وَکَّلْنا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَکَّلْنا:
(فَقَدْ وَكَّلْنَابِهَا) وَکَّلْنا: از باب تفعيل (
توكيل) به معنى «
وكيل قرار دادن» (برگماشتن كسى براى انجام كارى) است.
يا كارى را به كسى سپردن و او را نگاهبان آن قرار دادن است.
معناى عمومى
«وكيل» نيز همين است، يعنى نمايندهاى كه عهدهدار انجام دادن كارهاى كسى باشد (كارگزار).
كلمه
وكيل از اسماى حسناى الهى است:
(... وَ قٰالُوا حَسْبُنَا اَللّٰهُ وَ نِعْمَ اَلْوَكِيلُ)«و گفتند: تنها
خدای تعالی ما را كافى است و نيكو نگاهبان و تكيهگاه ماست.»
كلمه
وكيل بيستوچهار بار در قرآن تكرار شده است.
به موردی از کاربرد
وَکَّلْنا در
قرآن، اشاره میشود:
(أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَابِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ) (آنها كسانى هستند كه
کتاب آسمانی و حكم و
نبوّت به آنان داديم و اگر اين گروه
مشرکان نسبت به آن
کفر ورزند، آيين حق زمين نمىماند؛ زيرا كسان ديگرى را نگاهبان آن مىسازيم كه نسبت به آن،
کافر نيستند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: ضميرى كه در يكفر بها و در
وكلنا بها است به هدى برمىگردد و هدى لفظى است كه هم ضمير مذكر به آن برمىگردد و هم به اعتبار اينكه به معناى
هدایت است ضمير مؤنث. ممكن هم هست بگوييم: اين دو ضمير به مجموع كتاب و حكم و نبوت كه همه از آثار هدايت الهى هستند برمىگردد و اين وجه بهتر است، زيرا وجه اول خالى از بعد نيست. و كلمه هؤلاء اشاره است به اشخاصى كه دعوت رسول
خدا را انكار مىكردند، كه قدر متيقن ايشان از نظر مورد
آیه، همان كفار
مکه و كسانى هستند.
(الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ) (همان كسانى كه بعضى از مردم، به آنان گفتند: «دشمنان براى حمله به شما گرد آمدهاند؛ از آنها بترسيد!» امّا اين سخن، بر
ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را بس است و او بهترين حامى ماست.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: يعنى خداى تعالى براى ما كافى است و اصل ماده حا- سين- با از حساب گرفته شده، به اين مناسبت كه كفايت، به حساب وى مقدار حاجت است و اينكه گفتند:
(حَسْبُنَا اللَّهُ) اكتفاى ما به خدا است به حسب ايمان است نه به حسب اسباب خارجى، كه سنت الهيه آن را جارى ساخته و كلمه (
وكيل) به معناى كسى است كه امر
انسان را به نيابت از
انسان تدبير مىكند.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «
وَکَّلْنا»، ج۴، ص۷۲۳.