آبکشی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله،
آیات مرتبط با کشیدن آب از چاه معرفی میشوند.
رواج
آب کشیدن بوسیله
گاو در امر
کشاورزی میان
بنی اسرائیل :
«قال انه یقول انها بقرة لا ذلول تثیر الارض و لاتسقی الحرث...؛
گفت: مىگويد: از آن گاوان نيست كه
رام باشد و
زمین را
شخم زند و كِشته را آب دهد. بىعيب است و يك رنگ. گفتند: اكنون حقيقت را گفتى. پس آن را كشتند، هر چند كه نزديك بود كه از آن كار سرباز زنند.»
كهن بودنِ رسمِ آب كشيدن از
چاه:
«وجاءت سیارة فارسلوا واردهم فادلی دلوه...؛
كاروانى آمد. آبآورشان را فرستادند.
دلو فرو كرد. گفت: مژدگانى، اين پسرى است. او را چون متاعى پنهان ساختند و
خدا به كارى كه مىكردند آگاه بود.»
آب کشیدن
کاروان مسافرتی
مصر ، از چاه
کنعان :
«و جاءت سیارة فارسلوا واردهم فادلی دلوه...؛
كاروانى آمد. آبآورشان را فرستادند. دلو فرو كرد. گفت: مژدگانى، اين پسرى است. او را چون متاعى پنهان ساختند و
خدا به كارى كه مىكردند آگاه بود.»
آب کشیدن کاروان مصر از چاه باعث رهایی
یوسف علیهالسلام از آن :
«و جاءت سیارة فارسلوا واردهم فادلی دلوه قال یا بشری هذا غلم...؛
كاروانى آمد. آبآورشان را فرستادند. دلو فرو كرد. گفت: مژدگانى، اين پسرى است. او را چون متاعى پنهان ساختند و
خدا به كارى كه مىكردند آگاه بود.»
آب كشيدن
موسی علیهالسلام براى گوسفندان
شعیب علیهالسلام:
«وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعى قالَ يا مُوسى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ فَسَقى لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ؛
(در اين هنگام) مردى از نقطه دور دست شهر (از مركز
فرعونیان) با سرعت آمد و به موسى گفت اى موسى اين جمعيت براى كشتنت به
مشورت نشستهاند، فورا (از شهر) خارج شو كه من از خيرخواهان توام. و هنگامى كه به (
چاه) آب
مدین رسيد، گروهى از مردم را در آنجا ديد كه
چهارپایان خود را سيراب مىكنند، و در كنار آنها دو زن را ديد كه مراقب
گوسفندان خويشند (و به چاه نزديك نمىشوند، موسى) به آنها گفت كار شما چيست؟ (چرا گوسفندان خود را
آب نمىدهيد؟) گفتند ما آنها را آب نمىدهيم تا چوپانها همگى خارج شوند، و
پدر ما
پیر مرد مسنى است. موسى به (گوسفندان) آنها آب داد، سپس رو به سوى
سایه آورد و عرض كرد پروردگارا! هر
خیر و
نیکی بر من فرستى من به آن نيازمندم!»
مراد از «شيخ كبير» حضرت شعيب عليهالسلام است.
دلو، وسیلهای برای کشیدن آب از چاه :
«و جاءت سیارة فارسلوا واردهم فادلی دلوه...؛
و کاروانی آمد پس آب آور خود را فرستادند و دلوش را انداخت گفت مژده این یک
پسر است و او را چون کالایی پنهان داشتند و
خدا به آنچه میکردند
دانا بود.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۷۰، برگرفته از مقاله «آبکشی».