کلم الطّیّب (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلم الطّیّب:(يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ)
به موردی از کاربرد «کلم الطّیّب» در
قرآن، اشاره میشود:
(مَن كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذينَ يَمْكُرونَ السَّيِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبورُ) «كسى كه خواهان
عزّت و توانايى است بايد از خدا بخواهد؛ چرا كه تمام عزّت و توانايى براى خداست؛ سخنان پاكيزه به سوى او صعود مىكند، و عمل صالح را بالا مىبرد؛ و آنها كه نقشههاى بد مىكشند،
عذاب سختى براى آنهاست و
مکر و توطئه آنان نابود مىشود و به جايى نمىرسد.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُهُ) لفظ كلم - به طورى كه گفتهاند - اسم
جنس جمعى است، و مذكر و مؤنث آن تفاوتى ندارد.
در
مجمع البیان مىگويد: كلم جمع كلمه است، مىگويند: هذا كلم و هذه كلم پس در مذكر و مؤنث يكى است و اين اختصاص به لفظ كلم ندارد، هر جمعى كه ما بين آن و مفردش به جز حرف ة فرقى نباشد (مانند: تمر، تمرة، كلم، كلمة) مذكر و مؤنثش يكسان است. به هر حال مراد از كلم آن سخنى است كه از نظر عبارت معنايى تمام داشته باشد، به
شهادت اينكه در آيه آن را توصيف كرده به
طیب، پس كلم طيب آن سخنى است كه با نفس شنونده و گوينده سازگار باشد، به طورى كه از شنيدن آن انبساط و لذتى در او پيدا شود، و نيز كمالى را كه نداشت دارا گردد، و اين همه وقتى است كه كلام معناى حقى را افاده كند، معنايى كه متضمن سعادت و رستگارى
نفس باشد.
با اين معنايى كه براى كلم طيب كرديم، روشن مىشود كه مراد از آن صرف لفظ نيست، بلكه لفظ بدان جهت كه معنايى طيب دارد منظور است، پس در نتيجه مراد از اين كلم طيب، عقايد حقى مىشود كه انسان اعتقاد به آن را زير بناى اعمال خود قرار دهد، و قدر يقينى از چنين عقايدى كلمه
توحید است، كه برگشت ساير اعتقادات حق نيز به آن است.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
«كلم» به فتح كاف و كسر لام، جمع كلمة و «طيّب» به معنى
پاک و پاكيزه و روىهم رفته به معنى «سخنان پاكيزه» است و پاكيزگى سخن به پاكيزگى محتواى آن است و پاكيزگى محتوا به خاطر مفاهيمى است كه بر واقعيتهاى عينى پاک و درخشان تطبيق مىكند و چه واقعيتى بالاتر از ذات پاک خدا و آيين
حق و
عدالت او و نيكان و پاكانى كه در راه نشر آن گام برمىدارند.
بنابر اين، «الكلم الطيّب» را به اعتقادات صحيح نسبت به
مبدأ و
معاد و آيين
خداوند تفسیر كردهاند.
قرآن در اين باره مىفرمايد: «سخنان پاكيزه به سوى خدا
صعود مىكند و عمل صالح را بالا مىبرد.»
آرى يکچنين
عقیده پاكى است كه به سوى خدا اوج مىگيرد و دارندهاش را نيز پرواز مىدهد تا در جوار
قرب حق قرار گيرد و
غرق در
عزت خداوند
عزیز شود.
مسلما از اين ريشه پاک، شاخههايى مىرويد كه ميوه آن عمل صالح است، هر كار شايسته و مفيد و سازنده، چه
دعوت به سوى حق باشد، چه حمايت از مظلوم، چه مبارزه با ظالم و ستمگر، چه خودسازى و عبادت، چه آموزش و پرورش و خلاصه هرچيز كه در اين مفهوم وسيع و گسترده داخل است اگر براى خدا و به خاطر رضاى او انجام شود آن هم اوج مىگيرد و به
آسمان لطف پروردگار عروج مىكند و مايه معراج و تكامل صاحب آن و برخوردارى از عزّت حق مىشود.
اين همان چيزى است كه در آيه ۲۴
سوره ابراهیم به آن
اشاره كرديم، آنجا كه آمده است:
«آيا نديدى خداوند چگونه براى سخن پاكيزه، مثالى زده است؟ همانند درختى پاک كه ريشه آن ثابت و برقرار و شاخه آن در آسمان افراشته، هر
زمان ميوههاى خود را به
اذن از آنچه گفتيم روشن مىشود اينكه بعضى از مفسران «
کلمه طیّبه» را به لا اله الا اللّه و بعضى ديگر به سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر، و بعضى بعد از
توحید محمد، رسول اللّه، و على ولى اللّه و خليفة رسوله، تفسير كردهاند و يا در بعضى از روايات «الكلم الطيّب» و «العمل الصّالح» به
ولایت اهل بیت (علیهمالسلام) يا مانند آن تفسير شده است، همه از قبيل بيان مصداقهاى روشن آن مفهوم وسيع و گسترده است و محدوديتى در مفهوم آن ايجاد نمىكند، چرا كه هر سخنى كه محتواى پاک و عالى داشته باشد همه در اين عنوان جمع است.
قابل توجه اينكه ميان «كلام طيب» و «عمل صالح» - كه در
آیه مورد بحث به آن اشاره شده - تفاوتى وجود دارد و آن اينكه ممكن است سؤال شود، چرا آيه فوق در مورد «كلام طيب» مىگويد: خودش به سوى پروردگار اوج مىگيرد، امّا در مورد «عمل صالح» مىگويد: خدا آن را بالا مىبرد؟
اين سؤال را چنين مىتوان پاسخ گفت: كلام طيب همانگونه كه گفتيم اشاره به ايمان و اعتقاد پاك است و آن عين اوج گرفتن به سوى خداست كه
حقیقت ایمان چيزى جز اين نيست، ولى عمل صالح را او پذيرا مىشود و قبول مىكند و اجر مضاعف مىدهد و بقا و دوام مىبخشد و اوج مىدهد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کلم الطیب»، ج۴، ص ۱۱۷.