همّ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هَمّ (به فتحهاء و میم مشدده) از
واژگان نهج البلاغه به معنای قصد و
اراده و
حزن و
اضطراب است.
مُهِمّ (به ضم میم و کسر هاء و میم مشدده) به معنای كار سخت و آنچه
انسان قصد كند.
چند مورد از اين مادّه در
نهجالبلاغه آمده است.
هَمّ:
به معنای قصد، اراده، حزن و اضطراب است.
برخی از مواردی که در «
نهجالبلاغه» بهکار رفته است، اشاره میشود:
به
معاویه درباره
قریش مىنويسد:
«فَأَرادَ قَوْمُنا قَتْلَ نَبِيِّنا، وَ اجْتِياحَ أَصْلِنا، وَ هَمّوا بِنا الْهُمومَ، وَ فَعَلوا بِنا الاَْفاعيلَ، وَ مَنَعونا الْعَذْبَ، وَ أَحْلَسونا الْخَوْفَ، وَ اضْطَرّونا إِلَى جَبَل وَعْر، وَ أَوْقَدوا لَنا نارَ الْحَرْبِ.»«
قبیله ما (قريش) خواستند پيامبرمان را بكشند و ما را ريشهكن كنند،
غم و اندوه را به جانهاى ما ريختند و هر چه مىتوانستند بدى درباره ما انجام دادند، ما را از زندگانى
خوش و راحت باز داشتند و ترس و
خوف را با ما قرين گردانيدند، ما را به پناه بردن به كوههاى صعبالعبور مجبور ساختند و
آتش جنگ با ما را روشن نمودند.»
(شرحهای نامه:
)
به بعضى از كارگزاران نوشته:
«فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى إِقَامَةِ الدِّينِ، وَ أَقْمَعُ بِهِ نَحْوَةَ الاَْثيمِ، وَ أَسُدُّ بِهِ لَهاةَ الثَّغْرِ الْـمَخوفِ. فَاسْتَعِنْ بِاللهِ عَلَى ما أَهَمَّكَ.»«تو از كسانى هستى كه من براى به پا داشتن
دین از آنها کمک مىگيرم! سركشى و
تکبّر را به
وسیله آنان در هم مىكوبم و مرزهايى كه در معرض خطر قرار دارد، به وسيله آنها حفظ مىكنم. بنابر اين، تو در مورد آنچه برايت مهم است از
خدا استعانت جوى.»
(شرحهای نامه:
)
در مقام
نصیحت در طلب
رزق فرموده است:
«الرِّزْقُ رِزْقانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ، فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتاكَ فَلا تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِكَ عَلَى هَمِّ يَوْمِكَ.» «
روزی دو گونه است: يكى آنكه تو در جستجوى آن هستى و ديگر آن كه تو را مىجويد كه اگر به دنبال آن نروى به سراغ تو مىآيد بنابر اين
فکر و اندوه
سال آينده را بر فكر و اندوه
امروز اضافه مكن.»
(شرحهای حکمت:
)
امام علی (علیهالسلام) در
حکمت ۴۲ فرموده:
«قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُروءَتِهِ، وَ شَجاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ.» «ارزش و مقام هركس به اندازه
همّت اوست، و
صداقت هركس به اندازه شخصيّت و جوانمردى اوست، و
شجاعت هركس به اندازه زهد و بى اعتنايى او (به ارزشهاى مادّى) است، و
عفّت هركس به اندازه
غیرت اوست.»
(شرحهای حکمت:
)
درباره شناخت
حق تعالی فرمود:
«عَرَفْتُ اللهَ سُبْحانَهُ بِفَسْخِ الْعَزائِمِ، وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ.» «
خدا را شناختم با نقض ارادهها و باز کردن نیّتها و شکستن قصدها.»
(شرحهای حکمت:
)
درباره
خلقت عالم فرمود:
«أَنْشَأَ الخَلْقَ إنْشاءً، وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِداءً، بِلا رَوِيَّة أَجالَها، وَ لا تَجْرِبَة اسْتَفادَها، وَ لا حَرَكَة أَحْدَثَها، وَ لا هَمامَةِ نَفْس اظْطَرَبَ فيها.» «
خلق را ايجاد نمود و بدون نياز به
اندیشه، و
فکر و استفاده از
تجربه، آفرينش را آغاز كرد، و بى آنكه حركتى ايجاد كند و تصميم آميخته با اضطرابى در او راه داشته باشد.»
(شرحهای خطبه:
)
در همین خطبه درباره
خداوند میفرمایند:
«لا یُدْرِکُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لا یَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ.» «خدائيکه قصدها و ارادههاى بزرگ درکش نتواند کرد و فرو رفتن و فکرت زيرکيها به کنهش نتواند رسيد»
(شرحهای خطبه:
)
چند مورد از اين ماده در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «همّ»، ج۲، ص۱۱۰۶.