آثار حزن (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آثار
حزن با توجه به
آیات قرآن عبارتند از:
آرزوى
مرگ از زبان
مریم علیهاالسلام، به هنگام درد
زایمان، در پى حُزن و اندوه وى، بر اثر
ترس از متّهم شدن:
«وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ ... • فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا ... • فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِي ...
و در این کتاب از مریم یاد کن ... آنگاه که از کسان خود در مکانی شرقی به کناری شتافت؛ تا درد زایمان او را به سوی تنه
درخت خرمایی کشانید گفت ای کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش شده بودم؛ ... پس از زیر (پای) او (
فرشته) وی را ندا داد که غم مدار....»
اندوه، از زمینههای افشای
راز:
«وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى ... • وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسى فارِغاً إِنْ كادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلى قَلْبِها لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛
و به مادر موسی
وحی کردیم ... و دل
مادر موسی (از هر چیز جز از فکر فرزند) تهی گشت اگر قلبش را استوار نساخته بودیم تا از
ایمان آورندگان باشد چیزی نمانده بود که آن (راز) را افشا کند.»
تغییر رنگ چهره
مشرکان، بر اثر غصه ناشی از خبر
تولد نوزاد
دختر :
۱. «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا ...؛
و هر گاه یکی از آنان را به دختر مژده آورند چهره اش سیاه میگردد....»
۲. «أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاكُمْ بِالْبَنِينَ • وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ؛
و چون یکی از آنان را به آنچه به (خدای) رحمان نسبت میدهد خبر دهند چهره او
سیاه میگردد در حالی که
خشم و تاسف خود را فرو میخورد.»
حزن و اندوه، سبب جارى شدن
اشک از
چشم:
«وَ لا عَلَى الَّذِينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلَّا يَجِدُوا ما يُنْفِقُونَ؛
و (نیز) گناهی نیست بر کسانی که چون پیش تو آمدند تا سوارشان کنی (و) گفتی چیزی پیدا نمیکنم تا بر آن سوارتان کنم برگشتند و در اثر اندوه از چشمانشان اشک فرو میریخت که (چرا) چیزی نمییابند تا (در راه
جهاد) خرج کنند.»
از آثار حزن، رفع اندوه است.
اندوه مجاهدان
غزوه احد، به دليل نافرمانى و
شکست در آن، سبب رفع اندوه آنان در دست نيافتن به
غنایم جنگى:
«إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْراكُمْ فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ ...؛
(یاد کنید) هنگامی را که در حال گریز (از
کوه) بالا میرفتید و به هیچ کس توجه نمیکردید و
پیامبر شما را از پشت سرتان فرا میخواند پس (خداوند) به سزای (این بی انضباطی) غمی بر غمتان (افزود) تا سرانجام بر آنچه از کف دادهاید و برای آنچه به شما رسیده است اندوهگین نشوید و خداوند از آنچه میکنید آگاه است.»
بنا بر این احتمال که مقصود از «غما»، غم ناشی از نافرمانی و شکست و مقصود از «بغم» غم از دست دادن غنایم باشد.
هجوم پى در پى غم و افزونى آن بر يكديگر، ازبينبرنده غمهاى پيشين:
«... فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا ...؛
... پس (خداوند) به سزای (این بی انضباطی) غمی بر غمتان (افزود) تا سرانجام بر آنچه از کف دادهاید و برای آنچه به شما رسیده است اندوهگین نشوید....»
طبق این احتمال که «باء» «بغم» به معنای «مع» باشد.
حزن شديد، سبب فرسايش
جسم آدمى:
۱. «... وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ ... • قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً ... • قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ؛
... و چشمان او از اندوه سفيد شد؛ ... گفتند: به خدا سوگند كه تو آن قدر ياد يوسف مىكنى تا مشرف به مرگ شوى، ... گفت: من غم و اندوهم را تنها به خدا شكوه مىكنم؛ و از خدا چيزهايى مىدانم كه شما نمىدانيد.»
۲. «فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً؛
پس اگر
کفر بورزید چگونه از روزی که کودکان را
پیر میگرداند پرهیز توانید کرد.»
فرو بردن غمها و اندوهها و خوددارى از اظهار آنها، داراى تأثير منفى بر جسم و توان آدمى:
«وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا أَسَفى عَلى يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ؛
و از آنان روی گردانید و گفت ای دریغ بر یوسف و در حالی که اندوه خود را فرو میخورد چشمانش از اندوه سپید شد.»
نابينايى چشمان
یعقوب علیهالسلام، در پى حُزن و گريه زياد وى، در فراق
یوسف علیهالسلام:
«وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا أَسَفى عَلى يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ ...؛
و از آنان روی گردانید و گفت ای دریغ بر یوسف و در حالی که اندوه خود را فرو میخورد چشمانش از اندوه سپید شد.»
«ابیضت» کنایه از
نابینایی است و نسبت دادن سفیدی چشم به حزن، از باب اسناد به سبب است.
حزن شديد، سبب
هلاکت انسان:
۱. «قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ ...؛
(پسران او) گفتند به خدا سوگند که پیوسته یوسف را یاد میکنی تا بیمار شوی یا هلاک گردی؛ گفت من شکایت غم و اندوه خود را پیش خدا میبرم و از (عنایت) خدا چیزی میدانم که شما نمیدانید.»
۲. «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً؛
شاید اگر به این سخن
ایمان نیاورند تو جان خود را از اندوه در پیگیری (کار)شان تباه کنی.»
۳. «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ؛
شاید تو از اینکه (
مشرکان) ایمان نمیآورند جان خود را تباه سازی.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۴۹۸، برگرفته از مقاله «آثار حزن».