ویژگیهای نظام اخلاقی اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ویژگیهای نظام ارزشی و اخلاقی
اسلام عبارتند از: انسجام درونی، قابلیت تبیین عقلانی، حسن فعلی و فاعلی، مراتب داشتن ارزشها، و غیره میباشد.
نظام ارزشی و اخلاقی
اسلام، نظامی فراگیر، عام و شامل است. هر محققی اگر پژوهش سادهای در میان
کتب اخلاقی بنماید، به خوبی در مییابد که دایره ارزشها در بسیاری از مکتبها تنگ و محدود است و عمدتا منحصر به ارزشهای اخلاقیای است که در محیط اجتماعی مطرح میشود. در بسیاری از مکاتب یا مساله ارتباط
انسان با
خدا مطرح نمیشود و یا منحصرا تمامی ارزشها را در ارتباط انسان با خدا مطرح میکنند و ارتباط با دیگران را ضد ارزش میدانند. اما در اسلام تمامی ارتباطات مناسب و مفید، مورد نظر قرار گرفتهاند، ارتباط انسان با خدا، با
خلق، با خود،
خانواده،
جامعه و حتی روابط بین الملل، ارزشهای ثابت و معینی دارند؛ یعنی هیچ مسالهای از مسائل
زندگی انسان نیست که تحت پوشش ارزشهای اخلاقی اسلام قرار نگیرد. آن زمانی که آدمی با دشمن خونی خود در گیر است، یعنی در موقعیتی که در هیچ
عرف بین المللی ارزش اخلاقی مطرح نیست، اسلام
حکم و
قانون و ارزش اخلاقی دارد. اگر شما تا سر حد
مرگ با دشمن
جنگ کردید و در آخرین لحظهای که دشمن به مرز هلاکت رسیده است، امانتی را به دست شما سپرد که به کسی برسانید و شما هم پذیرفتید، به هیچ بهانهای، حق خیانتکردن به آن را ندارید.
به مجموعهای «نظام» گفته میشود که تمامی اجزاء و عناصر آن با یکدیگر ارتباط و انسجام داشته و همه آنها هدف واحدی داشته باشند.در بسیاری از مکاتب اخلاقی، چنین انسجام و پیوند درونی مشهود نیست؛ مثلا در نظامهای متفاوت، متغیرهایی از قبیل
پول داشتن،
علم داشتن، قهرمان بودن و امثال آن را به عنوان ارزش تلقی میکنند، در حالی که بین آنها ارتباط و انسجامی مشهود نیست و تنها یک مجموعه ساختگی است. از طرف دیگر، طرح ارزشهای جدید و طرد سایر ارزشها به طور مداوم و
تغییر و
تحول پیوسته و همیشگی در این مکاتب، از این واقعیت پرده بر میدارد که مجموعه ارزشی آنها، علاوه بر برخوردار نبودن از انسجام، ملاک معقول و منطقی نیز ندارد، بلکه تابع میل و
هوس مردم است، اما بین ارزشهای اسلامی آن چنان ارتباط معقول و منطقی وجود دارد که میتوان این مجموعه را به صورت درختی ترسیم کرد که دارای ریشهای قوی و مستحکم و تنهای قدرتمند است. این
درخت دارای شاخههای
اصلی و فرعی است و جهت حرکت تمامی آنها نیز به سمت بالا است.
سومین ویژگی نظام اخلاقی اسلام این است که قابل تبیین و استدلال است.نظریه پردازان بسیاری از مکاتب اخلاقی، تصریح میکنند که مجموعة ارزشی آنها از پشتوانة فلسفی برخوردار نیست، بلکه بالاتر، آنها معتقدند که ارزش، نه تنها از پشتوانة فلسفی برخوردار نیست که نمیتواند برخوردار باشد و اساسا ارزش را در برابر تعقل قرار میدهند. وادی ارزشها را عواطف و احساسات انسان میدانند که مقولهای جدای از
استدلال و
تعقل است. ارزشها در برابر واقعیتها قرار دارند و بین ارزش و واقعیت، پیوندی نیست.
امروزه یکی از مسائل جنجال بر انگیز و
زنده در محافل علمی
فلسفه اخلاق، این موضوع است که آیا ارزشها با واقعیات ارتباطی دارند یا نه. اهمیت این بحث بدین جهت است که تبیین عقلانی ارزشها، فقط زمانی ممکن است که بتوان رابطه بین ارزشها و واقعیتها را کشف کرد. زیرا
عقل فقط واقعیتها را درک میکند. اگر ارزشها صرفاً تابع قرارداد باشند، هیچ رابطه منطقی با هم ندارند و هیچ دلیل عقلی هم نمیتواند آنها را ثابت کند. تمایل فرد یا فرضا مجموعه افراد یک جامعه را که نمیتوان با دلیل عقلی توجیه کرد، مثلا نمیتوان گفت که به چه دلیل انسان «
گل» را دوست دارد. دوستی، میل، علاقه،
عشق و امثال آن، قابل تبیین عقلانی نیستند، تنها زمانی میتوان بر موضوعی استدلال عقلی آورد که آن موضوع بر یک سلسله علّی و معلولی مبتنی باشد، اگر بین دو پدیده رابطه علّی و معلولی نباشد، نمیتوان بین آنها رابطهای منطقی و عقلی برقرار کرد.
باید دید برای رسیدن به هدف، چه رفتار خاصی مورد نیاز است. بنابراین، رابطه بین
رفتار و اهداف انسان بر اساس
قانون علیت، قابل تبیین است؛ یعنی عقل انسان میگوید، اگر بخواهی به فلان هدف برسی باید فلان کار را انجام دهی، اگر چنین رابطهای بین رفتار و اهداف نباشد، اهداف قابل تبیین عقلانی نخواهند بود و تنها بر اساس میل، علاقه و رغبت مردم تعیین میشوند.
پس، از آنجا که اسلام به وجود نیازهای فطری در انسان قائل است و از طرف دیگر برای رسیدن انسان به آن هدفها، افعال اخلاقی را واسطه میداند، میتوان رابطة عقلانی بین اهداف و افعال را کشف کرد، از این جهت نظام ارزشی اسلام قابل تبیین عقلانی و فلسفی است. اگر چه نمیتوان این ویژگی را به نظام اخلاقی اسلام منحصر کرد، اما به عنوان یکی از ویژگیهای بارز آن محسوب میشود.
همانطور که در بررسی مکاتب اخلاقی مشاهده شد، یکی از نقدهایی که تقریبا نسبت به همه مکاتب اخلاقی وارد دانستیم این بود که چرا فقط به یک بعد از ابعاد وجودی انسان پرداختهاند و سایر ابعاد را نادیده گرفته و یا از آن
غفلت کردهاند. به عنوان مثال، نظریه
لذتگرایی، اعم از
لذت گرایی آریستیپوسی یا
لذت گرایی اپیکور، تنها بر یک بعد از نیازهای وجودی انسان تکیه کرده و آن را به عنوان معیار ارزش اخلاقی ذکر کرده بودند. از طرف دیگر نظریاتی مانند: عاطفهگرایی، سودگرایی، وجدانگرایی، قدرتگرایی و امثال آن، بر ابعاد دیگری از ابعاد وجودی انسان، به عنوان معیار و ملاک ارزش، تکیه و تاکید میکردند.اما اگر نیک بنگریم خواهیم دید که نظام اخلاقی اسلام با محور قرار دادن خداوند، محاسن و ویژگیهای مثبت همه آن مکاتب را یک جا جمع کرده است. یعنی در این
مکتب هم به
لذت و
لذتخواهی انسان توجه شده است و هم به
عاطفه دیگر دوستی او و هم به همه امیال و خواستههای انسانی دیگر او. یعنی در این مکتب اگر کسی به هدف نهایی
اخلاق اسلامی، یعنی
قرب الهی، برسد از بالاترین و خالصترین
لذات نیز بهرهمند شده است. بالاترین و جامعترین
لذات،
لذات اخروی و آنچنانی است که تنها در سایه
اطاعت و بندگی خدای متعال به دست میآید. پس این گونه نیست که
اصل لذت به عنوان یک معیار از نظام ارزشی اسلام حذف شده باشد.
قرآن مجید در بسیاری از
آیات برای فرا خواندن مردم به ارزشهای اسلام، موضوع
لذت را مطرح میکند: «و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذّ الاعین.»
و برای کسانی که از مقام و موقعیت معنوی بالاتر و والاتری برخوردارند، مسالة
لذت بهرهمندی از خشنودی خدای متعال و رضایت او را مطرح میکند: «و رضوان مّن الله اکبر.»
همچنین در نظام اخلاقی اسلام
اصل سود و منفعت عمومی، اعم از سود مادی و سود معنوی، مورد توجه قرار گرفته است.
یکی دیگر از ویژگیهای نظام اخلاقی اسلام توجه به
حسن فعلی و
حسن فاعلی در رفتار است. معمولا در مکاتب اخلاقی، معیار قضاوت در مورد ارزش داشتن یا بی ارزش بودن یک رفتار، نفس عمل و نتایج آن است، بدون این که انتساب آن به فاعل و انگیزه و
نیت فاعل مطرح باشد؛ به تعبیر دیگر، معیار قضاوت فقط حسن فعلی است و انگیزه، قصد و نیت فاعل در این مورد دخالتی ندارد، اما از دیدگاه اسلام، تنها معیار ارزش، حسن فعلی نیست، بلکه باید حسن فاعلی نیز مد نظر قرار گیرد. لذا در بسیاری از آیات قرآن مجید «آمنوا»، حسن فاعلی و «عملوا الصالحات»، حسن فعلی، را در کنار هم ذکر میکند و ارزش رفتار را ناشی از هر دو، میداند. در ابتدا باید
ایمان باشد تا انگیزه کار صالح پدید آید و عمل صالح هم از او سر بزند تا او را به سعادت برساند. کار صالحی که از شخص بیایمان صادر شود، انگیزه الهی نخواهد داشت، حد اکثر این است که محبوبیت پیش مردم و اشتهار را ایجاد میکند که این همان مزد زحمات او است.
البته موضوع نیت و انگیزه قلبی در مکتب اخلاقی «
کانت» هم تا حدودی مطرح شده است، اما او حسن فاعلی را در پاسخ دادن به ندای وجدان و اطاعت از دستور عقل میداند، در حالی که در اسلام، ملاک ارزشمندی اعمال، ارتباط قلبی فاعل با ذات لا یزال الهی است.
یکی دیگر از ویژگیهای نظام اخلاقی اسلام این است که ارزشها دارای مراحل و مراتبی هستند، در حالی که در بسیاری از مکاتب اخلاقی ارزش را دارای یک مرحله میدانند. یعنی در هر کاری امر دایر است بر این که یا آن کار ارزش دارد و یا ندارد. مثلا در مکتب کانت، اگر انجام کاری فقط برای اطاعت از حکم عقل و ندای وجدان باشد ارزشمند است، اما اگر اطاعت از حکم عقل، همراه با ارضای عواطف باشد، دیگر ارزشی نخواهد داشت، بنابراین، فداکاری
مادر برای فرزندش، از آنجا که برای ارضای عواطف مادر است، عملی بی ارزش است. در حالی که در
دین اسلام هر یک از این رفتارها مرحلهای از ارزش را دارا است.
بنابراین، اسلام برای ارزشها مراحلی را قائل است. دسترسی به بعضی از مراحل آن برای عموم میسّر است، اما رسیدن به مراحل بالا و بالاتر برای همه انسانها میسّر نیست و این منحنی هر چه بیشتر به طرف بالا صعود کند، از بالا روندگان آن کاسته خواهد شد.
مراتب ارزش اخلاقی در مکتب اسلام طیف وسیعی از ارزشها را شامل میشود که میتوان برای آن مراحلی را تا بی نهایت قائل شد، در حالی که ارزشها در سایر مکاتب، فقط در دو دسته، یا در حد بسیار عالی و محدود یا در حد گسترده و یکسان برای همه، مطرح میشوند؛ به عنوان مثال،
ترحم بر کودک
یتیم، کمک به نابینا و لبخندی مهربانانه به روی انسانی نیازمند، مرحلهای از ارزش را تشکیل میدهند که کسب آنها برای همة افراد میسّر است و ضربت
شمشیر علی (علیهالسّلام)، در
جنگ خندق بر فرق سردار
کفار عمرو بن عبدود نیز مرحلهای از ارزش است که از مجموع عبادتهای
جن و انس برتر است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ویژگیهای نظام اخلاقی اسلام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۷/۸.