• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آفتاب در بهشت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نوعی آفتاب و نور در بهشت می باشد که قرآن در مورد آن چنین می فرماید: و آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به زودی آنها را در باغهائی از بهشت وارد میکنیم که نهرها از زیر درختان آن جاری است، و همیشه در آن خواهند ماند، و همسرانی پاکیزه برای آنها خواهد بود، و آنها را در سایه هائی که قطع نمیشود داخل میکنیم.



نوعی آفتاب و نور در بهشت می باشد که قرآن در مورد آن چنین می فرماید: «والذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت سندخلهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیهآ ابدا لهم فیهآ ازوج مطهرة وندخلهم ظلا ظـلیلا» و آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به زودی آنها را در باغهائی از بهشت وارد میکنیم که نهرها از زیر درختان آن جاری است، و همیشه در آن خواهند ماند، و همسرانی پاکیزه برای آنها خواهد بود، و آنها را در سایه هائی که قطع نمیشود داخل میکنیم.


«مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهـر اکلها دائم وظـلها تلک عقبی الذین اتقوا وعقبی الکـفرین النار» بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است نهرهای آب از زیر درختانش جاری است، میوههای آن همیشگی و سایه هایش دائمی است، این سرانجام کسانی است که پرهیزگاری پیشه کردند و سرانجام کافران، آتش است! .
کلمه مثل به معنای توصیفی است که موصوف را ممثل و مجسم نماید. در آیه شریفه وعده جمیلی را که در قبال وعید کفار به مردم پرهیزگار اختصاص داده بیان می‌کند، تا هم آن را بیان کرده باشد، و هم اینکه زمینه برای خاتمه کلام که خلاصه گیری از نتیجه سعی کفار و مؤمنین در مسیر بسوی پروردگار و بازگشتشان بسوی اوست، فراهم گردد.


و اگر در قبال کفار متقین را قرار داد، با اینکه می‌بایست مؤمنین را قرار داده باشد، بدین منظور است که اشاره کند بر اینکه کسانی به این عاقبت حسنی نائل می‌آیند که علاوه بر ایمان، عمل صالح هم داشته باشند، چون اگر ایمان به خدا داشته باشند و عمل صالح نکنند مؤمن به خدا و کافر به آیات او خواهند بود.


نه همچون میوههای این جهان که فصلی است و هر کدام در فصل خاصی آشکار می‌شود بلکه گاهی بر اثر آفت و بلا ممکن است در یکسال اصلا نباشد، اما میوههای بهشتی نه آفتی دارد، و نه فصلی و موسمی است، بلکه همچون ایمان مؤمنان راستین دائم و پابرجا است. و همچنین سایه آنها نیز همیشگی است، نه همچون سایه‌های درختان دنیا که ممکن است در آغاز صبح که آفتاب از یک سو می‌تابد سایه پرپشتی در سطح باغ باشد، اما به هنگام ظهر که آفتاب عمودی می‌تابد سایه‌ها کم می‌شود، و یا در فصل بهار و تابستان که درختان پر برگند وجود دارد و در فصل خزان و زمستان که درختان برهنه می‌شوند از بین می‌رود، (البته نمونه‌های کوچکی از درختان همیشه بهار که همیشه میوه و گل می‌دهند در محیط دنیا در مناطقی که سرمای خزان و زمستان نیست دیده می‌شوند).
خلاصه، سایه‌های بهشتی همچون همه نعمتهایش جاودانی است و از این روشن می‌شود که باغهای بهشت خزان ندارند، و نیز از آن معلوم می‌شود که تابش نور آفتاب یا همانند آن در بهشت هست، و الا تعبیر به سایه در آنجا که شعاع نور نباشد مفهومی ندارد، و اینکه در آیه ۱۳ سوره دهر می‌خوانیم «لا یرون فیها شمسا و لا زمهریرا» (این در حالی است که بر تختهای زیبا تکیه کرده‌اند، نه آفتاب را در آنجا می‌بینند، نه سرما را) ممکن است اشاره به اعتدال هوا باشد چرا که سوزش آفتاب و همچنین سرمای سخت در بهشت نیست، نه اینکه اصلا آفتاب نمی‌درخشد.


خاموش شدن کره آفتاب نیز دلیل از میان رفتن ابدی آن نیست، چرا که قرآن می‌گوید: در قیامت زمین و آسمان، تبدیل به زمین و آسمان دیگری (نوتر و وسیع تر) می‌شوند.
و اگر گفته شود جائی که آفتاب سوزندگی ندارد، سایه برای چیست؟ در پاسخ میگوئیم لطف سایه تنها به این نیست که از سوزش آفتاب جلوگیری کند بلکه رطوبت مطبوع متصاعد از برگها که توأم با اکسیژن نشاط بخش است لطافت و طراوت خاصی به سایه می‌دهد، و لذا هیچگاه سایه درخت همچون سایه سقف اطاق خشک و بی روح نیست.


«هم وازوجهم فی ظـلـل علی الارائک متکـون» آنها و همسرانشان در سایه‌های (قصرها و درختان بهشتی) بر تختها تکیه کرده‌اند! .( « ظلال » به معنای پوشش از تابش خورشید است. اهل بهشت در سایه‌ای قرار می‌گیرند که در آن گرما و سرما وجود ندارد. )

۶.۱ - معنای ظلال و ارائک

کلمه ظلال جمع ظل است که به معنای سایه است. بعضی گفته‌اند: جمع ظله - به ضمه ظاء - است، که به معنای سایبان (و چتر) یا سقف یا درخت و یا امثال اینها است که مانع از نفوذ نور خورشید می‌شود. و کلمه «ارائک» جمع اریکه است که به معنای هر چیزی است که بدان تکیه کنند؛ مانند پشتی و متکا و امثال آن.
و معنای آیه این است که : ایشان یعنی اهل بهشت و همسرانشان که در دنیا محرم ایشان بودند و از مومنات بودند، و یا حور العین که همسران بهشتی ایشانند، در سایه‌ها و یا در زیر سایبانهایی که ساتر از آفتاب یا هر حرارت دیگری است، قرار دارند، و بر پشتی‌ها به عزت تکیه می‌کنند.


«ودانیة علیهم ظـلــلها وذللت قطوفها تذلیلا» و در حالی است که سایه‌های آن (درختان بهشتی) بر آنها فرو افتاده، و چیدن میوه هایش بسیار آسان است..
منظور از نزدیکی سایه بر سر آنان این است که سایه بر سر آنان گسترده است، پس کلمه دانیه، در خصوص این مورد هم معنای خود را دارد و هم معنای گستردگی را می‌دهد. و کلمه قطوف جمع قطف - به کسره قاف و سکون طاء - است، و قطف به معنای میوه چیده شده است. و تذلیل قطوف برای آنان، به این معناست که خدای تعالی میوههای بهشتی را برای ایشان مسخر کرده، و تحت فرمان و اراده آنان قرارداده، به هر نحو که بخواهند بدون هیچ مانع و زحمتی بچینند.


بار دیگر یاد آوری این نکته را ضروری می‌دانیم که اصول حاکم بر زندگی انسان در آن جهان با این جهان بسیار متفاوت است، و آنچه درباره نعمتهای بهشتی در این آیات و آیات دیگر قرآن آمده، تنها اشاراتی است پر معنی به آن مواهب عظیم، و گرنه طبق تصریح بعضی از روایات در آنجا نعمتهائی است که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر اندیشه هیچ کسی نگذشته است.
«ان المتقین فی ظـلـل وعیون» افراد با تقوی در سایه‌های (درختان بهشتی) و در میان چشمه‌ها قرار دارند.

۸.۱ - معنای ظل

ظل به معنی سایه است، خواه سایه‌ای مانند سایه درختان در روز، و یا سایه‌ای که در تاریکی شب حاصل می‌شود، در حالی که فیء به سایه‌ای گفته می‌شود که تنها در مقابل یک مبداء نورانی به وجود می‌آید همچون سایه درختان در مقابل آفتاب.


۱. نساء/سوره۴، آیه۵۷.    
۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص۶۰۲.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۷۲.    
۴. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۴۶۱.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۱.    
۶. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۰.    
۷. رعد/سوره۱۳، آیه۳۵.    
۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۱، ص۵۰۰.    
۹. انسان/سوره۷۶، آیه۱۳.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۲۳۱.    
۱۱. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۳، ص۷۲.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۴۵.    
۱۳. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۸، ص۴۶۸.    
۱۴. یس/سوره۳۶، آیه۵۶.    
۱۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۱۵۰.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۴۱۷.    
۱۷. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۴، ص۲۵۷.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۲۸۳.    
۱۹. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نور الثقلین، ج۴، ص۳۸۹.    
۲۰. انسان/سوره۷۶، آیه۱۴.    
۲۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۲۰۷.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۶۴.    
۲۳. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۷، ص۳۶۱.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۲۱.    
۲۵. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نور الثقلین، ج۴، ص۵۴۸.    
۲۶. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور، ج۸، ص۳۷۴.    
۲۷. مرسلات/سوره۷۷، آیه۴۱.    
۲۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۲۵۰.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۴۲۵.    
۳۰. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۷، ص۳۷۴.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۳۶.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۴۷۱، برگرفته از مقاله «آفتاب در بهشت».    


رده‌های این صفحه : بهشت | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار