آزادی بیان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از اقسام
آزادی که در
قرآن کریم به آن اشاره شده آزادی بیان است.
آزادی مؤمنان در اظهار نظر، در مقام
مشورت با ایشان :
۱. «فبما رحمة من الله لنت لهم... و شاورهم فی الامر...؛
به سبب
رحمت خداست که تو با آنها اینچنین خوشخوی و مهربان هستی... و در کارها با ایشان
مشورت کن ....» دستور خدا به
پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای مشورت با مؤمنان و نظر خواستن از آنان، مستلزم این است که مردم در بیان دیدگاه و اظهار نظر آزادند.
۲. «... و امرهم شوری بینهم...؛
... و کارشان بر پایه مشورت با یکدیگر است ....»
آزاد بودن
دادخواهی و اظهار آن:
«لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم...؛
خدا بلند کردن
صدا را به بدگویی دوست ندارد، مگر از آن کس که به او ستمی شده باشد....»
برخوردارى مخالفان از آزادى اظهار نظر در
جامعه اسلامى:
«ادع الی سبیل ربـک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جـدلهم بالتی هی احسن...؛
مردم را با
حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان و با بهترین شیوه با آنان
مجادله کن....»
لازمه
امر به
احتجاج و مجادله، آزاد بودن اظهار نظر است.
برخوردارى
اهلکتاب از آزادى اظهار نظر در جامعه اسلامى:
۱. «فان حاجـوک فقل اسلمت وجهی لله و مناتـبعن و قل للذین اوتوا الکتـب و الامـین ءاسلمتم فان اسلموا فقد اهتدوا و ان تولـوا فانـما علیک البلـغ...؛
اگر با تو به
داوری برخیزند بگوی: من و پیروانم در
دین خویش به
خدا اخلاص ورزیدیم. به اهل کتاب و مشرکان بگو: آیا شما هم به خدا اخلاص ورزیدهاید؟ اگر اخلاص ورزیدهاند پس
هدایت یافتهاند و اگر رویگردان شدهاند، بر تو
تبلیغ است و بس....»
۲. «فمن حاجـک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکـذبین؛
از آن پس که به آگاهی رسیدهای، هر کس که درباره او با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه
دعا و
تضرع کنیم و
لعنت خدا را بر
دروغگویان بفرستیم.»
۳. «قل یـاهل الکتـب تعالوا الی کلمة سواء بیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولانشرک به شیـا ولایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون؛
بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمهای که پذیرفته ما و شماست پیروی کنیم: آنکه جز خدای را نپرستیم و هیچ چیز را
شریک او نسازیم و بعضی از ما بعضی دیگر را سوای
خدا به پرستش نگیرد. اگر آنان رویگردان شدند بگو: شاهد باشید که ما
مسلمان هستیم.»
۴. «یـاهل الکتـب لم تحآجون فی ابرهیم ومآ انزلت التوریة والانجیل الا من بعده افلاتعقلون • هـانتم هـؤلاء حـججتم فیما لکم به علم فلم تحآجون فیما لیس لکم به علم والله یعلم وانتم لاتعلمون؛
ای اهل کتاب، چرا درباره
ابراهیم مجادله میکنید، در حالی که
تورات و
انجیل بعد از او نازل شده است؟ مگر نمیاندیشید؟. .. هانای اهل کتاب، گرفتم که در آنچه بدان
علم دارید مجادله تان روا باشد، چرا در آنچه بدان علم ندارید مجادله میکنید؟ در حالی که
خدا میداند و شما نمیدانید.»
۵. «و لاتجـدلوا اهل الکتـب الا بالتی هی احسن...؛
با اهل کتاب، جز به نیکوترین شیوهای مجادله مکنید....»
آزاد بودن مباحث
کلامی و
مناظرههای دینی:
۱. «و قالوا لن یدخل الجنـة الا من کان هودا او نصـری تلک امانیـهم قل هاتوا برهـنکم ان کنتم صـدقین؛
گفتند: جز یهودان و ترسایان کسی به
بهشت نمیرود. این آرزوی آنهاست. بگو: اگر راست میگویید حجت خویش بیاورید.» از این که از اهل کتاب
دعوت شده است تا بر مدعاهای خود دلیلی اقامه کنند، استفاده میشود که آنان در اظهار نظر آزادند.
۲. «فان حاجـوک فقل اسلمت وجهی لله و مناتـبعن و قل للذین اوتوا الکتـب و الامـین ءاسلمتم فان اسلموا فقد اهتدوا و ان تولـوا فانـما علیک البلـغ...؛
اگر با تو به داوری برخیزند بگوی: من و پیروانم در
دین خویش به خدا اخلاص ورزیدیم. به اهل کتاب و مشرکان بگو: آیا شما هم به خدا اخلاص ورزیدهاید؟ اگر اخلاص ورزیدهاند پس هدایت یافتهاند و اگر رویگردان شدهاند، بر تو تبلیغ است و بس، و خدا بندگان را میبیند.»
۳. «فمن حاجـک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکـذبین؛
از آن پس که به آگاهی رسیدهای، هر کس که درباره او با تو
مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه
دعا و
تضرع کنیم و
لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم.»
۴. «ادع الی سبیل ربـک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جـدلهم بالتی هی احسن...؛
مردم را با
حکمت و
اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان و با بهترین شیوه با آنان
مجادله کن....»
۵. «و لاتجـدلوا اهل الکتـب الا بالتی هی احسن...؛
با اهل کتاب، جز به نیکوترین شیوهای مجادله مکنید....»
در
قرآن کریم محدودهای برای آزادی بیان مشخص شده است.
آزادی بیان، محدود به پرهیز از سخنان بی اساس و
دروغ :
«... و اجتنبوا قول الزور؛
... از سخن باطل و دروغ اجتناب ورزید.»
«زور» به معنای دروغ است.
آزادی گفتار، محدود به پرهیز از کاربرد کلمات مورد سوءاستفاده
دشمنان:
«یـایـها الذین ءامنوا لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید، مگویید «راعنا»، بگویید «انظرنا»....»
آزادی بیان، محدود به پخش نکردن اخبار
امنیتی :
«و اذا جاءهم امر من الامن او الخوف اذاعوا به و لو ردوه الی الرسول و الی اولی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم...؛
و چون خبری، چه ایمنی و چه
ترس به آنها رسد، آن را در همه جا فاش میکنند. و حال آنکه اگر در آن به
پیامبر و
اولو الامرشان رجوع میکردند، حقیقت امر را از آنان درمی یافتند....»
ممنوع بودن پخش سخنان
بیهوده و گمراهكننده:
۱. «و الذین هم عن اللغو معرضون؛
و آنان که از بیهوده اعراض میکنند.»
۲.«و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتـخذها هزوا اولـئک لهم عذاب مهین؛
بعضی از مردم خریدار سخنان بیهودهاند، تا به نادانی مردم را از راه
خدا گمراه کنند و
قرآن را به
مسخره میگیرند. نصیب اینان عذابی است خوار کننده.»
ممنوعيّت اظهار نظرهاى غير عالمانه و افتراآميز درباره
احکام دينى:
«و لاتقولوا لما تصف السنتکم الکذب هـذا حلـل و هـذا حرام لتفتروا علی الله الکذب ان الذین یفترون علی الله الکذب لایفلحون؛
بخاطر دروغي كه زبانهاي شما توصيف ميكند نگوئيد اين
حلال است و آن
حرام، تا بر خدا
افترا ببنديد، كساني كه به خدا دروغ ميبندند رستگار نخواهند شد.»
آزاد نبودن
تهمت بىدينى به مدّعى
اسلام:
«یـایـها الذین ءامنوا... فتبیـنوا و لاتقولوا لمن القی الیکم السلـم لست مؤمنا...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید، ... نیک
تفحص کنید. و به آن کس که بر شما
سلام گوید، مگویید که مؤمن نیستی....»
آزادی بیان، محدود به پرهیز از پخش مطالب
مشکوک:
۱. «و لاتقف ما لیس لک به علم ان السـمع و البصر و الفؤاد کل اولـئک کان عنه مسئولا؛
از پی آنچه ندانی که چیست مرو، زیرا
گوش و
چشم و
دل ، همه را، بدان بازخواست کنند.»
۲. «اذ تلقـونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم و تحسبونه هیـنا و هو عند الله عظیم؛
آن گاه که آن سخن را از دهان یکدیگر میگرفتید و چیزی بر
زبان میراندید که در باره آن هیچ نمیدانستید و میپنداشتید که کاری خرد است، و حال آنکه در نزد
خدا کاری بزرگ بود.»
لزوم رعایت آزادی بیان و نقل مطالب، در چارچوب حفظ
حیثیت و آبروی مؤمنان:
۱. «ان الذین جاءو بالافک عصبة منکم... لکل امریء منهم ما اکتسب من الاثم و الذی تولـی کبره منهم له عذاب عظیم • لو لا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنـت بانفسهم خیرا و قالوا هـذا افک مبین • لولا جاءو علیه باربعة شهداء فاذ لم یاتوا بالشهداء فاولـئک عند الله هم الکـذبون • اذ تلقـونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم و تحسبونه هیـنا و هو عند الله عظیم • و لولا اذ سمعتموه قلتم ما یکون لنا ان نتکلـم بهـذا سبحـنک هـذا بهتـن عظیم • یعظکم الله ان تعودوا لمثله ابدا ان کنتم مؤمنین • ان الذین یحبـون ان تشیع الفـحشه فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم...؛
کسانی که آن
دروغ بزرگ را ساختهاند گروهی از شمایند. مپندارید که شما را در آن شری بود. نه، خیر شما در آن بود. هر مردی از آنها بدان اندازه از
گناه که مرتکب شده است به
کیفر رسد، و از میان آنها آن که بیشترین این
بهتان را به عهده دارد به عذابی بزرگ گرفتار میآید.... چرا هنگامی که آن بهتان را شنیدید مردان و زنان مؤمن به خود گمان نیک نبردند و نگفتند که این تهمتی آشکار است؟. .. چرا چهار شاهد بر ادعای خود نیاوردند؟ پس اگر شاهدانی نیاوردهاند، در نزد خدا در
زمره دروغگویانند.آن گاه که آن سخن را از دهان یکدیگر میگرفتید و چیزی بر
زبان میراندید که در باره آن هیچ نمیدانستید و میپنداشتید که کاری خرد است، و حال آنکه در نزد خدا کاری بزرگ بود. چرا آن گاه که این سخن شنیدید نگفتید: ما را نشاید که آن را بازگوییم، پروردگارا تو منزهی، این تهمتی بزرگ است؟. ..
خدا شما را
اندرز میدهد که اگر از مؤمنان هستید، بار دیگر گرد چنان کاری مگردید....برای کسانی که دوست دارند در باره مؤمنان
تهمت زنا شایع شود، در
دنیا و
آخرت عذابی دردآور مهیاست. خدا میداند و شما نمیدانید.»
۲. «یـایـها الذین ءامنوا لایسخر قوم من قوم... لا نساء من نساء... و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقـب... و من لم یتب فاولـئک هم الظـلمون؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید، مباد که گروهی از مردان گروه دیگر را
مسخره کند... و مباد که گروهی از زنان گروه دیگر را مسخره کند... و از هم
عیبجویی مکنید و یکدیگر را به القاب
زشت مخوانید... و کسانی که
توبه نمیکنند خود ستمکارانند.»
۳. «یـایـها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسـسوا و لا یغتب بعضکم بعضا...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از گمان فراوان بپرهیزید. زیرا پارهای از گمانها در حد گناه است. و در کارهای پنهانی یکدیگر جست و جو مکنید. و از یکدیگر
غیبت مکنید....»
بدزبانی و افشای عیوب دیگران ، تجاوز از حدود آزادی و سبب ناخشنودی خدا:
«لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم...؛
خدا بلند کردن صدا را به بدگویی دوست ندارد، مگر از آن کس که به او ستمی شده باشد....»
آزادی گفتوگو با مردم در چارچوب گفتار پسندیده :
«و اذ اخذنا میثاق بنی اسرءیل... و قولوا للناس حسنا...؛
به یاد آرید آن هنگام را که از
بنی اسرائیل پیمان گرفتیم... و به مردمان سخن نیک گویید...»
آزادی اظهار نظر، محدود به پرهیز از
اهانت به
مقدسات اقوام و ملتها:
«و لاتسبـوا الذین یدعون من دون الله فیسبـوا الله عدوا بغیر علم...؛
چيزهايى را كه آنان به جاى
الله میخوانند،
دشنام مدهيد كه آنان نيز بىهيچ دانشى، از روى
کینهتوزی به اللَّه دشنام دهند....»
برداشت بر این اساس است که جمله «فیسبوا الله عدوا بغیر علم»، حکمت
نهی از
سب معبودان مشرکان باشد، نه علت آن.
لزوم پرهیز از اظهار نظر عیب جویانه درباره مؤمنان:
۱. «یـایـها الذین ءامنوا لایسخر قوم من قوم... و لا نساء من نساء... ولاتلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقـب...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید، مباد که گروهی از مردان گروه دیگر را
مسخره کند... و مباد که گروهی از زنان گروه دیگر را مسخره کند... و از هم
عیبجویی مکنید و یکدیگر را به
القاب زشت مخوانید....»
۲. «ویل لکل همزة لمزة؛
وای بر هر
غیبت کننده
عیبجویی»
لزوم پرهيز مؤمنان از نسبت دادن القاب زشت به يكديگر:
«... و لا تنابزوا بالالقـب بئس الاسم الفسوق بعد الایمـن و من لم یتب فاولـئک هم الظـلمون؛
... و یکدیگر را به القاب زشت مخوانید. بد است عنوان فسق پس از ایمان آوردن. و کسانی که توبه نمیکنند خود ستمکارانند.»
آزادی بیان، محدود به عدم
تحریف و
کتمان حقایق دینی:
«و ءامنوا بما انزلت مصدقا لما معکم و لاتکونوا اول کافر به و لاتشتروا بـایـتی ثمنا قلیلا... • و لاتلبسوا الحق بالبـطل و تکتموا الحق و انتم تعلمون؛
و به آنچه نازل کردهام و کتاب شما را تصدیق میکند
ایمان بیاورید، و از نخستین کسانی که انکارش میکنند مباشید. و آیات مرا به بهای اندک مفروشید و از من بیمناک باشید... حق را به
باطل میامیزید و با آنکه حقیقت را میدانید، کتمانش مکنید.»
اظهارنظر درباره
دین، محدود به حفظ حدود آن و پرهیز از گفتار باطل :
«یـاهل الکتـب لاتغلوا فی دینکم و لاتقولوا علی الله الا الحق... فامنوا بالله و رسله و لاتقولوا ثلـثة...؛
ای
اهل کتاب ، در
دین خویش غلو مکنید و درباره
خدا جز
سخن حق مگویید... پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و مگویید که سه است....»
مخاطب قراردادن
پیامبر صلیاللهعلیهوآله، و سخن گفتن با او، منوط به حفظ ادب:
۱. «یـایـها الذین ءامنوا لاترفعوا اصوتکم فوق صوت النبی و لاتجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید، صدای خود را از صدای پیامبر بلندتر مکنید و هم چنان که با یکدیگر بلند سخن میگویید با او به آواز بلند سخن مگویید....»
۲. «ان الذین یغضـون اصوتهم عند رسول الله اولـئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی...؛
آنها كه صداى خود را نزد
رسول خدا كوتاه مىكنند همان كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى
تقوا خالص نموده....»
۳. «ان الذین ینادونک من وراء الحجرت اکثرهم لایعقلون؛
آنهایی که از آن سوی حجرهها ندایت میدهند بیشتر بی خردانند. »
آزادی اظهار نظر، منوط به حفظ
حرمت مؤمنان و پرهیز از
تهمت به آنان:
۱. «و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتـنا عظیما؛
و نیز به سبب کفرشان و آن تهمت بزرگ که به
مریم زدند.»
۲. «و الذین یرمون المحصنـت ثم لم یاتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمـنین جلدة و لاتقبلوا لهم شهـدة ابدا...؛
کسانی را که زنان
عفیف را به
زنا متهم میکنند و چهار
شاهد نمیآورند، هشتاد ضربه بزنید، و از آن پس هرگز شهادتشان را نپذیرید....»
۳. «ان الذین جاءو بالافک عصبة منکم لاتحسبوه شرا لکم بل هو خیر... • اذ تلقـونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم و تحسبونه هیـنا و هو عند الله عظیم • ان الذین یرمون المحصنـت الغـفلـت المؤمنـت لعنوا فی الدنیا و الاخرة...؛
کسانی که آن
دروغ بزرگ را ساختهاند گروهی از شمایند. مپندارید که شما را در آن شری بود. نه، خیر شما در آن بود. هر مردی از آنها بدان اندازه از
گناه که مرتکب شده است به
کیفر رسد، و از میان آنها آن که بیشترین این
بهتان را به عهده دارد به عذابی بزرگ گرفتار میآید... آن گاه که آن سخن را از دهان یکدیگر میگرفتید و چیزی بر زبان میراندید که در باره آن هیچ نمیدانستید و میپنداشتید که کاری خرد است، و حال آنکه در نزد خدا کاری بزرگ بود.... . کسانی که بر آنان پاکدامن و بی خبر از
فحشا و
مؤمن تهمت زنا میزنند، در
دنیا و
آخرت لعنت شدهاند....»
رعایت
عدل و
انصاف در
سخن :
«... و اذا قلتم فاعدلوا...؛
... و هنگامي كه سخني ميگوئيد عدالت را رعايت نمائيد....»
آزادی بیان، محدود به پرهیز از
شایعه پراکنی در
جامعه :
«لئن لم ینته المنفقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینک بهم...؛
اگر
منافقان و کسانی که در دلهایشان مرضی است و آنها که در
مدینه شایعه میپراکنند از کار خود باز نایستند، تو را بر آنها مسلط میگردانیم ....»
«ارجاف» مصدر «مرجفون» در اصل به معنای ایجاد
اضطراب شدید به وسیله گفتار یا رفتار است.
مقصود از «ارجاف»، ساختن اخبار کاذب و پخش آن میان مردم است که از آن به شایعه تعبیر میشود. شایعه از آن جهت که اضطراب ایجاد میکند، به «رجف» تعبیر شده است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۲۶۹، برگرفته از مقاله «آزادی بیان».