کُرْه (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کُرْه، کَرْه: (وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ) «کُرْه» گرچه معنای مصدری دارد، ولی در سوره «
بقره» به معنای
اسم مفعول یعنی
مکروه است.
«کُرْه» (بر وزن جرم) به معنای
کراهتی است که از درون انسان سرچشمه میگیرد و
«کَرْه» (بر وزن شرح) به معنای
کراهتی است که عامل بیرونی داشته باشد و در مورد بحث چون غیر مؤمنان تحت تاثیر عوامل بیرون ذاتی، مقهور قوانین آفرینش هستند، «
کَرْه» (بر وزن شرح) به کار رفته است، منظور از «
کَرْهاً» تمایلی است که از خارج تحمیل بر یک موجود میشود، مانند
مرگ یک موجود زنده بر اثر هجوم میکروبها و یا عوامل دیگر.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با
کُرْه، کَرْه:(كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ) (
جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شده؛ در حالى كه برايتان ناخوشايند است. چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آنكه
خیر شما در آن است؛ و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه
شرّ شما در آن است. و
خدا مىداند، و شما نمىدانيد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه (
كُرْه) به ضمه كاف به معناى مشقتى است كه انسان از درون خود احساس كند حال چه از ناحيه طبع باشد و يا از ناحيهاى ديگر و كلمه (
كَرْه) با فتحه كاف به معناى مشقتى است كه از خارج به انسان تحميل شود، مثل اينكه انسانى ديگر او را به كارى كه نمىخواهد مجبور سازد، و در
قرآن کریم آمده:
(لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً) و نيز آمده:
(فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً) (دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ) (كسانى كه در آسمانها و زمين هستند از روى
اختیار يا
اجبار- و همچنين سايههايشان- هر صبح و شام براى خدا
سجده مىكنند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: و
كره ، به معناى كاری است كه آدمى با
مشقت آن را انجام دهد، حال اگر محركش امرى خارجى باشد، آن را
كره - با فتحه كاف- خوانند، و اگر محركش داخلى و نفسانى باشد آن را
كره - به ضمه كاف- تلفظ كنند و اين لفظ در برابر و مقابل
طوع است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کُرْه، کَرْه»، ص۴۵۹.