• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آقا نورالدین عراقی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نور الدین عراقیآقا نورالدین عراقی (۱۲۷۸-۱۳۴۱ق)، فقیه، عارف، حکیم و از مجتهدان و مراجع تقلید شیعه در قرن سیزده و چهاردهم هجری قمری بود.
وی در اراک و نجف علوم دینی را نزد اساتیدی چون میرزا حبیب‌الله رشتی، آخوند خراسانی، میرزا حسین خلیلی تهرانی، ملا علی نهاوندی و دیگران فرا گرفت و به درجه اجتهاد رسید. او سپس به اراک بازگشته و مرجعیت دینی مردم آن سامان را بر عهده گرفت و به فعالیت‌های علمی و رسیدگی به امور مردم پرداخت. او از بانفوذترین و برجسته‌ترین عالمان در منطقه اراک بود تا جایی‌كه وی را پناه سیاسی و مذهبی مردم خوانده‌اند. از ایشان آثار و تالیفاتی در موضوعات مختلف برجای مانده است. این عالم در قبرستان اراک دفن شده و بقعه‌ای بر مزارش احداث شده است.



آقا نورالدین عراقی فرزند سید محمد شفیع در سال ۱۲۷۸ق به دنیا آمد.
[۱] استادی، رضا، شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص۱۴۵.
دوران کودکی وی تحت پرورش‌های اخلاقی پدر و مادرش سپری گشت.


آقا نورالدین تحصیلات علوم دینی را در اراک و نجف گذرانده است.

۲.۱ - در اراک

نورالدین با راهنمایی پدرش در مدرسه سپهدار که از مهم‌ترین مراکز آموزشی اراک به شمار می‌رفت، تحصیلات مقدماتی را آغاز نمود. از جمله دوستان هم‌درس او که با وی هم‌حجره و هم‌مباحثه بودند، ‌می‌توان به حاج میرزا محمد علیخان و آقا شیخ علی سنجانی اشاره کرد. آقا نورالدین از محضر دانشورانی استفاده کرد که مشهورترین آنان،‌ آخوند ملا محمد امین می‌باشد. وی از برجسته‌ترین فضلای نیمه دوم قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم اراک است. او در فقه، اصول، معانی، ‌بیان، منطق، کلام و حکمت، صاحب‌نظر و نکته‌سنج بود. نظراتش در علوم عقلی و علوم نقلی مورد اعتنا و حائز اهمیت است. آقا نورالدین تقریرات درس خارج حاج ملا محمد امین را به نگارش درآورد. وی در این یادداشت‌های ارزشمندی که میراث و یادگار از دوران جوانی اوست، در مقابل استادش سر تعظیم و تکریم فرود آورده و او را به تبحّر و فضیلت یاد کرده است.
بیماری وبا در تابستان سال ۱۳۱۰ق، افراد زیادی را در اراک از پای در آورد. ملا محمد امین نیز بر اثر آن، دار فانی را وداع گفت.
[۲] استادی، رضا، شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص۳۲.


۲.۲ - در نجف

آقا نورالدین برای ادامه تحصیل، به عراق رفت و ۷ سال در حوزه علمیه نجف اشرف، مشغول تحصیل شد. او مراحل درسی را تا نیل به درجه اجتهاد، پشت سر نهاد. استادان حوزه علمیه نجف، او را فردی مهذب و دارای استعدادی فوق‌العاده یافتند.
فرزندان آیت الله حاج آقا محسن اراکی به نام های حاج آقا محسن و حاج آقا مصطفی، از همدرسان وی بودند، ولی هیچ‌کدام موفق نشدند از نظر علمی به پایه آقا نورالدین برسند. حاج آقا محسن سؤال علمی پیچیده‌ای را مطرح می‌کند که دو فرزندش نمی‌توانند به نحوی بایسته و شایسته به آن پاسخ دهند. آقا نورالدین که در آن دوران، بهار زندگی را طی می‌کرد، پس از کسب اجازه از عمویش ـ حاج آقا محسن ـ از چند راه به پرسش او پاسخ می‌دهد و عموی خویش را قانع می‌سازد. حاج آقا محسن تحت تأثیر توانایی علمی، ابتکار و خلاقیت فکری برادرزاده خود قرار می‌گیرد و به فرزندان خود می‌گوید: شما به نجف بروید و هر وقت مثل آقا نورالدین شدید به وطن برگردید.
[۳] نعیمی، داوود، نور الباقی، ص۹.



آقا نورالدین در درس حاج میرزا حبیب‌الله رشتی (۱۲۳۴-۱۳۱۲ق) شرکت کرد.
آخوند خراسانی (۱۲۵۵-۱۳۲۹ق) در اجازه اجتهادی که به آقا نورالدین داد، وی را این‌گونه معرفی کرد:
« ... از کسانی که پیکر زیبای خود را به حلیه اجتهاد آراسته‌اند و چهره درخشان خویش را به نور استنباط پیراسته‌اند و زبده ارباب تدقیق، صاحب نفس زکیه و اخلاق پسندیده از برجستگان همگنان خود، سید بزرگوار و پرهیزگار سید نورالدین فرزند سید محمد شفیع عراقی است که غالب عمر گرانقدر خود را در راه تحصیل علوم شرعی گذرانیده است، تا به جایی‌که در اثر زحمات چندین ساله، واجد قوه استنباط شده و سزاوار است که در اخذ مسائل، طبق استنباط خود عمل کند و برای دیگران نیز شایسته‌تر است که در مسایل حلال و حرام به وی رجوع کنند».
[۴] کلیدری، محمدحسن، نور مبین، ص ۱۷.
[۵] نعیمی، داوود، آیات سرمد، ص ۲۰۱ - ۲۰۲.

آقا نورالدین در درس حاج میرزا حسین بن حاج میرزا خلیل تهرانی (متوفا: ۱۳۲۶ق) شرکت کرد و تحت تأثیر زهد و پارسایی او قرار گرفت. استادش با وجود پیری و ناتوانی ناشی از سالخوردگی، اشتغالات علمی و تلاش های توانفرسا، در جهت تربیت شاگردان، از انجام مستحبات دریغ نمی‌ورزید.
[۶] نعیمی، داوود، نور الباقی، ص۱۵.

حاج میرزا حسین تهرانی در اجازه اجتهاد به آقا نورالدین، شاگرد خود را چنین وصف نمود:
« ... از کسانی که به مقصود خود رسیده و دو مرتبه علوم عقلی و علوم نقلی را به هم ارتباط داده‌اند و در عین‌حال به سعادت علم و عمل نایل گردیده و از دانش خود بهره گرفته‌اند، دانشمند، محقق و فاضل متبحّر، دریای ذخیره‌های علمی و چراغ فروزان دانش، خاتمة الفضلاء و المتبحّرین، مرد میدان تحقیق و سالک بزرگ راه تدقیق، سید بزرگوار شفیق سید نورالدین سلطان آبادی است، او به دلیل حسن ظنی که به من داشت، ‌از من استجازه نمود، من هم به طریقی که از سابقین خود مجاز بودم، به وی اجازه نقل و تحقیق در مأثر مدوّن مذهب تشیع از کتب اربعه و غیر آن را دادم، امید است که مرا از دعای خویش فراموش ننماید».
[۷] کلیدری، محمدحسن، نور مبین، ص۱۵.

آقا نورالدین یک دوره اصول فقه را نزد آیت الله آخوند ملا علی نهاوندی فرا گرفت و درس‌های او را نوشت. از یادداشت‌های آیت الله اراکی بر می‌آید که شاگرد شیخ مرتضی انصاری و در فقه و اصول، صاحب‌نظر بود.
آقا نورالدین می‌گوید:
حاج میرزا نصرالله، ملایی و ریاست امور دینی را در مشهد مقدس عهده‌دار بود. او در درس شیخ انصاری شرکت نکرده بود، ولی از توانایی علمی خوبی برخوردار بود. در سفری که آخوند ملا علی نهاوندی، به مشهد مقدس می‌رود، با او دیدار می‌کند، بحث‌های علمی گوناگونی بین آن‌ها روی می‌دهد، تا آن‌که حاج میرزا نصرالله می‌گوید:
تا به حال، به ملایی شیخ مرتضی اعتقادی نداشتم و کتاب‌ها و شاگردانش هم به دلم وقعی پیدا نکرد، ولی آخوند ملا علی اعتقاد مرا درباره وی متحول نمود و فهمیدم که ملایی شیخ، مرتبه والایی داشته است.
آقا نورالدین در خصوص استادش، آخوند ملا علی نهاوندی یادآور شده است:
او دوره اصول را در مدت ۶ ماه درس می‌گفت و من یک دوره در درس او حاضر شدم و تمام آن‌را نوشته و الان دارم. کسی تاب تحمل درسش را نداشت.
[۸] استادی، رضا، شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص۵۱۴.



آقا نورالدین پس از ۷ سال تحصیل در حوزه علمیه نجف و نیل به درجه اجتهاد، در اواخر سال ۱۳۰۶ق، به زادگاه خویش بازگشت. آقا نورالدین پس از ورود به اراک، امام جماعت مسجد کوچکی را ـ که در آخر کوچه انوری جنب بازار مرکزی شهر قرار گرفته بود ـ عهده‌دار شد.
آقا نورالدین پس از مدتی، به مقام مرجعیت رسید. دانشمندان و مشتاقان دانش از دورترین نقاط، برای استفاده علمی از محضرش، به اراک می‌آمدند و از برکات علمی و اخلاقی او بهره کافی می‌گرفتند.
آقا نورالدین به تدریس علوم معقول و علوم منقول پرداخت.
[۹] نعیمی، داوود، نور الباقی، ص۲۲ - ۲۳.

آیت الله حاج شیخ محمدتقی بروجردی در کتاب «العشرات» می‌نویسد:
اقامت من در عراق ۲۰ سال به طول انجامید و از طرفی، تحت توجه آقا سید نورالدین بودم. ایشان دارای مراتب اجتهاد و مرجعیت و دارای زهد و تقوی بودند. هر روز نزدیک به ۵۰ استفتاء از وی می‌شد که بدون مراجعه (به منابع) پاسخ تمام آنها را می‌نوشت. او صبح، جواهر درس می‌گفت و بعد از آن، شرح اصول کافی ملاصدرا را مباحثه می‌کرد و عصر، اصول خارج را مورد بحث قرار می‌داد.
حالات شگفتی از ایشان مشاهده کردم. همیشه در حضورش بودم. طبعم چنان بود که این‌گونه مردان بزرگ را که می‌یافتم، با آنان انس می‌گرفتم؛ بسیار استفاده روحی و معنوی می‌بردم.
[۱۰] بروجردی، محمدتقی، العشرات.

حاج آقا نورالدین پیش از آیت ‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، ریاست حوزه علمیه اراک را به عهده داشت.
[۱۱] سید کباری، سید علیرضا، حوزه‌های علمیه شیعه در گستره جهان، ص۱۳۱.

آیت الله اراکی فرمود:
شخصیت آقا نورالدین چنان بود که علمای زمان خویش و حتی مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری را تحت الشعاع قرار داد. از قم، عده‌ای شیفته معرفت و دیانت، به خدمتش آمدند و اظهار نمودند: این شهر مرکزیت دارد، ولی آن‌طور که شایسته آن است، از یک مرکز علوم دینی منسجم، گسترده و جامع برخوردار نیست. شما برای رفع این کاستی، به قم تشریف‌فرما شوید و این کمبود را ترمیم نمایید. آقا نورالدین پاسخ می‌دهد:
من معذورم، امّا کسی را برای شما می‌فرستم که از عهده این کار برآید و سپس مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری را فرستاد. حتی بودجه اولیه تأسیس حوزه علمیه قم را به آقا نورالدین نسبت می‌دهند، به این شرح که هر چه گندم در اختیار آقا بوده، دستور می‌دهد در شهر کاشان به فروش برسانند و پولش را در اختیار حاج شیخ عبدالکریم قرار دهند تا در راه‌اندازی این کار خطیر و مقدس، توقف و خللی پیش نیاید.
[۱۲] نعیمی، داوود، آیات سرمد، ص۲۲۲.



۱. آیت الله العظمی محمدعلی اراکی؛
۲. آیت الله حاج شیخ عبدالنبی عراقی؛
۳. محمد تقی بروجردی، نویسنده «العشرات»؛
۴. آقا شیخ رضا نوری؛
۵. شیخ ذبیح‌الله ارضی؛
۶. ابراهیم دهگان؛
۷. میرزا مهدی بروجردی؛
۸. میرزا عبدالحسین صاحب الداری بروجردی؛
۹. شیخ حسین عرب انجدانی.


آقا نورالدین اراکی فقیهی فرزانه، عارفی خداشناس و حکیمی هوشیار بود که مقامات علمی و معنویش تمامی علما و سادات اراک را تحت الشعاع قرار داد. آن بزرگوار از دیدگاه مراجع تقلید، به عنوان امین شرع، انور و صاحب امر و دارای نفوذ روحانی و معنوی مطرح بود، تا جایی‌که وی را پناه سیاسی و مذهبی مردم خوانده‌اند و در برخی صحنه‌ها خود را رهین منّت او دانسته‌اند.
حاج میرزا خلیل تهرانی، آخوند خراسانی، محمد شربیانی و محمدحسن ممقانی که از مراجع تقلید و فقیهان نجف بودند، در نهم جمادی الاولی سال ۱۳۲۱ق در نامه‌ای به آقا نورالدین، از او خواستند با توجه به توانایی‌اش در عرصه‌های فقه و حکمت و نیز نفوذ معنوی و اقتدار اجتماعی‌اش، جهت اصلاح امور جامعه و محو شعله‌های آشوب و فساد و منکرات، بکوشد و جامعه مسلمانان را از فساد و تعرض افراد خلافکار مصون نگاه دارد.
آیت الله آقا نورالدین در بعد فقاهت، مجتهدی تیزبین و ژرف‌اندیش بود و بر مسایل و مبانی فقهی چنان تسلط داشت که گویی تمام قواعد فقهی فراروی اوست. گرچه اراک و حوالی آن هیچ‌وقت بدون مجتهد نبود، ولی مراجعات عمومی مردم به آن بزرگوار ـ جهت استفتاء در عبادات، معاملات، دعاوی خصوصی و مخاصمات ـ بیش از سایر علما بود.
از مجموعه جواب‌هایی که وی به سؤالات فقهی مردم داده است، می‌توان به وضوح فهمید که او پناه علمی و مشکلات شرعی و حافظ حقوق مردم، به ویژه محرومین و مظلومین بوده است. (آقا داود نعیمی تعدادی از استفتائات آقا نورالدین را در کتاب خود آورده است.
[۱۳] ر.ک: نعیمی، داود، نور الباقی، ص۱۰۸-۱۳۲.
)
آیت الله اراکی فرمود: مرحوم آقا نورالدین در هیچ مسأله‌ای محتاج به مراجعه به کتاب نبود. این همه استفتائات که می‌آوردند، یک دفعه نشد که بگوید کتاب را بیاورید ببینم. قلمدان حاضر بود و جواب را فوری می‌نوشت، تمام، حاضر جواب بود.


آیت الله آقا نورالدین عراقی انسی ویژه به قرآن داشت و در تفسیر آیات، تسلط و تبحّری خاص از خود بروز می‌داد. در آن زمان، از سوی برخی افراد مغرض ایراداتی به مفاهیم قرآنی وارد می‌شد و برخی چنین مطرح می‌کردند که در قرآن مطالبی دیده می‌شود که عقل بشری نمی‌تواند آن را بپذیرد.
این فلیسوف و عارف در سفری که به نواحی مرزی نمود تا غیور مردان ایرانی را در مصاف با اجانب و متجاوزان ترغیب و تهییج نماید، تصمیم گرفت با وجود مشکلات و فشارهای ناشی از جنگ و دوری از وطن، آیات قرآن را از دیدگاه عقل مورد بررسی قرار دهد و مطالبی را که موافق عقل است، ‌توضیح بدهد و آنچه را که عقل قاصر بشری نمی‌تواند درک کند، مخالف نبودن آن را با خرد و اندیشه انسان‌ها روشن کند. او بدون داشتن کتاب‌های مرجع و منابع مورد نیاز، در جایی‌که تحت فشار بیگانگان بود، قلم به دست گرفت و تفسیری بدیع و کم‌نظیر به نگارش درآورد که متأسفانه تنها ۱۷ جزء آن در دسترس می‌باشد که سال‌ها در کتابخانه شخصی مرحوم حاج احمد خان حاجی باشی در اراک قرار داشت، تا آن‌که آیت الله اراکی آن تفسیر را از گوشه کتابخانه خارج نمود و با نوشتن مقدمه‌ای عالی بر آن و با تصحیح و تعلیق موسوی کرمانی و شیخ علی پناه اشتهاردی، توسط بنیاد فرهنگی مرحوم حاج محمد حسن کوشان پور، در سه مجلد، با ۱۶۵۹ صفحه به چاپ رسید.
[۱۴] نعیمی، داوود، نور الباقی، ص۲۷ - ۲۸.
[۱۵] صدرایی‌خویی، علی، آیت الله اراکی یک قرن وارستگی، ص۳۶.



۱. رساله حقوق المرأه فی شریعه الاسلام (حقوق زن در اسلام)؛
۲. رساله‌ای در نور الایمان، در رد فرقه بهائیت؛
۳. رساله‌ای در الهیات؛
۴. کتاب طهاره، صلوه و مکاسب (همراه با نظریات خودش در این‌باره)؛
۵. رساله‌ای در اصول عقاید؛
۶. شرح دعای صباح؛
۷. شرح حدیث حقیقت؛
۸. عقاید النوریه فی حکمه متعالیه؛
۹. رساله‌ای در مسئله مرجعیت؛
۱۰. حاشیه فرائد الاصول شیخ انصاری (مبحث استصحاب
۱۱. سفرنامه منظوم؛
۱۲. سفرنامه مسافرت وی در جنگ جهانی اول که ابراهیم دهگان و داود نعمیی نسبت به ترجمه و شرح و توضیح آن اقدام نموده‌اند؛
۱۳. رساله‌ای در مباحث عقلی و قسمتی از مباحث الفاظ؛
۱۴. رساله‌ای در باب بعضی قواعد فقهی.
[۱۶] روزنامه جمهوری اسلامی، یادی از عالم وارسته آیت الله آقا نورالدین اراکی به مناسبت هفتادمین سال رحلت، ش ۳۳۸۷، دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۶۹، ص۱۰.



آیت الله آقا نورالدین اوصاف و خصایص والای مکتبی را با تهجد، مراقبت و کششی پی‌گیر، با جان خویش آمیخت. کسانی که شب‌های راز و نیازش را دیده بودند، می‌گفتند:
از نیمه‌های شب تا فجر صادق پیوسته در حال گریه و زاری بود، شخصی به نام آقا سید محمود خوانساری، از اهل منبر، طالب شد که او را ببیند، چون صدای العفو العفو ایشان توی کوچه می‌آمد و مردم از معابر حوالی خانه‌اش، این حالات را می‌شنیدند؛ این آقا خواست نماز شب خواندن آقا نورالدین را ببیند. یکی از شب‌های ماه رمضان بود و آن مرحوم عدّه‌ای از جمله آقا سید محمود خوانساری را برای افطار دعوت کرد. وی می‌گوید: وقتی افطار به پایان رسید و همه رفتند، من نشستم، آقا نورالدین دید من بلند نمی‌شوم، به خدمتکارش گفت: دو تا رختخواب بیاور. یک رختخواب خودش داشت، یکی را هم برای من آوردند. من نخوابیدم، می‌خواستم سحر ایشان را ملاحظه کنم. سحر که فرا رسید، دیدم از جای خویش برخاست و رفت بیرون، وضو گرفت و مشغول نماز شد. وقتی که به العفو رسید، مشاهده کردم چنان گریه بر او مستولی گردید که چندین دفعه گلوگیر شد. فکر می‌کرد من خوابم.
[۱۷] مجله حوزه، شماره ۱۲، ص۲۴.

آیت الله اراکی فرمود:
«من به چشم خودم دیدم در دهه عاشورا، در مجلس روضه‌خوانی که در منزل خودش از اول آفتاب شروع می‌شد و تا ظهر ادامه داشت و منبری‌های بلاحساب می‌آمدند و مردم زیادی از غریبه و آشنا، از اهل اراک و جاهای دیگر جمع می‌شدند، ایشان از اول روضه چندین دستمال جلوی خودش می‌گذاشت و تمام دستمال‌ها را از گریه خیس می‌کرد، از اول روضه گریه می‌کرد تا آخر. من نمی‌دانم چه گریه‌ای بود که تمامی نداشت. روز عاشورا که می‌شد، معرکه بود؛ بكّاء بود به تمام معنا».
[۱۸] مجله حوزه، مصاحبه با استاد بزرگوار آیت الله اراکی، سال دوم، شماره ۹، ص۲۴.

او به کارگزاران حکومتی اعتناء نمی‌کرد، ملاک و معیار برتری افراد را خداترسی و تقوا می‌دانست، با همه مردم به صورت برابر برخورد می‌نمود و همه را به دیده احترام می‌نگریست. این شیوه، خلق و خوی اجداد طاهرینش را در اذهان تداعی می‌کرد. او با محرومان، به عنایت و حمایت و با اهل غرور و گناهکاران و رشوه‌خواران و رباخواران، به تحذیر رفتار می‌نمود، وی به دیدار عمّال دولت وقت یا بازدید صاحب منصبان عالی رتبه نمی‌رفت و روی خوشی به این‌گونه افراد نشان نمی‌داد.
از حال فقیران، بینوایان و یتیمان پرس و جو می‌کرد و با حالتی توأم با مهر، مودت و سخاوت به امورشان رسیدگی می‌نمود و در واقع، اوقات خویش را وقف آسایش این‌گونه افراد می‌نمود. به همین دلیل، تمامی اقشار جامعه شیفته اخلاقش گشته و به او به چشم پدری مهربان و دلسوز می‌نگریستند که مدام در حال احوالپرسی و اعانت به اولاد خویش به سر می‌برد. کوه و کاه در مقابلش یکسان بود و مظاهر دنیایی و جلوه‌های فریبنده مال و منال آن، در وی اثر نمی‌کرد و به ارباب دنیا بی‌اعتنا بود و آنچه به دست می‌آورد، به مستحقین می‌بخشید و رضایت خداوند را در هر کاری طلب می‌کرد و تمام واکنش‌هایی که در برابر حوادث و مسایل داشت، بر همین مبنا بود.
به هنگام بخشش‌های مالی و کمک کردن به افراد، اخلاقی توأم با خوشرویی و کوچک شمردن انعام خود و تکریم و احترام طرف مقابل از خود بروز می‌داد.
هر کس از وی درخواستی می‌کرد، بدون هیچ‌گونه مضایقه‌ای، در صورتی که با موازین شرعی و مبانی دین اسلام تضادی نداشت، برآورده می‌کرد. بزرگواری‌اش در افقی وسیع، درخشندگی داشت و مهر و عطوفتش که از ایمان و پارسایی او منشأ می‌گرفت، آن‌چنان اثرگذار بود که حتی آلودگان به گناه و افراد ناآگاه را از خواب غفلت بیدار می‌کرد و آنان را به سوی فضیلت و خوبی‌ها سوق می‌داد.
در مخالفت با فرقه‌های ضاله و گروه‌های مخالف، وقار و متانت و نیز احترام دیانت را حفظ می‌کرد.


آیت الله سید نورالدین اراکی آگاهی، معرفت و تقوا را با یکدیگر جمع کرد و در اعمال و رفتار خویش نشان داد.
او مقتضیات زمان و موقعیت اجتماعی ـ سیاسی و شرایط جامعه را در تصمیم‌گیری‌های خود در نظر داشت و به این جنبه بسیار اهمیت می‌داد و بر این اندیشه بود که کار خوب باید در فرصت مناسب انجام گیرد و اگر در غیر وقتش صورت پذیرد، نتیجه مطلوب نمی‌دهد و بار منفی هم به دنبال می‌آورد.
وی در برخورد با گروه‌های فکری و افرادی که از لحاظ اندیشه و نگرش‌ها با او همفکر نبودند، دیدی وسیع، فکری روشن و بصیرتی ویژه داشت و با دیدی خوش‌بینانه و صمیمانه، به واقعیت‌ها می‌نگریست و به هنگام بروز اختلاف بین دانشمندان، حسن نیت و پاکی طینت و وسعت نظر را مدّ نظر می‌گرفت و به داوری می‌پرداخت. این ویژگی موجب می‌شد که آن دو گروه مخالف از لحاظ فکری به هم نزدیک گردند و بر فرض تفاوت در برداشت‌ها و نگرش‌ها، وفاق و حسن ظن را مدّ نظر قرار دهند و بر اساس عقاید موهوم و تفكّرات عبث و نفرت‌های بیجا، هم دیگر را طرد نکنند.
[۱۹] مجله حوزه، مصاحبه با استاد بزرگوار آیت الله اراکی، سال دوم، شماره ۹، ص۲۲۵.

آقا نورالدین به دلیل کمالات معنوی و پیمودن مسیر حق و انس با مردم، پایگاه اجتماعی مهمی در اراک و توابع استان مرکزی به دست آورد و اقشار گوناگون مردم، تکریم وی را وظیفه خود می‌دانستند.
مردم از شدت علاقه‌ای که نسبت به وی داشتند، تا مدتها بعد از ارتحالش، تصویرش را در خانه‌های خود نگاه می‌داشتند و پس از نماز صبح بر آن بوسه می‌زدند.
[۲۰] مجله حوزه، مصاحبه با استاد بزرگوار آیت الله اراکی، شماره ۱۲، ص۲۴.

به دلیل همین پایگاه مردمی و مذهبی خاصی که آقا نورالدین داشت، سران دولتی و نظامی وقت درباره اصلاح امور اراک، در تنگناها به او رجوع می‌کردند و اگر می‌خواستند برای حفظ امنیت و ثبات شهر، مردم را به همکاری فرا بخوانند، از نفس گرم و مؤثر این مجتهد والا مقام استمداد می‌طلبیدند.


آقا نورالدین مرجع دینی مردم اراک بود. او سالیان دراز به ارشاد مردم و حلّ مشکلات آنان مشغول بود و سرانجام در روز جمعه هفتم رجب سال ۱۳۴۱ق، به سوی سرای جاوید شتافت.
پیکرش با شکوه تشییع و به سوی قبرستان اراک انتقال داده شد تا بر حسب وصیت خودش، در منتهی الیه آن، در زمین‌های بیاض دفن گردد.
احساساتی که مردم اراک در سوگ او از خود بروز ‌دادند، در ارتحال هیچ شخصی دیده نشده بود. عزاداری مردم تا دو ماه بعد از رحلت او ادامه یافت، که نشانگر محبوبیت فراوان او نزد مردم است.
[۲۱] نعیمی، داوود، آیات سرمد، ص۲۲۸.
[۲۲] نعیمی، داوود، نور الباقی، ص۸۷ - ۸۸.

«حاج آقا نورالدین در پایان عمر شریفش، به مرض سختی مبتلا شده بود، روزی به دیدارش رفتم، ولی دیدم چشم او باز نمی‌شود. از ایشان عیادت کردم و بازگشتم و فردای آن روز ایشان به رحمت خدا رفت و به تشییع جنازه او رفتم. تمام شهر تعطیل و مردم و دسته‌جات عزادار بر سر و سینه‌زنان در این مراسم حاضر شده و سوگواری می‌نمودند. در این میان به پزشک معالج ایشان که شب را تا سحر نزد آقا مانده بود، برخورد کردیم، او گفت: پس از آن که شما رفتید، دو ساعت بعد از نیمه شب، دیدم چشم‌ها را گشود و رنگ رخسارش کمی به حالت طبیعی برگشت و نشست، مثل این که در اطرافش کسانی هستند، دست‌ها را روی سینه گذارد و به دور اتاق اشاره می‌نمود و خوش آمد می‌گفت و سلام می‌کرد و بعد از این حالت خوابید و شهادتین گفت و به لقاء الله پیوست».
[۲۳] استادی، رضا، یادنامه آیت الله اراکی، ص۶۱۰.
[۲۴] نعیمی، داوود، نور الباقی، ص۸۹.



مقبره نورالدین عراقی«کربلایی جعفر بار فروش» با کمک مردم نیکوکار اراک، بقعه‌ای بر مزار آقا نورالدین احداث کرد که در سال ۱۳۹۲ق با یاری هیأت امنا و افراد خیّر، تعمیرات اساسی شامل آینه‌کاری و تعویض ضریح در آن صورت گرفت. به سعی و اهتمام سید ضیاء جوادپور بازسازی مقبره این مجتهد بزرگوار در سال ۱۳۵۱ هـ. ش شروع شد و در سال ۱۳۵۸ خاتمه یافت.
گنبد و بارگاه این فقیه نامدار، اعتقاد اهالی اراک را در خصوص وی ترسیم می‌کند و از مقام معنوی و پایگاه اجتماعی او حکایت دارد.


۱. استادی، رضا، شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص۱۴۵.
۲. استادی، رضا، شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص۳۲.
۳. نعیمی، داوود، نور الباقی، ص۹.
۴. کلیدری، محمدحسن، نور مبین، ص ۱۷.
۵. نعیمی، داوود، آیات سرمد، ص ۲۰۱ - ۲۰۲.
۶. نعیمی، داوود، نور الباقی، ص۱۵.
۷. کلیدری، محمدحسن، نور مبین، ص۱۵.
۸. استادی، رضا، شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص۵۱۴.
۹. نعیمی، داوود، نور الباقی، ص۲۲ - ۲۳.
۱۰. بروجردی، محمدتقی، العشرات.
۱۱. سید کباری، سید علیرضا، حوزه‌های علمیه شیعه در گستره جهان، ص۱۳۱.
۱۲. نعیمی، داوود، آیات سرمد، ص۲۲۲.
۱۳. ر.ک: نعیمی، داود، نور الباقی، ص۱۰۸-۱۳۲.
۱۴. نعیمی، داوود، نور الباقی، ص۲۷ - ۲۸.
۱۵. صدرایی‌خویی، علی، آیت الله اراکی یک قرن وارستگی، ص۳۶.
۱۶. روزنامه جمهوری اسلامی، یادی از عالم وارسته آیت الله آقا نورالدین اراکی به مناسبت هفتادمین سال رحلت، ش ۳۳۸۷، دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۶۹، ص۱۰.
۱۷. مجله حوزه، شماره ۱۲، ص۲۴.
۱۸. مجله حوزه، مصاحبه با استاد بزرگوار آیت الله اراکی، سال دوم، شماره ۹، ص۲۴.
۱۹. مجله حوزه، مصاحبه با استاد بزرگوار آیت الله اراکی، سال دوم، شماره ۹، ص۲۲۵.
۲۰. مجله حوزه، مصاحبه با استاد بزرگوار آیت الله اراکی، شماره ۱۲، ص۲۴.
۲۱. نعیمی، داوود، آیات سرمد، ص۲۲۸.
۲۲. نعیمی، داوود، نور الباقی، ص۸۷ - ۸۸.
۲۳. استادی، رضا، یادنامه آیت الله اراکی، ص۶۱۰.
۲۴. نعیمی، داوود، نور الباقی، ص۸۹.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آقا نور الدین عراقی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱۱/۱۴.    






جعبه ابزار