. رجوع کنید به
)، عملاً به معنای سرشکن شدن درآمد در میان گروهی بزرگ و در نتیجه، کاهش میزان درآمد سرانۀ آهنگران بود. آهنگران در تمام ایام سال کار داشتند، اما کار آنان نیز، همچون بسیاری از مشاغل، در برخی فصول رونق بیشتری میگرفت، از جمله در فصل کشاورزی یا فصل آمادگی برای سفرهای دریایی و غواصی و کشتیسازی در مناطق ساحلی
یا آمادگی برای شروع یک
جنگ بزرگ یا هنگام افزایش ساخت و سازهای شهری و
حکومتی.
بنا بر شواهدی که کهن
از قدرت خرید برخی آهنگران در
اورشلیم عصر عثمانی در قرن دوازدهم/هجدهم به دست داده است، ظاهراً آهنگران آن شهر، درآمد خوبی داشته اند، اما در مجموع، آهنگران از لحاظ درآمد در رتبه های پایین قرار داشتند و وضعشان مثلاً با مسگران قابل مقایسه نبود.
گزارشی از نیمۀ دوم قرن سیزدهم/ نوزدهم گفته که صنف آهنگر در
اصفهان، همچون صنف میخ ساز و
نجار و
سَرّاج، از پرداخت
مالیات معاف بوده است
). در برخی از مناطق، آهنگرانی که برای کشاورزان ابزار میساختند، به صورت سالانه با آنان قرارداد میبستند و در پایان سال، مزدشان را بر مبنای مساحت زمین کشاورزی ِ طرف قرارداد، به صورت
گندم و
جو و
غلات دیگر و
کاه و
علوفه دریافت میکردند.
شاید تفاوت در اطلاعاتِ راجع به میزان درآمد آهنگران، صرفاً به نظام شغلی و تولیداتشان وابسته نبوده و مثلاً وابستگی قومی و قبیلهای آنان نیز در میزان برخورداریهای اقتصادیشان نقش داشته است. به همین ترتیب، اختلاف منابع دربارۀ شرافت یا فرودستی آهنگران نیز احتمالاً بیشتر به قوم و نژاد آنان مربوط بوده است. مثلاً،
عرب جاهلی عموماً مشاغل یدی و از جمله آهنگری را پست می انگاشت
(د. اسلام، ذیل «Kayn») و ظاهراً "آهنگر" خواندن کسی، نزد اعراب نوعی تحقیر زبانی به شمار میآمد
(د. اسلام، ذیل «Kayn»). در
شبه جزیره عربستان، در عصر جاهلی و در
صدر اسلام، بیشتر آهنگران یا از
بردگان و
موالی بودند (مثلاً
ازرق بن عقبه،
غلام رومی
حارث بن کلده ثقفی، رجوع کنید به
و ابولؤلؤ غلام مغیره،
) یا از کسانی که اصالت عربی نداشتند، همچون
یهودیان.
یهودیان حجاز، بویژه ساکنان
خیبر، بر اثر بی اعتنایی اعراب به آهنگری، تولید و فروش انواع محصولات آهنی و فولادی مورد نیاز آنان، از جمله سلاحها و ادوات کشاورزی، را
تقریباً به انحصار خود درآوردند و علاوه بر کسب ثروت بسیار،
اعراب را در زمینۀ تجهیزات جنگی، به شدت به خود وابسته ساختند.
اما در برخی منابع، مبدأ آهنگری نزد عربها را به هالک بن عمرو بن اسد بن خزیمه رسانده
و
ولید بن مغیره و
عاص بن هشام، برادر
ابوجهل، را از آهنگران
حجاز دانستهاند
(برای شمار دیگری از
اشراف عرب که آنان را از آهنگران دانستهاند رجوع کنید به
). این گزارشها با قول پست انگاشتن حرفۀ آهنگری در نزد
عرب صدر اسلام چندان مناسبتی ندارد و ظاهراً از همین رو
ابن قتیبه و
ابن رسته آهنگری را در جملۀ صناعات اشراف آوردهاند. از جمله آهنگرانی که در زمرۀ
صحابه پیامبر بودند، یکی
خباب بن ارت بود که برای
عاص بن وائل آهنگری میکرد و دیگری
ابوسیف قین که همسرش
دایۀ ابراهیم، پسر
پیامبر اکرم، بود.
عمری
گفته است که پیامبر با انتخاب
زن یک آهنگر برای دایگی فرزندش میخواسته است نظر تحقیر آمیز عرب را به پیشۀ آهنگری اصلاح کند. در حدیثی
نیز از قول ایشان آمده است که قَیْن را خواری پیشهاش زیانی نمیرساند، اگر
عادل باشد. قین در صدر اسلام به آهنگر اطلاق میشده است.
در ادوار بعد نیز شماری از معاریف
علما و
محدثان به حرفۀ آهنگری منسوب بودهاند.
در عین حال، ذمّیانی که در سرزمینهای اسلامی به آهنگری اشتغال داشتند نیز فراوان بودند
).
حسن وزان گفته که در شهر مِاَئۀ بیر در دُکّالۀ
مراکش، به جز آهنگران یهودی
صنعتگر دیگری نیست
). تأکید مکرر برخی نویسندگان
اهل سنت بر این که پدر عبیدالله مهدی (بنیانگذار
خلافت شیعی فاطمی) یا خود وی، آهنگران
یهودی بودهاند، ظاهراً مبتنی بر ذهنیت سنتی عربی است که هم یهودیان و هم آهنگران را خوار میداشتند. در مصر بسیاری از
قبطیان مسیحی به مشاغل یدی، از جمله آهنگری، اشتغال داشتند.
در اورشلیم عصر عثمانی نیز بسیاری از اعضای صنف آهنگران، مسیحی بودند و ریاست این صنف را نیز در قرن یازدهم و دوازدهم/ هفدهم و هجدهم، اغلب،
مسیحیان برعهده داشتند.
موضوع دیگری که در فرودست انگاشتن آهنگران نقش داشته آن بوده است که از اعصار بسیار قدیم تا کنون، بخش بزرگی از فعالیتهای آهنگری را، بویژه در مناطق روستایی، کولیها انجام میدادند که اغلب دوره گرد بودند.
این افراد نه تنها در نزد شهریان، جزو شهروندان عادی
محسوب نمیشدند بلکه حتی نزد قبایل بدوی عرب نیز اعضای قبیله به شمار نمیآمدند و با آنان ازدواج صورت نمیگرفت (د. اسلام، ذیل «Kayn») .
این گروههای کولی – که در ایران، غرشمال یا غربتی یا غریب شمار نامیده میشدند – به صورت گروهی به روستاها یا محل استقرار ایلات میرفتند و علاوه بر آهنگری، به
شعبده بازی،
رقاصی و
معرکهگیری میپرداختند. زنانشان نیز در خانههای مردم میرفتند و با اصرار و سماجت محصولات آهنی تولیدی مردانشان را به خانوارها میفروختند و
فالگیری و
حجامی نیز میکردند.
(۱) شهابالدین محمد ابشیهی، المستطرف
فی کل فن مستظرف، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶م، افست قم.
(۲) عزالدین ابوالحسن علیبن محمد ابناثیر، اسدالغابة
فی معرفةالصحابه، چاپ علی محمد معوض و دیگران، بیروت بیتا.
(۳) عزالدین ابوالحسن علیبن محمد ابناثیر، الکامل، اختصارات.
(۴) مبارکبن محمدبن محمدبن عبدالکریمبن عبدالواحد شیبانی جزری.
(۵) عزالدین ابوالحسن علیبن محمد ابناثیر، النهایة
فی غریبالحدیث والاثر، چاپ طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳م.
(۵) ابن اخوه،
معالم القربة فی
احکام
الحسبة، چاپ محمد محمود شعبان و صدیق احمدعیسی مطیعی، قاهره ۱۹۷۶م.
(۶) ابوبکر محمدبن قاسم ابن انباری، الزاهر
فی معانی کلمات الناس، چاپ حاتم صالح ضامن، بغداد ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹م.
(۷) ابن بلخی، فارسنامه، اختصارات.
(۸) ابنتغری بردی، النجومالزاهره
فی ملوک مصر و القاهره، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳م.
(۹) ابنجوزی، المنتظم
فی تاریخالامم والملوک، چاپ محمد و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲م.
(۱۰) ابنحجر عسقلانی، الاصابه، اخ.
(۱۱) ابنحوقل، صورةالارض، اختصارات.
(۱۲) ابنرسته، الاعلاق، اختصارات.
(۱۳) ابنسعد، طبقات، چاپ علی محمدعمر، اختصارات.
(۱۴) ابن طقطقی، الفخری
فیالآداب السلطانیه و الدولالاسلامیة، چاپ محمود توفیق کتبی،) مصر ۱۳۴۰ (.
(۱۵) شمسالدین محمد، ابن طولون، مفاکهةالخلان
فی حوادثالزمان) تاریخ مصر والشام (.
(۱۶) چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۳۸۱/ ۱۹۶۲م.
(۱۷) ابنعبدالبر، الاستیعاب
فی معرفةالاصحاب، در حاشیۀ ابنحجر عسقلانی، اختصارات.
(۱۸) ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶م.
(۱۹) ابنعماد حنبلی، شذرات، اختصارات.
(۲۰) ابنقتیبه، المعارف، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷م.
(۲۱) ابنکثیر، البدایة والنهایة، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۰م.
(۲۲) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، اختصارات.
(۲۳) ادیبالممالک، «جماعت کولی در انگلستان»، ارمغان، س ۱۶، ش ۹، آذر ۱۳۱۴ش.
(۲۴) ابوولید ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیه منالآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳م.
(۲۵) اصطخری، مسالک، اختصارات.
(۲۶) اولیاء چلبی، الرحلة الی مصر و السودان و الحبشه، ترجمۀ حسین مجیب مصری و دیگران، چاپ محمد حرب، قاهره ۲۰۰۶م.
(۲۷) بلاذری، انسابالاشراف، چاپ محمد حمیدالله، مصر ۱۹۵۹م.
(۲۸) بلاذری، فتوحالبلدان، اختصارات.
(۲۹) عبدالحافظ عبدالخالق بناء، اسواقالشام
فی عصر الحروب الصلیبیه
فیالفره من ۵۹۵- ۶۸۷/ ۱۰۹۹ـ ۱۲۹۱م.
(۳۰) بیروت ۲۰۰۷م.
(۳۱) ابراهیمبن محمد بیهقی، المحاسن والمساوی، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره) ۱۳۸۰/ ۱۹۶۱م (.
(۳۲) میرزا حسین تحویلدار، جغرافیای اصفهان، جغرافیای طبیعی و انسانی و آمار اصناف شهر، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۲ش.
(۳۳) جاحظ، البرصان والعرجان والعمیان والحولان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰م.
(۳۴) محمد عبدالهادی جمال، الحرف والمهن والانشطةالتجاریة القدیمة
فیالکویت، کویت ۲۰۰۳م.
(۳۵) راسم جمیلی، البغدادیون کتاب یصورالحیاة البغدادیة ایام زمان، بغداد ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳م.
(۳۶) جواد علی، المفصل
فی تاریخالعرب قبلالاسلام، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳م.
(۳۷) ب س جیرار، وصف مصر، موسوعةالحیاةالاقتصادیة
فیالقرن الثامن عشر، الجزءالاول، الزراعة، الصناعات والحرف والتجاریة، ترجمۀ زهیر شایب، مصر ۱۹۸۰م.
(۳۸) حسن وزان، وصف افریقیا، ترجمۀ محمد حجی و محمد اخضر، بیروت ۱۹۸۳م.
(۳۹) خسرو خسروی، «آهنگری»، کاوش، دورۀ ۲، ش ۲، شماره مخصوص نوروز، فروردین ۱۳۴۲ش.
(۴۰) خطیب بغدادی، تاریخ مدینةالاسلام، اختصارات.
(۴۱) هائری رنه دالمانی، از خراسان تا بختیاری، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران ۱۳۷۸ش.
(۴۲) شمسالدین ذهبی، تاریخالاسلام، چاپ عمرعبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴م.
(۴۳) راغب اصفهانی، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء والبلغاء، چاپ ریاض عبدالحمید مراد، بیروت ۲۰۰۴م.
(۴۴) رسالۀ سلمانیان و سرتراشان، چهارده ساله در فتوت و اصناف، چاپ مهران افشاری و مهدی مدائنی، تهران ۱۳۸۱ش.
(۴۵) اندریه ریمون، الحرفیون و التجار
فی القاهره
فیالقرن الثامن عشر، ترجمۀ ناصر احمدابراهیم و باستی جمالالدین، قاهره ۲۰۰۵م.
(۴۶) حسین زنگویی، «نگاهی به پیشههای سنتی بیرجند»، خراسان پژوهی، س ۱، ش ۱، بهار و تابستان ۱۳۷۷ش.
(۴۷) بسط بن عجمی حلبی، کنوزالذهب
فی تاریخ حلب، چاپ شوقی شعث و فالح بکور، حلب ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶م.
(۴۸) سمعانی، انساب، اختصارات.
(۴۹) محمدبن علیبن محمد شبانکارهای، مجمعالانساب، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
(۵۰) قتیبه شهابی، اسواق دمشق القدیمة و مشیداتها التاریخیه، دمشق ۱۹۹۰م.
(۵۱) جعفر شهری باف، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، زندگی، کسب کار، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۵۲) جعفر شهری باف، طهران قدیم، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۵۳) صباح ابراهیم سعید شیخلی، الاصناف
فیالعصر العباس بحث
فیالتنظیمات الحرفیه
فیالمجتمع العربیالاسلامی، بغداد ۱۹۷۶م.
(۵۴) عبدالرحمنبن نصر شیزری، نهایةالرتبة
فی طلب
الحسبة، چاپ بازعرینی، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱م.
(۵۵) هلالبن محسن صابی، الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، قاهره ۱۹۵۸م.
(۵۶) جواد صفینژاد، طالبآباد، نمونۀ جامعی از بررسی یک ده، تهران ۱۳۵۵ش.
(۵۷) عطا طاهری، کوچ کوچ، تجربۀ نیم قرن زندگی در کهکیلویه و بویراحمد، تهران ۱۳۸۸ش.
(۵۸) طبری، تاریخ، (بیروت)، اختصارات.
(۵۹) سلمات هادی طعمه، کربلاء
فیالذاکرة، بغداد ۱۹۸۸م.
(۶۰) بنیال سید طوخی، طوائف الحرف
فی مدینةالقاهره
فیالصنف الثانی منالقرن التاسع عشر، ۱۸۴۱ـ ۱۸۹۰، قاهره ۲۰۰۹م.
(۶۱) طوسی، الفهرست، چاپ محمود رامیار، مشهد ۱۳۵۱ش، افست از روی چاپ اسپرنگر.
(۶۲) عبدالمنعم حمیری، الروض المعطر
فی خبرالاقطار، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۸۴م.
(۶۳) عریببن سعد قرطبی، صلة تاریخالطبری، ذیل طبری، تاریخ، (بیروت)، اختصارات.
(۶۴) عبدالعزیزبن ابراهیم عمری، الحرف والصناعات
فیالحجاز
فی عصرالرسول، قطر ۱۹۸۵م.
(۶۵) فتوتنامه آهنگران، چاپ ایرج افشار، فرخنده پیام، مجموعۀ مقالات تحقیقی، یادگارنامۀ استاد دکتر غلامحسین یوسفی، مشهد ۱۳۵۹ش.
(۶۶) فتوتنامهها و رسائل خاکساریه، (سی رساله)، چاپ مهران افشاری، تهران ۱۳۸۲ش.
(۶۷) یزدان فرخی، «بر آن بیبها چرم آهنگران، (پژوهشی در جایگاه اجتماعی آهنگران)»، مزدکنامه (یادبود اولین سالگرد درگذشت مهندس مزدک کیانفر)، چاپ جمشید کیانفر و پروین استخری، تهران ۱۳۸۷ش.
(۶۸) ابویوسف یعقوب فسوی/ بسوی، المعرفة والتاریخ، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۹۷۵م.
(۶۹) زکریای قزوینی، آثارالبلاد واخبارالبلاد، بیروت، (بیتا).
(۷۰) حمدان عبدالمجید کبیسی، اسواق بغداد حتی بدایةالعصر البویهی، ۱۴۵ـ ۳۳۴ هـ/ ۷۶۳ـ ۹۴۵م.
(۷۱) بغداد ۱۹۷۹م.
(۷۲) عبدالحی کتانی، الراتیب الاداریه، بیروت (بیتا).
(۷۳) اصغر کریمی، سفرنامۀ دشت کویر، از معدنهای شدادی تا قناتهای وقفی و وقفنامههای گناباد، تهران ۱۳۸۹ش.
(۷۴) مها کیال، مروثات حرفیه (دراسة مونوغرافیة احصائیه الحرف التقلیدیة
فی صیدا والجوار، طرابلس ۲۰۰۳م.
(۷۵) گزارشهای نظمیه از محلات طهران، راپورت وقایع مختلفۀ محلات دارالخلافه، چاپ انسیه شیخ رضایی و شهلا آذری، تهران ۱۳۷۷ش.
(۷۶) احمد گلچین معانی، شهر آشوب در شعر فارسی، چاپ پرویز گلچین معافی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۷۷) پرویز محبی، فنون و منابع در ایران، مقدمهای بر تاریخ تکنولوژی و کاربرد مواد در ایران از قرن اول تا سیزدهم هجری، ترجمۀ آرام
قریب، تهران ۱۳۸۳ش.
(۷۸) مسکویه، تجارب، اختصارات.
(۷۹) سعید مغاوری محمد، الالقاب واسماء الحرف والوظائف
فی ضوءالبرئیات العربیه، قاهره ۲۰۰۰ـ ۲۰۰۲م.
(۸۰) مقدسی، احسن، اختصارات.
(۸۱) مقریزی، خطط، چاپ ایمن فؤاد سید، لندن ۲۰۰۲ـ ۲۰۰۴م.
(۸۲) ابوالفضل میدانی، مجمعالامثال، مشهد ۱۳۶۶ش.
(۸۳) میرزا سمیعا، تذکرةالملوک، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
(۸۴) عبدالقادربن محمد نعیمی دمشقی، الدراس
فی تاریخالمدارس، چاپ جعفر حسنی،) بیجا (۱۹۸۸م.
(۸۵) صادق همایونی، فرهنگ مردم سروستان، مشهد ۱۳۷۱ش.
(۸۶) ارنست هولتسر، ایران در یکصد و سیزده سال پیش، با شرح و تصویر، بخش نخست: اصفهان، ترجمۀ محمد عاصمی، تهران ۱۳۵۵ش.
(۸۷) یاقوت، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳م.
(۸۸) یاقوت، معجمالبلدان، اختصارات.
(۸۹) یعقوبی، البلدان، اختصارات.
(۹۰) Jean Chardin, Voyages Du Chevalier Chardin En Perse, Perse, Paris ۱۸۱۱.
(۹۱) Amnon Coheu, The Guilds of Ottoman Jerusaleu, Leiden ۲۰۰۱.
(۹۲) EI۲, s v Kayn, by: J Chelhod.
(۹۳) IR, s v Āhan, by: v c Pigott.
(۹۴) Mübahat kütükoğlu، The structure of the Ottoman Economy, in History of the Ottoman state, Society and Civilization, ed By: Ekmeleddin Ihsanoğlu, Istanbul ۲۰۰۱.
(۹۵) Tahsin Özcn, Fetvalar Isiginda Osmanli Esnafi, Istanbul ۲۰۰۳.
(۹۶) Hans E Wulff, The Traditional Crafts of Persia, their Development, Technology, and Influence an Eastern and Western Civilization, Cambridge, Massachusetts- London ۱۹۷۶.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «آهنگر»، شماره۷۲۵۶.