یَسْطُرونَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یَسْطُرونَ:(ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرونَ) «یَسْطُرونَ» از مادّه
سَطْر (به فتح سین و سکون طاء) به معنای نوشتن، خط و صف است.
آيۀ مورد بحث به دو موضوع از مهمترين مسائل
زندگی بشر سوگند ياد مىكند و مىگويد: سوگند به
قلم و آنچه را با قلم مىنويسند.
(وَ الْقَلَمِ وَ مٰا يَسْطُرُونَ) چه سوگند عجيبى! در واقع آنچه به آن در اين جا سوگند ياد شده است ظاهرا موضوع كوچكى است. يک قطعه نى و يا چيزى شبيه به آن، و كمى مادّۀ سياه رنگ و سپس سطورى كه بر صفحۀ كاغذ ناچيز رقم زده مىشود. امّا در واقع اين همان چيزى است كه سرچشمۀ پيدايش تمام تمدنهاى انسانى و پيشرفت و تكامل علوم و بيدارى انديشهها و افكار و شكل گرفتن مذهبها و سرچشمۀ
هدایت و آگاهى بشر است.
به موردی از کاربرد «یَسْطُرونَ» در قرآن، اشاره میشود:
(ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرونَ) «ن، سوگند به قلم و آنچه مىنويسند.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرونَ) معناى قلم معلوم است، و اما
مصدر سطر (كه فعل يسطرون مشتق از آن است) به فتحه سين و سكون طاء- و بنا به گفته
راغب گاهى به دو فتحه نيز خوانده مىشود- به معناى صفى از كلمات نوشته شده، و يا از درختان كاشته شده، و يا از مردمى ايستاده است، و وقتى گفته مىشود: (سطر فلان كذا) معنايش اين است كه فلانى سطر سطر نوشت.
خدای سبحان در اين آيه به قلم و آنچه با قلم مىنويسند سوگند ياد كرده، و از ظاهر سياق برمىآيد كه منظور از قلم مطلق قلم، و مطلق هر نوشتهاى است كه با قلم نوشته مىشود، و از اين جهت اين سوگند را ياد كرده كه قلم و نوشته از عظيمترين نعمتهاى الهى است، كه خداى تعالى بشر را به آن
هدایت كرده، به
وسیله آن حوادث غايب از انظار و معانى نهفته در درون دلها را ضبط مىكند، و انسان به وسيله قلم و نوشتن مىتواند هر حادثهاى را كه در پس پرده مرور زمان و بعد مكان قرار گرفته نزد خود حاضر سازد، (مثل اينكه حادثه قرنها قبل، همين الآن دارد اتفاق مىافتد، و حوادث هزاران فرسنگ آن طرفتر در همين جا دارد رخ مىدهد) پس قلم و نوشتن هم در عظمت، دست كمى از كلام ندارد. و در عظمت اين دو نعمت همين بس كه خداى سبحان بر انسان
منت نهاده كه وى را به سوى كلام و قلم هدايت كرده، و طريق استفاده از اين دو نعمت را به او ياد داده.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «یسطرون»، ج۲، ص ۳۵۷.